فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 #منشور_روحانیت
سوم اسفند ماه سالروز صدور نامه تاریخی حضرت امام (ره) به حوزههای علمیّه و تعیین خط و مشی حوزه در ادامه و استمرار #نظام_جمهوری_اسلامی
🔹 این پیام را مثل یک #درس مثل یک #لوح_آسمانی که انسان #باید مکرّر بخواند، روحانیت و مردم بخوانند!
🔸 خود بنده بارها و بارها خواندهام و اینها #فیوضات_معنوی خداست بر قلب امام!
انسان باید روی کلمه کلمه آن تأمل کند و التذاذ روحی و معنوی ببرد!
#منشور_روحانیت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌اسلام و رشد عقلانیت
🖊معمار عقلانیت اسلامی در دوران معاصر حضرت امام خمینی:
🔸اسلام براى اين انسانى كه همه چيز است؛ يعنى از طبيعت تا ماوراى طبيعت تا عالم الهيت مراتب دارد، اسلام تز دارد، برنامه دارد اسلام. اسلام مىخواهد انسان را يك انسانى بسازد جامع؛ يعنى رشد به آن طور كه هست بدهد. حظّ طبيعت دارد، رشد طبيعى به او بدهد؛ حظّ برزخيت دارد، رشد برزخيت به او بدهد؛ حظّ روحانيت دارد، رشد روحانيت به او بدهد؛ حظّ عقلانيت دارد، #رشد_عقلانيت به او بدهد؛ حظّ الهيت دارد، رشد الهيت به او بدهد. همه حظوظى كه انسان دارد و به طور نقص است، الآن نرسيده است؛ اديان آمدهاند كه اين ميوه نارس را رسيدهاش كنند؛ اين ميوه ناقص را كاملش كنند.
🔹نبايد آقايان كه در اين غرب واقع شدهاند و غرب هم غرق در طبيعت دنياست و هيچ ملتفت به ماوراى طبيعت نيست؛ آقايان از اين مكتبها گول بخورند و خيال كنند كه انسان غير از اينكه مىخورد و مىخوابد و اينها، چيز ديگرى نيست، همين است، چيز ديگرى در كار نيست. اين اشتباهى است كه اسلام را بد شناختهاند آنهايى كه همهاش توجهشان به اين است و همه آيات و اخبارى كه در اسلام براى رشد انسان آمده برگرداندند به اين؛ و هم آنها در اشتباه بودند كه همه آيات و اخبار را برگرداندند به آن.
🔸 بايد هر چيزى سر جاى خودش عمل بشود؛ يعنى انسانْ رشد طبيعى داشته باشد به هر مقدار كه ممكن است؛ حظّ طبيعى داشته باشد به هر مقدار كه سالم است؛ البته روى موازين عفت و سلامت، و اين مرتبه را رشد كه پيدا كرد، مرتبه بعدش هم رشد داشته باشد، مرتبه بعدش هم رشد داشته باشد و همه ابعادش بسيج بشود تا يك انسان بشود.
🔹انسان شدن كار مشكلى است لكن لازم است براى انسان. مقصود من از اين حرف اين است كه شما خيال نكنيد كه اسلام آمده حيوان تربيت كند، آمده است كه خواب و خوراك براى حيوان درست كند. اين يكىاش است؛ اين را هم درست مىكند لكن اين يك بُعد است، آن هم بُعد آخرش است. بُعدهاى ديگرى دارد كه آنها هم همهاش از اسلام است و براى تربيت انسان است، و انسان را مىخواهد يك موجود رشيدى كه همه اين ابعاد را داشته باشد تربيت كند. و براى همه اينها هم دستور دارد اسلام؛ نسبت به يك جهتْ دونِ جهت ديگرى نيست؛ براى حكومت اسلامى دستور دارد، براى تشكيلاتش دستور دارد؛ براى مقاتله با دشمنان دستور دارد، براى تحرك جامعه دستور دارد، براى رسيدن به ماوراى طبيعت دستور دارد، همه اينها را دارد.
🔸 يك بُعدى نيست كه انسان خيال كند من اسلام را شناختم، و شناختم اين است كه مثلًا تاريخش چه جور بوده و فرض كنيد كه زندگى بشرىاش چه جور بوده و كذا چه بوده، دستورات طبيعىاش چه بوده و اينها. مسأله اين نيست؛ مسائل اسلام بالاتر از اين معانى است و ابعادْ زياد دارد؛ و بايد كسى كه مىخواهد بشناسد اسلام را، درست نگاه كند به قرآن كه مبدأ اصلى است و همه ابعادى كه در قرآن هست، همه را ملاحظه كند.
صحيفه امام، ج4، ص: ۸ _ ۱۰
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌صیانت و عقلانیت
🔹در فرهنگ اسلامی مفهوم عقل با مفهوم صیانت همنشین است و اصلا کارکرد اصلی عقل، عقال کردن قوای شهوت و غضب است که بیشترین ضربه را به انسان وارد می کنند. عقل با صیانت از حریم فطرت و فضیلت و با کنترل شهوت و غضب، ورودی و خروجی های نفس را مدیریت و محاسبه می کند و انسان را از اسارتهای برآمده از آن قوا رها و مسیر حرکت و تعالی را هموار می سازد.
🔸جامعه انسانی نیز از قوه عاقله و قوای شهوت و غضب برخوردار است و افراد جامعه را تحت تاثیر قرار می دهند. از این رو، شریعت و قانون برآمده از عقل نقش صیانت از حریم فرهنگ و مناسبات انسانی در جامعه را برعهده دارد. بنابراین جامعه خلاق و پویا جامعه ی عقلانی و دارای صیانت است.
🔹 همان گونه که در ضرورت طرح صیانت از فضای حقیقی جامعه و روابط حضوری میان فردی هیچ ترديدي نیست و همگان به حکم عقل و شرع به وجود آن معترف هستند در مورد طرح صیانت در فضای مجازی و روابط غیرحضوری به مراتب این ضرورت ضروری تر است چرا که فضای مجازی با ابهام و تردید و تشکیک همواره است و بدین جهت بستر اصلی برای جنگ شناختی دشمن و افسار گسیختگی شایعه، تهمت، نفرت پراکنی، اباحه گری و رهاشدگی قوای شهوت و غضب در جامعه است. جنگی که نه فقط جسم افراد و خاک کشور بلکه علاوه بر آن جان انسانها و ملک وجودی آنها را هدف قرار داده و با ذهنیت سازی، ذائقه سازی و مطالبه سازی، اصل هویت انسانی و ملی و کیان خانواده و جامعه را در معرض نابودی قرار داده است.
🔸اگر عقل و شرع، قانون و قانون گذار را مکلف کرده است تا هر گونه طرح صیانت را در عرصه های عمومی تنظیم و به تصویب نمایندگان ملت برساند و سپس فقیهان و حقوقدانان متخصص از منظر شرع و قانون اساسی هر طرحی را ارزیابی و پیشنهاد اصلاح کنند و نهایتا تایید کند و بعد از این مراحل دولت باید برنامه اجرایی آن را تنظیم و ابلاغ کند پس می بایست همگان بر عهد قانونمداری خود استوار باشند و از تشکیک های مجازی و بی اخلاقی های رسانه ای پرهیز کنند و تنها از مسیر قانونی و با استفاده از ظرفیت های قانون اقدامی انجام و یا کلامي گفته شود.
🔹 براساس حکم عقل و شرع، بی اعتمادی به نظام قانون گذاری کشور اسلامی و سوءظن به قانون گذاران یک خطای راهبردی و جدی است. و در صورت احساس خطابودگی مسیر هر قانونی به جای تخریب و توهین و تکفیر می بایست به ارائه پیشنهادات جایگزین پرداخت و از طریق رسانه های عمومی و درگاه های ارتباطی به گوش قانونگذار رساند.
🔸 به هر حال عقل و شرع، قانونگذار را در این مورد مکلف کرده است و این رسالت را برعهده آنها گذارده است و مردم هم نمایندگان خود را برای قانونگذاری انتخاب کرده اند. سخن ما منتقدین چه شنیده شود و بدان ترتیب اثر دهند و چه ترتیب اثر ندهند و چه شنیده نشود، می بایست به سازوکار قانونی و مردم سالاری تن داد که قطعا از هرج و مرج و بی اخلاقی و تقابل سازی اجتماعی بهتر است.
🔹 مشکل امروز جامعه ما کم اعتنایی به عقلانیت، قانونمداری و ضوابط مردم سالاری است لذا هر کس به خود اجازه می دهد در هر امر تخصصی اظهار نظر کند و دیگری را به انواع و اقسام توهین ها همچون خیانت، فساد، انحصارگرایی و ... متهم کند بدون آنکه یک پیشنهاد سازنده داشته باشد و یا اقدامی برای آگاه بخشی مسؤلان مرتبط انجام داده باشد.
🔸از سوی دیگر به حکم عقل و شرع نیز قانون گذار می بایست شفافیت را چاشنی صیانت کند و از هرگونه طرح صیانت در برابر تردیدهای واقعی و تشکیک های رسانه ای صیانت کند. عقلانیت در طراحی، همنشین با مشاورت، شفافیت و حکمت است.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از منهجة الاستنباط (احمد مبلغی)
♦️مقاصد الشريعة عند الفيلسوف ملاصدرا
إن فكرة مقاصد الشريعة، التي طرحها المفكر الكبير الشاطبي، هي قضية مهمة وأساسية للغاية بين مفكري اليوم، وهي نظرية فاعلة ومتابعة لا تزال قيد التشكل والتعميق.
ملا صدرا من الشخصيات العظيمة التي كانت لديها عقلية شديدة الترابط، نريد أن نرى كيف كان ينظر إلى مقاصد الشريعة من منظور فلسفته.
ما نقدمه بعنوانه، لم يقله في موضع، بل في عدة مواضع وفي عدة كتبه، فحسب المتابعة والتتبع، ووفقا لمحاولة تنظيم المقاصد من وجهة نظره، تم استخراج وتحقيق ستة مقاصد رئيسية من كلماته.
الكلمات التي استخدمها في هذا الصدد مختلفة، مثل: "مقصود الشريعة"، و"مقصود الشرائع"، و"الغرض من وضع النواميس"، و"المراتب الضرورية في مقصود الشرع" و...
المقاصد الستة في فكره وكلامه هي:
⬅️ المقصد الأول: سياق الخلق إلى جوار الله:
يقول ملاصدرا:
"قد تبين وتحقق بشواهد الشرع وبصائر العقل أن مقصود الشرائع كلها سياقة الخلق إلى جوار الله وسعادة لقائه".
يعتبر ملاصدرا هذا المقصد أكبر المقاصد؛ حيث تستمد المقاصد الأخرى كيانها ومكانتها وأهميتها من أنها تعمل من أجل تحقيق هذا المقصد الرئيسي والنهائي.
يقول ملاصدرا:
"هذا هو الغاية القصوى في بعثة الأنبياء"
⬅️ المقصد الثاني: تحصيل المعرفة:
وهذا المقصد انما لأجل المقصد الأول، وهو يتضمن:
١. المعرفة بالله سبحانه، يقول ملا صدرا:
"وذلك (أي المقصد الأول) لا يتيسر إلا بمعرفة الله تعالى ومعرفة صفاته والاعتقاد بملائكته ورسله وكتبه واليوم الآخر.
ويقول حول مكانة المعرفة بالله سبحانه: "معرفة الله هي الغاية القصوى والثمرة العليا"
في الحقيقة، يكون واقع نفس الكون الى جوار الله، هي المعرفة بالله ورضوانه، ولكن بما ان الجوار الى الله سبحانه وتعالى، له مرحلتان؛ مرحلة ما يتم في عالم البرزخ ومرحلة ما يحصل في عالم الآخرة، فيما تتم المعرفة بالله سبحانه وتعالى في هذه الدنيا وتتكامل وتتبلور في عالم البرزخ وعالم القيامة، لذلك لابد من جعل المعرفة بالله مستقلا، ومن هنا قال ملا صدرا: " لا يتيسر - أي الجوار الى جانب الله" الا بمعرفة الله، مما يلوح منه جعل ذلك طريقا الى تحقق الكون الى جوار الله.
٢. المعرفة على النفوس:
يقول ملاصدرا:
"مقصود الشرائع معرفة النفس بقيومها والصعود إلى بارئها بسلم معرفة ذاتها والانتباه من رقدة الطبيعة والخلاص من موت الجهالة والخروج من ظلمات الهواء وغشاوة هذا الأدنى".
ومعرفة النفس هي الطريق الى معرفة الله، يقول ملاصدرا:
"مقصود الشرائع ليس إلا معرفة الله والصعود إليه بسلم معرفة النفس".
⬅️ المقصد الثالث: تصفية الباطن:
يقول في ذلك:
"يترتب على فعل الحسنات و ترك المحظورات ما هو مقصود الشريعة من تصفية الباطن، الموجبة لسياق الخلق الى جوار الله و معرفته و قربه".
ويقول ايضا:
"ان الغرض من وضع النواميس وإيجاب الطاعات، هو
استخدام الغيب للشهادة وخدمة الشهوات للعقول"
ويقول أيضا:
"فصدر من الرحمة الإلهية والشريعة الرحمانية الامر بتطويع القوى الامارة للنفس المطمئنة بالشرائع الدينية والسياسات الإلهية".
⬅️المقصد الرابع: إيجاد وحفظ نظام المعايش:
ويشمل هذا المقصد فرعين اساسيين، احداهما حفظ الأبدان وحياتها، والاخر حفظ الاموال، يقول ملا صدرا وهو بصدد بيان المراتب الضرورية في مقصود الشرع:
"...ما يحفظ به الحياة على الأبدان... وما يحفظ به الأموال أو ما به المعايش على الأشخاص".
⬅️المقصد الخامس: العدل:
يقول في ذلك: ".... قوانين الشرع في حفظ العدل".
والواقع أن العدالة مقصد إذا تحقق يمكن أن يحقق المقصد الذي قبله؛ أي الحفاظ على نظام العيش.
⬅️ المقصد السادس: الحكمة:
الحكمة، مثل العدالة، هي عامل مهم في الحفاظ على نظام المعيشة وإصلاحه، لدرجة أنه بدون الحكمة، لا يمكن إنشاء نظام المعيشة ولا يمكن تجنب المشاكل والصعوبات والعقبات.
يقول ملاصدرا:
"رعاية الحكمة في نظام معايش الخلائق وإصلاحه وحفظه وحراسته من الفتن المنافية لنظام المعاش".
@manhajah
هدایت شده از منهجة الاستنباط (احمد مبلغی)
mollasadra v shariaat.mp3
45.33M
⭕ شريعت در نگاه ملاصدرا
(تعریف شریعت، خصائص شریعت، مقاصد شریعت و رابطه عقل عملی با شریعت)
@manhajah
📌 عصاره نظریه "جهان های اجتماعی"
حکیم متأله و فیلسوف اجتماعی استاد شیخ حمید پارسانیا:
🔹زندگی اجتماعی افراد، جوامع یا گروهها در ذیل آرمانها، ارزشها و معانی است.
🔸 افراد با آن معانی و ارزشها ارتباط برقرار میکنند و آن را جزو شخصیت و وجود خود میکنند.
🔹اگر حوزههای معنایی تفاوتهایی دارند یا گاهی با یکدیگر چالشهایی را دارند، این ناسازگاریها به نحوی در حاملان این معانی که انسانها هستند، بروز پیدا میکند.
🔸انسانها مختار هستند که به چه حوزهای عقیده داشته باشند و محبت و هستی خود را با آن امر پیوند بزنند، اما مختار نیستند که وقتی معنایی را انتخاب کردند، ذات او را عوض کنند، بلکه به معنای رقیب روی میآورند.
🔹حوزههای معنایی، شبکهای را ایجاد میکنند که بخشی نقش محوریتری دارند و با تغییر آن ارزش و معنا، یک سیستم و مجموعهای جابهجا میشود و نمیتواند در سیستم رقیب حضور داشته باشد، و برخی نیز میتوانند سازگار باشند و نقش هویتی و تعیینکننده ندارند.
🔸هر فرهنگ و جامعهای را بر این اساس میتوان مبتنی بر نوع آن معانی و ارزشهای محوری که برگزیده است، تقسیمبندی کرد.
