هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ مطالب👈🏻 #فاطمیه ۱۴۰۲
✳️ #حضرت_فاطمه_س_شهادت
✳️ #فاطمیه
🔻برای مشاهده ی مطلب مورد نظر نوشته های زیر را لمس بفرمایید:
▪️#بیت_الاحزان_شیخ_عباس_قمی (ره)
▪️#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
▪️#حضرت_فاطمه_س_شهادت
▪️#حضرت_محسن_بن_علی_ع
▪️#حضرت_فاطمه_س_نفرین
▪️#شکستن_پهلوی_فاطمه_س
▪️#سیلی_زدن_به_فاطمه_س
▪️#دلیل_شهادت_فاطمه_س
▪️#تصویر_پروفایل_فاطمیه
▪️#نماز_بر_بدن_فاطمه_س
▪️#لحظات_آخر_فاطمه_س
▪️#خبر_شهادت_فاطمه_س
▪️#لگد_زدن_به_فاطمه_س
▪️#روضه_صوتی_فاطمیه
▪️#روضه_تصویری_فاطمیه
▪️#امام_حسن_مجتبی_ع
▪️#حضرت_خضر_نبی_ع
▪️#غضب_امیرالمومنین_ع
▪️#پاره_کردن_سند_فدک
▪️#هجوم_به_بیت_ولایت
▪️#طلب_یاری_از_انصار
▪️#منتهی_الامال_فاطمیه
▪️#مصحف_فاطمه_س
▪️#مظلومیت_علی_ع
▪️#بشارت_پیامبر_ص
▪️#آخرین_اذان_بلال
▪️#جناب_سلمان رض
▪️#عیادت_فاطمه_س
▪️#تابوت_فاطمه_س
▪️#وصیت_فاطمه_س
▪️#بعد_از_پیامبر_ص
▪️#وداع_با_فاطمه_س
▪️#فضائل_فاطمه_س
▪️#عبادت_فاطمه_س
▪️#پنهان_کردن_قبر
▪️#امام_حسین_ع
▪️#غسل_فاطمه_س
▪️#دفن_فاطمه_س
▪️#علامه_مستنبط
▪️#حضرت_زهرا س
▪️#بیعت_اجباری
▪️#خطبه_فدکیه
▪️#غصب_فدک
▪️#بیت_الاحزان
▪️#منتهی_الامال
▪️#شعر_روضه
▪️#شعر_فاطمیه
▪️#گریز_فاطمیه
▪️#ام_سلمه رض
▪️#ام_کلثوم_س
▪️#حسنین_ع
▪️#نبش_قبر
▪️#دفن_شبانه
▪️#سکینه_س
▪️#فاطمیه
▪️#القطره
▪️#تحصن
▪️#اسماء
▪️#ام_ایمن
▪️#فضه
▪️#سلمان
▪️#مقداد
▪️#ابوذر
▪️#حذیفه
▪️#عمار
▪️#زبیر
▪️#عقیل
🔻جنایات :
▫️#ابوبکر
▫️#عمر
▫️#قنفذ
▫️#مغیره
▫️#خالد_بن_ولید
▫️#تازیانه_زدن_عمر
▫️#تازیانه_زدن_قنفذ
✅ @hosenih_maghtal
May 11
May 11
✅ #فشار_در_دیوار
🔹#فاطمه_بین_فشار_در_و_دیوار
🔸علّامهی مجلسی در کتاب بحار از کتاب «سُلَیم بن قیس هلالی کوفی»، نقل کرده که ابان بن عیّاش از سُلَیم نقل نموده که سلمان و عبداللَّه بن عبّاس گفتند: هنگامی که رسول خدا (ص) رحلت کرد، هنوز جنازهاش را به خاک نسپرده بودند که مردم پیمان خود را (نسبت به رسول خدا) شکستند و مُرتد شدند، و برخلاف مسیر (تعیین شده از جانب پیامبر) اجتماع کردند، علی (ع) به تجهیز جنازهی رسول خدا (ص) مشغول شد تا اینکه آن را غسل داد و کفن نمود و حنوط کرد و نماز بر آن خواند و آن را در میان قبر گذاشت.
🔸سپس به خانه مراجعت کرد و طبق وصیّت پیامبر (ص) به جمعآوری و تنظیم آیات قرآن پرداخت، و این امور او را از جریانات دیگر بازداشت.
🔸عمر به ابوبکر گفت: «همهی مردم با تو بیعت کردهاند جز این مرد (علی علیهالسلام) و اهلبیت او، شخصی را نزد او بفرست که بیاید و بیعت کند.
🔸ابوبکر، #پسر_عموی_عمر را که #قُنْفُذْ » نام داشت برای این کار انتخاب کرد و به او گفت: نزد علی (ع) برو و بگو: دعوت خلیفه رسول خدا را اجابت کن.
قنفذ چند بار از طرف ابوبکر نزد علی (ع) رفت و پیام ابوبکر را ابلاغ کرد، ولی علی (ع) از آمدن ابوبکر، امتناع ورزید.
🔸عمر خشمگین برخاست و #خالد_بن_ولید و قنفذ را طلبید و به آنها امر کرد تا هیزم و آتش بردارند، آنها از دستور عمر اطاعت کردند، هیزم و آتش برداشتند و همراه عمر کنار در خانهی فاطمه (س) رهسپار شدند، فاطمه (س) پشت در بود، هنوز #شال_عزا (از رحلت پبامبر) بر سرش بود، و از فراق پیامبر (ص) سخت نحیف و ناتوان شده بود، عمر به سر رسیده و در را زد و فریاد برآورد: ای پسر ابوطالب! در را باز کن!
🔸فاطمه (س) فرمود: «ای عمر! ما را به تو چکار، چرا دست از ما برنمیداری؟ با اینکه ما عزادار هستیم؟»
🔹عمر گفت: در را باز کن، وگرنه آن را به روی شما میسوزانم.
🔸فاطمه (س) فرمود: ای عمر! آیا از خدا نمیترسی؟بدون اجازه وارد خانهی من میشوی و به خانهام هجوم میکنی؟
عمر از تصمیم خود منصرف نشد، سپس آتش طلبید و در خانه را به آتش کشید، آنگاه در نیم سوخته را فشار داد، در این هنگام فاطمه (س) با عمر روبرو شد، و فریاد زد: یا اَبَتاهُ یا رَسُولَاللَّهِ: «ای پدر جان ای رسول خدا».
🔸عمر شمشیر را که در نیام بود بلند کرد و به #پهلوی_زهرا (س) زد، فاطمه (س) شیون کشید، عمر این بار تازیانهاش را بلند کرد و بر بازوی حضرت زهرا (س) زد، فاطمه (س) فریاد زد یا اَبَتاه! (ای پدر جان!) در این هنگام حضرت علی (ع) با شتاب آمد و گریبان عمر را گرفت و کشید و او را بر زمین افکند به طوری که بینی و گردن عمر مجروح گردید و تصمیم گرفت که او را بقتل برساند، به یاد وصیّت و #سفارش_رسول_خدا (ص) افتاد که آن حضرت امر به صبر و تحمل و اطاعت کرده بود، فرمود: «ای پسر صحّاک! به خداوندی که محمّد (ص) را به مقام نبوّت، گرامی داشت، اگر وصیّت پیامبر (ص) نبود، البتّه میدانستی که بدون اجازه قدرت بر وارد شدن به خانهی مرا نداشتی».
🔸عمر فریاد میزد و کمک میطلبید، جمعی به یاری او شتافتند و وارد خانه حضرت علی (ع) را کشان کشان به سوی مسجد (برای بیعت) بردند، در این هنگام فاطمه (س) کنار در خانه بود، قنفذ با تازیانه، آن حضرت را مضروب نمود، هنگامی که حضرت زهرا (س) از دنیا رفت آثار آن تازیانه مانند بازوبند در بازوی آن بانوی بزرگ، نمایان بود، سپس همین قنفذ، در خانه را آنچنان فشار داد و گشود، و در راه به پهلوی فاطمه (س) زد که یک دنده از دندههای پهلوی او شکست، و جنین که در رحِم داشت، سقط شد، از آن پس همچنان بستری بود تا اینکه به شهادت رسید.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#شکستن_پهلوی_فاطمه_س
#حضرت_محسن_بن_علی_ع
#بیعت_اجباری
#تازیانه_زدن
#ابوبکر
#عمر
#قنفذ
♻️در ثواب نشر مطلب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅توصیه آیت الله جاودان به ما برای رهایی مردم غزه
🔻از شما مومنان استدعا داریم به محض رویت این ویدئو، توصیه ایشان را که نهایتا ۱ دقیقه از ما وقت میگیرد، با حضور قلب به جا بیاورید.
#غره
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅پسرم پاشو شیر بخور...
🔻اینجا غزه است. دو کودک با چشمان بسته با مادر خود وداع می کنند.
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅کودکان زخمی که از ترس به خود میلرزند ...
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ بی تابی مادری که دو فرزندش را از دست داده است😭
🔻دیدن این تصاویر غم بار ، سخت و غیر قابل تحمل است...
🔺صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم یا اباعبدالله...
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون»
◾️روح ذاکر و پیرغلام اهل بیت(ع)، خادم با اخلاص حضرت امام رضا (ع)، مرحوم #حاج_سیدجعفر_ماهرخسار به ملکوت اعلی پیوست.
حسینیه، این ضایعه را به جامعه ستایشگری شهر مشهد و به خانواده محترم آن مرحوم، تسلیت عرض میکند.
🏴 شادی روح ایشان، صلوات و فاتحهای قرائت بفرمایید.
«پایگاه حسینیه»
@hosenih
🏴 اعلام عزای عمومی در کشور به دنبال جنایت جنگی و حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به بیمارستان غزه
در پی جنایت جنگی و حمله وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی به بیمارستان غزه و نسلکشی مردم مظلوم و کشتار صدها مرد، زن و کودک بیگناه، دولت جمهوری اسلامی ایران با محکومیت این وحشیگری جنونآمیز، روز چهارشنبه را در سراسر کشور عزای عمومی اعلام کرد.
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نوزادی که بی صدا میگرید...
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
🔞 در غزه به غیر از کمبود آب و برق، کفن هم کم شده
لذا با توجه به حجم و نوع شهدا در غزه از مرحلهی گورهای دستهجمعی گذشته و به کفنهای دستهجمعی برای بدنهای تکهتکه رسیدهاند...
😭صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله...
#غزه
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅خون تو رنگینتر از خون حسین بن علی نیست
🔻 مادر شهید فلسطینی در مویههای سوزناکش میگوید:
«عزیزم خون تو رنگینتر از حسن و حسین نیست. آنها را هم کشتند و ذبح کردند. خدا به همراهت پسرم...»
✳️ قابلتوجه کسانی که شایعه ناصبی بودن فلسطینیان را باور کردهاند.
🔺 #غزه
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅#بیعت_اجباری
🔹نگاهی دیگر به چگونگی #بیعت_علی_و_حمایت_فاطمه(س)
🔸(فیلسوف محقّق، فیض کاشانی) در کتاب عِلْمُ الْیَقین از کتاب «التهاب نیران الاحزان» دربارهی چگونگی هجوم به خانهی علی (ع) چنین نقل میکند:
🔸عمر، جمعی از بردگان آزاد شده و منافقان را به گرد خود آورد و با آنها به خانهی علی(ع) رهسپار شدند، دیدند در خانه بسته است، فریاد زدند:
🔹«ای علی! از خانه بیرون بیا، زیرا خلیفهی رسول خدا (ص) تو را به حضور میخواند».
