eitaa logo
حسینیه مقتل
5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
324 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 بود که عمر ابن سعد ابن ابی وقاص(ابن سعد) همراه لشکر عظیمی وارد مکه شد ، او از سوی یزید مامور شده بود که اگر امام حسین علیه السلام جنگ را شروع کرد، او نیز با آن حضرت به مقابله بپردازد و اگر در خود این توان را و نیرو را دید ، خود را آغازگر جنگ باشد. ✋🏻امام حسین علیه السلام در همان روز ترویه از مکه خارج شد. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹شبی که صبح فردایش امام عزم خروج از مکه را نموده بود ، محمد بن حنفیه خدمت امام رسید و گفت: 🔸برادر جان! تو خود آگاهی که مردم کوفه با پدر و برادرت چه کردند...اگر در مکه بمانی تو با عزت ترین مردم در این حرمی... 🔹امام فرمود : برادرم ! میترسم یزید ابن معاویه ، مرا غافلگیر کرده و به قتل برساند و با کشتن من حرمت حرم الهی شکسته شود!😭 🔸محمد ابن حنفیه گفت : اگر در زمینه بیمناکی به یمن و بیابان های اطراف پناه ببر ؛ تا هم محفوظ باشی و هم دست یزید از تو کوتاه شود. ✳️امام فرمودند : من در این زمینه باید فکر نمایم!... -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹مسلم روز ۸ ذیحجه خروج کرد و روز ۹ ذیحجه (عرفه) به شهادت رسید. 🔸ظاهرا خروج مسلم و حرکت امام از مکه ارتباط داشته ؛ خروج مسلم در کوفه و شورش بر حکومت یزید به عنوان نماینده امام به کلی امنیت امام را مختل کرده بود و امام ناگزیر از حرکت بود. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔷من مَرد بودم كوفه اشكم را در آورد!
بازارهاى کوفه غرور مرا شکست ... من طعم حرف‌هاى بدش را چشیده‌ام #مسلم_بن_عقیل
💐🌷🌺🌹🌸🌻🌺🌹🌸💐🌺 🔹عید غدیر نزدیک است. 🔸میدانیم که واقعه عاشورا نتیجه فراموشی غدیر است. ✅میتوانیم به اندازه توان خودمان احیاگر غدیر باشیم. ❇️کارهای ساده ای است که از عهده همه بر میآید مثل : 💐لباس نو و سفید پوشیدن 🌷عطر زدن 🍀تغییر عکس پروفایل در فضای مجازی 🌹شادکردن دل مومنان ، هدیه و عیدی دادن ، وسعت بخشیدن به خانواده 🌻قرائت خطبه غدیر فردی و دسته جمعی 🌸تبریک گفتن به یکدیگر 🌺گناه نکردن به احترام این روز 🌼تاسیس ایستگاه های صلواتی و معرفتی(توزیع کتاب ، گل ، شربت ، شیرینی و شکلات) 💐اطعام فقرا و اطرافیان 🌷نوشتن جمله های زیبا پشت شیشه خودرو ها 🌹به راه انداختن کاروان های شادی در شهر که علاوه بر تاثیر زیاد هزینه اندکی دارد 🔹فاطمه سلام الله علیها در راه اثبات غدیر و ولایت از همه ی هستی خود گذشت بیایید ماهم فاطمی باشیم. ⛔️دقت داشته باشیم که غدیر باید موجب اتحاد هرچه بیشتر مسلمانان باشد و تمام اقدامات باید در جهت روشنگری و با محبت صورت گیرد. 🙏باشد که مشمول دعای اول مدافع حریم ولایت حضرت زهرا سلام الله علیها باشیم. 😭به امید گوشه نگاهی... 💐🌷🌺🌹🌸🌻🌺🌹🌸💐🌺 ✅ @hosenih_maghtal
🔹عکس پروفایل عید غدیر خم... ✅ @hosenih_maghtal
🔹میثم تمار در بندگی زنی از بنی اسد بود. امیرالمومنین او را از وی خرید و آزاد کرد. 🔸روزی علی(ع) به میثم فرمود: تو را پس از من بگیرند و به دار زنند و حربه در شکمت فرو برند و روز سوم بینی و دهانت خونریزی کند و ریشت را رنگین کنند و منتظر این خضاب باش... به دارت زنند و دار تو از همه کوتاه تر باشد... بیا تا آن نخله ای که بر تنه آن به دار روی را به تو بنمایم. همواره کنار آن نخل نماز میخواند.... 🔹در سالی که کشته شد به حج رفت و خدمت ام سلمه رسید. پرسید تو کیستی؟ ▪️گفت: من میثم هستم. 🔸گفت: به خدا بسا از رسول خدا(ص) شنیدم که نیمه شب نامت را می برد.... 🔹در زمان شهادتش ابن زیاد گفت بر دهن او لجام زنید. و او اول کسی بود که در اسلام لجام شد. ✳️کشته شدن میثم ده روز پیش از ورود حسین علیه السلام به عراق بود. چون سه روز بر سر دار ماند ، حربه ای به شکمش زدند و تکبیر گفت . -------------------------------------------------- 📘   ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹دنیاطلبان زیرک و سیاستمدار با آنکه از حقایق ایمان برکنارند و از مبادی اخلاق فاضله چون تقوی و دانش بیزارند ، ولی همیشه میخواهند خود را طرفدار ایمان و تقوی و زهد و علم معرفی کنند و در پناه این اصول مردم خواه ، خوش نام ، جرم و خیانت های خود را زیر پرده کنند و در درون کاخ های دربسته به عیش و نوش بگذرانند. ✳️بهترین راه عوام فریبی این است که مردان معروف به دانش و تقوا و فضیلت را رام خود سازند و به وسیله آنها در برابر مردم تظاهر و خودنمایی کنند. ✳️معاویه از آن مردان با تزویر و با ریایی است که کاملا به این نکته متوجه بود و به هرقیمتی که میشد ملانماهای بسیاری را دور خود جمع کرد که عده ای فاضل و درس خوانده های اسلامی دنیاطلب و شکن خواه میان آنها وجود داشت. ✳️و جمعی هم تقواشعاران قلابی دور خود جمع کرده بود. ✅جنایات خود را زیر ریش و عمامه آنها پنهان می داشت. 🔹چیزی که خار چشم او بود عده معدودی دانشمندان حق شناس و خوددار و زاهدان با معنویت که با کناره گیری خود ، مشت او را باز میکردند و مقاومت منفی آنها مایه رسوایی و شکست سیاست او بود و چون از خریدن آنها مایوس میشد ناچار تیغ ستم را به روی آنها میکشید. -------------------------------------------------- 📘   ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹محمد حنفیه:چرا در رفتن این همه شتاب و عجله میکنی؟ 🔸امام فرمود: محمد هنگامی که تو از پیشم رفتی(منظور جلسه قبل) رسول خدا نزد من آمدند و فرمودند: ▪️حسین جان ! از مکه خارج شو زیرا خداوند میخواهد تو را کشته ببیند. 🔹محمد گفت: انا لله و انا الیه راجعون ✳️پس اگر به نیت کشته شدن میروی ، چرا زنان و کودکانت را میبری؟ 🔸فرمودند : رسول خدا به من فرمودند : اراده خدا بر این تعلق گرفته که خاندان مرا اسیر و گرفتار ببیند. ✅(البته این کلام علاوه بر دلایل عقلانی و منطقی هست و امام دلیلی خاص برای محمد حنفیه بیان کرده است) -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹هنگام خروج سیدالشهدا از مکه گروهی از ملائکه به محضرش آمدند و گفتند خداوند ما را برای یاری تو فرستاده است. 