✅ #نفرین_فاطمه سلام الله علیها
🔹 خروش فاطمه و تصمیم او بر نفرین
🔸عیّاشی روایت کرده است (پس از بیرون بردن علی (ع) از خانه) فاطمه (س) بیرون آمد و به ابوبکر رو کرد و فرمود:
🔸«آیا میخواهید شوهرم را از دستم بگیرید و مرا بیوه کنید، سوگند به خدا اگر دست از او برندارید، موی سرم را پریشان میکنم و #گریبان_چاک_مینمایم و کنار قبر پدرم میروم و به درگاه خدا ناله میکنم».
آنگاه فاطمه (س) دست حسن و حسین (ع) را گرفت و از خانه بیرون آمد تا کنار قبر پیامبر (ص) برود.
🔸حضرت علی (ع) از جریان آگاه شد و به سلمان فرمود: برو فاطمه (س) دختر محمّد (ص) را دریاب (گوئی) دو طرف مدینه را مینگرم که بلرزه درآمده و در زمین فرومیروند، سوگند به خدا اگر فاطمه (س) موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و کنار قبر پیامبر (ص) برود و به پیشگاه خدا ناله نماید، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمیماند و زمین همهی آنها را در کام خود فرو میبرد.
🔸سلمان با شتاب نزد فاطمه (س) آمد و عرض کرد: «ای دختر محمّد! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهانیان قرار داده است، به خانه بازگرد و نفرین مکن».
فاطمه (س) فرمود: ای سلمان، آنها میخواهند علی (ع) را به قتل برسانند، صبرم تمام شده، بگذار کنار قبر پدرم بروم و مویم را پریشان کنم گریبان چاک نمایم، و به درگاه پروردگار بنالم.
🔸سلمان عرض کرد: «من ترس آن دارم، مدینه به لرزه درآید و زمین دهان باز کند و مردم را در خود فروببرد! علی (ع) مرا نزد شما فرستاده است و فرموده که به خانه بازگردی و از نفرین نمودن منصرف شوی».
🔸در این هنگام حضرت زهرا (س) فرمود:
🔹اِذاً اَرْجِعُ وَ اَصْبِرُ وَ اَسْمَعُ لَهُ و اُطِیعُ
🔸: «در این صورت (چون شوهرم فرموده) به خانه بازمیگردم و صبر میکنم، و سخن آن حضرت را میپذیرم و از او اطاعت میکنم».
🔸علّامه طبرسی در کتاب احتجاج نقل میکند که امام صادق (ع) فرمود: وقتی علی (ع) را از خانهاش بیرون آوردند، تمام بانوان بنیهاشم از خانههای خود بیرون آمدند تا نزدیک قبر رسول خدا (ص) رفتند، حضرت فاطمه (س) صدا زد: «پسر عمویم را آزاد کنید، سوگند به خداوندی که محمّد (ص) را به حق مبعوث نمود، اگر او را رها نکنید، مویم را پریشان میکنم، و پیراهن پیامبر (ص) را بر سرم میافکنم، و در درگاه خدا ناله میکنم، ناقهی صالح پیغمبر در پیشگاه خدا، گرامیتر از فرزندان من نیست».
🔸سلمان میگوید: نزدیک فاطمه (س) بودم سوگند به خدا دیدم که پایهی دیوارهای مسجد رسول خدا (ص) از زمین جدا و گشوده میشود، که اگر کسی خواسته باشد میتواند از آن عبور نماید، نزدیک رفتم و عرض کردم «ای بانوی بزرگوار و ای سرور من! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهان قرار داد، شما سبب عذاب مردم نشوید، فاطمه (س) از زمین جدا و گشوده میشود، که اگر کسی خواسته باشد میتواند از آن عبور نماید، نزدیک رفتم و عرض کردم «ای بانوی بزرگوار و ای سرور من! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهان قرار داد، شما سبب عذاب مردم نشوید، فاطمه (س) به خانهی خود مراجعت نمود، و شکاف مسجد بهم پیوست، بطوری که غبار از پایه مسجد برخاست و در بینی ما رفت.
🔸محدّث بزرگ شیخ کُلینی از امام باقر و امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: «وقتی که کار آن گروه آن گونه به پیش رفت، فاطمه (س) لباس عمر را گرفت و به طرف زمین کشید و سپس فرمود: سوگند به خدا ای پسر خطاب! اگر من از آن اکراه نداشتم که بلا به بیگناهان برسد، البتّه میدانی که سوگند یاد میکردم و به خدا پناه میبردم و به زودی خداوند خواستهام را اجابت میکرد».
🔸و نیز روایت شده: وقتی که علی (ع) را از خانه بیرون آوردند، فاطمه (س) پیراهن رسول خدا (ص) را بر سرش نهاد، دست حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت، و نزد ابوبکر آمد و گفت: «ای ابوبکر مرا با تو چکار، که میخواهی فرزندانم را یتیم کنی و شوهرم را از دستم بگیری؟، سوگند به خدا اگر درست بود، موی سرم را پریشان مینمودم، و به درگاه خدا شیون میکردم».
🔸شخصی از هواداران ابوبکر، به ابوبکر گفت: «شما چه تصمیمی دارید؟ آیا میخواهید همهی مردم به هلاکت برسند؟!» (آنگاه علی (ع) را رها کردند) علی علیهالسلام دست زهرا (س) را گرفت و او را به خانه برد.
🔹و در روایت دیگر آمده امام باقر (ع) فرمود: وَاللَّهِ لَوْ نَشَرتْ شَعْرَها ما تُواطُرّاً «سوگند به خدا، اگر فاطمه (س) مویش را پریشان میکرد، همهی مردم میمردند».
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#حضرت_فاطمه_س_نفرین
#مظلومیت_علی_ع
#جناب_سلمان رض
#ابوبکر
#عمر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
May 11
✅#فشار_در_دیوار
🔹#فاطمه_بین_فشار_در_و_دیوار
🔸علّامهی مجلسی در کتاب بحار از کتاب «سُلَیم بن قیس هلالی کوفی»، نقل کرده که ابان بن عیّاش از سُلَیم نقل نموده که سلمان و عبداللَّه بن عبّاس گفتند: هنگامی که رسول خدا (ص) رحلت کرد، هنوز جنازهاش را به خاک نسپرده بودند که مردم پیمان خود را (نسبت به رسول خدا) شکستند و مُرتد شدند، و برخلاف مسیر (تعیین شده از جانب پیامبر) اجتماع کردند، علی (ع) به تجهیز جنازهی رسول خدا (ص) مشغول شد تا اینکه آن را غسل داد و کفن نمود و حنوط کرد و نماز بر آن خواند و آن را در میان قبر گذاشت.
🔸سپس به خانه مراجعت کرد و طبق وصیّت پیامبر (ص) به جمعآوری و تنظیم آیات قرآن پرداخت، و این امور او را از جریانات دیگر بازداشت.
🔸عمر به ابوبکر گفت: «همهی مردم با تو بیعت کردهاند جز این مرد (علی علیهالسلام) و اهلبیت او، شخصی را نزد او بفرست که بیاید و بیعت کند.
🔸ابوبکر، #پسر_عموی_عمر را که #قُنْفُذْ » نام داشت برای این کار انتخاب کرد و به او گفت: نزد علی (ع) برو و بگو: دعوت خلیفه رسول خدا را اجابت کن.
قنفذ چند بار از طرف ابوبکر نزد علی (ع) رفت و پیام ابوبکر را ابلاغ کرد، ولی علی (ع) از آمدن ابوبکر، امتناع ورزید.
🔸عمر خشمگین برخاست و #خالد_بن_ولید و قنفذ را طلبید و به آنها امر کرد تا هیزم و آتش بردارند، آنها از دستور عمر اطاعت کردند، هیزم و آتش برداشتند و همراه عمر کنار در خانهی فاطمه (س) رهسپار شدند، فاطمه (س) پشت در بود، هنوز #شال_عزا (از رحلت پبامبر) بر سرش بود، و از فراق پیامبر (ص) سخت نحیف و ناتوان شده بود، عمر به سر رسیده و در را زد و فریاد برآورد: ای پسر ابوطالب! در را باز کن!
🔸فاطمه (س) فرمود: «ای عمر! ما را به تو چکار، چرا دست از ما برنمیداری؟ با اینکه ما عزادار هستیم؟»
🔹عمر گفت: در را باز کن، وگرنه آن را به روی شما میسوزانم.
🔸فاطمه (س) فرمود: ای عمر! آیا از خدا نمیترسی؟بدون اجازه وارد خانهی من میشوی و به خانهام هجوم میکنی؟
عمر از تصمیم خود منصرف نشد، سپس آتش طلبید و در خانه را به آتش کشید، آنگاه در نیم سوخته را فشار داد، در این هنگام فاطمه (س) با عمر روبرو شد، و فریاد زد: یا اَبَتاهُ یا رَسُولَاللَّهِ: «ای پدر جان ای رسول خدا».
🔸عمر شمشیر را که در نیام بود بلند کرد و به #پهلوی_زهرا (س) زد، فاطمه (س) شیون کشید، عمر این بار تازیانهاش را بلند کرد و بر بازوی حضرت زهرا (س) زد، فاطمه (س) فریاد زد یا اَبَتاه! (ای پدر جان!) در این هنگام حضرت علی (ع) با شتاب آمد و گریبان عمر را گرفت و کشید و او را بر زمین افکند به طوری که بینی و گردن عمر مجروح گردید و تصمیم گرفت که او را بقتل برساند، به یاد وصیّت و #سفارش_رسول_خدا (ص) افتاد که آن حضرت امر به صبر و تحمل و اطاعت کرده بود، فرمود: «ای پسر صحّاک! به خداوندی که محمّد (ص) را به مقام نبوّت، گرامی داشت، اگر وصیّت پیامبر (ص) نبود، البتّه میدانستی که بدون اجازه قدرت بر وارد شدن به خانهی مرا نداشتی».
🔸عمر فریاد میزد و کمک میطلبید، جمعی به یاری او شتافتند و وارد خانه حضرت علی (ع) را کشان کشان به سوی مسجد (برای بیعت) بردند، در این هنگام فاطمه (س) کنار در خانه بود، قنفذ با تازیانه، آن حضرت را مضروب نمود، هنگامی که حضرت زهرا (س) از دنیا رفت آثار آن تازیانه مانند بازوبند در بازوی آن بانوی بزرگ، نمایان بود، سپس همین قنفذ، در خانه را آنچنان فشار داد و گشود، و در راه به پهلوی فاطمه (س) زد که یک دنده از دندههای پهلوی او شکست، و جنین که در رحِم داشت، سقط شد، از آن پس همچنان بستری بود تا اینکه به شهادت رسید.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#عمر
#قنفذ
#هجوم_به_بیت_ولایت
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
#شکستن_پهلوی_فاطمه_س
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #فشار_در_دیوار
🔹#فاطمه_بین_فشار_در_و_دیوار
🔸علّامهی مجلسی در کتاب بحار از کتاب «سُلَیم بن قیس هلالی کوفی»، نقل کرده که ابان بن عیّاش از سُلَیم نقل نموده که سلمان و عبداللَّه بن عبّاس گفتند: هنگامی که رسول خدا (ص) رحلت کرد، هنوز جنازهاش را به خاک نسپرده بودند که مردم پیمان خود را (نسبت به رسول خدا) شکستند و مُرتد شدند، و برخلاف مسیر (تعیین شده از جانب پیامبر) اجتماع کردند، علی (ع) به تجهیز جنازهی رسول خدا (ص) مشغول شد تا اینکه آن را غسل داد و کفن نمود و حنوط کرد و نماز بر آن خواند و آن را در میان قبر گذاشت.
🔸سپس به خانه مراجعت کرد و طبق وصیّت پیامبر (ص) به جمعآوری و تنظیم آیات قرآن پرداخت، و این امور او را از جریانات دیگر بازداشت.
🔸عمر به ابوبکر گفت: «همهی مردم با تو بیعت کردهاند جز این مرد (علی علیهالسلام) و اهلبیت او، شخصی را نزد او بفرست که بیاید و بیعت کند.
🔸ابوبکر، #پسر_عموی_عمر را که #قُنْفُذْ » نام داشت برای این کار انتخاب کرد و به او گفت: نزد علی (ع) برو و بگو: دعوت خلیفه رسول خدا را اجابت کن.
قنفذ چند بار از طرف ابوبکر نزد علی (ع) رفت و پیام ابوبکر را ابلاغ کرد، ولی علی (ع) از آمدن ابوبکر، امتناع ورزید.
