eitaa logo
اشعار و سبک های حسن کردی
579 دنبال‌کننده
58 عکس
5 ویدیو
0 فایل
زندگی بی تو هست آخر هیچ عشق یعنی حسین و دیگر هیچ
مشاهده در ایتا
دانلود
مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها گفتم نزن افتادم از پا باز هم زد او را قسم دادم به زهرا باز هم زد کودک زدن دارد مگر،صد بار گفتم من که ندارم با تو دعوا باز هم زد ناراحتم خیلی به بابا حرف بد زد گفتم نگوید بد به بابا باز هم زد او چکمه پایش بود و من پای برهنه خون می چکید از هر دو تا پا باز هم زد فریاد می زد بر سر من از سر قیض گفتم خودم می آیم آقا،باز هم زد از زجر بی زارم بدم می آید از او چون حال من را دید،اما باز هم زد با پا مرا هل داد خیلی وحشیانه بر سر گرفتم دست ها را باز هم زد گفتم بگو آخر خودت دختر نداری؟ بابا نبودی هیچ آیا؟باز هم زد ایتا https://eitaa.com/hkordy
مرثیه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها خلوت شده دور و برت جانم فدایت ای جان زینب، جان طفلانم فدایت فرزند ها هستند بی شک جان مادر من جان برایت هدیه آوردم برادر ای کعبه ی من رنجشی از زائرت نیست؟ قربانیان من قبول خاطرت نیست؟ افسوس، من، از این دو گل بهتر ندارم باید برایت عاشقانه سر بیارم آه ای سلیمان هدیه ای ناچیز دارم از هدیه ام حالی غرور انگیز دارم در پیش مادر سربلندت می کنم من عون و محمد را پسندت میکنم من بر قامت این کودکان حق پرستم با دست های خود لباس رزم بستم از نیزه ها بر جانشان باکی ندارم از کینه ی شمر و سنان باکی ندارم شرط مواسات من است این جان خواهر باید به خون غلطند این دو مثل اکبر شاید که کارت با عدو بالا نگیرد بگذار تا فرزند من جایت بمیرد حتی تن این ها اگر شد اربآ اربا هرگز نخواهی دید اشک خواهرت را من از همین دم دست از آنها کشیدم از تو نه اما از پسرها دل بریدم بر آسمان نیزه ها باید نشینند بهتر که عصر غارت ما را نبینند وقتی که دست مادر آنجا بسته باشد خوب است چشم غیرتی ها بسته باشد بهتر که جولان سنان ها را نبینند بر صورت مادر نشان ها را نبینند آنجا که دست و پای طفلانت بسوزد آنجا که معجرهای طفلانت بسوزد بر ناقه های بی حجاب افتاده باشیم آنجا که در بزم شراب افتاده باشیم باشد که در خیرات نان آنها نباشند دروازه ی ساعات را آنجا نباشند بهتر مرا با چادر پاره نبینند در کوچه های شام آواره نبینند تا دور بینم از سرت سنگ بلا را نذر سپر کردم برایت بچه ها را تا سنگ ها شان سمت این دو سر بیافتد شاید سرت از نیزه ها کمتر بیافتد @hkordy
طفلان حضرت زینب سلام الله علیها نور چشمم فدای طفلانت جان زینب همیشه قربانت زندگی من و تب و تابم دست من خالی است دریابم حیف شد بیش از این توانم نیست حاصلی جز دو نوجوانم نیست تو که دریای رحمتی آقا تحفه ام را عنایتی آقا این دو فرزند نازنین،هدیه من و شرمندگی از این هدیه این دو گرچه تعلقات منند حاصل عمر من حیات منند تو ولی زندگی و جان منی من زمینم تو آسمان منی دوست دارم به راه تو بروند پیش مرگ سپاه تو