✅از جمله اعمالی که اهل بیت (ع) بسیار در این روز تأکید به انجام آن کردند، روزه است.
🔹امام صادق (ع) در حدیثی در اهمیت روزۀ روز عید سعید غدیر میفرماید:
🔸روزه در روز غدیر خم معادل روزهی تمام عمر دنیاست، اگر کسی به اندازه تمام عمر دنیا زنده بماند و تمام آن را روزه بگیرد ثواب آن به اندازه ثواب روزه در روز غدیر است و روزه روز غدیر نزد خداوند عزوجل معادل صد حج و صد عمره مقبول است و روز غدیر عید بزرگ الهی است و خداوند عزوجل هیچ پیغمبرى را مبعوث نکرده مگر آنکه این روز را عید گرفته و حرمت آن را دانسته و نامش در آسمان روز عهد معهود و نامش در زمین روز میثاق مأخوذ و جمع مشهود است.
🔻متن حدیث:
🔹الْحُسَیْنُ بْنُ الْحَسَنِ الْحُسَیْنِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْهَمْدَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ حَسَّانَ الْوَاسِطِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الْعَبْدِیُّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ ع یَقُولُ: صِیَامُ یَوْمِ غَدِیرِ خُمٍّ یَعْدِلُ صِیَامَ عُمُرِ الدُّنْیَا لَوْ عَاشَ إِنْسَانٌ ثُمَّ صَامَ مَا عَمَرَتِ الدُّنْیَا لَکَانَ لَهُ ثَوَابُ ذَلِکَ وَ صِیَامُهُ یَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ عَامٍ مِائَةَ حَجَّةٍ وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَاتٍ وَ هُوَ عِیدُ اللَّهِ الْأَکْبَرُ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِیّاً قَطُّ إِلَّا وَ تَعَیَّدَ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ عَرَفَ حُرْمَتَهُ وَ اسْمُهُ فِی السَّمَاءِ یَوْمُ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَ فِی الْأَرْضِ یَوْمُ الْمِیثَاقِ الْمَأْخُوذِ وَ الْجَمْعِ الْمَشْهُودِ.
📚* تهذیب الأحکام، ج 3، ص 143
🔸مفضّل بن عمر گوید به امام صادق (ع) عرض کردم: سرورم مرا به روزه آن روز (غدیر خم) أمر میکنید؟ امام (ع) سه مرتبه فرمود: آری به خدا قسم.
🔺روز غدیر خم همان روزی است که خداوند توبه آدم (ع) را پذیرفت، پس به شکرانه اش آن روز را روزه گرفت.
🔺روز غدیر خم همان روزی است که خداوند متعال ابراهیم (ع) را از آتش نجات داد، پس به شکرانهاش آن روز را برای خداوند متعال روزه گرفت.
🔺روز غدیر خم همان روزی است که موسی (ع) هارون را به عنوان نشانه بر پا کرد، پس به شکرانهاش آن روز را برای خداوند متعال روزه گرفت.
🔺روز غدیر خم همان روزی است که عیسی (ع) وصیّ خود، شمعون صفا را منصوب کرد، پس به شکرانهاش آن روز را برای خداوند عزوجل روزه گرفت.
🔺روز غدیر خم همان روزی است که رسول خدا (ص) علی (ع) را به عنوان نشانه بر پا کرد و فضیلت آن روز و وصیش را آشکار کرد، پس به شکرانهاش آن روز را برای خداوند متعال روزه گرفت.
🔺و براستی روز غدیر، روز صیام و شب زنده داری و إطعام و صلهی برادران (مومن) است و در آن رضایت (خداوند) رحمان و ذلت و خواری شیطان است.
🔻متن حدیث:
🔹مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الطِّرَازِیُّ فِی كِتَابِهِ بِإِسْنَادِهِ الْمُتَّصِلِ إِلَى الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ ... سَیِّدِی تَأْمُرُنِی بِصِیَامِهِ قَالَ لِی إِی وَ اللَّهِ إِی وَ اللَّهِ إِی وَ اللَّهِ
إِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی تَابَ اللَّهُ فِیهِ عَلَى آدَمَ ع فَصَامَهُ [فَصَامَ ] شُكْراً لِلَّهِ
وَ إِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی نَجَّى اللَّهُ تَعَالَى فِیهِ إِبْرَاهِیمَ ع مِنَ النَّارِ فَصَامَ شُكْراً لِلَّهِ تَعَالَى عَلَى ذَلِكَ الْیَوْمِ
وَ إِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی أَقَامَ مُوسَى هَارُونَ ع عَلَماً فَصَامَ شُكْراً لِلَّهِ تَعَالَى ذَلِكَ الْیَوْمَ
وَ إِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی أَظْهَرَ عِیسَى ع وَصِیَّهُ شَمْعُونَ الصَّفَا فَصَامَ شُكْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ [عَلَى ذَلِكَ ] الْیَوْمِ
وَ إِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی أَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیّاً لِلنَّاسِ عَلَماً وَ أَبَانَ فِیهِ فَضْلَهُ وَ وَصِیَّهُ فَصَامَ شُكْراً لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ذَلِكَ الْیَوْمِ وَ إِنَّهُ لَیَوْمُ صِیَامٍ وَ قِیَامٍ وَ إِطْعَامٍ وَ صِلَةِ الْإِخْوَانِ وَ فِیهِ مَرَضَاتُ الرَّحْمَنِ وَ مَرْغَمَةُ الشَّیْطَان.
📚* إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج 1، ص 466
✅ @hosenih_maghtal
حسینیه مقتل
✅یاران و اصحاب امام 8⃣6⃣ #نافع_بن_هلال_الجملي 🔹«نافع » پسر «هلال» پسر «جميل» از تيره «مذحج جملي»
✅یاران و اصحاب امام
9⃣6⃣ #برير_بن_خضير همداني كوفي
🔹«برير عبدالرحمن انصاري» از نيكان و تابعين امام همام، علي بن ابيطالب عليهالسلام است. او از بزرگان و قاريان مسجد كوفه و تفسيرنگاري پرهيزگار و از بزرگان و شرافتمندان قبيله همدان و ساكن كوفه بود.(۱)
«برير» دايي «ابواسحاق عمرو همداني سبعي» است. ابواسحاق نيز از جمله تابعين (كساني كه پيامبر را با يك واسطه درك كردهاند) و از اهل كوفه بوده است.
✳️او چهل سال نماز صبح خود را به وضوي نماز عشاء به جاي ميآورد، و هر شب يك ختم قرآن ميكرد. ✳️در زمان او كسي عابدتر از او نبوده، و مورد اعتماد امام سجاد عليهالسلام و اهل حديث نيز بوده است.(۲)
وقتي خبر حركت امام حسين عليهالسلام از مدينه منوره به مكه معظمه در كوفه پيچيد، برير از كوفه به سوي مكه حركت كرد تا به جمع ياران امام بپيوندد، و تا آخر امام را همراهي نمود.(۳ )
🔻برير و تجديد عهد با امام حسين
🔸دومين روز محرم الحرام بود، امام و ياران وارد كربلا شدند. آن حضرت خطبهاي خواند. پس از آن، ياران يكي پس از ديگري با امام تجديد ميثاق كردند. اما «برير» پس از «زهير» از جاي برخاست و گفت :
▪️«يابن رسول الله! لقد من الله بك علينا ان نقاتل بين يديك، تقطع فيك اعضائنا، ثم يكون جدك شفيعا يوم القيامة؛(۴ )
▪️اي پسر رسول خدا! خداي تعالي وجود مباركت را بر ما منت نهاده. در ركاب شما نبرد ميكنيم، در راه شما اعضاي بدنمان تكهتكه ميشود. سپس در روز قيامت جد شما شفيع ما ميشود».
🔻شب عاشوراي برير
🔹سختترين شبي كه بر اهل بيت عليهمالسلام گذشت شب عاشورا بود؛ اما حالت «برير» در آن شب ديدني بود.
✳️او در آن شب با «عبدالرحمن» مزاح و شوخي ميكرد . «عبدالرحمن» به او اشكال گرفت كه اين ساعت، زمان شوخي و بذلهگويي نيست . «برير» در پاسخ گفت:
«اي برادر! قوم و تبار من ميدانند كه زماني كه جوان بودهام اهل بذلهگويي نبودهام، چه رسد به زمان پيري و كهولت سن. اما من واقفم به آن چه به زودي ملاقاتش خواهيم كرد. به خدا سوگند، تنها فاصله ما و حورالعين حمله اين قوم با آن شمشيرهايشان است، چقدر مايلم آن زمان هم اكنون باشد»(۵ ).
🔻خطبه برير در روز عاشورا
🔹صبح عاشورا پس از خطبه زهير، امام حسين عليهالسلام به برير اجازه خطابه دادند.(۶) او در حالي كه به سپاه «ابنسعد» نزديك ميشد، سخن را اين گونه آغاز كرد:
▪️«اي مردم! خداوند، محمد صلي الله عليه و آله و سلم را مژدهدهنده و بيمدهنده و دعوتكننده به سوي خداي تعالي و چراغي روشنگر در ميان ما قرار داد. اين آب فرات كه نوشيدن آن بر حيوانات مباح است، چرا بر فرزند دخت پيامبر منع شده؟ آيا مزد رسالت محمد، اين است؟»(۷)
اين گفتار او اشاره به آيهاي از قرآن است كه مودت به اهل البيت مزد رسالت دانسته شده است.
در پاسخ او گفتند: «اي برير! زياد حرف ميزني! به خدا سوگند كه حسين بايد تشنه باشد، همان گونه كه كساني قبل از او تشنهكام بودند».
برير اضافه كرد: «اينك بار گران محمد صلي الله عليه و آله بر دوش شما قرار گرفته،(۸) در حالي كه اينها فرزندان، خاندان، حرم و دختران او هستند، پس بگوييد قصد داريد با آنها چه كنيد؟»
▪️گفتند: «ميخواهيم امير، عبيدالله ابنزياد، بر حسين و خاندانش تسلط يابد و هر چه او خواست انجام شود».
برير گفت : «آيا نميپذيريد كه حسين و خاندانش به محلي كه از آنجا آمدهاند بازگردند؟ اي واي بر شما اهل كوفه! آيا نامههايي را كه روانه كرديد و عهد و پيمانهايي كه بستيد و خدا را شاهد گرفتيد، فراموش كردهايد؟ واي بر شما، آيا اهل بيت پيامبرتان را دعوت كردهايد، در حالي كه ميپنداشتيد جانتان را بهر آنها خواهيد داد، ولي هنگامي كه آنها رو به شما آمدند آنها را تسليم ابنزياد ساختيد و از آب فرات منعشان كرديد؟ با فرزندان پيامبرتان پس از او چه بد برخورد كرديد. شما را چه شده است؟خدا در قيامت شما را سيراب نگرداند، شما بد امتي هستيد ».
▪️از ميان لشكر دشمن كساني گفتند : «اي فلان! ما نميفهميم تو چه ميگويي ».
▪️برير در پاسخ گفت : «سپاس خداي را كه بينش مرا بيش از شما قرار داد. پروردگارا! من از رفتار اين قوم بيزارم، تو خود تيرهايي در بين آنها بيفكن كه تو را در حالي كه تو از آنها غضبناك باشي ملاقات كنند ».سرانجام آن گروه برير را تيرباران كردند و او مجبور به عقبنشيني شد.(۹ )
✳️درسي كه ميتوان گرفت : در سخنان برير خطاب به دشمن به نكاتي ميتوان اشاره كرد:
۱. امام و ياران آن حضرت، هرگز از خيرخواهي مسلماننماها قدمي عقبنشيني نكردهاند؛
۲. برير خداپرست است؛
۳. او به رسول خدا ايمان دارد؛
۴. مزد رسالت محمد صلي الله عليه و آله را كه محبت و مودت به اهل بيت رسول الله است، ادا كرده است؛
۵. وصيت پيامبر كه فرمود: من در ميان شما دو چيز گرانمايه و پرارزش (قرآن و عترت ) را ميگذارم، مورد توجه قرار داده است؛ سخن پيامبر درباره اهل بيت عليهمالسلام مورد اتفاق همه عل
حسینیه مقتل
✅یاران و اصحاب امام 8⃣6⃣ #نافع_بن_هلال_الجملي 🔹«نافع » پسر «هلال» پسر «جميل» از تيره «مذحج جملي»
ماي شيعه و سني است. گفتار پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم اين است : «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا لن يفترقا حتي يردا علي الحوض؛ من ميروم و در ميان شما دو چيز گرانمايه ميگذارم، كه قرآن و عترت من است.زماني كه به اين دو چنگ زنيد هرگز گمراه نميشويد، اين دو هرگز از هم جدا نميشوند تا كه در حوض كوثر به من ملحق شوند ».
۶ .به مردم راه حل مناسب داده كه اگر از عهد خود پشيمانيد، بگذاريد امام برگردد؛
۷. آنها را به عنوان انسان متوجه عهد و وفاي پيشين خود كرده است.
🔵و اما برخورد دشمن با برير چگونه بود:
۱. تو زياد سخن ميگويي!
۲.حسين بايد تشنه بماند، چون قبل از او كساني تشنه بودند!
۳. خواست ما خواست ابنزياد است!
۴. نميفهميم كه تو چه ميگويي!
۵. دست آخر انسانهاي بيمنطق او را تيرباران ميكنند؛ يعني از زور در برابر منطق بهره ميگيرند .
🔻مباهله و شهادت برير
🔸در روز عاشورا «يزيد بن معقل» فرياد زد:
◾️«اي برير! رفتار خداوند با خودت را چگونه ديدي؟»
◾️برير پاسخ گفت: «جز خوبي از خداوند بر خودم و جز بدي بر توچيزي نديدم»
◾️يزيد گفت: «پيش از اين دروغگو نبودي، امروز دروغ ميگويي . آيا به ياد داري روزي را كه در بنيلوذان با هم قدم ميزديم و تو ميگفتي معاويه گمراه است و امام هدايت، علي بن ابيطالب است»
◾️برير گفت: «آري، و به درستي اين مطلب شهادت ميدهم»
◾️يزيد گفت: «و من شهادت ميدهم تو از گمراهان هستي».
🔴برير او را به مباهله فراخواند. هر دو، دست به آسمان برداشتند و از خداي سبحان خواستند كه خود، دروغگو را رسوا سازد و او را بكشد و سپس به نبرد پرداختند. برير ضربتي به كلاهخود او زد كه مغزش متلاشي شد و از شدت ضربت برير، شمشير در فرق او گير كرده بود و «برير» تلاش ميكرد كه آن را از فرق او بيرون كشد، در آن گيرودار «رضي بن منقذ عبدي» به برير حمله كرد. هر دو دست به گريبان يكديگر داشتند كه برير او را بر زمين افكند و بر سينه او نشست. رضي ياران خود را فراخواند و از آنان كمك طلبيد. «كعب بن جابر عمرو اسدي» از پشت سر به برير حمله كرد. در اين هنگام «عفيف بن زهير» (كه خود از سپاهيان ابنسعد بود) فرياد زد: «اين برير بن خضير قاري بزرگي است كه بر ما در مسجد كوفه قرآن تلاوت ميكرد» كعب به گفتار منادي اعتنايي نكرد و نيزه خود را به كمر برير كوبيد. در اين حال بود كه برير بر روي سينه رضي افتاد و در حالي كه صورت رضي را به دندان گرفته بود از روي او به زمين افتاد و كعب با شمشير، ضربهاي به يار وفادار حسين عليهالسلام زد، و او را به شهادت رساند. ✳️پس از آن كه كعب به سوي اهل و اعيال خود بازگشت، «نوار » - همسر او - برخورد تندي با شوهرش كرد و گفت:
⚫️«آيا تو بر فرزند فاطمه حملهور شدي و سيد قراء را كشتي؟ عجب كار بزرگي را به انجام رساندي! سوگند به خدا ديگر با تو كلامي سخن نخواهم گفت».(۱۰ )
✳️درسي كه ميتوان گرفت : داستان مسيحيان «نجران» در قرآن شريف اين گونه آمده: پيامبر اسلام به احتجاج برخاست و آخرالامر حاضر به مباهله شدند تا اين كه هر كدام از خداي تعالي بخواهند، حق روشن شود. هنگامي كه پنج تن آل عبا براي مباهله حضور يافتند، علماي مسيح از مباهله با پنج تن آل عبا عليهمالسلام سر باز زدند و خود را در مخاطره قرار ندادند. در هر حال، يكي از راههاي مجادله با اهل باطل، مباهله است كه مورد تأييد قرآن است .( ۱۱ )
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴؛ تنقيح المقال، ج ۱، ص۱۲۴
( ۲ ) مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۲۵
( ۳ ) در برخي مقاتل است كه «فجائه الحسين عليهالسلام، فبكي، و وضع فره؛ امام آمد، بر او گريست و صورت به صورت او نهاد» سپس آمده «ففتح عينيه و راه فتبسم، ثم صار الي ربه» مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۲۳، پس از اين بود كه «اسلم» چشم خود را باز كرد، و همين كه امام را ديد تبسمي كرد و به سوي پروردگارش شتافت .
( ۴ ) ابصار العين، ص ۹۶
( ۵ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۵؛ ابصار العين، ص ۱۲۱
( ۶ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۶۱
( ۷ ) #ابصار_العين ، ص ۱۲۱
( ۸ ) اللهوف، ص ۳۵
( ۹ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۲؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۵
( ۱۰ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۴
( ۱۱ ) افجزاء محمد هذا؟
✅ @hosenih_maghtal
0⃣7⃣ #جون_بن_حوي مولي ابيذر الغفاري
🔹شيخ طوسي رحمه الله جون را از اصحاب امام حسين عليهالسلام شمرده است.(۱) «جون»(۲) اهل «نوبه» و
✳️غلام سياهپوستي بود كه «ابيذر غفاري» آن صحابي باوفاي پيامبر او را از قيد بندگي و بردگي آزاد كرده بود. «جون» از شيعيان امام علي عليهالسلام شناخته ميشد. او پيوسته پس از ابوذر همراه اهل بيت عليهمالسلام بوده است. زماني در خدمت امام حسن عليهالسلام و هنگامي با امام حسين عليهالسلام بود. او امام حسين عليهالسلام را از مدينه تا مكه و سپس از مكه تا عراق همراهي كرده بود.(۳) گويند جون در ساخت و تعمير سلاح مهارت داشت.
▪️نقل شده جون، در شب عاشورا خيمه ويژهاي براي خود برپا ساخته بود تا سلاح ياران حسين عليهالسلام را تعمير و اصلاح كند. در تاريخ آمده است، در روز عاشورا، امام درخواست او را براي جهاد اين گونه رد فرمود:
🔴«تو از جانب من اذن (كنارهگيري از جنگ) داري، فقط و فقط تو ما را براي دستيابي به عافيت همراهي كردهاي. بنابراين، خود را به راه و شيوه ما مبتلا مساز».(۴)
✳️گفته شده بعد از اين بود كه به خدمت دختر اميرمؤمنان، زينب عليهاالسلام و اطرافيان امام رسيد تا آنها را شفيع خود سازد. پس از آن از امام اجازه جهاد گرفت و وارد ميدان رزم شد.
