eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
979 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش4 #قسمت_هفتادو_هشتم این سختی ها را فقط من نکشیدم. تمام زن هایی که شوهرهاشان
#شهیدهمت به روایت همسرش4 #قسمت_هفتادو_نهم همیشه یک روز درمیان زنگ می زد.📞و خیلی فوری.که حالم خوب ست.نگران نباش.خداحافظ.😕اگر هم وقت نمی کرد خودش تلفن بزند به دوستهاش می گفت زنگ بزنند.که به خانمم بگویید حالم خوب ست.نگران نباشد.تا دو سه روز دیگر می آیم خانه.پیغام را می رساندند. خودش هم زنگ می زد.نه چند روز بعد. سه چهار ساعت بعد.☺️می گفت:من الآن از باختران راه میافتم می آیم.می گفتم کجا؟می گفت خانه دیگر.می گفتم مگر تو به دوستهات…می گفت اگر و مگر را بگذار کنار.من دارم می آیم.خداحافظ.😐 مگر ول می کرد.هرجا می رسید زنگ می زد که من الآن تهرانم.من الآن قمم.من الآن دلیجانم.من الآن اصفهانم.☹️یکی از دوست هاش تعریف می کرد که ماشین مان پنچر شد.نیم ساعت معطل شدیم. #حاجی نگران بود🍃.انگار روش نمی شد حرفی را که می خواهد بزند بزند.اما گفت.برای اولین بار هم گفت. گفت سریع.سریع هم آمدیم.و برای اولین بار شنیدیم سریعتر.گفتم شما هم که همیشه.گفت نمی خواهم نگرانم بشوند. فقط برای همین.😌و من (باور می کنید؟) یکبار هم نشد در را با صدای زنگی که او می زند باز کنم.همیشه پیش از او، قبل از اینکه دستش طرف زنگ برود،در را به روی خنده اش باز می کردم😌.خنده ی که هیچ‌وقت از من دریغش نمی‌کرد و با وجود آن نمی‌گذاشت بفهمم پشتش چه چیزی پنهان کرده.🙁🌹 راوی:همسرشهید #محمدابراهیم‌همت #ادامه‌دارد... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#تلنـــــگــر‼️ از #شهیدهمت به #مـلت‌ایـران مبادا ضعف برخے مسئولان شما را ضعیف ڪند...🌱 مبادا دنیازدگے برخے مدیران شما را از هواداری انقلاب دور ڪند...☝️ 😇ما رزمندگان تا #آخرین_نفس پای انقلاب هستیم شما چطور❓ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🔴جایگاه بعد از مرگ کسانی که خودکشی می کنند کجاست؟ ✳️ آنچه که از روایات برداشت می شود این است که فردی که به دست خود رشته حیاتش را پاره می کند و دار زندگی را وداع می گوید جهنمی🔥 بوده و در آن جاودان خواهد بود. 💥چون حقیقت آن است که خودکشی کننده ، اگر چه اسماً شیعه باشد ، رسما شیعه نیست. 🍀چون طبق روایات ، شیعه محال است خودکشی کند. 🔴لذا شخص ابتدا از محبّت اهل بیت (علیه السلام) بیرون می رود و آنگاه خودکشی می کند. 🔵خودکشی علاوه بر اینکه گناه است، نشانگر این است که شخصی که خودکشی می کند، از رحمت الهی مایوس شده است و دیگر امیدی به خداوند ندارد!! 🌟 این مسئله بسیار مهم است که ما باید همواره به خداوند ایمان داشته باشیم وبه کمکهایش امیدوار: 🌹آيا خدا برای نگهداری بنده اش کافی نيست؟! ✳️ابوسعید خدری می گوید: ما در جنگها به صورت کاروانهای نوزده نفری بیرون می رفتیم و کارها را در میان خود تقسیم می کردیم . ⚡️اتفاقا در کاروان ما مردی بودکه کار سه نفر را انجام می داد؛ هم هیزم جمع می کرد، هم آب می آورد و هم غذا پخت می کرد. ❄️ این موضوع، به عرض پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید. حضرت فرمودند: او اهل دوزخ 🔥است.» ❗️ما تعجب کردیم. وقتی که با دشمن روبرو شدیم و به جنگ پرداختیم، آن مرد مجروح شد، تیری برداشت و خودش را با آن کشت. 🔰اینجوری شد که فقط بخاطر خودکشی آن همه ثواب محو شد و او اهل دوزخ گردید...🔥 منابع: 📗لخرائج والجوارح، قطب الدین راوندی (م 573 ه)، الطبعة الاولی، مؤسسة الامام المهدی (عج)، 149 ه، ج1، ص61، ح104 📒فروع کافی ج 7 ص45 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f ღೋ ═════╗
⭕️ وقتے ضارب، علی رو زد، ما اون رو به گوشه ای از خیابون کشیدیم؛ یک پیرمرد اومد گفت: خوب شد همینو می خواستی؟ به تو چه ربطی داشت که دخالت کردی؟ ❤️علی با همان بدن بی جان گفت: حاج آقا فکر کردم دختر شماست، من از ناموس شما دفاع کردم. #شهید_امربه_معروف #شهید_علی_خلیلی🌹 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f ─━━━━━━⊱🌹⊰━━━━━━─
🔴 الله_نخودکی_اصفهانی! 💐🌷🌹🥀💐🌷🌹🥀💐🌷🌹🥀🌷🌹 ✍️مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش و نابود خواهد شد! 😢💥 فرزندم بدان که در تمام عمرم تنها یک بار نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم که شب آن روز فوت شد😩. سحر گاه در عالم رویا به من گفتند که این مصیبت به علت قضا شدن آن نماز صبح به تو وارد آمد...😱 اکنون اگر یک شب، نماز شبی از من فوت شود، صبح آن شب انتظار بلایی را می کشم که به من نازل شود...😰 نکته: میزان بلاهای وارد شده بخاطر گناهان هرکسی متناسب با اندازه ایمان اوست... 👌 به همین دلیل هرچقدر مقام بنده مومن بالاتر باشد ،بلایی که بخاطر گناهش میبیند سخت تر است... و یکی از بزرگترین گناهان،قضا کردن ‌نماز صبح می باشد...😱😱😢😥 📚منبع: نکته های نابی از نماز،ص۲۶۷ 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🕊🕊 🕊🕊 ✔ 🌸 ⁉️ چه کسی پاسخگوست؟! ⁉️ بعد از ۳۶ سال درباره چهار گروگان مظلوم ایرانی در کسی که قریب ۲۰ سال پرونده دستش بوده، یک برگ به هیچکدام از کمیته های پیگیری نداده است! چندین کمیته پیگیری در ریاست جمهوری، مجلس شورا و ان. جی. او با هزینه ای بالای ۲۱ میلیارد تومان تشکیل شده است، ولی تا امروز هیچ گزارشی ارائه نداده اند! هیچ دستگاه و مقامی از هیچکس درباره عملکردش، در این رابطه بازخواست نکرده است! تا امروز یک برگ پرونده در پلیس وجود ندارد! یک برگ پرونده در دستگاه قضایی وجود ندارد! یک برگ پرونده در پلیس بین الملل اینترپل وجود ندارد! یک برگ پرونده در وجود ندارد! در وزارت خارجه ایران... در دستگاه قضایی ایران ... و تا دل بعضی ها بخواهد، اسامی و اخبار ساختگی: یک لبنانی که... یک یونانی که... یک فلسطینی که... 💘 🍁 💘 انتظار چیز خوبی است، ولی . . . ۳۷ سال بس نیست؟!!! 😞😞 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 💠
🌷🌷 پرنده وارد باغ شد.🕊 روی شاخه نشست و شروع به خواندن کرد. پر و بال های بسیار زیبایی داشت و صدایش انسان را به وجد می آورد. نگاه صاحب باغ ، به پرنده خیره شده بود. ناگهان پرنده بین ها گیر افتاد.🕊 با نگاهی او را زیر نظر داشت تا ببیند چگونه می‌تواند خودش را نجات دهد، لحظاتی گذشت و پرنده تلاش می‌کرد خود را نجات دهد. بالاخره با فراوان از چنگال شاخه ها نجات پیدا کرد ، پر کشید و رفت🕊 یک دفعه صاحب باغ به خود آمد و در دلش گفت: خدایا! رکعت چندم بودم؟😢 تازه یادش اومد که در نماز بوده است. خیلی ناراحت شد در فکر این کارش افتاد.👌😰 با سرعت خودش را به پیامبر مهربانی رساند و عرض کرد آقا: باغَم در اختیار شما باشد تا به مصرف برسانید. باغی که باعث شود من نتوانم نمازم را با حضـور قلب و حواس جمع بخوانم، به درد من نمی‌خورد. 😩😥😰 باغ را صدقه داد و رفت. 👌 پ ن:آیا مایی که در نماز به فکر فضای مجازی هستیم، حاضریم گوشی همراه خـود رو برای اول وقت حـداقل یک ساعت کنار بزاریم؟😩😩🙄🤔 📚 نکته های ناب کـوتاه http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🔔 اینقدری که منتظر تلگرام و اینستا و واتساپ و ... هستیم😏 اگر منتظر عج بودیم تا الان آقامون ظهور کرده بود :)... 😏😢 😭😭 ‌ ❤️ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌹قسمت هجدهم #کرامات_و_معجزات_شهدا بالاخره صبح شد و به سمت شلمچه راه افتادیم. قلبم داشت از جا کنده
🌹قسمت نوزدهم 🔸وارد پذیرایی شدم که صدای پچ پچ شروع شد. لباسم یه کت و شلوار کاملا پوشیده با روسری بلندی که لبنانی بسته بودم و چادر ⚠️تا به خودم بیام پدرم با صورت قرمز جلو وایستاده بود و با صورت گُر گرفته گفت : آبرومو بردی 😢بعد از این حرفش سیلی محکمی به صورتم زد. با گریه به سمت اتاقم دویدم 🍃نمیدونم کی خوابم برد صبح که بیدار شدم تو آینه به خودم نگاه کردم، نصف صورتم بخاطر سیلی بابا قرمز شده بود، چشمها و دماغم بخاطر گریه... 💼یه چمدون برداشتم همه لباسها و وسایل شخصیمو توش جمع کردم و رفتم خونه مجردیم. وارد خونه شدم با وسواس چادر و لباسامو عوض کردم رفتم اتاقم. مانتوهایی که بیشتر شبیه بلوز بودن جمع کردم ریختم تو یه نایلون مشکی و گذاشتم دم در ساختمان. 📸بعد عکس خواننده ها و بازیگرای هالیوود از در و دیوار اتاق جمع کردم احساس میکردم این خونه غرق گناهه. مبلا را هم از تو پذیرایی جمع کردم تو یکی از اتاقها گذاشتم. شلنگ کشیدم و کل خونه را شستم تنها ذکری که بلد بودم همون صلوات بود. 💫هرجا آب میگرفتم صلوات میفرستادم. ساعت ۱۲ شب خسته و کوفته افتادم روی تخت. فردا یه عالمه کار دارم. 🌹پدرم الحمدالله حمایت مالیشو از من قطع نکرد. 🚕یه آژانس برای بهشت زهرا گرفتم، از ماشین پیاده شدم به سمت قطعه سرداران بی پلاک به راه افتادم. ❤️یه مزار انگار صدام میکرد، چهار زانو نشستم پایین مزارش و باهاش حرف زدم... - شما خواستید من اینجا باشم وگرنه خودم یه لحظه هم به ذهنم خطور نمیکرد که یه روزی اعتقاداتم و ظاهرم عوض بشه؛ اما از عوض شدن خوشحالم کمکم کن بهترم بشم. با محجبه شدنم خانواده ام طردم کردن، اکثریت دوستامم تنهام گذاشتن تو و همرزمانت دوستم بشید💔 پاشدم به سمت درب خروجی حرکت کردم. بعداز ۲-۳ساعت رسیدم خونه، فرش های خونه را انداختم مبل ها را دوباره چیدم. یهو صدای تلفن بلند شد؛ زینب بود باهم سلام و علیک کردیم. زینب : حنانه میای بریم... ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
امروز شنبه دوم آذر☺️ روز دوم چلہ ے حدیــــث ڪـــساء👌 🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀 🌺به نیت فرج آقا امام زمان(عج) و سلامتے امام زمان(عج)🌺 و هدیه به روح سردار خیبر 🌹شهید حاج محمد ابراهیم همت🌹 و به نیابت از همه ے 🌺شــــهداے مدافـــع حـــرم🌺 🌺و شـهداے دفـــاع مقـــدس🌺 و به نیت حاجات عزیزان زیر مے باشد👌 🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼🌻 روز دوم ازهرگروه به نیابت حاجات افراد زیر است👌 گروه اول:گروه سردار خیبر حاج محمد ابراهیم همت ۱.خانم لیلا شادرام 🌹🥀🌺🌸🌼🌹🥀🌺🌼🌺🥀🌸 گروه دوم:گروه سردار شهید حاج حسین خرازے ۱.خانم فاطیما 🌹🥀🌺🌸🌹🥀🌺🌸🌹🥀🌺🌸 گروه سوم:گروه شهید ابراهیم هادی ۱.خانم حسینے صدر 🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹 ان شاالله همه ی افراد گروه حاجت رواشند👌 التماس دعا👌 یازهرا(س) http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#سیره_شهدا رفتیم خریـد ... ولی یک کلام با هم حرف نزدیم! هم من خجالت می‌کشیدم هم محمد، هرکاری بود با خواهرم هماهنگ می‌کرد فردای همان روز عقـد کردیم ... محمد با لباس سپاه اومد، من هم با یک چادر و لباس سفید نشستم سرِ سفره عقـد یک سفره سـاده؛ نان‌ و پنیر سبزی، میوه و‌ شیرینی... عقد که کردیم، اذان ظهر بود وضو گرفتیم، رفتیم مسجد ... به نقل از: همسر شهید #شهید_محمد_اصغری_خواه فرمانده‌ گردان‌ کمیل لشکر ۱۶ قدس http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌹قسمت نوزدهم #کرامات_و_معجزات_شهدا 🔸وارد پذیرایی شدم که صدای پچ پچ شروع شد. لباسم یه کت و شلوار کا
🌹قسمت بیستم 👤زینب : حنانه میای بریم مشهد؟ -آره عزیزم؛ زینب... +جانم -میگم میشه قم هم بریم؟ +إه من فکر میکردم تو زیاد ائمه را نمیشناسی ‌-دقیقا درست فکر کردی ⚠️+خوب پس تو چطور میدونی قم زیارتگاه خاصی داره؟ -دیشب خوابشو دیدم +ای جانم عزیزم -کی میریم؟ +پس فردا ۶ صبح -زینب میای خونه من قبل سفرمون از امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) بگی +آره حتما عزیزم 🌹زینب که اومد براش شربت بردم اونم شروع کرد به توضیح دادن +حنانه جون امام رضا (ع) را تحت فشار قرار دادن و ایشونم برای حفظ جان خاندان و بالاخص اسلام از مدینه تبعید میشن مشهد ایران و تو غربت با سم مسموم میشن. از اونجا که تو این خاندان محبت خواهر و برادری ریشه دارد حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر به ایران میان که بیمار میشن و در قم دفن میشن. 😔حنانه خفقان عصر امام موسی کاظم (ع) خیلی شدید بوده به طوری که کمتر فرزندان دختر امام ازدواج کرده بودن. روز ولادت فاطمه معصومه (س) روز دختره. حنانه... -جانم +میگم بیا عضو پایگاه بسیج بشو -یعنی امثال منم میتونن عضو بشن +وا تو چته مگه، همه میتونن عضو بشن. 💠فردای اونروز زینب منو برد پایگاه عضو کرد. بعد اون سفر شلمچه و تغییر عقایدم خیلی تنها شده بودم؛ خانوادم، دوستام تنهام گذاشتن. الان واقعا به دوستای امثال زینب احتیاج داشتم. 🌙شب چمدانم بستم البته خیلی ذوق داشتم آخه من همش یا ترکیه و دبی بودم یا تو ایران کیش و شمال. ... 💠تمام اسامی بجز و مستعار میباشد و تمام روایت هست. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
✨﷽✨ ⇦ چرا تعـداد گناهـان کبیـره مشخص نیست؟ ✺ ✍موضوعی که در بعضی از اذهان مےآید این است که چرا قـرآن مجید تعداد گناهان کبیـره را تعیین نفرموده، و دیگر اینکه چرا در اخبـار در این مسئله اختلاف است؟ در بعضی اخبـار ، تعداد گناهان کبیره پَنج، در برخی هَفت و در پاره ای نُه و در بعضی بیست و یک و در پاره ای سی و یک عدد برشمرده‌اند. در ابهام گناهـان کبیـره و تعیین نکردن آن در قرآن مجید، حکمتی عظیم و لطفی بزرگ از جانب پروردگار عالم به بندگانش می باشد، زیرا اگر تعیین می گردید مردم سعی می کردند که فقط از آنها اجتناب کنند و از روی جهالت و هوای نفس، بر اقدام به سایر گناهان جرأت مےنمودند، به خیال اینکه سایر گناهان به ایشان صدمه‌ای نمےزند. آنگاه به مفاسد کثیره ای دست مےزدند که از آن جمله جرأت نمودن بر مخالفت نواهی الهی است. ✨چه بد بنده ای است کسی که بر مولای خود، جَری شود و اُموری را که امر به ترک آن فرموده ، مخالفت کند، بلکه این جرأت و بی حیایی سبب مےشود که جرأت بر کبائر هم بنماید. زیرا کسی که نسبت به نواهی پروردگارش به صغائر بی پروا باشد، کم کم نسبت به گناهان کبیره هم بی باک مےگردد. 📚 بررسی گناهان کبیره در مواعظ و کلام حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) ص ۱۶ و ۱۷ _____________ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش4 #قسمت_هفتادو_نهم همیشه یک روز درمیان زنگ می زد.📞و خیلی فوری.که حالم خوب ست
به روایت همسرش4 نمی گذاشت بفهمم در جنگ و عملیات هاشان شکست خورده اند یا موفق بوده اند.آنقدر محبتم☺️ می کرد که فرصت نمی کردم این چیزها را ازش بپرسم. کمک حالم می شد.خیلی هم با سلیقه بود.👌تا از راه می رسید دیگر حق نداشتم بچه ها را عوض کنم،حق نداشتم شیرشان🍼 را آماده کنم،حق نداشتم شیرشان را دهانشان بگذارم،حق نداشتم لباس هاشان را عوض کنم،حق نداشتم هیچ کاری کنم.☝️یک بار گفتم تو آن جا آن همه سختی می کشی،چرا من باید بگذارم اینجا هم کار کنی،سختی بکشی؟😞بچه بغل،خیس عرق،برگشت گفت تو بیشتر از آنها به گردن من حق داری.باید حق تو و این طفل های معصوم را هم ادا کنم.😢گفتم ناسلامتی من زن خانه ی تو هستم.دارم وظیفه ام را عمل می کنم.گفت من زودتر از جنگ تمام می شوم، ژیلا.💔ولی مطمئن باش اگر ماندنی بودم به تو نشان می دادم تمام این روزهات را چطور بلد بودم جبران کنم.گاه حتی برخورد تند می کرد اگر بلند می شدم کار کنم.😐می گفت تو بنشین.تو فقط بنشین.بگذار من کار کنم.لباسها را می آمد با من می شست.بعد می برد روی در و دیوار اتاق پهنشان می‌کرد،خشکشان می کرد،جمعشان می کرد می برد می گذاشتشان سرجای اولشان.🍃سفره را همیشه خودش پهن می کرد جمع می کرد.تا او بود نودونه درصد کارهای خانه فقط با او بود.😌به خورد و خوراکمان هم خیلی حساس بود.😇🌹 راوی:همسرشهید ... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#تلنگر از #شهید_همت به ملت‌ ایران: " مبادا ضعف برخے مسئولین شما را ضعیف ڪند... مبادا دنیازدگے برخے مدیران شما را از هوادارے انقلاب دور ڪند... ما رزمندگان تا آخرین نفس پاے انقلاب هستیم شما چطور؟! " پ.ن: صدایش هنوز هـم‌ بلند است ولـی گوش‌هـایِ‌ مــا چطور... ؟؟! #شهید_حـاج‌_محمدابراهیم‌_همت http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
اینجوری ایستاده اند...😔 گم شد! هم پلاکت...😢 هم #استخوانت...😭 هم آرمانت...😔 و اتوبان رد شد از کوچہ ای ڪہ بہ نامت بود...😭 •❥•❤️🌿 ↳ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑
هر كس شب را با گفتن تسبيحات فاطمه عليهاالسلام بخوابد، از شمار مردان و زنانى است كه بسيار ياد خدا مى كنند. 💖امام صادق(ع)💖 بحار الأنوار ج۸۷ ص۱۷۴ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🔴 😱😱😱👌 ✍️روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به همراه عده ای از اصحاب خود از جایی عبور می کردند.👌 ناگهان سگی🐶 شروع کرد به پارس کردن.🐶🐶 . پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و به پارس سگ🐶 گوش داد..👌 ✅اصحاب نیز توقف ڪردند. آنگاه رو به یاران خود ڪرد و فرمود: آیا فهمیدید که این سگ🐶 چه گفت؟😧🤔 اصحاب گفتند: خیر. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این حیوان گفت: ای پیامبر خدا! من همیشه خدای مهربان را شکر می کنم که بهره من در این جهان خلقت، این شد که سگ😧🐶 شوم! اگر انسان بی نماز بودم چه می کردم😱😱 🌸پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: ميان مسلمان و كافر فاصله اى جز اين نيست كه نماز واجب را عمداً ترک كند يا آن را سبک شمارد و نخواند!👌😭😱 📚عرفان اسلامی، جلد 5، ص 8 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 💝
چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از خبرنگارها از او پرسید: آقا یوسف❕ غواص یعنی چی❓ و یوسف گفته بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عجل الله). همرزم یوسف می گوید: "هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامه می نویسد. با خودم می گفتم یوسف که کسی را ندارد! برای چه کسی نامه می نویسد❓ آن هم هر روز❓ یک روز گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی کنی❓دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و داخل آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می نویسم، کسی را ندارم که...😭😭 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 -------------------------- http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۶۸ ✍ پایانِ قشنگ زندگیِ شهیدی که با قرآن انس داشت ، به روایت شهیدی دیگر #متن
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۶۹ 🌸 رفتار عجیب یک فرمانده که باعث محبوبیت بیشتر او می‌شود #اخلاص #تواضع #پرکاری #تقوا #متوسلیان http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۶۹ 🌸 رفتار عجیب یک فرمانده که باعث محبوبیت بیشتر او می‌شود #اخلاص #تواضع
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۶۹ 🌸 رفتار عجیب یک فرمانده که باعث محبوبیت بیشتر او می‌شود #اخلاص #تواضع #پرکاری #تقوا #متوسلیان http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۶۹ 🌸 رفتار عجیب یک فرمانده که باعث محبوبیت بیشتر او می‌شود #اخلاص #تو
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۶۹ ✍ رفتار عجیب یک فرمانده که باعث محبوبیت بیشتر او می‌شود برای تهیه ‌ی مهمات عملیات باید حاج احمد متوسلیان رو می‌دیدم. رفتیم اتاق فرماندهی ، اما نبود. یکی از بچه ها گفت: فکر کنم بدونم کجاست... ما رو برد سمت دستشویی‌ها. دیدم حاج احمد اونجا داره در نهایت تواضع دستشویی‌ها رو تمیز می‌کنه. رفتم سطل آب رو ازش بگیرم، اما نداد. گفتم: شما چرا حاجی؟ همینطور که کار می‌کرد ، گفت: یادت باشه! فرمانده موقعِ جنگ برادرِ بزرگترِ همه حساب میشه ، و در بقیه‌ی مواقع کوچیکترین و حقیرترین برادر آنها... 📌خاطره ای از زندگی جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 📚منبع: کتاب با راویان نور3 ، صفحه 148 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌹قسمت بیستم #کرامات_و_معجزات_شهدا 👤زینب : حنانه میای بریم مشهد؟ -آره عزیزم؛ زینب... +جانم -میگم
🌹قسمت بیست ویکم 🚌با اتوبوس میرفتیم مشهد اما من فقط بغض و سکوت بودم. بالاخره رسیدیم شهر مشهد اول رفتیم یه هتل منو زینب تو یه اتاق بودیم. زینب : حنانه یه ذره استراحت کنیم ناهار بخوریم بریم حرم. -دیر نیست؟ +خب خسته ایم یه ذره استراحت کنیم تا عصر میمونیم حرم -باشه 🍽بزور برای جلوگیری از ضعف کردن چند قاشقی خوردم. هتلمون نزدیک حرم بود، ورودی حرم بودیم زینب گفت باید اذن دخول بخونیم. 😕من عربی بلد نبودم، ماتمم گرفته بود چه جوری بخونم. انگار یکی از تو درونم داشت اذن دخول میخونه 😭❤️وارد صحن رضوی شدیم همین که چشمم به گنبد طلا خورد اشکام جاری شد. زینب سلام امام رضا (ع) را بلند خوند منم باهاش تکرار کردم. زینب پاشد نماز بخونه اما من نماز خوندن بلد نبودم😔 +حنانه میای بریم جلو -نه من میترسم خیلی شلوغه +باشه پس تا تو نماز بخونی منم میرم زیارت -باشه 🌹زینب که رفت زانوهام بغل کردم و گفتم : 😔آقا منو آوردن اینجا. من نماز خوندن بلد نیستم خودت کمکم کن... ادامه دارد.. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌹قسمت بیست ویکم #کرامات_و_معجزات_شهدا 🚌با اتوبوس میرفتیم مشهد اما من فقط بغض و سکوت بودم. بالاخر
🌹قسمت بیست ودوم 🍃❤️اون چندروز منو زینب همش میرفتیم حرم. فقط یه بار زینب بازار رفت برای خرید زغفران و انگشتر، اما من نرفتم. 👌اون چندروز مشهدمون سریع گذشت، وقتی برگشتیم رفتم اسممو کلاس رزمی کاراته ثبت نام کردم. 😔نماز خوندن شده بود غمم، واقعا بلد نبودم نماز بخونم. دستام تو هم قلاب کرده بودم 💔خدایا من باید چیکارکنم تا نماز بخونم؟ خودت کمکم کن... 🌟تو همون حالت گریه، خوابم برد. خواب دیدم تو شلمچه ام یه جمع از برادران بسیجی اونجا بودن؛ یه آقای بهم نزدیک شد و گفت : سلام خواهرم تو حسینیه نماز جماعت هست شما هم بیا. -آخه من نماز خوندن بلد نیستم +شما بیا یاد میگیری -ببخشید حاج آقا شما کی هستی؟ ❤️+من محمد ابراهیم همتم به سمت حسینیه رفتیم حاج ابراهیم ایستاد، ذکرای نماز بلند گفت منم میخوندم. 😭تو خواب نماز خوندن یاد گرفتم، بعداز اتمام نماز رو به سمتم کرد و گفت : 🌹خانم معروفی من برادرتم، همیشه تا زمانی که من برادرتم. هرجا کم آوردی بهم متوسل شو صدام کن حتما جوابتو میدم... 😭😭یهو از خواب پریدم. اذان صبح بود، رفتم وضو گرفتم قامت بستم برای نماز صبح. بدون هیچ کم و کاستی تمام ذکرها یادم بود بدین ترتیب نماز خوندن توسط یاد گرفتم. 🍃چندماهی از ماجرای نماز میگذشت احساس میکردم چشمم تار میبینه از یه دکتر چشم وقت گرفتم فردا نوبت دکترمه... ... ✅تمام اسامی بجز و مستعار میباشد و تمام روایت هست http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f