🔹برخی از ارزشها مرزهایی دارند که ظرفیت گسترش از یک نژاد، قوم، جغرافیا و قبیله را ندارند؛ یعنی هر حوزه از ارزشها ظرفیتی برای بسط در قلمرو تاریخ و جغرافیا را دارد. مثلاً ارزشهایی که قوم یهود دارند، مختص به یک قوم است و حتی ممکن است تبلیغش را برای دیگران جایز ندانند و انجام نیز ندهند. یا یک حرکت خونی و قبیلهای که برای قدرت یک قبیله خاصی میآید، به یک شکلی، ظرفیت گسترش دارد، اما مدل گسترش بر مدار زور است و وقتی زور نبود این وضعیت هم نخواهد بود. یعنی مرزها را با نظام سلطه مستقر نگه میدارند،
🔸اما برخی از رویکردها ظرفیت وسیعتری دارند و گسلهای نژادی، زبانی، قومی و فاصلههای تاریخی را درمینوردند.
🔹اگر آن حوزه معنایی اهلی باشد و جهان هم توحیدی باشد، این ظرفیت شکل میگیرد.
🔸اسلام این ویژگی را دارد و به لحاظ تاریخی نیز نشان داده است که دال مرکزی این معنا که توحید است، رویکردی را میآورد که مرز و زبان نمیشناسد و هر قومی را به مثابه یک فرصت برای حضور خودش میداند.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌تفسیر نیچه ای یا حکمت متعالیه ای از جنگ اکراین
🔹جنگ یکی از مقولات اجتماعی پر ظرفیت برای کارآمدی نظریات اخلاقی و اجتماعی است که ریشه در بنیادهای فلسفی آن نظریات دارد.
🔸مهمترین نظریه اخلاقی و اجتماعی در تحلیل جنگ متعلق به ماکیاولی است که در تمدن جدید غرب بسط پیدا کرده است و نیچه به صراحت آن را تبیین روان شناختی و وجودی کرده است و آن تحلیل #اراده_گرایانه از انسان و پدیده های انسانی است. در این تحلیل همه حقیقت انسان به اراده و قدرت طلبی تقلیل داده می شود و اراده را نیز تابع تعلقات نفسانی و تقویمات اجتماعی می دانند. در این نگاه مفهوم جوهری جنگ، امر «قدرت انسانی» است، و در حقیقت دو قدرت انسانی است که باهمدیگر درگیر میشود و به جنگ میانجامد...
🔸 اولا حکمت چرایی و چگونگی کنش جنگی انسان را باید در فلسفه علمی حکمت اسلامی جستجو کرد نه صرفا در فلسفه نظری و مباحث هستی شناسی؛ ثانیا: از خلط میان قواعد فلسفه نظری و فلسفه عملی به شدت باید پرهیز کرد؛ ثالثا: جمع طولی این قواعد را باید از نظرگاه های مختلف رصد و مطالعه عمیق کرد؛ رابعا: برفرض وجود نقصی در یک قاعده فلسفی موجب ناکارآمدی یک فلسفه در همه بخشهای آن و توانایی آن در تبیین پدیده های اجتماعی نمی شود.
🔹اما در حکمت عملی فیلسوفان مسلمان تحلیل جنگ را نباید به سطح اراده و میل قدرت طلبی انسان فروکاست. نقش اراده و جهت داری در کنش جنگی یک امر بدیهی و غیر قابل انکار است و نیازی به دستگاه فلسفه نظری مستقل ندارد بلکه در روانشناسی و تحلیلهای اجتماعی مباحث مفصلی پیرامون آن بیان شده است. بلکه اراده و کنش را باید در سطح آگاهی و نظام معانی و عقلانیت حاکم بر ذهنیت کنشگر آن را درک و تصویر کرد. چرا که اراده معطوف به کنش انسان تابع آگاهی و معرفت آدمی است. آنچه نیازمند فلسفه و حکمت است، معرفت شناسی و هستی شناسی واقعیت محور است تا بتواند مبنایی برای تحلیل اغراض و مقاصد کنشگران باشد. به تعبیر دیگر، اگر فلسفه ای بتواند واقعیت را اثبات، مراتب آن را بیان و قوانین حاکم بر نظام عالم را تبیین کند از امکان تحلیل جهتداری اراده ها و صحت و خطای آنها می تواند گفتگو کند والا با اراده گرایی و نسبی گرایی و برساخت گرایی آگاهی و معرفت، امکان هرگونه گفتگوی فلسفی بسته است و باید به خطابه و تفاهم مبتنی بر قدرت رسانه ای روی آورد.
🔸 چنانکه در حکمت عملی اسلامی مبرهن است اراده در کنش کنشگر مختار، جزء العلة است و شرط تحقق هر کنشی، داشتن اراده و به کاربستن آن از طریق انتخاب و تصمیم گیری و عزم است و این اصل مبرهن و قطعی حکمت متعالیه هیچ منافاتی با اصل ضرورت علی و معلولی مطرح در فلسفه نظری ندارد. بسیاری از فلاسفه بزرگ از ابن سینا تا ملاصدرا ، از امام خمینی تا علامه طباطبایی، از شهید مطهری تا آیت الله مصباح یزدی و دیگران این دو قاعده فلسفی را تبیین و نسبت میان آنها را ترسیم کردند.
🔹چنانکه گفته شد مقوله جنگ را نه در فلسفه نظری بلکه می بایست در فلسفه عملی فیلسوفان مسلمان و در ذیل جدال میان جنود عقل و جهل مشاهده و فهم کرد.
🔸به طور نمونه حضرت #امام_خمینی براساس اصول حکمت متعالیه در کتاب شرح حدیث #جنود_عقل_و_جهل به تحلیل #جنگ_جهانی_دوم پرداخته است و به خوبی ریشه های انسان شناسی و فلسفه عملی چرایی، فرایند جهت داری کنش انسان از آگاهی و معرفت را همچنین چگونگی وقوع جنگ و چگونگی کنترل جنگ را تبیین کرده اند.
در ادامه بخشهایی از بیانات حکمت عملی امام خمینی (ره) خواهد آمد
⏬⏬⏬
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه جنگ در حکمت متعالیه
(بخش اول)
حضرت امام خمینی(ره) در شرح حدیث جنود عقل و جهل:
🔸[ثمرات قوّه غضبيه]
بدان كه قوّه غضبيّه يكى از نعم بزرگ الهى است بر حيوان و بالخصوص بر انسان كه به واسطه اين قوّه شريفه، حفظ بقاى شخصى و نوعى و حفظ نظام عائله و بقاى فردى و جمعى شود؛ چون كه انسان تا در عالم مادّه و طبيعت واقع است، به واسطه تضادّ و تصادمى كه در اين عالم است و به واسطه قوّه قبول و انفعال و تأثّرى كه در طبيعت او است، دائماً در نضج و تحليل است كه اگر بدل ما يتحلّل به او نرسد، به زودى مفسدات داخلى او را فانى و نابود مىكنند، و همين طور تا در عالم دنيا و تصادم واقع است، از براى او دشمنها و مفسداتى هست كه اگر از آنها جلوگيرى نشود، انسان را به زودى زائل و فانى كنند.
و همين طور كه از براى شخص و فرد حيوان و انسان، مفسدات و موذيات خارجى و داخلى هست، از براى نظام عائله انسانى و نظام جمعيت و مدينه فاضله انسانيّه، مفسدات و مخلّاتى است كه اگر ذبّ و دفع از آنها نشود، به زودى نظام عائله و نظام مدينه فاضله به هم مىخورد، و به اسرع اوقات، عالم مدنيّت رو به زوال و اضمحلال مىگذارد.
از اين جهة، عنايت ازليّه الهيّه و رحمت كامله رحمانيّه اقتضاء نمود كه در حيوان مطلقاً، و در انسان بالخصوص، اين قوّه شريفه غضبيّه را قرار دهد كه حيوان و انسان- بما هو حيوان-، دفع موذيات خارجى و داخلى فردى خود كند، و انسان، بالخصوص، دفع و رفع مفسدات و مخلّات نظام عايله و نظام جامعه و مدينه فاضله نمايد.
دفاع و ذبّ از هتك از عايله، و سدّ ثغور و حدود مملكت، و حفظ نظام ملّت و بقاى قوميّت، و نگهبانى از تهاجم اشرار به مدينه فاضله، و جهاد با اعداء انسانيّت و ديانت صورت پيدا نكند، مگر در سايه اين قوّه خداداد و اين تحفه آسمانى كه به دست حق تعالى- جلّ و علا- در خميره انسان مخمّر شده و به وديعت نهاده شده.
اجراى حدود و تعزيرات و سياسات الهيّه كه حفظ نظام عالم كند، در پرتو اين قدرت و قوّه الهيّه است؛ بلكه جهاد با نفس و ذبّ از جنود ابليس و جهل، در تحت حمايت اين قوّه شريفه انجام گيرد. در هر كس كه اين قوّه شريفه كه تجلى انتقام و غضب الهى است، به طور تفريط ناقص باشد، لازمه آن بسيارى از ملكات خبيثه و اخلاق ذميمه است، از قبيل خوف و جبن و ضعف و تنبلى و خودپرورى و كمصبرى و قلّت ثبات و راحت طلبى و خمودى و انظلام- كه مثل ظلم يا بدتر از آن است- و رضايت به فواحش و رذائل و تن دادن به فضايح و بىغيرتى بر خود و عائله و ملّت خود. (ص: 243)
🔹[ریشه های جنگ جهانی دوم]
سبعيّت انسان، چون سبعيّت ديگر حيوانات نيست كه حدّ محدود و انتها و وقوف داشته باشد؛ زيرا كه حلقوم انسان، بلع همه عالم را اگر كند، قانع نشود و آتش طمعش فرو ننشيند، از اين جهت جهنّم غضبش ممكن است تمام عالم طبيعت را بسوزاند.
الآن كه نويسنده، اين اوراق را سياه مىكند، موقع جوشش #جنگ_عمومى بين #متّفقين و #آلمان است كه آتش آن در تمام سكنه عالم شلعهور شده و اين شعله سوزنده و جهنّمِ فروزنده نيست، جز نائره غضب يك جانور آدم خوار و يك سبع تبه روزگار، كه به اسم پيشوائى آلمان عالم را و خصوصاً ملت بيچاره خود را بدبخت و پريشان روزگار كرد، و اكنون رو به زوال و اضمحلال است.
ولى با زوال نظام عالم و #شيوع_سبعيّت و شيطنت و جهل در سكنه عالم، اين آلات و ادوات و اختراعات محيِّر العقولى كه خداوند نصيب اروپاى امروز كرده، اگر #به_طور_عقل و در تحت #پرچم_دين_الهى اداره مىشد، عالم يكپارچه #نورانيّت و #معدلت مىشد، و سرتاسر دنيا به روابط حسنه مىتوانست سعادت ابد خود را تأمين كند؛ ولى مع التأسّف اين قواى اختراعيّه در تحت سيطره جهل و نادانى و شيطنت و خودخواهى، همه بر ضد سعادت نوع انسانى و خلاف نظام مدينه فاضله به كار برده مىشود و آنچه بايد دنيا را نورانى و روشن كند، آن را به ظلمت و بيچارگى فرو برده، و راه بدبختى و ذلّت و زحمت به انسان مىپيمايد، تا به كجا منتهى شود و كى اين جمعيت بينوا از دست چند نفر حيوان به صورت انسان- نه، بلكه اشخاصى كه عار حيوانيّت هم هستند- خلاص شوند، و اين بيچارگى خاتمه پيدا كند، و اين ظلمتكده خاكى، نورانى شود به نور الهىِ ولىِّ مصلح كامل؟(ص:245)
ادامه دارد....
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه جنگ در حکمت متعالیه
(بخش دوم)
حضرت امام خمینی(ره) در شرح حدیث جنود عقل و جهل:
🔸[مدیریت قوّه غضبيه]
بدان كه قوّه غضبيّه اگر در تحت تصرف عقل و شرع تربيت شود، يكى از بزرگترين نعتمهاى الهى و بالاترين كمك كارها به راه سعادت است، و با قوّه غضب حفظ نظام جهان و حفظ بقاى شخص و نوع شود، و مدخليّتى بزرگ در تشكيل مدينه فاضله دارد. با اين قوّه شريفه انسان و حيوان حفظ بقاء خود و نوع خود كند، و از ناملايمات طبيعت دفاع كند، و خود را از زوال و فنا نجات دهد. و اگر اين قوّه در انسان نبود، از بسيارى از كمالات و ترقّيات بازمىماند و حفظ نظام عائله نمىكرد و از مدينه فاضله مدافعه و ذبّ نمىنمود. حكماء و دانشمندان براى خروج از حدّ نقص و تفريط آن، دستوراتى داده و خود براى تهييج آن به كارهائى فوق العاده اقدام مىكردند(ص: 369)
🔹[ریشه غضب و جنگ]
يكى از مهمّات اسباب مهيّجه آن، مزاحمت نمودن با يكى از مطلوبات نفسانيّه او است؛ چنانچه سگها چون اجتماع كنند بر سر يك جيفه مُردارى، چون مزاحمت در پيش آيد، غضب آنها فوران كند و #جنگ و جنجال بر پا شود. از حضرت مولى الموالى، علىّ بن أبى طالب- عليه السلام- منقول است كه فرمودند: «دنيا جيفه است و طالبش سگها هستند» و اين از بهترين تشبيهات است؛ زيرا تكالب بين ابناء دنيا بر سر اين جيفه گنديده است.از اين جهت، اسّ اساس و امّ الأمراض را بايد حبّ دنيا كه رأس تمام خطيئات است، دانست. و چون حبِّ دنيا در دل متمكّن شد، به مجرّد آن كه با يكى از شئون دُنياوى مزاحمتى حاصل شد، قوّه غضب فوران كند و عنان اختيار را از دست بگيرد و متملّك نفس نشود و انسان را از جاده شريعت و عقل خارج كند. پس علاج اساسى اين قوّه به قلع مادّه آن است كه آن حبّ دنيا است. و اگر انسان نفس را از اين حبّ تطهير كند، به شئون دنيائى سهل انگارى كند، و از فقدان جاه و مال و منصب و رياست، طمأنينه نفس را از دست ندهد، و حقيقت حلم و بردبارى و طمأنينه نفس در انسان پيدا شود، و قرار و ثبات نفس روزافزون شود. (ص: 377)
🔸[مبانی فلسفی بحث حلم = غضب کنترل شده]
حلم از شعب اعتدال قوّه غضب است. و آن عبارت از ملكهاى است كه نفس را به واسطه آن طمأنينه حاصل شود كه بزودى و بىموقع، هيجانِ قوه غضب او نشود، و اگر بر خلاف ميل نفسانى او چيزى رخ دهد و به او مكروه يا ناگوارى رسد، از حوصله بيرون نرود و گسيخته لجام نشود.(ص368)
بايد دانست كه به واسطه شدَّت اتصالى كه ما بين ملك بدن و روح است چنانچه در فلسفه اعلا ثابت است كه نفس داراى نشئات غيب و شهادت است، و آنْ عالى در عين دنُوّ است و دانى در عين عُلُوّ است، و با وحدتْ تمام قوا است» بنا بر اين، تمام آثار ظاهريه در روح، و آثار معنويه در ملك بدن سرايت مىكند. پس اگر كسى در حركات و سكنات مواظبت كند كه با سكونت و آرامش رفتار كند، و در اعمال صوريه مانند اشخاص حليم رفتار كند، كم كم اين نقشه ظاهر به روح سرايت كند و روح از آن متأثر شود، و نيز اگر مدّتى كظم غيظ كند و حلم را به خود ببندد، ناچار اين تحلّم به حلم منتهى شود و همين امر تكلّفىِ زورى امر عادى نفس شود. و اگر مدتى انسان، خود را به اين امر وادار كند و مواظبت كامل از خود كند و مراقبت صحيح نمايد، نتيجه مطلوبه البته حاصل شود. و در آثار شريفه اهل بيت وحى- عليهم السلام- اين علاج مذكور است.(ص381)
ادامه دارد...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه جنگ در حکمت متعالیه
(بخش سوم)
✍️حضرت امام خمینی(ره) درتفسير سوره حمد:
🔹[ریشه های جنگ]
وقتى توجه به خود باشد، همه جهات خودم باشم، همه چيز را براى خودم بخواهم. همه اين گرفتاريهايى كه براى بشر است از اين نقطه به پا مىشود. همه گرفتاريها از انانيت انسان است. تمام جنگهاى عالم از اين انانيت انسان پيدا مىشود. مؤمنها با هم جنگ ندارند؛ اگر جنگى باشد بين دو نفر، بايد بدانند كه مؤمن نيستند. مؤمنها با هم جنگ ندارند. وقتى كه ايمان نباشد و توجه، همهاش به خودش باشد، هر چيز را براى خودش بخواهد، هياهو از اينجا به پا مىشود؛ من براى خودم اين مسند را مىخواهم، شما هم براى خودتان مىخواهيد؛ جمع [امكان] ندارد، تعارض مىشود. من براى خودم اين فرش را مىخواهم، شما هم براى خودتان مىخواهيد؛ من براى خودم اين رياست توهّمى را مىخواهم، شما هم براى خودت مىخواهى. وقتى من براى خودم و شما هم براى خودتان، جمع هم امكان ندارد، دعوا مىشود. آن [يكى] اين مملكت را براى خودش مىخواهد، ديگرى هم براى خودش مىخواهد، جنگ مىشود. اين جنگها همه بين انانيتهاست، جنگهاى عالم همهاش جنگهاى انانيت است. انسان با انانيتش جنگ مىكند و جنگها بين انانيتهاست. اين انانيت در اوليا نيست؛ جنگ هم در اوليا نيست؛ اگر همه اوليا در يك جايى جمع بشوند، هيچ وقت با هم جنگ [نمىكنند]، اصلًا با هم مخالفت پيدا نمىكنند، براى اينكه همه براى خداست، ديگر خودى نيست تا اينكه اين بكشد آن طرف، آن بكشد آن طرف؛ تزاحم بشود، دعوا بشود. همه براى يك مبدأ است؛ براى يك جهت است.
و ما الآن در يك چاهى واقع شديم، در يك ظلمت واقع شديم كه بالاترين ظلمتهاست؛ و آن ظلمت انانيت است؛ و اگر چنانچه از اين ظلمت خارج نشويم، از اين چاه خارج نشويم، از اين انانيت بيرون نرويم، از اين توجه به خود و خودخواهى، ديگران را هيچ [انگاشتن] و همه را براى خود خواستن؛ هر چه طرح بشود آدم تا به نفع خودش است قبول مىكند، واقعاً قبول مىكند؛ به نفع خودش نباشد- حق هم باشد- قبول نمىكند. يك چيزى براى او باشد، فوراً باورش مىآيد، اگر به ضدش باشد اصلًا به اين زوديها باورش نمىآيد. اينها همه انانيت است. همه گرفتاريهاى ما و همه گرفتارى شما و همه گرفتارى بشر در همين جاست.
نزاع سر #خودخواهى است. نزاع سر اين است كه من مىكشم طرف خودم، شما هم مىكشيد طرف خودتان. مادامى كه اين هست، الهيت در كار نيست؛ همان پرستش نفس است. حالا كى مىتواند از اين خارج بشود؟ بتى است، معبدى است و بتخانهاى است كه آدم خودش در خودش [ساخته] است؛ و كى مىتواند [از آن] خارج بشود؟ اين يك دست غيبى مىخواهد كه بيايد دست انسان را بگيرد و خارج كند؛ همه انبيا هم براى اين آمدند.
تمام انبيا كه مبعوث شدند، تمام كتب آسمانى كه آمدهاند، براى اين است كه اين انسان را از اين بتخانه بيرونش بياورند تا اين بت را بشكند و خداپرست بشود. همه انبيا آمدند براى اينكه اين عالم را يك عالم الهىاش كنند، بعد از اينكه يك عالم شيطانى است، يك عالمى است كه حكومت [آن]، حكومت شيطان است. آنكه در ما حكمفرماست، شيطان است؛ ما تابع شيطان هستيم. هواى نفس از جلوههاى شيطان است؛ و حكومت در ما، حكومت شيطان است. هر عملى هم كه مىكنيم عمل شيطانى است؛ هر كارى بكنيم، مادامى كه آن شيطان بزرگ كه نفس است، نفس اماره است، مادامى كه او هست، هر كارى هم ما انجام بدهيم، روى انانيت انجام مىدهيم، روى انانيت كه انجام داديم، تبع شيطانيم، سلطنت شيطان الآن بر ما مستولى است. آن وقتى كه هجرت بكنيم، و به تعليم انبيا، به تعليم اوليا هجرت بكنيم از اين منزل، و پشت بكنيم به اين انانيت، از اين چاه داريم مىرويم آن طرف؛ و اگر چنانچه كسى در دنيا موفق بشود، مىرسد به آنجايى كه در وهم من و شما نمىآيد، پس عدم گردد و فانى مىشود. كسى [كه] بخواهد كمال پيدا بكند، كسى [كه] بخواهد از اين انانيت بيرون برود، بايد با مجاهده هجرت بكند، مجاهده كند و اين هجرت را انجام دهد. [طبق حديث شريف] از جهاد اصغر آمديد:
وَ بَقىَ عَلَيْكُمُ الجِهادُ الأكْبَرُ.
(ص120 - 123)
ادامه دارد: ...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه جنگ در حکمت متعالیه
(بخش چهارم)
✍️حضرت امام خمینی(ره) درتفسير سوره حمد:
[جهاد با نفس] جهاد اكبر است، همه جهادهاى دنيا، تابع اين جهادند. اگر اين جهاد را موفق شديم، هر جهادى بكنيم جهاد [الهى] است، اگر اينجا موفق نشديم، همهاش شيطانى است، همه جهادها شيطانى است. در روايت است كسى كه «خَرَج»، خارج شود براى جهاد كه يك كنيزى پيدا بكند، يك مالى پيدا كند، اين اجرش همان است؛ و آن كسى كه [جهادش] «إلَى اللَّه» باشد، اجرش «عَلَى اللَّه» است.
#سنخ_فعلها فرق مىكند. سنخ فعلى كه از اوليا صادر مىشود، با فعلى كه از ماها صادر مىشود [فرق مىكند]؛ چون مبدأش فرق مىكند. بىجهت نيست كه
ضَرْبَةُ عَلِىٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَقَلَيْنِ.
خوب، يك دست فرود آوردن براى كشتن يك نفر آدم، البته يك جهتش آن است كه تمام اسلام با تمام كفر مواجه شده بود، كه اگر يوم الخندق شكست مىخوردند، اسلام از دست مىرفت. به اين معنا يك جهت [هست]، يك جهت هم، قضيه آن خلوص و آن الهيتى [است] كه در مطلب است. آن آدمى كه وقتى روى سينه آن شخص مىنشيند و او تف مىاندازد به او- به حسب نقل- بلند مىشود، مبادا يك وقتى- با اينكه نبوده، مع ذلك احتياط است- مبادا يك وقتى تأثيرى كرده باشد و اين [عمل] از الهيتش افتاده باشد و جهت نفسانيت پيدا بكند، آن [آدم]، يك ضربتش، روحش بيشتر از همه عبادات است، آن روحى كه عبادت را عبادت مىكند. مشرك و غير مشرك، آنكه بت مىپرستد و آنكه نمىپرستد، همه يك ظواهرى و يك ذكرى و آدابى دارند، ظواهرش كه مثل هم است؛ ابو سفيان هم نماز مىخواند، معاويه هم امام جماعت بود؛ ظواهر همين ظواهر است؛ آنچه اين نماز را بالا مىبرد، آن روحى است كه دميده مىشود به نماز، آن روح اگر باشد نماز بالا مىرود، نماز الهى مىشود؛ و تا عبادت براى خودش باشد [نماز الهى نيست]. همه ما اين طور هستيم. بازى ندهيم يكديگر را.( ص: 123)
ادامه دارد ....
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه جنگ در حکمت متعالیه
(بخش پنجم)
✍️حضرت امام خمینی(ره) درتفسير سوره حمد:
🔹[جنگ خدایی]
وقتى يك انسانى آدم شد، به همه اين مسائل عمل مىكند، زراعت هم مىكند، لكن زراعتى كه براى خداست؛ جنگ هم مىكند. همه اين جنگهايى كه در مقابل كفار و در مقابل ستمگرها شده، از اصحاب توحيد و از اين دعاخوانها بوده [است]. آنهايى كه در ركاب رسول خدا، در ركاب امير المؤمنين بودند، اكثراً اهل اين جور عبادات زياد بودند. خود حضرت امير در بحبوحه جنگ ايستاده بود، نماز مىخواند. آنجا قتال بود و او نمازش را مىخواند. قتال هم مىكرد، نماز هم مىخواند. وقتى هم در همان بحبوحه جنگ از او يك مطلبى را پرسيدند، ايستاد توحيد برايشان گفت. يك كسى گفت كه آخر در اين وقت، فرمود- به حسب نقل- ما براى اين جنگ مىكنيم، جنگمان براى دنيا [نيست]، نمىخواهيم با معاويه جنگ كنيم تا شام را بگيريم. شام و عراق را پيغمبر و امير نمىخواستند. آنها مىخواستند اينها را آدم كنند، مىخواستند جان مردم را از دست مستكبرين رهايى ببخشند. اينها هم همانها بودند كه اصحاب دعا بودند. همين دعاى كميل را كه از حضرت امير وارد شده [ببينيد]، همين آدمِ كميل بخوان، شمشير بزن است.( ص: 148)
🔸[تعلق ها ریشه جنگها]
يكى از اشكالاتى كه يك كسى كه اطلاع از مسائل ندارد [مطرح مىكند]، اين است كه اهل عرفان مىگويند كه «چون كه بىرنگى اسير رنگ شد ...». با اينكه آن شعر در اصل مربوط به اين باب نيست، آنها اصلًا توجه هم نكردهاند كه آن شعر مربوط به اين باب نيست، مربوط به حقيقت نيست. مربوط به #جنگى است كه بين دو تا انسان واقع مىشود؛ و مقصود او را چون متوجه نشدهاند، از اين جهت گفتهاند كه اين كفر است با اينكه اصلًا ربطى به آن مسأله ندارد؛ مسأله ديگرى است كه اين همه جنگها كه در عالم واقع مىشود، سر چيست و اساساً چرا جنگ واقع مىشود.
اين رنگى كه اينجا مىگويد، تعلقى است كه بعضى شعرا [ى] ديگر هم در تعبيراتشان دارند: «از آنچه رنگ تعلق پذيرد آزاد است»؛ «1» و بىرنگى آن است كه تعلق نداشته باشد به يك چيزى از طبيعت. وقتى تعلق نداشته باشد به طبيعت، اين نزاع واقع نمىشود. تمام نزاعهايى كه واقع مىشود، مال اين است كه انسان تعلق دارد به طبيعت، و طبيعت [را] هم به واسطه علقهاى كه دارد براى خودش مىخواهد. آن [ديگرى] هم تعلق دارد به طبيعت و آن را براى خودش [مىخواهد]. در هر شأنى از شئون، نزاع واقع مىشود.
اين آدم مىخواهد بگويد كه در فطرت اصليه كه رنگ تعلقى نيست، نزاع [هم] نيست. اگر همان طورى كه حضرت موسى بىتعلق بود، فرعون هم بىتعلق بود، دعوا نمىشد. اگر در همه عالم، انبيا جمع بودند، هيچ وقت دعوا نمىشد؛ و اين دعوا سر تعلقات است. همه دعواهايى كه در عالم واقع مىشود، سر اين تعلقات است. «بىرنگى اسير رنگ شد»، يعنى اينكه فطرتى كه رنگ نداشت، تعلق نداشت، وقتى اسير تعلق شد، اينها دعوايشان مىشود. اگر اين رنگ برداشته بشود، موسى و فرعون هم آشتى مىكنند. اين باب، آن باب نيست؛ در عين حال آن كسى كه اين ايراد را مىگيرد، متوجه نشده است كه اين، راجع به دو تا موجودى است كه با هم دعوا دارند، نه راجع به اصل مسأله. (ص: 179)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌چرایی رشد تفکرات مادی و گرایش دینداران به آن
#جامعه_شناسی_دین
✍️حضرت آیت الله العظمی خامنه ای:
🔹معتقدیم که مادی زمان ما، اگر می¬گوید خدا نیست، اگر معتقد است که ماورای این عالم، حقیقت دیگری وجود ندارد، در حقیقت چون از مکتب الهی سرخوردگی فکری و سرخوردگی روحی دارد، این حرف را می زند.
🔸او چون معتقد است که بنای امروزی جهان و ارادۀ انسانها و استقرار عدل و برداشتن تبعیض، جر در سایۀ یک طرز فکر مادی و ماتریالیستی امکان ندارد، از این نظر از مکتب الهیون رو بر می¬گرداند.
🔹 اگر چنانچه در وضع فکری آن کسانی که به بعضی از ایسم های زمان ما، از پنجاه، شصت سال پیش به این طرف، گرویده اند، درست دقت بکنیم، یک مطالعه¬ای بکنیم، می¬یابیم که مطلب همینی است که ما عرض کردیم. نه از باب این است که با خدا یک لَجی دارند، یا چون استدلال قانع کنندۀ فکری بر وجود خدا ندارند، خدا را رد کرده¬اند یا قبول نکرده¬اند. غالباً استدلال فکری بر آن طرف قضیه هم نیست، بر نفی خدا اصلاً استدلالی وجود ندارد، نه حالا و نه در گذشته. یک نفر را شما پیدا نمی¬کنید که بگوید من می¬گویم خدا نیست به این دلیل، یک نفر! در میان تمام مادیون عالم، از روز اول تا حالا، یک نفر نیست که بگوید من ثابت می¬کنم خدا نیست به این دلیل. کسی که در این زمینه سخنی دارد، می¬گوید من برایم ثابت نشده که هست، نفهمیدم، قبول نکردم استدلالِ بودنش را. و قرآن هم به همین حقیقت اشاره می¬کند: «اِنَّ هُم اِلّا یَظٌنّونَ»( سوره مبارکه جاثیه / آیه 24) اینها فقط دنبال پندار و گمانند، وإلا نفی نمی¬توانند بکنند خدا را با دلیل.
🔸پس بر اثر نداشتن یک فلسفۀ خردپسند نیست، بر اثر داشتن یک فلسفۀ خرد پسند در طرف مادی گری هم نیست، آنچه که هست، این است در مورد مادی روزگار ما، و این نکته ای ست. علت گرایشش به چیزی که به آن مکتب مادی می گوید، این است که خیال می¬کند، امروز این مکتب مادی، بهتر می¬تواند دنیا را اداره کند. می¬گوید بهتر می تواند ظلم را از بین ببرد، بهتر می تواند تبعیض و نابرابری را نابود کند، بهتر می توان ظلم و خودکامگی را ریشه کن و زایل و فانی کند. می گوید دین این کارها را نمی¬تواند بکند. چرا می¬گوید دین نمی¬تواند این کارها را بکند؟ برای خاطر اینکه از دین، از مفهوم شایع و رایج دین، چیزی نمی¬داند، جز آنچه که در دست مردم کوچه و بازار، به صورت سنتی و تقلیدی مشاهده کرده؛ خلاصه از دین خبری ندارد، اطلاعی ندارد. اگر از او بپرسند دین چیست؛ یک سلسله مظاهری را اسم می¬آورد، می¬گوید اینها دین است؛ و چون اینها مخدر است، چون اینها برادر و برابر با ظلم و ظالم است، چون اینها نمی¬تواند گره¬ای از کار فروبستۀ مردم بگشاید، پس رها کن.
🔸پیداست که وقتی با یک چنین منطقی انسان رو به رو می شود، بهترین پاسخ و درستترین پاسخ این است که بله؛ اگر دینی را پیدا کردید که با ظالم ساخت، با مستبد همکاری کرد، با مظلوم یک لحظه کنار نیامد، یک گره از کار فروبستۀ مردم نگشود، برای امروز و فردای مردم، خشخاشی، ذرة مثقالی، سود نداشت؛ تو هم از طرف ما وکیل، اگر چنین دینی را پیدا کردی، هر جا پیدا کردی، رَدّش کن، یک لحظه این دین را نپذیر. برای خاطر اینکه دین اگر از سوی خداست، این جوری نیست. دینی که خدا می فرستد اَلَکی که نیست، نشانه دارد، خصوصیت دارد، مّهر استاندارد دارد، اگر این مهر استاندارد با یک دینی تطبیق کرد، آن را ما قبول می¬کنیم، اگر تطبیق نکرد، قبول نمی کنیم.