🔸درسي كه ميتوان گرفت: در راه احياي حق، هر كس بايد از ابزار ممكن كه مورد قبول نيز ميباشد، بهرهمند شود .
🔻شهادت جون
🔹جون در روز عاشورا در مقابل امام حسين عليهالسلام ايستاده و از آن حضرت اجازه رزم خواست. اما امام به او اذن جهاد ندادند و حضرت فرمودند: ما تو را براي ايام عافيت و آسودگي خريداري كرديم ولي الآن خود را گرفتار نكن»
😭جون خود را بر قدمهاي امام انداخت و بر آن بوسه ميزد و ميگفت:
😭«اي فرزند رسول خدا! من براي آسودگي خاطر خويش در گرفتاري از شما كمك ميگرفتم، (۵)
😭من خود ميدانم كه بوي خوشي ندارم،
😭خويشانم افرادي فرومايهاند
😭و رنگم سياه است.
اما شما از من از آن نفس بهشتگونهتان بدميد تا كه خوش بو شوم، شرافت خويشاوندي يابم، و سيمایم سفيد شود. به خدا قسم از شما جدا نخواهم شد تا اين خون تيرهام با خون پاكتان مخلوط گردد» پس از آن گاه امام او را اجازه رزم دادند.(۶) او وارد معركه جنگ شد در حالي كه اين رجز را ميسرود:
▪️«كيف يري الكفار ضرب الاسود بالسيف ضربا عن بنيمحمداذب عنهم باللسان و اليد ارجوا به الجنة يوم الورود؛(۷)
▪️اي كفار، ضرب شمشير سياه را چگونه ميبينيد؟ به شمشير ضربهاي از فرزند محمد، از آنها با زبان و دست حمايت ميكنم، در حالي كه به بهشت در روز قيامت اميدوارم»
بعد از آن، بيست و پنج نفر از سپاه دشمن را به خاك انداخت.
محمد بن ابيطالب ميگويد:
✳️😭«زماني كه جون به زمين خورد، حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام بر بالينش آمد و بر حق او اين گونه دعا فرمود:
▪️«اللهم بيض وجهه، و طيب ريحه و احشره مع الابرار، و عرف بينه و بين محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله؛ (۸)
▫️پروردگارا! سيماي او را سفيد كن، و او را خوش بوي گردان، و با محمد صلي الله عليه و آله محشورش نما، و بين او و محمد، آشنايي برقرار ساز».
✳️علماي ما از امام باقر عليهالسلام و از پدرشان امام زينالعابدين عليهالسلام نقل كردهاند: هنگامي كه بنياسد براي دفن شهدا، به معركه جنگ آمدند، بعد از چند روز ديدند كه بوي خوشي - چون مشك - از اندام جون متصاعد است.(۹)
سلام بر جون در زيارت ناحيه اين گونه آمده است:
«السلام علي جون بن حوي ابن حرمي مولي ابيذر الغفاري؛ (10)
سلام بر جون غلام ابيذر غفاري».
♻️درسي كه ميتوان گرفت: شناخت حق و رهروي آن به ظاهر افراد نيست. استجابت دعاي ولي خدا آن قدر با شتاب انجام ميپذيرد، به گونهاي كه خواندن او در واقع اجابت خداوند است .
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابصار العين، ص۱۳۸؛ موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، ص ۴۵۱؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۸
( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۲؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابصار العين، ص ۱۲۹
( ۳ ) #ابصار_العين ، ص ۲۲۷ و فائده ۱۵
( ۴ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۹ و ۳۴۵؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۳
( ۵ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۲
( ۶ ) گاه نام ايشان را «حوي» ضبط كردهاند، و ليكن مشهور «جون» است. مقتل الحسين خوارزمي، ج ۱، ص۲۳۷، ولي مفيد رحمه الله او را جوين مولي ابيذر دانسته است. الارشاد، ج ۲، ص ۹۳
( ۷ ) ابصار العين، ص ۱۷۶
( ۸ ) فقال عليهالسلام: «انت في اذن مني، فانما تبعتنا طلبا للعافيه، فلا تبتل بطريقنا »
( ۹ ) «يابن رسول الله، انا في الرخاء الحس قصاعكم و في الشدة اخذلكم »
( ۱۰ ) اللهوف، ص ۴۷؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۳
✅ @hosenih_maghtal
1⃣7⃣ #عابس_بن_ابي_شبيب شاكري
🔹«عابس » فرزند «أبيشبيب» است.(۱) او از اصحاب حديث و از رؤساي قبيله «بنيشاكر » بود از تيره همدان بود.(۲) قبيله «بنوشاكر» در روزگار صفين شديدا مورد مدح اميرمؤمنان عليهالسلام قرار گرفتند.
🔸آن حضرت درباره آنها فرمود :
«لو تمت عدتهم الفا لعبد الله حق عبادته؛(۳ )
اگر تعداد آنها به هزار ميرسيد، خداوند آن گونه كه سزاوار بود پرستش ميشد». او از شيعيان ائمه اطهار عليهمالسلام، ✳️مردي اهل كمال، زهد و ورع بود. بسيار زندهدل و شبزندهدار بود. پارهاي از ويژگيهاي او را «ابومخنف» در باب كوفه و مسلم، مورد توجه قرار داده و نگاشته است.(۴ )
🔻حمايت عابس از امام
🔸مسلم بن عقيل بعد از ورود به كوفه، وارد منزل مختار بن ابيعبيد گرديدند، و براي مردم نامهي امام حسين عليهالسلام را خواندند. در اين هنگام عابس بن ابيشبيب شاكري از جاي برخاستند و بعد از حمد و ثناي الهي گفتند: من از ديگران سخن نميگويم و نميدانم در دلهاي آنها چه ميگذرد و از جانب آنها وعده فريبنده نميدهم، به خدا سوگند از چيزي كه تصميم گرفتهام سخن ميگويم، به خدا سوگند اگر دعوتم كنيد اجابت ميكنم و با دشمنانتان خواهم جنگيد، و در راه خدا با شمشيرم ميجنگم تا به شهادت برسم».(۵ ) او پس از شهادت شوذب وارد ميدان رزم شد و در برابر امام ايستاد. به آن حضرت سلام كرد و اين گونه گفت:
▪️«اي اباعبدالله! آگاه باش، به خدا سوگند، بر روي زمين خواه نزديك يا دور، كسي نزد من عزيزتر از شما نيست، و كسي را چون شما دوست ندارم. اگر قدرت داشته باشم كه ظلم را از شما به چيزي كه عزيزتر از جان و خونم باشد دور كنم، چنين خواهم كرد. سلام بر شما اباعبدالله! شهادت ميدهم كه بر هدايت شما و هدايت پدرتان استوار هستم ».( ۶ ) درسي كه ميتوان گرفت: او با زبان و عمل در خدمت امام خود بود و تلاش ميكرد تا ادعاي خود را به زينت عمل بيارايد.گونه شهادتش شاهد اين بيان است .
🔻شهادت عابس
🔹«عابس بن شبيب شاكري» پس از بيان اراداتش به مقام ولايت در حالي كه شمشيرش آخته بود و زخمي بزرگ بر پيشاني داشت وارد ميدان رزم شد و با فريادي بلند مبارز طلبيد.(۷) «ربيع بن تميم همداني» ميگويد : «همين كه ديدم كسي به ميدان روميآورد، او را شناختم. من عابس را در غزوات و جنگها ديده بودم. او شجاعترين مردم بود.
🔴فرياد زدم: اي مردم:
«هذا اسد الاسود هذا ابنشبيب؛
🔵او شير شيران رزم، پسر شبيب است».
سپس گفتم: «مبادا كسي به تنهايي با او درآويزد».
پس عابس فرياد ميزد:
«الا رجل، الا رجل؟؛ آيا مردم رزم نيست، مرد رزم نيست؟ »
هيچ كس به سوي او پاي پيش نمينهاد. در اين ميان فرياد عمر بن سعد بلند شد كه او را سنگباران كنند .از هر طرف سنگ به سوي او پرتاب ميشد.
⚫️«عابس» وقتي هجوم ناجوانمردانه دشمن را ديد، ✳️زره از تن به در كرد و پشتبند را گشود و به دور انداخت . گوشت و پوست آن مرد دلاور با برخورد سنگها آسيب ديد، ولي او از مرگ هراسي نداشت. اين بود كه حمله سختي را آغاز كرد و با نبرد قهرمانانهاش بيش از بيست نفر از آن ذليلان را به خاك انداخت. سرانجام، طاقتي براي او نمانده بود كه به محاصره دشمن درآمد .( ۸ ) پس او را به شهادت رسانيدند و سر مباركش را از بدن جدا ساختند. پس از شهادتش ديدم كه بزرگ هر گروه ميگفت : «من او را كشتهام» و ديگري ميگفت: «من او را به قتل رسانيدهام» هر يك از آن سپاه سنگدل براي فخر و شرف خويش تلاش ميكرد تا كشتن او را به خود منسوب كند و سر بريدهاش را به خود اختصاص دهد. ابنسعد به اين نزاع پايان داد و گفت: او را يك نفر نكشته است.(۹) آري، اين سر پس از «عبدالله بن عمير كلبي» و «عمر بن جناده» سومين سري بود كه به سوي امام حسين عليهالسلام پرتاب ميشد.(۱۰) «عابس» در زيارت رجبيه و ناحيه مقدسه اين گونه مورد خطاب امام قرار گرفته است:
▪️«السلام علي عابس بن شبيب الشاكري؛(۱۱)
◾️سلام بر عابس پسر شاكري ».
✳️درسي كه ميتوان گرفت : برهنه شدن عابس در برابر سنگاندازان سزاوار تأمل است. برخورد او گوياي اوج ايمان، معرفت، و يقينش به ساحت مقدس امام و راه مستقيم آن ولي الله الاعظم است. آري هرگاه عشق به اوج كمال رسد، چنان انسان از خود بيخود ميشود كه همه چيز را خالصانه و بيپيرايه بر در دوست مينهد .
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) الارشاد، ج ۲، ص ۱۰۵
( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۲
( ۳ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۹ و ۳۴۶
( ۴ ) طه، آيه ۳۹
( ۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳
( ۶ ) ابصار العين، ص ۱۲۶
( ۷ ) #ابصار_العين ، ص ۱۲۷
( ۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۲
( ۹ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵
( ۱۰ ) «قال: «يا اباعبدالله، اما و الله ما أمسي علي ظهر الارض قريب و لا بعيد اعز علي و لا احب الي منك و لو قدرت علي ان ادفع عنك الضميم و القتل بشيء اعز علي من نفسي و دمي لفعلته. السلام عليك يا ا
باعبدالله، اشهد الله اني علي هديك و هدي ابيك» مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۲؛ ابصارالعين، ص ۱۳۸؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴
( ۱۱ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴
✅ @hosenih_maghtal
2⃣7⃣ #حنظلة_بن_سعد اسعد شبامي
🔹«حنظله»(۱ ) فرزند «اسعد» كه او فرزند شبام بن عبدالله از قراء و بزرگان شيعه است. او از قبيله همدان بود. حنظله مردي فصيح، بليغ و شجاع بود. او پسري به نام علي داشت كه در تاريخ از او ياد شده است. (۲) ابنشهر آشوب از او با نام «حنظله بن عمرو الشيباني» ياد كرده است.(۳) او پس از شهادت «برير» روانه ميدان شد، در حالي كه فريادش بلند بود : «اي قوم! من بر شما از روزي سخت، مثل روز احزاب و مانند حال و روز قوم نوح، عاد، ثمود و كساني كه پس از آنها بودند بيمناكم؛ آري، خداوند قصد ظلم و تعدي به بندگانش را ندارد؛ (۴) و اي قوم! من بر شما از روز تناد و فريادخواهي ميترسم. روزي كه همه روي برگردانيد، براي شما در برابر خداوند پناهي نيست، و هر كس را كه خداوند در بيراهه وانهد، براي او راهنمايي نيست . ( ۵ ) اي قوم! حسين را نكشيد كه شما را خداوند به عذابي ريشهكن ميسازد، و البته هر كه افترا پيشه كند نوميد گردد ». ( ۶ ) .امام حسين عليهالسلام در حالي كه او را مخاطب قرار داد، از خداي تعالي بر او پاداش نيك درخواست كرد و فرمود :
«اي پسر سعد! خداوند تو را مورد مهرباني قرار دهد. هر آينه، اينها همان زماني كه به حق دعوت كردي و دعوتت را اجابت نكردند و به سوي تو حملهور شدند تا خون تو و يارانت را بريزند سزاوار عذاب گشتند. (ديگر دير شده) چه اينها برادران نيكوكار تو را كشته) و دستشان به خون آنها آلوده شده است ( ۷ )
حنظله گفت : «اي فرزند رسول خدا! شما درست فرمودي. فدايت شوم،(۸) شما از من داناتر و به درك حق سزاوارتريد ».( ۹ )
✳️درسي كه ميتوان گرفت : نكته اينجاست كه حنظله، در برابر قومي كه مدعي مسلماني است، ولي از قرآن بيخبر است، با تكيه به سه آيه (سوره مباركه غافر، آيات ۳۳، ۳۱،۳۰ و طه ۶۱ ) ديدگاه خود را بيان ميكند. شگفت اين كه امام سخن او را اصلاح ميكند و بيان ميدارد كه اكنون جاي استفاده از اين آيات نيست؛ چرا كه اينها با شروع به خونريزي، ديگر خود را مستحق و سزاوار عذاب خداوند كردهاند. اين انذار پيش از اين درگيري نتيجهبخش و كارآمد بود؛ ولي الآن براي بازگشت قدري دير شده است. توجه به اين نكته، شعار «ما با همه، در هر حال با لبخند برخورد ميكنيم» را رد ميكند، آري لبخند و موعظه و پند براي بيداري جاهلان است؛ ولي اگر كسي به حد عناد و لجاجت رسيد و دست به جنايت و ريختن خون اين و آن زد، ديگر روش امام مقابله مناسب است: «(و قاتلوهم حتي لا تكون فتنة»)؛ (۱۰ ) آنها را بكشيد تا فتنهاي باقي نماند ».