حضرت علی (ع) در را باز نکرد، آنها هیزم آوردند و کنار در خانه گذاشتند، و آتش آوردند تا در خانه را بسوزانند، عمر فریاد زد: «سوگند به خدا اگر در را باز نکنید، خانه را به آتش میکشم».
🔸هنگامی که فاطمه (س) فهمید که آنها میخواهند خانهاش را به آتش بکشند، برخاست و در را گشود، جمعیّت بیآنکه مهلت بدهند تا فاطمه (س) خود را بپوشاند در را فشار دادند، فاطمه (س) برای اینکه در برابر نگاه نامحرمان نباشد، به پشت در رفت، عمر در را فشار داد، فاطمه(س) بین فشار در و دیوار قرار گرفت، سپس عمر و همراهان به خانه هجوم بردند، حضرت علی (ع) روی فرش خود نشسته بود، آن قوم آن حضرت را احاطه کردند و اطراف دامن و گریبانش را گرفتند و او را #با_اجبار_به_طرف_مسجد_بردند.
🔸فاطمه (س) به میان جمعیّت آمد و بین آنها و علی (ع) قرار گرفت، و فرمود: 🔸«سوگند به خدا نمیگذارم پسر عمویم را از روی ظلم به سوی مسجد بکشید، وای بر شما چقدر زود به خدا و رسولش خیانت نمودید، و به خانوادهاش ستم کردید، با اینکه رسول خدا(ص) پیروی از ما و دوستی با ما را به شما سفارش کرده بود و فرموده بود که در امور به خاندان من تمسّک کنید، و خداوند فرمود:
🔹قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی القُرْبی.
🔸«ای پیامبر! به مردم بگو از شما پاداش رسالت نمیخواهم جز اینکه با خویشان من دوستی نمائید». (شوری- 23)
روایتکننده میگوید: این گفتار فاطمه (س) باعث شد که بسیاری از مردم متفرّق شدند، عمر با جمعی در آنجا ماندند، عمر به پسر عمویش قُنفذ گفت: 🔸«با تازیانه فاطمه (س) را بزن».
قنفذ با تازیانه به پشت و پهلوی حضرت زهرا (س) زد که آثار آن در بدن زهرا (س) پدیدار شد، و همین ضربت قویترین اثر را در سقط جنین آن حضرت نمود، که ✳️پیامبر (ص) آن جنین را «مُحْسِنْ» نامیده بود، آن قوم، امیر مؤمنان علی (ع) را کشان کشان به سوی مسجد بردند، و در برابر ابوبکر قرار دادند، در همین هنگام فاطمه (س) سراسیمه به مسجد آمد، تا علی (ع) را از دست آنها بگیرد و نجات دهد، ولی نتوانست، از آنجا به سوی قبر پدرش رفت، و با سوز دل و آه جانکاه گریه میکرد و این اشعار را میخواند:
نَفْسِی عَلی زَفَراتِها مَحْبُوسَةٌ
یا لَیْتَها خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَراتِ
لا خَیْرَ بَعْدَکَ فِی الْحَیاةِ وَ انَّما
اَبْکِی مَخافَةَ اَنْ تَطُولَ حَیاتِی
🔹«پدر جان! جانم با آنهمه اندوه و غصّه در سینهام حبس شده است، ای کاش با همان اندوهها از بدنم خارج میشد.
پدر جان! بعد از تو هیچ خیر و نیکی در زندگی نیست، گریه میکنم از بیم آنکه (مبادا) بعد از تو زیاد زنده بمانم».
سپس فرمود:
«پدر جان! دریغ و آه از فراق تو، و ای فغان از جدائی حبیب تو ابوالحسن امیر مؤمنان؛ پدر دو سبط تو حسن و حسین (ع)، آنکس که تو او را در کودکی تربیت کردی، و وقتی که بزرگ شد، او را برادر خود خواندی، و او بزرگترین دوستان و محبوبترین اصحاب تو در حضورت بود، او که از همه در قبول اسلام پیشی گرفت، و به سوی تو هجرت کرد، ای پدر بزرگوار و ای بهترین خلائق!
🔹فَها هُوَ یُساقُ فِی الْاسرِ کَما یُقادُ الْبَعِیرَ.
«اکنون او را اسیرگونه میکشند، چنانکه شتر را میکشند».
سپس نالهی جانسوزی از دل داغدارش برکشید و گفت:
وا مُحَمَّداهُ! وا حَبِیباهُ! وا اَباهُ! وا اَبَا الْقاسِماهُ! وا اَحْمَداهُ، وا قِلَّةَ ناصِراهُ وا غَوْثاهُ، واطُولَ کُرْبَتاهُ، وا حُزْناهُ، وا مُصیبَتاهُ! وا سوءَ صَباحاهُ!!
«فریاد، یا محمّدا، فریاد ای دوست، ای پدر، ای اباالقاسم، ای احمد، آه و فغان از کمی یاور!، و مصیبت و اندوه بسیار، و آه از این روزگار تلخ!!».
✳️فاطمه (س) بعد از این گفتار، صیحه زد و بیهوش به روی زمین افتاد، مردم از گریه او گریستند و صدا به ناله بلند کردند، و مسجد پیامبر (ص) ماتمسرا گردید.
سپس علی (ع) را در پیش ابوبکر متوقّف ساختند، و به او گفتند: دستت را دراز کرده و بیعت کن!!
حضرت علی (ع) فرمود:✳️سوگند به خدا بیعت نمیکنم، زیرا بیعت من به گردن شما ثابت است (شما با من در غدیر خم بیعت کردید و باید بر آن وفادار بمانید).
📘#بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی(ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#تازیانه_زدن_قنفذ
#هجوم_به_بیت_ولایت
#عمر
#قنفذ
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅#هجوم_به_خانه_وحی
🔹هجوم به در خانهی علی و گفتار فاطمه سلام الله علیها
🔸علّامه طبرسی صاحب کتاب احتجاج، از عبداللَّه بن عبدالرّحمان بن عوف نقل میکند که گفت: خلیفه دوم دامن خود را محکم بست و در مدینه گردش میکرد و فریاد میزد: مردم با ابوبکر بیعت کردهاند، بشتابید برای بیعت کردن با ابوبکر، مردم ناگزیر به سوی ابوبکر روانه شده و با او بیعت کردند، عمر اطلاع یافت که گروهی در خانههای خود، مخفی شدهاند، همراه جماعت خود به آنها یورش برده و آنها را در مسجد حاضر میکرد، و آنها بیعت میکردند.
چند روزی از این جریان گذشت، آنگاه عمر همراه جماعت بسیار به در خانهی حضرت علی (ع) آمد، و از آن حضرت خواست که از خانه (برای بیعت با ابوبکر) بیرون بیاید.
حضرت علی (ع) امتناع ورزید.
عمر، هیزم و آتش طلبید و گفت:
وَ الَّذِی نَفْسُ عُمَرٍ بِیَدِهِ لَیخْرجنَّ اَوْ لَاُحْرِقنَّهُ عَلی ما فِیهِ
: «سوگند به خداوندی که جان عمر در دست او است، یا باید علی (ع) از خانه بیرون آید، یا خانه را با اهلش به آتش میکشم».
🔸بعضی از حاضران به عمر گفتند: «در این خانه، حضرت فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) و همچنین فرزندان پیامبر (ص) (حسن و حسین علیهماالسّلام) و آثار رسول خدا (ص) هستند».
مردم به عمر اعتراض کردند، وقتی که عمر زمینه را چنان دید، به آنها گفت: «شما چه فکر میکنید؟ آیا تصوّر میکنید که من چنین کاری انجام دهم؟ قصد من ترساندن بود نه سوزاندن».
امام علی (ع) پیام داد که ممکن نیست من از خانه بیرون بیایم، زیرا من مشغول جمعآوری و تنظیم قرآن هستم که شما آن را به پشت سر خود افکندهاید، و دلبستگی به دنیا شما را به خود سرگرم ساخت، و من سوگند یاد کردهام که از خانهام بیرون نیایم.
و عبا بر دوش نیفکنم تا قران را جمع و تنظیم کنم.
در این هنگام فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) از خانه بیرون آمد و کنار در خانه در برابر جمعیّت ایستاد و فرمود:
«من قومی را نمیشناسم که مثل شما بدمحضر (و بد برخورد) باشند، جنازهی رسول خدا (ص) را در دست ما رها کردید، و امر خود را بین خود بریدید، (و مسألهی رهبری را نزد خودتان بدون مشورت با ما پایان دادید) پس با ما مشورت نکردید، حق ما را نادیده گرفتید، گویا اصلاً به جریان «روز غدیر» آگاهی ندارید، و سوگند به خدا، رسول خدا (ص) در آن روز، دوستی و ولایت علی (ع) را از مردم عهد گرفت، تا امید شما را از دستیابی به مقام رهبری قطع کند، ولی شما رشتههای پیوند خود با پیامبرتان را بریدید.
وَاللَّهُ حَسِیبٌ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ
: «خداوند در دنیا و آخرت، بین ما و شما را حکم و داوری کند!!».
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
#بیعت_اجباری
#ابوبکر
#عمر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔻بازگشت لشکر اسامه و بالا گرفتن اعتراضات به خلافت #ابوبکر
▪️الف) طول زمان رفت و بازگشت لشکر اسامه
🔹بلاذری و یعقوبی بنابر قولی طول زمان رفت و برگشت سپاه اسامه را 60 روز دانسته اند.[74] طبری در این باره می نویسد: آنان 40 روز در آنجا (مناطق جنگی ذوالمره، و قبایل قضاعه و ابل) ماندند تا تمامی آنچه را رسول خدا (ص) به آنان امر کرده بود انجام دهند، سپس به مدینه بازگشتند و این مدت (40 روز) بجز ایام رفت و برگشت آنان است.[75] ابن کثیر نیز زمان رفت و آمد آنان را بین 40 تا 70 روز می داند.[76] این سخن با کلام طبری، که تنها مدت اقامت آنان در مناطق جنگی، بدون احتساب زمان رفت و برگشت را 40 روز می داند، بسیار نزدیک است.
📚[74] (بلاذری، 1417ق، ج1، ص 474؛ یعقوبی، بی تا، ج2، ص127)
📚[75] (طبری، 1387ق، ج3، ص227)
📚[76] (ابن کثیر، 1407ق، ج6، ص304)
▪️ب) اعتراض تعدادی از طرفدارانِ امیرالمؤمنین (ع) به غصب خلافت
🔸بر اساس برخی گزارش ها، با بازگشتِ سپاه اسامه، تعدادی از طرفدارانِ امیرالمؤمنین (ع) زبان به اعتراض بر غاصبان خلافت گشودند و یکی از آنان خودِ اسامه بود. گفتنی است که ابوبکر پس از حرکت لشکر اسامه، او را از مقامش عزل کرده بود. بدین روی، اسامه پس از بازگشت، در جمع مردم مدینه، ضمن ابراز شگفت از برکنار شدنش توسط #ابوبکر ، پس از اعتراض به ابوبکر، خلافت وی را مشروع ندانست و گفت: ✳️من و هر کس که در لشکر من بوده، تو را به خلافت نگمارده است.
✳️معترض بعدی بُرَیده بن حُصَیب اسلمی، پرچمدار سپاه اسامه، بود. بر اساس برخی گزارش ها، بریده زمانی به مدینه بازگشت که مردم با ابوبکر بیعت کرده بودند [77] این نشان از عدم بیعت بریده با ابوبکر دارد. او به بیعت نکردن اکتفا نکرد و ضمن همراه کردن دیگران با خود، در دفاع از وصایت امیرمؤمنان (ع)، رو در روی ابوبکر ایستاد[78] و پس از آن نیز فریاد می زد:
✳️«تا وقتی علی بیعت نکند من بیعت نخواهم کرد».
