﷽
---
از همین نقطه خانه مادربزرگم، یکهو پرت میشوم به ۵۰ سال دیگر.
یک عصا میآید توی دستم،
نشستهام روی یکی از این صندلیهای باکلاس، راک، و با فشار عصا جلو عقب میروم.
دخترم میگوید: مامان نهار رو گذاشتم، نیم ساعت دیگه که الهه اومد من میرم. امشبم که الهه اینا اینجا میمونن.
-: باشه مادر، ولی فرداظهر منتظرتونم ها.
آرام پیشانی چروک افتادهام را میبوسد و میگوید: اون که بللله! چرا هربار و هرهفته یادآوری میکنی مادر من؟😘 بچهها کل هفته رو منتظر همین ظهر جمعه هان! نقشه صدجور آتیش سوزوندن میکشن برای این چندساعت دورهمی عُظما😉😅
پیرزنی میخندم.
عنوان "دورهمی عظما" را نوه ارشدم گذاشته روی جمع شدن بچهها و نوههایم.
دلم غنج میرود؛
پنجشنبه ها دیگر طاقتم طاق میشود که زودتر این فرداظهرها برسد تا این نورچشم هایی که در طول هفته یکی یکی میبینیمشان، -چشم بد دور- جمع شوند دورهم و هی بگویند و بشنوند و من هم با این ضعف گوش، از هر چند جمله شان دو سه تا را از دست بدهم و فقط بخاطر دیدن خندههایشان، بی اختیار بخندم...
-: راستی، محمد گفت بابا گفته آبیاری قطرهای پای درخت سیب گیر پیداکرده؛ گفت عصری میاد نگاش میکنه.
سرم را تکان میدهم که یعنی باشد.
و توی دلم میگویم: ولی آبیاری پای درخت دل من و پدرتان هیچ عیبی نکرده! خدا عمر و سلامتیتان دهد که این روزهایی که برای بیشتر هم سن و سالهای من دارد تلخ و تنها و خاکستری میگذرد، شما شده اید شیرینی و شور و نور و رنگ زندگی این پیرزن و پیرمرد...
و بعد یکهو یادم میفتد به همسایهی پشت پرده آن پنجره روبرو.
-: مهلا، مادر! ببین یه بشقاب ازین خوراک ظرف کن ببر در خونه بیتاخانوم. تنهاست. خیلی ظهرها اصلاً غذا نمیخوره. اگر گاهی که پسر و عروسش میان پیشش یه چیزی بخوره…
-: قربون اون دل مهربونت، باشه. مامان، بیام تا هستم کمکت کنم بری وضو بگیری؟
پیشانی ام را با اخم مهربانی چروک تر میکنم
-: حالا دو روزه زانودردم عود کرده ها. یه جوری ازکارافتاده و ناتوون جلوهم میدین که…!
و برای اثبات این جسم حساب پس داده آماده خاک و ابدیت، بلند میشوم. تیری که زانو میکشد زنگ میزند توی گوشم: و من نعمره ننکسه فی الخلق!
کهنسال میخندم؛
-: بیا مادر، بیا کمکم
نخودی میخندد.
میرویم تا روشویی. باید تکیهگاهم شود تا بتوانم عصا را کنار بگذارم و وضو بگیرم. نگاهم میفتد به جلوی آینه، به دوتا لیوان پر از مسواک. مسواکِ همانهایی که چون هرکدام یک شبِ هفته پیش ما میمانند، برای خودشان اینجا بساط به پا کرده اند! دیگر هی نبرند و بیاورند؛ هرکدام درخانه ما هم یک مسواک دارند...
این مسواک ها برای من خیلی معنا دارد!
معنای این لیوان های پر برای من حمایت است، عاطفه است، پیوند است، بنیان است، سرمایه است، پشتوانه است
معنای این مسواک ها برای من، خانواده است...
-: مامان، ماماااان!
به خودم میآیم!
چند دقیقه شده که خیره مانده ام به این دوتا لیوان و غرق افکارم؟؟
پسرم دارد لباسم را میکشد و پشت هم میگوید "مامان! مامان! جیش دارم ها! میریزه!"
بی اختیار میخندم
دستش را میگیرم و میگویم: "بریم، میوه زندگی م..."
#مادرم_باافتخار
*#خانواده_سرمایه_است* #فرزندان_سرمایه_اند #خانواده #فرزند #خانه_مادربزرگ #مادربزرگ_سرشلوغ_سرحال #خانواده_حمایت_عاطفی_است #خانواده_پرجمعیت #خانواده_باشکوه #مادری_بخشی_از_موفقیت_من_است #مادری_سرمایه_گذاری_است
پینوشت:
به مناسبت #روز_خانواده
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع
﷽
----
بالاتر از عالی چیزی نیست!
