eitaa logo
هیئت جامع دختران حاج قاسم
1.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
953 ویدیو
21 فایل
﷽ 🌷بزرگترین تشکل دخترانه ی کاشان🌷 دبیرخانه تشکل های دخترانه دانش آموزی و دانشجویی باشگاه مخاطبین و ارتباط با ما : @h_d_hajghasem_120 تبادل و تبلیغ: @haj_Qasim_1398
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰مطالعه‌ درس آموز اسناد لانه‌ جاسوسی آمریکا 💢 تاکید رهبر معظم انقلاب در دیدار روز ۱۲ آبان سال ۹۵ به دانش‌آموزان و دانشجویان مبنی بر مطالعه‌ درس آموز اسناد لانه‌ جاسوسی آمریکا 🔹دانلود مجموعۀ ۱۱ جلدی اسناد لانه‌ جاسوسی به صورت رایگان، از لینک‌های زیر امکان پذیر است: 📂 | جلد اول: basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/1.pdf 📂 | جلد دوم: basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/2.pdf 📂 | جلد سوم: basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/3.pdf 📂 | جلد چهارم: basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/4.pdf 📂 | جلد پنجم: basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/5.pdf 📂 | جلد ششم: basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/6.pdf 📂 | جلد هفتم: basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/7.pdf 📂 | جلد هشتم: basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/8.pdf 📂 | جلد نهم: basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/9.pdf 📂 | جلد دهم: basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/10.pdf 📂 | جلد یازدهم: basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/11.pdf 🍁https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷دخترم! عزیزم! سالها پیش که هنوز چشمان قشنگ تو این دنیا را ندیده بود، در وطن‌مان خبرها شد. مردم مشغول کار و بار و زندگی شان بودند که گلوله‌ها در سینه‌هایشان جا خوش کرد. 🌷صدای توپ و تانک و تفنگ در گوش وطن پیچید. جنگ بود. جنگ شد. اما میدانی بچه های خوبِ ایران خانم🇮🇷 چه اخلاقی دارند؟ برایشان کُرد و لر و ترک و گیل و بلوچ ندارد. یکی شان که دلش بلرزد، همه‌مان بی تاب می شویم. 🌷کاشان شهر مرزی نبود. اما مردانش دل داشتند، دل دارند. دلشان را، آرزوهایشان را، کتاب و درس و دانشگاه و کسب و کار و زن و فرزند و مادر را گذاشتند و شجاعت را بار کوله هایشان کردند و رفتند. 🌷رفتند و چیزی جز سینه نداشتند که سپر کنند. ایستادند، جنگیدند. مردانه. 🌷و در روزی از روزها، ۱۲ آبان ۱۳۷۳ بود، و هنوز چشمان قشنگ تو این دنیا را ندیده بود که از دروازه‌های شهر ۹۶ مرد آوردند. 🌷۹۶ مرد عاشق و غیور و شجاع کاشانی، و امروز ۲۹ سال از آن سالها می‌گذرد. 🌷شهید در قلب ماست. در ذهن‌ماست. ما به مردانمان به مردانگی‌شان افتخار می‌کنیم. سر بالا می‌گیریم و شجاعت‌شان را مدال افتخار خودمان می کنیم. 🌷مبارکمان باشد. ✍ سهیلا ملک‌محمدی (به مناسبت ۱۲ آبان روز ایثار و شهادت کاشان، شادی روح شهدا صلوات.) 🍁https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
🇮🇷نظم نوین جهانی ، با نسل آرمانی🇮🇷 💢اجتماع و راهپیمایی بزرگداشت یوم الله ۱۳ آبان و محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی در غزه💢 💯سخنران: سردار سرتیپ پاسدار رمضان شریف 💯و با حضور خواننده انقلابی میلاد هارونی 💠شنبه ۱۳ آبانماه ساعت ۹ صبح 💠میدان ۱۵ خرداد خیابان شهرداری 💢اطلاع رسانی شود.... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🌱@heyatjame_dokhtranhajgasem
سید حسن نصرالله؛ همه گزینه ها روی میز است⚠️ وهر زمانی که بخواهیم می‌توانیم به سراغ آنها برویم ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🌱@heyatjame_dokhtranhajgasem
✅دانش آموز دختر عضو هیات جامع دختران حاج قاسم کاشان گل کاشت __________________ ❤️ ریحانه، عروسک نازنین م ! سالهاست کنار تو رویای دخترانه م را گذرانده م خیلی دوستت دارممم.. اما اکنون که به مادرهای مظلوم و مقتدر غزه فکر می کنم که چگونه فرزندان دلبند خود را فدای مقاومت در مقابل استکبار کردند ! 😔خیلی سخت است برایم اما به یاد کودکان شهید تو را در جامه سپید می پیچم ... ❤️میخواهم یاد بگیرم که مادری عصر ظهور را ______________ ✋فردا روز من است ✌️روز دانش آموز ایرانی 👌روز دانش آموزی که قرار است نظم نوین جهانی را رقم بزند 🎯با ایمان و تقوا 💥با علم و عمل 🌹با ایثار دوست داشتنی ها ... 🌤فردا قرار است من در راهپیمایی ۱۳ آبان ثابت کنم دانش آموز نسل فهمیده م فردا روز من است .. ✦‎࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🌱@heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 براي جایی که آدم می خواست با حجاب باشه و مانتوش رو در نیاره به درد می خورد . بی درنگ برش داشتم تا با مانتوهاي توي دستم ، ببرم براي پرو . رضوان – خوبه ؟ بهم میاد ؟ برگشتم به سمتش . همون مانتوي کرم رنگ رو جلوي خودش گرفته بود . خریدارانه براندازش کردم . من – بدك نیست . مدلش که خوبه . رنگ دیگه نداره ؟ سرش رو کمی کج کرد . رضوان – مثلا ً چه رنگی ؟ من – یه رنگی که بیشتر بهت بیاد . رضوان – مانتوي کرم رنگ می خوام که به شلوارم بیاد . من – حتماً باید از اینجا بخری؟ با ناراحتی گفت . رضوان – براي فردا می خوام . این دو روزه هر جا گشتم مدل مناسبی پیدا نکردم . این از بقیه بهتره . ابرویی بالا انداختم . من – براي رفتن خونه ي نرگس اینا ؟ رضوان – آره . شلوارم قهوه ایه . مانتوي قهوه اي بپوشم خیلی تیره می شه . نا سلامتی می خوان صیغه ي محرمیت بخونن . زشته تیره بپوشم . من – حالا چه اصراري داري به مانتو ؟ تو که چادر سر می کنی! رضوان سري به تأسف تکون داد . رضوان – آخه فردا هم عموي نرگس هست هم عموي خودم . با تردید پرسیدم . من – کدوم عموش ؟ همونی که ملیکا .. و حرفم رو نصفه گذاشتم . سري تکون داد . رضوان – آره همون عموش . مثل اینکه خیلی مذهبیه . از امیرمهدي خشک تر . لبخند نصفه اي زدم . من _امیرمهدي که پیشرفت شایان توجهی داشته ! خندید . رضوان – صد البته . و به لطف تو ! خنده م رو جمع کردم . من – خب تو که چادر سرته . دیگه مانتو می خواي چیکار ؟ 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 خنده م رو جمع کردم . من – خب تو که چادر سرته . دیگه مانتو می خواي چیکار ؟ رضوان – چادرم یه کم نازکه . از طرفی می خوام اگر کنار رفت زیرش پوششم درست باشه . غیر از عموي اونا عموي خودمم یه پا فتوا دهنده ست . باز خندیدم . من – چرا دیگه فامیل رو دعوت کردین ؟ رضوان – که چند نفر شاهد باشن این دوتا دارن محرم می شن . فردا کسی اینا رو با هم دید حرف در نیاد . من – واي از این حرف در آوردنا . کار خوبی کردین . دیگه کیا هستن ؟ رضوان – دایی بزرگ نرگس . منم که دو تا خاله از دار دنیا بیشتر ندارم که یکیشون اصفهانه اون یکی هم فردا شب افطاري خونه ي مادرشوهرش دعوته بعید می دونم بیاد . من – من نفهمیدم ما چیکاره ایم که دعوت شدیم ! رضوان – مثل اینکه شما قراره عروس خونواده ي درستکار بشیا! من – خواب باشی خیره . هنوز نه به باره نه به داره . رضوان – وقتی به طور رسمی بهشون جواب منفی دادي می شه گفت قراري وجود نداره . اونا الان به چشم عروس آینده نگات میکنن . سکوت کردم . یه جورایی حرفش درست بود . امیرمهدي وقت خواسته بود براي رفع موانع بینمون . پس هنوز امیدي بود . با چرخیدن نگاهم روي مانتو شلوار تو دستم رو به رضوان گفتم . من – راستی ببین این خوبه براي فردا ؟ با ابروهاي بالا رفته مانتو رو برانداز کرد . رضوان – برو بپوشش . داخل یکی از اتاق هاي پرو شدم و مانتو شلوار رو تنم کردم . از لای در رضوان رو صدا کردم . سریع اومد و من در رو طوري باز کردم که رضوان بتونه من رو ببینه . جلوش چرخی زدم و گفتم . من – چطورم ؟ ابرویی بالا انداخت . رضوان – عالی . پرفکت . خیلی بهت میاد . من – پس براي فردا بخرمش ؟ پر تردید ، نگاهم کرد . تو آینه ي اتاق خودم رو نگاه کردم . کمی به سمت راست چرخیدم. تا بتونم پشت مانتو رو ببینم 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 پر تردید ، نگاهم کرد . تو آینه ي اتاق خودم رو نگاه کردم . کمی به سمت راست چرخیدم. تا بتونم پشت مانتو رو ببینم . چسبیده به تنم نبود ولی خیلی قالب تنم رو شکیل نشون می داد . قدش هم به اندازه ي یک انگشت زیر زانوم بود . دوباره به سمت رضوان برگشتم . من – مناسب فردا نیست ؟ سرش رو کج کرد . رضوان – عموشون هم هست ! پکر گفتم . من – من از این مانتو خوشم اومده ! رضوان – خب بخرش . ولی فردا نپوش . با ناراحتی سري تکون دادم . و کلی بد و بیراه نثار عموي امیرمهدي کردم با اون عقاید خشکش . از اتاق پرو که بیرون اومدم نگاه اجمالی به مانتوهاي آویزون انداختم . که یک دفعه چشمام روي پانچویی میخکوب شد . بازوی رضوان رو که جلو تر از من راه می رفت گرفتم . من – رضوان ! اونجا رو نگاه ! اون چطوره ؟ برگشت سمتم . با انگشت پانچو رو نشونش دادم . رضوان – براي فردا ؟ من – آره . رضوان – فکر کنم بلند باشه ! سري تکون دادم و از فروشنده خواستم تا اون پانچو رو برام بیاره همونجا روي مانتو تنم کردم . رضوان – قدش که خوبه . بلندي جلوش یه وجب زیر زانوم بود . من – می خرمش . رضوان – براي آستینش چیکار می کنی ؟ دستت بره بالا تا ناکجاآبادت معلوم می شه . من – زیر سارافونی می پوشم . با تأییدش ، پانچو و مانتو شلوار و یکی از مانتوهاي مشکی رو خریدم . خودم رو به رضوان که کنارم نشسته بود نزدیک کردم و آروم کنار گوشش گفتم . من – اگه تا یه ربع دیگه عموي تو و عموي اینا نیان خودم رو میکشم . خودش رو نزدیک تر کرد . رضوان – چرا ؟ من – چون دارم خفه می شم . به عمرم یاد ندارم تو یه مهمونی هم شلوار پوشیده باشم هم جوراب . هم لباس آستین بلند هم مانتو . شالم هم به این سفت و سختی دور سرم پیچیده باشم که موهام بیرون نباشه تازه وسط تابستونم باشه . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 من – چون دارم خفه می شم . به عمرم یاد ندارم تو یه مهمونی هم شلوار پوشیده باشم هم جوراب . هم لباس آستین بلند هم مانتو . شالم هم به این سفت و سختی دور سرم پیچیده باشم که موهام بیرون نباشه تازه وسط تابستونم باشه . لبخند کم رنگی زد . رضوان – اگر می دیدي دارن با چه افتخاري نگات می کنن این حرف رو نمی زدي . از نرگس بگیر تا امیرمهدي و طاهره خانوم و حاج آقا درستکار همه شون دارن کیف می کنن تو اینجوري لباس پوشیدي . من – بخوره تو سرم . دارم خفه می شم . رضوان – دندون رو جیگرت بذار . کلافه نگاهی به آدم هاي نشسته رو مبل هاي خونه ي طاهره خانوم انداختم ! قرار بود صیغه ي محرمیت رو با شروع اذان مغرب بخونن . نیم ساعتی تا اذان مونده بود و عموي رضوان و عموي محبوب امیرمهدي هنوز نیومده بودن . پانچوي یشمی رنگی که خریده بودم ، تنم بود با شلوار از بالا گشاد صدري رنگ . زیر سارافونی و شال همرنگ شلوارم که به لطف رضوان تونسته بودم با هم ست کنم . دست کردم داخل کیفم به امید پیدا کردن چیزي که بتونم خودم رو باهاش باد بزنم . نرگس از روي صندلیش بلند شد و اومد به سمتم . جلوم خم شد و نزدیک صورتم گفت . نرگس – اگر گرمته بیا اون طرف بشین زیر باد کولر . ذوق زده گفتم . من – قربونت برم . کجا باد کولر مستقیم می خوره ؟ با دست به جایی نزدیک مامانم اشاره کرد . همراه رضوان بلند شدم و رفتیم روي یکی از صندلی هاي اون قسمت نشستیم . با اولین برخورد باد کولر به صورت کمی رنگ گرفته به لطف آرایش کمم ، جون گرفتم . " خدا پدرت رو بیامرزه اي " نثار نرگس کردم و خنکاي کولر رو به ریه کشیدم . کمی که بهتر شدم با ذوق خیره شدم به نرگس که تو چادر سفیدش به شدت معصوم و مظلوم شده بود ! در حالی که به نرگس خیره بودم ، رضوان رو مخاطب قرار دادم و گفتم . من – نمی شه یه جوري صیغه رو بخونن که وسطش عروس بتونه بره گل بچینه و گلاب بیاره؟ صداي ریز خنده هاي دیگران باعث شد بفهمم کمی بلند حرف زدم. 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 | دیدار برگزیدگان نو+جوان با آقا 💌 و بالاخره لحظه دیدار فرا رسید... ان‌شاءالله سعادت داشته باشیم بار دیگر برای گرفتن انگشتر و چفیه و سجاده شما نزدتان بیاییم. 🍁https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂واقعیت اسرائیل به روایت تصویر 😄 ✍یکم تنوع بدیم به اخبار این کلیپ طنز تفسیر و تحلیل بعضی از خبرهای این روزهاست 🍁https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
سلام شرمنده امشب پارت آماده نداریم. انشالله فردا جبرانی میزارم♡♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجمع پرشور امروز مردم پاریس در حمایت از فلسطین🇸🇩 بسیج پاریس بالاخره کار خودشو کرد😎🇮🇷 🍁https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
44.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرائت بیانیه قطعنامه یوم الله ۱۳ آبان ۱۴۰۲ توسط فرزند شهید مصطفی صدرزاده. 🍁https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
🔰راهمپیمایی روز ۱۳ آبان و تجمع در صحن مطهر حضرت سلطانعلی ابن امام محمد باقر(ع) 🔹دبیرستان سهراب سپهری ┅┅❀🇮🇷❀┅┅ 🍁https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem