( ♥️°📕)
📚#عشق_و_دیگر_هیچ
✍🏻#نرجس_شکوریان_فرد
📖#قسمت_صد_و_پنجاه_و_ششم
فصل باران ١٠
مادر مرا نشانده و خيلي جدي ميگويد:
تصميمت چيه؟
سرم را به عدم تفهيم اتهام تكان ميدهم، بشقاب سيبزميني را ميگذارد مقابلم با
چاقو، تفهيم ميشوم؛ به جاي آنكه خيره بشوم به صورتش، سرم را مياندازم پايين
و مشغول پوست كندن ميشوم!
امروز مادر سلما زنگ زده بود شكايت.
دستم را نميبرم، ميدانستم اين برخوردها اتفاق ميافتد.
گفت شما با سلما صحبت كنيد، ما آبرو داريم.
چاقو را زمين ميگذارم و ميگويم:
باور كن من هم مخالفت كردم، اما سلما رو نميتونم راضي كنم. در ضمن
مشكل من با مشكل سلما متفاوته!
چاقو را برميدارد و خودش پوست كندن را ادامه ميدهد. ميگويم:
راستش من به خودم مطمئن نيستم، پس فردا اين حس و كار خوبش رو، تو
روي سلما نميزنم؟ من همينطور عاقل ميمونم و عاقلتر ميشم يا ميزنم
زير همهچيز؟ اشتباه كردم زن گرفتم آن هم از جنس سلما!
مادر چاقو را ميدهد دستم و بلند كه ميشود ميگويد:
تو جرأت داري مسيرت رو به جاي اينكه پيش بروي، پس پس بيا، خودم
عاقت ميكنم!
چاقو را ميگذارم زمين و ميروم سراغ موبايلم كه دارد خودش را ميكشد؛ شمارة
خانة سلماست، سلماست؟ سروش؟ مادرش؟ چرا موبايل من؟
نگاه ميكنم تا قطع شود. زنگ ميزنم سروش، برنميدارد، پس خودش بوده. ميروم
از خانه بيرون، دم غروب قبرستان رفتن خوب نيست، اما من ميروم مزار عبدالمهدی
⏳ادامه دارد...⏳
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️°📕)
📚#عشق_و_دیگر_هیچ
✍🏻#نرجس_شکوریان_فرد
📖#قسمت_صد_و_پنجاه_و_هفتم
خانة عبدالمهدي، ضيافتگاه عبدالمهدي... كلمة عبد را هر چهقدر
زمزمه ميكنم بيشتر لذت ميبرم كه كنار اسم مهدي ميآيد... ذهنم را از تمام
درگيريها خلاص ميكنم با فكر به لذتهاي جديدي كه دلم كشفشان كرده است!
اما باز هم نميتوانم نگران سلما نباشم، يك دور طواف ضريح ارباب را نذر ميكنم و
به سلما پيام ميدهم. سروش جواب ميدهد:
تو برو، اگر شد من سلما رو ميرسونم!
دلم شور ميافتد. حتماً خانهشان غوغاست! كنار عبدالمهدي يك ساعتي مينشينم
كه ميآيند. صورت سلما لاغر شده از بسكه گريه كرده است، چشم ميبندم و رو
به سروش ميگويم:
من آدم صبوري هستم اما نه در حق سلما! اين شد دوبار كه صورتش رو اين
طور ميبينم، دفعة بعدي در كار نيست. اينو رو به اهل خونه بگو!
اشك سلما دوباره راه ميگيرد و من ميتوپم:
الآن كه كسي نيست چرا ديگه؟
سروش ميگويد:
تموم شد، حرف اين خانم به كرسي نشست، اما به زور من! يك طرف ترازو رو
سنگين كردم به نفع سلما! فقط به جان عبدالمهدي اگر خواهرم رو اذيت
كني، خودم درستت ميكنم!
نگاهم ريز ميشود توي صورتش كه ميگويد:
پدر و مادرم راضي شدند به يه برنامة ساده و يه سفر مشهد. جهيزيه رو هم
گذاشتند به اختيار خودش. ديگه اين با خودم و خودش! فقط فرهاد نميگم
عبدالمهدي باش، اما آدم باش
⏳ادامه دارد...⏳
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️°📕)
📚#عشق_و_دیگر_هیچ
✍🏻#نرجس_شکوریان_فرد
📖#قسمت_صد_و_پنجاه_و_هشتم
سلما ميان هق هق گريهاش ميتوپد به سروش:
آقا فرهاد چيش از آقامغفوري كمتره؟ ميتونه بشه مثل آقامغفوري!
كارد ميزدي خون سروش در نميآمد. موقع رفتن گفت:
به قرآن اين خواهر ما رو جادو كردي. من امروز خودمو كشتم براش، برا تو
ميميره! اگه تا آخر عمرت مثل آقامغفوري زندگي نكني، خودم ميكشمت!
سلما ميپرد وسط حرفش:
اگه من مثل بانو بودم، تو هم بخواه كه مثل آقامغفوري باشه.
خندهام ميگيرد از حال سروش. هر چند درست نيست به خاطر من با خانواده
درگير شود. هيچ چيز بهتر از سكوت و آرامش نيست. اين را بعدها به سلما ميگويم
كه با اين همه دفاع از من بيشتر خانواده را حساس ميكني! بگذار مرور زمان ما را
با هم اخت كند!
البته ترجيح ميدهم سلما هميشه خط مقدم باشد. اداره زندگي را هم ميدهم
دستش خودم همراهي ميكنم! زن كدبانوي خانهداري كه كار و بار بيرون را هم ميداند
و ميتواند مثل يك شيرزن كار فرهنگي هم بكند... اين درست است! توسل به
آقامغفوري معجزه ميكند؛ حالا اگر بشوي شبيه آقامغفوري خدا برايت چه ميكند؟
⏳ادامه دارد...⏳
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
🖤السلام علیک
یا اباصالح المهـدے 💚
🖤سلام ما به محرم
💚به غصه و غم مهدی
🖤به چشم کاسه خون و
💚به شال ماتم مهدی
🖤سلام ما به محرم
💚به شور وحال عیانش
🖤سلام ما به حسین و
💚به اشک سینه زنانش
🍃💫🍃💫🍃💫🍃💫🍃💫🍃
سلامی به زیبایی عشـق به طـــراوت لبخنــــد 🌺
سلامــــــی روح بخش و اکنده از عشق الهی بر فضای قلب باصفای تک تکتـــــــــون رفقای عزیز ما ☺️
🌸صبح زیباتون بخیـــر و نیـــڪی
احوالتون چطوره؟
ان شالله هرکجا هستید حالتون خوب خوب خوب واحوالتون خوبتر
#ما_ملت_امام_حسینیم🏴
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار نجارده که نام دیگه اش
#آبشار #آلاشور هست در روستای نجارده، یه روستای آروم و بی حاشیه که از نعمت داشتن جنگل های زیبایی بهرهمند هست
در #نوشهر استان #مازندران قرار دارد.
🇮🇷#ایران_زیبا
#گردشگری_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم🏴
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
میگه:این امام حسینی که اینقدر براش اشک میریزین گفته ایرانیها دشمن ماهستن
‼️این یک دروغ بزرگه👆‼️
با زبان ساده و روان پاسخ دادیم که همه قشری بتونن استفاده کنن 😊
نشر تا دقایقی دیگر....
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌دروغ بزرگ❌
امام حسین ع : ایرانی ها دشمن ما هستند و عربها دوست ما ...
این حدیث از امام حسین عليهالسلام داره توی فضای مجازی میچرخه که یک دروغ بزرگه...
فقط ببین دشمن چقدر از امام حسین میترسه که به هر دری میزنه تا مردم رو ازشون جدا کنن😏
هر شب یکی از شبهات محرم رو جواب میدیم تا نوجوون ها و جوون ها پاسخ سوالاتشون بگیرن❤️
📎 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
32.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📸 گزارش تصویری
سلام بر تربت پاک شهدا
سلام بر انسانهای پاکی که از خون پاک شهدا حمایت و حفاظت می کنند.
🖤 حضور گل دختران گروه سرود دختران نسل انتظار در منزل والده شهید گرانقدر آقای محمد تقی کشمشی
🖤 اجرای سرود حضرت علی اصغر (ع)
🖤نوجوانان حلقه شهید فهمیده
✅ منزل خواهر بزرگوارشهید
⬅️یکشنبه ۱۴۰۲/۰۵/۰۱
#تشکل_مقاومت_بسیج_نورالهدی
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزارش ویدئویی از شب اول حسینیه کودک
🏴🏴«یاران کوچک حسین»🏴🏴
شب اول به بچهها گفتم بیایید با امام حسین (ع) دوست شویم. خب، ما وقتی دوستمان را میبینیم، چه کار میکنیم؟ گفتند: سلام میکنیم.
آن شب، بعد از دوست شدن با آقا (ع) به بچهها گفتم: بیایید با دوستمان، امام حسین (ع) پیمان ببندیم و بیعت کنیم. یک ظرف گِل درست کردیم و بچهها با راهنمایی مربیان، دستشان را در آن گل میزدند و در حالیکه میگفتند: لبیک یا حسین (ع) دست گلیشان را روی آن پارچه سیاه میزدند.
بعد از آن به هر کدام از بچه ها مقداری گل دادیم تا جا شمعی درست کنند. با تکه های چوب جا شمعی شان را تزیین کردند.
تعدادی از بچه ها هم چوب های گلی درست کردند. روی یک میز پای پرچم یاوران کوچک حسین یک پنجره گلی درست کردیم و جا شمعی ها را روی آن گذاشتیم.🪔
حالا نوبت گذاشتن شمع ها و روشن کردن آن ها بود.🕯
همه بچه ها دور میز جمع شدند، با روشن کردن شمع ها از بچه ها خواستیم که هر کدام یک دعا کنند.🤲
حالا پرچم و میز شمع در حسینیه مانده است تا بچه ها دوباره امشب به حسینیه بیایند.🕯🏴
#تشکل_بسیج_خواهران_سمانه
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️°📕)
📚#عشق_و_دیگر_هیچ
✍🏻#نرجس_شکوریان_فرد
📖#قسمت_صد_و_پنجاه_و_نهم
اما بعد؛
دوست عبدالمهدي جبهه بود، همسر و فرزندش هم بيمار بودند.
عبدالمهدي از بانو خواست تا ياريشان بدهد. بانو خودش هم چشم به راه به دنيا
آمدن سومين فرزندشان بود، اما براي كمك، بچة بيمار را آورده بود و پرستاري مي
كرد! دو بچة خودش هم بودند. عبدالمهدي ميان حجم كارهاي جنگ و آموزش
بسيج و نيروها و رفت و آمد سيرجان و منافقين و ... نميرسيد خيلي خانه بيايد.
آن روز ظهر كه آمد ديد بانو رنگ به رو ندارد. اين چند روزه هم حال بچه خوب
نبود اما آن روز اشك در چشمان بانو حلقه زد؛ بچه داشت از بين ميرفت،
عبدالمهدي بيتاب شدن بانو را ديد، حال بچة بيحال و رمق...
اول بانو را آرام كرد و بعد بچه را در آغوش گرفت و به اتاقي برد... ظرف آب و قرآن
و دعا... كم كم بچه از جا بلند شد، جان گرفت. عبدالمهدي او را در آغوش گرفت و
راهي كرد. اولين بارش نبود؛ دستگيري كار عبدالمهدي بود... كار مردان خدا...
بندگان خدا... ياران مهدي موعود!
راستش حالم خوب نيست، اين تكه نوشته را نيمهشب مينويسم كه تنها نشسته ام سر
سجاده!
من از عبدالمهدي حاجت دنيا نميخواهم، يعني فكر نميكردم كه بساط دنيايم را
اينطور جور كند. همين دلم را ميسوزاند و حالم را به هم ريخته است.
ببين عبدالمهديجان! خودت براي دنيايت هيچ نخواستي، براي من هم اين
طور پيش ميبري، من مطمئن ميشوم كه خدا دارد نگاهم ميكند اما من به
هيچ درد نميخورم.
تو حلقة وصل مني براي درك عميق دنيايي كه تو را به احياء آدمها رساند.
خدا براي زنده كردن دلهاي مرده به تو اذن داده است! مرا قابل بدان. من خودم
هرچه به آخر اين داستان نزديك ميشوم، ترس و دلتنگيم بيشتر ميشود.
نكند تمام شود و تمام شوم. هرچند كه تو شعارت اين باشد كه اگر تمام زندگيام را
خرج خدا نكنم، تمام ميشوم. من اين خرج را ميخواهم بفهمم.
ببين حاجي، استاد، فرمانده، عزيز، پدر، برادر. هرچه تو بگويي، همان! ميان اين
دنيايي كه كِشِ َشش بيشتر از كوشش من است، اگر تو مرا به سمت خدا نكشي من
ميمانم پا درگل!
دارم اذيت ميشوم از تضادهايي كه در ذهن و دلم جا گرفته است! متحير وسط دنيا
ايستادهام دنبال يك راهنما! مرا به دعايت، به نگاهت درياب!
⏳ادامه دارد...⏳
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️°📕)
📚#عشق_و_دیگر_هیچ
✍🏻#نرجس_شکوریان_فرد
📖#قسمت_صد_و_شصتم
فصل باران ۱۱
سروش يك جزوه ميگذارد مقابلم و ميگويد:
من تموم كردم ماموريتم رو! بقيهاش وظيفة توست.
و با رذالت ميخندد. جزوه را باز ميكنم تا بخوانم؛
كنت لوكا گائتاني لاواتلي. پدرش مالك كارخانة توليد مشروبات الكلي بوده در
ايتاليا. اسم كارخونه هم مونتالچينو!
١٩٥٥ هم به دنيا اومده!
١٩٨٨ اومده ايران شيعه شده!
٢٠٠٧دوم آوريل هم شهيد شده!
ساعت ٢ نيمه شب ١٣ فروردين ١٣٨٦ !
محل شهادت زير پل گاريبالدي، حاشية رودخانة تراستوره، شهر رم!
٥٧ ساله! پدر دو تا پسر و يك دختر!
كنت لوكا با ادواردو اومده بوده ايران، قبلش مدتها ادواردو راجع به اسلام باهاش
صحبت كرده بوده، وقتي مياد تهران آقاي قديري ابيانه كاردار ايران در ايتاليا با
كنت در هتل آزادي صحبت نهايي رو ميكنه و سوالات كنت رو جواب ميدهد و
بعد كنت ميخواهد كه به اسلام مشرف بشود، همراه آقاي ابيانه ميروند منزل آقاي
سيد علي گلپايگاني و بلند زمزمه ميكند: اشهدان لا اله الا االله. اشهد ان محمد رسولاالله. اشهد ان عليا ولياالله.
كنت لوكا براي تلويزيون ملي ايتاليا مستند ميساخته، براي چند تا شبكة خصوصي
هم كار ميكرده، ادواردو هم كمكش ميكرده، اصلاً با ادواردو مثل برادر بودند و
ادواردو پدر تعميدي پسرش ريموند هم بوده... اينم مثل ادواردو وقتي اعلام ميكنه
شيعه شده پدرشو در ميارن... خاك بر سر من كه توي كشور شيعي با اين همه
عزت و احترام مثل آدم زندگي نميکنم.
⏳ادامه دارد...⏳
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فرهیخته گرامی
سلام✨
شما دعوت شده اید به دوره آموزشی مسئولین گروه های دخترانه کاشان ۱۲ و ۱۹ مرداد ماه با حضور اساتید کشوری (استاد عزیزی و استاد ارفع )، با اعطای گواهی معتبر
لطفا جهت کسب اطلاعات بیشتر به حوزه مقاومت یا لینک زیر مراجعه فرمایید: https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
یا به ادمین کانال هیئت دختران حاج قاسم پیام بدین
@zahra_1602
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند بدون دعوت وارد
زندگی کسی نمی شود
او را بخوان تا در زندگی ات
حضور داشته باشد
عشق را جایگزین ترس از خدا کن
تا زندگی ات زیبا شود.
بسیاری از مردم تنها وقتی مذهبی هستند
که نگران و اندوهگینند و مشکلی در زندگیشان افتاده
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🏴این روزها... وقت پیدا کردن توست...
😔و من...
سالهاست در تحیر این سوال مانده ام؛
زهیر... چه شد که رسید؟
و مختار...چه شد که نرسید؟
من می ترسم...
نکند از قافله تو جا بمانم...یوسف فاطمه
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
༻🖤༺🌷༻🖤༺
↫ سلااام و درود همراهان جان و همسفران مسیر عشق ❣
روز زیباتون گرم به آفتاب پرمهر عالمتاب
ایام بر شما تسلیت ، و عزاداریهاتون قبول انشاءالله،
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کبودهبرگگلمبخوابعزیزدلم
ستارهیسحــــرمکنارتمپسرم
#شب_هفتم_ماه_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#محرم
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
من تفال زدن رو دوست دارم!🪐
حرفیه که انگار از غیب میرسه، و عجیب به دل میشینه
میتونی امتحان کنی؛)
https://digipostal.ir/czokkk6
https://digipostal.ir/ccae0at
https://digipostal.ir/cno8vty
https://digipostal.ir/c99cc7t
https://digipostal.ir/ca5nyvp
✉️| #فالیجات
♥️| #دلی
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem