✍️ یادداشت | استاد قرائتی، قهرمانی واقعی با فالوورهای واقعی
◻️ بیش از چهل سال است بر روی آنتن صداوسیما است
ولی هنوز تکراری نشده است.
درسهایی از قرآن او هنوز آن دکور چهل سال پیش را دارد،
امکانات کمکآموزشیاش همان تخته سیاه سابق است، موسیقی هم ندارد.
در آن از کارهای جلف و دلقکبازی هم خبری نیست.
قهرمان واقعی است!
از جنس و قماش قهرمانان پوشالی نیست و با اینستاگرام به شهرت نرسیده است.
هنرش این است که با سخنان حکمتآمیز مردم را میخنداند.
از هر قشری هم مخاطب دارد .
برنامه تلویزیونیاش موضوع چندین رساله دکتری خارجی بوده و آن را یک پدیده یافتهاند.
قرائتی، خود راز موفقیتش را از زبان خواجه حافظ شیرازی اینچنین بیان میکند:
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
رضا کرم زاده
@HawzahNews | خبرگزاریحوزه
🔸 حجت الاسلام والمسلمین استاد مرتضی جوادی آملی افزود: امروز جهان در مسیری حرکت می کند که اینگونه مباحث به درستی مورد توجه قرار نمی گیرند اما این تالیفات و تحقیقات زمینه را برای شناخت فلسفه سیاسی فراهم می کند و غایت حرکت سیاسی این است که جامعه از ظلم به عدل و از تاریکی به نور برسد.
🔸 رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسرا با اشاره به وضع کنونی کشور گفت: هرگز فکر نمی کردیم که بعد از چهل سال ایثار و شهادت، شاهد چنین وضعی در نظام سیاسی و اجتماعی باشیم. این هرگز قابل تصور نبود.
🔸 وی خاطرنشان کرد: در اندیشه حکمت متعالیه با صراحت اعلام شده که هدف این حکمت، ساختن جامعه نورانی است. بستری که حکمت متعالیه فراهم کرده یک بستر جامع است که هم حکمت نظری را دربر میگرد هم حکمت عملی.
🔸 حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی بیان کرد: صدرالمتالهین در اسفار اربعه در هر سفر هر آنچه در این زمینه نیاز بود را گفته به عنوان مثال در سفر چهارم می بینیم که حکمت عملی هم مطرح می شود اما در هر صورت حکمت نظری اینها را راهبری می کند.
🔸 وی ادامه داد: حکمت سیاسی اگر پشتوانه اش رسالت و نبوت نباشد نمی تواند حکمت عملی را حمایت کند.
🔸 این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به نقش شریعت در سیاست گفت: شریعت برای سیاست مثل نبوت برای شریعت است و این امر بیان موقعیت شریعت در حکمت متعالیه است.
🔸 ایشان اظهار داشت: دو محور اساسی وجود دارد که نظام سیاسی باید راجع به آنها بیاندیشد، محور اول اینکه شریعت و اراده تشریعی خداوند خوب شناخته شود و محور دوم مردم هستند که اگر از جامعه توقع داریم تا فوق العاده شود، در کنار رعایت حقوق مردم، آنها را نیز باید با تکالیفشان آشنا کرد و نخبگان جامعه نسبت به آشنا کردن مردم با تکالیفشان نیز وظایف دارند.
🔸 این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در اندیشه سیاسی عنوانی بالاتر از حکمت سیاسی متعالیه نداریم، بیان داشت:
دین اگر در اسارت باشد، جامعه نیز اسیر است، آسیب حکومت های دینی این است که دین توسط افرادی که لباس دین دارند، مصادره شود و این وظیفه حکمت سیاسی متعالیه است که از دین صیانت کند که مصادره نشود و همانطور که حکمت سیاسی متعالیه نباید اجازه دهد که شریعت مصادره شود و فهم نادرستی از شریعت به جامعه داده شود، همینطور باید در بابت مردم نیز باید صیانت کند تا مردم را مصادر نکنند.
