eitaa logo
حرم
2.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
6هزار ویدیو
585 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ ✅ شب و روز میلاد رسول رحمت صلی الله علیه و آله ----------🌌🔅------------------ - كه لعنت خدا بر او باد - در آسمانهاى هفتگانه رفت و آمد مى كرد. چون عليه السلام به دنيا آمد از سه آسمان منع گرديد و فقط در چهار آسمان گردش مى كرد. زمانى كه صلى الله عليه و آله ولادت يافت از تمام آسمانها منع شد و شياطين به وسيله (شهابها) سنگباران شدند. قريش گفتند: اين همان قيامتى است كه از زبان اهل كتاب مى شنيديم . عمرو بن اميه - كه يكى از بزرگترين پيشگويان جاهليت بود - گفت : اين ستارگان را كه به وسيله آنها راهنمائى مى شوند و زمستان و تابستان را بدانها مى شناسند بنگريد ؛ اگر آنها پرتاب شدند دليل بر نابودى همه چيز خواهد بود ، و اگر ديگر ستارگان پرتاب گرديدند و آنها ثابت ماندند دليل بر وقوع امرى است . 👈در روزى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به دنيا آمد تمام بر زمين افتادند. در آن شب به لرزه در آمد و آن فرو ريخت ، خشك و در (محلى بين كوفه و شام) سيل جارى شد. - كه هزار سال بود خاموش نشده بود - به خاموشى گراييد. در آن شب در خواب شتران سركشى را ديد كه اسبان عربى عالى نژادى را به دنبال داشتند. آنها از دجله گذشته و به سرزمين فارس وارد شدند. از ميان شكاف پيدا كرد و آب رودخانه در آن كاخ نفوذ نمود. در همان شب از تابيد و تا مشرق ادامه پيدا كرد. جهان سرنگون شد. آن روز همه آنها خاموش بودند. علم پيشگويان از آنان اخذ و جادوى جادوگران باطل گرديد. هيچ پيشگويى در عرب نماند مگر اينكه از يار و صاحبش ‍ بريده شد. قريشيان نزد اعراب عظمت يافته و به نام خاندان خداوند - آل الله - خوانده شدند. امام صادق عليه السلام فرمودند: چون در بيت الله الحرام بسر مى بردند ، خاندان خداوند (آل الله) ناميده شدند. مى گويد: به خدا سوگند كه فرزندم در حالى كه با دست خويش از زمين خوردن خود جلوگيرى مى كرد ، به دنيا آمد. پس سر خود را به سوى آسمان بلند كرد و به آن نگريست . آنگاه نورى از من خارج شد كه همه چيز را براى او روشن كرد. در آن روشنايى سخن كسى را شنيدم كه مى گفت : تو سرور آدميان را به دنيا آوردى ؛ او را (( )) بنام . كه سخنان آمنه به او رسيده بود - براى ديدن نوزاد آمد. او را در بر گرفت و در دامان خود قرار داد و گفت : شكر و سپاس خداوندى را كه اين كودك معطر و خوشبو آستين را - كه در گاهواره سرور كودكان و نوجوانان گرديد - به من ارزانى داشت . 👈آنگاه او را به اركان كعبه ماليد و در حق او اشعارى سرود. 💠(حضرت صادق عليه السلام اضافه فرمودند:) ابليس - كه لعنت خدا بر او باد - جميع شياطين را فرا خواند. گفتند: اى پيشواى ما ، چه چيز تو را ترسانيده است ؟ گفت: واى بر شما! بدانيد كه از امشب زمين و آسمان دگرگون شده و حادثه و رويداد عظيمى بر روى زمين اتفاق افتاده كه نظير آن از زمانى كه عيسى بن مريم به آسمان برده شد روى نداده است . برويد و ببينيد كه اين اتفاق چيست ؟ شياطين متفرق شدند و سپس بازگشته گفتند: چيزى نيافتيم ! ابليس - كه لعنت خدا بر او باد - گفت : خود شخصا اين كار را خواهم كرد. در جهان گردشى نمود تا به حرم رسيد. آنجا را مملو از فرشتگان مشاهده كرد. خواست وارد شود ؛ فرشتگان بر او بانگ زدند. بازگشت و خود را به گنجشكى مانند كرد (مرغى است زرد رنگ كوچك مثل گنجشك) و از جانب كوه حرا وارد شد. جبرئيل عليه السلام به او گفت : لعنت خدا بر تو باد! برگرد! گفت : اى جبرئيل ، پرسشى دارم ؛ اين اتفاق چيست كه در اين شب بر روى زمين روى داده است ؟ جبرئيل گفت : حضرت محمد صلى الله عليه و آله به دنيا آمده است . گفت : آيا مرا در او بهره اى است ؟ گفت : خير. گفت : در امت او چه ؟ گفت : آرى . گفت : راضى گرديدم . 📚الأمالي الشيخ الصدوق 360/1 http://lib.eshia.ir/15033/1/360 متن عربی و مصادر مخالفین ➖➖➖➖➖➖
‍ این اصطلاحی که به «خیمه‌های کوشان» ترجمه شده فقط بار در کتاب مقدس آمده و نتوانسته اند آن را درست تفسیر کنند و گاه بروز این بلایا را بر قسمتی از آفریقا (حبشه و ...) منطبق دانسته اند. در حالی که بنابر توضیحات پیشین درباره‌ی عباراتِ قبل از این اصطلاح، یعنی بشارت فاران ، این اتفاق مربوط به بعد از ظهور اسلام است و به قدری اهمیت داشته که به دنبال آن تحولات گسترده‌ای روی داده است. در حالی که حبشه در تاریخ اسلام چنین نقش محوری نداشته است. : در انتقال کلمه ای از زبانی به زبان دیگر (در اینجا عبری و عربی محل سخن ماست.) بسیاری اوقات شکل کلمه عوض می‌شود. مثلا سین به شین تلفظ می‌شود. 👈 مثلا موسی در عربی به مشه در عبری تلفظ می‌گردد؛ 👈 و اسماعیل به شکل شکل یُیشماعل و تغییر دیگر در اسم هاگار در عبری که به شکل هاجر در عربی در می آید. آیا تلفظ اصلی کوشان ، چیزی مانند کساء ، کسائیون یا از مشتقات این ها بوده است؟ آیا این عبارات از مصائب اهل کساء در کربلا خبر نمی‌دهند؟! 🟪 🟪 با توجه به توضیحات لغت شناسی پیشین ، کلمه «خیمه های کوشان» را بایستی به این صورت ترجمه کرد : اهل بیت کساء خیمه های اهل کساء ، اهل کساء ، قومی منسوب به کساء و کسائیون و امثال این ها 🔻اما درباره سرزمین مدیان (یا مدین) این منطقه همان جایی است که به نقل تورات و قرآن ، حضرت موسی بعد از تهدید جانی از سوی فرعون به آنجا پناه برد. و در واقع مدین یکی از مناطق عربی و موجود در حجاز و یا منطقه شام است ؛ چنانکه جغرافی دانان نیز آن را کنار دریای سرخ و سرزمین و یا ما بین مدینه و شام و امثال این دانسته‌اند. رجوع شود به 📔معجم البلدان ، ج ۵ ، ص ٧٧ http://lib.eshia.ir/22019/5/77 📔الاعلام زرکلی ، ج ٧ ، ص ١٩٨ http://lib.eshia.ir/40175/7/198 تصویر موقعیت مدین را در تصویر الحاقی مشاهده بفرمایید! با دقت در عبارات می‌بینیم که حَبَقوق نبی در مکاشفه اش که درباره آینده بوده ، شخصیت هایی را می بیند که در حال هجوم بوده اند به گونه‌ای که احساس کرده می‌خواهند به سوی او نیز هجوم آورند ولی یکباره به اراده خدا در هم شکسته شده اند. در پایان حالت غم و افسردگی خود را از رویت این ماجرا بیان می‌کند. تصویر عبارات کتاب حبقوق نبی را در انتهای پاسخها مشاهده کنید! 🔰ذکر این نکته نیز در انتها خالی از لطف نیست که شمس الدین ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء ، ج ٣ ، صص ۲۹۰ و ٢٩١ . خبری می‌آورد که راس الجالوت (پیشوای یهود) و کعب الاحبار (یهودی معروف که به ظاهر مسلمان شد.) درباره شهادت امام حسین علیه‌السلام بر اساس کتب پیشین خبر داشته اند. 🔻كُنَّا نَسْمَعُ أَنَّهُ يُقتَلُ بِكَرْبَلاَءَ ابْنُ نَبِيٍّ  http://lib.eshia.ir/40384/3/290 http://lib.eshia.ir/40384/3/291 ⁉️❔آیا این شخصیت ها ، همین مطالب را در کتب خود مشاهده کرده بودند؟ و آیا به نسخه کامل تر و سالم تر این کتب دسترسی داشته‌اند؟ و السلام ➖➖➖➖
‍ این اصطلاحی که به «خیمه‌های کوشان» ترجمه شده فقط بار در کتاب مقدس آمده و نتوانسته اند آن را درست تفسیر کنند و گاه بروز این بلایا را بر قسمتی از آفریقا (حبشه و ...) منطبق دانسته اند. در حالی که بنابر توضیحات پیشین درباره‌ی عباراتِ قبل از این اصطلاح، یعنی بشارت فاران ، این اتفاق مربوط به بعد از ظهور اسلام است و به قدری اهمیت داشته که به دنبال آن تحولات گسترده‌ای روی داده است. در حالی که حبشه در تاریخ اسلام چنین نقش محوری نداشته است. : در انتقال کلمه ای از زبانی به زبان دیگر (در اینجا عبری و عربی محل سخن ماست.) بسیاری اوقات شکل کلمه عوض می‌شود. مثلا سین به شین تلفظ می‌شود. 👈 مثلا موسی در عربی به مشه در عبری تلفظ می‌گردد؛ 👈 و اسماعیل به شکل شکل یُیشماعل و تغییر دیگر در اسم هاگار در عبری که به شکل هاجر در عربی در می آید. آیا تلفظ اصلی کوشان ، چیزی مانند کساء ، کسائیون یا از مشتقات این ها بوده است؟ آیا این عبارات از مصائب اهل کساء در کربلا خبر نمی‌دهند؟! 🟪 🟪 با توجه به توضیحات لغت شناسی پیشین ، کلمه «خیمه های کوشان» را بایستی به این صورت ترجمه کرد : اهل بیت کساء خیمه های اهل کساء ، اهل کساء ، قومی منسوب به کساء و کسائیون و امثال این ها 🔻اما درباره سرزمین مدیان (یا مدین) این منطقه همان جایی است که به نقل تورات و قرآن ، حضرت موسی بعد از تهدید جانی از سوی فرعون به آنجا پناه برد. و در واقع مدین یکی از مناطق عربی و موجود در حجاز و یا منطقه شام است ؛ چنانکه جغرافی دانان نیز آن را کنار دریای سرخ و سرزمین و یا ما بین مدینه و شام و امثال این دانسته‌اند. رجوع شود به 📔معجم البلدان ، ج ۵ ، ص ٧٧ http://lib.eshia.ir/22019/5/77 📔الاعلام زرکلی ، ج ٧ ، ص ١٩٨ http://lib.eshia.ir/40175/7/198 تصویر موقعیت مدین را در تصویر الحاقی مشاهده بفرمایید! با دقت در عبارات می‌بینیم که حَبَقوق نبی در مکاشفه اش که درباره آینده بوده ، شخصیت هایی را می بیند که در حال هجوم بوده اند به گونه‌ای که احساس کرده می‌خواهند به سوی او نیز هجوم آورند ولی یکباره به اراده خدا در هم شکسته شده اند. در پایان حالت غم و افسردگی خود را از رویت این ماجرا بیان می‌کند. تصویر عبارات کتاب حبقوق نبی را در انتهای پاسخها مشاهده کنید! 🔰ذکر این نکته نیز در انتها خالی از لطف نیست که شمس الدین ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء ، ج ٣ ، صص ۲۹۰ و ٢٩١ . خبری می‌آورد که راس الجالوت (پیشوای یهود) و کعب الاحبار (یهودی معروف که به ظاهر مسلمان شد.) درباره شهادت امام حسین علیه‌السلام بر اساس کتب پیشین خبر داشته اند. 🔻كُنَّا نَسْمَعُ أَنَّهُ يُقتَلُ بِكَرْبَلاَءَ ابْنُ نَبِيٍّ  http://lib.eshia.ir/40384/3/290 http://lib.eshia.ir/40384/3/291 ⁉️❔آیا این شخصیت ها ، همین مطالب را در کتب خود مشاهده کرده بودند؟ و آیا به نسخه کامل تر و سالم تر این کتب دسترسی داشته‌اند؟ و السلام ➖➖➖➖
⬛️ وقایع روزهای چهارم و پنجم ربیع‌الاول سال ۱۱هجری - اجرای ترفند دیگری از سوی سقیفه‌گران : هر آنچه متعلق به حضرت زهرا سلام الله علیها و خاندان نبوت است مصادره می‌شود! - ابوبکر و جعل حدیثِ «ما گروه پیامبران , ارث نمی‌گذاریم»❗️ که ابن ابی الحدید تصریح دارد که حضرت صدیقه علیها‌السلام و عباس عموی پیامبر پیوسته این حدیث را تکذیب می‌کردند و می‌گفتند که اگر قرار بر این بود که پیامبر ارثی نگذارند, ایشان این مطلب را به ما می‌فرمودند نه به کسانی که ارتباطی با میراث پیامبر ندارند.(ر.ک: تصویر بالا) - دومین و سومین شب یاری طلبی اهل بیت علیهم‌السلام
‍ ‍ ✅ زنان در نظر عمر بن خطاب ←دم خروسِ برخی از طرفداران حقوق زن! ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻جناب مولوی عبدالحمید! شما پیش از برائت از مکتب سقیفه و بزرگان محبوب خود ، صلاحیت دفاع از زنان را ندارید! خوانندگان محترم : 🔻آیا تاکنون این جمله‌ عمر بن خطاب را که در صفحات تاریخ به یادگار مانده شنیده‌ اید؟؟ «لو مات جمل ضیاعا علی شط الفرات لخشیت أن یسألنی الله عنه»(۱) «اگر شتری در کنار فرات(بر اثر خراب بودن راه یا گیر کردن پایش در چاله‌ای) از بین برود نگران هستم که مورد بازخواست الهی قرار بگیرم!» ✅←اگر این جمله ساخته و پرداختهٔ عالمان طرفدار دستگاه خلافت نباشد ، به نظر می‌رسد خلیفه با گفتن این عبارت ، در جستجوی به کارگیری راه‌های مختلفِ تحمیق مردم بوده است! با ما همراه باشید تا اثبات کنیم عباراتی از این دست از شخص خلیفه ، همان عوام فریبی و پوپولیسمِ میراثی از خلیفهٔ اول است که عمر بن خطاب آن را به کمالی بی‌مانند رسانید و اهل سقیفه نیز در عصر ما پیرو همان سیاستند! 🔚 شاهد مدعای ما آنکه خلیفه‌ای که نگران بازخواست الهی به جهت پیچ خوردن پای شتری در کنارهٔ رودی بود! در مورد «زنان» - مانند بسیاری از موارد دیگر - هیچ گونه نگرانی نسبت به عواقب کرده‌هایش نداشت!! دقت کنید↓↓↓ ▼↓▼↓▼↓▼↓▼↓▼↓▼ ⁉️❔آیا می‌دانستید در زمان پیامبراکرم صلی‌الله علیه و آله زن از مسلمانان دین اسلام را ترک کردند ، مرتد شدند و نزد مشرکان برگشتند که تای از آنان همسران عمر بن خطاب بودند؟؟(۲) با توجه به آنچه که در ادامه مشاهده می‌کنیم چنین رویگردانی از اسلام چندان تعجب برانگیز نخواهد بود! - علی رغم این که پیامبر فرمودند که زنان را نزنید، اهل تسنن اصرار دارند که با تلاش عمر اجازهٔ شدیدترین تنبیهات توسط به مسلمانان داده شد! آن گاه پیامبری که خود هیچ گاه یا را به خاطر مخالفت‌های بی‌امانشان تنبیه بدنی نکرده بود ، با سیل زنانی مواجه شد که به سراغ آل رسول خدا می‌آمدند و از شوهران خویش شکایت می‌کردند!(۳) اگر وضع خلیفه در زمان پیامبر این چنین بوده است، وضع و حال زنانی که در زمان خلافتش با او به هر نحوی روبرو می‌شدند، روشن است. - زمانی که مردمان به منزلهٔ حیات وحش نزد خلیفه باشند ، زنان که در نظر خلیفه نیمه انسان (۴:ر.ک: تصویر الحاقی) و شیطان (۵) معرفی میشدند! - او که نزدیک به ۱۴ زن و تعداد بسیار بیشتری کنیز داشت ، به جرم روییدن چند تار موی سپید بر روی سر زنی از زنانش او‌ را طلاق می‌داد. (۶) در نظر او زن ۵۰ ساله عجوزه‌ای بود که زیادی عمر کرده بود!(۷) شاید به همین علت بود که در زمان خلافت به اشارهٔ او‌ مادر پیرش را زیر پای شتران انداخته، کشتند! البته او مادر خود را لکه ننگی می‌دانست که وجودش مایه شرمساری بود و هر چه زودتر حذف می‌شد برای خلیفه بهتر هم بود! ➖➖➖➖➖➖ ۱- المنتظم ۱۴۲/۴ و طبقات ابن سعد ۲۳۲/۳ ۲- «ست نساء رجعن عن الاسلام... فاطمه بنت ابی امیه بن المغیرة.... و ام كلثوم بنت جرول» : تفسیر ثعلبی ۲۶۹/۹ و.... ۳- اسد الغابه ۱۸۳/۱ - استیعاب ۱۲۷/۱ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لا تَضْرِبُوا إِمَاءَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، فَجَاءَ عُمَرُ إِلَى رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال: ذَئِرَ النِّسَاءُ عَلَى أَزْوَاجِهِنَّ، فَرَخَّصَ فِي ضَرْبِهِنَّ، فَأَطَافَ بِآلِ رَسُولِ اللَّهِ نِسَاءٌ كَثِيرٌ يَشْكُونَ أَزْوَاجَهُنَّ» ۴- در موردی زنی که عمر را در زمان خلافتش با استدلال منکوب کرد خلیفه چنین گفت: «...نصف الانسان افقه من عمر» علل دارقطنی ۲۳۹/۲ (۱۷) ۵- برگرفته از شعری که خلیفه در وصف زنان خواند: تفسیر قرطبی ۶۸/۷ و منابع دیگر از اهل تسنن: «ان النساء شیاطین خلقن لنا...نغوذبالله من شر الشیاطین» «1⃣»
🔻ترس ام کلثوم دختر ابوبکر از ازدواج با عمر بن خطاب بخاطر رفتار خشن او با زنان! 💡کمتر شنیده‌اید! ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ در منابع اهل‌سنت نقل شده که عمر بن خطاب بسیار خشن ، بداخلاق و تندخو بود ، تا جایی که شلاق او را ترسناک تر از شمشیر ثقفی توصیف کرده‌اند؛بخصوص رفتار تند او با زنان در تاریخ ثبت است و پیشتر در این باره مدارک ارائه شده است؛ (اینجا) ←این تندخویی به نحوی بود که وقتی عمر ام کلثوم بنت ابوبکر را از خواستگاری میکند، ام کلثوم وی را بخاطر اخلاق تندش رد میکند! 👤👤 طبرى و ابن أثير، دو تاريخ نويس معروف اهل سنت مى‌نويسند: 🔻وَخَطَبَ أُمَّ كُلْثُومٍ ابْنَةَ أَبِي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ إِلَى عَائِشَةَ، فَقَالَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ: لَا حَاجَةَ لِي فِيهِ، إِنَّهُ خَشِنُ الْعَيْشِ شَدِيدٌ عَلَى النِّسَاءِ. ←عمر بن خطاب ابتدا به خواستگارى امّ‌كلثوم دختر ابوبكر رفت، عايشه اين پيشنهاد را با خواهرش مطرح كرد. در پاسخ گفت: مرا با او كارى نيست. عايشه گفت: آيا اميرالمؤمنين را نمى خواهى؟ گفت: آرى نمى‌خواهم، او در زندگى سخت و خشن و با زنان تندخو و بد رفتار است. 📗📔الكامل في التاريخ ج2 ص432 المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم بن عبد الواحد الشيباني الجزري، عز الدين ابن الأثير (المتوفى: 630هـ)، تحقيق: عمر عبد السلام تدمري، الناشر: دار الكتاب العربي، بيروت - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ / 1997م، عدد الأجزاء: 10.(ر.ک: اسکن الحاقی) 📗📔تاريخ الطبري ج4 ص200 المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري (المتوفى: 310هـ)، الناشر: دار التراث - بيروت، الطبعة: الثانية - 1387 هـ، عدد الأجزاء: 11. 📗📔العقد الفريد ج7 ص96 المؤلف: أبو عمر، شهاب الدين أحمد بن محمد بن عبد ربه ابن حبيب ابن حدير بن سالم المعروف بابن عبد ربه الأندلسي (المتوفى: 328هـ)، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1404 هـ، عدد الأجزاء: 8. 👤👤 همچنين مقريزى و ابوالفرج اصفهانى مى‌نويسند كه بن شعبة به عمر گفت: 🔻إلا إنك يا أمير المؤمنين رجل شديد الخلق على أهلك، وهذه صبية حديثة السن، فلا تزال تنكر عليها الشئ فتضربها، فتصيح، فيغمك ذلك، وتتألم له عائشة... ←تو اى اميرمؤمنان، مردى سخت‌گير و بد اخلاق نسبت به خانواده‌ات هستى و امّ‌كلثوم دختر خردسالى است، مى‌ترسم به زور چيزى از او بخواهى و او اطاعت نكند و تو او را كتك بزنی، داد و فرياد بزند و تو را ناراحت كند و عايشه نيز از اين عمل غمگين شود...عمر با شنيدن سخنان مغيره، سخن او را تأييد و دست از خواستگارى برداشت! 📗📔الأصبهاني، أبو الفرج (متوفاي356هـ)، الأغاني، ج 16، ص 103، تحقيق: علي مهنا وسمير جابر، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان. 📗📔المقريزي، تقي الدين أحمد بن علي بن عبد القادر بن محمد متوفاى845 هـ) إمتاع الأسماع بما للنبي صلى الله عليه وسلم من الأحوال والأموال والحفدة والمتاع، ج6، ص207،‍ تحقيق وتعليق: محمد عبد الحميد النميسي ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، الطبعة الأولى، 1420 هـ - 1999 م. 👤ابن عبد البر نيز مى‌نويسد: 🔻خطب عمر بن الخطاب أم كلثوم بنت أبي بكر إلى عائشة فأطمعته وقالت أين المذهب بها عنك فلما ذهبت قالت الجارية تزوجيني عمر وقد عرفت غيرته وخشونة عيشه والله لئن فعلت لأخرجن إلى قبر رسول الله صلى الله عليه وسلم ولأصيحن به. ←عمر، امّ‌كلثوم دختر ابوبكر را از عايشه خواستگارى كرد، عايشه او را اميدوار كرد و به امّ‌كلثوم گفت، رأى تو در اين باره چيست؟ امّ‌كلثوم گفت: تو مرا به ازدواج عمر در مى‌آوري؛ در حالى كه مى‌دانى او در زندگى چه قدر سخت‌گير و خشن است؛ به خدا اگر اين كار را انجام دهي من كنار قبر رسول خدا خواهم رفت وفرياد خواهم زد 📗📔القرطبي، يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (متوفاي463 هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 4، ص 1807، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ. پیشنهاد مطالعه: شرح کامل تر ماجرای این خواستگاری و تلاش عایشه برای عدم وقوع این وصلت پ.ن: این ام کلثوم فرزند همسر چهارم ابوبکر ، حبیبه بنت خارجه است، که پس از مرگ ابوبکر در سال ۱۳ هجری به دنیا آمد. عایشه چندی پس از این خواستگاری، او را به جهت مطامع سیاسی به عقد طلحه درآورد، چرا که عایشه گمان می‌کرد طلحه که از بستگان عایشه و هم قبیله با او بود می‌تواند به خلافت برسد. ❗️و همین ام کلثوم است که طبق تصریح ابن سعد در طبقات الکبری ج۸ص۲۷۰، عایشه را در عمل به فتوای انحصاری‌اش مبنی بر رضاع کبیر یاری می‌داد.
