eitaa logo
به هوای سیل
82 دنبال‌کننده
1هزار عکس
203 ویدیو
41 فایل
سفر به پلدختر و چیزهای دیگر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خودنویس
این سوگنامه رقیه جگر سوز و اشک انگیز است. نوشتن پس از این سه آرزو لب ها را بر لب های پدرش حسین نهاد و چنان گریست که همان لحظه بیهوش شد و وقتی او را حرکت دادند و دریافتند که از دنیا رفته است. ام کلثوم چند خشت در خرابه جمع کرد و کنار هم نهادند و رقیه را بر آنها نهاد و در سوگ و اندوه و ماتم دفن کردند. ام کلثوم بیش از دیگران می گریست. علت را پرسیدند. خطاب به خواهرش زینب گفت : دیشب رقیه به من میگفت عمه جان گرسنه‌ام و از من نان خواست ولی اکنون جنازه‌اش را در پیش رو میبینم. رقیه را غسل دادند و با همان پیراهن کهنه دفن کردند. سن و هنگام شهادت ۳، ۴، ۵و ۷ سال نگاشته‌اند که درست تر ۴ سال است. زمان شهادت حضرت رقیه را پنجم ماه صفر سال ۶۱ یعنی چهار روز پس از ورود کاروان اسرا به شام نوشته‌اند. (معالی السبطین:ج۲، ص ۱۷۱.) **************************************** کتاب را بستم و سرم را به دیوار تکیه دادم. همیشه برایم سوال بود چه بلایی بر سر آن دخترک خردسال آمد. شنیده بودم رقیه در خرابه ی شام با دیدن سر پدر از دنیا رفته اما همیشه برایم سوال بود چطور؟ حالا می فهمیدم این همه سختی و رنج در سفر کربلا تا شام، پای پیاده با شتران بی جهاز و مهمتر شکنجه و گرسنگی و آفتاب سوختگی ( سرما و گرما) در خرابه ی شام ، یک مرد را از پا در می آورد چه برسد به دختری خردسال! نمی دانم چرا اشک هایم خشک نمیشد. حال دلم عجیب بود. کتاب را ورق زدم برگه ی اخر کتاب، نوشته ای توجهم را جلب کرد. دست خط نارینه بود. "رقیه خاتون! دختر حسین! قول می دهم با نام و یاد پدرت زندگی کنم و هرگز یاد شما و اهل بیت را از خاطرم نمی برم. گفته اند با دستان کوچکت گره گشایی میکنی. دستم را بگیر بزرگ بانوی کوچک!" بزرگ بانوی کوچک! نارینه چه جمله ی زیبایی گفته بود در وصف رقیه ی چهارساله. چشم هایم را بستم. حس خوبی بود با حسین بودن. یعنی من هم می توانستم با حسین باشم؟ @khoodneviss
هدایت شده از خودنویس
Mahmood Karimi - Be Mahe Asemon Migoft (128).mp3
4.15M
به ماه آسمون میگفت ... اینو با داستان نارینه گوش کنید. @khoodneviss
ــــــــــــــــ تَنش شبیه زهرا! ــــــــــــــ خاتون کوچک ،ویک دشت خار مغیلان ـــــــــــــ بدن کبود بادیه. ـــــــــــــ خار و خواب و خاک. ـــــــــــــ چادر حرامی آتش. ـــــــــــــــــ هزار و نود و پنج. ــــــــــــــــــ حوریه ی زخمی شام ــــــــــــــــــ دُردانه گشت دانه! ــــــــــــــــــ رقیه عمو آب ــــــــــــــــــــ دخترهای بابایی ــــــــــــــــــــــــ طاقت جهل نداشت! ــــــــــــــــــــــــ بابایی بود،رفت پیش بابا ـــــــــــــــــــــ بزرگ بود بانوی کوچک ـــــــــــــــــ گوشواره دختر شامی ... ـــــــــــــــ ببین بابام کجاست ؟! ـــــــــــــــــ تاریک. خانه. خرابه. ــــــــــــــــــــ ببا بببا. ببا بببا. بببا ببببابا.😭 ــــــــــــــــــــ به قول محمود کریمی بابا کجایی؟ سراغی از من نمی گیری! ــــــــــــــــــ رقیه که فدک نداره. ــــــــــــــــــــــــ ماهکِ بنی هاشم. ــــــــــــــــــ سه ساله و سر بریده!😭 ــــــــــــــ جون به لبش رسیده. ـــــــــــــــــــــــــ بابا نیست، منم! ـــــــــــــــــــــ رقیه فخر کائنات ــــــــــــــــ بلبلِ حرم، لکنت. ــــــــــــــــــــ ته قصه اینه؟ ــــــــــــــــ دندانِ شیریِ شکسته ــــــــــــــ ارث من در فراق بابا ... سر ؟! ــــــــــــ رقیه شب و عمه... ـــــــــــ قافله در قافله در قافله. ــــــــــــــــــ شیرین زبان عباس😭 ـــــــــــــــ جُوییدَم و سرَت یافتم! ــــــــــــــــــ رقیه قد خمیده مادر ــــــــــــــــ بابا کجایی بابـا ـــــــــــــ زهرای عباس پیکر.😭 ـــــــــــــــ معجرم گم شده 😭 ـــــــــــــ قندِ عسل و زنبورها. ــــــــــــ هلال ماه کم آورد ـــــــــ کاش قیامت می شد ــــــــــ ستارهِ سه تاره ـــــــــــــ سیلی اثر کرده ـــــــــــــــ رقیه باب الوائج کریم. انار مشت خورده ادامه کینه مدینه. ــــــــــــــــــ بچه زدن نداره! ــــــــــــــــ تو از سفر نیومدی. ـــــــــــــــ عمه تنها برگشت. ـــــــــــــ بغل می خوام بابا! ـــــــــ گلبرگهای نازگل حیدری کبود شد ــــــــــــــــ از امشب خودش قصه است! ــــــــــــــ اگر عمو بود ـــــــــــــــــ رقیه سوریه سردار ـــــــــ داداش علی بیا. ـــــــــــ سوختم، نساختم، رفتم! ــــــــــــــ 3 ساله ای که زود پیر شد ـــــــــــ تمثال مادر حضرت زهرا ـــــــــ من آب نمی‌خواهم ـــــــــــــ عمه دیگه نمی تونم ـــــــــــ امان از خواب نابهنگام ـــــــــــ دیگه راهی نمونده ـــــــــــ دووم بیار رقیه ــــــــــــ دمشق پایتخت عشق ــــــــــــــ دیگه بابا رو دیدم... ــــــــــــــــــــ به خدا فدک ندارم ــــــــــــــ رقیه دُریّه ـــــــــــــ گوشواره هامو بردید دیگه هیچی ندارم! ـــــــــــــــــــــــ بهش بگو دخترش... ــــــــــــــــــ عمه شانه‌ام کو؟ ــــــــــــــــ جراحتِ قلبِ عمه. ــــــــــــــ شانه به موی نمانده ام بزن😭 ـــــــــــــــــ بابایم آمده ــــــــــــــ عمه دیگه منو نداره! ـــــــــــــــ برادر، این هم امانتت ـــــــــــــ شکست امانت برادرم! ــــــــــــــــ ببر با علی اصغرت بازی کنه😭 ــــــــــــــ دختر نداری نمیفهمی ـــــــــــــ دامن آتش دویدن... ـــــــــــــــ دختر و غم بابا... ــــــــــــــــ سینه‌ات کو بابا؟ ــــــــــــــــ سر تا پایم را طلا گرفت! ــــــــــــــــ اصلا دختر خودت! ـــــــــــــــ خواستم سپرش باشم! ـــــــــــــــ نگذاشتند حسین! ــــــــــــــ رقیه جا ماند در شام؟ ـــــــــــــــــــ به جون حضرت سه ساله ــــــــــــــــ حرومی و حرم محاله ـــــــــــــــــ رقیه حمیده صبورا شکورا سکینه ــــــــــــــــــ یا حسین دخترانت را نامحرمان کشته اند ــــــــــــــ زهرای سه ساله ـــــــــ عروسک دختر مادر. ــــــــــــــ نزننن بابا بیا...بابا......باابببببا.......😭 ـــــــــــ دلش بابا می خواست ـــــــــــــ سہ‌سالہ سیلۍ سربریده.. ـــــــــــــــــــ بچہ‌یتیم‌زدن‌نداره..(:" ـــــــــــــــــــــ روضه عشق هزار کلمه هم براش کمه😭 ــــــــــــــــــ دختر داری، آره؟ ـــــــــــــــــــ سوخت، شمعِ شب. ــــــــــــــــــ دخترسہ‌سالہ‌هارو‌دیدۍ..؟ ــــــــــــــــ عشقِ سه ساله. عشقِ چهار حرفی. ــــــــــــــــ دیدمت، سیراب شدم ! ـــــــــــــــــــ بیایی، نیایی، می‌میرم... ــــــــــــــــــــــ ساز ،با ناله ذریه زهرا(س)نزنید... ـــــــــــــــــــــ شامِ آخرِ رقیه .. ـــــــــــــــ سرت را شانه ای دارم... ــــــــــــــــــ گریه نکن بابایی... ــــــــــــــــــ جای عمو خالی‌ست... ـــــــــــــــــــ عزدار توام بی گریه! ـــــــــــــــــ ناز کنم، می خری؟ ــــــــــــــ حرم رقیه باشی عشق است داستانهای سه کلمه ای. @anarstory
هدایت شده از خودنویس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همینجوری صرف دلتنگی فرستادم. چقدر دلم میخواد یه روز خدا عنایت کنه یه داستان پر از وجود با بارکت بنویسم. در خیلی کوتاه بود و گذری . آرزوست... @khoodneviss
🌄 چه زیباست این نصیحت شهدا! ما از حلالش گذشتیم، شما از حرامش بگذرید... @Bidari_tollab
هدایت شده از طلبه گراف
. یا رب نصیب هیچ غریبِ دگر مڪن داغے ڪھ گیسوان حسن راسپید کرد 🖤 ◾️ @talabe_graph
بسم الله الرحمن الرحیم _ماییمُ نوای بی نوایی... _ماییمُ نوای بی نوایی +تواییُ سکوتِ پُر نگاهی _ماییمُ نوای بی نوایی +خوابیمُ عجب سر و صدایی * -ماییم و نوای بی نوایی.. +برخیز اگر همره مایی * -ماییم و نوای بی نوایی.. +این جمعه شویم کرب و بلایی؟! * -ماییم و نوای بی نوایی.. +ای قاصم شوکتین کجایی؟ * +ماییم و نوای بی نوایی -وقت نیست همرنگ یار شی؟ * عِمران واقفی: +ماییم و نوای بی نوایی بله، داشتم می گفتم. گاهی سنگ ریزه ای میشود شیطانِ زمین زدنت. خدایا به گلوی بریده علی اصغرِ حسین، رشته خودت را از ما نبر...این حوری پری ها ارزانی این دنیای دنی...ما به حسین دلبسته ایم. بسم الله اگر حریف مایی... * _ماییم و نوای بی نوایی +باز این مظلوم بازی در آورد... * _ماییم و نوای بی نوایی.. 😌 +داداش دمپایی پرتاب می کند! 😑 _چشم داداش.. میخوابم.. چشم😕😢 سلول 16 * ماییم و نوای بی نوایی آهای کسایی که رفیق مایید پس چرا فقط اسم رفیق رو یدت میکشید؟ * +ماییم و نوای بی نوایی.. _بلند شو یا علی بگو. لشکر تحریفو باید بشکنیم. * _ماییم و نوای بی نوایی +دهنت صاف اگر حریف مایی! * +ماییم و نوای بی نوایی.. _ خواهشا زودتر برگرد از نانوایی * _ماییم و نوای بی نوایی +من خسته شدم از این کبابی!!! * _ماییم و نوای بی نوایی +ای جان به این هوای عالی! * _ ماییمُ نوای بی نوایی + جز لطف کریم نیست پناهی!! کریم اهل بیت * _ ماییم و نوای بی نوایی + مرغ و گوشت نداریم چه نوایی!؟ * _ماییم و نوای بی نوایی +ای حضرت معشوق کجایی...؟ * _ ماییم و نوای بی نوایی + نوکرانی تا ابد زهرایی :) * - ماییم و نوای بی نوایی + چشم دیدن دولت نداریم ! نداریم ! * ماییم و نواے بے نوايے اباصالح التماس دعا هر کجا هستی یاد ماهم باش(: * _ ماییم و نوای بی نوایی + داداش رجز نخون، بیا کمک اگ خیلی مردی!! * _ماییم و نوای بی نوایی +در حسرت یک خط‌کش آبی 😅 * و نوای بی‌نوایی + برخیز اگر یار مایی * _ مامایم و نوای بی نوایی + جز راه تو نیست عشق و جنون * ماییم و نواے بی نوایی اللہ اکبر بچه آخر شبی چہ وقت شعر خوندنہ *** مایم ونوای بی نوایی 100سال دگر هم بگذشت پس تو کجایی @anarstory
ماییم و نوای بی نوایی درد است و فراق چون نیایی * ماییم و نوای بی نوایی گر مدعی و رفیق مایی لطفی بکن و تو چاره اندیش ارثی ببریم ما ز دایی * - ماییم و نوای نی نوایی + شد وقت سفر ، همره مایی؟ * ماییم و نوای بی نوایی افتاد میان ما جدایی دانی که مسببش که بوده آن خر مگسی که خورد چایی (اشاره دارد به خر مگس معرکه) * ماییم و نوای بی نوایی؛ تجزیه و ترکیبش کن! * عِمران واقفی: -ماییم و نوای بی نوایی +امروز اسیدُ فردا قلیایی * ماییم و نوای بی نوایی از این همه پرسش و چرایی تا پاسخ یک به یک بدادیم شرمنده شدیم ما خدایی * ماییم و نواے بی نوایے مهدے جان این جمعہ کجایے؟؟ * ماییم و نواے بے‌نوایے دلتنگ مشهد و مجنون کربلاییم✋ * ماییم و نواے بے نوایے نیست جز راه تو مجنون و فدایے * ماییم و نواے بی نوایے بابایے من تو کجایے؟!🖤 * ماییم و نوای بی نوایی من کنج خرابه تو کجایی؟! * مائیم ونوای بی نوایی هان ای کرونا چه بی وفایی با ماسک به جنگ تو بیائیم بسم الله اگر حریف مایی * _ماییم و نوای بی نوایی +برا من مظلوم بازی در نیار.. کارتو توضیح بده * ماییم و نوای بی نوایی پنچر شده دولت کذایی افتاده ز بام تشت برجام اینک به سرش زده گدایی * ماییم ونوای بی نوایی اینک شده مجلس انقلابی چونان ز دنا پلاس گویند انگار شده است مازراتی * _ماییم ونوای بی نوایی +سخت است اگر جدل نمایی😅 _ماییم ونوای بی نوایی +عشق است دلیل آشنایی ماییم ونوای بی نوایی مشتی٬که به سمت من می آیی😅 * ماییم و نوای بی نوایی جز راه حسین نیست فدایی✋ * -ماییم و نوای بی نوایی +ماییم و حسین و نیوایش * دیالوگ ماییم و نوای بی نوایی من بنده و تو،به حق،خدایی❤️ * ماییم و نوای بی نوایی ای منجیِ منتقم کجایی؟.. * ماییم ونوای بی نوایی باحب علی چو آشنایی دل را به ولایتش همی ده علم وعملت شود خدایی * ماییم و نوای بی نوایی جز راه حسین نیست راهیی * ماییم ونوای بی نوایی بشنو توحدیث هل اتایی * ماییم ونوای بی نوایی شمس وقمری عجب صفایی عشقت به دلم فتاده ای دوست مارا تو مرانی از گدایی * ماییم و نواے بینوایے وااااای از این کلاس‌هاے مجازے @anarstory