🔸عمر خشمگین برخاست و #خالد_بن_ولید و قنفذ را طلبید و به آنها امر کرد تا هیزم و آتش بردارند، آنها از دستور عمر اطاعت کردند، هیزم و آتش برداشتند و همراه عمر کنار در خانهی فاطمه (س) رهسپار شدند، فاطمه (س) پشت در بود، هنوز #شال_عزا (از رحلت پبامبر) بر سرش بود، و از فراق پیامبر (ص) سخت نحیف و ناتوان شده بود، عمر به سر رسیده و در را زد و فریاد برآورد: ای پسر ابوطالب! در را باز کن!
🔸فاطمه (س) فرمود: «ای عمر! ما را به تو چکار، چرا دست از ما برنمیداری؟ با اینکه ما عزادار هستیم؟»
🔹عمر گفت: در را باز کن، وگرنه آن را به روی شما میسوزانم.
🔸فاطمه (س) فرمود: ای عمر! آیا از خدا نمیترسی؟بدون اجازه وارد خانهی من میشوی و به خانهام هجوم میکنی؟
عمر از تصمیم خود منصرف نشد، سپس آتش طلبید و در خانه را به آتش کشید، آنگاه در نیم سوخته را فشار داد، در این هنگام فاطمه (س) با عمر روبرو شد، و فریاد زد: یا اَبَتاهُ یا رَسُولَاللَّهِ: «ای پدر جان ای رسول خدا».
🔸عمر شمشیر را که در نیام بود بلند کرد و به #پهلوی_زهرا (س) زد، فاطمه (س) شیون کشید، عمر این بار تازیانهاش را بلند کرد و بر بازوی حضرت زهرا (س) زد، فاطمه (س) فریاد زد یا اَبَتاه! (ای پدر جان!) در این هنگام حضرت علی (ع) با شتاب آمد و گریبان عمر را گرفت و کشید و او را بر زمین افکند به طوری که بینی و گردن عمر مجروح گردید و تصمیم گرفت که او را بقتل برساند، به یاد وصیّت و #سفارش_رسول_خدا (ص) افتاد که آن حضرت امر به صبر و تحمل و اطاعت کرده بود، فرمود: «ای پسر صحّاک! به خداوندی که محمّد (ص) را به مقام نبوّت، گرامی داشت، اگر وصیّت پیامبر (ص) نبود، البتّه میدانستی که بدون اجازه قدرت بر وارد شدن به خانهی مرا نداشتی».
🔸عمر فریاد میزد و کمک میطلبید، جمعی به یاری او شتافتند و وارد خانه حضرت علی (ع) را کشان کشان به سوی مسجد (برای بیعت) بردند، در این هنگام فاطمه (س) کنار در خانه بود، قنفذ با تازیانه، آن حضرت را مضروب نمود، هنگامی که حضرت زهرا (س) از دنیا رفت آثار آن تازیانه مانند بازوبند در بازوی آن بانوی بزرگ، نمایان بود، سپس همین قنفذ، در خانه را آنچنان فشار داد و گشود، و در راه به پهلوی فاطمه (س) زد که یک دنده از دندههای پهلوی او شکست، و جنین که در رحِم داشت، سقط شد، از آن پس همچنان بستری بود تا اینکه به شهادت رسید.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#شکستن_پهلوی_فاطمه_س
#حضرت_محسن_بن_علی_ع
#بیعت_اجباری
#تازیانه_زدن
#ابوبکر
#عمر
#قنفذ
♻️در ثواب نشر مطلب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ نامه عمر به معاویه
🔻هنگامی که خواستند علی علیه السلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمه علیه السلام روبرو شدند و فاطمه علیه السلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامی اش صدمه های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛ فقط به گوشهای از آن در یک نقل تاریخی اشاره میکنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل های تاریخی فراوان است .
✳️خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین مینویسد :
🔹«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه را حجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته های بدر و اُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته تر شد و 😭 چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد .
😭" فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللهِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ. .. ؛
🔸در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند."
🔹سپس فریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند.
سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال میخواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...» 😭 (۱)
آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد، تنها گوشه هایی از ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است.(۲)
-----------------------------
📚منابع:
۱- بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحین الشریعة، ج1، ص267 .
