eitaa logo
هجرت | مامان دکتر |موحد
23.6هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
306 ویدیو
22 فایل
مادرانگی هایم… (پزشکی، تربیتی) 🖊️هـجرتــــــــ / مادر-پزشک / #مامان_پنج_فرشته @movahed_8 تصرف در متن‌ها و نشر بدون منبع (لینک) فاقد رضایت شرعی و اخلاقی (در راستای رعایت سنت اسلامی امانت داری+حفظ حق‌الناس💕) تبلیغ https://eitaa.com/hejrat_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
من هر کانالی رو معرفی نمیکنم رفقا بررسی‌ش میکنم از نظر محتوا، طرح ها، قیمت ها (تا جایی که بتونم) و اغلب بعد از معرفی چند نفر میان و تشکر میکنن چون کانال های معرفی شده یه مزیتی، ارزش افزوده ای دارن.
هجرت | مامان دکتر |موحد
﷽ ----- زنها وقتی باردارند، با احتیاط می نشینند و می ایستند. مؤمن هم باردار است و جنین او، ایمان او
چقدر درسته این حرف.... هرچقدر جنین بزرگتر میشه و وزنش بالاتر میره و سن و مدت حمل بیشتر میشه، احتیاط و طمأنینه مادر هم بیشتر میشه. خیلی جاها که مردم شتاب میکنن و تند و تند جلو میرن، اون آرام و بااحتیاط قدم برمیداره؛ نمیتونه اصلاً مثل بقیه باشه، وزن جنینش نمیذاره.... ایمان فرد مؤمن هم نمیذاره... نمیذاره مؤمن عجله کنه، تند بره. مادر باردار یه پله بخواد پایین و بالا بره، با احتیاط بیشتر میره، دستشو به یک نرده میگیره. مؤمن هم در بالا رفتنش، در کوتاه اومدنش، دست میگیره به جایی، اتکا میکنه، کمک میگیره از یه جای محکم... @hejrat_kon به غیر از این، زن‌ها وقتی باردارند دل نازک ترند لطیف ترند انگار روحشون وسیع تر میشه شفقت و دلسوزی خاصی نسبت به بیشتر موجودات اطرافشون پیدا میکنن... مؤمن واقعی هم، لطیف میشه و رقیق القلب و عطوف و رئوف و مشفق... نسبت به همه دنیا...
عکس اون پست : خونه مادربزرگم 😊 دلم تنگ شده
اگر عکس باز نمیشه برا برخی👆
هجرت | مامان دکتر |موحد
چقدر درسته این حرف.... هرچقدر جنین بزرگتر میشه و وزنش بالاتر میره و سن و مدت حمل بیشتر میشه، احتیاط
تو این قیاس، دیگه چه مصداق هایی میشه گفت؟ مثلا من امروز اومدم دانشکده، دیدم همه با پالتو و سویی شرت و... بعد من فقط با یه لباس معمولی زیر چادر! به قول قدیمی ها تو بدن مادر باردار، دو تا نفَس هست، دو تا روح، دو تا منبع حرارت، دو تا موتور (و به قول ما پزشکی ها، BMR یا همون basal metabolic rate بالاتر). مؤمن هم تک موتوره نیست، حرارت مضاعفی در وجودش تولید میشه، نفسش از جای گرررررم بلند میشه☺️ یه روح ایمان بهش اضافه شده... @hejrat_kon
دیگه چی؟ اینکه زن باردار، روز و شب در حال عبادت و مجاهدت محسوب میشه (رسول خدا صلی الله علیه و آله: «هنگامی که زن، باردار می شود، در تمام طول مدت حمل، به منزله روزه دار و شب زنده دار و مجاهد در راه خدا با جان و مال است») و در تمام مدت حمل تحت عنایت خاص خداست (رسول خدا صلی الله علیه و آله : «قسم به آن خدایی که مرا به رسالت برگزید و بشیر و نذیر قرار داد، هر زنی که باردار شود، در سایه عنایت خداوند است») مؤمن هم همینطوره. اگر با نور ایمان زندگی کنه، هر لحظه زندگیش مجاهدت یا عبادته؛ خوابیدنش، غذا خوردنش، درس خوندنش، خونه تمیز کردنش، احوال‌پرسی‌ش، حتی تفریحش... و همیشه هم در سایه عنایت خداست، یه نگاه ویژه بهش هست... @hejrat_kon
دیگه چی؟ اینکه خانم باردار نیاز به مراقبت و پایش و چکاپ مکرر داره. میدونه که با بقیه فرق داره، مراقبت مضاعف احتیاج داره، فقط مسئول خودش تنها نیست. مؤمن هم نیاز هست که مدام خودش رو پایش کنه، مراقبت داشته باشه. مراجعه مکرر داره به منابع و مَراجع معتبر و قابل اعتماد برای اینکه ببینه وجودش، ایمانش تو چه وضعیتیه... قلب ایمانش خوب و منظم میتپه یا نه؟ وزن گیری ایمانش مناسب هست یا نه؟ ایمانش حرکت مناسبی داره یا نه؟ @hejrat_kon (برگرفته از مطلب ارسالی مخاطب عزیز)
و در آخر؟ ... مادر باردار یه روزی ثمره این حمل و بارداری رو، هرچند براش همراه با سختی بوده، میبینه؛ اون چیزی که براش جَنین (=پوشیده شده و پنهان) بوده رو یه روزی میبینه و در آغوش میگیره روزی میرسه که بوییدن و بوسیدن این حاصل، برای مادر لذت محضه... مؤمن هم همینه یه روزی بالأخره ثمره این حمل ایمان رو میبینه؛ ایمانی که در قلبش پنهان بوده، یه روز براش مجسم میشه و مؤمن نور اون رو به تماشا میشینه و غرق در لذت و سرور میشه... و این هردو، بی‌نهایت شیرینه ☺️ @hejrat_kon
رحمت به روح آیت الله حائری این چندتا پست رو تجمیع کنم و بشه یه پست جمع و جور😊 بارش فکری بود بین کلاس و حرف استاد و تاکسی و... 😅
آغوشی که مجازاً باز میکنم برای همه کودکانِ غزه.... @hejrat_kon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهپیمایی در محکومیت جنایات اسرائیل و دفاع از مردم مظلوم فلسطین کاری از بسیج لندن به همراه پذیرایی ساندیس 😎 @hejrat_kon
در ساعاتی که جهان در خواب است نیروهای رژیم وارد بیمارستان شفا شدند. . عاجل | الطبيب في مستشفى الشفاء محمد حلس للجزيرة مباشر: قوات الاحتلال تحاصر مستشفى الشفاء بشكل كامل بیمارستان بطور کامل در محاصره است https://eitaa.com/Politicalhistory
فلسطینی‌ها گور دسته‌جمعی را در حیاط بیمارستان شفا حفر کردند تا ده‌ها جسد را که در حیاط بیمارستان پراکنده بودند را دفن کنند https://ble.ir/marham_ghazzeh_kadre_darman
😭😭😭 أَنْتَ إِلٰهِي وَسَيِّدِي وَمَوْلايَ اغْفِرْ لِأَوْلِيائِنا وَ كُفَّ عَنَّا أَعْداءَنا وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا وَ أَظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْهَا الْعُلْيَا وَ أَدْحِضْ كَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَ اجْعَلْهَا السُّفْلىٰ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گویی با تصرف بیمارستان شفا کل غزه را تصرف کردند! خواهید دید اوضاع آنی نمیشود که صهیونیست طراحی کرد. نهضت ادامه دارد... ✌️
در آغوشِ ملائک... @hejrat_kon خون مظلوم بی‌ثمر نمی‌ماند...........
گریه و ناله شیرخوارگان غزه در لحظاتی که از گرسنگی و تشنگی، یکی یکی جان می‌دهند💔 در که توسط نظامیان شرور یهودی محاصره شد قتل‌گاه دومیلیون و دویست هزار فلسطینی مظلوم حیوانی وحشی که کودکان غزه را، بی‌رحمانه‌تر از فرعون، به کام مرگ می‌کشد و ما انسان‌هایی که حیرت‌زدگان شب یلدای زمینیم!... خداوند می‌خواهد نسل‌کشی بیش‌از ۵.۰۰۰ کودک معصوم فلسطینی را توسط به همه‌ی جهانیان نشان دهد، تا کسی نماند که بگوید: من ندیدم، من نفهمیدم، حق کدام طرف بود، باطل کدام طرف...! @hejrat_kon ویدئو رو نذاشتم چون دیدنش، قلب مادرها رو متلاشی میکنه...
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم یا اباعبدالله در فلسطین ببین چه غوغا شد کودک غزه ارباً اربا شد مادری غنچه‌اش شده پر پر پدری میزند ز غم بر سر شد تداعی غم علی اصغر دختری خسته از درد و از آلام پیش چشم پدر گرفت آرام شد تداعی روضه‌های شام تشنگی برده طاقت از طفلان طفلکی بی رمق شده بی جان العجل ای حقیقت قرآن 💔 @hejrat_kon 😭
✍ هـجرتــــــــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
❁ـ﷽ـ❁ این روزها بیش از هروقت دلم زیارت حضرت عباس را می‌خواهد... قبلاً همینجا نوشته‌ام؛ همان متنِ «جنگ‌آوری و تنومندیِ او زبان‌زد است زینب که نگاهش می‌کند، دلش قُرص می‌شود عباس یک‌تنه، لشکرِ حسین است»، همان «أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ»، همان وصف وظیفه گرایی ساقی کربلا. این روزها به قمر بنی هاشم فکر میکنم و بلا تشبیه، به خودم. نو جوان هجده ساله‌ای بودم که پزشکی قبول شدم. برای همه بدیهی بود که یک دانش‌آموز تجربی، با این رتبه پزشکی را انتخاب کند اما در ذهن من فقط یک جمله خطاب به یک نفر میگذشت: می‌خواهم پزشک لشکر شما باشم…… -یک زن در کسوت پزشک راحت تر در ترکیب یک لشکر جای می‌گیرد- اما امروز بر من چه میگذرد؟ خبر پشت خبر درد پشت درد از آن سرزمین قیام و خون انفجارها، آوارها، مجروح ها مجروح ها همان ها که ما بهشان فکر میکنیم ما پزشک ها آری آنجا همان جاییست که باید می‌بودم. دست‌هایم بی‌تاب مرهم گذاشتن است؛ بی تاب رگ گرفتن، سوچور زدن، دبرید کردن، آتل بستن، پانسمان گذاشتن، سی پی آر کردن به غیر از آن، بی‌تابِ در آغوش گرفتن و دست کشیدن مادرانه-طبیبانه بر سر کودکان ترسان و شیرخوارگان لرزان… ولی در این روزهایی که همکاران من در تکاپوی رفتنند، در تلاش شبانه روزی برای باز کردن راهی برای اعزام، به دنبال افزایش مهارت‌ها و آموختن طب رزم، در فکر روزهایی که آنجا خواهند بود و کاری خواهند کرد، من کجا هستم؟ من…؟ اینجا… مشغول جهادی دیگر…! جایی غیر از آن‌جا که دل مشغول و غصه‌دار آنم!… فرزندی را در وجود خود امانت داری میکنم و مشغول امری بزرگ هستم که فطری و اجتماعی و اخلاقی و بیولوژیک و ایدئولوژیک بر دوش من قرار گرفته است؛ با بغض در گلو و اشک در چشم… بی‌تاب و غصه‌دار زنان و کودکان سرزمینی نه چندان دور اما برای من و شرایط من، خیلییی دور… منی که سالها به عشق همین روزها، همین عرصه‌ها، درس خواندم و سختی کشیدم، حالا به جای یمین و یَسار لشکر، سنگین و نفس زنان، گوشه یک خیمه مشغولم… اشتباه نشود هیییچ گلایه ای نیست! هرچه هست، شُکر است و رضا و افتخار - شکر و افتخار که در همین میدان کوچک و آرام و امن خانه، در همین اوج زنانگی بدون هیچ سلاح و تجهیزات اضافه، در سبیل خدا به مجاهدت مشغولم - فقط دلم این روزها حسابی حول ضریح قمر بنی هاشم میگردد… عمری رزم‌ آموخت تا یک تنه در کربلا کاری کند که جنگاوران عالم انگشت به دهان بمانند، اما حسین علیه السلام به او فرمان داد: «ابالفضل من، آب... صدای العطش طفلان را میشنوی؟» و عباس بی هیچ درنگی، بی هیچ حرف و حتی حرکت پلک اضافه‌ای، گفت «چشم مولای من» و به جای ادوات گوناگون جنگی، مَشک در دست گرفت و در راه وظیفه به استقبال سرنوشت افتخارآمیز و قهرمانانه خود رفت تا با این وظیفه گرایی، در حقيقت عالَم به مقامی غبطه برانگیز برسد و اصلاً باب الحوائجی شود… . خدایا هیچ گلایه و حرفی نیست فقط سینه‌ها سوخته است و قلب‌ها تَف دیده… و میدانم که میبینی و میپسندی چون خودت اینگونه ساختاربندی کردی و خلق نمودی و تعیین وظیفه کردی خودت خواستی مجاهدت زنان اینگونه باشد هرچند که آنان را از استعدادهای دیگر بی بهره نگذاشتی و از حضور در دیگر صحنه‌ها منع نکردی. و ما نیز اگر حکم شود، اگر فرمان دهند، با همین حال، با همین مادری، با همین ثقل و حمل، همزمان به آن عرصه نیز خواهیم شتافت؛ حتی اگر نام همه فرزندانِ در راهمان «محسن» شود… ✍ هـجرتــــــــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 عکس : فرش و آب سرداب حرم قمر بنی هاشم که درست همین روزها که این حرفها در سرم گشت می‌خورد، در جلسه‌ای که حول محور و برگزار شده بود، به من هدیه داده شد…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از مشغولیت های معمولی اما سخت یک مامان؛ چسب کاری کتاب‌ها تفکیک و مرتب سازی کتاب‌ها شاید همین کار به ظاهر ساده، دو سه ساعت از آدم وقت بگیره! بماند که ممکنه چندماه طول بکشه تا از اراده به عمل تبدیل بشه😅 بعد چندماه امروز توفیق اجباری شد انجامش بدم @hejrat_kon حاشیه عکس: کودکی که حین کار روی پای مامان خواب رفت و بعد زمین گذاشته شد. فقط اون اسباب بازی تو دستش😊 صحنه‌های شیرین اما عادی، که سال‌های دور آینده هیچ خبری ازشون نیست و تکرار نمیشن...