🔻شهادت حنظلة
🔸پس از آن «حنظله» از امام پرسيد : «آيا به سوي آخرت شتاب نكنم؟ و به برادرانم ملحق نشوم؟ » ( ۱۱ ) امام فرمود : «حركت كن به خير دنيا و آن چه در آن است، و (بشتاب) به سوي حكومتي كه كهنه نگردد» به او اذن جهاد داده است. او اين گونه با امام خداحافظي كرد:
▪️ «سلام بر تو اي اباعبدالله! درود خداوند بر شما و بر اهل بيت شما، (خداوند) بين ما و شما در بهشتش آشنايي برقرار كند »
▪️سپس امام فرمود: «آمين، آمين» (۱۲)
و به كارزار پرداخت تا به فوز شهادت دست يافت. (۱۳) .
در زيارت ناحيه مقدسه آمده :
«السلام علي حنظلة بن اسعد الشبامي؛ (۱۴) درود بر حنظله پسر اسعد شبامي ».
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) اين نكته برير اشاره به بيان نبي اكرم است كه فرمود من از ميان شما ميروم اما دو چيز گرانمايه را به امانت مينهم، آن قرآن و اهل بيت من است .
( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۵ و ۲۸۶؛ نفس المهموم، ص ۱۴۷
( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۱ - ۴۳۳؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۳۰۹ و ۳۱۰؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص۵۶۵
( ۴ ) «فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءكم و نساءنا و نساءكم و أنفسنا و أنفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علي الكاذبين؛ بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان، زنانمان و زنانتان، و جان خودمان و جان خودتان را بخوانيم و سپس مباهله كنيم و هر كس، لعنت خداوند را بر دروغگو قرار دهد». آل عمران، آيه ۶۱
( ۵ ) شيخ طوسي او را از اصحاب امام حسين عليهالسلام دانسته است. رجال شيخ طوسي، ص ۷۳
( ۶ ) #ابصار_العين ، ص ۱۳۰
( ۷ ) مناقب آل ابيطالب، ج ۴، ص ۱۱۳
( ۸ ) «يا قوم اني اخاف عليكم مثل يوم الاحزاب مثل دأب قوم نوح و عاد و ثمود، و الذين من بعدهم و ماالله يريد ظلما للعباد .»
( ۹ ) يا قوم اني اخاف عليكم يوم التناد. يوم يولون مدبرين مالكم من الله من عاصم و من يظلل الله فماله من هاد. غافر، آيه ۳۲ - ۳۰
( ۱۰ ) يا قوم لاتقوا حسينا، فيسحتكم الله بعذاب و قد خاب من افتري طه، آيه ۶۱
( ۱۱ ) «رحمك الله انهم قد استجيبوا العذاب حين ردوا عليك ما دعوتهم اليه من الحق و نهضوا اليك ليستجيبوك و اصابك، فكيف، فكيف بهم الان و قد قتلوا اخوانك الصالحين .»
( ۱۲ ) «قال: صدقت، جعلت فداك!» تاريخ ا
لامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳
( ۱۳ ) «قال، صدقت، جعلت فداك! انت افقه مني و احق بذلك». موسوعة كلمات امام حسين عليهالسلام، ص ۴۵؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۲۴؛ بحارالانوار، ۴۵، ص ۲۳؛ بحراني، العوالم، ج ۱۷، ص ۲۶۷
( ۱۴ ) بقره، آيه ۱۹۳
✅ @hosenih_maghtal
✳️ #نفوذ
🔻پیشواز محرم
🔹امسال و سالهای اخیر شاهد موضوعی بودیم که هر سال درحال پر رنگتر شدن در جامعه مذهبی و هیئتی هست.
🤔اما ریشه ی این حرکت از کجاست و توسط چه کسانی درحال گسترش است؟
🔺این مطلب قابل تامل است.
🔸باتوجه به اینکه روز عید الله الاکبر یعنی عید ولایت ، عید غدیر خم نزدیک به ایام محرم الحرام است.عده ای از قشر مذهبی در ایام عید مشغول سیاه پوشی تکیه ها و برپایی مراسم پیشواز محرم هستند . حتی گاهی دیده میشود که چهل روز قبل از محرم مشکی پوشی در بعضی گروه ها آغاز میشود.
🔴باید توجه کنیم که وظیفه ی ما عمل به سیره ی اهل بیت علیهم السلام است و هر چه خلاف سیره باشد یا به سیره اضافه شده باشد(جعلی) بدعت محسوب میشود.
🔵باتوجه به اینکه دشمن در پی کم رنگ کردن غدیر خم است عزیزان باید دقت کنند که هر چیزی که بخواهد این عید را تحت الشعاع قرار دهد و به امر ولایت ضربه وارد کند ممکن است هدفمند باشد و توسط دشمنان اهل بیت علیهم السلام برنامه ریزی شده باشد.
✳️ پس با بصیرت کامل از سال آینده میکوشیم عید غدیر را به احسن وجه برگزار کنیم.
♻️چراکه غدیر ریشه ی عاشوراست یعنی عاشورا بخاطر ولایت برپا شد.
❌توجه کنیم که کارهای زیر را برای خود و اطرافیان در ایام عید غدیر ممنوع کنیم:
⛔️مشکی پوشی در ایام غدیر
⛔️سیاهی زدن در معابر برای محرم در ایام غدیر
⛔️روضه گرفتن و عزاداری در ایام عید غدیر
⛔️و هر عملی که باعث غم و اندوه میشود در ایام غدیر
❇️چرا که حضرات فرمودند: شیعیان ما با شادی ما شاد هستند و با غم ما غمگین.
✅ @hosenih_maghtal
✅ شروع مطالب دهه اول محرم
✳️باتوجه به درخواست عزیزان روضه خوان اباعبدالله علیه السلام جهت تنظیم مطالب دهه اول به مدد حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف مطالب محرم را آعاز میکنیم.
🔴عزیزان میتوانند با جستجو در کانال به مطالب دست پیدا کنند.
✅#نقش_شریح_قاضی
🔹بلاي #ناآگاهي و #مسئوليت_ناشناسي
🔸عبیدالله خود را به کوفه رساند و با گزارش جاسوسان خود مطلع شد که جناب هانی جناب مسلم را در خانه خود پنهان کرده.
🔸عبیدالله دستور داد سربازان به خانه هانی هجوم بردند و هانی را به اجبار به کاخ کوفه بردند.
🔸خبر شرارت و خشونت «عبيدالله» از دخمهي استبداد به بيرون سرايت كرد و به «عمرو بن حجاج» - كه پدر «رويحه»، همسر «هاني» بود - خبر رسيد كه او را كشتند.«عمرو» با شنيدن خبر شهادت «هاني» به همراه رزم آوران قبيلهي «مذحج» به سوي قرارگاه «عبيد» روي آورد و آن جا را محاصره كرد، و فرياد برآورد كه:هان اي «عبيد»! من «عمرو بن حجاج» هستم! و اين انبوه سواران نيز شخصيتهاي قبيلهي من ميباشند؛ بدانيد كه ما نه از حكومت بريدهايم و نه از دين و جامعهي مسلمانان دوري گزيدهايم؛ بلكه به ما خبر رسيده است كه سالار و بزرگ قبيلهي ما «هاني» را به فرمانداري دعوت نمودهايد و گويي آن جا كشته شده است، اينك ميخواهيم بدانيم چرا؟ و به كدامين جرم؟
🔸جلاد اموي از اجتماع اعتراض آميز قبيلهي «مذحج» و سخن آنان آگاه شد، ازاين رو به «شريح» دستور داد تا نزد «هاني» برود، و پس از ديدار با او، به سوي بستگان و عشيرهاش بشتابد، و آنان را از سلامت او مطمئن سازد و آنان را به گونهاي به خانه بازگرداند.
✳️«شريح قاضي» نيز نزد آن مرد شهامتمند رفت و پس از ديدن او به سوي قبيلهاش آمد، و به آنان گفت: او زنده است، اما شرايط او را نهان داشت و آن مردم ساده انديش و سست اراده نيز به همين گفتار و خبر چند پهلو بسنده كرده و پراكنده شدند و به خانههاي خود بازگشتند. و بدين سان ناآگاهي مردم و دنياپرستي و #خيانت «شريح» و خوشرقصياش به سود استبداد، راه را به سوي فاجعهاي بزرگ - كه تسلط مجدد خشونت و استبداد و سركوب بيرحمانه و شقاوتبار انديشهي آزاديخواه و نجات مردم و قتل عام مناديان آن بود - هموار ساخت.
--------------------------------------------------
📘 #لهوف #سید_ابن_طاووس
#حضرت_حسین علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
✅ #خروج_امام_از_مکه
🔹مسلم روز ۸ ذیحجه خروج کرد و روز ۹ ذیحجه (عرفه) به شهادت رسید.
🔸ظاهرا خروج مسلم و حرکت امام از مکه ارتباط داشته ؛ خروج مسلم در کوفه و شورش بر حکومت یزید به عنوان نماینده امام به کلی امنیت امام را مختل کرده بود و امام ناگزیر از حرکت بود.
--------------------------------------------------
📘#نفس_المهموم #شیخ_عباس_قمی
#حضرت_حسین علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
✅#حرکت_سیدالشهدا
🔹حسین علیه السلام از شاهراه بزرگ بسمت مکه روانه شد و این آیه را تلاوت میکرد:
▪️فَخَرَجَ مِنْهَا خَآئِفًا يَتَرَقَّبُ(قصص ۲۱)
🔸بیرون رفت از آن ترسان و انتظار تعقیب داشت...
🔸کسانش گفتند:
🔹خوب است مانند ابن زبیر از بیراهه برویم تا تعقیب کنندگان به شما نرسند.
فرمود:نه بخدا! تا حکم خدا جاری شود از این راه جدا نشوم.
🔹و حسین علیه السلام شب جمعه سوم شعبان وارد مکه شد و قرائت میکرد:
▪️وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَآءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّيٓ أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَآءَ السَّبِيل(قصص ۲۲)
🔸وچون به سوی مدین متوجه شد گفت امید است خدا مرا به راه راست رهبری کند.
--------------------------------------------------
📘 #نفس_المهموم ص ۷۶ #شیخ_عباس_قمی ره
#حضرت_حسین علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
🔹 #شب_سوم...
👇🏻روضه های شب سوم محرم الحرام...
🔸حضرت رقیه سلام الله علیها
✅ @hosenih_maghtal
🔹 #شب_چهارم...
👇🏻روضه های شب چهارم محرم الحرام...
🔸حضرت حُر علیه السلام و اصحاب
✅ @hosenih_maghtal
✅ #برخورد_لشکر_امام_با_حر
🔹دو منزل مانده به کوفه امام با لشکر حر مواجه شد
🔸فرمود به یاری ما آمده ای یا به جنگ ما؟
🔹حر گفت : یا اباعبدالله! برای جنگ با شما آمده ام!
🔸در این سرزمین نامه ای از سوی ابن زیاد به حر رسید که در آن حر را سرزنش کرده بود و دستور داده بود کار را بر حسین علیه السلام سخت بگیرد.
🔹وقتی لشکر حر از حرکت کاروان حسینی جلوگیری کرد امام برخواست و خطبه ای خواند...
🔸... آیا نمی نگرید که به حق عمل نمیشود و کسی از باطل نهی نمیکند؟!
🔸واجب است که مومن (در چنین شرایطی) با جان و دل مشتاق دیدار پروردگارش باشد.
🔸همانا که من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ملامت و ذلت نمیدانم.
--------------------------------------------------
📘 #لهوف #سید_ابن_طاووس
#حضرت_حسین علیه السلام
#حر_ابن_یزید_ریاحی
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
✅ #توبه_حر_یزید_ریاحی
🔹ابو مخنف می گوید بعد از این که اولین تیراندازی را کردند تعدادی از اصحاب امام(ع) به شهادت رسیدند و تقریبا 50 نفر از ایشان باقی ماندند. در این هنگام بود که
🔸حسین(ع) دست به محاسن خود کشیده و فرمود: این ها –تیرها-فرستادگان این قوم بودند. سپس فرمود: خداوند بر یهود و نصاری غضبش را شدید نمود چون برای خدا فرزند قائل شدند، و بر مجوس نیز غضبش را شدید نمود زیرا ماه و خورشید و آتش را می پرستیدند. و همانا خدا غضبش را شدید می نماید بر قومی که جمع شده اند تا فرزند پیامبرشان را بکشند. به خدا سوگند هیچ گاه درخواستی که از من دارند را نمی پذیرم تا زمانی که خداوند را در حالی که به خون خود خضاب شده ام ملاقات نمایم.
✳️ سپس فریاد زند:
✳️«أما من مغیث یغیثنا لوجه اللّه تعالى؟ أما من ذاب یذبّ عن حرم رسول اللّه»؟
🔹آیا فریادرسی نیست که برای خدا به فریاد ما برسد؟ آیا مدافعی نیست که از حرم رسول الله(ص) دفاع نماید؟(1)
🔻در این هنگام حر بن یزید مشاهده كردند كه لشكریان تصمیم دارند سید الشهداء را بكشند به عمر بن سعد گفت: ✳️آیا با حسین بن على جنگ خواهى كرد؟
🔻گفت: آرى به خداوند جنگى خواهیم كرد كه در آن دستها و سرها از بدن جدا شوند
🔻گفت: مگر شما به پیشنهاد او رضایت ندادید؟
🔻عمر بن سعد گفت: اگر اختیار در دست من بود قبول مى كردم لیكن عبید اللَّه بن زیاد پیشنهاد او را قبول نكرد.
🔸حر بن یزید پس از این مذاكرات به مردى از خویشاوندانش بنام قرة بن قیس گفت: آیا اسبت را آب داده اى جواب داد آب نداده ام قره گوید من گمان كردم وى دوست دارد از جبهه جنگ كنارهگیرى كند و در جنگ شركت نداشته باشد
✳️ اگر حرّ بن یزید مقصودش را با من در میان میگذاشت من هم باتفاق او بطرف حسین علیه السّلام می رفتم.
🔹حر بن یزید آرام آرام به طرف سید الشهداء علیه السّلام می رفت. مردى به وى گفت:
🔺چرا تو را ناراحت میبینم؟
✳️جواب داد به خداوند سوگند من خود را بین دوزخ و بهشت مشاهده میكنم؛ به پروردگار سوگند دوزخ را بر بهشت اختیار نخواهم كرد اگر چه قطعه قطعهام كنند.(2)
🔹سپس اسب خود را به سوى حسین علیه السّلام راند (3) در حالى كه
🔘نیزه خود را وارونه و
🔘سپر خود را واژگون كرده بود و
🔘سرش را به خاطر خجالت از آل رسول پایین افكنده بود كه آنها را در این مكان بی آب و علف فرود آورده بود!
📣آنگاه صداى خود را بلند كرد:
😭«خدایا من به سوى تو بازگشتم، پس توبه مرا بپذیر، به تحقیق كه من قلوب اولیاء تو و فرزندان پیامبر تو را لرزاندم!
😭اى اباعبداللّه من توبه میكنم آیا توبه من پذیرفته است؟»(4) به پروردگار سوگند اگر می دانستم قضیه این چنین خواهد شد، نسبت به شما هیچ اقدامى نمی كردم (5)
✳️حسین علیه السّلام فرمود:
🔸آرى خداوند توبه تو را میپذیرد، (6) این كلام او را مسرور كرد و به حیات ابدى و نعمت دائمى یقین كرد.
🔻 اینجا قول هاتف برایش واضح شد، رو به حسین علیه السّلام كرد و گفت:
✳️هنگامى كه از كوفه خارج شدم صدائى شنیدم كه میگفت: اى حرّ بشارت باد تو را به بهشت، گفتم: واى بر حرّ و بشارت بهشت در حالى كه به جنگ پسر دختر پیامبر میرود. (7)
🔹حسین علیه السّلام فرمود: تو به خیر رسیدى و پاداش تو محفوظ است. این در حالى بود كه یك غلام ترك هم همراه حرّ بود. (8)
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸قال أبو مخنف: فلما رموهم هذه الرمیة قلّ أصحاب الحسین علیه السّلام، فبقی فی هؤلاء القوم الذین یذكرون فی المبارزة، و قد قتل منهم ما ینیف على خمسین رجلا، فعندها ضرب الحسین علیه السّلام بیده إلى لحیته، فقال: هذه رسل القوم- یعنی السهام-، ثمّ قال: «اشتدّ غضب اللّه على الیهود و النصارى إذ جعلوا له ولدا، و اشتدّ غضب اللّه على المجوس إذ عبدت الشمس و القمر و النّار من دونه، و اشتدّ غضب اللّه على قوم اتّفقت آراؤهم على قتل ابن بنت نبیهم، و اللّه، لا أجیبهم إلى شیء مما یریدونه أبدا، حتى ألقى اللّه و أنا مخضب بدمی» ثم صاح علیه السّلام: «أ ما من مغیث یغیثنا لوجه اللّه تعالى؟ أ ما من ذاب یذبّ عن حرم رسول اللّه»؟
فلمّا سمع الحر بن یزید هذا الكلام، اضطرب قلبه، و دمعت عیناه، فخرج باكیا متضرعا، مع غلام له تركی، و كان كیفیة انتقاله الى الحسین...( مقتل الحسین(ع)، الخوارزمی ج2 11 الجزء الثانی)
-فلمّا رأى الحرّ بن یزید أنّ القوم قد صمّموا على قتال الحسین علیه السلام قال: لعمر بن سعد: ای عمر، أ تقاتل الحسین؟! قال: إی و اللّه قتالا أیسره أن تسقط فیه الرءوس و تطیح فیه الأیدی، قال: أ فما لكم فیما عرضه علیكم رضى؟ قال: لو كان الأمر إلیّ لفعلت، و لكن أمیرك قد أبى.
فأقبل الحرّ و معه رجل من قومه یقال له: قرّة بن قیس فقال له: یا قرّة هل سقیت فرسك الیوم؟ قال: لا.