eitaa logo
حُفره
258 دنبال‌کننده
73 عکس
6 ویدیو
1 فایل
به نام تو برای تو . . روی خودم خم شدم: حفره‌ای در هستی من دهان گشود. @mob_akbarnia
مشاهده در ایتا
دانلود
. آب تا گردنم بالا آمده آجرها تا گردنم بالا آمده آب تا لب‎هایم بالا آمده آب بالا آمده… من اما نمی‎میرم من ماهی می‌شوم @behhbook
حالا کجایش را دیده‌اید؟ بگذارید پسرهایمان بزرگ بشوند... ✊️ @hofreee
اسم کانال را بِه گذاشته بودم به یادِ پیجی که در اینستاگرام داشتم و بریده‌های کتاب‌هایی که می‌خواندم، می‌گذاشتم. می‌خواستم اینجا هم همین کار را ادامه دهم که وقتش پیدا نشد. مدت‌هاست دنبال اسمی هستم که به من و محتوایی که می‌نویسم بیاید و بالاخره به حُفره رسیده‌ام. حالا خیالم راحت‌تر شده که این اسم و این عکس منم! خلاصه گم نکنید ما را😅
سایه دراز لنگر ساعت روی بیابان در نوسان بود: می‌آمد، می‌رفت. می‌آمد، می‌رفت. و من روی شن‌های روشن بیابان تصویر خواب کوتاهم را می‌کشیدم، خوابی که گرمی دوزخ را نوشیده بود و در هوایش زندگی‌ام آب شد. خوابی که چون پایان یافت من به پایان خودم رسیدم. من تصویر خوابم را می‌کشیدم و چشمانم نوسان لنگر ساعت را در بهت خودش گم کرده بود. چگونه می‌شد در رگ‌های بی‌فضای این تصویر همه گرمی خواب دوشین را ریخت؟ تصویرم را کشیدم چیزی گم شده بود. روی خودم خم شدم: حفره‌ای در هستی من دهان گشود. سایه دارز لنگر ساعت روی بیابان بی‌پایان در نوسان بود و من کنار تصویر زنده خوابم بودم، تصویری که رگ‌هایش در ابدیت می‌تپید و ریشه نگاهم در تار و پودش می‌سوخت. این‌بار هنگامی که سایه لنگر ساعت از روی تصویر جان گرفته من گذشت بر شن های روشن بیابان چیزی نبود. فریاد زدم: تصویر را بازده! و صدایم چون مشتی غبار فرو نشست. سایه دراز لنگر ساعت روی بیابان بی‌پایان در نوسان بود: می‌آمد، می‌رفت. می‌آمد، می‌رفت. و نگاه انسانی به دنبالش می‌دوید. @hofreee
این تصویر هرم نیازهای مزلو/مازلو را نشان می‌دهد.
امروز توی کتابی به هرم نیازهای مزلو رسیدم و دوباره دلم برایش تنگ شد. برای خودش و نظریه‌اش و هرمش البته. مزلو معتقد بود که ما پنج نیاز فطری داریم. فطری از آن بابت که آن‌ها ارثی هستند اما می‌توانند تحت تاثیر یادگیری و عوامل محیطی دیگر هم قرار بگیرند. ما از هنگام تولد به این نیازها مجهز هستیم و رفتارهایی که برای ارضایشان انجام می‌دهیم آموخته شده است. مزلو قوی‌ترین نیاز را که در کف هرم قرار گرفته، نیازهای فیزیولوژیک نامید. مثل نیاز به آب، غذا و میل جنسی‌. درصورتی که این نیازها تا اندازه‌ای ارضا شوند، به نیاز بعدی یعنی نیازهای ایمنی می‌رسیم. مثل امنیت، نظم و ثبات. باز هم درصورت ارضای نسبی این نیاز به نیازهای تعلق‌پذیری و محبت می‌رسیم. درواقع همان اصطلاح معروفِ " شکم گرسنه عشق حالیش نمیشه! ". یعنی اگر نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی‌مان تا حدی ارضا نشود به اینجا نمی‌رسیم. مزلو نیاز چهارم را نیاز به احترام ( از جانب خود و دیگران) معرفی می‌کند. این یعنی ما دو نوع نیاز به احترام داریم. هم به شکل حرمت نفس و ارزش برای خودمان و هم نیاز داریم که از دیگران این احترام را دریافت کنیم. بعد از ارضا نسبی این نیاز به آخرینش و نوک هرم می‌رسیم یعنی نیاز به خودشکوفایی. منظور مزلو از خودشکوفایی یک نوع آرامش درونی است توام با کامل‌ترین رشد شخصیت و استعدادها. هر فردی به نوک هرم مزلو نمی‌رسد و فقط آدم‌های محدودی آن‌جا را می‌بینند. خودشکوفایی با اینکه در بالاترین سطح هرم قرار دارد ولی از لحاظ شدت ضعیف‌ترین‌شان است. درواقع شدت نیازها از کف به نوک، کمتر و کمتر می‌شود. این نیازها اغلب به صورت همزمان در ما وجود ندارند و فقط یک نیاز در یک برهه بر شخصیت ما غالب است. بسته به اینکه کدام نیازمان ارضا شده باشد و در چه سطحی باشیم. مثلا کسی که در شغلش موفق است، دیگر توسط نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی برانگیخته نمی‌شود و حتی از آن‌ها آگاه هم نیست! این فرد فقط توسط نیازهای بعدی یعنی احترام و خودشکوفایی برانگیخته می‌شود. مزلو ویژگی‌هایی مشترک هم برای این نیازها عنوان می‌کند که به نظرم توضیح‌شان وقت‌گیر باشد. انتقادی که به نظریه مزلو وارد می‌کنند این است که این سلسله مراتب نیازها ممکن است برای اکثر افراد کاربرد داشته باشد اما استثناهای زیادی دارد. مثل افرادی که همه چیزشان را فدای آرمان خاصی می‌کنند. افرادی که به خاطر عقایدشان، از نیازهای فیزیولوژیک‌ و ایمنی‌شان می‌زنند. آدم‌هایی که دست از اموال دنیایی‌شان می‌کشند و با اینکه قوی‌ترین نیاز مزلو را برآورده نکردند به خودشکوفایی می‌رسند. القصه که از این دست مثال‌ها برای رد نظریه‌ی مزلو زیاد است اما همچنان هرم نیازهای مزلو جزو نظریه‌های مهم و شناخته شده است. @hofreee
میشه کتاب‌های احمد محمود رو خوند و سیگاری نشد؟🤕🚭 @hofreee
دلتون نخواد! عصر جمعه‌ای بعد یه ناهار مَشتی لم دادیم زیر پنکه که داره قِر قِر می‌کنه! اونم بعد اینکه صبحی، اِسی تو ایران ترقه بازی کرده✌️ ما همچین ملتی هستیم!🇮🇷 @hofreee
شاید باورش سخت باشه ولی اردیبهشت بالاخره اومد🥹✌️ @hofreee
شما دارید نماد معروف یین_یانگ را می‌بینید!
. 🔸️تا به حال راجع به کهن‌الگو‌های یونگ چیزی شنیده‌اید؟ یونگ معتقد بود ما علاوه بر ناهشیار شخصی( تقریبا شبیه به چیزی که فروید مطرح کرده)، ناهشیار جمعی نیز داریم و کهن الگوها تجربیات نیاکان ما در ناهشیار جمعی‌ست. تجربیات مشترک ما آدم‌ها که به وسیله‌ی الگوهای تکرارشونده روی روان ما حک شده‌اند یا اینکه در خواب‌ها و خیالپردازی‌هامان خودشان را نشان می‌دهند. او چندین کهن‌الگو معرفی می‌کند که امروز فقط می‌خواهم راجع به یکی‌شان حرف بزنم! یعنی آنیما و آنیموس! 🔸️ آنیما و آنیموس چیست؟ یونگ معتقد بود همانطور که از لحاظ زیستی بدن ما هورمون‌های جنس مخالف را هم ترشح می‌کند، از لحاظ روانی هم ما یک‌سری نگرش‌ها، خلق‌و‌‌خوها و ویژگی‌های جنس مخالف را آشکار می‌کنیم. یعنی روان زن شامل جنبه‌های مردانه‌ای است که به آن آنیموس گویند و روان مرد حاوی جنبه‌های زنانه‌ای است که به آن آنیما گویند. 🔸️ حالا فایده‌ی این جنبه‌ها چیست؟ این ویژگی‌های جنسی متضاد باعث سازگاری بیشتر ما و درک بهتر ماهیت جنس دیگر می‌شود. یونگ تاکید داشت که آنیما و آنیموس هر دو باید در یک فرد بروز پیدا کنند! یعنی مردها علاوه بر ویژگی‌های مردانه، خصوصیات زنانه‌ی خویش را هم ابراز کنند و زن‌ها هم جنبه‌های مردانه خود را نشان دهند! درغیر این‌صورت این جنبه‌های مهم و حیاتی نهفته می‌مانند و رشد نمی‌کنند و باعث یک‌طرفه بودن شخصیت می‌شود. 🔸️ اما نماد یین_یانگ چیست؟ این نماد معرف جنبه‌های مکمل ماهیت ماست. طرف تیره جنبه‌های زنانه را نشان می‌دهد و طرف روشن جنبه‌های مردانه را. نقطه‌هایی با رنگ متضاد در هر قسمت هم معرف ابراز ویژگی‌های جنس متضاد است. 🔻خب که چه؟ در کل نگوییم " مرد که گریه نمی‌کنه! " یا " زن رو چه به ریاست! " و از این دست جمله‌ها و رفتارها. بگذاریم هر جنس، آن لکه‌ی رنگی متضادش را بروز دهد. @hofreee _____________ امیدوارم به زودی به مبحث ناهشیارها هم برسیم.
فکر می‌‌کنید تنها چیزی که می‌تونه ۶ صبح بیدارم کنه چیه؟ . نون و پنیر و گوجه و خیار+ چای شیرین✌️ 🤕 @hofreee
یه نمه لاکچری‌بازی درمیاریم درحالی که پسرا دارن دو قدم اون‌طرف‌تر رگ گردن همو می‌زنن✌️ @hofreee
همیشه فکر می‌کردم دلتنگی سخت‌ترین حس دنیاست اما خب یک چیزی هست که می‌تواند از آن هم بدتر باشد. غربت! نه از بُعد مکان و زمان. بلکه حس غربت درون روح و جسم خودت. وقتی دیگر نه خودت و نه هیچکس برایت وطن نمی‌شود. این سخت‌ترین حس عالم است. و احساسات لعنتی‌اند. درست مثل انرژی که هیچ‌وقت از بین نمی‌رود و فقط از نوعی به نوع دیگر تبدیل می‌شود، حس‌ها هم تا ابد بیخ ریشت می‌مانند. راستی غربت توی تنِ آدم‌ها بعد از مدتی به چه تبدیل می‌شود؟ پ.ن: کاش احساسات دیگر از اصل بقای انرژی پیروی نمی‌کردند! @hofreee
تو باز پرسیدی که مادری چه شکلی‌ست؟ گفتم چقدر دنبال معنایی؟ باید تجربه‌اش کنی. برایت کافی نبود! تو همیشه می‌خواهی قبل از رسیدن برسی! نگاه کردم به شیشه‌ی پنجره که پُر از لک بود. پُر از قطره‌های باران خشک شده. بعد دیدمش. همان شکلی که دنبالش بودی. کف دو دستم را به هم زدم و گفتم: _ پیدا کردم! درخت! پیشانی و بالای بینی‌ات چین خورد. گفتم مادری دیگر! مادری درخت است. یعنی الان برایم درخت است. یک درخت بزرگ و سرسبز گوشه‌ی یک خیابان دنج. همه فکر می‌کنند آن درخت فقط زیباست و ساکن و آرام. زل زده است به آدم‌ها. اما هیچ‌کس شاخ و برگ‌هایش را که روز به روز بیشتر می‌شود نمی‌بیند. هیچ‌کس آن برگ‌های کوچک و نُقلی را که تازه سبز شده‌اند و توی دست باد تکان می‌خورند، نمی‌بیند. حالا چین‌های صورتت محو شده بود. چشم‌هایت شده بود مثل عکس ماه روی آب. گفتم می‌دانی چرا؟ چون بی‌سروصداست. هم جوانه زدنش هم ریختن‌ برگ‌هایش. گفتی مگر برگ‌هایش می‌ریزد؟ تو که گفتی سرسبز است! دلم خواست آب بپاشم روی لک‌های شیشه‌ی پنجره. نکردم! به جایش یک لیوان چای داغ ریختم توی فنجان گلدارم. گفتم دست بردار از معنا دیگر. گفتی حالا مانده تا چایت خنک شود! @hofreee
فرزند خلف فقط پسرای من که موقع نماز با کابل شارژر بستنم به موتورشون! @hofreee
. _ روز روانشناسی و مشاوره رو یادت رفت؟ _ بله! چون امتحان اعتیاد دارم! جا داره اجدادمم یادم بره :) 🥳 😐 @hofreee
امروز با پسرک رفتیم دانشگاه و آخرین امتحان دوران کارشناسی‌ام را دادم. تنها جایی از دانشگاه که دلتنگش می‌شوم، اینجاست... همیشه به هنرجوها می‌گویم سعی کنید از حس‌هایتان آگاه باشید و برایشان اسم بگذارید. اما امروز دچار حس عجیب و پرتناقضی‌ام که نه می‌توانم بفهم چیست و نه اسمی رویش بگذارم. آنقدر از هم دورند که هیچ نقطه‌ی اشتراکی ندارند. فقط شکر! خیلی شکر. خودت جور کردی، باز هم جور کن خدایا. اینجا تهران😅 ۱۱ اردیبهشت ۰۳ به‌گمانم اگر روایت‌های مادر/دانشجویی‌ام را ننویسم ظلم می‌کنم به خودم😂 @hofreee
اگه مثل من گاهی توهم برتون می‌داره که آدم کتابخونی هستید، بهتره این مستندو ببینید😅 کدوم رهبری تو کدوم کشوری از جهان اینجوریه واقعا؟ :) از مستند: هنر و ادبیات مملکت نه وزیر می‌خواد نه وکیل! پدر می‌خواد... ایشون پدری می‌کنن.... 🤕 از اینجا 👇👇 http://www.telewebion.ir/episode/0xb6f9691 @hofreee
سلام ممنون میشم به مناسبت نزدیکی نمایشگاه کتاب، به لینک زیر سر بزنید و چند تا از کتابای خوبی که خوندین رو بهم معرفی کنید. چند دقیقه بیشتر وقت نمی‌گیره ولی هدیه‌ی مهمی بهم میدین😇 https://survey.porsline.ir/s/15NKtU7 @hofreee
انتخابات دوره‌ی دوم الکترونیکی شده! دمتونم گرم! ولی به پسرا چطور بفهمونم که دیگه صندوقی نیست که چیزی بندازن توش؟🤦‍♀️ الکترونیکی به زبان کودکانه چی میشه؟🤦‍♀️ @hofreee