● کاری که بینی شیطان را به خاک میمالد
🔸جمیل بن دراج میگوید:
از حضرت امام صادق علیهالسّلام شنیدم که فرمودند:
بهترینِ شما بخشندهترین شماست، و بدترینِ شما بخیلترین شمایند،
از جمله كارهاى شایسته نیكى كردن به برادران و كوشش در بر آوردن حاجات آنهاست، که این کار بینی شیطان را به خاک میمالد و موجب دوری از آتش جهنم و ورود به بهشت میشود.
اى جمیل! این حدیث را براى برجستگان از یاران و اصحابت نقل كن!
جمیل مىگوید: گفتم فدای شما گردم، برجستگان از یاران من كیانند؟
فرمود: آنها كه به برادران خود در خوشى و سختى، نیكى میكنند.
سپس فرمود: اى جمیل!
این كار براى شخص ثروتمند آسان است ولى خداوند، احسان نمودن نیازمندان را ستایش نموده و فرموده : «يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (كسانى كه با شدت نیازمندی، دیگران را بر خود مقدم مىدارند، آنان كه خویش را از بخل و حرص نگهدارند، آنان به حقیقت از رستگاران هستند. (حشر/۹)
📚 الکافي ، ج ۴ ، ص ۴۲ ، ح ۱۵ .
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
@haram110
....یک تاجر اصفهانی
🔸آیت الله سید مرتضی مستجابی:
یه تاجر اصفهانی که من از کودکی می شناختمش و از متدینین بود، برای زیارت رفته بود، عتبات. یه روز بعد از نماز که آسید اسماعیل(صدر) در محراب بوده، این تاجر اصفهانی، کفنش رو به ایشون می ده و می گه: «آقا این روبنویسید».
.
مرسوم بود که چهل و یک مومن، روی کفن چیزی می نوشتند. این فرد هم از آقا اسماعیل می خواد که بنویسه «اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا». این را می نوشتند.
.
وقتی می نویسه، می گه: «آقا یه جمله دیگه هم بنویسید» -من هم که الان تعریف می کنم، طاقت ندارم بگم، پریشون می شم- این روی حالات روحی خودش به آقا می گه: بنویسید: «بای ذنب قتلت» خب این جمله برای امام حسین (علیه السلام) هم نقل شده. آقا تا شنید، اون قدر خودش رو در محراب زد که غش کرد. یعنی از شدت غم مصیبت ابا عبدالله که به کدام گناه تو رو کشتند.
.
🔸نقل شده پدرشون هم (صدرالدین بزرگ) که برای زیارت به حرم امیرالمومنین (علیه السلام) می رفتند، گاهی در یه فرازی از زیارت، اون قدر تکرار می کرد که غش می کرد. بعد از حرم می آوردنش بیرون. از این حالات داشتند … سجده های طولانی داشتند.
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
@haram110
شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند : «استغفار کن». شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن» .
فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت ، به او فرمودند : «استغفار کن».
حاضران باتعجّب پرسیدند : سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! فرمود : من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند :
✨ اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال و بنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ و یجعَل لکم اَنهاراً.
👌 از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید.
📚 مجمع البیان ، ذیل تفسیر سوره نوح
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝دوست دارم نگات کنم تو هم منو نگاه کنی...