✅ پوشش بانوان در دوران باستان ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ : مورخان هميشه درباره جنگهـا، كشورگشـايی‌هـا، روش زمامـداری و جهانگشايی حاكمان می‌نوشتند. در واقع نوعي تاريخ‌نگاری نظـامی در دوره باسـتان وجـود داشت، و به‌ ندرت به مسائل اجتماعی توجه ميشد و اگر كسي بخواهد مسـئله حجـاب يـا بی‌حجابی را در ايران باستان تحليـل و بررسـي كنـد، چنـدان بـه نتيجـه مطلـوب و قابـل اطميناني نخواهد رسيد. ←در اين ميان، آيينه هويت ايرانی يعنی شـاهنامه اطلاعـاتی در خـور توجه در اختيار قرار ميدهد. با وجود آنكه شاهنامه هم بيشتر به تـاريخ پادشـاهان و شـرح جهانداری‌ها و جهانگشايی‌های آنان توجه ميكند، گوشه‌هايی از تـاريخ اجتمـاعي ايـران را نيز نشان ميدهد و در اين ميان،←بارها به «پوشيده‌رويان» در مورد زنان ايرانی اشاره ميكنـد. و چندين بار نيز به حجاب «چادر» اشاراتی دارد و نشان ميدهد كه زنان مـا از زمـانهـای باستان دارای پوششی به نام چادر بوده‌اند. 🔻از شاهنامه چنين برمی‌آيد كه از ابتداي تاريخ، يعني دوران جمشيد و فريدون، زنان ايران «پوشيده‌روی» بوده‌اند. چنانكه در گرفتار شدن دو خواهر جمشيد به‌ دست ضحاك ميگويد: دو پـــاكيزه از خانـــه جمشـــيد برون آوريدنـد لـرزان چـو بيـد كه جمشيد را هر دو خواهر بدند سـر بـانوان را چـو افسـر بدنـد ز پوشـيدهرويـان يكـي شـهرناز دگـر مـاهرويي بـه نـام ار نـواز بــه ايــوان ضــحاك بردنــدشــان بــدان اژدهــاوش ســپردندشــان (مدرک) 🔻در داستان هفت‌ خوان اسفنديار آمده است: ز پوشيده‌رويـان ارجاسـپ پـنج برفتنــد بــا مويــه و درد و رنــج دو خواهر دو دختر يكي مادرش ابا مويـه مـادر بـهغـم دختـرش (مدرک : ر.ک : تصویر الحاقی) 🔻فردوسي در موارد متعدد، پوشيده‌ رويان را به معني «مادر»، «همسر»، «خـواهر» و «دختـر» خانواده به كار برده است، چنانكه در داستان مرگ اسفنديار: بشـــدهش ز پوشـــيده رويـــان او پــر از خــون دل جعــد مويــان او (شاهنامه فردوسي ؛ پرویز اتابکی ۱۳۰۰/۲) 🔻يا هنگاميكه كيكاووس فرزندش را به شبستان خويش هدايت ميكند: پس پرده مـن تـرا خـواهر اسـت چه سودابه خود مهربان مادر است پــس پــرده پوشــيدگان را ببــين زمــانی بمــان تــا كننــد آفــرين 🔻رفتن بهرام گور پادشاه ساساني را فردوسي اينگونه روايت ميكند: همي راند حيران و پيمان به راه به خواب و به آب آرزومند شاه چنين تا بـه آبـاد جـائي رسـيد ز هامون سوي در سرائي رسيد زني ديد بر كتف او بـر سـبوي ز بهـرام خسـرو بپوشـيد روي 🔻و همسر خسرو پرويز پوشيدگی موی را يكي از نشانه‌های پارسايی بـه شـمار آورده و فردوسي از زبان وي چنين ميگويد: سوم آنكه بـالا و رويـش بـود به پوشيدگي نيـز مـويش بـود (مدرک)
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ پس از نماز ، حضرت پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله به کمک حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالبعلیه السلام و خدمتکار خود(۲)، به زحمت بر اولین پله منبر قرار می‌گیرند: پیامبر صلی الله علیه و آله، دردمندانه می‌خواهند که حاضران آنچه را می‌شنوند به غایبان برسانند ؛ آن حضرت را یادآور می‌شوند و مردم را به رعایت حق الاهی در مورد این دو ثقل گرانبها(قرآن و اهل بیت علیهم السلام)دعوت می‌کنند ؛ آن حضرت پیوسته از امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌گویند و در انتها باز از مسلمانان می‌خواهند که شاهدان به غایبان بگویند؛(۳) در همین خطبه ،پیامبر صلی الله علیه و آله از وجود فتنه‌های بی پایان سخن به میان می‌آورند. ‼️ از نکات قابل توجه در بین خطبه ، پرسش معترضانهء عمر بن خطابی که باید در سپاه اسامه باشد! دربارهء مصداق ثقلین است ، که ناراحتی پیامبر را به همراه دارد ؛(۴) پیامبر صلی الله علیه و آله از منبر پایین می‌آیند و به منزل خویش بر می‌گردند ؛ به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله بر بدن آن حضرت ،آب می‌ریزند ،تب اندکی فرو می‌نشیند ؛ پیامبر صلی الله علیه و آله ،بار دیگر اسامه را فرامی‌خوانند و برای چندمین بار دستور اکید می‌دهند که با سپاهیان خویش مدینه را بلافاصله ترک کند ؛ آن حضرت بار دیگر متخلفان از این دستور را می‌کنند و از رحمت الاهی دور می‌شمردند ؛ ❗️ابوبکر که می فهمد حال پیامبر صلی الله علیه و آله کمی بهتر شده ،به سوی منزل خود در سُنْح می‌رود (۵) ، تا از چشم پیامبر دور باشد و همچنین در سپاه اسامه نیز حضور پیدا نکند ؛او برای شنیدن اخبار بعدی لحظه شماری می‌کند... ◾ چندی بعد بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت می یابد ؛ آثار سَم آن چنان زیاد است که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ، بدن و زیر ناخن های آن حضرت سبز می‌شود ؛ این سم اثر خویش را اینک بر رسول خدا صلی الله علیه و آله به روشنی نشان می‌دهد ؛ امیرالمومنین سر پیامبر صلی الله علیه و آله را بر سینهء خود می‌گیرند ؛ ⚠️ در این مورد نیز ادعا می‌کند که پیامبر بر روی سینهء او جان داده است(۶) ؛ بنی هاشم - که در منزل پیامبر حضور داشتند - در این خصوص وی را تکذیب کردند ؛ عایشه دختر ابوبکر نیز ادعای خویش را به صورت دیگری تعدیل می‌کند و می‌گوید : ✖️«من نادان بودم و بی تجربه ، در نتیجه گمان بردم که رسول خدا در دامنم من وفات یافت ، من سرِ رسول خدا را بر زمین گذاشتم ؛ از خانه خارج شدم و شیون کردم!» (۷) [ منظور این کذابه اینست که بگوید: اما از آنجا که رسول خدا از دنیا نرفته بودند ، آنگاه امیرمؤمنان سر می رسند و آن حضرت را به سینه می گیرند ، در نتیجه رسول خدا در دامان امیرمؤمنان وفات می یابند! ] 👆👆 این ادعای عایشه نیز ، با توجه به حضور پیوستهٔ امیر مومنان علیه السلام نمی‌تواند درست باشد. به هر روی ، رسول خدا صلی الله علیه و آله امیرمومنان علیه السلام را به سوی خویش می‌کشند و با کلامی آهسته با حضرت سخن می‌گویند ؛ دو یا سه ساعتی به ظهر مانده است؛ لحظاتی بعد ، رسول خدا صلی الله علیه و آله ، در حجرهء شخصی خویش , در سن 63 سالگی و در دامان امیرمومنان علیه السلام ، دار فانی را وداع می‌گویند...(۸) ▪️خبر به سپاه بی تحرک اسامه می‌رسد ؛ سپاه از هم می‌پاشد ؛ چندی دیگر ابوبکر نیز از سنح حرکت می‌کند.... ❌❌ امروز ظهر «ابوبکر» به عنوان خلیفه نماز را اقامه خواهد کرد ! و از 70 روز گذشته است... 1⃣ الصحیح من سیرة النبی الأعظم صص۲۹۳-۳۰۱ ج۳۳ ؛ صلاة ابي بكر صص۴۴-۴۹ 2⃣ الامالی ص۱۳۵ ؛ بحارالانوار ج۲۲ ص۴۷۶ 3⃣ خصائص الأئمه صص۷۴-۷۵ ؛ طرف من الأنباء و المناقب صص۲۷۳-۱۷۵ ؛ بحارالانوار ج۲۲ صص۴۸۶-۴۸۷ 4⃣ الامالی ص۱۳۵ ؛ بحارالانوار ف۷۶/۲۲ 5⃣ السيرة النبوية ۳۱۱/۴ ؛ تاریخ مدینه دمشق ۵۶/۲ ؛ کنزالعمال ۵۷۴/۱۰ ؛ سبل الهدي و الرشاد ۲۴۹/۶ ؛ امتاع الأسماع ۱۲۵/۲ ، ۵۲۱/۱۴ ؛ شرح مسند ابی حنیفه ص۳۰۳ (همه از مدارک اهل تسنن) 6⃣ صحیح بخاری ۱۸۶/۳ ؛ صحیح مسلم ۷۵/۵ ؛ السیره النبویه ۳۱۲/۴ ؛ مسند احمد ۲۷۰/۶ ، ۲۷۴/۶ ؛ مسند ابی یعلی ۶۲/۸ (همه از مدارک اهل تسنن) 7⃣ مسند احمد ۳۲/۶ (از مدارک اهل تسنن) 8⃣ الامالی مفید ص۲۳۵ ؛ الامالی طوسی ص۱۱ ؛ خصائص الأئمه ص۵۱ ؛ بحارالانوار ۴۶۲/۳۲ ، ۱۴۷/۳۴ : زمان شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله بین ساعات ۹ تا۱۰ صبح بوده است: اعراب بر اساس حرکت خورشید در آسمان ساعات روز را ثبت می‌کرده اند در مدارک آمده است که پیامبر در روز دوشنبه و در ضحای آن روز رحلت فرمودند ؛ ضحی (ضحا) وقتی را می‌گویند که آفتاب آن قدر بالا آمده است که نورش همه جا را فراگرفته باشد که تقریبا دو یا سه ساعت مانده به ظهر می‌باشد. « انه توفی فی ارتفاع الضحی و انتصاف النهار یوم الاثنین» 📚طرح التثریب فی شرح التقریب ج۱ ص۲۵ ➖➖➖
‍ ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🚩▫️ قسمت • سوم ✔️ ✅ تذکری درباره ✅ نقش علائم ظهور در تشخیص اصل ظهور حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف ♦️ که به طور کلی نشانه‌هایی که در احادیثِ ما برای ظهور امام عصر ارواحنافداه ذکر شده، هیچکدام قطعی الوقوع نیستند. یعنی ممکن است ظهور آن حضرت، بدونِ آن که هیچیک از آن علائم ظاهر گردد، واقع شود و از این جهت است که علائم بداء پذیر (*) هستند؛ به این معنا که تا قبل از وقوعشان، احتمال و در موردِ آنها منتفی . هر یک از این نشانه‌ها، یا 👈 وقتی برای وقوعش معین نشده (اصطلاحا مرحله تقدیر در آن صورت نگرفته) یا 👈 اگر معین شده، خداوند حکم به وقوعِ آن نکرده است (اصطلاحا مرحله قضا در آن صورت نگرفته) و در صورتِ حکمِ به وقوع آن، تا وقتی که تحقق خارجی پیدا نکرده، باز هم خداوند ممکن است وقوع آن را منتفی گرداند که این قسمِ اخیر در مورد علائمی است که تصریح به حتمی بودن‌ِ آنها شده است؛ مانند خروج سفیانی که از علائم حتمی ظهور شمرده شده است. ✔️ محتوم بودن این گونه علائم، به معنای بداء ناپذیر بودن آنها نیست، بلکه به معنای اینست که غیر از تقدیر الهی، قضای خداوند هم به وقوع آن تعلق گرفته، یعنی قرارِ قطعی بر انجام آن است. ولی باز هم تا وقتی واقع نشده، احتمال بداء در آن وجود دارد که این مرحله را در احادیث ما تعبیر به قضا کرده‌اند و فرموده‌اند:: 💠 فَإذا وَقَعَ القَضاءُ بِالإمضاءَ فَلابَداءَ پس وقتی قضاء به امضاء برسد، دیگر بداء در آن راه ندارد. 🔚امضای قضا همان وقوع خارجی یافتنِ آن است، این مسله در نوعِ مقدرات الهی جاری است. مثلا ممکن است خداوند عمر محدودی را برای کسی تقدیر کرده باشد و به فرشته مأمور قبض روح هم ابلاغ کرده باشد که در وقت معینی جان او را قبض نماید، این ابلاغ همان قضای الهی است. پس مرگ چنین شخصی طبق این اصطلاحات از امور محتوم است؛ ولی چه بسا با انجام کار خیری از ناحیه او (مانند دادن یا صله رحم) خداوند با اینکه حکم به قبض روح او فرموده، ولی در آن بداء کند و بر عمر او بیفزاید، این کار چون به مرحله امضاء نرسیده، قابل بداء بوده است. در مورد خروج سفیانی هم، در عین محتوم دانسته شدنش ، در روایات به بداء پذیر بودن آن تصریح شده است؛ 👤ابوهاشم جعفری از حضرت جوادالائمه علیه السلام سوال می‌کند که با توجه به حتمی بودن خروج سفیانی در روایات، آیا ممکن است خداوند در آن بداء کند( هل یَبدو لله في المحتوم ) حضرت می‌فرمایند: نَعَم ؛ بعد ابوهاشم اضافه می‌کند که : پس می‌ترسیم در اصل قیام قائم علیه السلام هم بداء شود! حضرت امام جوادالائمه علیه السلام میفرمایند: 💠 إنَّ القائِمَ مِنَ الميعادِ، واللهُ لايُخلِفُ الميعادَ همانا (قیام) قائم از وعده‌هاست، و خداوند خلف وعده نمی‌کند. 📚غیبت نعمانی ب۱۸ح۱۰ (📸 اسکن آن پیوست خواهد شد.) 🔻پس اصل ظهور بداء نمی‌پذیرد ولی علائم حتمیِ آن هم قابل بداء است، چه برسد به سایر علایم؛ ولی البته وقت ظهور امام علیه‌السلام هم بداء پذیر است و احتمال تقدیم یا تاخیر در آن تا قبل از وقوع وجود دارد. ☑️ پس نشانه‌هایی که برای ظهور حضرت در احادیث آمده نباید قطعی تلقی شود. اگر به صورت غیر قطعی در نظر گرفته شوند، اشکالی ندارد ؛ چه بسا بعضی از این علائم به عنوان هشدار به مومنان برای آمادگی بیشتر نسبت به ظهور امام علیه السلام بیان شده باشد یا حکمتهای دیگری داشته باشد که ما آنها را ندانیم، ولی آنچه مسلم است در تشخیص اصل ظهور حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله فرجه نیازی به دیدن این نشانه‌ها نیست؛ زیرا در احادیث ما خروج ایشان یک امر آشکار و عیان دانسته شده است. چنانکه در بعضی روایات قیام آن حضرت به قیام حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله تشبیه شده است که در کمال روشنی و وضوح بود؛ حضرت امام محمد الباقر علیه السلام می‌فرمایند: 💠 مَثَلُ خُروجِ القائِمِ مِنّا أهل البيتِ كَخُروجِ رَسولِ ‌الله قیام قائم ما اهل بیت علیه السلام همانند قیام حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله است. 📚غیبت نعمانی ب۱۱ح۱۴ پی‌نوشت: (*) بَداء اصطلاحی در کلام شیعه است به‌ معنای آشکار شدن امری از ناحیه خداوند برخلاف آن‌چه مورد انتظار بندگان بوده است. در بداء خداوند در واقع آن چه مورد انتظار بوده را محو و امری جدید را اثبات می‌کند در حالی که به هر دو حادثه آگاه است. 🟢ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🟢 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴 |
‍ ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🚩▫️ قسمت • پنجم ✔️ ✅ تذکری درباره نشانه‌هایی که در احادیث ما برای ظهور حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف ذکر شده قطعی الوقوع نیستند. یعنی ممکن است ظهور آن حضرت , بدون آنکه هیچیک از آن علائم ظاهر گردد ، واقع شود. و تمام این علائم بداء پذیر هستند؛ به این معنا که تا قبل از وقوعشان، احتمال تغییر و حذف در مورد آنها منتفی نیست. پس محتوم بودن برخی از علائم، به معنای بداء ناپذیر بودن آنها نیست، بلکه به معنای اینست که غیر از تقدیر الهی، قضای خداوند هم به وقوع آن تعلق گرفته، یعنی قرارِ قطعی بر انجام آن است. ولی باز هم تا وقتی واقع نشده و به مرحله اجرا درنیامده، احتمال بداء در آن وجود دارد. ✅ هر چند علائم حتمی بداءپذیرند اما از آنجایی که در بالاترین درجه از درجات تکوین قرار دارند , معمولا رخ می‌دهند؛ یک علت از اینکه در برخی از روایات به بداءپذیر بودن علائم حتمی اشاره شده از این جهت است که حضرات معصومین علیهم‌السلام اعلام و تاکید فرمایند که «علائم ظهور چون قابلیت بداء دارند در عقیده موضوعیت ندارند و عدم ایمان به آن ناقض ایمان نیست.» (*) برخلاف اعتقاد به شخص منجی موعود و خود امر ظهور که وعده الهی است و در حوزه اعتقادات وارد می‌شود. از طرفی باید به این نکته مهم توجه داشت که علم اینکه بداء واقع شده به اِخبار معصوم علیه السلام و ملزم به قول معصوم علیه السلام حاصل میشود؛ پس وظیفه کنونی همه ما اخذ و عمل به روایات این حوزه است، یعنی اگر طبق توقیع شریفی که از امام عصر ارواحنا فداه به جناب «علی بن محمدسمری» صادر شد و فرمودند: 🌅…فَلا ظُهورَ إلّا بَعدَ إذنِ اللّهِ عزّوجلّ و ذلكَ بَعدَ طولِ الأمَدِ وَ قَسوَةِ القُلوبِ و امتِلاءِ الأرضِ جوراً و سَيَأتي شيعَتي مَن يَدَّعي المُشاهَدة ألا فَمَن إدَّعي المُشاهَدَة قَبلَ خُروجِ السُّفياني و الصَّيحَةِ فَهُوَ كاذِبٌ مُفتَرٍ و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيم. «و به زودى كسانى نزد شيعيان من آيند و ادّعاى مشاهده (برای تأئید خود) كنند ، بدانيد هر كه پيش از خروج سفيانى و صيحهء آسمانى ادّعاى رؤيت و مشاهده كند دروغگوى مفترى است». 📚 الاحتجاج الطبرسي - ترجمه جعفری، ج۲، ص۶۰۳(ر.ک: تصویر) 👈 وظیفه شیعه تکذیب و عدم پیوستن به هر آن کسی است که پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی، ادعای مهدویت یا نیابت و سفارت و رفع پرچم و یا تمهید برای ظهور و حتی قُرب ظهور کند. پس یکی از حکمت های علائم ظهور جنبه تحذیری و بازدارندگی و هشداری آن است , یعنی مانعی هستند برای مدعیان دروغین! از طرفی باید به این نکته مهم توجه داشت که علائم ظهور جنبه تطبیقی ندارد؛ یعنی بالذات جنبه معرفتی ندارد؛ و قرار نیست علائم ظهور ،‌ شخص امام عصر ارواحنا فداه را به ما معرفی کند، یعنی اگر در هر دو صورت : ۱- بدون محقق شدن علائم ظهور ۲- یا محقق شدن تمام یا برخی از علائم حتمی و غیر حتمی ، شخصی ادعای مهدویت کند , راه شناخت: خود امر ظهور با ویژگی‌هایی است که برای آن ذکر شده و خود شخص و وجود نازنین امام عصر عجل الله فرجه و ویژگیهای ظاهری و صفات امام معصوم علیه السلام و ودایعی از انبیاء علیهم السلام است و معجزاتی که از ودایع آشکار می‌فرمایند و از همه مهمتر معجزاتی است که به دست خود حضرت عج جاری می‌شود. 📍لذا آنچه مسلم است در تشخیص اصل ظهور نیازی به دیدن این نشانه ها و علائم ظهور نیست؛ به همین دلیل است که در احادیث ما خروج موعود یک امر آشکار و عیان دانسته شده است؛ چنانچه در بعضی از روایات قیام آن حضرت به قیام حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله تشبیه شده است که در کمال روشنی و وضوح بود؛ و یا گاهی با روشنایی خورشید☀️مقایسه شده است که روشنتر از آن در محسوسات وجود ندارد و بر هیچ بدکار و نیکوکاری مخفی نمی‌ماند. 🔚 پس علائم ظهور 🔻اولا هیچکدام قطعی و غیر قابل تخلف نیستند. 🔻ثانیا به عنوان هشدار به مومنان و آمادگی بیشتر نسبت به ظهور امام و نیفتادن در دام مدعیان دروغین بیان شده‌اند 🔻ثالثا برای تشخیص اصل ظهور امام عصر ارواحنا فداه به کار نمی‌آیند. 🔗 تذکری در باب علائم ظهور (3.4) (*) قـــــــــــــــضاوت در باره عمق پوچی بنیان فرقه‌ای که با دستاویز قرار دادن یکی از علائم ظهور که نمی‌توان آن را به یقین حتی از علائم محتوم دانست ؛ از یمن که نه! از بصره ابتدا یمانی آورد و آنگاه او را امام و اصل و اساس دین نامید باشـــــــــــــــــما 🟢ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🟢 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 مهدویت