بعد از "تو فوقالعاده ای!"، "نقاشیت عالی شده!" چی میشه به بچه گفت؟
و کودک تلاش کنه که به چه چیز بالاتری برسه؟
#تشویق و #تحسین های ما گاهی بیش از حد، یا بهتر بگم، نادرسته.
بله؛ نقاشی، کاردستی، دستخط، شعر یا اولین غذای مستقل فرزندمون خیلی خوب شده. اما با یک تشویق اغراقآمیز -یا نه، واقعاً از دل برآمده- ادامه کار چیه؟
کودک کار خودش رو به خوبی انجام داده، یک محصول زیبا ایجاد شده،
حالا کارِ درست من والد چیه؟
تحسین؟
و تحسین؟
و باز هم تحسین؟
با چند جمله تکراری؟
عالیه😍بهت افتخار میکنم😊بهترینی👍؟
خب
شاید خیلی بد نباشه🤔
ولی…کافی نیست!
روش برتر، و روش *#رشددهنده* نیست!
حتی گاهی…محدودکننده است!
خب! "من بهترینم! من بهترین دستخط کلاس رو دارم! من هنرمند بزرگی هستم! من مؤدب ترین بچه روی زمینم! من خلاق ترین بچه کل مدرسهام! من نابغهام!"
و بعد؟؟
این جملات متداول روزمره دنیای #والدگری ما،
راهی رو برای بچهها باز میکنه
یا یک ماجرا رو تموم میکنه؟
بعد از یک نقاشی فوقالعادهی بینظیر، چی هست؟ یک نقاشی بینظیرتر؟ و مدام افزایش غلظت تحسین؟
🌱🌿
راستش بنظر، بهتره که" #تحسین_توصیفی " رو جایگزین تشویق های کلی کنیم
اون چیزی که میبینیم رو *#توصیف* کنیم، نه *#ارزیابی*
🌱
-: مامان، نقاشیم رو ببین!
-: اوووم😍 یه طوطی اینجاست! با پرهای رنگارنگ، شبیه همون چیزی که تو جنگل هست! که به دقت طراحی و رنگآمیزی شده؛ تناسب سر و بدنش نظرم رو جلب کرد! خب، با یه زمینه خلاقانه از رنگین کمان های تودرتو… وای! یه لحظه آرزوکردم اونجا باشم و سُرسره بازی کنم!
🌱
"تو خیلی راستگو و شجاع هستی😍" ❌
"از ته دل خوشحال شدم که وقتی پرسیدم کی لیوان شربت رو ریخته رو فرش، گفتی من؛ این کار شجاعت زیادی میخواد😊" ✅
🌱
توصیف نتیجه، موفقیت یا موقعیت، به کودک پیام مهمی میده: دقت و دیده شدن جزئیات!
یک توجه واقعی+پرهیز از غلو برای دل خوش کنی!
یعنی دقیقا همون *#انگیزه ادامه راه*
علاوه براین وقتی به جای توصیف، یک تشویق کلی میکنیم ناچار عیوب کار رو نادیده گرفتیم.
همچنین گاهی تو تشویق اغراقآمیز، کودک رو دچار اضطراب پنهان میکنیم:
ما: "تو بخشنده و مهربون ترینی عزیزم😍"
ذهن کودک: "من هیچ وقت حق ندارم وسیله ای رو به دوستم ندم😥 من همیشه باید مهربونی کنم😰"
اضطرابِ فاصله گرفتن از اونچه که والد گفته یا تصویر کرده، به کودک فشار میاره. اون نمیتونه همیشه "ترین" یا صاحب همیشگی خرواری صفت خوب باشه!
و نکته آخر:
اهل گل و گلدون میدونن: بیشتر گیاهان در اثر آبیاری زیاد ازبین میرن. تشویقهای بیش ازحد و مخصوصاً اغراق آلود #فرزند مارو میپوسونه.
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع
با استفاده از کتاب "کودک خانواده انسان"
﷽
--------
فاطمه امّالبنین علیهاسلام
با #فرزندان خود
حامی امام عصر خویش شد!
.
.
امّالبنین در کربلا شمشیر زد!
نه یک امّالبنین
که چهار امّالبنین!
.
فرزندانم
فدای فرزندانت بانو!
فدای آن ماه دلربایت...
*وفات حضرت امّالبنین علیهاسلام تسلیت باد*
#مادری_بخشی_از_جهاد_من_است
#فرزندآوری_حضوراجتماعی_است
#فرزندآوری_جهاد_است
#فرزندان_سرمایه_اند
#فرزند_سرمایه_دینی
#فرزند_ثمره_اجتماعی
#فرزندآوری
#فرزند #مادر #مادری #تربیت_فرزند_دینی
#ام_البنین #حضرت_اباالفضل #وفات_حضرت_ام_البنین
#تسلیت
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع
﷽
--------
❄ اے برفــــــــ
شایـد برایــت مــهم نبــاشــد
امـا مےخواهم بدانـے
از آرزوهایم اینســت ڪہ مانــند تو زنــده گی کنم!
نه مثل بــاد هو هو داری
نه مثل باراݩ چڪ چڪ
آرامی و بـــےصدا
ســپیـــدی و پــاڪــ ؛
و بی هیاهو اثرتـــــــ را مے گذاری!
صبحـے معمــولـی، آدمها بیـدار مـےشوند و میبیننـد همــہ چیز به رنـگ توســت!
بہغـایـت نــرم
و بی جنـگ!
مــهم اســـت اما ڪـسـے حواسـش نیــسـت تو در درون خـودت تا چہ حد نـظم داری و زیبایـے! بلــورهای وجــودت چه متحـدالشـڪل اند و قاعدهمند!
برایـت اهمـیــت ندارد ڪسی بدانـد درون تو چــیست؛
تو بیغوغا و نـــرم، همــہ چیز و همــہ جا را #خــودت مےڪنی، #بـــرفـی!
تو برای اثـر آمـدهای
نہ برای "مــݩ ایــنم" و "همه مرا بشنوید" و "دارم میآیـــم ها"!
و وَه ڪہ اثرت چہ اندازه زیبـــا و روشــن و مسحـورڪننده اســت...!
اے بـــرفــــــ ❄
شایـد برایــت مــهم نبــاشــد
امـا مےخواهم بدانـے
دوســـتت دارم
و
برای من الگـــو هستے!
و بگــذار باز دقــیق بگویم در چه:
نظـم درونـی
نــرم و بی تقـلا بودن
بےصــدا و بی هیــاهـــو نشستـن
سپیـدی و سپیـدڪـردن
سکوتـــــ و وسعــت اثــرت را دوســت دارم❄
و از خداوند برای خودم همــیݩ دو خـــیر بزرگـــ را طـلب مےڪنم.... بہ حق دانہهای پربرکـــت تو....بہ حـق وقـــت نزول رحـــمت....
#الگوی_والدگری_من
#الگوی_انتقال_ارزش
#الگوی_مطلوب_من
#الگوی_اثرگذاری
#مادری
#مادر #فرزند #تربیت_فرزند
#آرام_و_مؤثر
#چیزی_که_آرزودارم
#سکوت #اثر #قاعده
#خدایا_ازمن_بگیر :
#غوغا #تقلا #فشار #جنگ_درونی #هیاهو #من_اینم #تماشایم_کنید
✍ هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع
به مناسبت میلاد خاتم انبیا
دلنوشتهای برای شیخ الانبیاء
﷽
---
ای نوح نبی،
-که بر شما و نبی ما و آل پاکش سلام خدا-
تاریخ را برای ما اینگونه روایت کرده اند:
شما برای هدایت و رساندن قومی به نور برانگیخته شدید
نهصد و پنجاه سال تمام، عمر خود را به پای مردم گذاشتید
اما آنچه از مردم به شما میرسید #استهزاء بود و جدال.
#صبر کردید چونان که سنت همه اولیاء خداست و هدایت را ادامه دادید.
تا زمانی که نوبت به وعده عذاب الهی رسید، چونان که سنتی برای امت های پیشین بود.
خداوند گفت این هسته خرما را بکار. زمانی که نخل شد و خرما داد، عذاب من خواهد رسید.
هسته را کاشتید و با معدود یاران خود، به انتظار نخل شدنِ آن ایستادید.
نخل شد و خرما داد و گفتید: خداوندا اکنون موعد عذابت فرارسید.
خداوند وحی کرد یک بار دیگر این هسته را بکار تا نخل شود و خرما دهد، آنگاه عذاب خواهد رسید.
عده ای برآشفتند و شما را دروغگو خواندند و از شما جدا شدند.
اما شما و عدهای ثابت قدم تر، باز هسته را کاشتید.
هسته، نخل شد و نخل، خرما داد و شما رو به آسمان گفتید خداوندا، این هم خرمای دوم!
و خداوند وحی کرد که یک بار دیگر……!
باز عده ای برآشفتند و سخنی که وحی خدا بود را تاب نیاوردند و با استهزاء به آنچه که خود روزی مؤمن به آن بودند، از اطرافتان پراکنده شدند.
و این اتفاق ده بار تکرار شد!!
در آخر،
جز عده ای خالص و مؤمن حقیقی، کسی با شما نماند…
آن هنگام،
زمان آزمایشی دیگر فرا رسید!
خداوند گفت من قومت را عذاب خواهم کرد اما برای در امان ماندن تو و یارانت، باید مشغول شوی به ساخت یک کشتی!
کشتی؟!
تا چشم کار میکرد آن اطراف خبری از دریا و رود نبود! کشتی؟!
اما این سؤال و تعجب از ساحت شما به دور بود؛ برای شما و یارانتان، این امر وحی خداوند بود و حق و صدق مطلق…
تنها چیزی که از ایمان شما میجوشید، عمل به امر خدا بود.
شروع کردید به جمع آوری چوب و تخته
و ساخت یک کشتی بسیار بزرگ
کجا؟
جلوی چشم مردم!
واکنش چه بود؟
معلوم است!
شدیدترین استهزاء و توهین و تمسخرها!
گفته باشند ای نوح! کجا دریا میبینی که ناگهان به کشتی سازی روی آورده ای؟! بگو ما هم کمی در آن دریا شنا کنیم!
اما شما بی توجه به حرف مردم، تمسخر مردم، فقط مشغول مأموریت خود بودید.
شما مؤمن بودید که دریایی برای شناوری این کشتی، اگر نباشد هم، «پدیدار خواهدشد».
حتی اگر امروز همه زمین بیابان مطلق باشد، وعده خداوند حق است و این کشتی باید #برای_فرداهایی ساخته شود،
و نجات اهل زمین
در همین کشتی است.
همه تمسخرها را به جان خریدید، تنهایی ها را، #طرد_شدن ها را، بی عقل خوانده شدن ها را، مجنون نامیده شدن ها را…
حتی همسر و پسرتان شما را کنارگذاشتند.
اما شما
لحظه ای شک نکردید به #انتخاب خودتان،
که انتخاب خدا بود برای شما.
و سرانجام آن روزرسید
روزی که از زمین و آسمان آب جوشید
و شما
در #امن و #راحت
سوار بر کشتی شدید
و راه سپردید به دریای وعده حق خدا…
نوح نبی
همه اینها را گفتم که بگویم
تاریخ عجیب تکرار میشود!
امروز هم ما
به گمانم شبیه همان یاران معدود شماییم (انشاءالله🥺)
در حالی به امیدی، به کارهایی مشغولیم
که اکثریت مردم دنیا
ما را #مجنون میخوانند
ما را #متوهم مینامند
ما را کم بهره از عقل و تدبیر میدانند.
نصیب و پاداش ما از اطاعت امر ولی،
تمسخر است و استهزاء.
ما به منطق و امید و امری، #فرزند_دار میشویم - فرزندان بیشتر-
اما آنچه که از مردم به ما میرسد، تعجب و کنایه است:
به کدام #آینده امید داری که این تعداد؟ اینجور پشت هم؟ به #اقتصاد مملکت دل خوش کرده ای یا از وضع فرهنگی و تربیتی راضی هستی؟
اینهمه خشکی سرتاسر را نمیبینی؟! توهم کدام دریا و آب را داری که اینطور مصمم و با اطمينان خاطر و صبوری، برای خود کشتی ای به این بزرگی میسازی؟! بار اینهمه سختی را به چه امید و منطق و عقلی به پشت میکشی؟!
نوح نبی ❤️
واکنش ما، شبیه شماست!
به ما رسیده است «اَنِ اصْنَعِ الفلکَ بِأَعيُننا و وحينا»؛ به ما فرمودهاند که «خانواده ها، جوان ها، باید #فرزند بیاورند، فرزندهای بیشتر»
و ما امر را بر چشم گذاشته ایم!
ما
از مقابل همه حرفها، نیشها، تعجبها، طردشدن ها، سختیها، فشارها، بی توجهی ها، تمسخرها،
با یک لبخند عبور میکنیم.
زیرا #آینده_برای_ما_روشن_است
و
اعتماد ما به سخنان اولیاء خدا، محکم!
«إن تسخَروا منّا فَإنّا نَسْخَرُ منکم کما تَسْخَرون»!
آری
میرسد آن روزی که گفته خواهد شد: «إركَبُوا فیها بسم اللَّه مَجْراها و مُرساها»
روزی که «و أهلَک إلّا من سَبَقَ علیه القولُ و من آمَن»
و البته که «و ما آمنَ مَعَهُ إلّا قَليلٌ»…
نوح نبی
شیخ الانبیاء
شما را قسم به آنکس که در جوار او در خاک این زمین آرمیده اید،
به شفاعت خود ما را مدد کنید
که تا آخرین خرمایِ آخرین نخل،
محکم و مطمئن در این راه بمانیم…
✍ هـجرتـــــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
#نشر_فقط_بامنبع