عملکرد او به گونه ای بود که برخی از افراد قوم او (بنی اسلم)، که خود یکی از ارکان حوادث پس از سقیفه در گرفتن بیعت برای ابوبکر بودند، نیز تحت تأثیر بریده، فریاد برآوردند:
✳️«تا وقتی بریده بیعت نکند ما نیز بیعت نخواهیم کرد».
✳️به جز اسامه و بریده، نام یازده تن دیگر نیز به عنوان معترضان عَلَنی بر ابوبکر ثبت شده است.
🔹حضرت نیز از آنان خواست پس از هر اقدامی، ابتدا به میان مردم بروند و هرچه را از رسول خدا (ص) درباره ابوبکر شنیده اند برای مردم بازگو نمایند تا با این کار، حجت به صورت کامل بر مردم تمام و عذرشان پایان یابد و دوریشان از پیامبر (ص) زمانی که در قیامت بر او وارد می شوند، بیشتر باشد.[79]
🔹این گروه در مسجد پیامبر (ص) هر یک سخنان تندی در ردّ خلافتِ ابوبکر و تأیید جایگاه امیرمؤمنان (ع) بیان کردند. آنان پس از آماده سازی افکار عمومی، در روز جمعه ای که شاید قریب 50 روز پس از رحلت رسول خدا (ص) بوده است، اطراف منبر رسول خدا (ص) را گرفتند. وقتی ابوبکر بالای منبر رفت، اولین کسی که لب به سخن گشود خالد بن سعید بن عاص بود و پس از او دیگر مهاجران و در نهایت، انصار سخنانی گفتند.[80] زبان ابوبکر در حالی که بالای منبر نشسته بود، بند آمد، به گونه ای که نتوانست هیچ جوابی بدهد. وقتی سخنان آنان پایان یافت،
✳️گفت: امیرتان شدم، در حالی که بهترین تان نیستم؛ رهایم کنید! رهایم کنید!
🔺عمر بن خطاب به او گفت: از منبر پایین بیای ای فرومایه نادان! اگر نمی توانی پاسخ قریشیان را بدهی، چرا خودت را در این جایگاه قرار داده ای؟ به خدا سوگند، می خواهم که تو را از این مقام برکنار و آن را به «سالم مولی ابی حذیفه» واگذار نمایم!
🔻ابوبکر از منبر پایین آمد. عمر دست او را گرفت و به منزلش رساند[81] و تا سه روز به مسجدالنبی نیامد.
🔸روز سوم[82] گروهی از مهاجران و انصار هر کدام به همراه عده ای با شمشیرهای کشیده، در حالی که عمر بن خطاب پیشاپیش آنان بود، وارد مسجدالنبی شدند. عمر، خطاب به طرفدارانِ امیرالمؤمنین (ع) گفت: به خدا سوگند، اگر سخنان قبل را تکرار کنید سر از بدن شما جدا خواهیم کرد.
خالد بن سعید بن عاص و #سلمان فارسی سخنانی در تأیید امیرمؤمنان (ع) و در ردّ تهدید #عمر بیان کردند که موجب حمله عمر به سلمان فارسی شد که با مداخله امیرمؤمنان (ع) بی نتیجه ماند. آنگاه حضرت رو به طرفدارانِ خویش کرده، از آنان خواست پراکنده شوند. عمر نیز در مدینه به راه افتاد و با فریاد، از عموم مردم خواست مجدداً با ابوبکر بیعت نمایند و به صورت گروهی بر سر افرادی می ریختند که تمایلی به بیعت نداشتند و آنان را کشان کشان و به اجبار برای بیعت به مسجد می آوردند.[83]
🔴این اقدام موجب خانه نشینی مخالفان شد، به گونه ای که پس از آن، دیگر هیچ صدای اعتراضی بر نخاست.[84]
📚[77] (عاملی، بی تا، ج 2، ص53 )
📚[78] (ر. ک. همان )
📚[79] (طبرسی، 1386ق، ج1، ص98)
📚[80] (ر. ک. صدوق، 1403