بروند لحظه لحظه اگر سترگ شدند این دو با عشق تو بزرگ شدند من نبینم غریب خواهی شد لحظه ای بی حبیب خواهی شد فکر این دو نشسته بر آهم فکر غیر از تو را نمی خواهم بعد از این خستگی نباید داشت جز تو وابستگی نباید داشت ای که آهنگ التماس منی بعد از این تو فقط حواس منی می شوم بی سپر فدای سرت مادری خون جگر فدای سرت سر تو نازنین سلامت باد سر این دو پسر فدای سرت اشک هایم فقط به خاطر توست این همه چشم تر فدای سرت سر طفلم اگر شود فردا روی نی جلوه گر فدای سرت تن اینها اگر ز هم پاشید آه من را کسی نخواهد دید نوه ی مرتضی همان بهتر که نبیند اسیری مادر ایتا https://eitaa.com/hkordy
ای راه مستقیم الی الله یا حسین ای زینت همیشه ی عرش خدا حسین باید طبیب ها به شما رو بیاورند نامت دواست ذکر شما هم شفا حسین دست مرا بگیر که این دست عمری است بر سینه ام فقط زده سنگ تو را حسین تنها به اشک روضه تو پاک می شود بعضی گناه های گنه کار ها حسین سوءالقضاست مهر تو در دل نداشتن حُسن القضاست عشق به کرببلا حسین آشوب درد بودم و حالا به مهر تو آرامشی عجیب گرفته مرا حسین محتاج مثل من که چنین سربلند دید؟ محتاج توست زندگی این گدا حسین می خواستم که دل نسپارم به هیچ خاک عشق به کربلای تو نگذاشت یا حسین در خلسه ی حقیقت شبهای روضه هست حالی که نیست بهتر از آن هیچ جا حسین تعریف عشق با تو عوض میشود مدام هر اربعین شروع دوباره ست با حسین ایتا https://eitaa.com/hkordy تلگرام https://telegram.me/joinchat/BE87JT3IMXezIJ9xe7T-EA
مرثیه حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم شد و قلبم در اضطراب شده ز حجم مرثیه در سینه انقلاب شده هوای مرثیه امشب خراب و طوفانی ست بخوان که روضه از آن روضه های بارانی ست حسین گفتم و این بهترین عمل شده است دوباره روضه ی احلی من العسل شده است کشیده ام نفسِ اعتقادیه روضه زدم به نام حسن دل به وادیه روضه دوباره روضه ی مردی کریم میخوانم شب ششم ز بلایی عظیم میخوانم کسی که در دل میدان زره نپوشیده چو شیر شرزه ی در تاب و تب خروشیده دل حسین از این حُسن عارضش لرزید دل سپاه ز هل مِن مبارزش لرزید ز اهل کوفه به جنگش چه آبروها برد به غیرتی_که ندارند_ کوفیان برخورد همینکه شعله ی ان تنکرونی اش پیچید اجل به دور سر نحس کوفیان چرخید نشست تیغ نگاهش به پیکر ازرق پرید زود به یک ضربه اش سر ازرق حکایت ضرباتش به مرتضی رفته غرور سرخ نگاهش به مجتبی رفته ولی چه حیف زمان حماسه کوتاه است بخوان به روضه که باران سنگ در راه است ز سنگ ها خطِ سرخی روی جبین افتاد به نیزه ای بدنش بی هوا زمین افتاد چه زخم ها که نشسته به دست و بازویش رسیده پنجه ی یک بی حیا به گیسوی‌ چقدر خم شده این جسم زخمیِ درهم نمای چهره اش از تیغ ها شده مبهم چه زخم های مهیبی زده بر این پیکر شکسته تر شده حتی ز قامت اکبر چقدر جای سُمِ مرکب است روی تنش چقدر کم شده از حجم کوچک بدنش غبار کوچه نشسته است روی گیسویش کشیده نیزه عمو از شکاف پهلویش @hkordy
شور امام حسین علیه السلام منم رفیق روضه هات قلبم تپش تپش فدات هواتو کردم ای حسین بسه فراق کربلات آقا_دوست داره دلم عمیقأ همه بجز تو نارفیقن بده برات نمیرم آقا از من_تو بی وفایی کم ندیدی بریدم اما نبریدی توو معرفت فقیرم آقا خیال کربلای تو شد آرزوی هرشبم قسم به پرچم حرم که جان رسیده بر لبم چه دردیه غم حرم غمی که مثل مردنه نگاه به گنبدت حسین دوای هق هق منه آقا... @hkordy
@qazalegerye زمزمه حضرت رباب و حضرت علی اصغر ع داری می کشی تو_خودت رو با گریه شده کار چشمات_شب و روزا گریه با دستای خالی_لالایی میخونی می ترسم با این حال_تو زنده نمونی زیر نور افتاب_ سر و صورت سوخت تو سن جوونی_قد و قامتت سوخت صدات سوخته از بس_لالالالا خوندی همه کاروانو_با گریه ت سوزوندی لالالالایی گل پرپرم نیست حالایی که شیر هست علی اصغرم نیست ۲ اروم باش ربابم_رباب سرافراز ببین نیزه دارا_دارن می رسن باز نکن گریه با این_چشای پر از خون دوباره چی دیدی_شدی ابر و بارون درسته که چشمات_برا تو ملاکه خیال کن هنوزم_علی ت زیر خاکه درسته که این غم_غم کوچکی نیست خیال کن رو نیزه_سر کودکی نیست لالالالایی گل پرپرم نیست حالایی که شیر هست علی اصغرم نیست ۳ لالایی انیسم_بخواب روی نیزه لالایی می خونم_برات سوی نیزه لالایی بیا که_برات اب اوردم تو رو روی نیزه_به بابات سپردم چوب نیزه هاشون_براتو بلنده ببین حرمله باز_به گریم می خنده خون لخته لخته_گرفته چشاتو نوک پهن نیزه_بزرگه براتو لالالالایی گل پرپرم نیست حالایی که شیر هست علی اصغرم نیست @hkordy
201.5K
زمزمه حضرت رباب سلام الله علیها
شب تاسوعا مرثیه برخیز جان فاطمه اینجا نمان برو بگذار روی خاک مرا نیمه جان برو هی آه می کشی و تنم لرزه می کشد قربان مهربانی ات ای مهربان برو دستم بریده و کمرت را شکسته اند برخیز ای شکسته دل قد کمان برو بیرون مکش یکی و دوتا نیست تیرها جانم فدات ناله مزن این چنان برو این هرزه چشم ها به حرم چشم بسته اند برگرد خیمه زود نمانده زمان برو خون گریه های چشم ترم نذر زینب است آقا به جان خواهر تنهایمان برو برخیز و بی کسی حرم را نظاره کن زینب کجا و صحبت نامحرمان برو از من گذشت غربت و در انتظار توست گودال خون و نیزه و سنگ و سنان برو من سر به زانوان تو دارم چه ماتم است الشمرُ جالسٌ...سر تو ناگهان...برو @hkordy
@qazalegerye جهان عشق مرید مرام عباس است ادب همیشه در عالم به نام عباس است طبیب درد تمام مذاهب عالم کبوترانه شفا جلد بام عباس است شنیده از لب مولای خود به نفسی انت چه جمله بهتر از این در مقام عباس است قیامت از همه سرها سر است بی تردید بهشت باغچه ای زیر گام عباس است "خدا به طالع او مهر پادشاهی زد" هرآنکسی که غلام غلام عباس است قیام کرده به پایش قیامت کبری قسم به عشق قیامت قیام عباس است کسی ندیده کنار حسین بنشیند مطیع محض امامت پیام عباس است فراز کعبه بلندای خطبه اش فرمود که طوف بیت به گرد امام عباس است دوباره سائل هر ساله آمده بر در و مستمند جواب سلام عباس است @hkordy