حرف حساب
✳️ همان چای بسش بود! 🔻 قرار بود مقام معظم رهبری برای بازدید و دیدار تشریف بیاورند. پدر، چهار پنج رو
✳️ من از همان آش بچهها میخورم
🔻 ارومیه که بود، شبها داخل پادگان میخوابید. یک شب، حسابی مریض شد. از بیرون برایش سوپ سفارش دادم. فهمیده بود غذای پادگان نیست. گفت: غذای بچهها هم همین است؟ گفتم: غذای پادگان آش است، اما چون شما مریض بودید، یک سوپ پرملاط برایتان سفارش دادم. نخورد. گفت: من از همان آش بچهها میخورم. پول این سوپ را هم باید از جیب خودت بدهی نه از حساب پادگان!
📚 از کتاب #نورعلی | نیمنگاهی به زندگی و اوج بندگی سردار #شهید_نورعلی_شوشتری
📖 ص ۱۴۰
#⃣ #بیت_المال
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ شصتونه بار دیگر میآیم... 🔻 مرحوم آیت الله حائری عاشق #امام_رضا علیه السلام بود. گاهی ایشان برا
✳️ اصلاً با امام که هستی، نمیشود رشد نکنی!
🔻 رحمت عام و رأفت وسیع امام (ع) چنان گسترده است که به هر موجودی میرسد. تا به حال نشده کسی به درِ خانهٔ امام (ع) برود و دست خالی برگردد؛ نشده کسی رو به سوی کوی او بنماید و آبرورفته باز آید؛ هرکس به او دل داده، امام او را با خود بالا و بالاتر برده و بهسوی چشمهٔ خورشید کشانده است.
🔸 در کنار او کافی است دریچههای قلبت را بگشایی و کمی دل بدهی. ناگهان میبینی درونت روشن شده و دگرگون گشتهای و انگار «منِ» جدیدی را تجربه میکنی. اصلأ با او که هستی، نمیشود رشد نکنی و نورانیتر نشوی؛ مگر اینکه کیسهای از لجبازی و تکبر بر سر و روی و قلب و جان بکشی که نگذاری نور او در درونت نفوذ کند و البته بازهم بخواهی یا نخواهی در تو اثرش را میگذارد.
📚 از کتاب #در_محضر_انیس_مهربان | سیری در مقام امام و آداب زیارت از راه دور
📖 ص ۳۴
✍ #استاد_شیخ_محمدحسن_وکیلی
#⃣ #امامشناسی #امام_رضا
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ با راه رفتن در دشت، کسی بالا نمیرود!
🔻 وجود مبارک «امام رضا» (سلام الله علیه و علی آبائه الأطیبین و أبنائه) وقتی در کنار سفرۀ غذا مینشستند، ظرف خالی طلب میکردند، از بهترین غذاهای سفره در این ظرف میریختند، این ظرف را پر از غذای سالم و استعمال نشده میکردند و این آیات را تلاوت میکردند ﴿فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ٭ وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ﴾ بعد میفرمودند بدهید به مستمند.
‼ غذای مانده را به دیگری دادن اقتحام عقبه نیست، این در دشت راه رفتن است؛ کسی بالا نمیرود! اما کُتَل و گردنه را طی کردن این است که مال خوب را انسان در راه خدا صرف بکند.
🔺 فرمود چرا کارهای سنگین را، چرا کارهای جهادی را، چرا کارهای خدمترسانی را، چرا پرهیز از نجومی و اختلاس را، این راهها را چرا تجربه نمیکنند؟ ﴿فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ٭ وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ﴾؛ احتکار همیشه بد است؛ مخصوصاً در زمان آزمون. فرمود: چرا در روز گرانی و کمیابی و گرسنگی به یاد دیگران نیستند؟ ﴿أَوْ إِطْعامٌ فی یوْمٍ ذی مَسْغَبَةٍ ٭ یتیماً ذا مَقْرَبَةٍ ٭ أَوْ مِسْكیناً ذا مَتْرَبَةٍ﴾.
👤 #آیت_الله_جوادی_آملی
🎙 تفسیر سوره بلد جلسه ۳ (۱۳۹۸/۱۲/۱۵)
#⃣ #تفسیر #امام_رضا
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ دستیابی به کمال جز با هجرت ممکن نیست!
🔻 هجرتِ مکانی یکی از انواع «هجرت» است، اما ما از هجرت، چیزی بیش از این میفهمیم. کسی که از خانه و شهر خودش به جاهای دور میرود، هجرت کرده است. کسی که از مکانی راحت به سوی رنج و خستگی و کوشش حرکت میکند، هجرت کرده است. کسی که از داراییاش به امید چیزی بیشتر دست بر میدارد، هجرت کرده است. کسی که از خودخواهی و اعصاب پرالتهاب و خشم جوشانش و کینهها و اینطور هیجانها عبور میکند، هجرت کرده است. هجرت به معنای فاصله گرفتن از «من» و هر چیزی است که پیرامون آن وجود دارد. این معنای هجرت است.
👈 دستیابی به «کمال» جز با هجرت و کوتاهآمدن از برخی چیزها و فدا کردن خودخواهی و داراییها ممکن نیست.
👤 #امام_موسی_صدر
📚 از کتاب #آن_همیشه_مهربان | گفتارهایی دربارهٔ پیامبر رحمت
📖 صفحات ۲۰ و ۲۱
#⃣ #سلوک #اخلاق
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ غمِ فراقِ امام را داری؟! 🔻 یوسف وقتی گم شد و از جلوی چشم یعقوب علیهماالسلام دور شد، در تمامی این
✳️ امام زمان از کارهایمان راضی است؟!
🔻 چقدر سخت است، اگر برای ما این امر ملکه نشود که در هر کاری که میخواهیم اقدام کنیم و انجام دهیم، ابتدا رضایت و عدم رضایت او (عج) را در نظر نگیریم و خشنودی او را جلب ننماییم!
📚 از کتاب #حضرت_حجت | بیانات #آیت_الله_بهجت پیرامون حضرت ولی عصر (عج)
📖 ص ۶۰
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از زندگی به سبک حرفه ای ها
#تلنگرانه
🔹اتومبیل جلویی خیلی آهسته پیش میرفت و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمیداد.
🔸داشتم خونسردیام را از دست میدادم که ناگهان چشمم به نوشته کوچکی روی شیشه عقبش افتاد:
👈راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!"👉
🔹مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود.😌
🔸ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر
آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج میدادم؟ 🤔
⭕️ راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟
🔸اگر مردم، نوشتههایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشتههایی همچون:
"کارم را از دست دادهام"
"در حال مبارزه با سرطان هستم"
"در مراحل طلاق، گیر افتادهام"
"عزیزی را از دست دادهام"
"احساس بی ارزشی و حقارت میکنم"
"در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم"
“بعد از سالها درس خواندن، هنوز بیکارم”
“مریضی در خانه دارم”
و صدها نوشته دیگر شبیه اینها...
🔸 همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمیدانیم.
❤️ با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم
چون همه چیز را نمیشود فریاد زد!
🌹
#زندگی_حرفه_ای
#موفقیت
🌐https://eitaa.com/joinchat/2223046740C4e2fb8efd4
حرف حساب
✳️ دنیای کوچک! 🔻 عراق، منطقه را زیر آتش گرفته بود. چند خمپاره سوتکشان به سمت ما هجوم آوردند. حاج آ
✳️ مؤمن مانند همین شمع است!
🔻 یک بار وقتی «شهید نوّاب» مشغول سخنرانی بود، ناگهان درخواست شمع نمود. پس از آوردن شمع، آن را روشن کرده و گفتند که درِ اتاق را کمی باز کنند. شعلهٔ شمع بر اثر وزش بادی که از آن بیرون آمد، کمی خم شد. ایشان گفتند: «مؤمن» همانند این شمع است و «معصیت» و «گناه» حتی اگر بهاندازهٔ وزش نسیمی باشد، مؤمن را به طرف راست و چپ منحرف میکند و از صراط الهی دور میکند.
📚 از کتاب #مجمع_ملکوتیان | معرفی و گزیدهای از خاطرات چهل شهید شاخص روحانیت در یکصد سال اخیر
📖 صفحات ۳۶ و ۳۷
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب (بانوانه)
🔆 زمینه و ریشهٔ تحقق حجاب چیست؟
🔻 «حجاب» حکمی از احکام اسلام است. تحقق این حکم، «زمینه»ای میخواهد و «ریشه»ای. زمینهاش «جهانبینی» است و آن بینش و نگرش دربارهٔ انسان و هستی و جهان و نقش انسان در این هستی؛ ریشهاش هم «عشق» به حق و عشق به رشد خلق است. کسی که عاشق حق شد، عاشق خلق میشود و میخواهد آنها حرکت کنند. عاشق حق نمیتواند خلق را به سمت خودش بکشد و باتلاق آنها بشود.
ادامه دارد...
👤 #استاد_علی_صفایی_حائری
📚 از کتاب #حجاب_و_آزادی_روابط
📖 صفحات ۲۵ و ۲۶
❤ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهای مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند)
https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353
✳️ باید وارد قلب و دل مردم جامعه بشیم!
🔻...پرسیدم: «علی آقا، شنیدم بچههای لشکر انصار، شما رو خیلی دوست دارن. میگن شما از توی زندانیا، جرمبالاها و اعدامیا رو میبرید جبهه و اونقدر روشون کار میکنید که یه آدم دیگهای
میشن!»