۲- کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی، در این باره روایات مربوطه را خوب بررسی کرده است.
#عمر
#فضه
#تازیانه_زدن_عمر
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
#حضرت_محسن_بن_علی_ع
#شکستن_پهلوی_فاطمه_س
#هجوم_به_بیت_ولایت
#سیلی_زدن_به_فاطمه_س
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅توصیه آیت الله جاودان به ما برای رهایی مردم غزه
🔻از شما مومنان استدعا داریم به محض رویت این ویدئو، توصیه ایشان را که نهایتا ۱ دقیقه از ما وقت میگیرد، با حضور قلب به جا بیاورید.
#غره
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅پسرم پاشو شیر بخور...
🔻اینجا غزه است. دو کودک با چشمان بسته با مادر خود وداع می کنند.
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅کودکان زخمی که از ترس به خود میلرزند ...
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ بی تابی مادری که دو فرزندش را از دست داده است😭
🔻دیدن این تصاویر غم بار ، سخت و غیر قابل تحمل است...
🔺صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم یا اباعبدالله...
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون»
◾️روح ذاکر و پیرغلام اهل بیت(ع)، خادم با اخلاص حضرت امام رضا (ع)، مرحوم #حاج_سیدجعفر_ماهرخسار به ملکوت اعلی پیوست.
حسینیه، این ضایعه را به جامعه ستایشگری شهر مشهد و به خانواده محترم آن مرحوم، تسلیت عرض میکند.
🏴 شادی روح ایشان، صلوات و فاتحهای قرائت بفرمایید.
«پایگاه حسینیه»
@hosenih
🏴 اعلام عزای عمومی در کشور به دنبال جنایت جنگی و حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به بیمارستان غزه
در پی جنایت جنگی و حمله وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی به بیمارستان غزه و نسلکشی مردم مظلوم و کشتار صدها مرد، زن و کودک بیگناه، دولت جمهوری اسلامی ایران با محکومیت این وحشیگری جنونآمیز، روز چهارشنبه را در سراسر کشور عزای عمومی اعلام کرد.
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نوزادی که بی صدا میگرید...
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
🔞 در غزه به غیر از کمبود آب و برق، کفن هم کم شده
لذا با توجه به حجم و نوع شهدا در غزه از مرحلهی گورهای دستهجمعی گذشته و به کفنهای دستهجمعی برای بدنهای تکهتکه رسیدهاند...
😭صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله...
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅خون تو رنگینتر از خون حسین بن علی نیست
🔻 مادر شهید فلسطینی در مویههای سوزناکش میگوید:
«عزیزم خون تو رنگینتر از حسن و حسین نیست. آنها را هم کشتند و ذبح کردند. خدا به همراهت پسرم...»
✳️ قابلتوجه کسانی که شایعه ناصبی بودن فلسطینیان را باور کردهاند.
🔺 #غزه
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅#بیعت_اجباری
🔹نگاهی دیگر به چگونگی #بیعت_علی_و_حمایت_فاطمه(س)
🔸(فیلسوف محقّق، فیض کاشانی) در کتاب عِلْمُ الْیَقین از کتاب «التهاب نیران الاحزان» دربارهی چگونگی هجوم به خانهی علی (ع) چنین نقل میکند:
🔸عمر، جمعی از بردگان آزاد شده و منافقان را به گرد خود آورد و با آنها به خانهی علی(ع) رهسپار شدند، دیدند در خانه بسته است، فریاد زدند:
🔹«ای علی! از خانه بیرون بیا، زیرا خلیفهی رسول خدا (ص) تو را به حضور میخواند».
حضرت علی (ع) در را باز نکرد، آنها هیزم آوردند و کنار در خانه گذاشتند، و آتش آوردند تا در خانه را بسوزانند، عمر فریاد زد: «سوگند به خدا اگر در را باز نکنید، خانه را به آتش میکشم».
🔸هنگامی که فاطمه (س) فهمید که آنها میخواهند خانهاش را به آتش بکشند، برخاست و در را گشود، جمعیّت بیآنکه مهلت بدهند تا فاطمه (س) خود را بپوشاند در را فشار دادند، فاطمه (س) برای اینکه در برابر نگاه نامحرمان نباشد، به پشت در رفت، عمر در را فشار داد، فاطمه(س) بین فشار در و دیوار قرار گرفت، سپس عمر و همراهان به خانه هجوم بردند، حضرت علی (ع) روی فرش خود نشسته بود، آن قوم آن حضرت را احاطه کردند و اطراف دامن و گریبانش را گرفتند و او را #با_اجبار_به_طرف_مسجد_بردند.
🔸فاطمه (س) به میان جمعیّت آمد و بین آنها و علی (ع) قرار گرفت، و فرمود: 🔸«سوگند به خدا نمیگذارم پسر عمویم را از روی ظلم به سوی مسجد بکشید، وای بر شما چقدر زود به خدا و رسولش خیانت نمودید، و به خانوادهاش ستم کردید، با اینکه رسول خدا(ص) پیروی از ما و دوستی با ما را به شما سفارش کرده بود و فرموده بود که در امور به خاندان من تمسّک کنید، و خداوند فرمود:
🔹قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی القُرْبی.
🔸«ای پیامبر! به مردم بگو از شما پاداش رسالت نمیخواهم جز اینکه با خویشان من دوستی نمائید». (شوری- 23)
روایتکننده میگوید: این گفتار فاطمه (س) باعث شد که بسیاری از مردم متفرّق شدند، عمر با جمعی در آنجا ماندند، عمر به پسر عمویش قُنفذ گفت: 🔸«با تازیانه فاطمه (س) را بزن».
قنفذ با تازیانه به پشت و پهلوی حضرت زهرا (س) زد که آثار آن در بدن زهرا (س) پدیدار شد، و همین ضربت قویترین اثر را در سقط جنین آن حضرت نمود، که ✳️پیامبر (ص) آن جنین را «مُحْسِنْ» نامیده بود، آن قوم، امیر مؤمنان علی (ع) را کشان کشان به سوی مسجد بردند، و در برابر ابوبکر قرار دادند، در همین هنگام فاطمه (س) سراسیمه به مسجد آمد، تا علی (ع) را از دست آنها بگیرد و نجات دهد، ولی نتوانست، از آنجا به سوی قبر پدرش رفت، و با سوز دل و آه جانکاه گریه میکرد و این اشعار را میخواند:
نَفْسِی عَلی زَفَراتِها مَحْبُوسَةٌ
یا لَیْتَها خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَراتِ
لا خَیْرَ بَعْدَکَ فِی الْحَیاةِ وَ انَّما
اَبْکِی مَخافَةَ اَنْ تَطُولَ حَیاتِی
🔹«پدر جان! جانم با آنهمه اندوه و غصّه در سینهام حبس شده است، ای کاش با همان اندوهها از بدنم خارج میشد.
پدر جان! بعد از تو هیچ خیر و نیکی در زندگی نیست، گریه میکنم از بیم آنکه (مبادا) بعد از تو زیاد زنده بمانم».
سپس فرمود:
«پدر جان! دریغ و آه از فراق تو، و ای فغان از جدائی حبیب تو ابوالحسن امیر مؤمنان؛ پدر دو سبط تو حسن و حسین (ع)، آنکس که تو او را در کودکی تربیت کردی، و وقتی که بزرگ شد، او را برادر خود خواندی، و او بزرگترین دوستان و محبوبترین اصحاب تو در حضورت بود، او که از همه در قبول اسلام پیشی گرفت، و به سوی تو هجرت کرد، ای پدر بزرگوار و ای بهترین خلائق!
🔹فَها هُوَ یُساقُ فِی الْاسرِ کَما یُقادُ الْبَعِیرَ.
«اکنون او را اسیرگونه میکشند، چنانکه شتر را میکشند».
سپس نالهی جانسوزی از دل داغدارش برکشید و گفت:
وا مُحَمَّداهُ! وا حَبِیباهُ! وا اَباهُ! وا اَبَا الْقاسِماهُ! وا اَحْمَداهُ، وا قِلَّةَ ناصِراهُ وا غَوْثاهُ، واطُولَ کُرْبَتاهُ، وا حُزْناهُ، وا مُصیبَتاهُ! وا سوءَ صَباحاهُ!!
«فریاد، یا محمّدا، فریاد ای دوست، ای پدر، ای اباالقاسم، ای احمد، آه و فغان از کمی یاور!، و مصیبت و اندوه بسیار، و آه از این روزگار تلخ!!».
