📌 استاد فکر و فیلسوف انقلاب
🔹فیلسوف متأله حضرت آیت الله مصباح یزدی از جرگه حکیمان و فقیهان بود که به بنیان حکمت و منطق فقاهت اعتقاد قلبی داشت و در دفاع از این بنیان و منطق از هیچ کوششی دریغ نداشت. ایشان در برابر شبهات و اشکالات برآمده از فلسفه غرب ایستادگی کرد و به نقد فلسفهی شدن هگلی-مارکسی و همچنین ارادهگرایی اقتدارگرایانه، تاریخینگری و ایمانگرایی احساسی پرداخت و به تقویت بنیانهای حکمی و عقلانیت معرفتگرای انقلاب اسلامی اهتمام ورزید و بنیانهای فلسفی اخلاق و فقاهت اسلامی را تقویت کرد. از این رو، حضرت آیتالله العظمی خامنهای ایشان را #استاد_فکر و متفکر اصیل انقلاب اسلامی لقب دادند.
🔸آیت الله مصباح یزدی در ادامهی نهضت فلسفی و الهیاتی اسلام و در ادامه شیخ مفید، فارابی، ابن سینا، نصیرالدین طوسی، علامه حلی، ملاصدرا، سبزواری، امام خمینی، علامه طباطبایی و شهید مطهری به فهم فلسفی از عالم و آدم پرداخت. ایشان مفهوم مرکزی معارف اسلام را #توحید میدانست و با دفاع از حجیت عقل و منطق و با بهرهگیری از وحی و سنت به تبیین حقیقت توحید و اسما و صفات الهی پرداخته و از این طریق به استنباط نظام اندیشهی اسلامی بر محور توحید روی آورد و در طرح کلان #معارف_قرآن یک دوره نظام اندیشه اسلامی و امتدادات توحید را با رویکرد اجتماعی و تمدنی عرضه کرد به نحوی که زیرساخت عقلانی ایمان و حضور فعال و سازندهی انقلابی باشد. از اینرو، آیت الله مصباح یزدی فیلسوف #تعالیاندیش انقلاب اسلامی است.
🔹 برخلاف برخی جریانها، ایشان فرایند کشف نظامات اخلاقی و اجتماعی اسلام را منوط به ایمانگرایی، انکار حسن و قبح ارزشها، نفی حجیت منطق فقاهت، تخریب حکمت و تاسیس فلسفهی ارادهگرا ندانست و با اعتماد به تراث علمی موجود در تمدن اسلامی و منطق اجتهاد و فقاهت، در ادامه سلف صالح حرکت کرد و به چپ و راست گرایش پیدا نکرد. به همین جهت #اضطرار_اندیشی در عصر عسرت و عصر حیرت در دستگاه فکري ایشان مردود است و حاصل ایمانگرایی و معرفتشناسی نسبیگرایانه، نفی هدایتگری عقل و تصور ناصواب ارادهگرایانه از فلسفه و فقاهت است. اگر حجیت و هدایتگری عقل و کاشفیت علم و تقدم آگاهی بر اراده نفی شود دست بشر از دامن وحی و علم و حقیقتیابی کوتاه میشود و حیرت و اضطرار بر فکر و جان آنها استیلا مییابد.
🔸 کلامی جاودانه از استاد فکر:
"يافتن ايدئولوژى صحيح يعنى همان نظام ارزشى حاكم بر رفتارهاى اختيارى در گرو داشتن جهان بينى صحيح و حل مسائل آن است و تا اين مسائل را حل نكند نمىتواند قضاوتى قطعى درباره ارزش رفتارها داشته باشد، چنانكه تا هدف، معلوم نباشد تعيين مسيرى كه منتهى به آن مىشود امكان نخواهد داشت. پس اين شناختهاى نظرى كه مسائل اساسى جهان بينى را تشكيل مىدهد در واقع مبناى نظام ارزشى و احكام عملى عقل بشمار مىرود."(آموزش عقاید)
🔹سخن پایانی:
جبهه انقلاب اسلامی در گام دوم انقلاب اسلامی همچنان به تفکر اصیل و حکیمانهی امام خمینی، امام خامنهای، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی نیاز دارد و میبایست نسل جدید متفکران اصیل انقلاب اسلامی که ریشه در حکمت اسلامی و فقاهت اصولی دارند به جامعه معرفی شوند تا با فکر و اندیشه صائب و فقاهت عمیق جواهری از بنیانهای معرفتی انقلاب اسلامی و وحدت امت اسلام حفاظت کنند و افقهای متعالی آینده را به روی بشر بگشایند. و الا برخی جریانها و رسانهها با #فیلسوفسازی و #متفکرتراشی، اندیشههای التقاطی و فلسفههای انحرافی و اندیشههای ارادهگرایانه و تفسیرهای اقتدارگرایانه به اسم انقلابیگری و تمدنسازی به زیرساختهای فلسفی و فقاهتی انقلاب ضربههای کاری خواهند زد و انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامي را از مسیر اصلی خود منحرف کرده و جبههی انقلاب را گرفتار #چپ_اسلامی و یا #راست_اسلامی میکنند هر چند ممکن است ادعای خلوصگرایی و غربستیزی و یا توسعهگرایی و تمدنگرایی هم داشته باشند.
♦️ نسل جدید حکیمان و متفکران اصیل انقلاب اسلامی چه کسانی هستند ⁉️
♦️چقدر آنها را میشناسیم⁉️
#استاد_فکر
#معارف_قرآن
#انقلاب_اسلامی
#حکمت_متعالیه
#فقه_جواهری
#تعالی_اندیش
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 روایتی دیگر از ماهیت چپ اسلامی
🔹مدرنیته یک ایدئولوژی بسیار قدرتمند و پر هیمنه است و از نشانههای قدرت آن این است که دو طیف چپ و راست را درون خود به وجود آورده است. حتی توانسته در درون خود، مخالفان خود را تولید و کنترل کند. ایدئولوژی مدرنیته آن چنان روایتی از تاریخ و هویت آدمی عرضه داشته است که هر نوعی از اندیشه و کنشگری لاجرم میبایست تحت راست و چپ مدرنیته صورتبندی شود. لذا با
#میزان شدن غرب مدرن، جریانها یا غربگرا هستند یا غربستیز. یا اروپامدار هستند یا اروپا گریز. به هر حال این غرب مدرن و اروپای جدید است که #ملاک و #میزان و 'معيار اندیشهها و کنشگری هاست.
🔸جریانهای مایل به راست با آرمان لیبرالیسم، تفسیری خاص از حیات انسانی بر پایه فردانیت و رفاه عرضه کرده است و در مقابل آن، جریان چپ با آرمان سوسیالیسم روایتی متفاوت از نحوهی هستی انسان بر محور اجتماع و عدالت را عرضه کرده است. اما نکته مهم این استکه راست و چپ بر عهد انسان اروپایی با اومانیسم و سکولاریسم استوارند.
🔹جریانهای راست و چپ در یک مقولهی دیگر هم مشترکند و آن نگاه منفی و انتقادی به "ذات" و "سنت" و تمنای تأسیس و ایجاد منطق و روشی نوین برای خروج از منطق و روش سنتی ذاتگرا است. راست و چپ بر این اعتقادند که سنتهای گذشتهی بشری برای سامان دادن به حیات جدید بشری ناکارآمد هستند و باید در منطق و چارچوب فکری آن تغییر ایجاد کرد و به جای فلسفهی هستی از فلسفهی شدن باید سخن گفت. البته غایت این فلسفهی شدن در جریانهای راست و همراه با مکتب لیبرالیسم، رفاه فردی و سرمایهداری است، اما در جریان چپ، حرکت به سمت سوسیالیسم و عدالت و نفی سرمایهداری است. خلاصه تغییر در "منطق" و تأسیس در "روش" و گسست از منطق سنتی واقعگرایی و حقیقتگرایی بنیاد مدرنیتهی غربی است و چپ و راست بر همین مبنا شکل گرفته و توسعه یافتهاند.
🔸 از دیگر نشانههای اقتدار مدرنیته، تولید نسخههای اسلامی و بومی از چپ و راست، لیبرالیسم و سوسیالیسم است. چرا که به کنشگر کشورهای مسلمان چنین القا شده است که یا باید اروپامدار بود با اروپاگریز، غربگرا یا غربستیز، راست بود یا چپ. لیبرال بود یا سوسیال. از اینرو، #راست_اسلامی و #چپ_اسلامی شکل گرفت.
🔹چپ اسلامی با پذیرش منطق دیالکتیک، برساختهبودن معرفت و تجدید نظر در روش، به تغییر منطق حجيت فهم و کشف روشهای جدید فهم تراث و سنتهای تاریخی براساس نگرشهای سیستمی / ساختارگرایانه روی آورد تا بتواند از آن تراث برای تغییر وضع موجود و مبارزه با سرمایهداری بهره ببرد؛ چرا که معتقد است که شیوههای اجتهادی و استنباطی گذشته نمیتواند متون دینی و تراث تاریخی را برای توجیه تضاد و درگیری و مبارزهی دائمی و تکامل تاریخی و اجتماعی به کار گرفت لذا مانع رویارویی با همه مظاهر مدرنیته و مناسبات سرمایهداری و معادلات استعماری غرب است.
🔸 چپ اسلامی، با نفی "ذات" و "ذاتمندی معرفت" بر سیّالیت مطلق هستی و نسبيت معرفت تاکید دارد و از پرداختن هستیشناسانه به هستی و ثبات ابا دارد؛ لذا بدیهیات عقل نظری و محکمات عقل عملی (حسن و قبح ارزشها و افعال) را منکر است و همه را برساختهی حب و بغضهای ارادی (تعلقات نفسانی) و ساختارها و تقویمات اجتماعي میداند. اولین اصل معرفت را بر پایهی ارادهگرایی، اصل تضاد و تغییر و تغایر میپندارد و بر همین اساس، جهان را میدان درگیری خیر و شر و تضاد انسانها و شیاطین معرفی میکند. براین اساس، به ستیز با همهی مظاهر مدرنیته تا جایی که به تقویت لیبرالیسم و سرمایهداری منجر شود فتوا میدهد و اگر رویکرد اخباری هم داشته باشد به #نجسبودن روح و جسم مدرنیته حکم میکند که باید خود را از آن تطهیر کرد.
#چپ_اسلامی
#تضاد
#دیالکتیک
#مبارزه
#مدرنیته
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121