على
آقا لبخندی زد و پرسید: «از کی شنیدی؟»
با افتخار و غرور جواب دادم: «خُب شنیدم دیگه.» بعد خیلی با ادب مثل گزارشگرها پرسیدم: «این آدما خطرناک نیستن؟ تا به حال مشکلی براتون پیش نیاوردن؟»
علی آقا با اطمینان گفت: «نه؛ اصلاً و ابداً. من به نیروهام همیشه میگم....» لبخندی زد و ادامه داد: «به شما هم میگم زهرا خانم! «اخلاق» تو جامعه حرف اول رو میزنه. اگه ما روی اخلاقیات خوب کار کنیم، جامعهٔ ایدئالی داریم. اگه اخلاق افراد جامعه، اسلامی و درست باشه، کشور مدینهٔ فاضله میشه. ما باید وارد قلب و دل مردم جامعه بشیم تا مملکت در مسیر الهی قرار بگیره. من سعی میکنم با نیروهام اینطوری باشم و تنها چیزی هم که تو زندگی خیلی خوشحالم میکنه اینه که یه آدمی که راه اشتباه میرفته، بیارم تو مسیر اصلی و الهی. امام فرمودند: «جبهه، دانشگاه آدمسازیه.» اگه ما پیرو خط امامیم، باید عامل
به فرمایشهای امام باشیم».
📚 از کتاب #گلستان_یازدهم | خاطرات همسر #شهید_علی_چیت_سازیان
📖 صفحات ۱۱۷ و ۱۱۸
✍ بهناز ضرابی زاده
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳ خدمت به خلق خدا خدمت به خداست
🔻 پسرم ما که عاجز از شُکر او و نعمتهای بیمنتهای اوییم، پس چه بهتر که از «خدمت» به «بندگان» او غفلت نکنیم که خدمت به آنان خدمت به «حق», است؛ چه که همه از اویند.
🔸 هیچگاه در خدمت به خلق الله خود را طلبکار مدان که آنان به حق، منت بر ما دارند که وسیلهٔ خدمت به جلّ و علا هستند. و در خدمت به آنان دنبال کسب شهرت و محبوبیت مباش که این خود حیلهٔ شیطان است که ما را در کام خود فرو برد. و در خدمت به بندگان خدا آنچه برای آنان پر نفعتر است انتخاب کن، نه آنچه برای خود یا دوستان خود؛ که این علامت «صدق» به پیشگاه مقدس او جلّ و علا است.
👤 نامهٔ #امام_خمینی به فرزندش سیداحمد
📚 مقدمهٔ کتاب #سر_الصلوة امام خمینی
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🔻این شهید عزیز «بابایی» یک انقلابی حقیقی و صادق بود و من به حال او حسرت میخورم. (رهبر انقلاب)
🔸 بر سر مزار شهید والامقام #عباس_بابایی دعاگوی حرفحسابیهای عزیز هستم ❤️
هدایت شده از حرف حساب
✳ یک انقلابی دو آتیشه!
🔻 ...حالا من یک «انقلابی دوآتیشه» بودم و بدون ترس از احدی، بیمحابا [علیه رژیم] حرف میزدم... با تعدادی از جوانهای کرمان بر دیوارها شعارنویسی میکردیم... عمدهٔ شعارها «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» بود.
🔸 اواخر سال ۵۶ بود. مدتها امتحان برای گواهینامه رانندگی میدادم. قبول شدهبودم. به مرکز راهنمایی و رانندگی برای گرفتن گواهینامه خود مراجعه کردم. افسری بود به نام آذرینسب. گفت: «بیا تو، اتفاقاً گواهینامهات رو خمینی امضا کرده؛ آمادهاست تحویل بگیری.» من از طعنهٔ او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اتاقی هدایت کردند. دو نفر درجهدار دیگر هم وارد شدند... هیچ راه گریزی نبود. آنها با سیلی و لگد و ناسزای غیرقابل بیان میگفتند: «تو شبها میروی دیوارنویسی میکنی؟!» آنقدر مرا زدند که بیحال روی زمین افتادم. از بینی و صورتم خون جاری بود. یکی از آنها با پوتین روی شکمم ایستاد و آنچنان ضربهای به شکمم زد که احساس کردم همهٔ احشای درونم نابود شد. بهرغم ورزشکار بودن و تمرینات سختی که میکردم، توانم تمام شد و بیهوش شدم... سه روز از شدت درد تکان نمیتوانستم بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس میکردم. ترس از کتک خوردن و شکنجه فروریخته بود. فکر کردم هر چه باید بشود، شد! ...با هر ضربه و لگدی کلمه «خمینی» در عمق وجود من حک شدهبود.
📚 #از_چیزی_نمیترسیدم | زندگینامهی خودنوشت سردار شهید حاج #قاسم_سلیمانی
📖 صص ۶۴ تا ۶۷
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f