🎙نوستالژی خاطره انگیز و بسیار زیبای گروه سرود بچه های آباده بمناسبت روز مخصوص زیارتی علی بن موسی الرضا علیه السلام
☀️ #روز_زیارتی_امام_رضا(ع)
📎 #ایران_صدا
🔈🗣💎 روز 23 ماه ذی القعده، روز شهادت حضرت رضا علیه السلام(قول غیر مشهور) و روز زیارت آن حضرت از دور و نزدیک
1) تاریخ شهادت حضرت رضا علیه السلام
در تاریخ شهادت حضرت رضا علیه السلام، چند قول بیان شده است:
الف) 17 یا پایان ماه صفر
ب) 23 یا 24 ماه رمضان
ج) 23 ذی القعدۀ
مرحوم شیخ مفید در «مسارّالشیعۀ» می نویسد:
«در روز بیست و سوم ماه ذی القعدۀ سال 203 هجری، وفات سرورمان، حضرت ابوالحسن علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام در سرزمین طوس اتفاق افتاد». (مسارّالشيعة، ص34)
مرحوم شیخ رضیّ الدّین علیّ بن یوسف حلّی ، برادر علّامه حلّی نیز در العدد القویّۀ، وفات حضرت رضا علیه السلام را در بیست و سوم ذی القعده گزارش می کند. (العدد القوية، ص276/ بحارالانوار، ج49، ص293 و ج 98، ص198 به نقل از العددالقویۀ)
مرحوم محدّث قمی در «هدیۀالزائرین» می نویسد:
«روز بیست و سوم ماه ذی القعده، به قول شیخ مفید و غیره وفات امام رضا علیه السلام واقع شده است». (هدیۀ الزائرین، ص549)
2) زیارت حضرت رضا علیه السلام در روز 23 ذی القعده از راه نزدیک و دور
مرحوم سیّد بن طاووس در «اقبال الاعمال» می نویسد:
«در بعضی از کتب اصحاب عجم ما که رضوان الهی بر ایشان باد، دیدم: زیارت مولای ما، حضرت رضا علیه السلام در روز بیست و سوم ماه ذی القعده از نزدیک و دور، با متنی از زیارات معروف آن حضرت یا هر متنی که زیارت بر آن صدق کند، مستحبّ است». (اقبال الاعمال، ص616/ بحارالأنوار، ج 101، ص44 به نقل از اقبال الاعمال)
مرحوم علامه مجلسی در «زادالمعاد» می نویسد:
«بعضی از علما گفته اند که در روز بیست و سوم ماه ذی القعده زیارت حضرت امام رضا علیه السلام از نزدیک و دور سنّت است». ( زادالمعاد، ص235)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣💎 سلام و صلوات بر حضرت رضا علیه السلام در روز 23 ذی القعده به نیابت از مولایمان امام زمان علیه السلام
1) سلام بر حضرت رضا علیه السلام
مرحوم علامه مجلسی زیارت شریفی را به نقل از مرحوم سید بن طاووس برای حضرت رضا علیه السلام نقل می کند که خواندن این زیارت به نیابت از مولایمان حضرت مهدی علیه السلام در روز 23 ذی القعده توصیه می شود:
«السَّلَامُ عَلَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى، سَمِيِّ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، وَ إِمَامِ الْمُتَّقِينَ، خَلِيفَةِ الرَّحْمَنِ، وَ إِمَامِ أَهْلِ الْقُرْآنِ، وَ صَاحِبِ التَّأْوِيلِ، وَ مَعْدِنِ الْفُرْقَانِ، وَ حَامِلِ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ، وَ إِفْنَاءِ الْخَبِيثَاتِ وَ الْأَبَاطِيلِ، وَ الْقَائِلِ الْفَاعِلِ، وَ الْحَاكِمِ الْعَادِلِ، وَ الصَّادِقِ الْبَرِّ، وَ الْحَائِزِ الْفَخْرِ، جَدُّهُ سَيِّدُ النَّبِيِّينَ، وَ أَبُوهُ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ، وَ إِلَيْهِ مَآبُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ.
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، وَ كَمَا أَكْرَمْتَهُ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِكَ، وَ جَعَلْتَهُ فِي الْحَقِّ دَلِيلَكَ، فَدَعَا إِلَى سَبِيلِكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، فَأََكْمِلْ لَهُ الْعَهْدَ، وَ تَمِّمْ لَهُ الْوَعْدَ، وَ أَيِّدْهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ وَ أَوْلِيَاءَهُ بِالنَّصْرِ وَ الْجُنْدِ، لِيُخَلِّصَ الدِّينَ بِالْجِدِّ، فَيَعْمَلَ فِي ذَلِكَ بِالْجَهْدِ، وَ يُصَيِّرَ لَكَ الدِّينَ خَالِصاً وَ الْحَمْدَ تَامّاً.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ حَيّاً وَ مَيِّتاً، وَ عَجِّلْ فَرَجَنَا بِهِ وَ بِالْوَصِيِّ مِنْ بَعْدِهِ، وَ انْصُرْهُ عَلَى أَهْلِ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ، وَ أَعْزِزْ بِهِ الْإِيمَانَ، وَ أَذْلِلْ بِهِ الشَّيْطَانَ». (بحارالأنوار، ج102، ص225-226به نقل از فلاح السائل)
2) صلوات بر حضرت رضا علیه السّلام منقول از حضرت عسکری علیه السلام
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا، الَّذِي ارْتَضَيْتَهُ وَ رَضَّيْتَ بِهِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِكَ، اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ، وَ قَائِماً بِأَمْرِكَ، وَ نَاصِراً لِدِينِكَ، وَ شَاهِداً عَلَى عِبَادِكَ، وَ كَمَا نَصَحَ لَهُمْ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ، وَ دَعَا إِلَى سَبِيلِكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، إِنَّكَ جَوَادٌ كَرِيمٌ». (بحارالأنوار، ج94، ص76 به نقل از جمال الاسبوع)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏💎🙏 نمازهدیه به حضرت رضا علیه السلام به نیابت از مولایمان، حضرت صاحب الزمان علیه السلام در روز شهادت آن بزرگوار.
مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع، از یکی از معصومین علیهم السلام روایت می کند که فرمود:
کسی که ثواب نماز خود را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله، و امیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء بعد از او علیهم السلام قرار دهد، خداوند ثواب نماز او را بسیار بسیار می گرداند تا نفسش قطع شود. در آن حال(یعنی قبل از جان دادن) به او می گویند: ای فلانی! الطاف تو و هدیه تو به ما، هم اکنون برای تو مفید خواهد بود. امروز، روز جبران کردن و پاداش دادن به توست. دلت خوش، و چشمت روشن باد برای آنچه خداوند برای تو آماده نموده است، و گوارایت باد آنچه به آن رسیدی.
راوی سؤال می کند: انسان چگونه می تواند، نمازش را هدیه نماید؟ حضرت می فرمایند: نیّت کند که ثواب نمازش برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله باشد، و اگر امکان داشت علاوه بر 50 رکعت نماز(یعنی نمازهای واجب و نافله آنها)، یک نماز دو رکعتی بخواند و هر روز به یکی از این بزرگواران هدیه نماید.
✅ طریق خواندن نماز هدیه
طریق خواندن این نماز دو رکعتی بدین گونه است:
هر رکعت از این نماز را با یک یا سه یا هفت تکبیر شروع نماید.
در همه رکوع ها و سجده ها، بعد از ذکر تسبیح، 3 بار بگوید:
«صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ»
اگر نماز را به حضرت رضا علیه السلام هدیه می کند، بعد از سلام نماز چنین بگوید:
«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَ مِنْكَ السَّلَامُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ، وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّي أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلَامِ. اللَّهُمَّ إِنَّ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى عَبْدِكَ وَ ابْنِ عَبْدِكَ، وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، سِبْطِ نَبِيِّكَ، عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ابْنِ الْمَرْضِيِّينَ علیهم السلام. اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُمَا مِنِّي، وَ أَبْلِغْهُ إِيَّاهُمَا، وَ أَثِبْنِي عَلَيْهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِي وَ رَجَائِي فِيكَ وَ فِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِين».
(جمال الاسبوع،ص15 تا 20)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💎🙏💎 نماز جناب جعفر طیّار علیه السلام
1)پاداش نماز جناب جعفر طیّارعلیه السلام
نماز جعفر طیّار، هدیّه رسول خدا صلّی الله علیه و آله به جناب جعفر بن أبی طالب علیه السلام بود.(ربیع الاسابیع، ص181 به نقل از جمال الاسبوع)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هر زمان از شب یا روز که خواستی، نماز جعفر را بخوان... و اگر خواستی نماز جعفر را بخشی از نمازهای نافله شب خود قرار بده، و اگر خواستی آن را بخشی از نمازهای نافله روز خود قرار بده.(من لايحضره الفقيه، ج 1، ص554)
رجاء بن ابى ضحّاك گفت: در طول سفر علىّ بن موسى الرضا علیه السلام از مدينه به خراسان، آن حضرت هر شب چهار ركعت نماز جعفر طيّار میخواند و آن را بخشی از نماز شب خود محسوب مینمود.(عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص180-181)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله به جناب جعفر فرمود: اگر یک روز در میان این نماز را بخوانی، گناه مابین آن دو روز آمرزیده خواهد شد، و اگر در هر جمعه یا هر ماه یا هرسال انجام دهی، خداوند گناهان مابین آن دو را میآمرزد، هرچند گناهان تو به تعداد ستارگان، به تعداد برگ درختان، و به تعداد ریگهای بیابان باشد.(وسائل الشيعة، ج 8، ص53 به نقل از کتاب المقنِع)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله به جناب جعفر چنین فرمود: اگر توانستی، هر روز این نماز را بخوان. اگر نتوانستی هر روز بخوانی، هر جمعه بخوان. اگر نتوانستی هر جمعه بخوانی، هر ماه بخوان. اگر نتوانستی هر ماه بخوانی، هر سال بخوان. اگر هر سال نخواندی، یک بار در عمرت بخوان. اگر چنین کنی، خداوند گناهان کبیره و صغیره، گناهان غیر عمد و عمد، و گناهان قدیم و جدید تو را میآمرزد.(مستدرك الوسائل، ج6، ص223- 224 بن نقل از جعفریات)
