eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
426 عکس
124 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌ابعاد عرفانی و شاگرد بزرگ ایشان، حکیم متأله علامه بیان سلسله عرفای شيعه از آخوند ملاحسینقلی همدانی تا شهید مطهری در بیان شاگرد علامه و هم درس و دوست شهید مطهری ✔️ آیت الله سید محمد حسین تهرانی: 🔸بهترين و عالى‌ترين فقيه صمدانى و حكيم الهى و عارف ربّانى در رأس قرن گذشته مرحوم آية الحقّ آخوند مولى حسين قلى را بايد نام برد.... شاگردانى تربيت و به مكتب عرفان تسليم كرد كه هر يك ستاره درخشانى در آسمان فضيلت و توحيد بودند و تا مدّ شعاع بصر و بصيرت خويش عالمى را روشن و تابناك نمودند، از جمله عارف ربّانى آقا سيّد احمد طهرانى و شاگرد ايشان فخر الفقهاء و جمال العرفاء حاج ميرزا على آقا - اعلى اللّه مقامهما الشريف- هستند. 🔹فخرالمفسرين و سَنَدالمحققين، استاد گرامى ما حضرت علامه سيد محمد حسين طباطبائى با آن‌كه از اول عمر با دو بال علم و عمل حركت داشت و هم در مكتب فلسفه و هم در مكتب عرفان نزد مرحوم قاضى طى طريق مى‌نمود و با سپرى‌نمودن عمرى در قياس و برهان و خطابه و تقويت علوم فكريه از{اشارات‌} و{اسفار} و{شفا} و تحشيه آن‌ها، در عين اشتغال كامل به خلوت‌هاى باطنى و اسرار الهى و مراقبه عرفانى، بالأخره راحله خود را يكسره در آستان مقدس قرآن فرود آورد، چنان متوغّل در آيات سبحانيه مى‌گردد كه بحث و تفكر و قرائت و تلاوت و تفسير و تحليل و تأويل آيات قرآن براى ايشان از هر ذكرى و فكرى عالى‌تر و تدبر در آن‌ها از هر قياس و برهانى دلپذيرتر و مسرت‌بخش‌تر مى‌گردد و كأنَّه غير از تعبد محضْ مقابل صاحب شريعت غرا و اوصياى گرامش هيچ ندارد. 🔹 مكرم و ارجمندِ مهربان‌تر از ما، مرحوم آيةاللَّه شيخ مرتضى مطهرى- رضوان اللَّه عليه- كه آشنايى ما با ايشان متجاوز از سى و پنج سال است، پس از يك عمر درس و بحث و تدريس و خطابه و كتابت و موعظه و تحقيق و تدقيق در امور فلسفيه، با ذهن رشيق و نفس نقاد خود بالأخره در اين چند ساله آخرِ عمر، بالعيان دريافت كه بدون اتصال به باطن و ربط با خداى منان و اشراب دل از سرچشمه فيوضات ربانيه، اطمينان خاطر و آرامش سِرّ، نصيب انسان نمى‌گردد و هيچ گاه نمى‌تواند در حرم مطهر خدا وارد شود يا گرداگرد آن طواف كند و به كعبه مقصود برسد. و چون شمعى كه دائماً بسوزد و آب شود، يا پروانه‌اى كه خود را به آتش زند و همانند مؤمن متعهدى كه شوريده‌وار، دلباخته گردد و در درياى بى‌كرانه ذات و صفات و اسماىِ حضرت معبود فانى گردد و وجودش به سِعه وجود خدا متسع شود، در مضمار اين ميدان نهاد. 🔸بيدارى شب‌هاى تار و گريه و مناجات در خلوت سحرگاه و توغل در ذكر و فكر و ممارست در قرآن و دورى گزيدن از اهل دنيا و هواپرستان و پيوستن به اهل‌اللَّه و اولياى خدا، مشهود او بود. رحمةاللَّه عليه رحمةً واسعةً. «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ» «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ» 🔹چندى قبل، از اين حقير خواستند تا براى سالگرد شهادت ايشان چيزى بنويسم. اين فقير كه حقاً مى‌ديدم، با وجود تراكم مشاغل و شواغل از قبول اين عهده پوزش طلبيدم. 🔸اخيراً كه مراجعه مكرر شد، روح آن گرامى مَدَد نمود كه اين مختصر را تحرير نموده و به عنوان مقدمه به رساله‌اى كه در سير و سلوك است ملحق نموده و براى شادى روح آن مرحوم در دسترسِ طالبان حق و پويندگان سُبُلِ سَلام و راه حقيقت قرار دهم. 🔹اصلِ اين رساله، اسّ و چكيده نخستين دوره از درس‌هاى اخلاقى و عرفانى است كه حضرت استاد گرامى ما علامه طباطبائى- روحى فداه- در سال‌هاى يك هزار و و شصت و نه هجريه قمريه، در حوزه مقدسه علميه قم براى بعضى از طلاب بيان فرمودند و اين حقير به عنوان تقريرات درس به رشته تحرير درآورده بودم و قرائت و مرور آن را در اوقات قبض و كدورت و خستگى، موجب تنوير روح و تلطيف جان خود مى‌دانستم. 🔸اينك پس از مرور مجدد و تنقيح و تكميل آن را آماده نمودم و پاداش و ثواب آن را به روح فقيد سعيد مطهرى اهدا مى‌كنم. {اللَّهُمَّ احْشُرْهُ مَعَ أوْلِيائِكَ الْمُقَرَّبينَ وَاخْلُفْ عَلى‌ عَقِبِهِ فِى الْغابِرِينَ وَاجْعَلْهُ مِنْ رُفَقاءِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ وَارْحَمْهُ وَ ايَّانَا بِرَحْمَتِكَ يا ارْحَمَ الرَّاحِمينَ.} سيد محمدحسين حسينى طهرانى‌ ✔️ منبع: رساله لب اللباب، ص: ۳۷. 🔷 تذکر: این متن به خوبی نشان دهنده رفعت حکمی و عرفانی علامه مطهری و رفاقت و دوستی صمیمی و صادقانه میان این دو شاگرد علامه طباطبائی و دو حکیم و عارف سالک، یعنی علامه مطهری و علامه تهرانی را ثابت می کند. شادی روح علامه طباطبایی و شاگردان ایشان بخصوص این دو استوانه حکمت و عرفان صلوات. 🌸اللهم صل علی محمد و آل محمّد 🌸 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌روش شناسی بحث از امتداد حکمت ✔️بخش دوم: تذکر: در پاسخ به شبهات برخی از امتناعیون امتداد و حکمت مطالبی در سه بخش ارائه می شود: ۱. فهم همدلانه، عمیق و اجتهادی پیش شرط ورود به بحث از امکان یا امتناع امتداد؛ ۲. چیستی حکمت متعالیه و ظرفیت های آن برای امتداد علمی و عملی، اجتماعی و سیاسی؛ ۳. گونه شناسی امتداد و الگوهای ممکن از امتداد حکمت و فلسفه. ان شاءالله و به توفیق الهی در چند یاداشت این مطالب خدمت عزیزان تقدیم می شود: 🛑 مطلب دوم: چیستی حکمت متعالیه و ظرفیت های آن برای امتداد علمی و عملی، اجتماعی و سیاسی 🔹برخی از امتناعیون با تقلیل فلسفه به افراد و بسترهای تاریخی و اجتماعی از امتناع امتداد سخن می گویند. به طور مثال برخی با تقلیل حکمت متعالیه به فلسفه ملاصدرا اینگونه اظهار نظر می کنند که "ملاصدرا یک فیلسوف غیر سیاسی است و آثار او رویکرد الهیاتی و عرفانی دارد و نتیجه فلسفه او اخلاق و عرفان است و اخلاق و عرفان نیز ربطی به امتناع و سیاست ندارد بنابراین امتداد حکمت در حکمت و فلسفه ممتنع است." 🔹این سخن به لحاظ صغروی و کبروی دارای اشکالات عدیده است: ۱. نه ملاصدرا برکنار از سیاست و بی اعتنا به اجتماع بود بلکه او در متن مناسبات سیاسی و اجتماعی زمان خود حضور جدی داشت و از پایگاه فلسفی نسبت به شرایط زمانه واکنش نشان داده است و برخی از آثار او با دغدغه اجتماعی و سیاسی تدوین شده است که مهم‌ترین آن (رساله سه اصل) و (کسر اصنام الجاهليه) است. ۲. همچنین اخلاق و سلوک عرفانی را نباید بی ارتباط با اجتماع و سیاست فهم کرد، بلکه ذات سیاست دینی، اخلاق و سلوک به سوی سعادت و حیات طیبه است. به اعتراف بزرگترین حکیمان شرق و غرب بحران مدرنیته و علوم اجتماعی و انسانی غرب، غفلت از اخلاق و گسست از معنا