eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.5هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
نیکی ریز میخندد. سرزنشگرانه رو به مانی میگویم :+بانمک شدی آقامانی! مانی زبانش را برایم دراز میکند و میگوید :_بودم،مگه نه نیکی؟ خنده ی نیکی شدت میگیرد. با دیدن خنده اش روی صورت من هم لبخند مینشیند. چقدر قشنگ می خندد! مانی اما دستبردار نیست. اینبار رو به نیکی میگوید :_آره بخند...بخند بایدم بخندی! این اژدهای دوسر واسه تو یه جنتلمنه،ولی الان من میبینم تو کله ی پر از قرمه سبزیش داره نقشه ی زنده زنده کشتن منو میکشه! نیکی بلند میخندد. صدای خنده اش مانی را هم به خنده وامیدارد،اما همچنان با قالب جدی اش میگوید :_ای خدا...چرا من سوار اون هواپیمای لعنتی نشدم؟ روی میز خم میشوم تا فنجان چای ام را بردارم. مانی با حالت ترسیده دست روی قلبش میگذارد و با دست دیگر،کارد پنیر را به سمتم می گیرد. :_نه نه منو نکش...من جوونم.... با تعجب سر جایم مینشینم. مانی چاقو را سرجایش میگذارد :_آخیش فکر کردم قصد ترورم رو داری! نگاهی به صورت متعجب من و نیکی میاندازد و اینبار صدای قهقهه ی خودش تا آسمان میرود. سریع خنده اش را جمع میکند و از جا بلند میشود :_خب بسه دیگه زیاد خندیدین...زود باشین زودتر صبحونه تونو بخورین وسایلتونو جمع کنین... نیکی وا میرود:چی؟ مانی با ژست مخصوص خودش دست در جیب شلوارش میاندازد و میگوید :_فکر کردین قراره کل تعطیلات رو تو این خونه ی کوچولو موچولوی فسقلی بمونیم؟ نه،میپوسیم بابا... من کلید ویلای مامان رو گرفتم باهم بریم یه کم شمال،ریلکس کنیم،جوج بزنیم و برگردیم! با رضایت سرم را پایین میاندازم. نیکی اما همچنان بهت زده میگوید:ولی آخه قرار بود ما بمونیم خونه،من یه کم به درسام برسم...، :_نیکیجان،این مسیح منو میشناسه...رو حرف من نه نباید بیارین! نیکی اصرار میکند:آخه... مانی جدی میگوید _نیکی بهم اعتماد کن مطمئن باش به هممون خوش میگذره... نیکی به رضایت،سکوت میکند و سرش را پایین میاندازد. مانی نگاهم میکند و با شیطنت چشمک میزند. دلم قرص است به بودنش! * چمدان نیکی را از دستش میگیرم و کنار چمدان کوچک خودم میگذارم. در صندوق عقب را میبندم. نیکی میگوید:کاش میشد نریم.. با اطمینان در چشمهایش خیره میشوم :+رو حرف مانی نمیشه "نه" آورد..بریم،نهایتا دیدیم خوب نیست برمیگردیم دیگه.. باشه؟ سر تکان میدهد:باشه صدای بوق از داخل ماشین میآید و بعد کله ی مانی از سقف خارج میشود:بیاین دیگه سه ساعته چی کار میکنین؟ نیکی ماشین را دور میزند و روی صندلی عقب مینشیند. جلو میروم :+چه خبرته مانی؟همسایه هارم خبر کردی! مانی سرجایش مینشیند و با شیطنت میگوید :_به بهونه ی جابه جا کردن چمدونا من ده ساعته اینجا نشستم! و بعد دکمه ی سانروف را میزند و سقف آرام روی بدنه میخوابد. در را باز میکنم و سوار میشوم. مانی مثل بچه های کوچک ذوق میکند :_بزن بریم آقای راننده! استارت میزنم و راه میافتیم. مانی میگوید :_خب بذا ببینم موزیک چی داری آقای راننده؟ و دستش را جلو میبرد. صدای کرکننده ی موسیقی راک کل ماشین را پر میکند. مانی یک دستش را روی گوشش میگذارد و با دست دیگر ، ولوم را پایین میآورد. :_اه اه اینا چیه گوش میدی آخه! :+آقامانی؟این فلش برات آشنا نیست؟؟فلش خودته! مانی سرش را میخاراند :_عه راس میگی میگم چقدر آشناست!اتفاقا موزیکش هم خوب بود! ولی بذا یه خانوادگیشو بذارم،اینا واسه ایام مجردی خوبه! بعد از موبایلش موزیکی انتخاب میکند و صدای آرام موسیقی در کل ماشین میپیچد. مانی به طرف نیکی برمی گردد :_خوشت میاد نیکی؟؟ نیکی سر تکان می دهد:خوبه بد نیست! مانی برمیگردد :_بد نیست؟خیلیم خوبه! بدسلیقه ها! سر تکان میدهم و به جادهی پیشرو خیره میشوم. اولین سفر متأهلی!🌹🌹🌹🌹🌹 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
◼️ شهادت حضرتـــ رقیـــہ[س] تسلیتـــ باد🌹 ♦️در گوشه خرابه کنار فرشته ها با ناخنی شکسته ز پا خار می‌کشد دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح بر روی خاک عکس علمدار می‌کشد             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
*هر زائر یک لیوان با دوام* در سال گذشته تعداد موکب هایی که لیوان یکبار مصرف استفاده میکردند نسبت به سال قبل بیشتر شده بود و معضل زباله مشهود بود . اگر 2 میلیون زائر ایرانی هر کدام در روز 20 لیوان دور بریزند، در طی یک هفته تعداد 280 میلیون لیوان مصرفی تبدیل به کوهی از زباله می شود و هزینه زیادی هم به برادران عراقی تحمیل می کند. اما اگر هر زائر یک لیوان ترجیحا استیل درب دار همراه داشته باشند ضمن رعایت بهداشت از تخریب محیط زیست جلوگیری میشود. لطفا در گروه های مختلف نشر دهید و در ثواب این کار خیر شریک شوید. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 *فرهنگ عاشورائی*             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️فیلم/کشف نیزه شکسته های روز عاشورا در کربلا!!! ♦️محل کشف کف العباس در عمق 8 متری سطح زمین!!!!(پخش شده از صدا و سیما) شاید قبلا دیده باشید ولی عالیه             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
⇦ سعد بن حرث خزاعی سعد بن حرث خزاعی از‌ غلامان امیر المومنین (ع)، و به هنگام شهادت در سنین بالایی بود. از جمله فضایل و سوابق وی آن است که مصاحبت با حضرت پیامبر (ص) را درک کرده و فردی مدیر و شجاع بود و حضرت امام علی (ع) او را به استانداری آذربایجان نصب کرد و مدتی هم مسئولیت نیروی انتظامی کوفه را در زمان آن حضرت به عهده داشت. بعد از شهادت ... ● جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ج1، ص499             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
🌴 🌴 🌴 اگر به خانه هانى بروى، مى بينى كه خانه او دو قسمت دارد; قسمتى كه مخصوص رفت و آمد مهمانان است كه ما به آن، "قسمت بيرونى" مى گوييم. قسمت ديگر هم، مخصوص زندگى خصوصى هانى است كه ما به آن، "قسمت اندرونى" مى گوييم. هانى اتاقى را در قسمت اندرونى خانه خود به مسلم داده است تا هيچ كس متوجّه حضور مسلم در خانه نشود. وقتى مردم به خانه هانى مى آيند در قسمت بيرونى مى نشينند و از قسمت اندرونى خبر ندارند. نمى دانم نام شَريك را شنيده اى؟ شَريك، اهل بصره مى باشد و در جنگ هاى مختلفى در ركاب حضرت على(ع) شمشير زده است. او اكنون به شهر كوفه آمده و در خانه هانى منزل نموده است و همواره هانى را به يارى كردن مسلم تشويق مى كند. ابن زياد براى آنكه در ميان مردم جا باز كند، سعى مى كند با مردم رفت و آمد داشته باشد و خود را چهره اى مردمى نشان دهد. مدّتى است كه شَريك به سختى بيمار شده و در بستر قرار گرفته است. بزرگان كوفه به ديدار او مى روند و اين خبر به ابن زياد مى رسد. ابن زياد تصميم مى گيرد به عيادت شَريك برود; براى همين يك نفر را مى فرستد تا به او خبر بدهد. در اين هنگام شَريك از هانى مى خواهد تا همه مردم را از خانه بيرون كند. خانه هانى خالى مى شود. شَريك به مسلم پيغام مى دهد كه كار مهمّى با او دارد. مسلم به كنار بستر شَريك مى آيد. هانى هم آنجاست. شَريك به مسلم رو كرده و مى گويد: "اكنون قربانى، خود به قربانگاه مى آيد، ابن زياد تعداد زيادى از شيعيان را به شهادت رسانده است، وقتى او به عيادت من آمد، او را غافلگير نموده و به قتل برسان! مطمئن باش با كشته شدن ابن زياد، ديگر، كسى با تو دشمنى نخواهد كرد". 🦋🔷🔵🦋🔵🔷🦋 <=====●●●●●=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <=====●●●●●=====>
AUD-20210305-WA0095.m4a
3.38M
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی به سفارش اقاصاحب الزمان ارواحنا له الفداء🌸 هرعملی رودرعصر جمعه ترک کردی این صلوات رو ترک مکن. التماس دعای فرج.🌹 🦋🌹💖