حضرت رضا علیه السلام فرمود: اگر گناهان کسی که نماز جعفر را میخواند به تعداد شن هاى بيابان و به مقدار كف دريا باشد، خداوند وی را مىآمرزد، و این آمرزش به شیعیان اختصاص دارد.(ثواب الأعمال، ص40)
2) روش ساده برای خواندن نماز جعفر طیّار
خواندن نماز جعفر طیّار دو طریقه دارد که یک طریق آن راحتتر از دیگری است. طریقه کامل این نماز در مفاتیح الجنان، در اعمال روز جمعه نقل شده است. طریقه مختصر و آسان تر آن، بدین صورت است:
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرکس عجله دارد، میتواند نماز جناب جعفر را بدون تسبیحات بخواند، سپس تسبیحات را در حالی که به دنبال کارش میرود، بگوید.(وسائل الشيعة، ج 8، ص60 به نقل از کافی)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله به جناب جعفر فرمود: در این نماز میتوانی در همه رکعات، سوره توحید را بخوانی.(وسائل الشيعة، ج8، ص53 به نقل از کتاب مقنع/ من لايحضره الفقيه، ج 1، ص553)
پس دو نماز 2 رکعتی ساده با سوره توحید بخوان، و بعد از نماز، در حالی که به دنبال کار خودت می روی، 300 مرتبه تسبیحات اربعه، یعنی: «سُبْحَانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَ اللهُ أَكْبَر» بگو.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏💎🙏امکان خواندن نماز جناب جعفر طیّار علیه السلام در حال حرکت
مطابق نظر فقهای عظام، نمازهای مستحبّی، در حال استقرار، باید رو به قبله باشد، امّا در حال حرکت یا سواره، لازم نیست رو به قبله باشد، و در این حالت، برای رکوع و سجود، اشاره کردن، کافی است.
لذا می توانیم نماز جناب جعفر طیّار علیه السلام را با وضو و در حال حرکت و راه رفتن، به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام بخوانیم و ثوابش را به امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام هدیه نماییم.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏯ #نماهنگ احساسی
🍃چه کردی با قلبم
🍃که به عشق تو مانوسه
🎙 #مهدی_سلحشور
👌بسیار دلنشین
#23_ذی_القعده🕊🌟
#روز_زیارتی_امام_رضا(ع)☀️
مداحی آنلاین - زیارت مخصوصه - سلحشور.mp3
5.77M
⏯ #استودیویی احساسی
🍃چه کردی با قلبم
🍃که به عشق تو مانوسه
🎙 #مهدی_سلحشور
👌بسیار دلنشین
#23_ذی_القعده🕊🌟
#روز_زیارتی_امام_رضا(ع)☀️
🌐✅از الغدیر چه می دانید ؟؟؟
دانستنی هایی در مورد الغدیر؛
⁉️ آیا می دانستید مجموعه ی عظیم الغدیر دفاع از مظلومیت امیرالمومنین علی علیه السلام و خلافت بلافصل ایشان است!
⁉️ آیا می دانستید مصادر و منابعی که در کتاب الغدیر مورد استناد قرار گرفته، همگی از منابع کُتب علمای اهل تسنن است!
⁉️ آیا می دانستید علامه امینی برای نوشتن و جمع آوری الغدیر در شبانه روز حدود ۱۷ ساعت مطالعه و تحقیق می کرد!
⁉️ آیا می دانستید علامه امینی برای نوشتن کتاب الغدیر ۱۰ هزار جلد کتاب از (باء بسم الله تا تای تمت) آن را خوانده و به ۱۰۰ هزار جلد کتاب مراجعات مکرر داشته است!
⁉️ آیا می دانستید وقتی فقط یک جلد از کتاب الغدیر به لبنان رفت، در عرض مدت خیلی کوتاهی ۳۰ هزار سنی به واسطه مطالعه این کتاب شیعه شدند!
⁉️ آیا می دانستید مجموعه بی نظیر الغدیر ۲۰ جلد است، که تا کنون ۱۱ جلد آن چاپ شده است و ۹ جلد از کتاب هنوز منتشر نشده است. مرحوم علامه امینی فرمودند: حرفهای اصلی خودم را در آن ۹ جلد زدهام و این ۱۱ جلد، مقدماتی برای آن سخنان بوده است. و اگر انتشار این کتاب کامل شود دنیا را تکان میدهد!