🔹قرآن می¬گوید «لَقَد اَرسَلنا رُسَلَنا بِالبَیِّناتِ» فرستادیم پیامبران خود را با برهان¬های روشن، «وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ» با آنها مجموعۀ فکری و وسایل عملی را، وسایلی که بتواند میان مردم، در اختلافاتشان حکم کند و قضاوت کند، به طرف مردم فرستادیم. چرا این کارها را کردیم؟ «رُسُلُنا»، نه فقط یک پیغمبر، نه فقط موسی، نه فقط پیغمبر خاتم، نه فقط عیسی، « اَرسَلنا رُسَلَنا » همۀ پیغمبرها با این منظور و با این ایده و با این هدف فرستاده شدند. چیست آن هدف؟ «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» تا انسان ها بر اساس قسط و عدل و داد زندگی بکنند. دین این است. اگر دینی دیدی که در جهت عکس فلسفۀ ادیان حرکت می کند، بدان یا الهی نیست یا خرابش کردند. اگر دیدید بر خلاف فلسفه و جهت مشی پیغمبران الهی و رسولان الهی دارد مشی می کند، بدان که مسلّم زاییدۀ وحیِ پروردگاری و پیغمبران نیست. این خیلی روشن است. (سوره مبارکه حدید / آیه 25)
منبع: طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص201 -202.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌زیرساخت سيستم اجتماعی اسلام
استاد شهيد مطهری:
اسلام یك سیستم رهبری است كه دارای یك زیربنای فكری است. این سیستم [رهبری ] با زیربنای فكری مشخصاتی دارد: .
🔹الف. شورانگیزی و امیدبخشی و شجاعت بخشی.
🔸ب. واقع بینی. مثال به تكیه گاه عمل كه از دو ناحیه در خطر واقع شد: یكی از ناحیه ی اصالت انتساب ایمانی، و دیگر از ناحیه ی اعتقاد به جبر.
🔸ج. سادگی و روشنی و همه كس فهمی كه البته غیر از كم عمقی است.
🔹د. وسعت فكر و عدم ضیق دایره ی آن درباره ی همزیستی با غیرمسلمان،
🔸و دیگر به حساب آوردن عامل اختلاف سلیقه كه هم لابدّ منه است و هم سودمند،
🔹و دیگر عامل زمان و تغییر كه در كتاب (اسلام و مقتضیات زمان) بحث كرده ایم،
🔸و دیگر به حساب آوردن عامل عقل و اعتراف به حریت و حق آن.
اسلام درباره ی عقل از طرفی طرفدار استقلال است و مخالف تقلید، و از طرفی دشمن تعصبات نژادی است كه ضدعقل است، و مخالف ملیت پرستی است.
❇️اسلام در عين اينکه يک دين است يک سيستم اجتماعي و همه جانبه است، و اين سيستم رهبري داراي يک #زيرساز_فکري است. در يک سازمان، زيرساز حتماً بايد از هر آسيبي مصون بماند و اگرنه خطر سقوط همه بنا هست. اين زيرساز فکري روبناهايي عملي و اجتماعي دارد.
یادداشت ها ج۱ ص145.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌فرهنگ، جامعه، انقلاب
(از فارابی تا امام خمینی)
گزیده هایی از حکیم متأله استاد پارسانیا:
🔹هر فرهنگی از یک نظام معنایی، باور و دلدادگی به یک حوزه معنایی مربوط به خودش شکل میگیرد. این رویداد با اراده انسان شکل میگیرد. هنگامی که انسان به سوی معنایی که فهمید دل داد و ذیل آن عمل کرد، آن معنا از طریق وجود آن انسان شروع به عمل خواهد کرد و دست و پا پیدا میکند.
🔸فارابی معتقد است که اگر سطح عقل کنار رفت و حس و خیال و زمین و زمان محور انسان شود و عقل هم به اسارات این امر درآمد، مدینه جاهله شکل میگیرد.
🔹فارابی برای مدینه جاهله اقسامی ترسیم میکند که در آن انسانها به دنبال قدرت، ثروت و انواع لذات دنیایی هستند. فارابی در ادامه بیان میکند که هر یک از این تقسیم بندیها دارای لوازمی است که نوعی از رقابتها، مناسبات و انسجامها را ایجاد میکند که در ادامه و در روند چنین مدینهای مشکلات کلانی را به وجود میآورد. فارابی در این مدینه جاهله انسان را غافل از معاد عنوان میکند که مرگ را نادیده میگیرد.
🔸فارابی در این تقسیم بندی از مدینه فاسقه یاد میکند. مدینه فاسقه آن است که فهم ویژگیهای مدینه فاضله را دارد اما عظم و عمل گرایش آن متفاوت است.
🔹امام خمینی معتقد است که علم انسان را نمیسازد؛ چه بسا که میتواند انسان را به جهنم ببرد؛ چرا که آنچه واقعیت انسان یک جامعه را نشان میدهد، صرف فهم مجموعهای از حقایق نیست.
🔸 امام خمینی میگویند انسان میتواند یک جهانی را تغییر دهد و چنین ظرفیتی را دارد.
🔹امام از ظرفیتهای تاریخی مکتوب فرهنگ جامعه ما برای مقبولیت انقلاب استفاده کرد. چنین رویکردی موجب شد تا نگاه و اقدامات امام مورد پسند باشد.
#حکمت_اجتماعی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
.
⬅️آیین دومین کنگره ملی حکمت سیاسی متعالیه
💠آئین افتتاحیه با پیام #آیت_الله_جوادی_آملی و سخنرانی استاد #مرتضی_جوادی_آملی
سه شنبه 17 اسفند ماه 1400 ساعت 8:30 تا 10
📒کمیسیون تخصصی اول ساعت 10 تا 13
⬅️چهارشنبه 18 اسفند ماه 1400
کمیسیون تخصصی دوم ساعت 9 تا 12
کمیسیون تخصصی سوم ساعت 14 تا 17
💠پنج شنبه 19 اسفند ماه 1400
⬅️آئین اختتامیه
📒سخنرانی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی استاد #نجف_لک_زایی
💠گزارش رؤسای کمیسیون های تخصصی
👤سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین استاد #حمید_پارسانیا
🔹رونمایی از آثار #کنگره_حکمت_سیاسی_متعالیه
⬅️مکان: قم- پردیسان- پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی - طبقه دوم- تالار شهید سلیمانی
⬅️ لینک ورود به جلسه
🌐 dte.bz/cptconf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | #تیزر دومین کنگره ملی حکمت سیاسی متعالیه
🔻 سه شنبه ۱۷ اسفند ماه ۱۴۰۰ آئین افتتاحیه ساعت ۸:۳۰ تا ۱۰
📒کمیسیون تخصصی ساعت ۱۰ تا ۱۳
⬅️چهارشنبه ۱۸ اسفند ماه ۱۴۰۰
کمیسیون های تخصصی ساعت ۹ تا ۱۲ و ۱۴ تا ۱۷
💠پنج شنبه ۱۹ اسفند ماه ۱۴۰۰ آئین اختتامیه ( ساعت ۹ تا ۱۲)
آگاهی از جدیدترین دوره ها👈
🆔 @TTCIRI
📌عصر رسانه و متفکرسازی رسانه ای
🔹در زمانه ای زندگی می کنیم که رسانه ها قهرمانان ما را می سازند و متفکرسازی هم می کنند.
🔸در مقاطعی از تاریخ شاهد بوده ایم که به برکت رسانه های غربی و شبکه های اجتماعی، افرادی که یک روز تحصيل فلسفی و منطقی نداشته را فیلسوف استثنایی خواننده اند و همان فیلسوف استثنایی را با تحصیلات محدود فقهی و بدون تدریس حتی یک کتاب فقهی و اصولی، فقیه نظریه پرداز و نظام ساز نامیده اند و ....
🔹و بعد هم کتاب سازی و نظریه سازی و علامه پنداری و بعد هم استثنا انگاری و ....
🔸این ماجرا ادامه داشته و دارد تا زمانی که انحراف فکری اشکار و بحران اجتماعی بالا بگیرد و دوباره اختلاف، تشتت، درگیری های خیابانی و ترور و ...
📌این است تجربه تاریخی ما که هیچ وقت عبرت نگرفته ایم و نخواسته ایم به آن فکر و در چرايي آن تأمل علمی کنیم.
🔹اگر هرفردی در جایگاه خودش قرار گیرد و یا به اندازه و واقعی معرفی شود انحرافات و تقابلهای اجتماعی به حداقل می رسد و از همه ظرفیت همه افراد و جریانها نیز استفاده مناسب می شود.
✍️ یادداشت | استاد قرائتی، قهرمانی واقعی با فالوورهای واقعی
◻️ بیش از چهل سال است بر روی آنتن صداوسیما است
ولی هنوز تکراری نشده است.
درسهایی از قرآن او هنوز آن دکور چهل سال پیش را دارد،
امکانات کمکآموزشیاش همان تخته سیاه سابق است، موسیقی هم ندارد.
در آن از کارهای جلف و دلقکبازی هم خبری نیست.
قهرمان واقعی است!
از جنس و قماش قهرمانان پوشالی نیست و با اینستاگرام به شهرت نرسیده است.
هنرش این است که با سخنان حکمتآمیز مردم را میخنداند.
از هر قشری هم مخاطب دارد .
برنامه تلویزیونیاش موضوع چندین رساله دکتری خارجی بوده و آن را یک پدیده یافتهاند.
قرائتی، خود راز موفقیتش را از زبان خواجه حافظ شیرازی اینچنین بیان میکند:
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
رضا کرم زاده
@HawzahNews | خبرگزاریحوزه
🔸 حجت الاسلام والمسلمین استاد مرتضی جوادی آملی افزود: امروز جهان در مسیری حرکت می کند که اینگونه مباحث به درستی مورد توجه قرار نمی گیرند اما این تالیفات و تحقیقات زمینه را برای شناخت فلسفه سیاسی فراهم می کند و غایت حرکت سیاسی این است که جامعه از ظلم به عدل و از تاریکی به نور برسد.
🔸 رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسرا با اشاره به وضع کنونی کشور گفت: هرگز فکر نمی کردیم که بعد از چهل سال ایثار و شهادت، شاهد چنین وضعی در نظام سیاسی و اجتماعی باشیم. این هرگز قابل تصور نبود.
🔸 وی خاطرنشان کرد: در اندیشه حکمت متعالیه با صراحت اعلام شده که هدف این حکمت، ساختن جامعه نورانی است. بستری که حکمت متعالیه فراهم کرده یک بستر جامع است که هم حکمت نظری را دربر میگرد هم حکمت عملی.
🔸 حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی بیان کرد: صدرالمتالهین در اسفار اربعه در هر سفر هر آنچه در این زمینه نیاز بود را گفته به عنوان مثال در سفر چهارم می بینیم که حکمت عملی هم مطرح می شود اما در هر صورت حکمت نظری اینها را راهبری می کند.
🔸 وی ادامه داد: حکمت سیاسی اگر پشتوانه اش رسالت و نبوت نباشد نمی تواند حکمت عملی را حمایت کند.
🔸 این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به نقش شریعت در سیاست گفت: شریعت برای سیاست مثل نبوت برای شریعت است و این امر بیان موقعیت شریعت در حکمت متعالیه است.
🔸 ایشان اظهار داشت: دو محور اساسی وجود دارد که نظام سیاسی باید راجع به آنها بیاندیشد، محور اول اینکه شریعت و اراده تشریعی خداوند خوب شناخته شود و محور دوم مردم هستند که اگر از جامعه توقع داریم تا فوق العاده شود، در کنار رعایت حقوق مردم، آنها را نیز باید با تکالیفشان آشنا کرد و نخبگان جامعه نسبت به آشنا کردن مردم با تکالیفشان نیز وظایف دارند.
🔸 این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در اندیشه سیاسی عنوانی بالاتر از حکمت سیاسی متعالیه نداریم، بیان داشت:
دین اگر در اسارت باشد، جامعه نیز اسیر است، آسیب حکومت های دینی این است که دین توسط افرادی که لباس دین دارند، مصادره شود و این وظیفه حکمت سیاسی متعالیه است که از دین صیانت کند که مصادره نشود و همانطور که حکمت سیاسی متعالیه نباید اجازه دهد که شریعت مصادره شود و فهم نادرستی از شریعت به جامعه داده شود، همینطور باید در بابت مردم نیز باید صیانت کند تا مردم را مصادر نکنند.
🔸 حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی با اشاره به وارونه سازی شریعت گفت: برخی از حکومتهای به ظاهر اسلامی مثل امویان، کارشان وارونه سازی شریعت بود.
🔸 وی خاطرنشان کرد: آزادی، عدالت، استقلال و حقوق جامعه اصول خدشه ناپذیر شریعت هستند.
🔸 رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسرا با تاکید بر سخنان علامه طباطبایی گفت: ایشان معتقد بود جامعه باید به قدری با فرهنگ دین آشنا شود که فریب حرف های ضد دینی را نخورد.
🔸 وی با اشاره به مسئله امر به معروف اظهار داشت: امر به معروف و نهی از منکر نباید محدود به اموری همچون پرهیز از غیبت و تهمت شود بلکه تعالی جامعه باید مد نظر قرار بگیرد بنابراین اگر ما بخواهیم در سطح بین الملل حرف برای گفتن داشته باشیم نباید به لایه های ظاهری دین بسنده کنیم.
#استاد_مرتضی_جوادی_آملی
🆔 @m_vaezjavadi
46.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 پیام تصویری حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به دومین کنگره حکمت سیاسی متعالیه
🔸 دومین کنگره ملی #حکمت_سیاسی_متعالیه صبح امروز با پخش پیام تصویری حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در محل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار گردید.
🔸 زمان پخش: سه شنبه 17 اسفند ماه 1400
#آيت_الله_العظمی_جوادی_آملی
🆔 @a_javadiamoli_esra
استفاده از علوم بشری.mp3
3.03M
#بشنوید
* برداشت غلط از روایت «شَرّقا غَرّبا...»
* معنای گرفتن مظروف (علم) و رها کردن ظرف
آیت الله شیخ حسین مفیدی یزدی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌چیستی نهضت احیای تفکر اسلامي
يا ايهَا الَّذينَ امَنُوا اسْتَجيبوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسولِ اذا دَعاکمْ لِما يحْييکمْ «انفال/ 24.».
از اين آيه کريمه در کمال صراحت استفاده ميشود که تعليمات اسلامي به طور کلي در هر شأني از شئون زندگي، تعليماتي حياتبخش و زندهکننده است، يعني تعليماتي است که وقتي در جان انسان قرار بگيرد به انسان روح و حيات و بينش و جنبش ميدهد.
بنابراين تعليماتي که اثر حياتبخشي ندارد و برعکس، مردگي و سکون ايجاد ميکند و بشر را از جنبش و حرکت باز ميدارد و او را جامد و افسرده ميکند، نميتواند با اين مقياسي که اين آيه کريمه به دست ميدهد سازگار باشد و از اسلام نيست.
علاوه بر اينکه قرآن بالصراحه ادعا ميکند که تعليمات اسلامي حياتبخش است، تاريخ اسلام هم همين گواهي را ميدهد. تاريخ اسلام تا چند قرن نشان داد که اين تعليمات آنچنانکه قرآن کريم ميگويد، حياتبخش است.
امروز غالباً ميبينيم معاني و مفاهيمي که ما از اسلام داريم خاصيت حياتبخشي و ايجاد زندگي ندارد، پس ناچار بايد تجديدنظري در اين معاني و مفاهيم بکنيم، شايد مفهوم و تصور ما درباره اين معاني و مفاهيم اشتباه باشد، ما بايد تصور خودمان را تصحيح کنيم و اين است معني #احياي_تفکر_اسلامي؛ يعني ما بايد طرز تفکر و طرز بينش خودمان را درباره اسلام اصلاح کنيم.
آن عينکي که ما به چشم زدهايم و با آن اسلام را ميبينيم، عينک نادرستي است، پس عينک و زاويه ديد خودمان را اصلاح کنيم.
✍استاد شهید مطهری، احیای تفکر اسلامی، جلسه سوم.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای اولین بار
ماهیت علوم انسانی از منظر امام خامنهای
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121