eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
572 عکس
155 ویدیو
28 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸تعامل فقه و فلسفه در انقلاب اسلامی حکیم متأله استاد پارسانیا: 🔹فقه شیعی بدون مرجعیت بخشی فلسفه به نقل و ...نمی‌توانست وجود داشته باشد و همواره یک انسجامی بین کلام، فلسفه و فقه در این سنت وجود داشته است، اما با ورود علم مدرن به کشور ما این مفاهیم از حوزه تقسیم‌بندی علوم ما خارج شده و ساختار جدیدی را برای علم سنتی ما رقم زده است. در ایران بعد از انقلاب اسلامی و پس از غلبه علم جهانی این فقه بود که به کمک فلسفه آمده و بوسیله ارتباطی که با حوزه فرهنگ داشت توانست با به هم ریختن اقتداری که در حاشیه اقتدار جهانی بود، فرصتی برای به میان آوردن جریان‌های فلسفیِ در حال افول فراهم آورد. 🔸فقه در جهان اسلام به‌تبع بنیان‌های کلامی‌فلسفی خود از رویکردهای متنوعی برخوردار است. این دانش با فرهنگ عمومی مردم ارتباطی پیوسته و مستمر داشته و دارد و از ناحیه این ارتباط حیات خود را در دوران معاصر نیز ادامه داده است. این دانش در قرن بیستم در ایران توانست دو انقلاب اجتماعی را تئوریزه و فعال کند: ۱. انقلاب مشروط در دهه‌های نخستین قرن؛ ۲. انقلاب اسلامی ایران در دهه‌های پایانی قرن. 🔹این اتفاق بیرون از نظام جهانی علم (ساینس) رخ داد و همواره فقه در این نظام به عنوان ابژه علم و نه علم رسمی شناخته شده، هرچند تلاش‌هایی برای رسمیت بخشیدن به آن شده است اما در عرصه عمل چنین امری محقق نشده است. https://eitaa.com/hekmat121
📌تقدم حکمت بر عدالت (عدالت، فضیلتِ عقل عملی است) حکیم متأله استاد حمید پارسانیا 🔹 برتری نفس مَلکی بر دو نفس سبعی و بهیمی به معنای برتری فضائل مختص به نفس ملکی بر فضائل آن دو نفس است. نفس ملکی که همان نفس ناطقه انسانی است به دلیل تجرد خود از قوه عقلی است و عقل از دو جهت ادراک و تحریک به دو بخش نظری و عملی تقسیم می شود. 🔸 حکمت، فضیلتِ مختص به عقل نظری است و عدالت، فضیلتِ مختص به عقل عملی. حکمت، دانستن حقایق موجودات است آن گونه که هستند و این فضیلت به حسب موضوع معرفت، خود به دو قسم نظری و عملی تقسیم می شود. حکمت در علم النفس، مراتب و قوای نفس را شناسایی میکند و در علم اخلاق، فضائل مربوط از قوا و از جمله فضائل مختص به عقل نظری و عملی را؛ یعنی حکمت و عدالت را شناسایی می کند. 🔹 به این اعتبار می توان گفت که فضیلت حکمت بر همه فضائل برتری و تقدم داشته و به حسب حقیقت خود از دیگر فضائل ممتاز است. در واقع حکمت، معرفت ناب عقلی به حقایق امور است. 🔸 عدالت، فضیلتِ عقل عملی است و عبارت است از: تصرف معرف نفس ناطقه در مراتب، شئون و قوای مختلف بر اساس فضیلت مختص به هریک از آنها. عدالت نیز مانند حکمت بر دیگر فضائل و از جمله بر فضیلت حکمت تقدم دارد؛ زیرا با تدبیر عادلانه عقل عملی است که عقل نظری نیز از قوه به فعل می رسد و علوم نظری و عملی و از جمله فضائل گوناگون را شناسایی می کند. 🔹 عدالت به رغم جایگاه برتری که نسبت به دیگر فضائل دارد برخلاف حکمت یک فضیلت مستقل در قبال دیگر فضائل نیست؛ بلکه مجموعه فضائل مربوط به همه قوا را شامل می شود. با عملکرد و حضور عقل عملی است که فضائل هریک از قوا محقق می شود و نیز نسبت صحیح بین فضائل تامین می گردد. 🔸 تقدم حکمت بر همه فضائل و از جمله عدالت و همچنین تقدم عدالت برهمه فضائل و از جمله حکمت ، این تقدم متقابل حکمت بر عدالت و عدالت بر حکمت را موجب می شود؛ این تقدم متقابل به دو اعتبار مختلف است؛ نفس انسان از آن جهت که باید حکمت را تحصیل کند به استعمال و تصرف عقل عملی نیاز دارد و حکمت از آن جهت که شناخت حه می باشد، شناخت فضائل و از جمله فضیلت عدالت را دربر می گیرد. https://eitaa.com/hekmat121
📌جایگاه فقه و اجتهاد در مدرسه عرفانی سید علی آقای قاضی طباطبایی 🔹بی شک یکی از مهمترین ممیزه های مدرسه عرفانی آیت الله سید علی طباطبایی با سایر مکاتب و نحله های عرفانی، در توجه ویژه وی و اساتید و شاگردانش، به دانش فقه و اجتهاد روشمند دینی است. 🔹 اگر چه در اغلب سلسله های عرفانی در تمدن اسلام به شریعت به عنوان طریق سلوک توجه شده است ولی کمتر به مقوله روشمند حوزوی و نسبت عرفان با «دانش فقه» پرداخته اند. اما در مکتب عرفانی قاضی طباطبایی به تبع اساتید بزرگی چون سید احمد کربلایی، شیخ محمد بهاری و آخوند ملاحسینقلی همدانی، شرط ورود به سیر و سلوک عرفانی، کسب درجات عالیه اجتهاد و تفقه مصطلح حوزوی است. این توجه و اهتمام ویژه به «فقاهت» و «اجتهاد» در تفسیر صحیح مکاشفات و الهامات سبوحی و عرضه آنها به محکمات وحی و معارف اسلامی مهم و مؤثر است و از این طریق مانع انحراف و فرقه سازی می شود. 🔸بدین ترتیب انسان سالک در این مکتب علاوه بر کسب درجات عالیه معرفت و سلوک عرفانی، خود را تافته جدابافته از سایر مؤمنین و متشرعه نخواهد دید و همواره بر همراهی سالم شریعت، طریقت و حقیقت اصرار خواهد ورزید و از این طریق به فهم طولی و همه جانبه معارف اسلامی دست خواهد یافت به نحوی که هر سطح از معارف را در جای خود معتبر خواهد دانست؛ لذا ظاهر را فدای باطن و باطن را فدای ظاهر نمی سازد. به عبارت دیگر هم از قشریگری مصون است و هم از تعدّی به ناموس الهی در امان خواهد بود. انشاءالله. https://eitaa.com/hekmat121
📌ابعاد فلسفی و عرفانی امام خمینی: آیت الله جوادی آملی: 🔹امام(ره) از کسانی بودند که توانستند جمع کنند به جمع سالم بین علوم نقلی و عقلی، یعنی هم جامع معقول و منقول بود، هم عقلا را و هم اهل نقل، مورد عنایت داشتند. 