⁉️ آیا می دانستید مطالب الغدیر به مذاق بسیاری خوشایند نیست اما از آنجایی که با اتکاء به منابع و مآخذ مُتقَن نوشته شده، تا کنون ظرف این مدت (حدود شصت سال) از چاپ این کتاب گذشته، کسی یا گروهی نتوانسته نقدی یا ردّی بر کتاب الغدیر و یا نقدی بر صفحه ای از الغدیر بنگارد!
⁉️ آیا میدانستید امرا و وزرا و شخصیت های سیاسی هم برای کتاب الغدیر تقریظ نوشتهاند. ملوک و بزرگان فقهاء و محدثین و بزرگان مولفین و شعرا اهل تسنن هم توجه میکنند و تقریظ مینویسند. تا چه رسد به بزرگان شیعه!
⁉️ آیا می دانستید علامه امینی با کتاب شریف الغدیر خود، راه هر گونه انکار یا توجیه کسانی که در فکر مخالفت با خطبه غدیر و اثبات ولایت امیر المومنین علیه السلام هستند با مستندات و کتب اهل تسنن بسته است و این کتاب حجت را بر همه تمام کرده که به هیچ وجه نمی توان به خطبه ی نورانی غدیر شک نمود!
✅ مرحوم علامه امینی در کتاب بینظیر الغدیر؛ روایت غدیر را از (۱۱۰) صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، و (۸۴) نفر از تابعین، و (۳۶۰) راوی حدیث، از کتب اهل سنت، از قرن دوم تا قرن چهاردهم هجری قمری معرفی کرده است!
✅ علامه امینی فرمودند: «روز قیامت با دشمنان امیرالمومنین علیه السلام مخاصمه خواهم کرد! همانطور که آن ها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند وگرنه می خواستم معارف امیرالمومنین علیه السلام را گسترش بدهم، این ها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم.»
✅ علامه امینی رحمت الله علیه شخصیتی است که یک تنه در برابر تحریف کنندگان تاریخ قیام نموده و با قلم توانا و آتشین و در عین حال منطقی و علمی پرده ها را کنار زد و حقایق را از لابه لای زوایای تاریک تاریخ بیرون کشید و خلافت بلافصل امیرالمومنین علیه السلام را برای جهانیان اثبات نمود.
☆ مَنْ كُنْتُ مَوْلاه فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاه ☆
🌎🌺🍃
🌺
❇️ تقویم نجومی
🗓 یکشنبه
🔺 ۱۳ خرداد/ جوزا ۱۴۰۳
🔺 ۲۴ ذی القعده ۱۴۴۵
🔺 ۲ ژوئن ۲۰۲۴
🌎🔭👀
🌓 امروز قمر در «برج حمل» است.
✔️ برای امور زیر نیک است:
ختنه نوزاد
آغاز درمان
ارسال کالا
شکار
خرید در حد ضروریات
⛔️ ممنوعات
امور ازدواجی
امور زیر بنایی
امور مربوط به حرز
🌎🔭👀
👼 زایمان
مناسب نیست.
🚘 مسافرت
خوب نیست.
💞 انعقاد نطفه
🔹 امشب (شب یکشنبه)
دلیلی بر استحباب یا کراهت نیست.
🌎🔭👀
💇 اصلاح سر و صورت
باعث روبراه شدن امور میشود.
🩸حجامت،خوندادن،فصد،زالو انداختن
مناسب و باعث دفع صفرا میشود.
💅 ناخن گرفتن
روز مناسبی نیست.
موجب بیبرکتی در زندگی میگردد.
👕 بریدن پارچه
روز مناسبی نیست.
موجب غم و اندوه شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
این حکم شامل خرید لباس نیست.
🌎🔭👀
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (شب یکشنبه) دیده شود، تعبیرش طبق آیهٔ ۲۴ سوره مبارکه « نور » است.
﴿﷽ یوم تشهد علیهم السنتهم﴾
خواب بیننده را با شخصی دعوا یا خصومتی پیش آید و دلیل و شاهد بیاورد و بر وی غلبه کند. ان شاءالله
مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
📿 وقت استخاره
از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲
از ساعت ۱۶ تا مغرب
📿 ذکر روز یکشنبه
«یا ذالجلال و الاکرام» ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۴۸۹ مرتبه «یا فتاح»، موجب فتح و نصرت یافتن میگردد.
🌎🔭👀
☀️ ️روز یکشنبه متعلق است به:
💞 #حضرت_علی علیهالسلام
💞 #فاطمه_زهرا سلاماللهعلیها
اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌎🔭👀
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز یکشنبه پایان مییابد.
🌺
🌎🌺🍃
حرم
* 💞﷽💞 💗رمان کابوس رویایی 💗 قسمت164 کمی فکر می کنم تا آدرس خانه را به یاد آورم. تاکسی می ایستد
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓
☆اَلابِذِکرِاللهتَطمَئِنَّالقُلوب
☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه
☆ #کابوس_رویایی
☆☆قسمت ۱۶۶ و ۱۶۵
برادر کوچکش بعد از سلام دادن از اتاق خارج میشود.میرود تا چای بیاورد و من هم جلویخ بخاری نفتی میایستم تا یخ وجودم آب شود.در که باز میشود کنارم مینشیند و سینی را وسط میگذارد.همان عطر و طعم را دارد.
_بخور که گرم شی.
_ممنون که هستی. اگه تو نبودی نمیدونستم چیکار کنم. من کسی رو جز پیمان ندارم و اونم که نیست.
لبخند شیرینی میزند و میگوید:
_تو #خدا رو داری.باید از خدا تشکر کنیم که ما رو بهم رسوند.
حس خوبی نسبت به خدایی که میگوید دارم.نامش را در سختیهای زندگی شنیدم.
نمیدانم این خدا کیست اما حضورش سراسر زندگیام را احاطه کرده.تقی به در میخورد و نرگس برمیخیزد.در باز میشود و زنی که بسیار به نرگس شباهت دارد با سینی وارد میشود.برمیخیزم و با مادرش دست میدهم.
_خوش اومدی دخترم. قدمت رو چشم.
بعد رو به نرگس میکند:
_خوب از مهمونت پذیرایی کن. مهمون حبیب خداست.
با شنیدن چشم نرگس خیالش جمع میشود. و میرود.نرگس میان غذا از دستپخت مادرش میگوید:
_مامان نسرین آشپزیش فوقالعادهس.کلا زنای فامیل مامانم آشپزی شون خوبه. مادربزرگم که به کدبانویی مشهور بود.
_پس خوش به حال اون مردی که میخواد با تو ازدواج کنه.
_چرا؟ چه ربطی داره؟
_برای این که یک عمر شکم از عزا درمیاره!
تو هم دست پروردهی همین مادری!
نرگس خنده ریزی میکند.و سینی را میبرد.
برمیخیزم و نگاهی به اتاق نرگس میکنم.
یک میز تحریر کوچک که روی طبقههایش کتاب چیده شده.کتابهای مذهبی از نهجالبلاغه و تفسیر المیزان تا داستانهای پیامبران و...دست می رم و کتاب داستانی برمیدارم.در حال ورق زدن هستم که عکسی پایین میپرد.خم میشوم.به کلمات پشت عکس نگاه میکنم که نوشته: "دست خدا بر سر ماست، خمینی رهبر ماست." بعد هم عکس را برمیگردانم. عکس یک روحانی است خوب که دقت میکنم میفهمم این همان روحانی مبارزه است که بارها نامش را شنیده ام. "روح الله خمینی..."صدای پا که میشود عکس را لای کتاب گذاشته و به قفسه برمیگردانم.
_خسته نیستی؟
_خسته؟ تو بگو کوفته!
میخندد:
_پس چرا جاها رو ننداختی؟
_گفتم خودت باشی بهتره.
نرگس می گوید:
_برنامت برای فردا چیه؟
کمی فکر میکنم و میگویم نمیدانم.
_بهتره سراغ دوستاش و آشناهاش بری.
فامیلی اینجا نداره؟
_چرا مادر و پدرش توی روستاهای اطراف تهرانن اما سال تا سال از هم خبر ندارن.
مادرشم با من خوب نیست. فکر میکنه من پیمانو توی این وادیا کشیدم.
_آها... دوست چطور؟
_دوست... اعضای سازمان چرا!
یکهو فکری به ذهنم میرسد و داد میزنم:
_فهمیدم! کیوان! آره اون حتما میدونه کجاست.
_کیوان؟
_آره! فردا باید برم ببینمش.صبح زود بلند میشم.
به هول بودنم میخندد:
_میخوای خروس خون موقع اذون بیدارت کنم؟ اصلا آدرسی ازش داری.
کافی است به یکی از اعضا متصل شوم آن وقت پیدا کردن کیوان خیلی راحت است.
خیال میبافم که فردا پیمان را میبینم.
صبح گوشهی پلکم را حرکت میدهم. هنوز هوا تاریک است.به جای نرگس نگاه میکنم اما او نیست!صدای آب را از حیاط میشنوم.از پنجره به بیرون نگاه میکنم و نرگس را در هوای سرد بهمن ماه در حال وضو گرفتن میبینم.به خدای نرگس حسودیام میشود.عجب دلدادهای دارد..
وقتی به طرف اتاق میآید خودم را به سر جایم میرسانم و وانمود میکنم خوابم.
نرگس چادر به سر میکند و سجادهای پهن میکند.وقتی نمازش تمام میشود با خود میگویم زشت نیست که مهمان او شدهام نماز نخوانم؟همهی اینها بهانه است تا من سر به سجده بگذارم.نرگس وقتی میبیند بیدار شدهام میپرسد:
_بیدار شدی؟ ای وای! نکنه من بلند خوندم؟
_نه! خودم بیدار شدم.میخواستم نماز بخونم.
میداند من اهل نماز نیستم اما به رویم نمیآورد.برمیخیزد:
_وایستا برم آب گرم کنم برات.
_نه! من با آب سرد مشکل ندارم. اتفاقا سرحالترم میشم.
_نه اصلا... سرما میخوری.
به حیاط میروم و #مثل_او وضو میگیرم.چه حس خوبیست. سردی پوستم را اذیت میکند اما به وضوح میتوانم این را حس کنم که #روحم شاداب میشود. نرگس چادر را برایم درست میکند و از او میخواهم موهایم را #بپوشاند.خجالت میکشم که به نرگس بگویم من سورهای یاد ندارم.اصلا چیزی از ذکرهای نماز هم نمیدانم.مانده ام بین دوراهی...
_نَ... نرگس؟
_جانم؟
_من یاد ندارم نماز بخونم. یعنی ذکرو سورهها رو نمیدونم.
شماتتم نمیکند. برخلاف تصور لبخند میزند.
_اینکه اشکال نداره! همه که از اول چیزی رو یاد ندارن. تو رکوع، سجود و حرکاتش رو برو من ذکراشو میگم.
ذوق میکنم و میپذیرم. بعد از نیت،با همان لحن زیبا حمد را برایم شمرده شمرده میخواند...چه نمازی شد...یاد اولین نماز خواندنم افتادم. وقتی که با پری در هتل بودیم.برخورد زشت پری با برخورد نرگس قابل نیست.
☆ادامه دارد.....
☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه)
☆
┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓
☆اَلابِذِکرِاللهتَطمَئِنَّالقُلوب
☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه
☆ #کابوس_رویایی
☆☆قسمت ۱۶۸ و ۱۶۷
تعجب میکنم که این خانواده چقدر #بخشنده و #مهربان هستند!صبحانه را که میخورم نرگس اصرار میکند تا بیاید اما من صلاح نمیدانم او همراهم شود. مشخص نیست کینهی شتری سمیرا لبریز شده یا نه.برای همین خودم میروم. میگوید اگر موفق به دیدن پیمان نشدم برگردم. بعد هم یک دست از #بهترین لباسهایش را به من میدهد.تشکر میکنم و بعد از خانهشان بیرون میزنم.آدرس کیوان را در سرم بالا و پایین میکنم.جرقهای با دیدن خانهای به ذهنم میرسد.خودش است! همینجا بود که جلسات هر هفته را میگرفتیم.زنگ در را میزنم.مردی از داخل خانه بیرون میآید.دور و برم را نگاه میکند:
_بفرمایید؟
سلام میکنم و میگویم پی کیوان آمدم.ابراز بیاطلاعی میکند.میدانم این ابراز بیاطلاعی بودار است.خودم را معرفی میکنم:
_من ثریام. لازم نیست بترسی از بچههای سازمانم.به کیوان بگو بیاد.
خیلی عجیب اصرار بیاطلاعی میکند. حالا واقعا باورم میشود اینجا یک خانه تیمی است.
_ببین آقای... من ثریام.به کیوان بگی خودش میفهمه.یه خبر مهم دارم که اگه دیر بشه گفتنش تو مقصری پس حالا که کاری نمیکنی به کیوان بگو من عصر پارک همیشگی منتظر شم.بعد هم خداحافظی میکنم.
روی رفتن به خانهی نرگس را ندارم.موقع اذان شد.خودم را بیپناه میبینم و مسجد را پناهگاه پس به طرف آنجا میروم.گوشهای مینشینم و به آنهایی که نماز میخوانند خیره میشوم.نماز دوم را که شروع می کنند #دو_دل هستم.چطور آداب نرگس را رعایت میکنم و به #صاحب مسجد بیاعتنا هستم؟شرم مرا احاطه میکند. چادری از روی طاقچه برمیدارم.