🔸حضرت فرمود: وعده گاه من با شما در گودالی است که سرانجام در آن به شهادت خواهم رسید و آن همان سرزمین کربلاست، آنجا به دیدار من بیایید. 🔹آنها گفتند : خدا به ما امر فرموده که فرمانبر تو باشیم پس اگر از دشمنت در هراس هستی تو را همراهی کنیم. 🔸امام فرمود : تا هنگامی که من به آن سرزمین نرسیده ام کسی نمیتواند بمن آسیبی برساند. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹مبارزه با دشمن دین دوگونه است: 1⃣جهاد یا دفاع معمولی 🔸معمولا برای غلبه بر طرف مقابل است و باید در شماره و ساز و برگ کمتر از نیم نیروی دشمن نباشد در این صورت اگر پیغمبر یا امام وقت بسیج جهاد را اعلان کرد بر همه کس متابعت و یاری واجب است. 2⃣مبارزه برای استماته و جانبازی 🔸نتیجه معنوی و تبلیغی دارد مانند جهاد جعفر طیار و همراهانش در جنگ موته در این صورت جنبه اجتماعی ندارد و تکلیف فردی و اختیاری است. ✳️جهاد امام حسین علیه السلام جهاد استماته بود و داوطلبان آن مقام بزرگی داشتند و تخلف کنندگان گناهی نداشتند. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹راوی: ما با زهیر از مکه می آمدیم و با حسین علیه السلام همسفر بودیم و بسیار بد میداشتیم که با او یکجا منزل کنیم. هر وقت حسین علیه السلام کوچ میکرد زهیر بار می انداخت و آنجا که منزل میکرد زهیر پیش میراند. 🔸یک روز ناچار شدیم با حسین علیه السلام در منزلی فرود آمدیم و هر کدام در سویی بار انداختیم ، ما سر سفره نشسته بودیم که فرستاده حسین علیه السلام آمد و سلام داد و به زهیر گفت: 🔸اباعبدالله علیه السلام مرا دنبال تو فرستاده که نزد او بیایی. گفت : همه لقمه ها را بر زمین گذاشته و در جا خشکمان زد. ✳️ دلهم همسر زهیر گفت: 🔹پسر رسول خدا(ص) تو را خواسته و نمیروی؟! سبحان الله.... کاش میرفتی و میشنیدی چه میگوید و برمیگشتی.... ✳️ زهیر نزد امام رفت و دقایقی بعد با چهره باز برگشت... دستور داد چادرش را کنار خیام حسینی بردند... به زنش گفت:تو را طلاق دادم، به سمت خاندان خود برگرد دوست ندارم جز خوبی به تو برسد... 😭من تصمیم گرفته ام در خدمت حسین علیه السلام باشم تا قربان او شوم. 🔸مهر آن زن را داد و او را به یکی از عموزادگانش سپرد. 😭او برخاست و گریست و با او وداع کرد و گفت : خدا یار و مددکارت باشد برایت تقاضای خیر میکنم از تو خواهش میکنم در قیامت نزد جد حسین علیه السلام یاد من باشی. 🔹زهیر همیشه پیشتاز جبهه حسینی بود تا به شهادت رسید... ✳️ همسرش غلامش را به کربلا فرستاد تا آقای خود را کفن کند. 😭چون رفت و حسین علیه السلام را برهنه دید گفت : مولایم را کفن کنم و حسین علیه السلام را وانهم ؟! -------------------------------------------------- 📘 ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹امام وقتی خبر شهادت مسلم را شنید نامه ای نوشتند: 📩بسم الله الرحمن الرحیم ✉️اما بعد ، خبر جانگدازی به ما رسیده ، مسلم ابن عقیل و هانی ابن عروه و عبدالله ابن یقطر کشته شدند و شیعیان ما از ما کناره گرفتند ، هرکدام شما که دلش میخواهد برگردد ، بر او حرجی نیست و بیعت از او برداشته است. 🔹مردم از اطراف او به هر سو پراکنده شدند ، همان کسانی با او ماندند که از مدینه با وی حرکت کرده بودند و اندکی از آنها که به امام پیوسته بودند. ✳️ #پ.ن: عده ای به خاطر این از مکه همراه امام شدند که تصور میکردند مردم به امام لبیک بگویند و حکومت به دست ایشان بیافتد اما با انتشار این خبر همه کاروان حسینی را رها کردند و امام را تنها گذاشتند.... -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹 #تبلیغ_غدیر_واجب_است... ✅ @hosenih_maghtal
😭کوفه میا حسین جان ، کوفه وفا ندارد... 😭کوفی بی مروت شرم و حیا ندارد... 🔹یا اشباح الرجال و لا رجال... ✅ @hosenih_maghtal
به مسلم بن عقیل 📚الفتوح ابن اعثم کوفی: ج ۵ ص ۵٣: 🔸و جَعَلَ یُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ وضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَکاثَروا عَلَیهِ فَجَعَلوا یَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَیلَکُم! ما لَکُم تَرمونَنی بِالحِجارَةِ کَما تُرمَى الکُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَیتِ الأَنبِیاءِ الأَبرارِ؟! وَیلَکُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله علیه و آله وذرِّیَّتِهِ؟ 🔹ترجمه: مسلم بن عقیل به نبرد، ادامه داد تا جراحت هاى سنگینى بر او وارد شد و از جنگیدن ناتوان شد. جمعیت بر او یورش بردند و با تیر و سنگ بر او مى‌زدند. مسلم گفت: واى بر شما! آیا به سویم سنگ، پرتاب مى کنید ـ آن گونه که به کفّار ، سنگ مى زنند ـ ، در حالى که من از خانواده پیامبرانِ ابرارم؟ آیا حقّ پیامبر را در باره خاندانش پاس نمى دارید؟ ✅وجه _حسین: 📚الإرشاد شیخ مفید ج ٢ ص ١١١، إعلام 📚الورى طبرسی ج ١ ص ۴۶٨ ، روضة 📚الواعظین ابن فتال نیشابوری، ص ٢٠٨: 🔸و بَقِیَ وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ فی رَأسِهِ و بَدَنِهِ فَجَعَلَ یُضارِبُهُم بِسَیفِهِ و هُم یَتَفَرَّقونَ عَنهُ یَمینا و شِمالاً. 🔹ترجمه: امام حسین علیه السلام از زخم هاى تن و سرش سنگین شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشیر مى زد و آنها ، از چپ و راستِ او مى‌گریختند. 📚مثیر الأحزان ابن نما حلی ص ٧٣ : 🔸فَوَقَفَ [الحُسَینُ علیه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ … 🔹ترجمه: امام حسین علیه السلام که بر اثر نبرد کم توان شده بود ایستاد. سنگى به پیشانى اش خورد و آن را شکست. سپس تیر سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست. ✅تذکر: 🔺 دیگر هم وجود دارد:        1. تنها شدن مسلم بن عقیل.        2. دیگری جراحت های وارده به لب و دندان مسلم. -------------------------------------------------- علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
بن عقیل 🔹 «ع» به «ص» فرمود شما را خیلى دوست دارید؛ فرمود: آرى به خدا دو محبت به او دارم یكى براى خوبى خودش و یكى براى آن كه ابو طالب دوستش میداشت و ✳️فرزندش به خاطر دوستى فرزندت كشته خواهد شد و ✳️دیده مؤمنان بر او اشك ریزد و فرشتگان مقرب بر او صلوات فرستند. ✳️سپس رسول خدا«ص» گریست تا اشك هایش بر سینهاش روان شد. سپس فرمود: به خدا شكایت برم از آن چه بر خاندانم پس از من اصابت می کند. -------------------------------------------------- ✅متن عربی: 🔸حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ زِیَادٍ قَالَ حَدَّثَنَا زِیَادُ بْنُ الْمُنْذِرِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ ع لِرَسُولِ اللَّهِ ص یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ لَتُحِبُّ عَقِیلًا قَالَ إِی وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّهُ حُبَّیْنِ حُبّاً لَهُ وَ حُبّاً لِحُبِّ أَبِی طَالِبٍ لَهُ وَ إِنَّ وَلَدَهُ لَمَقْتُولٌ فِی مَحَبَّةِ وَلَدِكَ فَتَدْمَعُ عَلَیْهِ عُیُونُ الْمُؤْمِنِینَ وَ تُصَلِّی عَلَیْهِ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ ثُمَّ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى جَرَتْ دُمُوعُهُ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ إِلَى اللَّهِ أَشْكُو مَا تَلْقَى عِتْرَتِی مِنْ بَعْدِی. -------------------------------------------------- 📘( للصدوق)، 128،المجلس السابع و العشرون علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
در دربار ابن زیاد و وی 🔹چون مسلم را داخل مجلس ابن زیاد نمودند، سلام نکرد. یكى از پاسبانان گفت: بر امیر سلام كن! مسلم فرمود: بس كن! واى بر تو باد، به خدا سوگند كه او امیر من نیست. 🔸عبیداللّه به سخن در آمده گفت: باكى بر تو نیست؛ سلام بكنى یا نكنى، كشته خواهى شد. 🔹مسلم بن عقیل فرمود: اگر تو مرا به قتل رسانى(تازگی ندارد) چرا كه همانا بدتر از تو بهتر از مرا کشته است و از این گذشته کشتن افراد به صورت هولناک و مثله کردن آن ها از پست فطرتی حکایت دارد که سزاوار توست و تو در داشتن این صفات غیر انسانی از همه شایسته تری. 🔸پس ابن زیاد گفت:  كه اى ناسپاس ، اى مخالف؛ بر پیشوای خود خروج كردى و میان مسلمانان تفرقه افکندی و آنان را به جان هم انداخته ای و فتنه انگیزی نمودی . 🔹مسلم علیه السّلام در جواب فرمود: اى ابن زیاد! دروغ گفتى ، به جز این نیست كه اجتماع مسلمین را معاویه پلید و فرزند عنید او یزید بر هم زدند و آنكه فتنه را در اسلام برانگیخت تو بودى و پدرت كه از نطفه غلامى بود از بنى عِلاج از طایفه ثَقیف و نام آن غلام «عبید»بود. و مرا امید دارم كه خداى متعال شهادتم را به دست بدترین مخلوقش روزى دهد. 🔸ابن زیاد گفت : تو را نفست در آرزویى انداخت كه خدا آن را از براى تو نخواست و در میانه تو و امیدت، حایل گردید و آن مقام را به اهلش رسانید. 🔹مسلم علیه السّلام فرمود: اى پسر مرجانه! مگر سزاوار خلافت و اهل آن كیست؟ ابن زیاد گفت: یزید! 🔸مسلم از راه طعنه فرمود: الحمدللّه. ما راضى و خشنودیم كه خدا بین ما و شما حكم فرماید. 🔹عبیداللّه گفت : مثل این که می پنداری شما در امر خلافت بهره و نصیبی دارید؟! 🔸مسلم فرمود: شك نیست بلكه یقین است كه ما بر حق هستیم. 🔹ابن زیاد گفت: اى مسلم! مرا خبر ده كه تو به چه كار به این شهر آمده اى؟ امور مردم منظم بود و تو آمدى تفرقه در میان ایشان افكندى و اختلاف كلمه بین آنان ایجاد نمودى . 🔸 مسلم علیه السّلام فرمود: من براى ایجاد تفرقه و فساد نیامده ام بلكه براى آن آمدم كه شما مُنْكر را ظاهر ساختید و معروف را به مانند شخص مرده دفن نمودید و بر مردم امیر شدید بدون آن كه ایشان راضى باشند. شما خلق را وا داشتید به آن چه خداى  متعال امر به آنها نفرموده و كار اسلام را در میان مردم به مانند پادشاهان فارس و روم جارى ساختید. ما آمدیم از براى آن كه معروف را به مردم امر و منكر را از آنها نهى كنیم و ایشان را دعوت به احكام قرآن و سنّت رسول الله نمودیم و ما شایسته این منصبِ امر و نهى بودیم و براى همین نیز قیام كردیم. 🔹ابن زیاد به ناسزا جناب امیرمؤ منان علیه السّلام و دو سیّد جوانان جناب حسن و حسین علیهماالسّلام و جناب مسلم بن عقیل - رضوان اللّه علیه - را نام مى برد و اهانت مى نمود. 🔸 مسلم فرمود: تو و پدرت سزاوارترید به ناسزا و دشنام ؛ اینك هر چه مى خواهى انجام ده اى دشمن خدا! 🔹پس آن شقى ، بكیر بن حمران را امر نمود كه آن سیّد مظلوم را بر بالاى قصر دارالاماره برده او را شهید سازد. بكیر چون آن جناب را بر بام قصر مى برد آن سیّد بزرگوار در آن حال مشغول به تسبیح پروردگار و توبه واستغفار و صلوات بر رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله بود. پس ضربتى بر گردن مسلم زد و او را به درجه شهادت رسانید و خود وحشت زده از بام قصر فرود آمد. 🔸ابن زیاد از او پرسید: تو را شد؟! آن شقى گفت : اى امیر! آن هنگامى كه آن جناب را شهید نمودم مرد سیاه چهره اى را در مقابل خود دیدم كه انگشتان خویش را به دندان مى گزید- یا آن كه گفت لبهاى خود را مى گزید- و من چنان ترسیدم كه تاكنون این گونه فَزَع در خود ندیدم . 🔸ابن زیاد گفت : شاید به خاطر وحشت زدگی تو باشد! -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
بن عقیل 🔹عبیدالله بن زیاد، محمد بن اشعث را طلب كرده و گروهى را با او روانه نمود تا حضرت مسلم علیه السّلام را دستگیر نمایند. چون فرستادگان به در خانه «طَوْعَه» رسیدند . وقتی آواز سُم مَرْكَب ها به گوش مسلم رسید، زره را بر تن کرد و سوار بر اسب شد و با اصحاب ابن زیاد - لَعَنَهُمُ اللّهُ- در آویخت و مشغول جنگ شد تا گروهى از ایشان را به درک واصل کرد. 🔸پس محمد بن اشعث فریاد به او زد كه اى مسلم! تو در امانى. مسلم فرمود: امان نامه فاجران غدّار، ارزشى ندارد. مسلم باز با آنان مشغول جنگ گردید و اشعار حمران بن مالك خثعمى را كه در روز «قَرَن» انشاء نموده بود به طور رَجَز مى خواند: 🔹«اَقْسَمْتُ لا اءُقْتَلُ إِلاّ حُرّا»؛ یعنى : 🔸سوگند خورده ام كه جز به طریقمردانگى كشته نگردم ، اگر چه شربت ناگوار مرگ را به تلخى بنوشم خوش ندارم كه به خدعه و مكر گرفتار آدم هاى پست و دون، گردم و فریفته و مغرور آنان شوم. یا آنكه شربت خنك جوان مردى و شجاعت را به آب گرم ناگوار عجز و سستى مخلوط نمایم و دست از جنگ بكشم. هر مردى ناچار در روزگارى، دچار شرّ و سختى خواهد شد، ولى من با شمشیر تیز شما را مى زنم و از هیچ ضرر بیم ندارم. پس آن اَشْقیا آواز بر آوردند كه محمد بن اشعث به تو دروغ نمى گوید و تو را فریب نمى دهد. 🔹مسلم بن عقیل اصلاً التفاتى به جانب آنان نفرمود و چون زخم بسیار و جراحت بى شمار بر بدن نازنینش رسید و به این واسطه سست و ضعیفگردید؛ سربازان ابن زیاد، بر سر او هجوم آوردند و او را احاطه نمودند. ناگاه ملعونى از عقب سر آن جناب در آمد و نیزه بر پشت آن حضرت زد كه از صدمه آن نیزه، بر زمین افتاد. پس آن جماعت، مسلم را اسیر و دستگیر نمودند و به نزد ابن زیاد بردند. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
در کوفه و پناه به خانه 🔹راوى گوید: چون خبر گرفتار شدن هانى به گوش جناب مسلم بن عقیل رسید، با گروهى كه در بیعت او بودند براى جنگ با ابن زیاد بیرون آمدند. 🔸عبیداللّه از خوف ازدحام در قصر متحصّن گردید. اصحاب آن پلید با اصحاب جناب مسلم به هم در آویختند و مشغول جنگ شدند و گروهى كه با ابن زیاد در دارالاماره بود از بالاى قصر كه مُشْرِف به اهل كوفه بود، اصحاب مسلم را بیم مى دادند و ایشان را به آمدن سپاه شام تهدید مى كردند و به همین منوال بودند تا شب در آمد. كسانى كه با حضرت مسلم بودند رفته رفته متفرّق گردیدند. بعضى از ایشان به یكدیگر مى گفتند كه ما را چه كار كه سرعت و تعجیل در فتنه انگیزى كنیم، درست آن است كه در منزل خویش بنشینیم و بگذاریم تا خداى متعال امر این گروه را به اصلاح آورد؛ 🔹بالاخره به جز ده نفر، كسى با جناب مسلم بن عقیل باقى نماند!! چون بهمسجد داخل شد، آن ده نفر نیز او را ترك نمودند و حضرت مسلم بى كس و تنها ماند. 🔸چون جناب مسلم كیفیّت این حال را مشاهده نمود، تنها از مسجد بیرون آمد و در كوچه هاى شهر كوفه مى گردید تا بر در خانه زنى رسید. نام آن زن «طَوْعَه» بود. در آن جا توقف نمود و از او جرعه اى آب طلبید. آن زنآب آورد و مسلم را سیراب نمود. 🔹جناب مسلم بن عقیل از او درخواست نمود كه در خانه خود او را جاى دهد. آن زن قبول نموده و به خانه خود، او را پناه داد. پس از آن، پسر آن زن به حال حضرت مسلم آگاه شد و با خبرچینی او خبر حضور مسلم به گوش ابن زیاد رسید -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹هر که در ماه رمضان آمرزیده نشد ؛ عرفه را دریابد. ✅ @hosenih_maghtal
▪️السلام علیک یا #مسلم ابن عقیل... ✅ @hosenih_maghtal
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین ... ✅ @hosenih_maghtal
🔹امام شب را در منزگاه ثعلبیه سپری کرد ، صبح مردی که از سمت کوفه می آمد خدمت امام رسید. 🔸سلام کرد و گفت : ⁉️ای پسر پیامبر چرا از حرم خدا و از حرم جدت رسول خدا بیرون آمدی؟ ✳️امام فرمود : 😭 ، صبر کردم 😭مرا و ، باز هم صبر کردم 😭تا اینکه ، من . ✳️به خدا سوگند این مردم مرا خواهند کشت ، اما خداوند 1⃣لباس بر تن آنها میکند 2⃣ را بر آنها مسلط میکند 3⃣حکومت ایشان را به کسی خواهد داد که آنان را از قوم سباء که زنی بر ایشان حکومت میکرد ، پست تر و ذلیل تر خواهد کرد. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com