🔸 مرحوم حاج آقامصطفی(ره) این قصه را نقل می کردند که یک بزرگواری در یکی از سخنرانیها نسبت به صدرالمتألهین بی مهری کرده بودند. مرحوم حاج آقامصطفی فرمودند تا اینکه این گذشت و وقتی بعد از ماه مبارک رمضان که دوباره درس حوزه شروع شد و پایان سال تحصیلی مرحوم امام(ره) موعظه ای داشتند که خیلی از مراجع چنین موعظه ای داشتند. ایشان یک مقدار بازتر نصیحت می کردند. در نصیحت پایان سال یکی از مطالبی که فرمودند این بود که حرمت بزرگان را داشته باشیم و اینها آدمهای کوچکی نیستند و بعد درباره صدرالمتألهین فرمود: مبادا حریم این بزرگوار را بشکنیم «و ما ادارک من الّصدرا». 🔹مرحوم شهید مطهری و بعضی از آقایان سالیان متمادی اسفار را خدمت امام(ره) درس می گرفتند، امام از هوش سرشاری برخوردار بود. 🔸سرّ اینکه عرفان امام پیش از فلسفه ی امام ظهور کرد این است که ایشان عرفان عملی را در طول این سالیان متمادی ارائه کرد، «از علم به عین آمد و از گوش به آغوش»، آنچه را انسان در شرح حال اهل معرفت می خواند در ایشان می بیند. در قول و فعل یکسره توکل بود تسلیم بود، رضا بود، 🔹 و صحبتی که برای مسئولان می کرد هر کسی در هر فرصتی می آمد حداکثر ایشان 30 دقیقه صحبت می فرمودند معمولاً ربع اولش مسائل عرفانی بود. در همان صحبتها از مناجات شعبانیه به نیکی یاد می کرد و شرح می کرد و غالب فرمایشات ایشان ترجمه ی روایات یا ترجمه ی آیات بود و در عمل هم نشان داد. 🔸مسئله ی جنگ باعث شد که صبغه ی عرفانی امام بیش از همه ی وجوه ایشان ظهور کرد، جنگ جهانی سوم بود؛ جنگ جهانی معنایش این نیست که همه با هم بجنگند، معنی آن این است که جهان در جنگ شرکت کند. حالا یا با هم می جنگند یا همه بر سر یک مظلومی حمله می کنند، این جنگ هشت ساله جنگ جهانی سوم بود و در این جنگ، تنها تکیه گاه مرحوم امام خدا بود. کار آسانی نیست. بدون اسلحه در برابر دشمنان مسلح شده به سلاحهای مدرن، ایستادن. جنگ هم نابرابر که تمام مسئولیت هم به عهده ی ایشان بود. این یک عارف می طلبد که در تمام حالات به قدرت غیرمادی تکیه کند و دشمن را بشکند 🔹و اصرار ایشان بر مناجات شعبانیه، دلیلش آن است که مناجات شعبانیه مناجات عارفانه است: که اول ندا است، بعد نجوا، بعد خاموشی، و بعد ندای حق است، بعد نجوای حق است که او مناجی است و انسان مستمع نجوای اوست. تا بخشی از راه منادات تعبیر می کند، بعد مناجات تعبیر می کند، بعد مناجی بشری، بعد مناجی الهی؛ ایشان غالبا از مناجات شعبانیه به عظمت یاد می کرد و اصرار می کرد به صاحبان این رشته که شرح کنید، و چاپ شدن تعلیقات ایشان بر مصباح الانس و بر فصوص هم مؤید این مسئله است. 🔸از ایشان آثار فلسفی چاپ نشده و به این دلیل است که بعد فلسفی ایشان خیلی روشن نشده و تحت الشعاع بعد عرفانی ایشان قرار گرفته است. حشرش ان شاءالله با انبیا و اولیا باشد. 📃منبع: حکمت صدرایی ماهیت و مختصات/ در گفتگو با آیت الله عبدالله جوادی آملی، مجله قبسات، زمستان 1377 و بهار 1378، شماره 10 و 11 . https://eitaa.com/hekmat121
📌 امتداد اجتماعی فلسفه متعالیه استاد دکتر احمد حسین شریفی: دانشیار گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة الله علیه) و دبیر مجمع عالی علوم انسانی اسلامی. تقریر سخنرانی در محل مرکز آموزش تخصصی فلسفه اسلامی 🔸 فلسفه باید امتداد اجتماعی داشته باشد و  فلسفه انتزاعی محض نزد همگان مرجوح و بی­ فایده است. اغلب فیلسوفان از یونان باستان تا به امروز دغدغه امتداد فلسفه را داشته ­اند. 🔹 عالمان علوم اجتماعی همواره امتداد فلسفه را از فیلسوفان مطالبه می­کنند. دلیل آن این است که علوم اجتماعی، دانش­ هایی هستند که وابسته به مبانی معرفت­شناختی، هستی­ شناختی و انسان­ شناختی­  اند. انتظار دانشمند علم اجتماعی از فیلسوفان این است که فلسفه خود را به گونه­ ای تبیین کنند که برای او قابل فهم باشد و بتواند آن را در دانش خود به کار برد. 🔹فارابی شاخص ترین فیلسوف امتدادی شاخص­ترین فیلسوفی که در جهان اسلام دغدغه امتداد فلسفه را داشته، فارابی است که طرح خود را در کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة ارائه کرده است. در جهان غرب، بهترین الگو در این زمینه، توماس هابز است که در کتاب لِویاتان، بر پایه مبانی معرفت­شناختی، هستی­ شناختی و انسان­ شناختی­، مسائل اجتماعی و سیاسی را تحلیل می­کند. 🔸یکی از دلایل کم توجهی فیلسوفان مسلمان پس از صدرا به امتداد اجتماعی فلسفه، حذف یا کم رنگ شدن مسائل علم النفس و حکمت عملی در کتاب­های درسی است؛ به عنوان نمونه، کتاب شرح منظومه در گذشته و “بدایة الحکمة” و “نهایة الحکمة” در عصر کنونی، کتاب­های درسی­اند که فاقد مسائل مزبور هستند. 🔹صدرالمتألهین، فیلسوفی دغدغه­ مند در زمینه امتداد اجتماعی حکمت است. مفهوم امتداد حکمت صدرایی، می­تواند بر پایه تفسیری که از تعالی حکمت ارائه می­شود، متنوع باشد. دست­ کم می­توان دو تفسیر از متعالیه بودن حکمت ارائه داد: 🔺تفسیر فرآیندی و روشی: این تفسیر بر فرآیند و روش­ فلسفه­ ورزی صدرا تأکید دارد. صدرا مبدع نوعی خاص از روش ­شناسی است که ابن­ سینا و خواجه نصیر طوسی نیز آن را مدنظر داشته­اند. این روش­شناسی عبارت است از استفاده از منابع گوناگون معرفت (وحی، عقل، شهود) در فلسفه­ ورزی (کثرت­ گرایی روشی). بر این اساس این تفسیر، امتداد حکمت متعالیه عبارت است از: «بهره ­گیری از روش ­شناسی خاص حکمت متعالیه در حل مسائل اجتماعی» 🔺 تفسیر فرآورده­ای و محتوایی: این تفسیر بر محصول و محتوایی که صدرا در حکمت خود ارائه داده است، تأکید دارد. امتداد اجتماعی حکمت متعالیه در این تفسیر را می­ توان از دو منظر بررسی کرد: 🔹الف) امتداد تحقق یافته تاکنون: در این نگاه، مجموعه مبانی اجتماعی صدرا پیرامون اخلاق و عرفان عملی، سیاسی مدن، مواجهه با انحرافات اجتماعی و… که در آثار گوناگونش وجود دارد را باید مدون نمود. 🔸ب) امتداد قابل تحقق در آینده: از این منظر باید به دنبال پاسخگویی به مسائل نو پدید اجتماعی و سیاسی بر اساس مبانی حکمت صدرایی باشیم. 🔹برخی در این زمینه به دنبال استخراج مستقیم امتداد اجتماعی از مبانی عام هستی­ شناسی هستند و عناوینی نظیر «ارتباط اصالت وجود و حکومت»، «نسبت تشکیک در وجود و فضای مجازی» و… را به کار می­ برند. به نظر می ­رسد این طرح یا است و یا فوق العاده است. 🔸اما تلقی قابل تحقق و باورپذیرتری وجود دارد که به دنبال استخراج با واسطه این امتداد از مبانی عام است. 🛑بر این اساس: ✔️اول: ابتدا مبانی معرفت ­شناختی، روش­ شناختی و هستی­ شناختی مسئله مورد نیاز ارائه می ­شود. ✔️دوم: بر اساس این مبانی سه­ گانه، فهم خاصی از انسان به دست می ­آید. (مبانی انسان­ شناختی). ✔️سوم: دانشمند علوم اجتماعی، بر اساس فهمی که از انسان پیدا کرده است، با مسائل اجتماعی روبرو می­ شود و نظریه خاص خود را بر پایه آن ارائه می­ دهد. https://eitaa.com/hekmat121
؛ انسان در اسلام (الگویی از یک اثر موفق و عمیق در بر مبنای حکمت متعالیه) ✍حکیم متأله استاد حاج شیخ حمید 🔹این کتاب از جمله آثار ارزشمند در اسلامی است. 🔸 کتاب ضمن بیان ابعاد وجود شناختی و معرفت شناسی هبوط، از عالم و آسمان هایی سخن می گوید که در آنها هبوط روی می دهد. 🔹این اثر با تکیه بر نقش محوری ، به بعد تاریخی هبوط می پردازد و مراحل هبوط را از آسما الوهیت و ورود به دنیای اساطیر تا پیدایش دنیای مدرن پی می گیرد. و تفاسیر مختلفی را که از عالم و آدم در مراتب هبوط شکل می گیرد، باز می گوید و برخی و تنگناهای انسان شناسی مدرن را نیز تبیین می کند. 🔸این اثر نمونه ای از انسان شناسی دینی - توحیدی است که از میراث عرفانی - فلسفی دنیای اسلام بهره می برد و به عنوان رقیب و بدیلی کارآمد، در برابر انسان شناسی تجربی و یا فلسفی مدرن قرار میگیرد. 🔹تفسیر فلسفی (بر مبنای هستی شناسی و انسان شناسی حکمت متعالیه) از پدیده های نوظهور در تمدن غرب همچون _رنسانس و نوزایی، عقلانیت و روشنگری، اسطوره و ایدئولوژی، امانیسم و تفرعن مدرن، لیبرالیسم و اباحیت، جامعه مدنی، بیگانگی و بی معنایی _ بر اهمیت این کتاب در ارائه یک الگوی موفق از می افزاید. 🔺انصافا عمیق و دقیق و نوآورانه است. لازم است چند بار خوانده شود تا بهتر زمانه خود را بشناسيم و عمیق تر به بنیان‌های معرفتی و فلسفی بیاندیشیم https://eitaa.com/hekmat121
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاجتی دارد مگر این طائر رنجیده حال کاینچنین با گردن کج سوی مولا آمده مددی https://eitaa.com/hekmat121
📌نقش فرهنگ درچهلواره دوم انقلاب 🖌حکیم انقلاب آیت الله خامنه ای: 🔹ورود در دومین چهلواره‌ی انقلاب اسلامی که با آغاز سده‌ی جدید هجری شمسی همزمان شده است، نگاهی نو، آسیب‌شناسانه و روزآمدساز، به مجموعه‌ئی از زیرساختهای تمدنی را ضروری میسازد. در رأس این مجموعه، مقوله‌ی فرهنگ است. فرهنگ، جهت دهند‌ه‌ی همه‌ی اقدامهای اساسی و زیر بنائی جوامع بشری و شتاب‌دهنده یا کُندکننده‌ی آن است. 🔸این رویکرد در مقطع کنونی، عمدتاً ناظر به ارتقاء نگاه و احساس مسئولیت متصدیان فرهنگی و نخبگان و فعالان عرصه‌های گوناگون کشور به مقوله‌ی فرهنگ و پدیدآمدن این باور عمیق است که فرهنگ‌سازی در هریک از اجزاء تمدّنی جامعه، برترین وسیله‌ی پیشرفت و موفقیت آن و بی‌نیازکننده از ابزارهای الزام‌آور و تحکّمی است. 🔹همچنین ناظر به این نکته‌ی حیاتی است که شاکله و آرایش عمومی فرهنگ در همه‌ی بخشهای گسترده‌ی آن، نیازمند نظم و محتوای انقلابی است. این یگانه وسیله‌ی مصون‌سازی فرهنگ عمومی کشور در برابر هجوم فرهنگی و رسانه‌ئی برنامه‌ریزی شده‌ی بیگانگان بدخواه است. 📎 حکم اعضاء شورای‌عالی انقلاب فرهنگی ۱۴۰۰/۸/۲۳ https://eitaa.com/hekmat121
📌ضرورت توجه به نقش علامه طباطبایی در احیاء فلسفه اسلامی 🖌علامه آیة الله مصباح یزدی: 🔹باید نقش مرحوم را در احياء فلسفة اسلامي بيان كنيم. 🔸خب همه ما مي‌دانيم كه در قرن اخير كه گرايش‌هاي گوناگون و متضادي احياناً در حوزه‌هاي روحانيت شيعه وجود داشته و افرادي بوده‌اند كه براي احياي فلسفه اسلامي و زنده نگه داشتن آن اقدامات خوبي انجام داده‌اند و با روي آن از جمله خود حضرت (رضوان الله تعالي عليه) و مرحوم آقاي و ديگران؛ مرحوم آشتياني كه اخيراً فوت شده‌اند نيز نقش مهمي در اين زمينه داشتند و به ويژه در مشهد؛ اما منظورم آشتياني استاد بود، آميرزا مهدي آشتياني كه ايشان چند سال هم در قم تشريف داشتند و حوزه تشكيل دادند و آقاي آميرزا احمد هم نقش خودشان را در تهران داشتند. 🔹اينها بزرگاني بودند كه واقعاً ناشناخته هستند و بسياري از طلبه‌هاي ما اصلاً نمي‌شناسند شايد اسمشان را هم ندانند ولي هيچ‌كدام نقششان مثل نقش (رضوان الله تعالي عليه) نبود. 🔸يك برنامه سنجيده، معتدل و پخته داشتند و مشي بسيار حكيمانه‌اي به ويژه در برابر اعتراضاتي كه مي‌شد و فعاليت‌هايي كه عليه ادامه درس ايشان شد؛ حتي از سوي بيت مرحوم اقداماتي شد و ايشان آنچنان حكيمانه برخورد كردند كه خود مرحوم آيت الله بروجردي فرمودند كه شما هر چه را كه وظيفه خود مي‌دانيد عملي كنيد و هيچ‌كدام ديگر اين‌گونه نقشي را نداشتند و اگر اين رفتار مرحوم آقاي طباطبايي و اين تدبير حكيمانه ايشان نبود كه البته ناشي از اخلاص بيش از اندازه ايشان بود، اين فلسفه اين‌گونه در قم رواج نمي‌يافت، فقط موجي ايجاد مي‌شد، رواجي مي‌يافت و سپس به خاموشي مي‌گراييد. از آن زمان به بعد ديگر در قم آن‌چنان مخالفت چشم‌گيري با فلسفه نشد؛ گاهي هم اگر چيزهايي در گوشه و كنار گفته مي‌شود درخور توجه نيست. 🔹در صورتي‌كه پيشتر اين‌گونه نبود برخوردهايي كه حتي با خود امام و فرزندان امام مي‌كردند به خاطر انتساب، با فلسفه با اين برخوردي كه نسبت به آقاي طباطبايي دارند و كتاب‌هاي ايشان و شاگردان ايشان اصلاً قابل مقايسه نيست و اين خب البته پس از فضل الهي، مرهون تدبير و رفتار حكيمانه و پخته ايشان است و نبايد فراموش شود. 🔸اگر ما ايشان را احيا كننده فلسفه در عصر حاضر بدانيم، گزاف نگفتيم. البته در كنارش مرحوم آقاي و ديگران هم بودند ولي به هر حال محور ايشان بود؛ ايشان بود كه پرچم فلسفه را به دست گرفت و تا آخر آن را به زمين نگذاشت و پس از آن هم الحمدلله ايشان حضرت به بهترين نحو راه ايشان را ادامه مي‌دهد. خدا ان‌شاءالله درجات آقاي طباطبايي را عالي‌تر كند و به طول عمر و توفيقات آقاي جوادي بيفزايد. 🔹به هر حال محور ايشان بود؛ ايشان بود كه پرچم فلسفه را به دست گرفت و تا آخر آن را به زمين نگذاشت. منبع: سخنان منتشر نشده آیت الله مصباح یزدی در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121
📌هدیه هر شب آیت الله خامنه ای به علامه طباطبایی و آیت الله الهی 🖌علامه آیة الله مصباح یزدی: 🔹داستاني به يادم آمد كه به مرحوم آقاي طباطبايي هم مربوط مي‌شود كه باز شكر نعمت وجود مقام معظم رهبري است؛ خداي متعالي چه كسي به ما داده است. 🔸يك وقت خود ايشان مي‌فرمودند كه من اين را از لب‌هاي خود ايشان شنيدم، بي‌واسطه فرمودند: من هر شب هر شب يك سورة (انا فتحنا) مي‌خوانم ثوابش را هر شب به روح و برادرشان هديه مي‌كنم. 🔺منبع: سخنان آیت الله مصباح یزدی در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121
📌 در اين عصر با است 🖌آیة الله مصباح یزدی: 🔸 از شخصيت‌هاي برجسته‌اي كه واقعاً مايه فخر كشور هستند همچنين از ساير عزيزان؛ به‌طور غيابي از حضرت كه افتخار جهان اسلام هستند و دست ما به دامن ايشان نمي‌رسد. 🔹درباره اظهار لطفي كه فرمودند، حقيقتاً ماية شرمندگي بنده است. والا اگر ما اينجا براي چند طلبه بحث فلسفي مطرح مي‌كنيم، معنايش اين نيست كه نام بنده در كنار حضرت آيت الله برده شود؛ من اين را واقعاً از ته دل مي‌گويم و ايشان از مفاخر عالم اسلام مي‌دانم و مفتخرم كه دست ايشان را ببوسم. به‌طور معمول هروقت خدمت ايشان شرفياب مي‌شوم، سعي مي‌كنم اين كار را انجام بدهم. 🔸حق اين كار واقعاً بوسيله ايشان انجام مي‌شود و خوب است كه ايشان به دنيا هم شناسانده شود؛ ايشان واقعاً مجاهدت نمودند و عمر شريف خود را كردند. البته منحصراً نه در تفسير كار مرحوم آقاي طباطبايي را ادامه دادند و با امكاناتي كه حالا فراهم است به بهترين نحو همچنان ادامه مي‌دهند و اين باقيات صالحاتي است كه قرن‌ها دوام خواهد يافت واين افتخار نصيب ايشان مي‌شود كه يك دوره كامل تفسير را با اين عظمت، با اين وسعت و با اين شكوه بيان كنند و خوشبختانه هم‌زمان يا با اندكي تأخير در رسانه‌ها پخش شود مردم استفاده كنند علما استفاده كنند. 🔹بنده از ته دل خيلي خوشحال هستم و دعا مي‌كنم كه خدا توفيقات ايشان را زياد كند و اين كار را به نحو نيكو به پايان برسانند. افزون بر فعاليت‌هاي ديگري كه در زمينه فلسفه، فقه، اصول و ساير علوم دارند. تنها چيزي كه مي‌تواند مجوز اين باشد كه مثلاً بنده هم در اين محفل شركت بكنم اين است كه قدر بزرگان شناخته شود از باب تعرف الاشياء با ضدادها معلوم مي‌شود كه واقعاً آقاي جوادي يعني چي. 🔸بنابراين اگر از ما كاري بربيايد و عرض كنم خدمتي به عنوان يك شاگردي از حضرت آيت الله جوادي بايد ارائه خدمتي بكنيم. رياست فلسفه اسلامي در عصر حاضر با ايشان است. 🔸حضرت عالي يادتان هست و توجه داريد كه مرحوم ميرداماد هرگاه از ابن‌سينا ياد مي‌كند مي‌گويد: قال شريكنا في رياست فلسفه الاسلاميه، شريكنا في رياست الفلسفه، اصل را رياست خودش مي‌داند مي‌گويد ابن‌سينا هم شريك ماست. حالا با اين تلاس مستمر و پيگير و عاشقانه‌اي كه ايشان دربارة كار علمي و تحقيق دارد واقعاً اصل در در اين عصر با آقاي جوادي است. 🔸من ايشان را تازه نمي‌شناسم از وقتي كه ما در مدرسة حجتيه بوديم حجره ما در طبقه دوم و مشرف بر حجره ايشان بود؛ كار ايشان را مي‌توانستيم چك كنيم. شبها معمولاً تا نزديكي‌هاي نيمه‌شب مشغول مطالعه بودند. روز هم ما هيچ‌گاه ايشان را در فراقت نديديم. فقط سر درس چند دقيقه‌اي زودتر مي‌آمدند و يك گپ و مزاحي با دوستان مي‌كردند وگرنه كار ايشان مطالعه يا تدريس و يا بحث بود. 🔹يكي از كساني كه با ايشان هم درس بود، حالا يادي هم از ايشان كرده باشيم شهيد مرحوم آقاي بود. ايشان در فلسفه سال‌ها با آقاي جوادي هم‌بحث بودند. ايشان مي‌آمد در حجره حاج آقاي جوادي و ساعت‌ها اسفار و گاهي شفا و مباحث ديگر را مي‌خواندند و اصلاً خسته نمي‌شدند ايشان در بحث فلسفه و تحقيق و قسمت‌هاي ديگر هم همين‌گونه بود؛ اما چون محور كارشان بيشتر فلسفه بود اصلاً احساس خستگي نمي‌كردند. 🔸عنصري با اين پاكي با اين صداقت با اين فهم با اين استعداد با اين پشتكار با اين تقوا كجا مي‌توان يافت. 🔹متأسفانه دنيا ايشان را نمي‌شناسد و نمي‌تواند هم بشناسند. اصلاً چون در اين فضا نیستند. 🔹فرصت مناسبي است كه ما اقلاً چنين شخصيت‌هايي كه نعمت‌هاي خدايي هستند براي جامعه معرفي كنيم.بايد شرحي از زندگي ايشان به طوري رسا ارائه شود تا ايشان شناخته شود. بيشتر افرادي كه ايشان را مي‌شناسند از طريق درس تفسير ايشان و به واسطه اينكه در تلويزيون پخش مي‌شود مي‌شناسند؛ اما قدرت فلسفي ايشان، عمق مطالعاتشان، احاطه ايشان بر مباحث گوناگون فلسفي و عرفاني چيزهايي‌ست كه كسي درست از آنها سر در نمي‌آورد. اين فرصتي است كه اين كار انجام شود و ايشان معرفي شوند. اين افتخار بايد شامل شاگردانشان و امثال بنده هم بشود كه وقتي چنين استادي داريم، پَرِ «اَكرم العلماء» آن ما را هم مي‌گيرد و الا اينكه ما لايق باشيم در كنار ايشان بگوييم اول ايشان و دوم فلاني، اين تضييع حق ايشان است و ان‌شاءالله كه خداي متعالي به شما توفيق دهد كه از فرصت پيش آمده براي اداي حق علم حق معرفت، حق توحيد، حق اسلام و حق انقلاب بهره‌مند شويد. منبع: سخنان منتشر نشده در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121