eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
472 عکس
133 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
ابن سینا در مصباح الهدایه صعوبت فهم حکمت و فلسفه الهی. امام خمینی: فإنّ‏‎ ‎‏لکلّ علم أهلاً. و إیّاک و  الرجوع إلیه و إلی مثله بأنانیّـتک و نفسیّتک. فإنّه لا یفیدک‏‎ ‎‏شیئاً، بل لا یزیدک إلاّ حیرة و ضلالة. ألا تری أنّ الشیخ الرئیس، أبا علیّ بن‏‎ ‎‏سینا‏‎ یقول: ‏ "‏‏إنّی ما قرأت علی الأستاذ من الطبیعیّات و الریاضیّات و الطب إلّا شیئاً‏‎ ‎‏یسیراً. و تکفّلت بنفسی علی حلّها فی مدّة یسیرة بلا تکلّف؛ و ظفرت‏‎ ‎‏علی حلّها بغیر تعسّف. و أمّا الإلهیّات، فما فهمت منها شیئاً، إلّا بعد‏‎ ‎‏الریاضات و التوسّل إلی مبدأ الحاجات و التضرع الجبلّی إلی قاضی‏‎ ‎‏السؤالات. حتی أنّ فی مسألة واحدة منها راجعتُ أربعین دفعة! فما‏‎ ‎‏فهمت منها شیئاً؛ حتی آیست من حلّ ذلک العلم؛ إلی أن انکشف لی‏‎ ‎‏بالرجوع إلی مبدأ الکلّ و التدلّی إلی بارئ القلّ و الجلّ." ‏‏مع أنّ خطایاه فی ذلک العلم الأعلی أکثر کثیر؛ کما یظهر بالمراجعه إلی کتبه. ‏‎ ‎‏فإذا کان هذا حال الشیخ الرئیس، و الأعجوبة العظمی، الّذی لم‏‎ ‎‏یکن له فی حدّة الذهن وجودة القریحة کفواً أحد، فکیف بغیره من متعارف الناس! و‏‎ ‎‏هذه نصیحة منّی علی إخوانی المؤمنین لئلاّ یهلکوا من حیث لایعلمون. ‏   ✔️کتاب مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، صفحه 69 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌حکمت و انصاف ✔️بخش اول: 🔹حقیقت گسترده تر از آن است که تمام آن به چنگ یک نفر و یا یک دانش و مکتب آید و مهر ختام بر علم و کشف حقیقت زده شود. 🔸حکمت اقتضا می کند که در برابر واقعیت همیشه گشود بود و آماده شنیدن حرف نو و کشف حقایق جدید بود. گشودگی در برابر واقعیت و حقیقت جویی مداوم رمز پایداری و پویایی است. 🔹دانش و فلسفه ای حکیمانه است که در جستجوی حقیقت و کشف واقعیت باشد و در عین حال همواره در انتظار انکشاف حقایق بیشتر و فهم روابط پنهان واقعیت ها و پدیده ها باشد و هیچ گاه احساس استغنای از مطالعه و پژوهش و پایان علم و حقیقت نداشته باشد. 🔸در حقیقت رسالت اصلی حکمت و فلسفه، افق گشایی و خارج کردن انسان از محدودیت ها و اسارتهای ذهنی است. آنچه انسان را زمین گیر می کند بی اطلاعی و بی علمی نیست بلکه تعصبات بی جا و احساس استغنای از مطالعه و پژوهش و ختم دانش و تفکر است. حکمت با افق گشایی این محدودیت ها را می شکند و افق های نوین را به انسان نشان می دهد. 🔹اگر این خصیصه در نظر باشد نتیجه طبیعی آن در برابر مکاتب و اندیشه هاو عدم عجله در پذیرش و رد نظریه هاست. در واقع هر دانش و مکتبی میزانی از فهم واقعیت و کشف حقیقت را به همراه دارد و زاویه ای را از چشم انداز خود توصیف و تبیین می کند که شاید به چنگ سایر دانش ها و مکاتب نیاید. 🔸انسان طالب حکمت، به هیچ دانش و مکتبی خصومت آمیز نمی نگرد بلکه دغدغه ها و دردهای اهالی آن دانش و حکمت را درک می کند و به پاسخ ها و طرح های آنان می نگرد و آن را هم دلانه مطالعه می کند و به رویکردها و زاویه ها، قوت ها و ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای آن می نگرد و از آنها بهره می گیرد. 🔹بهره گیری منوط به انصاف است و انصاف رهاورد حکمت و عقلانیت است. 🔸 انصاف، ظاهر گرایی و سطحی اندیشی و یا اغماض و چشم پوشی از خطاها و اشتباهات نیست. 🔹انصاف: انصاف، درست دیدن، جامع نگریستن است. انصاف، تفکیک حسن فعلی از حسن فاعلی است. انصاف، نقد و بررسی عالمانه و تذکر محترمانه خطاها و اشتباهات است. انصاف، آینده نگری و پيش بيني خطرات و رویدادهای پیش رو است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌حکمت و انصاف ✔️بخش دوم: 🔹شيخ الرّئيس أبو على سينا مى‌گويد: «كلّ ما قرع سمعك من الغرائب فذره فى بقعة الإمكان، ما لم يذدك عنه قائم البرهان. «هر مطلبى از غرائب و عجائب كه سندان گوش تو را كوبيد، تا وقتى كه برهانى عليه آن استوار نشده است و تو را از آن مطلب دور نساخته است، آن را در بقعۀ امكان باقى گذار!» 🔸و در آخر «إشارات» گويد: «إيّاك أن يكون تكيّسك و تبرّءوك عن العامّة هو أن تنبرى منكرا لكلّ شىء. فذلك طيش و عجز. و ليس الخرق فى تكذيبك ما لم يستبن لك بعد جليّته، دون الخرق فى تصديقك ما لم تقم بين يديك بيّنة! بل عليك الاعتصام بحبل التّوقّف. إن أزعجك استنكار ما يوعاه سمعك، ما لم تتبرهن استحالته لك؛ فالصّواب أن تسرح أمثال ذلك إلى بقعة الإمكان، ما لم يذدك عنه قائم البرهان. «و مبادا كه اظهار و ابراز هوش و كياستت، و تخلّص و رهائيت از افكار عامّه، تو را بر آن وادارد كه پيوسته اعتراض نموده، و هر چيزى را انكار نمائى! زيرا كه اين حالت، سبكى و كم‌عقلى و انحراف از طريق و عجز و زبونى تو را مى‌رساند. و پارگى و شكافى كه در تكذيب تو در امرى حاصل مى‌شود كه هنوز حقيقتش بر تو آشكار نشده است، از پارگى و شكافى كه در تصديق تو به امرى حاصل مى‌شود كه هنوز بيّنه و برهانش براى تو استوار نشده است كمتر نمى‌باشد. بلكه در اين مواقع بر تست كه به ريسمان توقّف متمسّك گردى، و از تصديق و تكذيب كنار بروى. و اگر استنكار و طلب امتناع و محال شمردن چيزى كه گوشت آن را در خود گرفته است، تو را در اضطراب و قلق انداخت؛ تا هنگامى كه محال بودن آن براى تو مبرهن نشده است، صواب آنست كه امثال اين امور را در زمينۀ امكان رها كنى و آزاد بسپارى؛ تا وقتى كه برهان قاطع تو را از پذيرش آن بازنداشته است.» ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌رمز تعالی جامعه در حکمت متعالیه عارف و حکیم متاله حضرت امام خمینی: ✔️بخش اول: 🔷‏پیروزی نهضت؛ رهین تحوّل روحی ملت‏ 🔸‏‏ آیه ای که تلاوت کردید: ‏‏إِنَّ الله َ لاَ یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِم‎‏ یک واقعیتی است، و‏‎ ‎‏دستوری. واقعیت به این معنا که تغییراتی که در یک ملتی، یک قومی، حاصل بشود، این‏‎ ‎‏منشأ یک تغییرات تکوینی، تغییرات جهانی، تغییرات موسِمی می شود. 🔹و دستور است به‏‎ ‎‏اینکه تغییراتی که شما می دهید تغییراتی باشد که آن تغییرات دنبالش یک تغییراتی به نفع‏‎ ‎‏شما باشد.‏ 🔸‏‏ شما ملاحظه کردید که این پیشرفتی که ملت ایران کرد مرهون آن تغییری بود، تحولی‏‎ ‎‏بود که در نفوس پیدا شد. 🔹 ما یک قومی بودیم، ملت ما یک قومی بودند که به واسطۀ‏‎ ‎‏تبلیغات سوئی که در طول تاریخ شده بود و به واسطۀ سلطۀ همه جانبۀ اجانب و دست‏‎ ‎‏نشاندگان اجانب به یک صورتی درآمده بود که این صورتْ پذیرش این رژیم سابق را‏‎ ‎‏می کرد. 🔸یعنی یک تغییر حالاتی به واسطۀ آن تبلیغات و به واسطۀ آن تربیتهای فاسدی که‏‎ ‎‏شده بود، در ملت ما حاصل شده بود که به واسطۀ این تغییر و تحول پذیرش ظلم و رژیم‏‎ ‎‏ستمگر و طاغوت و بستگان به طاغوت و اربابهای طاغوت را فراهم می کرد. تغییری بود‏‎ ‎‏که از فطرت سالم انسانی متحول شده بود به یک انسان غیر سالم، مریض؛ افراد، مریض‏‎ ‎‏شده بودند. 🔹قلمها قلمهایی بود که بر ضد مصالح ملت و بر وِفْق مصالح طاغوت به کار‏‎ ‎‏می رفت. نطقها و قلمها و قدمها و گفتار و کردار ـ همه طوری بود که از آن فطرت تغییر‏ ‎‏کرده بود. وقتی از آن فطرت تغییر کرد، آن وقت یک تغییرات کَوْنی هم حاصل شد. و آن‏‎ ‎‏سلطۀ اجانب بود.‏ 🔷‏‏تغییر تکوینی، تابع تغییر روحی‏ ‏ 🔸و بحمدالله در این نهضت تغییر و تحول از آن طرف شد؛ یعنی یک ملت تحت فشار‏‎ ‎‏که در طول تاریخ با این فشار خو گرفته بود و پذیرفته بود این ظلم را و پذیرفته بود این‏‎ ‎‏چپاولگری را، در یک مدت کوتاهی متحول شد به یک ملتی که پذیرش هیچیک از این‏‎ ‎‏ظلمها را دیگر نداشت؛ یعنی همچو طغیانی کرد این ملت برخلاف دستگاه ظلم که از آن‏‎ ‎‏بچه های کوچکش تا آن خواهرهای محترمه و برادرها، جوان و پیر، دارای هر شغل که‏‎ ‎‏بودند، از همه چیز دست برداشتند و ریختند در خیابانها و در کوچه ها و فریاد زدند ما‏‎ ‎‏نمی خواهیم این رژیم را و فریاد «الله اکبر» و اینکه این رژیم را نمی خواهیم. پس، قوم ما‏‎ ‎‏یک تحولی پیدا کرد، تغییر پیدا کرد؛ تا این تغییر حاصل نشده بود، تغییر نفسانی حاصل‏‎ ‎‏نشده بود، این قوم مورد تغییر واقعی ـ که رفتن یک رژیم طاغوتی و آمدن یک رژیم که‏‎ ‎‏ان شاءالله اسلامی باشد، این معنا حاصل نمی شود. 🔹پس، خدای تبارک و تعالی تغییر‏‎ ‎‏نمی دهد، مگر اینکه ما خودمان تغییر بدهیم خودمان را. 🔹اگر خودمان را تغییر دادیم در‏‎ ‎‏جانب پذیرش ظلم، یک ظالم به ما مسلط می شود؛ این طبیعی است. چنانچه خودمان را‏‎ ‎‏تغییر دادیم برای دفاع از کشور خودمان، دفاع ‏‏[‏‏در مقابل‏‏]‏‏ چپاولگری، دفاع ‏‏[‏‏در مقابل‏‏]‏‎ ‎‏ظلم و ستمگری، خداوند اسبابش را فراهم می کند، چنانچه دیدید؛ یعنی هم آن طرفش‏‎ ‎‏را ما دیدیم؛ هم این طرفش را. آن طرفش را دیدیم که سالهای طولانی همۀ قشرهای‏‎ ‎‏ملت در زحمت بودند و تحت فشار ظلم بودند. و آن این بود که از آن فطرت اصلی ـ که‏‎ ‎‏فطرت الله بود ـ بیرون آمده بودند، و یک فطرت ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ خوی دیگری به خودشان راه داده‏‎ ‎‏بودند و یک تربیت دیگری پیدا کرده بود. نفوسشان آماده شده بود برای پذیرش هرچه‏‎ ‎‏توسری خوردن. هرکس هر جا بیاید تو سَرِمان بزند، هیچ نزنیم و بی تفاوت باشیم!‏‎ ‎‏مستشار از امریکا می آید بپذیریم. هرچه می شود ما پذیرش کنیم، حالت پذیرش داشته‏ ‎‏باشیم. هر که دستش را بلند کند سرمان را زیرش بگیریم یا صورتمان را بگیریم بزند. 🔸این‏‎ ‎‏یک حالتی بود که به واسطۀ تحت فشار بودن طولانی به مدت طولانی، و تبلیغاتی که از‏‎ ‎‏این طرف و آن طرف شده است، که همه چیز شما باید کنار برود و همه چیز امریکا باید‏‎ ‎‏روی کار بیاید، این اسباب این شده بود که خداوند تغییر داده بود. موافق تغییری که شما‏‎ ‎‏در فطرتتان داده بودید، آن هم تغییر داده بود. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌رمز تعالی جامعه در حکمت متعالیه عارف و حکیم متاله حضرت امام خمینی: ✔️بخش دوم: 🔹وقتی که ملت ما بیدار شد، و به برکت اسلام‏‎ ‎‏بیدار شد، و خودش را تغییر داد، متحول شد؛ یعنی آن کسی که از یک پاسبان می ترسید‏‎ ‎‏مقابل امریکا ایستاد، آن کسی که یک پاسبان وقتی می آمد توی بازارش می گفت ببندید‏‎ ‎‏می بستند، بیرق بزنید می زدند، هیچ برای خودشان قائل نبودند که یک چون و چرایی‏‎ ‎‏بکنند، ریختند توی خیابانها و گفتند که «مرگ بر این شاه»! این تحول روحی بود. این‏‎ ‎‏تحولِ«ما بِأنْفُسِکُمْ».‏‏ إِنَّ الله َ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‏‏ تغییر دادید «ما بِأَنْفُس» خودتان‏‎ ‎‏را؛ یعنی آن حال پذیرش ظلم، متبدّل شد به حال عدم پذیرش. یک حالِ اینکه دیگر زیر‏‎ ‎‏بار این ظلم نمی خواهیم برویم. این طور که شد، تأیید کرد خدای تبارک و تعالی. و شما‏‎ ‎‏ظالم را بیرون کردید.‏ 🔷‏‏تحوّل روحی در ملت‏ ‏‏ 🔸این حال را حفظ کنید. الآن متوجه باشید که این حال حفظ بشود؛ یعنی این تغییری که‏‎ ‎‏به سبب توفیق الهی حاصل شد و نفوس شما تغییر کرد به یک نفوسی که شهادت را برای‏‎ ‎‏خودتان فَوْز‏‎ می دانید، و ذلّت و تبعیت را برای خودتان ننگ می دانید، این حال حفظ‏‎ ‎‏بشود. 🔸مادامی که این حال حفظ شد، خداوند همین را حفظش می کند. اگر خدای‏‎ ‎‏نخواسته «ما بأنفسِ» ما دوباره برگردد به حال اول، باز دوباره حال اول می شویم. این یک‏‎ ‎‏سنت الهی است که کارهایی که می شود روی اسباب و مسببات، خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏کار می کند، اسباب و مسببات، است. 🔹وقتی که شما خودتان مهیّا شدید برای اینکه زیر بار‏‎ ‎‏ظلم بروید، ظالم پیدا می شود، این سبب می شود که ظالم پیدا بشود. هرچه بیشتر ما‏ ‎‏خضوع بکنیم برای ظالم، ظالم بیشتر فشار می آورد. 🔸وقتی که مهیا بشویم برای جلوگیری‏‎ ‎‏از ظالم، ظالم عقب می نشیند. هرچه زیادتر فشار بیاورید، او عقبتر می نشیند. یک قدم‏‎ ‎‏شما که عقب بنشینید، او جلو می آید. یک قدم شما جلو بروید، او عقب می رود. این‏‎ ‎‏سنت الهی است، و مطلبی بود که با تجربه، خودِ شما ثابت کردید که شما وقتی قدمها را‏‎ ‎‏برداشتید طرف اینکه طاغوت نباید باشد، رفت از بین و تمام شد؛ بساطشان را برچیدند و‏‎ ‎‏رفتند. و شما حالا باید این را حفظش بکنید، که ان شاءالله این تتمه ای که چیزی نیستند‏‎ ‎‏اینها، دیگر این تتمه هایی است که دنبال هر چیزی هست، انتقالی که پیدا می شود، نقلی‏‎ ‎‏که پیدا می شود، این مسائل هست. اینها دیگر هیچ نگرانی ندارد.‏ منبع: ‏صحیفه امام جلد 10 ص ۱۲۸ _ ۱۳۰ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌تحول روحی و شهادت طلبی منشأ پیروزی امام خمینی: 🔹این کار کارِ الهی بود. و این هم برای این بود که اجتماع ما، این جمعیت ما جوری شده بود و متحول شده بودند- این تحول باز تحول اسلامی بود- جوری شده بودند که شهادت را برای خودشان یک فوز عظیم دانستند. 🔸یک جوان- من در نجف بودم، یک جوان خیلی زیبا و در سن بین بیست تا سی- آمد پیش من و مرا قسم داد که شما دعا کنید که من شهید بشوم. این روحیه مادرهایی که دو- سه تا از بچه هایشان را داده بودند، وقتی که به ما می رسیدند می گفتند که این فدای اسلام، و من باز یکی دارم که آن هم باز می خواهم شهید بشود. 🔹یک همچو روحیه فداکاری، یعنی همان روحیه ای که در زمان رسول اللَّه برای مردم پیدا شده بود و در ظرف نیم قرن مسلمین را بر تقریباً دنیای آن روز غلبه داد، این روحیه در ملت ما پیدا شده بود که خودشان را با شوق و اشتیاق می خواستند فدا بکنند. آنچه ما را غلبه داد این روحیه بود؛ فلسفه نبود، جهان بینی نبود، اسلام شناسی نبود؛ هیچ این حرفها نبود. 🔸 این روحیه که در ملت پیدا شد و این تحرکی که پیدا شد یک مطلب غیبی بود که در ظرف مدت کوتاهی یک همچو تحول روحی در جمعیت پیدا شد؛ و ما تا اینجا که آمدیم با این تحول روحی همراه هستیم. و این رفراندم را که شما دیدید و جلویش شکست آن ابرقدرت ها را که دیدید، این ها همه را ما باید خارق عادت بدانیم. 🔹یک ملتی که هیچ ابزار نداشت و هیچ اسلحه نداشت- حالا یک چند تا تفنگ دست مردم می بینید- این ملت بی اسلحه، بی ابزار بر یک قدرتی که تا دندان مسلح بود و دنبالش هم امریکا بود که می گفت ما پشتیبانی می کنیم، انگلستان هم که تصریح می کرد، شوروی هم بود منتها عاقلتر بود، این قدرتی که پشتوانه اش هم این قدرتهای ابرقدرت بودند، به دست همین جمعیتی که توی خیابان و بازار فریاد می کردند، به دست اینها از بین رفت. البته ارتش هم کمک کرد اما بعد از اینکه اینها فریادهایشان را کردند آنها را هم متحول کردند، ارتش را از این فداکاری که به خیال خودشان برای آن مردک داشتند منحرف کرد به این طرف. 🔸یک عده ای که البته از آن بزرگها بودند که فرار هم کردند مع الأسف بسیارشان؛ و بعضی شان گرفتار هم شده اند. دیگران هم متحول شدند؛ آنها برگشتند به این طرف. 🔹نیروی هوایی، همین طور نیروهای دیگر، همین طور هوانیروز، همین طور همافران؛ اینها متحول شدند. 🔸این تحولات هم که در آنها پیدا شد باز یک امر عادی نبود که این طور متحول کرد یک ارتشی را؛ متحول کرد که بتوانند بر خلاف شاه- که مثلًا [بزرگ ] ارتشتاران است!- بر خلاف او قیام بکنند. این ها همه بر خلاف یک امر عادی واقع شد، غیر عادی بود. منبع: (صحیفه امام، ج ۶، ص: ۴۸۹ – ۴۹۸)  ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌حفظ روحیه اسلامی امام خمینی: 🔹ملت ما تا این وحدت کلمه را دارند و تا این اخلاص را به اسلام دارند، این اخلاص به اسلام که خودشان را فدایی برای اسلام می کنند و اسلام را همه چیز خودشان می دانند، تا این معنا محفوظ است، ما باید مطمئن باشیم که پیروزیم، و ما همه باید این معنا را حفظ بکنیم. شماها در بین کارگرها، در بین قشرهایی که محروم بودند- و ان شاء اللَّه امیدواریم که نباشند دیگر- این روحیه را تقویت کنید. 🔸این روحیه اسلامی را تقویت کنید؛ به آنها بفهمانید که قدرت ها را خدا شکست، و این اخلاص شما بود که خون خودتان را فدا کردید؛ این را حفظش کنید. 🔹اگر خدای نخواسته این روحیه را از دست بدهیم، خودمان را حالا پیروز بدانیم و هر کدام برویم سراغ کار خودمان- انسان تا توی راه دارد می رود قدرت دارد؛ این کاروانها تا توی راه دارند می روند قدرت دارند و وقتی به منزل رسیدند قدرتشان تمام می شود؛ روحیه انسان هم این طوری است: شما سوار اتومبیل شدید و از شهری به شهری رفتید، اگر انسان مقصدش ده فرسخ است، در سرِ نُه فرسخی رو به خستگی می رود؛ وقتی می رسد آنجا، دیگر افتاده است- ما اگر اعتقادمان این باشد که پیروز شدیم دیگر رو به سستی می رویم و ما [هنوز] پیروز نشدیم. 🔸ما مانعها را حالا یک مقداری رفع کردیم، ریشه هاشان هم هنوز باقی است... 🔷خطرناک بودن گرایش به سستی 🔸ما اگر این وحدت کلمه و این خاصیت که عبارت از اسلامیت است که در آن همه چیز هست، اگر این را ما حفظش بکنیم، تا آخر با پیروزی هستیم و اگر- خدای نخواسته- یا این ها اخلال بکنند و ما شل بیاییم و جلویشان را نگیریم و ملت جلویشان را نگیرد، و یا خودمان خیال کنیم که پیروز هستیم و به سستی گرایش پیدا بکنیم من خوف این را دارم که- خدای نخواسته- با فرم دیگر همان مسائل را پیش بیاورند. 🔸البته با فرم شاهنشاهی دیگر نمی گویند برای اینکه این شکست خورده است؛ این را می دانند که قابل عمل نیست، یک فرم دیگری رویش می گذارند. بلدند آنها، مطالعات دارند. 🔹 اگر ما ایستادگی کنیم و قدرتی که الآن در دستمان است- که قدرت ملت است- حفظ کنیم، وحدت کلمه را حفظ کنیم، همه پیروز خواهیم شد و اگر- خدای نخواسته- این حفظ نشود خوف این مطلب هست که دوباره ما را برگردانند به آن حال و اگر- خدای نخواسته- ما را شکست بدهند- این دفعه اینها لمس کرده اند وحدت ایران را و قدرت اسلام را لمس کرده اند؛ پیشتر می گفتند احتمال را می دهیم، علم بود پیشتر؛ حالا لمس است، لمس کرده اند که ایران با قدرت اسلام و وحدت کلمه پیش برد- قطع می کنند همه چیز ما را. این دفعه دیگر قطع می کنند همه قدرتها را! نه روشنفکر می گذارند در عالم بماند و در ایران بماند و نه  کسی دیگر را می گذارند؛ تمام را خواهند سرکوب کرد. 🔸ما بیدار باشیم! نگذاریم این پیش بیاید؛ و نگذاشتن به این است که همه با هم- همه با هم- کمک بکنیم: کارگر با کارفرما کمک بکند، و همه با هم با انصاف رفتار کنند، با انسانیت رفتار بکنند، با رحم و مروت رفتار بکنند و نگذارند این نهضت خاموش بشود تا ان شاء اللَّه آن معنایی که مقصد اصلی ماهاست برسیم.  منبع: (صحیفه امام، ج ۶، ص: ۴۸۹ – ۴۹۸)  ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی فصل اول: 🔹پرسش: در یکی از گروه ها، فاضلی پرسید: «آیا این نگاه سهل انگارانه ای نیست که احساس می کند می تواند بین تکنولوژی و جهان بینی و ایدئولوژی ای که پشت آن تکنولوژی قرار گرفته است؛ جدایی بیفکند؟! اگر آن جهان بینی و ایدئولوژی ذاتاً مسموم است، محصولات آن حداقل بالعرض نباید مسموم باشند؟»⁉️ 🔸در پاسخ به آن پرسش تأمل برانگیز نوشته شد: با سلام در نگرش حکمت اسلامی و متفکران اصیل انقلاب اسلامی لزوما چنین دلالتی وجود ندارد که «اگر آن جهان بینی و ایدئولوژی ذاتاً مسموم است، محصولات آن حداقل بالعرض نباید مسموم باشند؟» چون جهانبینی علت حقیقی «علم» نیست بلکه علت معده و زمینه ساز است. از این رو با سازکار اجتهادی و حکمی می توان «گزاره های علمی» را از جهانبینی آن که«منشاء حدوث» آن بوده اند جدا کرد و بر جهانبینی دیگری استوار کرد. همچنان که اسلام ، بسیاری از آداب و سنن جامعه جاهلی را در خود هضم و امضا کرد و همانگونه که متفکران و حکیمان مسلمان، «فلسفه شرک آلود یونانی» را از جهانبینی آن جدا کردند و به «فلسفه الهی» ارتقا دادند. 🔹تبصره: این عملیات علمی و اجتهادی کاملا ممکن و مسبوق به سابقه است لکن، امری صعب و مشکل و حکیمان جامع و فقیهان متضلع در ادله و میراث منهجی و منطقی می توانند از عهده آن برآیند. نه هر «نیمه سواد»ی به تعبیر حضرت آقا. به نظرم در مراکز پژوهشی و گفتمانی و سایر موسسات انقلابی، اول باید تکلیف خودمان را با «علم» مشخص کنیم و یک نظریه واضح و روشن را تبیین نماییم و بدان پیابند بمانیم و در دام ساده انگاری تقلید و بن بست سازی علم و غرب ستیزی و «رویا پردازی تاسیس» گرفتار نشویم. این مباحثه ادامه دارد... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی فصل دوم: 🔸در نقد پاسخ مندرج در فصل اول، فاضل محترم مذکور در ادامه نگاشتند: "با تشکر از پاسخ ارزشمند و قابل استفاده تان. سخنی درست می نماید، هر چند که به نظر می رسد که خرق پارادایم غربی اگر شود، ممکن است حجم عظیمی از مظاهر تمدنی آن باید کنار گذاشته شود، و آن هایی هم که می ماند به خاطر حالت مهیمنی که پارادایم جدید ایجاد می کند، به یک معنا قلب ماهیت می شوند. اسلام واقعاً روح سنن جاهلی را تغییر داد و بسیاری از سنن جاهلی را هم دور ریخت! اما پاسخی است به صورت لو فرض و انتزاعی، یعنی اگر زمانی توانستیم بند ناف مظاهر تمدنی را از جهان بینی و ایدئولوژی پشتیبان آن ببریم، بند نافش را به جهان بینی و ایدئولوژی جدید پیوند می زنیم و اگر زنده ماند، نگهش می داریم. اما وضعیت فعلی دانش های فنی و پزشکی که اینطور نیست و بند نافشان با تمام هویت به همان علوم انسانی ذاتاً مسموم غربی وصل است!" 🔹پاسخی جدید: این که باید اکثریت مظاهرکنار گذاشته شود به نظر شاید دقیق نیست: چنانکه عموم سنت ها وآداب اجتماعی جامعه جاهلی در مدینه نبوی ادامه یافت و در متن احکام ما وارد شد. به تعبیر فقهای متضلع همچون حضرت امام خمینی، شارع در برابر اعتبار جامعه ، اعتبار جدیدی نیاورد و بر اساس همان اعتبارات، جامعه را روح و هویت تازه بخشید. همچنان که، همه فلسفه ارسطو (متافزیک) در فلسفه الهی آمده است و به تعبیر علامه طباطبایی 200 مسئله آن به 700 مسئله ارتقا یافت؛ تقریبا هیچ اصل منطقی و فلسفی در فلسفه یونان نیست که وارد فلسفه اسلامی شد و هویت توحیدی و الهی یافت. به نظر درباب علوم انسانی ، دقت و تأمل زیادی می طلبد و کلام حضرت آقا درباب «علوم انسانی ذاتاً مسموم» را در نسبت با مبانی «علم شناسی» ایشان فهمکنیم تا تفسیر «علم ستیزی» و «غرب ستیزی» از آن ارائه نشود. حضرت آقا دوگونه تعبیر درباره علوم انسانی دارد، مدح و ذم؛ البته تعداد مدح بسیار بیشتر از ذم است. می بایست به تفصیل همه عبارات ایشان را تحلیل و تبین نموده و در اثری مستقل بیان کرد در کتاب «الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی» تا حدی این اتفاق افتاده است. این مباحثه ادامه دارد.... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌پرسشی و پاسخی فصل سوم: 🔹فاضل محترم در پاسخ به مطلب فصل دوم چنین آورده اند: "مقایسه تمدن غرب با فضای عرب جاهلی و فضای حکمت یونان خیلی دقیق به نظر نمی رسد. انسان مدرن در غرب وحشی گری هایی نشان داده که گرفتار بی خدایی شده، انسان مدرن دچار سنت مکر الهی شده است! مدرنیته ظهور تام نفس اماره است، طوری که این میزان از خباثت حتی از سطح دستکاری ابلیس هم رد شده است و کار خود انسان ابلیس صفت شده است. عرب جاهلیت این میزان فرصت بسط تمدنی و تزریق جهالت در تک تک مؤلفه های حیات اجتماعی را پیدا نکرده بود، و اساسا حیات اجتماعی هنوز این میزان گسترده و پیچیده نشده بود! امروز جهان مدرن در سلول به سلول حیات فردی و اجتماعی انسان شیطنت دوانیده و نهادینه کرده است. فلسفه یونان فوقش شرک آلود بود، که الان با مراجعه به آثار افلاطون و ارسطو حتی شرک آلود بودن را هم آدم بسیار کم احساس می کند، (مدعیان بزرگ انبیائی هم حتی دارد) اما تمدن غرب خودِ شرک است، اگر شرک می خواست خود را به ظهور تام برساند، اگر شرک می خواست تمدن بشود؛ میشد همین چیزی که الان هست." 🔸در پاسخ بیان شد: این رو دیگه بنده اصلا نمی فهمم و چنین تعابیر و نگرشی اصلا با منطق و حکمت اسلامی و تصریحات متفکران انقلاب اسلامی نمی سازد. بلکه در تعارض صریح است. بلکه بیشتر رنگ و بوی ادبیات دهه ۶۰ دکتر فردید و دکتر داوری اردکانی و شاگردان ایشان و ... را دارد که خود دکتر داوری در دهه ۹۰ کاملا از آن بازگشت و توبه کرد. اما برخی شاگردان و دنباله روهای حوزوی آنها همچنان بر آن نگرش ... اصرار دارند. این نگرش را باید حکیمانه به بوته نقد گذاشت و از نو به آن نگریست تا بهتر از و ریشه های نظری آن مطلع شد. غرب ستیزی مطلق ریشه در تفکرات خود غرب و پست مدرنیسم و نومارکسیسم دارد نه ادبیات اسلامی و حکمت الهی که بر پایه فطرت جهان و انسان را تبیین می کند. 🔹اضافه بر آن در اينجا عرض می شود که: غرب پرستي و غرب ستیزی دو روی یک سکه است و آبشخور فکری و بنیان‌های نظری هر دو در دنیای غرب تکون يافته است و بارور شده است و برای هر دو جریان، در دنیای غرب و توسط اندیشمندان و متفکران، نظریه پردازی می شود و اثر علمی و فلسفی تولید می شود. برآیند هر دو نگرش نه تضعیف غرب و تجدد، بلکه استحکام و استقرار بیشتر آن است و زمینه را برای طرح تمدن نوین اسلامی از بین می برد. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌عدم توجه اسلام به شكلهای زندگی و توجه به روح زندگی 🔹علت دومی كه در اسلام وجود دارد [و موجب هماهنگی با توسعه و تحول دنیاست ] همان است كه در ضمن عرایضم اشاره كردم كه اسلام به صور و شكلهای زندگی توجه ندارد، هیچ عنایت ندارد كه شكلی از شكلهای زندگی را تثبیت كند، همیشه به روح زندگی توجه دارد و به همین جهت از تصادم با پیشرفتهای زندگی پرهیز كرده چون آنچه كه علم و صنعت و تكنیك آن را پیش می برد صورت زندگی و ابزار زندگی است، ساختمانها و [قالبهای زندگی است. مثال: ... اگر من بخواهم پول بدهم و در ازایش چیزی بخرم كه اساساً هیچ فایده ای به حال من ندارد، اسلام می گوید این معامله باطل است؛ تو باید در مقابل، یك مال بگیری؛ این كه ثروت نیست و به حال تو فایده ندارد، یا فایده ای است كه تو خیال می كنی فایده است ولی اسلام به رسمیت نمی شناسد. از آن طرف فقها گفته اند چون اسلام استفاده از اعیان نجسه را تحریم كرده پس خرید و فروشش جایز نیست و از نوع معاملات باطل است. مثلاً خون. استفاده ای كه از خون در آن وقت می كردند این بود كه خون را می خوردند. 🔸اسلام خوردن خون را تحریم كرده است. حالا اگر زمان تغییر كرد و برای خون استفاده ای كشف شد و خون مورد استفاده ای غیر از آن استفاده ای كه قبلاً می كردند و اسلام آن را تحریم كرده بود قرار گرفت، استفاده ای كه خود اسلام هم آن را جایز می داند، مثل همین كه از خون انسانی در بدن انسان دیگر یا برای مجروحین استفاده می كنند، [در این صورت حكم تغییر می كند. ] اسلام گفت خون خوردن حرام است، نگفت خون تزریق كردن به بدن دیگری حرام است. در گذشته اگر معامله روی آن انجام می شد مصداق اكل مال به باطل بود. امروز تغییر كرد، دیگر مصداق اكل مال به باطل نیست. 🔹بنابراین آن قانونی كه در خود قرآن هم به آن تصریح شده(لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ) [بقره/188 و نساء/29] ثابت و تغییرناپذیر و نسخ ناپذیر است. ولی یك چیزی یك روز اگر روی آن معامله بشود مصداق اكل مال به باطل است، روز دیگر نیست. چون آن اكل مال به باطل این را كنترل می كند بنابراین تغییر موضوع پیدا می شود. تغییر موضوع كه پیدا شد حكمش هم تغییر می كند. ولی این نسخ نیست. قانون اسلام نسخ نشده، موضوع عوض شده و تبدل پیدا كرده است. ... 🔸مثال دیگر: شما در فقه یك باب می بینید به نام سَبق و رمایه، یعنی بر هر مسلمانی مستحب است كه اسبدوانی بكند و حتی می دانید كه پول گذاشتن در هر جای دیگر جایز نیست، در اینجا جایز است: لا سَبْقَ اِلاّ فی خُفٍّ اَوْ حافِرٍ اَوْ خَیْلٍ. رمایه هم تیراندازی و از مستحبات است. ممكن است كسی بگوید این كتاب سبق و رمایه ی فقه اسلامی بكلی منسوخ شده، چون حالا نه به اسبدوانی و مسابقه ی اسبدوانی چندان احتیاج است مگر برای تفنن، و نه به تیراندازی با تیر و كمان نیازی هست. 🔹ولی اگر كسی مطالعه كند می بیند سبق و رمایه ناشی از یك اصل ثابت است و آن این است: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ [1]. اسلام یك دین اجتماعی است و برای ملت اسلام نیروی دفاعی خیلی قوی می خواهد، می گوید در مقابل دشمن تا حد اعلی باید نیرومند بشوید. اسبدوانی و تیراندازی را سنت كرد برای اینكه می خواست سربازهایش در میدانهای مبارزه قوی و نیرومند باشند. روح این حكم، «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ » است. سبق و رمایه جامه ای است كه اسلام بر آن اصل ثابت و نسخ ناشدنی پوشانده است. و به عبارت دیگر سبق و رمایه شكل اجرایی «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ » است. تا وقتی سبق و رمایه سنت مستحب است كه آن وظیفه ی خودش را در اجتماع انجام بدهد. 🔸وقتی یك چیز دیگر به جای این تیراندازی و اسبدوانی آمد و وظیفه ی آن را چیز دیگر دارد انجام می دهد پس شكل اجرایی «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ » این نیست، چیز دیگر است، در شكل دیگر باید اجرا بشود. 🔹اسلام برای نیازهای ثابت قانون ثابت وضع می كند ولی برای نیازهای متغیر وضع متغیر در نظر می گیرد. وضع متغیر این است كه این را پیوند كرده با آن اصل ثابت. برای یك عالم دانشمند روشنفكر اسلامی كافی است كه بگوید موضوع تغییر كرد، آنچه كه من باید اجرا كنم آن است. می گویید مسابقه حالا با تفنگ است؟ بسیار خوب، این به جای آن. اكنون باید با هواپیماهای میگ و فانتوم مسابقه داد؟ بله، اكنون مسابقه باید در آن میدان صورت بگیرد؛ چون اسلام عاشق تیر و كمان كه نیست، اسلام عاشق قوّت و نیرومندی است. آن را به خاطر این گفته است. این قالب و پیكری است از برای آن روح. و باز هم من مثال در باب علم و غیر علم زیاد دارم. 🖌مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 486 ایتا https://eitaa.com/hekmat121
📌اسلام و مظاهر توسعه ی علم و تمدّن 📍فیلسوف و فقیه انقلاب اسلامی، استاد شهید مطهری: 🔹اسلام هرگز به شكل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است. تعلیمات اسلامی همه متوجّه روح و معنی و راهی است كه بشر را به آن هدفها و معانی می رساند. اسلام هدفها و معانی و ارائه ی طریقه ی رسیدن به آن هدفها و معانی را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه ی تمدّن و فرهنگ پرهیز كرده است. 🔸در اسلام یك وسیله ی مادّی و یك شكل ظاهری نمی توان یافت كه جنبه ی «تقدّس» داشته باشد و مسلمان وظیفه ی خود بداند كه آن شكل و ظاهر را حفظ نماید؛ از این رو پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه ی علم و تمدّن، یكی از جهاتی است كه كار انطباق این دین را با مقتضیات زمان آسان كرده و مانع بزرگ جاوید ماندن را از میان بر می دارد. استاد مطهری، ختم نبوت، مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 191 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌اسلام و هماهنگی با وضع متغیّر بشری 📍فیلسوف و فقیه انقلاب اسلامی، استاد شهید مطهری: 🔸رمز دیگر خاتمیّت و جاودانی بودن این دین كه آن نیز از هماهنگی با قوانین فطری سرچشمه می گیرد این است كه برای احتیاجات ثابت و دائم بشر قوانین ثابت و لایتغیّری در نظر گرفته و برای اوضاع و احوال متغیّر وی وضع متغیّری را پیش بینی كرده است. 🔹قبلاً گفتیم كه پاره ای از احتیاجات بشر، چه در زمینه های فردی و چه در زمینه های اجتماعی، وضع ثابتی دارد و در همه ی زمانها یكسان است. نظامی كه انسان باید به غرایز خود بدهد كه «اخلاق» نامیده می شود و نظامی كه باید به اجتماع بدهد كه «عدالت» خوانده می شود و رابطه ای كه باید با خالق خود داشته باشد و ایمان خود را تجدید و تكمیل كند كه «عبادت» نامیده می شود، از این قبیل است. 🔸قسمتی دیگر از احتیاجات بشر متغیّر است و از لحاظ قانون وضع متغیّری را ایجاب می كند. اسلام برای این احتیاجات متغیّر وضع متغیّری در نظر گرفته است از این راه كه این اوضاع متغیّر را با اصول ثابت و لایتغیّر مربوط كرده است و آن اصول ثابت در هر وضع جدید و متغیّری قانون فرعی خاص و متناسبی تولید می نمایند. به ذكر دو مثال قناعت می كنیم: 🔹در اسلام یك اصل اجتماعی هست به این صورت: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ، تا آخرین حدّ امكان در برابر دشمن نیرو تهیّه كنید و نیرومند باشید. 🔸این اصل را «كتاب» یعنی قرآن به ما تعلیم می دهد. از طرف دیگر، در سنّت یك سلسله دستورها رسیده است كه در فقه به نام «سبق و رمایة» معروف است؛ دستور رسیده كه خود و فرزندانتان تا حدّ مهارت كامل، فنون اسب سواری و تیراندازی را یاد بگیرید. اسبدوانی و تیراندازی جزء فنون نظامی آن عصر و بهترین وسیله ی تهیّه ی نیرو و نیرومند شدن در مقابل دشمن در آن عصر بوده است. ریشه و اصل قانون «سبق و۸ رمایة» اصل «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» است؛ یعنی تیر و شمشیر و نیزه و اسب از نظر اسلام اصالت ندارد و جزء هدفهای اسلامی نیست، آنچه اصالت دارد این است كه مسلمانان باید در هر عصر و زمانی تا آخرین حدّ امكان از لحاظ قوای نظامی و دفاعی در برابر دشمن قوی باشند. 🔹در حقیقت، لزوم مهارت در تیراندازی و اسبدوانی، جامه ای است كه به تن لزوم نیرومندی در برابر دشمن پوشانده شده است، و به عبارت دیگر، مهارت در تیراندازی و اسبدوانی شكل اجرائی نیرومند بودن در آن عصر و زمان بوده است. لزوم نیرومندی در مقابل دشمن، قانون ثابتی است كه از یك احتیاج ثابت و دائم سرچشمه می گیرد؛ امّا لزوم مهارت در تیراندازی و اسبدوانی مظهر یك احتیاج موقّت است و با مقتضیات زمان و توسعه ی عوامل فرهنگی و فنّی تغییر می كند و چیزهای دیگر از قبیل لزوم مهارت در به كار بردن سلاحهای امروز جای آن را می گیرد. 🔸مثال دیگر: پیغمبر اكرم (ص) فرموده است طلب دانش بر هر مسلمان واجب است. دانشمندان اسلامی به ثبوت رسانیده اند كه وجوب تحصیل دانش از نظر اسلام در دو مورد است: یكی در موردی كه تحصیل ایمان، به دانش بستگی دارد؛ و دیگر در مواردی است كه انجام یك وظیفه بدان بستگی پیدا می كند. 🔹در مورد دوم می گویند وجوب طلب دانش «تهیّؤی» است، یعنی برای این است كه انسان را برای عمل و انجام وظیفه آماده نماید. اینجاست كه تحصیل علوم از نظر وجوب و عدم وجوب به حسب مقتضیات زمان متفاوت می شود. در برخی از زمانها انجام تكالیف اسلامی حتّی تكالیف اجتماعی از قبیل تجارت، صنعت، سیاست و غیره نیاز چندانی به تحصیل دانش ندارد، تجربیّات عادی كافی است؛ ولی در زمان دیگر مانند زمان ما انجام این وظایف آنچنان پیچیده و دشوار است كه سالها درس و تخصّص لازم است تا انجام تكالیف اجتماعی اسلامی (واجبهای كفایی) امكان پذیر گردد. از این رو تحصیل علوم سیاسی و اقتصادی و فنّی و غیره كه در عصری واجب نبود در عصر دیگر واجب می شود. چرا؟ چون اجرا و عملی ساختن اصل لزوم حفظ حیثیّت و عزّت و استقلال جامعه ی اسلامی كه یك اصل ثابت و دائم است در شرایط این زمان جز با تحصیل و تكمیل دانش حاصل نمی شود، و انجام این تكلیف در شرایط و زمانهای مختلف به یك شكل نیست. 🔸از این گونه مثالها زیاد می توان پیدا كرد. 🖌ختم نبوت، مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 193 -195. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌طب سنتی و روایی از منظر رهبر معظم انقلاب 🔹پژوهش در طب سنتی و روایی با بلامانع می‌باشد. 🔸استفتا از محضر رهبر معظم انقلاب: س۳۳. انجام دادن تحقیق و پژوهش در مورد حجامت و فصد و سایر موضوعات پزشکی مشابه که در روایات موجود است، مطابق با استانداردهای علمی بین‌المللی و بررسی آماری نتایج حاصل از آن، از نظر شرعی چه وجهی دارد؟ ج. با رعایت اصول و موازین پزشکی روز بلامانع می‌باشد. منبع: سایت دفتر مقام معظم رهبری https://www.leader.ir/fa/book/151?sn=22096 ✔️یعنی ملاک و معیار سنجش طب سنتی و روایات در این باب، اصول و موازین پزشکی روز است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌اهمیت و اعتبار پزشکی جدید در استفتائات امام خامنه ای: (به مناسبت ۵ اسفند روز بزرگداشت حکیم و طبیب اخلاقی زکریای رازی) 🔹س ۱۳۳۱. امروزه کدام یک از تخصص های علمی برای اسلام و مسلمین مفیدتر است؟ ج. شایسته است که علما و اساتید و دانشجویان دانشگاه ها به همه ی تخصصهای علمی مفیدی که مورد نیاز مسلمانان است اهتمام بورزند تا از اجانب به خصوص دشمنان اسلام و مسلمین بی نیاز شوند و تشخیص مفیدترین آن ها با مسئولین ذی ربط با درنظر گرفتن شرایط موجود می باشد. 🔸س ۱۳۳۴. دانشجویی به مدّت چهار سال است که در دانشکده پزشکی درس می خواند و علاقه شدیدی به فراگیری علوم دینی دارد، آیا ادامه تحصیل در رشته پزشکی برای او واجب است یا این که می تواند آن را رها کرده و به تحصیل علوم دینی بپردازد؟ ج. دانشجو در انتخاب رشته تحصیلیِ خود آزاد است ولی در این جا نکته ای وجود دارد که شایسته است به آن توجه شود و آن این که اگر فراگیری علوم دینی به خاطر توانایی خدمت به جامعه اسلامی اهمیّت دارد، تحصیل در رشته پزشکی هم به قصد آمادگی برای ارائه خدمات پزشکی به امّت اسلامی و درمان بیماری و نجات جان آنان از اهمیّت زیادی برخوردار است. 🔹س ۱۳۱۷. مباحث من راجع به تحقیقاتی است که در محافل علمی غرب راجع به تسکین درد از طریق معالجه با موسیقی، معالجه با لمس، معالجه با رقص، معالجه با دارو و معالجه از طریق الکتریسیته مطرح است و مباحث آنان در این زمینه نتیجه هم داده است، آیا شرعاً مبادرت به این تحقیقات جایز است؟ ج. تحقیق راجع به امور مذکور و آزمایش مقدار تأثیر آن ها در درمان بیماری ها شرعاً اشکال ندارد به شرطی که مستلزم ارتکاب اعمالی که شرعاً حرام هستند نباشد. 🔸فراگیری علوم پزشکی برای بانوان س۲۹. با توجه به مراجعه‌ی زنان به برخی پزشکان مرد و آثار مترتب بر آن، آیا بر زنانی که استعداد یادگیری علوم پزشکی مربوط به زنان را دارند، واجب است که این علوم را یاد بگیرند؟ ج. یادگیری درحد رفع نیازهای ضروری، واجب کفائی است.   🔹پژوهش در طب اسلامی س۳۳. انجام دادن تحقیق و پژوهش در مورد حجامت و فصد و سایر موضوعات پزشکی مشابه که در روایات موجود است، مطابق با استانداردهای علمی بین‌المللی و بررسی آماری نتایج حاصل از آن، از نظر شرعی چه وجهی دارد؟ ج. با رعایت اصول و موازین پزشکی روز بلامانع می‌باشد. 🔸اختلاف نظر استاد و دانشجو معاینه س۳۹. بسیاری از اساتید ذکر می‌کنند که بهترین معاینه، کاملترین آن است و عدم توجه به این موضوع در مواردی موجب اعتراض استاد به دانشجو می‌شود، در حالی که با تأمل در شرایط بیمار و لزوم عمل، دانشجو تشخیص می‌دهد که بسیاری از معاینات ضرورتی ندارد، تکلیف او در این صورت چیست؟ ج. در این زمینه دانشجویان باید به مسئولین مافوق مراجعه کنند تا آن‌ها هماهنگی‌‌‌های لازم را انجام دهند و در صورت عدم هماهنگی موارد آن مختلف است و در هر جا که ضرورت باشد باید بر اساس آن عمل نمود. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌 حکمت و سلامت 🔹عرصه علم، عرصه مواجهه حکیمانه بر منهج اجتهاد است و این در بستر عقلانیت تعاملی و اتصال تمدنی شکل می گیرد نه آنگونه که متاسفانه برخی از گسست و تقابل سخن می گویند و با "غیریت سازی" های نابجا، سعی در قطبی سازی علم و جامعه دارند. 🔹ما باید به سمت حرکت کنیم. 🔸انقلاب اسلامی طرحی برای هدایت و مدیریت توحیدی جهان برپایه فطرت مشترک انسانی بود. در این طرح، بر اساس حکمت و بر منهج اجتهاد، عناصر مشترک اجتماع و سیاست شناخته شد و براساس آن مشترکات انسانی، راه برون رفت از افتراقات شرک آلود و تکثر گرا تبیین شد. شرک زدایی از جهان نه پایه نفی علم و مظاهر تمدن بلکه بر پایه تغییر نظام معنایی حاکم بر حیات انسانی بود نظامی که روح تازه ای به کالبد بشریت بخشید و افق حاکمیت توحید و صلح جهانی بر محور مشترکات فطری انسان نوید می داد. 🔹بر همین پایه باید با علوم و فنون انسانی از جمله پزشکی و نظام سلامت روبرو شد، بدون تردید نظام سلامت و پزشکی مدرن علی رغم نکات مثبت دارای ضعف های جدی در مبانی فکری و نظام اخلاقی است. بخصوص این مشکلات در جامعه ما به دلایل متعددی بسیار آشکار و واضح است. اما راه حل ایجاد تقابل میان پزشکی جدید و طب سنتی، حفظ یکی و نفی دیگری نیست. نه امکان آن وجود ندارد نه مطلوب است. بلکه حرکت به سمت طراحی مکتب جامع بهداشت و سلامت توحیدی است. 🔸 برای این مهم مقدمتا باید شاخصه ها و مؤلفه های فلسفی و بنیادین آن را استخراج کنیم. این وظیفه نه بر عهده اطبا و پزشکان بلکه رسالت حکیمان و فقیهان روشمند و نظام ساز است. 🔹 حکمت که خود مظهری از سلامت انسان و عنصر مهم در بهداشت فکری و روانی جامعه است نسبت به نظام سلامت و بهداشت نمی تواند و نبایست بی تفاوت باشد و می بایست به اين عرصه ورود کند و طرح کلان و اصول کلی نظام بهداشت و سلامت جامعه را در افق جهانی و تمدنی تبیین نمايد. 🔸بدون حکمت و فقاهت، این مسیر توسط انسانهای جزء نگر به انحراف کشیده می شود و بر پایه حب و بغض های مختلف، شیوه تقابل و ستیز را در پیش گرفته و به نفی بخش هایی از میراث بشری خواهند پرداخت. 🔹دعوا های امروزه در جامعه ایرانی و فضای مجازی نسبت به طب سنتی و پزشکی جدید، ناشی از غیبت حکیمان و فقیهان نظام ساز و نبود منطق حکمی و منهج اجتهادی در این عرصه است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌عقلانیت و سیاست 🔰 انقلابی بودن باید با عقلانیت همراه باشد/ برای بازسازی انقلابی و عقلانی همه عرصه‌های مدیریتی همت کنید 🔻 رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار رئیس‌جمهور و هیئت دولت سیزدهم: در مدت خدمت و مسئولیت، همت‌تان را متمرکز کنید بر اینکه یک بازسازی انقلابی و البته عقلانی و فکورانه در همه‌ی عرصه‌های مدیریتی ان‌شاء‌اللّه بوجود بیاید. 🔹 انقلابی بودن حتماً بایستی همراه باشد با عقلانیت که این شیوه‌ی صحیح جمهوری اسلامی از اول کار تا امروز این بوده که حرکت انقلابی با حرکت اندیشه‌ورزانه و عقلانی همراه باشد. ۱۴۰۰/۶/۶ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌عصاره نظریه سیاسی امام خمینی "اینکه انسان را معذَّب خواهد کرد این است که کمال را عوضی گرفته است. خیال می‌کند کمال رئیس شدن است، رئیس اداره شدن است. رئیس اداره که می‌شود، می‌بیند اینکه کم است این اداره چه است، رئیس یک کشور شدن است. وقتی رسید، می‌رود سراغ آن کشور دیگر. آن هم وقتی رسید، می‌رود سراغ دیگری. همه عالم را به او بدهند باز سیر نمی‌شود. برای این است که کمال مطلق آرزوی انسان است. فطرت انسان فِطْرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا . این فطرت توحید است. فطرت کمال مطلق است. تا آنجا نرسید، هِی می‌خواهید. دنبال یک گمشده‌ای شما هستید. عوضی می‌گیرید آن گمشده را. ماها همه عوضی می‌گیریم. هر کس خیال می‌کند اینکه آن چیزی که دیگری دارد کاش مال من بود، وقتی پیش دیگری می‌روی، می‌گوید آن چیزی که آن دارد کاش پیش من بود. هر دوشان هم برسند به آن مطلب، می‌بینند نه این آن نبود. دنبال چیزی شما هستید که آن کمال مطلق است؛ یعنی همه در فطرتشان خداست. و این اثبات می‌کند که یک همچو کمال مطلقی تحقق دارد." صحیفه امام خمینی، ج۱۴ ص ۲۰۵. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
بازسازی انقلابی، عقلانی و حکمت بنیان ساختار فرهنگی کشور ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌تعامل انسانی و تقابل اجتماعی بخش اول: 🔹تعامل و تقابل، تعاون و تضاد دو مفهوم مهم در علوم انسانی و اجتماعی است. در یک تقسیم بندی کلی، علوم انسانی و اجتماعی به دو دسته، ۱. تعامل محور و ۲. تضاد بنیان تقسیم می شوند. 🔸علوم اجتماعی تعامل محور و تعاون بنیان، حقیقت نوع انسان را بر پایه عناصر ارتباطي مشترک و توحیدی (وحدت گرا) استوار می داند و بر این عقیده استوار است که انسان فطرتا و طبیعتا میل به خوبی ها و زیبایی ها و ارتباطات همدلانه دارد و همین اساس شخصیت و شاکله وجودی او را می سازد. حب و دوستی که منشعب از قلب انسانی است اصالت و تقدم دارد و تنفر و بغض امر تبعی و در حاشیه حب برای حفاظت و پاسداری از آن شکل می گیرد. 🔹اگر چه این انسان پس از آنکه وارد حیات اجتماعی می شود بواسطه فعلیت ابعاد حیوانی و تزاحم منافع و بهره گیری ها لاجرم به تقابل و تضاد رفتاری وادار می شود اما این تحمیل حیات اجتماعی است. در این نگرش، اساس انسان تعامل است و تقابل و تضاد(دیالکتیک) فرع بر زندگی اجتماعی و حیات این جهانی است. 🔹بر پایه این اصل مهم و بنیانی، می بایست پدیده های اجتماعی را تبیین و به تجویز هنجارها و برنامه ها پرداخت. در واقع رسالت علوم انسانی و علوم اجتماعی اولا شناختن اتواع ارتباطات و چرایی تحمیل تضادها و تقابلها است و ثانیا، بازگرداندن همه انسانها به فطرت و سرشت اولیه ی تعامل محور و تعاون گرا است. 🔸در این رویکرد، طرح تمدن بر پایه و معرفی عناصر مشترک برادری و اخوت انسانی استوار است. به تعبیر دیگر، طرحی ظرفیت و استعداد تمدن سازی را دارد که بر مفاهیم برادری و تعامل عناصر مشترک انسانی تاکید داشته باشد و بتواند برای همه بشریت احساس اعتماد و تعامل متقابل را ایجاد کند. 🔹در این طرح، غیریت سازی و تمایز نیز باید براساس مفهوم تعامل و تعاون باشد به این معنا که "غیر ما"، طرحی است که بر تقابل و تضاد اصرار دارد و به بهانه های مختلف انسان‌ها را از هم دور می کند و در برابر هم قرار می دهد. 🔹 تاکید بر و صورتبندی مفاهيم اجتماعی و شبکه روابط مختلف انسان بر پایه آن مفهوم مرکزی، ما را به نظریه می کشاند و برای تفاهم و گفتگوی اجتماعی در عرصه عمومی زیرساخت واقعی و محکم فراهم می کند. 🔹در این رویکرد، تفاهم و گفتگو یک اصل اساسی در حیات اجتماعی است اما تفاهم و گفتگو نه براساس منافع مادی مشترک و یا قرارداد اجتماعی بلکه بر پایه فطرت توحیدی و خوبی ها و زیبایی های انسانی امکان پذیر است. خوبی ها و زیبایی که حسن ذاتی دارد و همگان به راهنمایی انبیا و اولیای خدا و شاگردان مکتب انبیا و ره روان حکمت، توان راه یابی به آنها را دارد. 🔸تفاهم و گفتگو بر پایه فطرت و با بهره گیری از عقل و حکمت راهنمای انسان به سوی اتصال تمدنی، تعامل انسانی و همگرایی اجتماعی است و همین عامل رهایی از تضادهای اجتماعی و اسارتهای خودساخته و جبر طبیعت، جامعه و تاریخ است. 🔹رهایی بخشی اجتماعی و انقلاب و اصلاح در پرتو منطق تعامل انساني و همگرایی فکری و قلبی و امید بخشی حکیمانه ممکن است، نه در سایه منطق تضاد و دیالکتیک. اشتباه بزرگ جریان‌های چپ در همین نکته است که فکر می کنند با تکیه بر تضاد محض بدون ساخت اساس واقعی و فطری برای تعامل و همگرایی می توانند انسان را اسارتها و ظلم ها آزاد کنند در حالیکه دمیدن در آتش تقابل و تضاد محض بدون توجه به زیرساخت فطری و واقعی تعامل و تفاهم، در واقع کمک به حفظ وضع موجود و بهانه دادن به جریان هایی است که با قدرت رسانه ای و امپراتوری های خبری و هنری، خود را ناجی انسان و محور وحدت جهانی معرفی می کند. 🔹از این رو است که معتقدیم مطلق رویه دیگر سکه است که هم ریشه در بنیان‌های تقابلی و تضادگرای تمدن مدرن دارد و هم زمینه را برای مظلوم نمایی و منجی نمایی غربیان فراهم می کند. 🔸 سنت اسلامی و همه ادیان توحیدی بر ، عقلانیت عمومی و دعوت به همگرایی نوع بشر بر (کلمه واحدة) استوارند و همواره تقابل و تضاد را امری عارضی و محصول جهل و دلبستگی به امر محدود و ناپایدار تفسیر می کنند. ادامه دارد... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌تفکر توحیدی؛ مرز بین طب قدیم و جدید ✔️دکتر علی اکبر ولایتی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، در همایش نظام سلامت از منظر اسلام با تاکید بر آموزه‌های رضوی که در تالار ابن سینا مشهد برگزار شد، گفت: 🔹در طب مدرن برای همه افراد داروی یکسانی در نظر گرفته می‌شود، در برخی اوقات عوارض زیادی را نیز با خود به همراه دارد، اما با احیای طب سنتی مبتنی بر تنوع مزاج، می‌توان بسیاری از امراض را درمان کرد. 🔹 در گذشته نزدیک، واژه طب سنتی مرسوم نبود؛ به گونه‌ای که گذاشتن عنوان سنتی در کنار واژه طب موجب تهجر این علم شده و از کاربرد این علم در عصر مدرن کاسته است.طب مشرقی جایگزین طب سنتیوی با اشاره به اینکه بهتر است طب مشرقی جایگزین واژه سنتی شود، عنوان کرد: 🔸غربی‌ها با تفاخر به دسترسی به علوم به ظاهر مدرن و با انکار سابقه و تمدن علمی مشرق زمین به ویژه تمدن ایران اسلامی، همواره به دنبال سرکوب و تضعیف ریشه‌های علمی و کم جلوه دادن این توانمندی ریشه‌دار تاریخی در مشرق زمین و میان مسلمانان بوده‌اند. 🔹ولایتی با اشاره به اینکه بر اساس تاریخ پزشکی موجود در زمان ستارخان پزشکی به نام نظام‌الحکما اولین عمل جراحی را انجام داد، ابراز کرد: این طبیعی است که هر علمی که زمان بر آن بگذرد، مورد بازنگری قرار می‌گیرد، به عنوان نمونه نظریه بطلمیوس در نجوم و نظریه جالینوس در علم پزشکی، هر دو به نوبه خود بازنگری شده‌اند، پس بازنگری در طب به معنای ناکارآمدی آن نیست. 🔸علما زینت دربار امراء بودند وی با تاکید بر اینکه تمدن اسلامی تلفیقی از تمدن برگرفته از آیات و روایات و تمدن دوره مسلمان‌ها است، اظهار کرد: در عصر ساسانی در ایران، تعلیم و تعلم ویژه افراد خاص و متمول بوده است و افراد فرودست حق تعلیم و علم‌آموزی نداشتند، در حالی که با ورود اسلام تعداد علم‌آموزان در ایران روز به روز افزایش یافت و علم‌آموزی جزو افتخارات گشته و علما زینت دربار امراء شدند. 🔸وی با بیان اینکه قرآن کتاب طب نیست، بنابراین نام‌گذاری همایشی با عنوان طب و قرآن صحیح نیست، ابراز کرد: قرآن کتاب طب و نجوم و ریاضی نیست، اما هرگاه به قرآن مراجعه کنید، می‌بینید با آخرین علوم روز در هر زمینه‌ای مطابقت دارد. کتابخانه‌های غنی در سراسر ملل اسلامی در حوزه‌های مختلف علموی با تاکید بر اینکه وجود کتابخانه‌های بسیار غنی در سرتاسر ملل اسلامی نشان‌دهنده توجه مسلمان به علم‌آموزی است، اظهار کرد: اسلام، مردم را تشویق به علم‌آموزی کرد و آن را از انحصار افراد خاص درآورد و به عموم جامعه تعمیم داد و پیامبر(ص) قرآنی آورد که قسمش به علم و قلم است. 🔹ولایتی با اشاره به اینکه غربی‌ها منکر ریشه و عقبه فاخر علمی اسلام شدند، تصریح کرد: این در حالی است که تا اوایل قرن بیستم کتاب قانون ابوعلی سینا در دانشگاه مون پلیه فرانسه تدریس می‌شد. 🔸 بسیاری از معضلات طب را علم جدید نمی‌تواند حل کند، زیرا انسان یک کل تفکیک‌ناپذیر به عنوان یک موجود زنده و دارای مزاج‌های اربعه و روح است. 🔹طب قدیم قائل به وحدت و استوی اضافه کرد: طب قدیم قائل به این وحدت و تفکر توحیدی در خالق و مخلوق در توصیف انسان و سایر موجودات زنده است که این نگاه در طب جدید وجود ندارد. 🔸استفاده از هر دارویی در طب جدید بیش از یک حدی عوارض جبران‌ناپذیر دارد، با این حال مدام از طب مشرق زمین ایراد می‌گیرند، مگر علم طب جدید کم اشکال دارد؟ تحقیقات و آمار نشان می‌دهند که تعداد موارد مداخلات مضر اطباء در درمان بیماری‌ها، بیش از موارد مداخلات مفید آنان است .وی توجه به طب اسلامی را حلال بسیاری از مشکلات درمانی توصیف و بیان کرد: احیاء طب اسلامی و سنتی مبتنی بر تنوع مزاجی و وحدت در طبیعت انسان، حیوان، گیاهان و جمادات است که می‌تواند در بسیاری از امراض کارگشا باشد. 🔹ولایتی با تاکید بر اینکه همه افراد به طب سنتی متمایل است، گفت: به همین دلیل طب سنتی در تمام نقاط دنیا وجود دارد و شمار زیادی از مردم به آن روی می‌آورند. 🔹وی به ایرادهای جدی طب جدید اشاره و بیان کرد: طب جدید اشکالات زیادی دارد و پزشکان نیز معتقدند بیش از 90 درصد مرض‌ها به خودی درمان می‌شوند و نیازی به دخالت پزشک ندارد، اما با این حال کسی نمی‌گوید که به دکتر نروید. 🔸وی با تاکید بر اینکه طب اسلامی در عین راحتی برای تجویزکنندگان آن نیاز به گذراندن دوره‌های آموزشی دارد. 🔹 هرکس نمی تواند مبادرت به انجام این طب کند و همین روش که بعد از پزشکی عمومی، تخصص طب سنتی را دریافت می‌کنند، بهترین راهکار است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌جایگاه هندسی علم طب و پزشکی ✔️دکتر جاوید حاج علی اکبری (پزشک عمومی، متخصص طب سنتی و مدرس فلسفه و عرفان اسلامی) بخش اول: 🔹اشاره 🔹نگاه عمیق و ژرف به انسان، به عنوان اشرف مخلوقات و توجه به وسعت روح و فراخنای وجود او از اصلی ترین امتیازات طب اسلامی بر طب جدید است. به همین جهت است که طب در نگاه حکمت قدیم، شاخه ای از حکمت و طبیب را حکیم می نامیدند. مطالعه و دقت در طب اسلامی ما را با جهانی جدید و ناشناخته و اتفاق هایی فراتر از آنچه به چشم می آید آشنا می سازد. 🔸حکمت 🔹علم طب را زیر مجموعه حکمت می دانستند و حکیم که یکی از اسماء و صفات الهی ست به کسی می گفتند که اشرافش به همه علوم باشد. خود کلمه حکمت از ریشه حَکَمَ به معنای محکم کردن است علمی که موجب استحکام و قوت روح انسان می شود، آنچه با برهان و دلیل همراه است  وشک و شبهات در آن راه ندارد اصلاحا حکمت می گویند. 🔹حکمت را تقسیم می کردند در حکمت الهی و طبیعی به دو قسم  یکی حکمت عملی آنچه در عمل ما با آن سر و کار داریم و دیگری حکمت نظری. 🔹حکمت عملی: 🔸اول) تدبیر منزل؛ تدبیر منزل که علم گسترده ایست و مقام معظم رهبری اخیرا  در بیاناتشان  تاکید فرمودند بر ترویج سبک زندگی اسلامی و ما هم بر اساس سخنان این ولی الهی این جلسات را برگزار نمودیم . 🔸دوم)تدبیر مدن؛ یعنی سیاست، سیاست گذاری کلان ، و اداره جامعه بر اساس حکمت ،همان چیزی که  امروز انشاء الله در کشور ما زیر پوشش ولایت امیر المومنین (علیه السلام) بر اساس نظریه ولایت فقیه و اجرای احکام شریعت الهی در همه مناسبات اجتماعی در حال اجراست. این می شود تدبیر مدن ( در بخش اقتصاد، در بخش امور قضایی، امور اجرایی و مقننه)  همه اینها بر اساس حکمت عملی. 🔸سوم) تدبیر اخلاق 🔹 حکمت نظری: 🔸 حکمتی است که با عمل و اجرا سر و کار ندارد بلکه در حوزه نظر و در ارتباط با فهم و اندیشه است. حکمت نظری خودش به دو قسم تقسیم می شود: اول) در رابطه با موجوداتی که مادی هستند (یعنی دارای بعد طول، عرض، عمق و زمان اند یا به عبارت دیگر دارای دو بعد هندسی و بعد زمانی می باشند) که اصطلاحا این علم را طبیعییات می گویند. حکمت نظری در رابطه با وجود و هستی اشیاء بحث می کند وکاری به چیستی اشیاء ندارد. دوم) بخش دوم حکمت نظری موضوعش موجوداتی است که بدون ماده هستند که اصطلاحا به آنها مجردات می گویند و در رابطه با حقایقی بحث می کند که معقول اند یعنی جسم ندارند ماده ندارند که به آنها ماوراء الطبیعه یا متافیزیک  نیز می گویند. 🔹حالا جایگاه هندسی علم طب در این اقسام حکمت کجاست؟ طبیعییات خودش تقسیم می شود به ریاضیات و امور طبیعیه:  اول ریاضیات:  ریاضیات در مورد جسم بحث می کند چرا؟ چون ریاضیات جسم را در حالتی که ثابت است مورد مطالعه قرار می دهد  یعنی به تغییراتی که در جسم صورت می گیرد کاری ندارد، ریاضیات بررسی ماده است از نظرگاه عددش که اصطلاحا به آن کم منفصل می گویند. اما خود ریاضیات تقسیم می شود به چند قسم: اول حساب است، حساب ماده را از نظر عددش مورد بررسی قرار می دهد. دوم هندسه است کلمه هندسه معرب اَندَزِه است که وجود مبارک صادق آل محمد (علیه السلام) در روایتی فرمودند: یکی از اسماء خداوند تعالی مهندس است یعنی هر چیزی را به اندازه و حد خاصی ایجاد فرموده است که نفع و خاصیت را تمام بکند به گونه ای که اگر آن اندازه نباشد آن خاصیت و آن کیفیت و آن اثر از آن شئ پدید نمی آید البته این اسم در روایت آمده است گرچه بنده تا به حال در دعا ندیده ام. علم هندسه جسم را از نظر شکل ظاهری بررسی می کند که اصطلاحا به آن کم متصل می گویند. هیئت و نجوم بخش سوم علم ریاضیات است که شئ و جسم را در کائنات مورد بررسی قرار می دهد مثلا رابطه کره زمین با کیهان با خورشید با سایر سیارات و تاثیرات اینها بر یکدیگر. وجود مبارک امام باقر (علیه السلام) فرمودند: به شرق عالم بروید یا به غرب عالم بروید هیچ علم صحیحی را نمی یابید مگر اینکه از خانه ما اهل بیت (علیهم السلام) خارج شده باشد. کما اینکه در بحث هیئت و نجوم نیز یک بخش عظیم( حدود ۷ جلد ) از روایات اهل البیت (علیهم السلام) در کتاب شریف بحار الانوار در باب السماء و العالم است. بخش چهارم ریاضیات، موسیقی است، موسیقی بررسی جسم مادی از نظر نظم، ترتیب و وزنش است. ادامه دارد .... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌جایگاه هندسی علم طب و پزشکی ✔️دکتر جاوید حاج علی اکبری (پزشک عمومی، متخصص طب سنتی و مدرس فلسفه و عرفان اسلامی) بخش دوم: 🔹اما بخش دوم حکمت ، امور طبیعیه است: بررسی ماده از نظر تغییراتی که در آن صورت می گیرد مانند شیمی و فیزیک و … . مثلا اگر تغییرات رخ داده در جسم حیوان مورد بررسی قرار بگیرد اصطلاحا می گویند «علم الحیوان»که ما کتاب های فراوانی در علم الحیوان داریم. کتاب شفای جناب بو علی سینا یک بخش اعظمش در شناخت حیوانات است از جمله عجائب و غرائبی که در عالم حیوانات است. 🔹اگر تغییرات رخ داده در جسم نبات مورد بررسی قرار بگیرد اصطلاحا می گویند «علم النبات» که مشکات و منشاء اصلی این علوم از انبیاء عظام الهی و وحی ربانی بوده است. در محراب بیت المقدس گیاهانی رویش می یافت  که چون جناب سلیمان نبی (علیه السلام) زبان حیوانات را می دانستند این گیاهان با حضرت سخن می گفتند و تغییرات، تحولات و خواص خودشان را برای حضرت سلیمان (علیه السلام) بیان می کردند حضرت نیز ثبت می فرمودند و به حکماء عصر خودشان می آموختند از جمله اقلیدس و ارشمیدس که اینها حکما زمان سلیمان نبی (علیه السلام) هستند. 🔸یا وجود مبارک حضرت لقمان در روایت هست که ۴۰۰۰ گیاه در خواب با ایشان سخن گفتند و خواص و آثارشان را به ایشان بیان کردند. 🔹حال اگر تغییرات رخ داده در جسم انسان مورد بررسی قرار گیرد اینرا اصطلاحا علم طب می گویند. پس علم طب تغییرات و تحولات جسم را مورد بررسی قرار می دهد. 🔷 چند  قسم جسم داریم: ۱.جسم متکاثف ( جسم مادی یا بدن دنیایی) :  همین جسم مادی و عنصری است که داریم ، همین جسد مرئی مادی که قابل رویئت است و علمی که عهده دار بررسی تغییرات و تحولات و پاسداشت تعادل و در صورت برهم خوردن تعادل اعادت و بازگرداندن این تعادل به این جسم است علم طب می گویند. پس موضوع علم طب جسمانی (جسم متکاثف ؛ جسم مادی یا بدن دنیایی) است. ۲. جسم لطیف: جسم است ( یعنی دارای ابعاد است، دارای شکل است مقدار دارد، اندازه دارد) تمام صفات و خصوصیات ظاهری که در جسم شما هست در این جسم لطیف هم هست اما بدون ماده که اصطلاحا جسم لطیف برزخی می گویند. چون ماده ندارد در جایی هم نیست (مکان ندارد) همه جای بدن حضور دارد اما جایی را اشغال نمی کند ما معمولا در رویا  و خواب این جسم لطیف برزخی را مشاهده می کنیم.چراکه آن جسم دست دارد، پا دارد، می خورد، می چشد، لمس می کند، مقدار دارد، اندازه دارد، شکل دارد، ابعاد ثلاثه دارد اما ماده ندارد. 🔸انسان یک جسم دیگر هم دارد و آن جسم اخروی ست، جسم اخروی همان جسم برزخی ست که در لطافت شدید تر شده است آنقدر شدید و لطیف می شود که صفات انسان در آن جسم منعکس می شود مثلا اگر خدای نکرده فردی اهل اذیت و آزار و مکر و خدعه نسبت به بنده های خدا باشد این بدن آنقدر لطیف است که این صفات در آن متجسد و منعکس می شود و بدن در عالم آخرت به شکل مار و عقرب و … در می آید. 🔹 شما همین الان در همین عالم دنیا هم می بینید که بسیاری از حالات روحانی انسان مثلا ترس در جسم منعکس می شود و جسم این حالت را نشان می دهد. 🔸 آنقدر این بدن در عالم آخرت لطیف می شود که تمام صفات انسان در آن ظهور می کند در واقع این بدن اخروی به شکل صفات انسان است. 🔹 بنا براین جسد دنیوی مادی: هم صورت دارد هم ماده 🔸 جسد برزخی: که مقدار و اندازه و هندسه دارد بدون ماده جسد اخروی: همان جسد برزخی ست که در لطافت از آن شدید تر است. 🔸پس سه گونه جسم داریم: جسم کثیف، جسم لطیف، جسم الطف. ادامه دارد .... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121