eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
987 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔹یه روز نگاه کردم تو چشمای گفتم ابراهیم چشمات چقدر قشنگن 😍،گفتم تو خیلی زیبان و خدا چیزای زیبا رو برای ما نمی ذاره🚫 تو این دنیا برای خودش بر می داره 🔸مطمئنم حاجی تو وقتی بشی سرت جدا می شه خدا می بره😔. حاج ابراهیم همت می گه چشمای ابراهیم من بخاطر این قشنگ بود👇 🔹یکی بخاطر اینکه این چشم ها به گناه🔞 باز نشد 🔸دوم اینکه هر وقت خونه بود پا می شدم می دیدم چشمای قشنگ حاج ابراهیم دارن در خونه چه اشکی می ریزن😭 🔹گفتم من مطمئنم این چشما رو خاطر خواه شده چشمات نمی مونه.آخرش هم تو از بالای دهانش و لبهاش رفت چشما رو خدا با قابش برداشت و برد😔. 🌹🍃🌹🍃 @hemmat_channel
امروز بیشتر از هر روز و هر ساعتے علے بہ مالـک اشترش محـتاج است✌️ مالـک بیا کہ این سـفر مصر علی را از پا در مـی‌آورد💔 حاجی بیا کہ شـب‌های حیدر ، در نخلستان ها و میان چاه ها سپـری مے شود ، بیا کہ روزگار پیر کرد علے را و هنوز خیـمـہ‌ی آخر صفین باقے مانده😔 بیا کہ خیبر ها در پیش روست ، خرمـشهر ها...ای کاش خورشـید تو را آغاز کند برا فردایمان . .🌱 امروز چهارده تیر است ، روزی کہ این عکس را با گرفتے و چند ساعت بعد رفتے ، رفتے و سی و پنج سال مارا چشم انتظار کسے گذاشتے کہ اگر بود این کشور رنگ و بوے اختلاس♨️ و دزدے و خیانت و حق الناس و... نمے گرفت . حاج احمد بعد رفتن تو خیلے ها طاقت نیاوردند و رفتن ، امام (ره) رفت ، رفت🕊 ، هم سنگرانت یک بہ یک رفتند ، حاج غلامحسین رفت و حاج خانم مادرت پس از سے و پنج سال چشم بہ راه اومدنت مونده ولے هنوز از بوے پیراهنت هم خبرے نشده .😥 امروز مصاحبہ حاج امیر برادر کوچکت قلب مارو سوزوند وقتے کہ گفت : مادرم بابت اینکہ دولت کارے براے این قضایا نمے کند ، خیلے مکدر هستند ـ مادرم خیلے چشم بہ راه احمد است . حتے همین اواخر وقتے بین خواهران و برادران راجع به حاج احمد صحبت شد ، مادر با نگاه پریشان و ناراحتے بہ حرف هاے ما گوش میکرد و بہ صورت هایمان نگاه میکرد تا ببیند نظرات ما چیست 🍃. عکس حاج احمد روی رادیاتور کنار تخت مادر است . خواستم آنرا بہ دیوار بزنم ، گفت : "نہ ، آنجا باشد، نمی توانم آنرا ببینم " برگرد کہ مادری چشم انتظار و رهبـری دنبال مالک اشتر زمان خویش است😔💔 . http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌹قسمت بیست ودوم 🍃❤️اون چندروز منو زینب همش میرفتیم حرم. فقط یه بار زینب بازار رفت برای خرید زغفران و انگشتر، اما من نرفتم. 👌اون چندروز مشهدمون سریع گذشت، وقتی برگشتیم رفتم اسممو کلاس رزمی کاراته ثبت نام کردم. 😔نماز خوندن شده بود غمم، واقعا بلد نبودم نماز بخونم. دستام تو هم قلاب کرده بودم 💔خدایا من باید چیکارکنم تا نماز بخونم؟ خودت کمکم کن... 🌟تو همون حالت گریه، خوابم برد. خواب دیدم تو شلمچه ام یه جمع از برادران بسیجی اونجا بودن؛ یه آقای بهم نزدیک شد و گفت : سلام خواهرم تو حسینیه نماز جماعت هست شما هم بیا. -آخه من نماز خوندن بلد نیستم +شما بیا یاد میگیری -ببخشید حاج آقا شما کی هستی؟ ❤️+من محمد ابراهیم همتم به سمت حسینیه رفتیم حاج ابراهیم ایستاد، ذکرای نماز بلند گفت منم میخوندم. 😭تو خواب نماز خوندن یاد گرفتم، بعداز اتمام نماز رو به سمتم کرد و گفت : 🌹خانم معروفی من برادرتم، همیشه تا زمانی که من برادرتم. هرجا کم آوردی بهم متوسل شو صدام کن حتما جوابتو میدم... 😭😭یهو از خواب پریدم. اذان صبح بود، رفتم وضو گرفتم قامت بستم برای نماز صبح. بدون هیچ کم و کاستی تمام ذکرها یادم بود بدین ترتیب نماز خوندن توسط یاد گرفتم. 🍃چندماهی از ماجرای نماز میگذشت احساس میکردم چشمم تار میبینه از یه دکتر چشم وقت گرفتم فردا نوبت دکترمه... ... ✅تمام اسامی بجز و مستعار میباشد و تمام روایت هست http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌹قسمت بیست وپنج من منتظر رفتن به شلمچه بودم، اونجا محجبه شدم اونجا بهم نماز یاد داد. 😭با هق هق گفتم : کجایی داداش کجایی؟ خواهرت بهت احتیاج داره یهو صدای حاج ابراهیم شنیدم گفت : غصه چی رو میخوری؟ نترس خواهرمن سرمو به عقب برگردوندم واقعا خود حاجی بود اومدم بلند بشم برم سمتش بی هوش شدم. 👌وقتی به هوش اومدم فقط مسئول کاروان کنارم بود مسئول خواهران : حنانه جان خوبی؟ -نه +دکتر اینجا گفت بخاطر چشمت باید بریم اهواز بیمارستان یه ذره که بهتر شدی بگو اطلاع بدم با ماشین بیان دنبالمون 💔من فقط گریه میکردم. بعد از نیم ساعت با همون خانم و دوتا آقا منو بردن یه بیمارستان تو اهواز که مخصوص چشم بود. دکترا چندین بار چشمم معاینه کردند بعد از ۵-۶ ساعت گفتن چشمش صحیح و سالمه. 🍃توراه گریه میکردم منو ببرید شلمچه بالاخره دلشون سوخت رفتیم شلمچه با گریه و زاری صدا میزدم : کجایی فرمانده کجایی حاج ابراهیم همت 🔸دوباره بی هوش شدم، خبر شفا گرفتنم از حاج ابراهیم همت مثل بمب ترکید 👌حنانه حاج ابراهیم همت را دیده بود 🌹اصلا فکر کنم بازگشت من از راه پرگناه بزرگترین ، شهید زنده است که منو از خواب غفلت بلندم میکنه. سفرمون تموم شد اما با خودم عهد کردم برگشتم تهران حتما درمورد حاجی تحقیق کنم... ... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
می‌گفت بعد از نماز وقتی سرتون رو به سجده می‌گذارید و بدنتون آروم میشه✨.اونجا با خودتون خلوت کنید.چون بهترین وقت همون موقع‌ست که چیزی حواستون رو پرت نمی‌کنه👌.یه مرور داشته باشید روی همه کارهایی که از صبح تا شب کردید.ببینید کارهاتون برای رضای خدا بوده یا نه.😇☝️ خیلی‌ها این توصیه را شنیده بودند.عمل کرده و نتیجه‌اش را هم دیده بودند.🌹 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
1_50872488.mp3
16.6M
❤️ تقدیم به شهید ابراهیم هادے و ❤️ 🎤🎤 حامد زمانے میــوݩ جنگ هشت سالــه✌️ دوتا مَــردن ڪه غیرت واسه‌شون غیــر ارادے بود💪💪 یڪیشوݩ بود😍 یڪیشوݩ هم بود☺️ همه دیدݩ درست مثل خلیل‌الله☝️ تبر بر دوش داره http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• •••• معتقد بود، میزاݩ رفاقت ما به افراد،☝️ بستگے به میزاݩ ارادت آنها به دارد.❤️ . . را مےگویم 😍 فاتح بدر و خیبر🌹 یادم هست یادت باشد ••• 🌸🌈🌱 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • حاج محمدرضا طاهری، ذاکر اهل بیت علیهم السلام خاطره ای از دیدار خود با را منتشر کرد:👇👇 وقتى سوار موتور تریل، داشت میرفت به سمت خط ( جزیره مجنون) زیارتش کردم ، مستانه ى مستانه میرفت اما وقتى حاجى رو میاوردن دیگه ندیدیمش، فقط شنیدم سردار لشگر ، بدون سر مهمان حضرت اباعبدالله علیه السلام شده 💔.... هنوز سخنرانى بعد عملیات والفجر یک حاجى تو گوشمه مخصوصاً اون جمله ى معروفش ( کربلا رفتن خون میخواهد ) 🕊اونشب همه ى بچه ها بعد از سخنرانى حاجى دوباره شور و شوق برگشتن به عملیات رو داشتند ... شاید دلیل این عکس رو کنار عکس حاج همت بپرسید ؟😊👆 وقتى از عملیات خیبر ، جزیره ى مجنون برگشیم پادگان دوکوهه ، خیلى از بچه ها میخواستن برا مرخصى به شهرشون برگردن ، اما وقتى گفتند یه عده تصمیم دارن برن شهر حاج همت به خانواده ى شهید سر بزنند ،کسى دیگه مرخصى نرفت و همه ى نیروها تصمیم گرفتند براى عزیمت به شهرضا در استان اصفهان اماده بشن ، یادم نیست چند تا اتوبوس🚌 از دوکوهه حرکت کردیم ولى میدونم تعداد اتوبوسها زیاد بود ، نیروهاى حاجى در لشگر ٢٧ مجلس بسیار خوبى تو شهرضا گرفتند و قرعه ى مداحى🎤 اونروز هم به نام بنده ى حقیر افتاد و خدارو شکر از این توفیق بى نصیب نموندم ، و این عکس یاداور مجلس شهید والامقام در شهرضاست🌹 🌱🌈🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f