eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
148 عکس
232 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀عزم ديدار تو دارد، جانِ بر لب آمده‌ 🌀باز گردد، يا برآيد؟ چيست فرمان شما؟ 🔰 خلاصه شرح: چنان دیدار تو ای ازل در من هست که دیگر گویی جان قصد جدایی از تن را دارد، اما با این همه و حق اقتضا می‌کند هر آنچه تو امر کنی، آن باشد؛ جان من، بازگردد، یا برآید؟ 🔰اصل سخن مرحوم سعادت‌پرور: 🔻 معشوقا! عمرى به ديدارت قدم در طريق آشنايى با تو نهادم، از فرط شوق آن به لب رسيد و ثمره‌اى جز محروميّت بر نگرفتم. با اين همه، با شماست، خواهى جان مرا به خود بپذير، يا باز گردان: «بازگردد يا برآيد؟ چيست فرمان شما؟». 🔻بخواهد بگويد: 💠 إلهى! كَيْفَ أخيبُ وَأنْتَ أمَلى؟! أمْ كَيْفَ اهانُ وَعَلَيْكَ [أنْتَ‌] مُتَّكَلى؟! إلهى! كَيْفَ أسْتَعِزُّ وَفِى الذّلَّةِ أرْكَزْتَنى؟! أمْ كَيْفَ لا أسْتَعِزُّ وَإلَيْكَ نَسَبْتَنى؟ معبودا! چگونه محروم و نوميد شوم و حال آنكه تنها آرزويم تويى؛ يا چگونه خوار شوم در صورتى كه تنها تكيه گاهم تويى؟! بارالها! چگونه خود را عزيز و گرامى بشمارم در حالى كه تو خود مرا در ميان ذلّت و خوارى نشانده‌اى؟! يا چگونه خود را عزيز ندانم در صورتى كه مرا به خود نسبت داده‌اى؟! 🔻در جايى در تمناى آن ديدار مى‌گويد: 🔸دلِ من در هواىِ روى فَرُّخ‌ 🔸بُوَد آشفته همچون موىِ فرّخ‌ 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.1 ص.30 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: کمال الهی ✍ اصغر آقائی ___________________ 💠 اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ کَمالِکَ بِاَکْمَلِهِ وَکُلُّ کَمالِکَ کامِلٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّهِ. 🔻 امام خمینی ره ابتدا با تعریف به «آن چیزی که تمامیّت شیء با آن است»؛ تصریح می‌کنند کمالِ مادّه به صورت، و کمالِ جنس، به فصل است. (در پانوشت توضیح کامل‌تری آمده است) 🔻 امام خمینی ره بر همین منوال کمال دین را به « علوی» می‌دانند و می‌فرمایند: ولايت علوي، كه خداوند ما را بر آن مستدام بدارد، كمال دين و اتمام نعمت است‌؛ چنانكه خداوند فرموده است: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي‌: امروز دين شما را كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم». 🔻امام خمینی ره در ادامه توضیح می‌دهند، به ولایت است و در واقع تمام این عبادت‌ها چون ظاهری است که باطن آن ولایت است. 🔻 امام تصریح می‌کند «اسماء و صفات الهي همگي كامل بلكه خودِ كمال‌اند، زيرا در آن مقام، نقصي وجود ندارد». 🔻 وی در ادامه وقتی به الهی توجه می‌کند، می‌فرماید هر کمالی، ظهور کمال آن اسم و صفت الهی است؛ و کامل‌ترین اسم، آن اسمی است که دربردارنده جمیع اسمای و صفات الهی باشد و طبیعتاً مظهر این اسم نیز کامل‌ترین اسم خواهد بود. 🔻ایشان در ادامه می‌فرماید: پس، در ميان اسماء الهي اسم الله و در ميان مظاهر اسماء است. 🔻 امام خمینی از این مبنا یک برداشت دیگری نیز دارند و آن اسلام نسبت به تمام شریعت‌ها است؛ زیرا وقتی انسان کامل یعنی ص برترین مظهر الهی شد، شریعتی نیز که او بیان می‌کند برترین شریعت خواهد بود. و علت این برتری آن است که شریعت انسان کامل تحت اسم الله است، و همچنانکه اسم الله اسم الهی است که صفات جلال و جمال الهی را یکجا در خود دارد، لذا شریعت نبی اکرم ص نیز مظهر کامل و ذووجوه جلال و جمال الهی است. 🔻 ایشان می‌فرماید: پس، شريعت انسان كامل تحت حكومت اسم الله كه حكومتش ابدي و ازلي است قرار دارد و ساير شرايع نيز مظاهر و نمودهاي شريعت‌ او هستند و شريعت او كمال شرايع ديگر است.پ. ن. 🔹 نکته اول: در فلسفه و عرفان دو معنا دارد: ✔️ ۱) کمال اول: هر شیئی آن چیزی است که آن شیئ بدان است؛ مثلا هرچند نوع انسان با نوع حیوانات دیگر مثلا اسب، از جهت حیوان بودن یکی است؛ یعنی هر دو خواص حیوانی مثلا غریزه‌ دارند، اما حقیقت نوع انسان، به یا عقلانیت اوست؛ که بدون این انسان در مرتبه حیوانی باقی می‌مانند. لذا اگر فردی در دائره عقلانیت و ناطقیت وارد نشود، در واقع یک حیوانِ انسان‌نماست. ✔️ ۲. کمال ثانی: یا دوم، کمالاتی است که شیی پس از به دست‌آوردن حقیقت خود، کسب می‌کند مانند نوشتن برای انسان؛ لذا اگر کسی در کمال اول خویش رشد نکند، کمالات ثانی او نیز فضلی برا او نخواهند بود. ✔️ نکته دوم: پذیرش ولایت علوی، به دوگونه است: و ؛ که کامل‌ترین آن جمع میان این دو ولایت است لذا شیعه واقعی کامل‌ترین ولایت را دارد 🌱🌱 توضیح: از آنجا که ولایت در تمام هستی جریان دارد، لذا همه موجودات و انسان‌ها، چه خوب و چه بد، تحت ولایت او هستند، اما ارزش‌مندیِ یک انسان به آن است که با ، ولایت را بپذیرید. با توجه به این اصل، هر کسی شعبه‌ای از ولایت به او عرضه شود، اگر بپذیرد، بوده، در دایره ولایت آمده است؛ و به همان میزان موحّد و در دائره توحید؛ و اگر نپذیرد از دائره ایمان، ولایت و توحید خارج می‌شود. بر اساس این مبنا، اگر کسی احکام صریح عقل را بپذیرد؛ مثلا هیچگاه نه ظلم‌پذیر باشد و نه ظلم کند، او در حقیقت ولایت باطنی امیرالمؤمنین علیه السلام را پذرفته است حتی اگر ولایت ظاهری وی به او نرسیده باشد و این باطن او در قیامت ظاهر خواهد شد زیرا بدون ولایت کسی وارد که کلید آن علی علیه‌السلام است نخواهد شد؛ و در برابر آن ممکن است یک درظاهر شیعه، خدای‌نکرده به دلیل گناهان پی‌درپی از دایره ولایت باطنی که حقیقت ولایت است خارج شود. اعاذنا الله 📚 شرح دعای سحر، ص. ۶۵-۶۹ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۱) ✍ اصغر آقائی ______________________ 🌀 گام سوم: با ادریس ع 🔻همراهیِ نوح با تمام فراز و فرودش به پایان رسید. گاه با خود می‌پرسم این سفر طولانی، چرا؟ مگر این نیست که خداوند انسان را عاقل آفریده است؛ پس چرا باید رنج این سفر را تحمّل کنم؟ 🔻این پرسش درونی من را یاد خاطره‌ای در شهر انداخت. در آن شهر در پی لباسی نو برای ادامه سفر بودم و این بهانه خوبی بود تا کمی با ، جدّ نوح ع، همراه شوم. 🔻سلام کردم و پاسخی گرم، شنیدم. می‌دانستم او فردی است که صبر صفت ممتاز رهروان مسیر حق تعالی است؛ چه رسد که باشی «وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ ۖ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ» 🔻 و من با پرسش‌هایی مقابلش نشستم. 🔻ادریس پارچه را به تنم قواره کرد و مشغول دوخت شد. برش پشت برش، کوک پشت کوک. چنان با دقت کار خویش را انجام می‌داد که گویی در دنیا تنها و تنها همین یک کار را دارد، دوختن لباسی برای من. تلاش و کوشش او به من آموخت که مؤمن بی‌کار و تنبل نمی‌شود و هر کاری انجام دهد، دقیق انجام می‌دهد. «رحم الله امرا عمل عملا فاتقنه» 🔻این اثنا ناگهان سوزن سرانگشت پرمهارت او را خراشید و من یک لحظه از جا بلند شدم. با بلند شدنم ذهنم نیز گویی تکانی خورده، به عصر ما، قرن بیستم، برگشت. 🔻 در حالی که بر انگشت او ضماد می‌نهادم، در ذهنم از خود می‌پرسیدم: این قرن ما کجا و زحمت سوزن پشت سوزن کجا؟ اگر این مردی که روبه‌روی من است برتر دارد، چرا چون انسان‌های عصر ما فراوان نمی‌کند؟ گویی محسور تکنولوژی شده و یک‌سو به قصه می‌نگریستم. 🔻وقتی کارم تمام شد و انگشت زخم‌خورده ادریس را ضماد نهادم، او به دیوار تکیه کرد و نگاهی عمیق به چشمانم کرد. گیرایی چشمانش تا عمق وجودم نفوذ کرد و ناگاه سر به زیر افکندم. نمی‌دانم این چه سرّی است که نگاه در چشم انسان کامل، همیشه در طول سفر برایم سخت بود؛ آری نگریستن به خورشید چشمان ولیّ خدا، تاب خود را می‌طلبد. 🔻با نگاه او ذهنم گویی به جای خود بازگشت و من پرسش‌هایم را در سینه حبس کردم؛ که پرسش همیشه نشانه عقل نیست، که گاه فریب است. 🔻ادریس شروع به سخن می‌کند و من گوش می‌دهم که و بررسی به گوش شنوا نیاز دارد. 🔻پاسخ او خیره‌کننده بود و چه صادقانه و دلسوزانه سخن گفت؛ گویی پدری مهربان با فرزندش سخن می‌گوید «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا» 🔻من آموختم که هرچند برای زندگی لازم است، اما مهم‌تر از آن استفاده از آن است. از او آموختم که اگر قرار بود تمامِ آنچه در طول تاریخ بشر، خود انسان به راهنمایی و یافته و ساخته‌ است را، تنها خود انبیا، می‌ساختند، آیا اختیار و امتحان و ... معنا داشت؟ 🔻تمام تلاش انبیا، ساخت انسان است که انسان بدون ابزار هم انسان است؛ اما با ابزار ولی بدون هویّت، نه انسان است و نه از ابزار در مسیر حق استفاده خواهد کرد. 🔻انسان کامل در جامعه بشری محوری است که باید افراد بشر به خود سوی او روند و او را با عقل خویش بفهمند و سخنانش را دریابند و به کار بندند. 🔻اینجا بود که قلب و ذهنم آرام‌ گرفتند. با راهنمایی او آنچه در عمق وجودم بود گویی جوشش کرده است و من با خود گفتم: راستی اگر همه ابزارها را در طول تاریخ فقط انسان کامل با می‌ساخت و در اختیار دیگران قرار می‌داد، این روش مورد اعتراض انسان‌ها واقع نمی‌شد و آنها در وجود خود احساس پوچی نمی‌کردند؟ و آیا چنین جایی تنها یک نمی‌شد؟ 🔻انسان کامل نه دنبال‌ و نه دنبال ، که در پیِ ارتقای فهم و افراد بشر است تا آنان خود در کنار انسان کامل، به قسط و و بهبود زندگی بشر قیام کنند «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» 🔻و این قیام هزینه دارد، و تلاش مستمر و مبارزه با بدی‌ها و کژفهمی‌ها و نیرنگ‌ها نیاز دارد «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ» 🔻در حالی که لباس دوخته‌شده‌ی ادریس را به تن می‌کردم، زبان شاکر او مرا به واداشت و بر هنر بی‌بدیل دستان آفرین گفتم و شکر کردم و دانستم که هرچند انسان کامل در میان مردم و چون مردم می‌دوزد و می‌پوشد، تا مردم در مسیر حرکت انسانی خویش او را خیلی تاخته جدابافته ندانند، اما جایگاه رفیع آنان همیشه یگانه است، 🔻و آموختم ارتقای انسان در همراهی است. 🔻و ادریسِ عاقل و عاشق بر جایگاه بلندی نظاره‌گر تاریخ شد. «وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا» ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul