eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
442 عکس
124 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌سلام فرمانده و راهبرد حضور تمدنی 🔹سرود سلام فرمانده و ترجمه های مختلف آن به زبان‌های مختلف، پیام های مختلفی دارد که یکی از آنها پی بردن به شیوه های نوین حضور تمدنی و گسترش فرهنگ اسلامی است. 🔸از سویی توجه به فرهنگ مهدویت و مقاومت و از سوی دیگر زبان ساده و معصومانه کودکی در قالب سرود از جمله ویژگی‌های این اثر هنری است که توانست در میان ملتها جاگیر شود. 🔹 سلام فرمانده یک سرود تنها نیست بلکه نمادی از حکمت انقلاب اسلامی و فرهنگ متعالی برآمده از آن است که سالیان متمادی متفکران و اندیشمندان انقلاب اسلامی به صورتبندی آن پرداخته اند و توسط امام خمینی و امام خامنه‌ای به یک گفتمان تبدیل شده است و توسط مجاهدان جبهه مقاومت، به عنوان الگوی موفق عملیاتی معرفی شده است. امروز سلام فرمانده با این عقبه تئوریک و زمینه فرهنگی توانست مرزهای جغرافیایی را در نوردد و نمادی از آن فرهنگ و عمل باشد. 🔸 ندیدن این عقبه تئوریک و عدم توجه به حکمت انقلاب اسلامی، موجب می شود که نتوان تحلیلی واقع بینانه از موفقیت سلام فرمانده داشت و صرفا آن را در سطح یک سرود و شعر و آهنگ فهم کرد و به تحلیل نشست. در این صورت، نقدهای هنری برجسته می شود که شاید بسیاری هم وارد باشد. 🔹اما آنچه سلام فرمانده را از سایر آثار همانند متمایز کرد تجلّی فرهنگ متعالی انقلاب اسلامی با محوریت گفتگو با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در زبانی ساده و سرشار از احساسات پاک آن هم از زبان کودکان و نوجوانانی است که آینده متعلق به آنهاست. 🔸 لذا می توان آنرا نمونه یک اثر تمدنی دانست. اثری است که اولا قابلیت درنوردیدن مرزهای جغرافیایی را داشته باشد و پیامی نو را به ملتها منتقل کند و ثانیا از آنچنان عمق معنایی برخوردار باشد که قابلیت انعطاف محتوایی با اقتضائات فرهنگی، زبانی و سیاسی جوامع مختلف را داشته باشد و لازمه آن امکان شکل گیری جهش‌های مضمونی در چارچوب شبکه مفهومی و نظام معنایی بنیادین آن است به نحوی که اصل پیام محفوظ باشد. 🔹 سلام فرمانده نمونه یک اثر تمدنی است چراکه آغازی بر یک جریان پاک و طيب و خودجوش انقلابی است که خود مسیرش را در داخل و خارج پیدا کرد و به سرعت نسخه های متنوع آن بدون هرگونه دخالت دولت‌ها در میان ملت ها تولید شد. نکته جالب توجه دیگر، جهش های مضمونی آن در نسخه های ملت‌های دیگر است که کاملا موجب سازگاری آن سرود با فرهنگها و اقتضائات زبانی و سیاسی ملتهاست. ارتقا به یکی از جهش‌های محتوایی این اثر است که در آینده جهش های دیگری را هم در پی خواهد داشت. ✍ سید مهدی موسوی ❇️ کانال https://eitaa.com/hekmat121
چرا مروج ایده‌های دفتر فرهنگستان در هر مکان و هر زمان از این یادداشت ناراحت است شاید لازم باشد خوانده می‌شود تا از ناراحتی و عصبانیت چند ماهه خلاص شود.
عصبانیت از سلام فرمانده⏏
📌نقدی دیگر با مجموعه ای از تهدیدها و برچسب‌ها از سوی مدافعان آتشین و عصبانی دفتر فرهنگستان ❇️عصبانیت این مشی و این مرام بیش از هر کسی، عمر خود نویسنده رو تباه خواهد کرد. نویسنده جوان این متن، جا داره قدری راه طی شده و تجربه گذشته آقای خسروپناه رو که زمانی در کتاب «جریان شناسی فرهنگی» فردید و رضا داوری اردکانی، استاد اصغر طاهرزاده، فرهنگستان و ... رو جزو نحله های انحرافی دونسته بود، مطالعه کنه. اون موقع، نوشته آقای خسروپناه جزوه آموزشی نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها بود و در دوره های آموزشی به دانشجویان تدریس می شد. جا داره نویسنده محترم ببینه که چقدر اون حرفهای آقای خسروپناه ـ که خیلی محقق تر و پرتلاش تر از این نویسنده جوان هم بود ـ اثر داشت و امروز خود آقای خسروپناه در مواقف مدیریتی که توش قرار گرفته، چقدر به همون جریان هایی که منحرف بودند، نزدیک تر شده. تجربه بیش از یک دهه اشتغال به جدل و دعواهای فکری یا از دور مشاهده کردن چنین مناقشه هایی، به من اموخته که اگر حرف جدّی و عمیقی، بی غرض سیاسی و از سر صفا مطرح بشه، جای خودش رو در سایر نحله های فکری ـولو نحله های فکری رقیب ـ باز خواهد کرد. صدرایی، مشایی، هایدگری، فردیدی، فرهنگستانی، عرفان نظری و ... اگر واقعا پای انقلاب اسلامی ایستادند، انقلاب اسلامی اینقدر وسعت نظری باید بهشون داده بشه که پای هم صبوری کنند تا با هم راهی باز بکنن. اما اگر پای داشته های موجود خودشون ایستادند و میخوان با اون به جنگ دیگران برن، بدونند که واقعیت جمهوری اسلامی، صخره سختی هست که هر جریان یا نحله فکری متوهمی رو سر عقل میاره. 🔴 پرسش: واقعا از این همه برچسب زدن ، توهین و تهدید چه باید کرد؟
📌پاسخ به پرسش وارده (تقابل رویکردهای باطنی گرایی و اخباری گری با رویکرد عقلانیت وحیانی و اجتهاد عقلانی) بخش اول: ❇️ پرسش: سلام از مطالب کانالتون خیلی استفاده می‌کنم. اما یه سوالی هم دارم که ذهنمو مشغول کرده. لطفا جواب بدید چرا شما اینقدر از خطر اخباری‌گری و ظاهرگرایی و یا از صوفی‌گری و باطنی‌گرایی می‌گویید و می‌نویسید مگه اینها در گذشته چه کرده‌اند و چه ضرری داشته اند؟ اینها فقط حرفای شماست یا از اندیشمندان معاصر هم کسی این طوری تحلیل می‌کند. اگه کسی هست معرفی کنید؟ ممنون🌷 ❇️ پاسخ سلام و تشکر از پرسش بسیار خوب شما اساس اسلام بر عقلانیت و آگاهی عمیق به هستی و اعتقاد راسخ به خداوند متعال و حقایق وحیانی و عقلانی است که ریشه در کشف واقعیت دارد و از تعصبات و جهالت ها ، تقلیدها و تصنع ها به دور است. از این رو، ایمان در اسلام بر سه پایه ی 1. باور یقینی، 2. گرایش متعالی و 3. تعهد عملی ممکن است. بخصوص اگر حیثیت اجتماعی ایمان لحاظ شود بر ضریب اهمیت عقلانیت و نظم ذهنی افزوده میشود. به همین جهت هرگونه خروج از عقلانیت و خرد ورزی به بهانه های مختلف معرفت دینی را دچار اختلال می کند و زمینه ی التقاطهای فکری و انحرافات اجتماعی را فراهم می سازد. که یا به تحجر و جمود می انجامد و یا به تقلید و پیروی از دیگری منجر می شود. عقلانیت مبتنی بر وحی و عقل موجب خلق جهان معنایی الهی (عالم نور) و پیشرفت و تعالی اجتماع و حرکت آحاد جامعه به سوی قله های نور خواهد شد و همین عامل اصلی در گسترش تمدنی دین اسلام و رشد معقول مسلمین در عرصه های مختلف علمی و فناوری می شود. همچنین این عقلانیت وحیانی و عقلانی سبب می شود تا اعتدال بر بینش ها ، گرایش ها و رفتارها حاکم شود و دوست و از دشمن بازشناسی شود. در پرتو این بازشناسی عقلانی و مرزگذاری عادلانه است که مواجهه با دوست و دشمن سامان می یابد و از عدالت و انصاف خارج نمی شود. از این رو، هر کس در جایگاه خود قرار می گیرد و به زنده باد و مرده باد احساسی نمی انجامد. بلکه دوستی ها و دشمنی هم بر پایه واقعیت و حقیقت و برای تبرّی از باطل و خروج از تیرگیها و ظلمتها به سوی نور حقیقت خواهد بود. بنابراین طبق روایات صریح حضرات معصومین «ستون انسان عقل است» و بواسطه عقل که حجت الهی است صواب و عقاب ممکن می شود و وصول به حضرت حق و خشوع در برابر حقیقت تسهیل می شود. نقد و ارزیابی، سنجش و گزینش نظام مند می شود. لذا یافته های عقل از حجیت و طریقیت برخوردار است و بر همین اساس دانش های اسلامی همچون فقه و اصول، فلسفه و کلام، اخلاق و سیاست در تمدن اسلامی تکون یافته و پیشرفت رفته است و امروز به درختهای تناور فکری و زیرساختی جوامع اسلامی تبدیل شده است که ثمرات آن مسلمین را برای رویارویی با تمدن مهاجم غرب تقویت و توانمند میکند. خلاصه، با عقلانیت و اجتهاد است که امکان ساخت و مدیریت الهی جامعه انسانی و برقراری معنویت، عدالت، آزادی و پیشرفت ممکن می شود. در مقابل این رویکرد عقلانی و اجتهادی به منابع دینی و یافته های بشری، دو رویکرد دیگر وجود دارد که حجیت عقل را نفی میکنند و به جای عقل، امر دیگری را جایگزین می کنند. تصوف با برجسته کردن شهودات معنوی به کنار گذاشتن عقل رأی میدهد و تمام کتاب و سنت را به نحو باطنی تأویل و تفسیر می کنند به نحوی که الهام بخش سلوک فردی باشد. رویکرد اخباری گری و ظاهری گرایی نیز به بهانه دفاع از دین در برابر عقل، مبتنی بر فتوای تقابل عقل و دین، به تقلیل دین در حد نقل تن می دهد و با نفی حجیت عقل، بنا عقلا و ظواهر قرآن کریم، بر مراجعه به اخبار تأکید می ورزد و دینداران را به «ایمان گروی احساسی" ملزم می کند. جریان باطنی گرایی و اخباری گری علی رغم ظاهر متفاوت و گاه متضاد، هر دو بر «ایمان گروی احساسی» تأکید دارند و بر ارادت و پیروی مطلق انسان تأکید دارند که نتیجه آن گسترش تقابل ها و تضادهای فکری، فرهنگی و اجتماعی است. در پاسخ به بخش دوم پرسش باید گفت که متفکران بزرگ تشیع پس از وحید بهبهانی و شاگردان ایشان تا امام خمینی، علامه طباطبایی و شهید مطهری و مراجع معظم تقلید معاصر همواره بر عقلانیت وحیانی و اجتهاد عقلانی تأکید داشته اند و به نقد باطنی‌گرایی و اخباری‌گری پرداخته‌اند. ان شاءالله در مطلبی دیگر به این بخش از پاسخ پرداخته می‌شود. 🔴 ادامه دارد ...
📌مخالفت صریح و مخالفت غیر صریح دشمنان با انقلاب مخالفت با انقلاب هم دوجور است: یک‌وقت صریحاً کسانی با انقلاب مخالفت میکنند -که این هم در حوزه وجود دارد، نه اینکه وجود نداشته باشد، ما بی‌اطّلاع نیستیم؛ حالا کسانی هستند صریحاً گوشه‌کنار [مخالفت میکنند]؛ البتّه کم هستند- یک‌وقت هست که نه، صریحاً با انقلاب مخالفت نمیشود، [بلکه] با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود؛ روی اینها باید حسّاس بود. ۱۳۹۴/۱۲/۲۵ بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم
📌شاه‌نامه = حکمت قرآنی حکیم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای: 🔹نمی‌دانم شما آقایان چقدر با شاهنامه مأنوسید. من با شاهنامه مأنوسم. حکمت شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ است. 🔸 اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فرودسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه. بیان زندگی قهرمانها و پهلوانها و شخصیتهای مثبت مثل رستم و اسفندیار در شاهنامه، در اندیشه‌های اسلامی ریشه و ظهور و بروز دارد. عکس آن، شخصیتهای منفی مثل تورانی‌ها یا بعضی از سلاطین، مثل کیکاووس شخصیتهایی هستند که در تفکر اسلامی بوضوح کوبیده شده‌اند. اما تفکر اوستایی چیست و چیزی که می‌تواند حکمت اوستایی را به ما نشان دهد، کجاست؟ زمان فردوسی هم بیش از الان نبوده. 🔹این‌طور نیست که ما خیال کنیم زمان فردوسی تفکر اوستایی آشکارتر بوده؛ خیر، آن‌وقت هم بیش از آنچه الان ما در اختیار داریم، نبوده است. لذا ، همان حکمت ملی بومی و ایرانی ماست. 🔸این مفاهیم می‌تواند در این نقشها و تابلوها بیاید و وسیله‌یی بشود برای گسترش عالی‌ترین و زیباترین و سازنده‌ترین و مفیدترین و پُربهره‌ترین مفاهیم. البته نمی‌خواهم بگویم یک هنرمند خود را محبوس کند. هنرمند گاهی دوست می‌دارد مثلاً چیزی را بکشد که هیچ ارتباطی به ایده‌های اسلامی یا ایرانی ندارد، یا اصلاً فلسفه‌یی ندارد؛ فقط لبّ احساس خود اوست. هنرمند باید از این کارها بکند؛ هیچ هنرمندی نیست که این را نداشته باشد. بنده به عنوان عقیده‌ی شخصی، او را منع نمی‌کنم. این احساس از هنرمند غیرقابل تفکیک است که لبّ احساسات خود را با زبان ویژه‌ی هنرِ خودش بیان کند. این احساس گاهی نه ارتباطی به فکر دارد، نه ارتباطی به فرهنگ دارد، نه ارتباطی به سنتها دارد، نه ارتباطی به عقیده دارد؛ هنرمند احساسی دارد که می‌خواهد آن را بیان کند؛ این هیچ مانعی ندارد و هیچ مخالفتی با این نیست؛ لیکن آن‌جایی که می‌خواهیم ایده‌یی را بیان کنیم، به نظر من هنر یکی از بهترین چیزهایی است که می‌شود تفکرات اسلامی را با آن بیان کرد. بیانات در بازدید از نمایشگاه مینیاتور و نگارگرى، در حسینیه‌ى امام خمینى 10 / 6/ 1372 https://eitaa.com/hekmat121
📌حکمت قرآنی حکیم انقلاب آیت الله العظمی خامنه‌ای : 🔸یک نکته‌ی دیگری در مورد شعر وجود دارد؛ شعر فارسی در طول زمان نقش‌آفرینی کرده است در تولید اندیشه و تعمیق اندیشه. شما اگر نگاه کنید، در شعر فارسی زیاد است؛ ما فردوسی را میگوییم «حکیم فردوسی»، نظامی را میگوییم «حکیم نظامی»، سنائی را میگوییم «حکیم سنائی»، و از این قبیل؛ سعدی یک حکیم واقعی است، حافظ یک حکیم و عارف واقعی است؛ یعنی اینها شعر خودشان را ظرفی قرار دادند برای حکمت، آن‌هم ، ، و پیامبرانه. 🔹شعر فارسی مملو از حکمت است؛ بایستی این روحیه و این حالت حکمت و اخلاق، در شعر امروز ما برجسته بشود. من در همین شعرهایی که امشب اینجا خوانده شد، چند بیت دیدم که واقعاً در آنها حکمت بود و از ابیاتی بود که اینها را میتوان نگه داشت در حافظه، در کتاب، در نوشته‌ها و منتقل کرد و منتشر کرد. 🔸 نقطه‌ی مقابل این حکمت و اخلاق و تعمیق اندیشه و ایجاد اندیشه و ایجاد امید در شعر، این است که ما در شعر، مخاطب خودمان را به لاابالی‌گری در عمل، سطحی‌نگری در اندیشه و فکر، وادادگی در سیاست، و بی‌تفاوتی در مواجهه‌ی با دشمن سوق بدهیم؛ یعنی اگر شعرِ ما این‌جور باشد که این خصوصیّات را ایجاد بکند، این قطعاً برخلاف حکمت شعری است که در طول زمان در شعر فارسی وجود داشته. بایستی به این توجّه کرد؛ این یک مسئله‌ی مهمّی است. بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 9 / 3/ 1397. https://eitaa.com/hekmat121
📌 عقل و خرد در شاهنامه حکیم فردوسی: خرد بهتر از هر چه ایزد بداد ستایش خرد را به از راه داد خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دو سرای از او شادمانی و ز اویت غمی است و ز اویت فزونی و ز اویت کمی است https://eitaa.com/hekmat121
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ پیروی ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺩﻭﺭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﺎﺩ. ﻣﮋﺩﻩ دﻩ ﺁﻧﺎﻥ را ﻛﻪ ﺳﺨﻦ‌ها ﺭﺍ ﻣﻰ‌ﺷﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻨﺶ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻧﻨﺪ.(الزمر:١٨) ⏬⏬
📌 بگذاریم حقیقت آشکار شود ... 🔸غایت نوشتن در شبکه‌های اجتماعی یا انتقال پیامی صریح و یا تلنگری تنبه‌بخش در قالب یادداشتی کوتاه و رسا است. مهمترین پیام در این فضا، یا و افق‌گشایی است یا از رویه‌های ناصحیح بهمراه نشان دادن بی‌پروای نتایج مخرب آن است. 🔹 رسیدن به این غایت، در گرو نهادینه شدن رواداری در برابر انتقاد و تأمل عمیق در نگاشته‌هاست، که یا صحیح است و نیازمند بازنگری در خود و یا غلط است و محتاج تذکر منصفانه و مؤدبانه به نویسنده. اگر این فرهنگ در فضای عمومی و بخصوص مدعیان فضل و علم و رسانه وجود نداشته باشد چندان نباید به واکنش‌های منطقی و اخلاقی و آشکار شدن حقیقت امیدوار بود. بلکه می‌بایست منتظر مستوری و به خفارفتن حقیقت بود و شاهد آشکار شدن نفاق و توهین و تخریب و تمسخر و تهدید بود. 🔸 متاسفانه از این بدتر اینکه کسانی که بیشتر از نسبيت‌گرایی در اندیشه و تفاهم و گفتگو و رواداری و فعالیت جمعی سخن می‌گویند بیشتر از دیگران به تضاد و تمسخر و برچسب‌زدن اشتغال دارند و باب مقابله و مجادله را می‌گشایند و البته وقتی که به هدف خود رسیدند چهره اخلاقی و موعظه‌گرانه به خود می‌گیرند و خود را بی‌طرف نشان می‌دهند. 🔹 اگر در فضای فکری و موضوعات علمی فرهنگ آزاداندیشی، انتقاد کردن منصفانه و نقد پذیری عاقلانه بر جامعه‌ای حکم‌فرما شود و نفاق و اغوا و لاپوشانی به اسم‌های واهی همچون وحدت و جبهه‌سازی و ... کنار گذاشته شود حقیقت آشکار می‌شود و ظرفیت‌های هر جریان فکری نشان داده می‌شود. 🔸 اما متاسفانه امروزه، اجازه‌ی نقد اندیشه‌ها و جریان شناسی فکری جریان‌های مدعی را نمی‌دهند و چراکه اگر باب‌دل برخی از رسانه‌‌به‌دست‌های اقلیت و یا ... نباشد با اغواگری و تهاجم چندسویه‌ی تخریبی، تهدیدی، تمسخری و ... ، صاحبان سخن و اندیشه را به سکوت و سکون وادار می‌کنند و آنها را متهم به وحدت شکنی، مخالفت با جبهه‌سازی و ضدیت با کار دبیرخانه‌ای می‌کنند. 🔹 عرصه‌ی فکر و اندیشه عرصه‌ی حقیقت است و واقعیت، دلیل است و برهان، نقد است و انتقاد، نوآوری است و خلاقیت، تبارشناسی است و جریان شناسی. نه عرصه‌ی قرارداد اجتماعی و تفاهم صوری، جبهه‌سازی تصنعی و دبیرخانه‌های نفتی، تقیه و لاپوشانی. وحدت و قرارداد و جبهه‌سازی و تفاهم متعلق به است که همگان باید تحت امامت الهی جامعه و در چارچوب اندیشه و دستگاه فکري او اقدام و عمل کنند. اما در و علم باید گذاشت آشکار شود، ظرفیت‌ها نشان داده شود، شباهت‌ها و تمایزها بر ملا گردد، بنیان‌های فلسفی و ریشه‌های تاریخی اندیشه‌ها و تبار فکرها مشخص شود. تا زمینه‌ی انتخاب و قدرت گزینش برای مخاطبان حقیقی و حقوقی فراهم شود. تا گفتگوی عقلانی و سنجش انتقادی و اصلاحی ممکن شود. اگر چنین نشود، حقیقت مستور می‌گردد و فضا غبارآلود می‌شود هر کس می‌تواند ادعایی کند بدون دلیل، همراهی کند بدون باور، همنشینی کند بدون ثمر. 🔸جبهه‌سازی در مقام فکر و وحدت حقیقی در میدان اندیشه بر کشف واقعیت و شناخت حقیقت استوار است. چرا که ذهن‌ها و قلب‌ها فقط بر مدار حق و حقیقت به هم متصل می‌شوند و اگر چنین اتصال و همبستگی‌ای بوجود آید، مستحکم، پایدار و پویا خواهد بود. لکن با قرارداد اجتماعی و تفاهم صوری و مستوری حقیقت نمی‌توان فکرها و دلها را به هم نزدیک کرد. اگر جبهه‌ای هم با قرارداد و تفاهم صوری ساخته شود بسیار شکننده، لرزان و ناپایدار خواهد بود و پس از دفع خصم و به قدرت‌رسیدن در اجتماع، زمینه‌ی سهم‌خواهی‌ها فراهم و اختلافات فکری و فلسفی، آرمانی و ارزشی آشکار می‌شود. 🔹هیچ اندیشه‌ای و هیچ جریانی بی‌نیاز از بحث و گفتگو، نقد و مباحثه نیست اما داشتن و برهان و سنجش درونی اندیشه‌ها از حیث استقامت دلیل و انسجام سخن پیش‌نیاز آزاداندیشی و تفکر انتقادی است، اما علاوه بر آن، اتخاذ نگرش تاریخی به فکر، تبارشناسی اندیشه و فکری (بر بنیادهای صحیح) یکی از لوازم فهم و تفکر انتقادی است. چرا که هیچ فکری در خلأ به وجود نمی‌آید و هر فکر و اندیشه‌ای ریشه در تاریخ و فرهنگ داخلی و خارجی دارد. هیچ کس نمی‌تواند ادعای تأسیس و خلق از عدم داشته باشد. از این رو، تاریخ و تبارشناسی اندیشه‌ها امری لازم و ضروری است تا هم ریشه‌ها شناخته شود و هم به آثار و نتایج ممکن آنها پی‌برده شود. چرا که تاریخ آزمایشگاه علوم انسانی است. رد هر اندیشه و جریانی را می‌توان در تاریخ پیدا کرد و از امکان‌ها و ظرفیت، نتایج و آثار فکری و فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مطلع شد و وضعیت امروز را به تحلیل نشست و پیامدهای آینده را پیش‌بینی کرد. 🔸 بگذاریم و بگذارید و بگذارند در میدان فکر و علم، آشکار شود ... ✍ سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121/1104