🔸 حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی با اشاره به وارونه سازی شریعت گفت: برخی از حکومتهای به ظاهر اسلامی مثل امویان، کارشان وارونه سازی شریعت بود.
🔸 وی خاطرنشان کرد: آزادی، عدالت، استقلال و حقوق جامعه اصول خدشه ناپذیر شریعت هستند.
🔸 رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسرا با تاکید بر سخنان علامه طباطبایی گفت: ایشان معتقد بود جامعه باید به قدری با فرهنگ دین آشنا شود که فریب حرف های ضد دینی را نخورد.
🔸 وی با اشاره به مسئله امر به معروف اظهار داشت: امر به معروف و نهی از منکر نباید محدود به اموری همچون پرهیز از غیبت و تهمت شود بلکه تعالی جامعه باید مد نظر قرار بگیرد بنابراین اگر ما بخواهیم در سطح بین الملل حرف برای گفتن داشته باشیم نباید به لایه های ظاهری دین بسنده کنیم.
#استاد_مرتضی_جوادی_آملی
🆔 @m_vaezjavadi
46.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 پیام تصویری حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به دومین کنگره حکمت سیاسی متعالیه
🔸 دومین کنگره ملی #حکمت_سیاسی_متعالیه صبح امروز با پخش پیام تصویری حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در محل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار گردید.
🔸 زمان پخش: سه شنبه 17 اسفند ماه 1400
#آيت_الله_العظمی_جوادی_آملی
🆔 @a_javadiamoli_esra
استفاده از علوم بشری.mp3
3.03M
#بشنوید
* برداشت غلط از روایت «شَرّقا غَرّبا...»
* معنای گرفتن مظروف (علم) و رها کردن ظرف
آیت الله شیخ حسین مفیدی یزدی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌چیستی نهضت احیای تفکر اسلامي
يا ايهَا الَّذينَ امَنُوا اسْتَجيبوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسولِ اذا دَعاکمْ لِما يحْييکمْ «انفال/ 24.».
از اين آيه کريمه در کمال صراحت استفاده ميشود که تعليمات اسلامي به طور کلي در هر شأني از شئون زندگي، تعليماتي حياتبخش و زندهکننده است، يعني تعليماتي است که وقتي در جان انسان قرار بگيرد به انسان روح و حيات و بينش و جنبش ميدهد.
بنابراين تعليماتي که اثر حياتبخشي ندارد و برعکس، مردگي و سکون ايجاد ميکند و بشر را از جنبش و حرکت باز ميدارد و او را جامد و افسرده ميکند، نميتواند با اين مقياسي که اين آيه کريمه به دست ميدهد سازگار باشد و از اسلام نيست.
علاوه بر اينکه قرآن بالصراحه ادعا ميکند که تعليمات اسلامي حياتبخش است، تاريخ اسلام هم همين گواهي را ميدهد. تاريخ اسلام تا چند قرن نشان داد که اين تعليمات آنچنانکه قرآن کريم ميگويد، حياتبخش است.
امروز غالباً ميبينيم معاني و مفاهيمي که ما از اسلام داريم خاصيت حياتبخشي و ايجاد زندگي ندارد، پس ناچار بايد تجديدنظري در اين معاني و مفاهيم بکنيم، شايد مفهوم و تصور ما درباره اين معاني و مفاهيم اشتباه باشد، ما بايد تصور خودمان را تصحيح کنيم و اين است معني #احياي_تفکر_اسلامي؛ يعني ما بايد طرز تفکر و طرز بينش خودمان را درباره اسلام اصلاح کنيم.
آن عينکي که ما به چشم زدهايم و با آن اسلام را ميبينيم، عينک نادرستي است، پس عينک و زاويه ديد خودمان را اصلاح کنيم.
✍استاد شهید مطهری، احیای تفکر اسلامی، جلسه سوم.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
12.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای اولین بار
ماهیت علوم انسانی از منظر امام خامنهای
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای همایش گام دوم از نگاه قرآن و حدیث
📌نقش فلسفه اسلامی ایران در استقلال فکري جهان اسلام
ما ايمان راسخ داريم به استقلال فکري خودمان در فلسفه کلي و در فلسفه اجتماعي.
عبدالرحمن بدوي در کنگره اسلامي هند که در اواخر سال گذشته (1342) تشکيل شد به آقاي دکتر نصر گفته است: تا ايران هست ما خاطرمان از لحاظ فلسفه جمع است.
ما فقه مستقل داريم، تفسير مستقل داريم، فلسفه مستقل داريم، عرفان مستقل داريم، #فلسفه_اجتماعي و سياسي و اقتصادي مستقل داريم، همه مسلمانها را ميتوانيم با خود همراه کنيم.
#استاد_مطهری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌ساخت معنایی #واقعیت_اجتماعی براساس حکمت متعالیه
🖊بخش اول:
🔸انسان موجود "معنا یاب" و "معنا ساز" است و براساس اصل فلسفی "اتحاد علم و عالم و معلوم" با معانی اتصال وجودی برقرار می کند و براساس اصل فلسفي "حرکت جوهری"، آن به آن از طریق معانی و اصطلاحات که معلول شناخت حقايق است خود را می شناسد و می سازد. انسان بواسطه انس به آن معانی و شوق به لوازم آن، مطلوبهایی را انتخاب و اختیار می کند و بدین واسطه گوهر ذات خود را تعالی می دهد و به همین اعتبار، دارای نظم عقلانی شده و در ساخت فرهنگ عمومی و جهان اجتماعی مشارکت می کند. از این جهت او سازنده جهان معنایی پیرامون خود است که در آن زندگی می کند. بنابراین زیرساخت جامعه همان نظم عقلانی، نظام معانی و اصطلاحات مستقر در فرهنگ عمومی و جا افتاده در نهادهای علمی همان جامعه به عنوان نظام معنایی متمایز و متشخص است که از طریق خواص علمی، هنری و اجتماعی تولید و در عرصه عمومی تکثیر و به کار گرفته می شود.
🔹بنابراین جهان اجتماعی، ساخته عقلانیت و نظام معانی و شبکه مفهومی از اصطلاحات علمی و فرهنگی مستقر در فرهنگ عمومی است که از عقبه نظری و معرفتی ریشه دار در تاریخ برخوردار است. عقبه تاریخی تعیّن بخش هویت معانی و اصطلاحات علمی و فرهنگی است چرا که این معانی خلق الساعه نیستند بلکه در یک فرایند تدریجی دراز مدت در ذهنیت کنشگرانی شکل گرفته و پس از مدتی وارد فرهنگ عمومی شده و با بحث و گفت و گو علمی و همچنین نقد و بررسی نظری از اعتبار معرفتی و کارآمدی عملی برخوردار گشته است و پس از آن با اقبال عمومی مواجه شده و به یک امر بینا اذهانی، علمی و فرهنگی ثبوت یافته ی در نهادهای علمی و فرهنگی مبدّل شده است. بنابراین کاربست آن معانی در جهان امروز در نتیجه ی تعیّن یافتگی آنها در بستر تاریخی و در قالب دانش ها و علوم بشری تنقیح شده است.
🔸گاه این معانی و اصطلاحات مستقر در فرهنگ و جامعه، ادامه سنت فکری و عقبه نظری ریشه دار در تاریخ همان جامعه است، به این معنا که دانش ها و تلقی های ساخته و پرداخته عالمان و متفکران همان جامعه، امتداد یافته و معانی امروز و اصطلاحات زندگی اکنون جامعه را معنا و هویت داده اند که در این صورت، جهان اجتماعی امروز ادامه همان هویت علمی و جهان معنایی ریشه دار در تاریخ آن اجتماع است.
🔹اما گاه معانی و اصطلاحات مستقر در فرهنگ عمومی و نهاد علمی، منقطع از گذشته و برگرفته از جهان اجتماعی دیگر و نهادهای علمی آن است که به عاریت گرفته شده و صورتی جدید برای اجتماع و هویتی متفاوت برای روابط انسانی ساخته است، در این صورت جهان اجتماعی امروز از صورت معنایی و هویت تاریخی گذشته خود گسسته و به دیگری پیوسته است و ادامه تاریخ آن دیگری و در غفلت از هویت خودي است. در چنین جامعه ای، تراث علمی و میراث فرهنگی، از منظری جدید بازخوانی و فهم می شود و از آنها برای صاف کردن ذهنیت عمومی برای انتشار و بسط معانی و اصطلاحات جدید و عاریتی، بهره گرفته می شود.
🔸 در چنین جامعه ای که خود را در ادامه تاریخ دیگری صورتبندی و معنا کرده است و معانی و اصطلاحات علمی و فرهنگی آن دیگری در فرهنگ عمومی و نهادهای علمی آن مستقر شده است اگر معنا و اصطلاحی هم از تاریخ و تراث خود را استفاده کند در همان چارچوب ذهنی و نظام معنایی دیگری است و سعی می شود که به گونه تعریف و به کار گرفته شود که تعارضی با نظام معنایی أخذ شده نداشته باشد. حتی جریانهایی هم که ادعای تضاد با دیگری و تاسیس علم و فرهنگ می کنند نوعا سعی می کنند همان دیگری را در قالبی دیگر و مستند به منابع گذشته خود بازتولید کنند. سخن این افراد این است که "اگر دیگری علمی دارد و یا صنعتی ساخته است و بر ما غلبه کرده است، ما هم در رقابت و تضاد با دیگری، باید بدیل آن علم و صنعت را به نحو تاسیسی بسازیم تا بر آن دیگری غلبه کنیم." در این جریان نیز، دیگری به نحو معکوس، الگو و مشخص کننده مسیر آینده است.
🔹 اما براساس اصول حکمت متعالیه و مکتب فکری انقلاب اسلامی، راه خروج از فروبستگیهای برآمده از غلبه فکری و فرهنگی دیگری، تضاد و ستیز و تقلید و تحجّر نیست، همچنین نفی میراث فرهنگی و تراث علمی و ادعای تاسیس و مهندسی معکوس(چه به نحو سلبی و چه ایجابی) نیست. بلکه ورد حکیمانه از طریق فهم عمیق تاریخی و اجتماعی خودی و دیگری میسر است.
از یک سو لازم است هویت و فرهنگ خودي که سازنده جهان اجتماعی تاریخی ماست به درستی شناخته شود و از معانی نهفته در آن و شبکه مفهومی اصطلاحات علمی و فرهنگی سازنده آن و عقبه فکری و دانشی آن به نحو عمیق مطلع شد. از سوی دیگر بایسته است دیگری را شناخت و از نظام معنایی و بسترهای تاریخی و عقبه فکری و دانشی آن پرسش کرد و در چرايي و چگونگی ورود آن به جامعه ما و استقرار آن در فرهنگ عمومی تأمل و تدبّر کرد.
ادامه دارد ....
سید مهدی موسوی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/679
📌ساخت معنایی #واقعیت_اجتماعی براساس حکمت متعالیه
بخش دوم: نقش فلسفه
🔸 بر اساس آنچه گفته شد #فلسفه رسالتی محوری در ساخت واقعیت اجتماعي دارد چرا که شناخت معانی که در کانون عقلانیت اجتماعی و جامعه برآمده از آن است اموری انتزاعی و ذهنی است وجز ازطریق عقل انتزاعی ومتافیزیکی ممکن نیست.
🔹 بر مبنای قویم حکمت متعالیه، معنا همان محکی ومطابَق معرفت است که امر حقیقی در مصداق واقعی است. نفس آدمي بواسطه مفاهيم ازمعنا وحقیقت مصداق حکایت می کند وبدین واسطه طراحی از واقعیت ارائه و براساس همان طرح با واقعیات و اشیا ارتباط برقرار می کند. بنابراین حیث وجودی هر معنایی هماهنگ با نفس الامر مصداق آن است، اگر ظرف ثبوت مصداق، خارج از ذهن باشد حقیقت معنا نیز خارجی است و اگر نفس الامر معنا عالم ذهن و ثبوت ذهنی باشد حقیقت معنا نیز ذهنی و دارای ثبوت ذهنی است وآثار ولوازم آن رادر پی خواهد داشت. بنابراین انتخاب معنا ومحکی معرفت ازطریق التفات به معلوم امری ارادی است اما پس از اراده و درک معانی، لوازم و پیامدهای آنها انتخابی و تفکیک پذیر نیست و همواره با آمدن هر معنایی، لوازم و پیامدهای آن به عنوان عرض ذاتی با آن خواهند آمد.
🔸براساس حکمت متعالیه، انسان (فاعل شناسا) هنگام مواجهه با اشیا، حالتی در او محقق می شود که به نحو ذاتی و بالفعل، نشان دهنده آن اشیا است و حقيقتي از آن شئ در نفس او شکل می گیرد که بدان معنا گفته می شود. پس معنا علاوه بر حضور در نفس ادمی، در موطن مصداق و فرد هم تحقق دارد و با آن موجود است. البته در مصداق حیثیت های مختلف معنایی به نحو بسیط و واحد وجود دارد اما ذهن می تواند معانی موجود در مصداق را تجزیه و تحلیل کرده و به نحو مستقل ومتمایز درک کند. يعنی ذهن معانی موجود در مصداق را کشف و در عالم ذهن از یکدیگر تفکیک و تجزیه می کند. این معانی گاه آشکار و ظاهر است و با مشاهده تجربی قابل ادراک است، گاه در یک واقعیت و در میان چند واقعیت پنهان است و به چنگ حواس در نمی آید در این صورت عقل با گذار از ظاهر به باطن، معانی نهفته را کشف و آشکار می سازد.
🔹بنابراین هر انسانی و هر جامعه ای با دو دسته معانی و حقايق سروکار دارد و هر کدام بخشی از نظام معنایی و شبکه مفهومی او را می سازند و از این طریق زندگی را ممکن و معنادارو ارتباط با سایر موجودات را سهل الوصول و جهتدار می کند. با نگاه دقیق، روشن میشود که هیچ انسان و جامعه ای نمی تواند بدون این دو دسته مفاهيم به حیات خود ادامه دهد و روابطی با خود و پیرامون خود برقرار کند.
🔸معانی محسوس، قابل مشاهده و آزمون پذیر از طریق #علم_تجربی قابل تجزیه و تحلیل است و ازطریق علوم تجربی وارد فرهنگ عمومی می شود. اما معانی غیر محسوس که مشاهده پذیر نیستند از طریق علم تجربی قابل شناخت و تجزیه و تحلیل نیست و به دانشی دیگر با ابزاری متفاوت از حس و تجربه نیاز است تا آن معانی شناخته شود. نکته جالب توجه این استکه حتی معانی محسوس نیز برای شناخته شدن و علوم تجربی برای سامان یافتن نیازمند معانی غیر محسوس و کلی هستند. اين معانی که زیرساخت علوم تجربی هستند نه از طریق علوم تجربی ادراک و اثبات می شوند و نه از این طریق به فرهنگ عمومی منتقل می شوند. بلکه درصورت ادعای حصر علم به علم تجربی، سرنوشت معانی کلی از دو حال خارج نیست. ۱. یا در دایره موهومات و خرافات و غیر علمی و غیر عقلانی تعریف می شوند و از فرهنگ عمومی حذف می شوند. در این صورت فرهنگ عمومی سالم، فرهنگ خالی از معانی کلی و امور غیر محسوس می شود.
۲. یا اینکه یک درجه بالاتر می آیند و در دایره احساسات و پدیده های انسانی صورتبندی می شوند و هرگونه سنجش وارزیابی منطقی وعقلانی نسبت به آنها غیرممکن می شود امااز آنجا که هیچ جامعه ای نمی تواندبدون معانی کلی وغیرمحسوس به حیات خودادامه دهد این معانی ازدایره احساسات وامور شخصی خارج نمی شود امادیگر عقل وعلم سازنده آنها نیست بلکه وهم وخیال عهده دار ساخت آنهاست که دراین صورت اسطورهها نماینده معانی کلی و سازنده نظام معنایی و جهان اجتماعی خواهندبود.
🔸 آنچه می تواند این معانی را درک و به مجموع آن، سامان علمی و منطقی دهد #عقل انتزاعی و دانش #فلسفه به عنوان علم کلی و مابعدالطبیعه است. بدون فلسفه و علمِ به حقیقت هستی و شناخت معانی کلی، جهان اجتماعی یا از معانی کلی و غیرمحسوس تهی می شود وبه یک جامعه خشکِ ماشینی تبدیل می شود که نتیجه قهری آن نهیلیسم وبحران معناست. يادست به دامن اسطوره ها، موهومات وبرساختههای تاریخی بشر می شود تا بحران معنا راحل کند و محیطی آرام برای گذراندن زندگی بی دردسر در همین جهان رافراهم سازد.
🔸 عقل انتزاعی بااستفاده ازادراکات جزئی ومحسوسات میتواند به لایه های زیرین وپنهان حقیقت موجودات پی ببرد و باساخت معقولات اولي ومعقولات ثانیه ترسیمی ازنظام هستی ارائه می دهد.
ادامه دارد
سید مهدی موسوی
https://eitaa.com/hekmat121/680
📌امتداد فلسفه از منظر استاد پارسانیا
🔹حکیم متأله استاد پارسانیا از جمله حکیمان فرزانه و مجتهد در دانش فقه و اصول است که در حوزه علوم اجتماعی و سیاسی نیز دارای تحصیلات عالیه است و بیش از سه دهه در زمینه امتداد حکمت و فلسفه تلاش عمیق نظری و عملی کرده است که ره آورد پژوهشی این سفر معرفتی آثار ارزشمندی چون #حدیث_پیمانه، #علم_و_فلسفه، #هستی_و_هبوط ،#جهان_های_اجتماعی ، #علم_فلسفه_ایدئولوژی و ده ها اثر دیگر است. البته باید تدوین عالمانه و حکیمانه #رحیق_مختوم جامع ترین شرح اسفار اربعه و تدوین #عین_النضاخ و تدوین #شریعت_در_آینه_معرفت و همچنین #براهین_اثبات_وجود_خدا از جمله آثار آیت الله جوادی املی آملی بر این فهرست افزود.
🔸از سوی حضرت آیت الله العظمی خامنهای، کتاب #حدیث_پیمانه به عنوان یک اثر ارزشمند و موفق در حوزه امتداد حکمت و فلسفه معرفی شده است ولی متاسفانه عمق این کتاب در جامعه علمی حوزه و دانشگاه آن گونه که شایسته هست فهم نشده است.
🔹 از میان همه آثار حضرت استاد پارسانیا کتاب گرانسنگ #جهان_های_اجتماعی از اقبال عمومی زیادی برخوردار شد و حقیقتا در زمینه علوم اجتماعی یک تحول اساسی محسوب می شود که در ادامه تلاش نظری #علامه_طباطبایی و #شهید_مطهری در حوزه فلسفه اجتماعي و دانش جامعه شناسی قرار دارد.
🔸استاد پارسانیا در زمینه امتداد فلسفه معتقدند که تلاش برای امتداد یک ضرورت است اما این امر متوقف بر شناخت عمیق، دقیق و منطقی از جغرافیای بحث و همچنین زمانه ای است که از یک سو بر "امتناع فلسفه و امتداد آن" اصرار دارد و از سوی دیگر توسط برخی جریانها "ضرورت امتداد فلسفه" را بدیهی انگاشته و از الگوی تحقق آن پرسش می کند. به نظر وی ورود به به عرصه امتداد حکمت و فلسفه امر جدی است و شوخی نیست و خیلی هم زود نباید آن را اجتماعی و سیاسی کرد. "سیاسی_تر از این حرفهاست که سیاسی و اجتماعی شود"
🔹 استاد پارسانیا پرسش از امتداد حکمت و فلسفه را در سه جهان قابل طرح می داند.
✅در جهان اول پرسش از رابطه فلسفه با سایر علوم و دانشها است. در این جهان ارتباط و پیوند نفس الامری میان آنها برقرار است علی رغم اذعان و یا انکار عالمان و جامعه، همه نظریه های علمی ارتباط منطقی و معرفتی با فلسفه و متافیزیک دارند و از اصول فلسفي کمک می گیرند. همچنان که ابن سینا در برهان و الهیات شفا و علامه و شهید مطهری در اصول فلسفه و روش رئالیسم بدان پرداخته اند.
✅ در جهان دوم پرسش از رابطه و پیوند فلسفه با نفس و جان فیلسوف است و از آثار انضمامی فلسفه سخن میگوید تا مشخص شود که فلسفه چه تحولاتی را در جان انسانی به وجود می آورد که به آن اعتبار #حکیم و #فیلسوف خوانده میشود. در این جهان لزوما رابطه منطقی و ضروري نیست، چون اراده و انگیز انسان تأثير گذار است ولی در عین حال کنش ها و رفتار هر فرد متفکر و آگاه با یک نظام معرفتی و فلسفی سازگار است و الا با چالشهایی روبرو است و ممکن است به قبول و یا نکول منجر شود. قبول فلسفه و ایمان به آن معرفت های دیگری را در پی دارد وبه نظامی ازکنشها ورفتارها می انجامد و العکس نکول به پیامدهای دیگری منتهی خواهدشد.
✅ جهان سوم، جهان فرهنگ و اجتماع و تاریخ است، حوزه بین الاذهانی برای فلسفه است. در این جهان از ظهور فلسفه در جامعه و از نقش و پیامدهای آن در تغییرات و تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی پرسش می شود. گاه میان فلسفه با حوزه زیستی همگونی و انسجام برقرار است و نظامی از رفتارها وساختارهای منسجم وهماهنگ رامی آفریند اما گاه میان فلسفه باحوزه زیستی همگونی وهماهنگی نیست وچالشها وتضادهایی را درپی خواهد داشت.
مطلب مهم توجه به این نکته است که میان "لازمه ذاتی فلسفه" در جهان سوم با "لوازم مستقر شده" تفاوت وجود دارد چرا که امکانهای جوامع متفاوت است.
#مدینه_فاضله نمونه جامعه همگون استکه معرفت عقلي درفرهنگ عمومی آن مستقر شده است و به کارها ونظامات اجتماعی معنا، جهت وسامان میدهد.
درمقابل #مدینه_فاسقه استکه میان معرفت و عمل هماهنگی نیست ونفاق، تحریف و انحراف بر آن غلبه دارد که نهایتا به #مدینه_ضاله منجر خواهد شد، مدینه ای که معرفت عقلي وشرعی از آن رخت بربسته وآگاهی کاذب ودانش برساخته برای توجیه اراده معطوف به قدرت و عمل برآمده در فرهنگ عمومی استقرار یافته است وهمگان براساس آن زیست میکنند.
🔸نکته جالب توجه دراندیشه استاد این استکه امتداد فلسفه در هر کدام از این سه جهان، از منطق و روشی خاص پيروي می کند و نباید میان آنها خلط کرد. منطق و روش جهان اول استدلال و برهان است، در جهان دوم اخلاق و تربیت است و در جهان سوم، خطابه، جدل و شعر و عمل است. اگر کسي در جهان سوم با استدلال و برهان بخواهد به امتداد و استقرار فلسفه بپردازد ره به جایی نخواهد برد بلکه منطق و روش اقدام در این جهان می بایست هماهنگ با اقتضائات فرهنگ و جامعه باشد.
@hekmat121