و حقیقت عرفان است. بدین دلیل، پوچ گرایی (نهیلیسم) بر جهان مدرن سیطره افکنده است و انسان را از مسیر سعادت و پیشرفت و تکامل بازداشته است. ریشه تلقی بی ارتباطی اخلاق و عرفان با سیاست و اجتماع را بايد در تکنیک زدگی و تلقی های مادی از پیشرفت و تکامل دانست که ناخودآگاه به برخی از دغدغه مندان داخلی سرایت کرده است. ۳. سومین اشکال بيان امتناعیون را بايد درتقلیل حکمت متعالیه به آثار ملاصدرا و غفلت از جریان مستمر حکمت و تلاش شارحان و پيروان صدرالمتالهین شيرازي در گسترش و تعمیق حکمت متعالیه و امتداد آن است. 🔸حکمت متعالیه را نباید صرفا به یک شخص و یک عصر منتسب کرد و آن را در آثار صدرالمتألهين و یا دوره صفویه محصور کرد. هر چند ملاصدرای شیرلزی قله ای در این جریان فلسفي است و فلسفه او از غنای مفهومی و ساختار هندسی برخوردار است اما تقلیل حکمت متعالیه به عنوان با هدف تحدید و محصورکردن آن و بی اعتنایی به شارحان و مفسران آن ظلمی بزرگ به عقلانیت و بشریت است. 🔹حکمت متعالیه یک جریان ساری و جاری در بستر تمدن اسلامی است که با صدرالمتالهین (ره) شيرازي به یک نظام فلسفي منسجم و هماهنگ تعالی یافت که توان تبیین همه عرصه های وجودی را دارد و توسط ملاصدرا برخی از این عرصه شکوفا شد و برخی در حد ظرفیت و استعداد باقی ماند و پس از او، توسط حکیمان و فلاسفه بزرگی گسترش یافت و بر عمق و دقت آن افزوده شد و ابتدا در عرصه های الهیاتی، عرفانی و اخلاقی امتداد یافت و بر گستره و عمق دین شناسی، الهيات، عرفان و اخلاق و علم اصول فقه (روش شناسی اجتهاد) افزود. 🔸همچنین این جریان اصیل توسط حکیمان بزرگی همچون ، آیت الله العظمی ، ، و ، ، ، آملی و بسیاری از شاگردان ایشان، به عرصه اجتماعی وارد شد و بنیان‌های فکری و نظری نهضت و امتداد و آن در حرکت های اجتماعی را تبیین و ترسیم کردند. در واقع تلاش فلسفي و حکمی این متفکران و حکیمان بزرگ تحول ساز و راهبر جامعه، امتداد حکمت و عقلانیت اسلامی در عرصه عینیت اجتماع و سیاست است. 🔸بنابراین هنگامی که از امتداد فلسفه و وقوع آن سخن به میان می آید از جریان مستمر و پایدار حکمت متعالیه و از همه‌ی آثار و اندیشه هاي صدرالمتألهين شيرازي تا امام خمینی و علامه طباطبایی و شهید مطهری و فیلسوفان معاصر سخن گفته می شود. 🔹براین اساس، با گنجینه عظیمی از آثار و اندیشه های فلسفي روبرو هستیم که هر کدام از ظرفیت ها و استعدادهای فراوانی برای امتداد حکمت و فلسفه برخوردار هستند. 🛑 در مطلب بعد برخی از مهم‌ترین کتاب‌های حکمت متعالیه در زمینه امتداد اجتماعی و سیاسی آن معرفی می شود. ادامه دارد ایتا https://eitaa.com/hekmat121
📌ضرورت توجه به نقش علامه طباطبایی در احیاء فلسفه اسلامی 🖌علامه آیة الله مصباح یزدی: 🔹باید نقش مرحوم را در احياء فلسفة اسلامي بيان كنيم. 🔸خب همه ما مي‌دانيم كه در قرن اخير كه گرايش‌هاي گوناگون و متضادي احياناً در حوزه‌هاي روحانيت شيعه وجود داشته و افرادي بوده‌اند كه براي احياي فلسفه اسلامي و زنده نگه داشتن آن اقدامات خوبي انجام داده‌اند و با روي آن از جمله خود حضرت (رضوان الله تعالي عليه) و مرحوم آقاي و ديگران؛ مرحوم آشتياني كه اخيراً فوت شده‌اند نيز نقش مهمي در اين زمينه داشتند و به ويژه در مشهد؛ اما منظورم آشتياني استاد بود، آميرزا مهدي آشتياني كه ايشان چند سال هم در قم تشريف داشتند و حوزه تشكيل دادند و آقاي آميرزا احمد هم نقش خودشان را در تهران داشتند. 🔹اينها بزرگاني بودند كه واقعاً ناشناخته هستند و بسياري از طلبه‌هاي ما اصلاً نمي‌شناسند شايد اسمشان را هم ندانند ولي هيچ‌كدام نقششان مثل نقش (رضوان الله تعالي عليه) نبود. 🔸يك برنامه سنجيده، معتدل و پخته داشتند و مشي بسيار حكيمانه‌اي به ويژه در برابر اعتراضاتي كه مي‌شد و فعاليت‌هايي كه عليه ادامه درس ايشان شد؛ حتي از سوي بيت مرحوم اقداماتي شد و ايشان آنچنان حكيمانه برخورد كردند كه خود مرحوم آيت الله بروجردي فرمودند كه شما هر چه را كه وظيفه خود مي‌دانيد عملي كنيد و هيچ‌كدام ديگر اين‌گونه نقشي را نداشتند و اگر اين رفتار مرحوم آقاي طباطبايي و اين تدبير حكيمانه ايشان نبود كه البته ناشي از اخلاص بيش از اندازه ايشان بود، اين فلسفه اين‌گونه در قم رواج نمي‌يافت، فقط موجي ايجاد مي‌شد، رواجي مي‌يافت و سپس به خاموشي مي‌گراييد. از آن زمان به بعد ديگر در قم آن‌چنان مخالفت چشم‌گيري با فلسفه نشد؛ گاهي هم اگر چيزهايي در گوشه و كنار گفته مي‌شود درخور توجه نيست. 🔹در صورتي‌كه پيشتر اين‌گونه نبود برخوردهايي كه حتي با خود امام و فرزندان امام مي‌كردند به خاطر انتساب، با فلسفه با اين برخوردي كه نسبت به آقاي طباطبايي دارند و كتاب‌هاي ايشان و شاگردان ايشان اصلاً قابل مقايسه نيست و اين خب البته پس از فضل الهي، مرهون تدبير و رفتار حكيمانه و پخته ايشان است و نبايد فراموش شود. 🔸اگر ما ايشان را احيا كننده فلسفه در عصر حاضر بدانيم، گزاف نگفتيم. البته در كنارش مرحوم آقاي و ديگران هم بودند ولي به هر حال محور ايشان بود؛ ايشان بود كه پرچم فلسفه را به دست گرفت و تا آخر آن را به زمين نگذاشت و پس از آن هم الحمدلله ايشان حضرت به بهترين نحو راه ايشان را ادامه مي‌دهد. خدا ان‌شاءالله درجات آقاي طباطبايي را عالي‌تر كند و به طول عمر و توفيقات آقاي جوادي بيفزايد. 🔹به هر حال محور ايشان بود؛ ايشان بود كه پرچم فلسفه را به دست گرفت و تا آخر آن را به زمين نگذاشت. منبع: سخنان منتشر نشده آیت الله مصباح یزدی در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121
📌امتداد فلسفه از منظر استاد پارسانیا 🔹حکیم متأله استاد پارسانیا از جمله حکیمان فرزانه و مجتهد در دانش فقه و اصول است که در حوزه علوم اجتماعی و سیاسی نیز دارای تحصیلات عالیه است و بیش از سه دهه در زمینه امتداد حکمت و فلسفه تلاش عمیق نظری و عملی کرده است که ره آورد پژوهشی این سفر معرفتی آثار ارزشمندی چون ، ، ، ، و ده ها اثر دیگر است. البته باید تدوین عالمانه و حکیمانه جامع ترین شرح اسفار اربعه و تدوین و تدوین و همچنین از جمله آثار آیت الله جوادی املی آملی بر این فهرست افزود. 🔸از سوی حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای، کتاب به عنوان یک اثر ارزشمند و موفق در حوزه امتداد حکمت و فلسفه معرفی شده است ولی متاسفانه عمق این کتاب در جامعه علمی حوزه و دانشگاه آن گونه که شایسته هست فهم نشده است. 🔹 از میان همه آثار حضرت استاد پارسانیا کتاب گران‌سنگ از اقبال عمومی زیادی برخوردار شد و حقیقتا در زمینه علوم اجتماعی یک تحول اساسی محسوب می شود که در ادامه تلاش نظری و در حوزه فلسفه اجتماعي و دانش جامعه شناسی قرار دارد. 🔸استاد پارسانیا در زمینه امتداد فلسفه معتقدند که تلاش برای امتداد یک ضرورت است اما این امر متوقف بر شناخت عمیق، دقیق و منطقی از جغرافیای بحث و همچنین زمانه ای است که از یک سو بر "امتناع فلسفه و امتداد آن" اصرار دارد و از سوی دیگر توسط برخی جریانها "ضرورت امتداد فلسفه" را بدیهی انگاشته و از الگوی تحقق آن پرسش می کند. به نظر وی ورود به به عرصه امتداد حکمت و فلسفه امر جدی است و شوخی نیست و خیلی هم زود نباید آن را اجتماعی و سیاسی کرد. "سیاسی_تر از این حرفهاست که سیاسی و اجتماعی شود" 🔹 استاد پارسانیا پرسش از امتداد حکمت و فلسفه را در سه جهان قابل طرح می داند. ✅در جهان اول پرسش از رابطه فلسفه با سایر علوم و دانش‌ها است. در این جهان ارتباط و پیوند نفس الامری میان آنها برقرار است علی رغم اذعان و یا انکار عالمان و جامعه، همه نظریه های علمی ارتباط منطقی و معرفتی با فلسفه و متافیزیک دارند و از اصول فلسفي کمک می گیرند. همچنان که ابن سینا در برهان و الهیات شفا و علامه و شهید مطهری در اصول فلسفه و روش رئالیسم بدان پرداخته اند. ✅ در جهان دوم پرسش از رابطه و پیوند فلسفه با نفس و جان فیلسوف است و از آثار انضمامی فلسفه سخن میگوید تا مشخص شود که فلسفه چه تحولاتی را در جان انسانی به وجود می آورد که به آن اعتبار و خوانده میشود. در این جهان لزوما رابطه منطقی و ضروري نیست، چون اراده و انگیز انسان تأثير گذار است ولی در عین حال کنش ها و رفتار هر فرد متفکر و آگاه با یک نظام معرفتی و فلسفی سازگار است و الا با چالش‌هایی روبرو است و ممکن است به قبول و یا نکول منجر شود. قبول فلسفه و ایمان به آن معرفت های دیگری را در پی دارد وبه نظامی ازکنشها ورفتارها می انجامد و العکس نکول به پیامدهای دیگری منتهی خواهدشد. ✅ جهان سوم، جهان فرهنگ و اجتماع و تاریخ است، حوزه بین الاذهانی برای فلسفه است. در این جهان از ظهور فلسفه در جامعه و از نقش و پیامدهای آن در تغییرات و تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی پرسش می شود. گاه میان فلسفه با حوزه زیستی همگونی و انسجام برقرار است و نظامی از رفتارها وساختارهای منسجم وهماهنگ رامی آفریند اما گاه میان فلسفه باحوزه زیستی همگونی وهماهنگی نیست وچالشها وتضادهایی را درپی خواهد داشت. مطلب مهم توجه به این نکته است که میان "لازمه ذاتی فلسفه" در جهان سوم با "لوازم مستقر شده" تفاوت وجود دارد چرا که امکان‌های جوامع متفاوت است. نمونه جامعه همگون استکه معرفت عقلي درفرهنگ عمومی آن مستقر شده است و به کارها ونظامات اجتماعی معنا، جهت وسامان میدهد. درمقابل استکه میان معرفت و عمل هماهنگی نیست ونفاق، تحریف و انحراف بر آن غلبه دارد که نهایتا به منجر خواهد شد، مدینه ای که معرفت عقلي وشرعی از آن رخت بربسته وآگاهی کاذب ودانش برساخته برای توجیه اراده معطوف به قدرت و عمل برآمده در فرهنگ عمومی استقرار یافته است وهمگان براساس آن زیست میکنند. 🔸نکته جالب توجه دراندیشه استاد این استکه امتداد فلسفه در هر کدام از این سه جهان، از منطق و روشی خاص پيروي می کند و نباید میان آنها خلط کرد. منطق و روش جهان اول استدلال و برهان است، در جهان دوم اخلاق و تربیت است و در جهان سوم، خطابه، جدل و شعر و عمل است. اگر کسي در جهان سوم با استدلال و برهان بخواهد به امتداد و استقرار فلسفه بپردازد ره به جایی نخواهد برد بلکه منطق و روش اقدام در این جهان می بایست هماهنگ با اقتضائات فرهنگ و جامعه باشد. @hekmat121
📌حيات طیبه و واقعيت اجتماعی 🔹مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ 🔸ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﺎﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ ، ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭘﺎﻙ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺷﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻋﻤﻠﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ .(نحل ایه:٩٧) این آیه به خوبی از ماهیت پرده بر می دارد. در تفسیر المیزان ماهیت حیات طیبه و تفاوت آن را با سایر زندگی ها اینگونه بیان فرموده اند: ⏬⏬
📌پرفکرترین انقلاب (درآمدی بر جبهه فکری انقلاب اسلامی) 🔹انقلاب اسلامی ملت ایران محصول تلاش گسترده فکری و فلسفی بود و به یقین می توان اذعان کرد که برای هیچ انقلابی پیش از پیروزی در طول تاریخ به اندازه انقلاب اسلامی کار فکری و فلسفی نشده است. 🔸انقلاب اسلامی محصول مجموعه ای از تلاش های نظری و فکری است که از سالیان دور توسط متفکران بزرگ و اندیشمندان مسلمان در جلسات خصوصی و مجامع علمی و منابر عمومی مطرح شده است و در این راستا طرح‌ها، راهبردها، پیشنهادات مختلفی ارائه شد که زمینه ساز رشد و تعالی جامعه ایرانی و همبستگی کنشگران انقلابی شد. 🔹این طرح‌ها و برنامه‌های نظری و فلسفی شباهت‌ها و تمایزهایی‌ هم با هم داشتند هر کدام افق‌ها و راهبردهای مختلفی را پیشنهاد می‌کردند اما آنچه مهم بود این است که یک نهضت فکری و فلسفی در جامعه شکل گرفت و از طریق رسانه‌ها و منابر به اطلاع عموم می رسید. و فیلسوفان انقلاب_اسلامی متفکران : (ره) https://eitaa.com/hekmat121
📌 نقش ممتاز امام خمینی در پایه گذاری شخصیت استاد شهید مطهری استاد شید مطهری: تا آنجا كه من از تحوّلات روحی خودم به یاد دارم از سنّ سیزده سالگی این دغدغه در من پیدا شد و حسّاسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا كرده بودم. پرسشها- البتّه متناسب با سطح فكری آن دوره- یكی پس از دیگری بر اندیشه ام هجوم می آورد. در سالهای اوّل مهاجرت به قم كه هنوز از مقدّمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشه ها غرق بودم كه شدیداً میل به «تنهایی» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمی كردم و حجره ی فوقانی عالی را به نیم حجره ای دخمه مانند تبدیل كردم كه تنها با اندیشه های خودم بسر برم. در آن وقت نمی خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم، و در واقع، اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنكه مشكلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت می شمردم. مقدّمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت می آموختم كه تدریجاً آماده ی بررسی اندیشه ی فیلسوفان بزرگ در این مسأله بشوم. به یاد دارم كه از همان آغاز طلبگی كه در مشهد مقدّمات عربی می خواندم، فیلسوفان و عارفان و متكلّمان- هر چند با اندیشه هایشان آشنا نبودم- از سایر علما و دانشمندان و از مخترعان و مكتشفان در نظرم عظیم تر و فخیم تر می نمودند تنها به این دلیل كه آنها را قهرمانان صحنه ی این اندیشه ها می دانستم. دقیقاً به یاد دارم كه در آن سنین كه میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن همه علما و فضلا و مدرّسین حوزه ی علمیّه ی مشهد، فردی كه بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه می نمود و دوست می داشتم به چهره اش بنگرم و در مجلسش بنشینم و قیافه و حركاتش را زیر نظر بگیرم و آرزو می كردم كه روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم «آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی» مدرّس فلسفه ی الهی در آن حوزه بود. آن آرزو محقّق نشد، زیرا آن مرحوم در همان سالها (1355 قمری) در گذشت. پس از مهاجرت به قم گمشده ی خود را در شخصیّتی دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را بعلاوه ی برخی مزایای دیگر در این شخصیّت می دیدم؛ فكر می كردم كه روح تشنه ام از سرچشمه ی زلال این شخصیّت سیراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدّمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «معقولات» را نداشتم، امّا درس اخلاقی كه وسیله ی شخصیّت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوك بود نه اخلاق به مفهوم خشك علمی، مرا سرمست می كرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آنچنان به وجد می آورد كه تا دوشنبه و سه شنبه ی هفته ی بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن می یافتم. بخش مهمّی از من در آن درس- و سپس در درسهای دیگری كه در طیّ دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم- انعقاد یافت و همواره خود را او دانسته و می دانم. راستی كه او «روح قدسی الهی» بود. تحصیل رسمی علوم عقلی را از سال 23 شمسی آغاز كردم. این میل را همیشه در خود احساس می كردم كه با منطق و اندیشه ی مادّیین از نزدیك آشنا گردم و آراء و عقاید آنها را در كتب خودشان بخوانم. دقیقاً یادم نیست، شاید در سال 25 بود كه با برخی كتب مادّیین كه از طرف حزب توده ی ایران به زبان فارسی منتشر می شد و یا به زبان عربی در مصر- مثلاً- منتشر شده بود آشنا شدم. كتابهای دكتر تقی ارانی را هر چه می یافتم به دقّت می خواندم و چون در آن وقت به علّت آشنا نبودن با اصطلاحات فلسفی جدید فهم مطالب آنها بر من دشوار بود، مكرّر می خواندم و یادداشت برمی داشتم و به كتب مختلف مراجعه می كردم. بعضی از كتابهای ارانی را آن قدر مكرّر خوانده بودم كه جمله ها در ذهنم نقش بسته بود. در سال 29 یا 30 بود كه كتاب اصول مقدّماتی فلسفه ی ژرژ پولیتسر استاد دانشكده ی كارگری پاریس به دستم رسید. برای اینكه مطالب كتاب در حافظه ام بماند، همه ی مطالب را خلاصه كردم و نوشتم. هم اكنون یادداشتها و خلاصه هایی را كه از آن كتاب و كتاب ماتریالیسم دیالكتیك ارانی برداشته ام، دارم. در سال 29 در محضر درس حضرت استاد، علاّمه ی كبیر آقای طباطبایی روحی فداه كه چند سالی بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شركت كردم و فلسفه ی بوعلی را از معظّم له آموختم و در یك حوزه ی درس خصوصی كه ایشان برای بررسی فلسفه ی مادّی تشكیل داده بودند نیز حضور یافتم. كتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم - كه در بیست ساله ی اخیر نقش تعیین كننده ای در ارائه ی بی پایگی فلسفه ی مادّی برای ایرانیان داشته است- در آن مجمع پربركت پایه گذاری شد. 🖌 علل گرایش به مادیگری، مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 441 - 442 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
👈 نقش فلسفه در گسترش عقلانیت و خداباوری بشر بسیار مهم است. 🔸آيت‌الله رئیسی در اختتامیه کنگره بین‌المللی علامه طباطبایی، ضمن تقدیر از دست اندرکاران برگزاری این همایش، با تأکید بر این که روز را باید در طول سال و در تمام مراکز علمی و پژوهشی دنبال نموده، به فلسفه و نقش فلسفه در حوزه‌های مختلف بپردازیم، اظهار داشت: نقش فلسفه در تعالی و پیشرفت جوامع و گسترش عقلانیت و خداباوری و لایه‌های تمدنی بشر بسیار مهم و ضروری است. 🔰ایشان اظهار داشت: علامه طباطبایی احیاگر معارف الهی در دوران معاصر است که فیلسوف، مفسر، متکلم، محدث، ریاضی‌دان و به معنای واقعی کلمه عالم واصل است که به خود رسیده و در جایگاهی از قله قرار دارد که نمی گوید بروید، می‌گوید بیایید، یعنی سیاقت ندارد بلکه قیادت دارد. 🔰وی با بیان این که علامه در مواجهه فلسفه الهی و فلسفه غربی، اصول فلسفه و روش رئالیسم را در چهارده مقاله به چالش کشید، اظهار داشت: علامه در تعریف از انسان، نطق را فصل الفصول نمی‌داند و تعریف او آن است که الانسان حی متعله، که انسان حیات خدایی باید داشته باشد. 🔰 وی ایران اسلامی را مهد فلسفه و علوم عقلی در جهان دانست و اذعان داشت: باید نقش نگاه‌های بلند را در تمدن سازی و جامعه سازی قرآنی که از نقش بسیار ارزشمندی برخوردار است، مورد توجه قرار دهیم. 🔰ایشان با تأکید بر این که حوزه و دانشگاه اتاق فکر دولت است، اظهار داشت: در این مجموعه اندیشه‌ورز شدیدا نیازمند نوآوری و ابتکارات و خلاقیت‌ها در تمام حوزه‌ها از جمله حوزه هستیم. 🆔@hekmateislami
| | ❖ ماجرای علامه و امتداد ▫️ارائه توسط استاد امین اسدپور 🔹سر فصل ها • ضرورت امتداد حکمت • الگو امتداد حکمت در علوم انسانی • وجه تمایز الگو امتداد علامه با سایر فیلسوفان معاصر 🔸 لینک صوت «ماجرای علامه و امتداد» ⚛ yun.ir/gk0q71 • • •
📌فیلسوفان امتداد در کلام حکیم انقلاب ❇️ شخصیت چهارم: «فیلسوف یگانه، احیاگر فلسفه، فیلسوف‌پرور دردانه، نظام پرداز اجتماعی علامه آیت الله سید محمد حسین طباطبایی (رحمة الله علیه)» 🔹استقامت و استحکام و ریشه‌داری این نظام به گونه‌ای است که به توفیق الهی، قرن‌ها این نظام پابرجا خواهد بود. مبانی فکری را هم... روحانیون آماده کردند. امثال شهید مطهری، امثال علامه‌ی طباطبائی و بزرگانی از این قبیل، مبانی فکرىِ مستحکم را آماده کردند؛ این زیرساختهای فکری را که بر اساس آنها میشود نشست فکر کرد، پرورش داد، گسترش داد، تفریع فروع کرد و نیازهای فکری امروز جوانها را پاسخ داد. در کشور ما آن سخن قاطعی که توانست تفکرات مارکسیستی را مثل پنبه‌ای حلاجی کند، به هم بزند و باد هوا کند، فرمایشات مرحوم مطهری بود - که ایشان شاگرد آقای طباطبائی بود - و بعضی دیگر از شاگردان مرحوم علامه‌ی طباطبائی. این نظام در یک چنین بستری به وجود آمده. ۱۳۹۱/۰۷/۱۹ بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121
📌 اشعار و دست خط شهریار در تجلیل از شخصیت علامه طباطبایی •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1586