eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
180 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم مترجم انتشارات ‌ ‌‌ ‌آیا دلبند شما نیز به تازگی زبان باز کرده و کنجکاوی‌اش حد ندارد و دلش می‌خواهد سر از کار تمام چیزهای دور و برش دربیاورد و یک‌ریز از چرایی همه چیز سوال می‌کند؟ آیا مخالفت‌کردن را یاد گرفته و از این طریق می‌خواهد خودی نشان بدهد و بگوید می‌تواند مستقل باشد و برای خودش تصمیم بگیرد؟ آیا اصرار دارد تمام درخواست‌ها و آرزوهایش برآورده شود، آن هم دقیقا همین حالا؟ ‌آیا توقعاتش سر به فلک می‌کشد و از هر چیزی به کمش قانع نیست؟ خب! پس وقتش رسیده او را با《 》 آشنا کنید. آرچی یک کرگدن کوچولوی دوست‌داشتنی است که مثل تمام بچه‌ها به چهار کلمه خیلی علاقه دارد: «نه!»، «چرا؟»، «بیشتر» و «حالا». هر کدام از جلدهای مجموعه‌ی «آرچی کوچولو» داستانِ او با یکی از این کلمات را تعریف می کند. ضمن اینکه کودک از شنیدن آن داستان لذت می‌برد، برای او و البته والدینش آموزنده است. تصویرسازی‌های زیبای کتاب‌ها نیز قطعا کودک را به وجد می‌آورد. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم مترجم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ پیپ به شدت ترسید. قبلاً هرگز آن مرد را ندیده بود. مرد لباس‌های کهنه و کثیفی به رنگ خاکستری به تن داشت و زنجیری آهنین به دور قوزک پایش به چشم می‌خورد. لباس‌هایش و دستمال گردنی که دورگردنش بسته بود خیس و گل‌آلود بودند. مرد غرید: اسمت چیست؟ پیپ با ترس گفت: پیپ آقا! مرد پرسید: کجا زندگی می‌کنی؟! پیپ به کلبه‌ای که حدود یک مایل دورتر از آن‌جا قرار داشت اشاره کرد. ‌ *** چارلز دیکنز از رمان‌نویسان معروف و آرزوهای بزرگ نوشتهٔ این نویسندهٔ انگلیسی از مشهور‌ترین اثرهای وی است. ‌ در این کتاب، چالش‌های اختلافات طبقاتی را بیان می‌کند. ‌ آرزوهای بزرگ داستان یک پسر هفت ساله به‌نام «پیپ» است که به‌همراه و شوهرخواهرش در روستا زندگی می‌کند. بعد از گذشت زمانی و ورود زنی میانسال و ثروتمند به روستا، «پیپ» درگیر اتفاقاتی می‌شود و در ذهن خود به «آرزوهای بزرگ»اش فکر می‌کند. چارلز دیکنز که خود، دوران کودکیِ سختی را گذرانده، به‌خوبی توانسته‌است شخصیت «پیپ» را به مخاطب بشناسد به‌طوری که هرکسی می‌تواند به سادگی با «پیپ» همزاد‌پنداری کند. این کتاب مجموعه‌ای از اتفاقات و سختی‌هایی‌ست که امکان دارد برای هر آدمی‌ پیش بیاید. «آرزوهای بزرگ» از آن دسته کتاب‌هایی‌ست که شامل اقتباس‌های زیادی در شده است. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌‌به زودی همه جهانیان باور خواهند کرد که هیچ راه نجاتی جز آمدن آن یگانه نیست. کم‌کم نور حقیقتِ وجود او بر همه عالمیان روشن‌تر از نور خورشید خواهد تابید و سرانجام او خواهد آمد؛ در حالی که (ع) پشت سر و همراه اوست و نمازش را به او اقتدا خواهد کرد؛ پس تا آن‌زمان که دور هم نیست به انتظارش تا پای جان می‌ایستیم و در گوش جهانیان فریاد می‌زنیم که سرانجام مهدی موعود خواهد آمد؛ و همه جهانیان به یمن قدم‌های نازنینش به پا می‌خیزند ... ‌ ‌*** ‌ ما و پدری داریم که قرن‌هاست به خاطر وجود مشکلات جدی نمی‌تواند میان و فرزندانش حضور عادی و توام با داشته باشد و به اصلاح امور جهان - که بر محور وجودی خلیفه بر زمین استوار است - بپردازد. ‌ با وجود غفلت و کوتاهی ما، ایشان لحظه‌ای از یاد ما غافل نیستند؛ بی شک هر انسانی در هر جای کره خاکی با هر و آیینی که مطابق فطرت انسانی و روح حقیقت‌جوی خود و کرده و به دنبال باشد، از امدادهای منجی و جهانیان بهره‌مند خواهد شد. ‌ ادموند، پسری مسیحی از یک خانواده اصیل و متمول در است که با موازین انسانی و مقید به آداب‌دینی پرورش یافته و به خاطر روحیه خود از زندگی آرام و میراث مادی و اجتماعی پدر صرف نظر کرده و به دنبال رویای صادقه‌اش که همان و یافتن منجی عدالت‌گستر است، زندگی جدیدی را آغاز می‌کند؛ این تغییر برای ادموند با شیرینی عشق و حوادث ناگواری توام است... ‌ رمان دو جلدی ادموند عاشقانه‌ای مهدوی از زندگی این جوان انگلیسی است که مخاطب را با ابعاد مختلف زندگی وی آشنا می‌کند. ‌ زندگی ادموند در مواجهه با فطرت انسانی عدالت‌طلب خود دستخوش تغییرات مثبت می‌شود؛ به راستی ما کجای راه زندگی غافل از اصل خویش یکه‌تازی کردیم که تاوان این غفلت، گرفتار شدن در آتش فراق یار غایب از نظرمان است؟! ‌ ‌ (عج) https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ "‌‌روایتی از زندگی " ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ بسیار معنادار بود قدرت‌نمایی در زخمی‌ها، در جاده تله انفجار کارگذاشته بوده است اما چند ثانیه پیش از این که به آن برسد منیتور تله را کشیده بود و در نتیجه فقط تانک را لرزانده بود و گودال‌ِعمیقی در میانِ جاده کنده بود. راننده‌اش هنگام پیاده‌شدن تیری از مقابل پیشانی‌اش گذشته بود و تنها خراشی در پوستش ایجاد کرده بود! دیگری گلوله تنها لاله‌ی گوشش را برده بود و پاسداری که کلاه آهنی‌اش بزرگ‌تر بوده و یک پله‌بالاتر، گلوله از مقابل خورده بود و از پشت در آمده بود بدون اینکه یک مو از سرش کم شده باشد! در بازنگری حادثه‌ی کمین رزاب، هم آن‌موقع و هم بعد از آن، آن‌جا را به عنوان رشته‌ی ظاهر شدن امدادهای الهی می‌دانم چون ارتباط مستقیم با شب‌قبلش داشت؛ آن حالت عبادی که در تعدادی دیدم و من را هم برانگیخته بود. اثراتش را همان‌جا دیدم. ‌ *** ‌ محسن مؤمنی قصه‌نویس است. به همین‌خاطر روایت زندگی را کاملاً غیرمنتظره و با تعلیق آغاز می‌کند؛ از آن‌جا که یک سرهنگ حکم بازداشت را صادر می‌کند و نمی‌داند چند روز بعد او ضامن جانش می‌شود. پس از آن قصه را از پدر صیادشیرازی که نظامی بوده شروع می‌کند تا برسد به کودکی و نوجوانی و جوانی او... ‌ باقی این خواندنی، خواباندن غائله کردستان و پاکسازی بانه و مریوان به دست صیاد شیرازی است؛ رسیدنش به فرماندهی نیروی زمینی ارتش، فرماندهی عملیات‌های بزرگ ، حضور موثر در آزادسازی و ، انجام عملیات مرصاد و بعد شهادت گل سرخ ما... ‌ شاید در صفحات ابتدایی خیلی مخاطب را به ذوق نیاورد اما کمی جلوتر آن‌قدر به جان می‌نشیند که دوست نداری حتی دمی از احوال روزگار و زندگی غافل شوی‌. ‌ اوج هیجان کتاب برای من اولین دیدار صیاد و شهید و در ادامه‌ی راه دیدار با شهید بود و در کتاب جلوتر که می‌روی این حلقه‌ی انقلابی‌ها، گسترده‌تر می‌شود و درک لذت آن همه حماسه‌ی سربازان تعهدت را به حفظ ارزش‌های بی‌شک محکم‌تر خواهد کرد. فقط بخوانیدش فراموشش نکنیم https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌‌فاصله‌ها را پنجره به پنجره می‌شمارم حالا تنها مانده یکی آخرین ایستگاه ‌ این پنجره کرامت توست ‌ اینجا قفل تمام بغض‌ها با نام تو می‌شکند ‌ آنقدر هق‌هق چشم‌ها را شنیده و چشیده است فولادش آبدیده است کاسه چه کنم را به سقاخانه بال پروازم را به کفشداری و دلم را به دلداریت می‌سپارم اشتیاق مرا ببین که در آینه‌ی دیوارها تکثیر شده حالا رسیده‌ام رو به روی خورشید خورشیدی که چشم را نمی‌زند آقا مهمانی پشت پنجره را ببین کوله بار سلام و التماس مسافران را بشنو من اما آمده‌ام فقط بگویم چقدر این همه شاهی به شما می‌آید حالا قلب دومم را از کفشداری میگیرم و سکوت تو سمت چپ سینه ام را سبک می‌کند ‌ ‌*** ‌ تو را همراه می‌کند... تو را با خود همراه می‌کند تا در کمال در شعرهایش قدم بزنی و در روزمرگی‌هایت با فرشته‌های تنگ‌نفسی آشنا شوی که ندارند اما به افتاده‌اند؛ برخی از اثرات گازهای‌شیمیایی، برخی از رنج یورش به داشته‌ها و اعتقاداتشان و برخی از هردو. ‌ انتخاب آن‌هاست. انتخاب آن‌ها که عمری مجاهدت کردند؛ سکوتی که نشان رضایت از شرایط موجود نیست اما صدای و یورش را خاموش می‌کند، خروج از پرده‌دری‌ها را نمایان می‌کند و رسوا می‌کند آنان را که به دنبال شهرت و مقام و ثروت هستند. سکوت اما کجا رنج مجاهده را از بین می‌برد؟ سپیدهایی که تو را با واژه‌ به واژه‌ی شهریار عاشق، منقلب و به تأمل محکوم می‌کند. ‌ شهریار شفیعی در هر قطعه از با جادوی کلمات آن‌چنان به قلبت راه باز می‌کند که بعد از اتمام هر قطعه مشتاق‌تر می‌شوی؛ نه به خواندن قطعه‌بعد بلکه برای غرق شدن چندباره در همان قطعه! ‌ اشعاری که عاشقانه‌هایش بوی ... جنگ و یورش می‌دهد یا صلح و سکوت! نمی‌دانم شاید عاشقانه‌ای از هر دو باشد. ‌صلحی که جنگِ اعتقاد به راه می‌اندازد و سکوتی که یورش می‌برد به افکار آرام درونت. پرچم صلح، است؛ به قول شاملو چون رقصی است که به موسیقی احساس نیاز نمی‌کند. ‌ سپید شهریار، پرچم‌صلح را بخوانید. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ تا حالا خودتون رو به جای یه غول چراغ جادو تصور کردید؟! آره از همین غول‌های چراغ جادو که تو داستانا سر راه آدمای‌ضعیف سبز میشه و بهشون کمک می‌کنه! ‌ به این فکر کنید که شما یه غولِ بودید و سر راه یه آدم ضعیف قرار می‌گرفتید اصلا ضعیف‌ترین آدمی که به ذهن‌تون میاد کی هست، چه شکلیه، چه کاری میتونید براش انجام بدید؟ *** ‌ دو روایت از یه عکس، داستان یه بچه‌غول چراغ جادو هست که دلش می‌خواد به دوتا آدم ضعیف کمک کنه... دو تا آدم ضعیف که انقدر بودن، هم به خودشون ضربه زدن و هم به زیر دست‌هاشون به دوتا پادشاه! ‌ آره تعجب نکنید، گفتم شاید به این فکر کنید که مگه پادشاه هم ضعیف میشه؟! اصلا مگه پادشاهی که یه رو اداره میکنه هم میتونه آدم ضعیفی باشه؟! باید بگم آره... ‌اگه شما هم مثل من این کتاب رو بخونید می‌فهمید که چرا آخرین پادشاهان بزرگ به کمک نیاز داشتند، اونم کمک یه غول چراغ جادو اما حتی به اون غول چراغ جادو هم اجازه ندادن که بهشون کمک کنه! آخرین پادشاه‌های این کشور، اونقدری ضعیف بودن که حتی نمی‌تونستن رو از تشخیص بدن، برا همین از نزدیک‌ترین آدمایی که بهشون بودن ضربه خوردن اونقدری ضعیف‌بودن که نتونستن متوجه بشن دوستای نزدیک، میتونن از دشمن هم بدتر باشن... ‌ انقدر مغرور بودن و به این دوستاشون اطمینان داشتن که مهمترین سرمایه‌های کشور یعنی مردم رو نادیده گرفتن؛ ‌ مردم ساده‌ترین کمک‌ها هستن، در عین سادگی، کنار هم که قرار می‌گیرن، قدرتشون از قدرت غول چراغ جادو هم بیشتر میشه 💪🏻 ‌ پیشنهاد می‌کنم شما هم این کتاب رو بخونید، تا بتونید با ضعف‌هاتون مبارزه کنید و هیچ‌وقت نیاز به یه غول چراغ جادو نداشته باشید😉 https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم مترجم و انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌«چگونه می‌توان کسی را ترساند که شکمش فریاد گرسنگی می‌کشد و روده‌های بچه‌هایش از نخوردن به پیچ و تاب در می‌آید؟ دیگر چیزی نمی‌تواند او را بترساند. او بدترین ترسها را دیده است.» (خوشه‌های خشم – صفحه ۴۲۲) ‌ *** ‌ بدون روتوش! ‌ پیش‌تر را با « ها» شناختم. پایان‌بندی بی‌بدیل آن اثر موجب شد با خود عهد ببندم کتابی دیگر از این نویسنده را بخوانم. هرچند این در وهله اول مرا یاد فیلم‌های سیاه و سفید دهه ۵۰ میلادی راجع به مزرعه‌داران مناطق میانی و جنوب آمریکا انداخت اما مطالعه آن برای من از این هم شخصی‌تر شد. وقتی که امتداد «ریشه‌ها» الکس‌هیلی را در زمانی دیگر و در سفید پوستان اوکلاهاما یافتم. ‌ آغاز صنعتی‌شدن در ایالات متحده همراه شد با ورود مظاهر تکنولوژی به زمین‌های کشاورزی و تحت فشار قرار گرفتن مزرعه‌داران توسط بانک‌ها؛ «توسعه» به رویای مدیران بالامرتبه و کابوس فرودستان تبدیل شد. افزایش فاصله طبقاتی ابتدا تأسف و سپس خشم قشر ضعیف را برانگیخت. ماجرای سفر خانواده جاد، نقبی است به دل جامعه کارگری و مهاجر آمریکا و‌ برای خواننده ایرانی حاوی دو درس مهم است: ‌ ۱-قلم واقع‌گرایانه که رسالت اجتماعی خود را با ارسال پیامی هشداردهنده به آیندگان پی می‌گیرد، حقیقتا ستودنی است. ‌ ۲-بسیاری از مسائل اجتماعی ایجاد شده در ما، حاصل ایجاد تحولی در مقیاس جهانی است که آثارش دیر یا زود دامن ما را نیز می‌گیرد. سرریز وضعیت دیگر جوامع در آنها نمود می‌یابد، درنتیجه ابعاد ادبی تاریخ‌ تلاشی است برای شناخت و درک بهتر جامعه https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌‌ کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی»، نوشتۀ است که برای اولین‌بار در سال 1385 از سوی لب‌المیزان عرضه شد. این اثر از سلسله مباحث معرفت دینی استاد طاهرزاده دربارۀ است. برش کتاب قسمتی از نامۀ 31 حضرت‌امیر (علیه‌السلام) خطاب به فرزندش (علیه‌السلام): ‌ ای فرزندم! بدان که رزق، دو نوع است: رزقی که تو به دنبال آن هستی و رزقی که آن به دنبال تو است، که رزق نوع دوم طوری است که اگر هم به سوی آن نروی، به سوی تو می‌آید. چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز و ستم‌کاری به هنگام بی‌نیازی. دنیای تو برای تو همان‌قدر است که قیامتت را اصلاح کند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستی، پس نگران باش برای همۀ آنچه در دست نداری. ‌ ‌*** ‌ کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» همان‌گونه که از نامش برمی‌آید، با هدف بررسی و تبیین جایگاه واقعی رزق انسان و اهمیت حقیقی رزق در مسیر و کمال به رشتۀ تحریر درآمده است. ‌ در قالب کتابی دویست صفحه‌ای سعی کرده است تا مخاطب را با مقولۀ رزق کاملاً آشنا کند. ‌ به عقیدۀ نویسنده مسئلۀ رزق که از قضا یکی از مهمترین مسائل انسان است اگر در ذهن آدمی تصحیح نشود می‌تواند تمام زندگی را به خود اشغال کند. لذا باید جایگاه اصلی رزق در زندگی خود را بشناسد و وظیفۀ خود انجام دهد. انتشارات لب‌المیزان تا کنون بیش از پنجاه اثر از استاد را در موضوعات مختلف معرفتی و دینی منتشر کرده است. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌‌شاید این روزها نام خانم به گوشتان خورده باشد یا اگر از آن دسته کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای باشید یک از ایشان خوانده باشید... ‌ اما در اینجا، بحث از ، ، و... نیست، در این معرفی می‌خواهم از یک" محسن عزیز " بنویسم؛ محسنی که با خواندن صفحه به صفحه عزیزتر می‌شود برایت🌱 ‌این‌طور بگویم اصلا این محسن عزیز نبود، دردانه بود که دردانه‌تر هم شد🌸 ‌ با ، لحظه به لحظه با محسن همراه می‌شوی... ا‌ز قبول شدنش در خوشحال می‌شوی و افتخار می‌کنی ... با عبدی و خواهر برادرهایش راهی قاسم‌آباد خوش آب و هوا می‌شوی... نامه‌های محبوبه را می‌خوانی ... بودن را مشق می‌کنی و لانه جاسوسی تسخیر می‌کنی... پشت سنگر پناه می‌گیری و خودت را از کوه‌ها بالا می‌کشی... تشنه می‌شوی و با دنیای محسن عزیز و روحیاتش آشنا می‌شوی، دچار تشویش می‌شوی، بی‌قرار می‌شوی... ‌خلاصه که با فرمانده محسن ۲۲ ساله بودن، دنیایی دارد.👌🏻 ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/