✳️فاطمه (س) بعد از این گفتار، صیحه زد و بیهوش به روی زمین افتاد، مردم از گریه او گریستند و صدا به ناله بلند کردند، و مسجد پیامبر (ص) ماتمسرا گردید.
سپس علی (ع) را در پیش ابوبکر متوقّف ساختند، و به او گفتند: دستت را دراز کرده و بیعت کن!!
حضرت علی (ع) فرمود:✳️سوگند به خدا بیعت نمیکنم، زیرا بیعت من به گردن شما ثابت است (شما با من در غدیر خم بیعت کردید و باید بر آن وفادار بمانید).
📘#بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی(ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#تازیانه_زدن_قنفذ
#هجوم_به_بیت_ولایت
#عمر
#قنفذ
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅#هجوم_به_خانه_وحی
🔹هجوم به در خانهی علی و گفتار فاطمه سلام الله علیها
🔸علّامه طبرسی صاحب کتاب احتجاج، از عبداللَّه بن عبدالرّحمان بن عوف نقل میکند که گفت: خلیفه دوم دامن خود را محکم بست و در مدینه گردش میکرد و فریاد میزد: مردم با ابوبکر بیعت کردهاند، بشتابید برای بیعت کردن با ابوبکر، مردم ناگزیر به سوی ابوبکر روانه شده و با او بیعت کردند، عمر اطلاع یافت که گروهی در خانههای خود، مخفی شدهاند، همراه جماعت خود به آنها یورش برده و آنها را در مسجد حاضر میکرد، و آنها بیعت میکردند.
چند روزی از این جریان گذشت، آنگاه عمر همراه جماعت بسیار به در خانهی حضرت علی (ع) آمد، و از آن حضرت خواست که از خانه (برای بیعت با ابوبکر) بیرون بیاید.
حضرت علی (ع) امتناع ورزید.
عمر، هیزم و آتش طلبید و گفت:
وَ الَّذِی نَفْسُ عُمَرٍ بِیَدِهِ لَیخْرجنَّ اَوْ لَاُحْرِقنَّهُ عَلی ما فِیهِ
: «سوگند به خداوندی که جان عمر در دست او است، یا باید علی (ع) از خانه بیرون آید، یا خانه را با اهلش به آتش میکشم».
🔸بعضی از حاضران به عمر گفتند: «در این خانه، حضرت فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) و همچنین فرزندان پیامبر (ص) (حسن و حسین علیهماالسّلام) و آثار رسول خدا (ص) هستند».
مردم به عمر اعتراض کردند، وقتی که عمر زمینه را چنان دید، به آنها گفت: «شما چه فکر میکنید؟ آیا تصوّر میکنید که من چنین کاری انجام دهم؟ قصد من ترساندن بود نه سوزاندن».
امام علی (ع) پیام داد که ممکن نیست من از خانه بیرون بیایم، زیرا من مشغول جمعآوری و تنظیم قرآن هستم که شما آن را به پشت سر خود افکندهاید، و دلبستگی به دنیا شما را به خود سرگرم ساخت، و من سوگند یاد کردهام که از خانهام بیرون نیایم.
و عبا بر دوش نیفکنم تا قران را جمع و تنظیم کنم.
در این هنگام فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) از خانه بیرون آمد و کنار در خانه در برابر جمعیّت ایستاد و فرمود:
«من قومی را نمیشناسم که مثل شما بدمحضر (و بد برخورد) باشند، جنازهی رسول خدا (ص) را در دست ما رها کردید، و امر خود را بین خود بریدید، (و مسألهی رهبری را نزد خودتان بدون مشورت با ما پایان دادید) پس با ما مشورت نکردید، حق ما را نادیده گرفتید، گویا اصلاً به جریان «روز غدیر» آگاهی ندارید، و سوگند به خدا، رسول خدا (ص) در آن روز، دوستی و ولایت علی (ع) را از مردم عهد گرفت، تا امید شما را از دستیابی به مقام رهبری قطع کند، ولی شما رشتههای پیوند خود با پیامبرتان را بریدید.
وَاللَّهُ حَسِیبٌ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ
: «خداوند در دنیا و آخرت، بین ما و شما را حکم و داوری کند!!».
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
#بیعت_اجباری
#ابوبکر
#عمر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal