eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
449 عکس
125 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 روایتی دیگر از ماهیت چپ اسلامی 🔹مدرنیته یک ایدئولوژی بسیار قدرتمند و پر هیمنه است و از نشانه‌های قدرت آن این است که دو طیف چپ و راست را درون خود به وجود آورده است. حتی توانسته در درون خود، مخالفان خود را تولید و کنترل کند. ایدئولوژی مدرنیته آن چنان روایتی از تاریخ و هویت آدمی عرضه داشته است که هر نوعی از اندیشه و کنشگری لاجرم می‌بایست تحت راست و چپ مدرنیته صورتبندی شود. لذا با شدن غرب مدرن، جریانها یا غرب‌گرا هستند یا غرب‌ستیز. یا اروپامدار هستند یا اروپا گریز‌. به هر حال این غرب مدرن و اروپای جدید است که و و 'معيار اندیشه‌ها و کنشگری هاست. 🔸جریان‌های مایل به راست با آرمان لیبرالیسم، تفسیری خاص از حیات انسانی بر پایه فردانیت و رفاه عرضه کرده است و در مقابل آن، جریان چپ با آرمان سوسیالیسم روایتی متفاوت از نحوه‌ی هستی انسان بر محور اجتماع و عدالت را عرضه کرده است. اما نکته مهم این استکه راست و‌ چپ بر‌ عهد انسان اروپایی با اومانیسم و سکولاریسم استوارند. 🔹جریانهای راست و چپ در یک مقوله‌ی دیگر هم مشترکند و آن نگاه منفی و انتقادی به "ذات" و "سنت" و تمنای تأسیس و ایجاد منطق و روشی نوین برای خروج از منطق و روش سنتی ذات‌گرا است. راست و چپ بر این اعتقادند که سنت‌های گذشته‌ی بشری برای سامان دادن به حیات جدید بشری ناکارآمد هستند و باید در منطق و چارچوب فکری آن تغییر ایجاد کرد و به جای فلسفه‌ی هستی از فلسفه‌ی شدن باید سخن گفت. البته غایت این فلسفه‌ی شدن در جریان‌های راست و همراه با مکتب لیبرالیسم، رفاه فردی و سرمایه‌داری است، اما در جریان چپ، حرکت به سمت سوسیالیسم و عدالت و نفی سرمایه‌داری است. خلاصه تغییر در "منطق" و تأسیس در "روش" و گسست از منطق سنتی واقع‌گرایی و حقیقت‌گرایی بنیاد مدرنیته‌ی غربی است و چپ و راست بر همین مبنا شکل گرفته و توسعه یافته‌اند. 🔸 از دیگر نشانه‌های اقتدار مدرنیته، تولید نسخه‌های اسلامی و بومی از چپ و راست، لیبرالیسم و سوسیالیسم است. چرا که به کنشگر کشورهای مسلمان چنین القا شده است که یا باید اروپامدار بود با اروپاگریز، غرب‌گرا یا غرب‌ستیز، راست بود یا چپ. لیبرال بود یا سوسیال. از این‌رو، و شکل گرفت. 🔹چپ اسلامی با پذیرش منطق دیالکتیک، برساخته‌بودن معرفت و تجدید نظر در روش، به تغییر منطق حجيت فهم و کشف روش‌های جدید فهم تراث و سنت‌های تاریخی براساس نگرش‌های سیستمی / ساختارگرایانه روی آورد تا بتواند از آن تراث برای تغییر وضع موجود و مبارزه با سرمایه‌داری بهره ببرد؛ چرا که معتقد است که شیوه‌های اجتهادی و استنباطی گذشته نمی‌تواند متون دینی و تراث تاریخی را برای توجیه تضاد و درگیری و مبارزه‌ی دائمی و تکامل تاریخی و اجتماعی به کار گرفت لذا مانع رویارویی با همه مظاهر مدرنیته و مناسبات سرمایه‌داری و معادلات استعماری غرب است. 🔸 چپ اسلامی، با نفی "ذات" و "ذات‌مندی معرفت" بر سیّالیت مطلق هستی و نسبيت معرفت تاکید دارد و از پرداختن هستی‌شناسانه به هستی و ثبات ابا دارد؛ لذا بدیهیات عقل نظری و محکمات عقل عملی (حسن و قبح ارزشها و افعال) را منکر است و همه را برساخته‌ی حب و بغض‌های ارادی (تعلقات نفسانی) و ساختارها و تقویمات اجتماعي می‌داند. اولین اصل معرفت را بر پایه‌ی اراده‌گرایی، اصل تضاد و تغییر و تغایر می‌پندارد و بر همین اساس، جهان را میدان درگیری خیر و شر و تضاد انسانها و شیاطین معرفی می‌کند. براین اساس، به ستیز با همه‌ی مظاهر مدرنیته تا جایی که به تقویت لیبرالیسم و سرمایه‌داری منجر شود فتوا می‌دهد و اگر رویکرد اخباری هم داشته باشد به روح و جسم مدرنیته حکم می‌کند که باید خود را از آن تطهیر کرد. https://eitaa.com/hekmat121