چیزی از حمد و سوره دستگیرم نمیشود اما ذکرهایی را که امام جماعت بلند میگوید را زمزمه میکنم.هنوز تا عصر خیلی مانده و باید کنج مسجد منتظر باشم.چادر را روی خودم میکشم و خوابم میبرد.از صداهایی که میشنوم بیدار میشوم.
_دخترم؟ دخترم؟
پیرمردی با کلاه سبز و ریشی سفید بالای سرم ایستاده.تا مرا میبیند نگاهش را به طرفی دیگر سوق میدهد.
_بَ... بله؟
_شما اقوام ندارین؟ نگرانتون نمیشن؟ دو دل بودم بیدارتون کنم یا نه اما گفتم شاید کاری داشته باشین و دلتون خواب برده.
_ای وای! ساعت چنده؟
_سه شده.
_سه؟
از جا برمیخیزم.پیرمرد تعارف میکند:
_اگه جایی رو ندارین میتونین برید منزل دخترم. همین کنار مسجده.حالتون خوبه؟
از پیرمرد تشکر میکنم و بیرون میایم.بعد از کمی استراحت روی صندلی پارک، برمیخیزم تا بروم.هنوز به خروجی پارک نرسیدم که صدای کیوان مرا به عقب برمیگرداند.خیلی جدی میگوید:
_سلام.
_سلام.
به طعنه میگویم:
_دستمم دردنکنه که زندانو تحمل کردم.
پوزخند میزند:
_وظیفت بوده!
_انجام دادن وظیفه اونم به نحوه صحیح تشویق نداره؟
_خب... آفرین. خوشم اومد دهن قرصی داری.
_سازمان خیلی کمتر به اعضاش میرسه یا آموزشا کاربردی نیست؟
_منظورت چیه؟
_منظورم واضحه.خیلی تابلو بود طرف جز گروهکی چیزیه.
_کیو میگی؟
_همون کسی که در خونه تیمی رو برام وا کرد.
_آها... اون تازه وارده. کم کم یاد میگیره.
برای دقیقه ای سکوت می کنیم.نمیدانم چطور سوال کنم آدرس پیمان کجاست.تا میخواهم چیزی بگویم کیوان می پرسد:
_خب... خبرتو نمیخوای بگی؟
_خبرا که دست شماست.
_ امروز خیلی با کنایه حرف میزنی ثریا خانم!
_رک و پوست کنده بخوام بگم اینکه پیمان کجاست؟ ادرس و نشونی ازش نداشتم گفتم بیام پیش تو.
میخندد:
_آفرین! چه زرنگ! نگران نباش جاش خوبه و سالمه.
_من از حال و احوالش نپرسیدم! میخوام بدونم کجاست؟
_دِ نشد ثریا! فعلا تو بحران گیر کردیم. پیمان جان از عضوای بالا مالاهاست.فعلا صلاح نیست همو ببینین.
با شنیدن این جواب گر میگیرم. داد می زنم:
_تو نمیتونی برای ما تعیین تکلیف کنی!
_بله! من نمیتونم اما سازمان که میتونه.
_به چه دلیل؟
_به دلیل زیر آبی رفتن.
_زیر آبی؟ باشه... ممنون! خوب تشویقم کردین. خوب از خجالتم دراومدین! بعد از اون همه زندان و محاکمه سازمان هم بدبین شده بهم؟ هه! مسخره است!
از جا بلند میشود.سیگارش را زیر کفش له میکند.
_نه مسخره نیست. ما مجبوریم. آفرین بهت ولی این دلیل نمیشه سازمان اشتباهاتت رو نادیده بگیره.
نمیدانم از چه حرف می زند.یعنی من به کدام جرم محکوم به دوری هستم؟
_کدوم اشتباه؟
بدون این که جواب قانعکنندهای بدهد میگوید:
_یکم فکر کنی یادت میاد.
از روی غصب به رفتن کیوان نگاه میکنم که با رسیدن فکری برمیخیزم.خودم را پشت درختها مخفی میکنم و از دور کیوان را میپایم.او حس ششم بسیار خوبی دارد. مطمئنم اگر بفهمد در حال تعقیبش هستم دستم حالاحالاها به پیمان نمیرسد. وقتی که تاکسی جلوی کیوسک تلفن میایستد به راننده میگویم توقف کند.کرایهاش را میدهم و دنبال کیوان میروم.
☆ادامه دارد.....
☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه)
☆
┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