eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان در سجده افتاد است پیش پای تو عرش آرام است زیر سایه ی طوبای تو بادها را مسخ کرده عطر جان افزای تو ماه،فانوسی برای شب نشینی های تو تو تجلّی اصولی،تو بنای منطقی تو امام راستینی،تو امام صادقی از قنوت صبحگاهت تا دعایی می رسد مستمند تو به یک نان و نوایی می رسد پای درس ات روح آدم تا رهایی می رسد جابرِ حیّان در این مکتب به جایی می رسد طایر علم لدُنّی جلد بامِ صادق است شیعه هرچه دارد از قالَ الامام صادق است @hosenih خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضل است خواندن املای گیسوی سیاهت مشکل است کسب علم از غیر باغ دانشت بی حاصل است طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کامل است نور علم ات را به ژرفای جهان تابانده اند بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خوانده اند حال عاشق نیمه شب با چشم بارانی خوش است پس سحر لطفی کنی من را بگریانی،خوش است یک نظر تنها،به سمتم،سربگردانی خوش است در تنور عشق من را هم بسوزانی،خوش است خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده می چکد عطر خدا از اَلسّلام آخرت شش قدم می خواست تا معراج، چشمان ترت جبرئیل افتاد وقتی باز شد بال و پرت بندگی ات شیعه را انداخت یاد مادرت اشک را مانند مادر می کنی آب وضو آنقدر،مولای من،زهراخِصالی که نگو فصل کوچ عاشقی دل را پرستو می کنم شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو می کنم دست چشمم را کنار قبر تو رو می کنم بارگاه خاکی ات را آب و جارو می کنم کاش در خاک بقیع تو حرم می ساختیم چارتا گنبد در آنجا دسته کم می ساختیم بارها گفتی که اشک روضه ها مشکل‌گشاست دردمندان گریه بر هر درد بی درمان دواست ختم منبر هایت آغاز گریز کربلاست قاتلِ جان تو آقا روضه ی طشت طلاست اشک های گریه کن ها را شمارش کرده ای گریه بر جدِّ غریبت را سفارش کرده ای آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت آسمان قلبش شکست و بارشی نم نم گرفت روضه خوان"دیوار"شد "در" پا به پایش دم گرفت دخترت از ترس دامان تو را محکم گرفت نیمه شب بال و پر پروانه را آتش زدند پیش چشم دختر تو خانه را آتش زدند پیش پایت اشک های همسرت افتاده است جای جای این گذر بال و پرت افتاده است تکه ای از شعله بر روی سرت افتاده است رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟ ریسمانِ بی مروّت‌ها اسیرت کرده است ناسزای بی حیا در کوچه پیرت کرده است @hosenih بین این کوچه تو را در نیمه ی شب می کِشند بی عمامه بی عبا در پشت مرکب می کشند تا گذر از جمعیت می شد لبالب می کشند ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب می کشند سوخت در بین گذر بال و پر پروانه ها عمه جانت سنگ خورد از پشت بام خانه ها گیسوان کودکی با پنجه شانه می خورد پیش چشمانش رقیه تازیانه می خورد طفلکی از زجر سیلی بی بهانه می خورد دست سنگینی به رویِ کودکانه می خورد دور تو شکر خدا انبوه شامی ها نبود معجر ناموس تو دست حرامی ها نبود شاعر: @hosenih
تقلاّ ندارم، تمنّا ندارم کنارم نباشی، تسلّا ندارم اگر زخم خوردم شفای تو بوده نظر بر دوای اطبّا ندارم @hosenih شکسته سبویم فدای سر تو به لب صحبتی غیر لیلا ندارم شلوغی دور و برم از فراق است چو طفلی یتیمم که بابا ندارم سفیدی قلبم سیاهی گرفته دلی داشتم من که حالا ندارم اگرچه یک عمر است چشم انتظارم نگفتم امیدی به فردا ندارم به رویم نیاورده ای که بُریدم بغل کن مرا که دگر نا ندارم به رسوائی من کسی را نداری به غیر از تو من هم کسی را ندارم مریز آبروی مرا پیش زهرا بجز این به مولا تقاضا ندارم @hosenih چرا بسته ای در به رویم مگر من؛ غم کربلای معلی ندارم! فدای حسین و فدای عزایش صدا زد دگر میر و سقا ندارم شاعر: @hosenih
تقدیم به و همه هر که « عبدالله » زاده می شود عاقبت سرمست باده می شود تا سخن از عشق می آید وسط بیخود از خود ، بی اراده می شود در پی معشوق بذل جان کند در طلب راهی جاده می شود این هنر از آنِ مردان خداست با شهادت کار ، ساده می شود مدعی بسیار اما جام عشق سهم عبدالله زاده می شود عاشقی می گفت هر خیری که هست در میان روضه داده می شود خواهری گیسو پریشان زائر پیکری در خون فتاده می شود شاعر: @hosenih
باز هم در حرمت میل گدایی دارم شب جمعه به دلم کرببلایی دارم محشری از اثر ذکر تو در جان بر پاست که چنان صور به دل آه رسایی دارم @hosenih کعبه یک سنگ نشان است برای دگران من به سوی حرمت قبله نمایی دارم منزلم روضه ی تو مقصد من روضه توست بین صحرای غمت سعی و صفایی دارم بس که در روضه تو اشک نمک گیرم کرد پرم از شور و در این پرده نوایی دارم دل و جان و تن و روحم به فدای تو حسین به هوا خواهی خونت شهدایی دارم جانم ارزانی این داغ گران روضه بخوان پای سودای غمت پیش بهایی دارم پیر هرگز نشوم بر سر خان تو حسین من که در کاسه چشم آب بقایی دارم @hosenih گرمسلمانم و گر کافر و گر ترسایم قبله ام روی حسین است خدایی دارم جای تلقین به لحد روضه بخوا نند ای کاش چون رسد نام تو گوش شنوایی دارم شاعر: @hosenih
گره خورده زلفم فقط با حسین همه دین و دنیا و عقبا حسین نفس بی دم یار، شرمندگی است ولی مرگ ما آخر زندگی است چنین درس را از خمینی بگیر "حسینی بمان و حسینی بمیر" @hosenih یک عده روی دست دین پا شدند خلاصه گرفتار دنیا شدند مرا فرصتی در بزنگاه نیست در این کوله بارم بجز آه نیست به عشق مقدس، به سنگر قسم به اشک و به آقای بی سر قسم غم و درد را باهم آورده ام کم آورده ام بد کم آورده ام از این غصه افتاده ام از نفس بیا ای شهادت به دادم برس میان زمین و هوا مانده ام از این کاروان، آه جامانده ام دلم بیقرار شهیدان شده بگو وقت دیدار یاران شده دل من پس از حاج قاسم گرفت سرم دردهای مداوم گرفت رفیق شهیدم! فقط مو به مو غم و غصه ام را به آقا بگو ** بگو ای سر پُر ستاره شده سلام ای تن پاره پاره شده سلام ای که او را مُحامی نبود کنارش بغیر از حرامی نبود @hosenih بگو ای پریشانِ عطشان شده دهانت چرا نیزه باران شده تو را تیزی سنگ ها می زدند تو را بچه هایت صدا می زدند شدی بین اشرار، تنها حسین صدا می زند فاطمه یا حسین شاعر: @hosenih
اگر چه بسته شده راه و پیشِ پا، سنگ است ولی هنوز دلم با حرم هماهنگ است چه امتحان بدی! چه تقاص سنگینی دلم شکسته تر از وضعِ شیشه و سنگ است تو سیدالشهدا(ع)، من همان که یکسال است نیامدم حرمَت! این برای من ننگ است وجودم از غم دوری دچار ویرانیست کلافه ام، بطلب! سخت در دلم جنگ است تمام دلخوشی ام در فراق تو اشک و نوای روضه برایم فقط خوش-آهنگ است چقدر نقشه کشیدم برای آمدنم نشد بیایم و پایم هنوز هم لنگ است دلم گرفته عزیزم بگو چه کار کنم؟!- برای فاصله ای که هزار فرسنگ است برای گریۂ آهسته کنج شش گوشه برای نیمه شبِ کربلا دلم تنگ است! شاعر: @hosenih
🌷 🌷 خوش گفت آن رفیق که وضع خراب ما از انتخاب ماست ، نه از انقلاب ما امنیت است حاصل مردان انقلاب وضع معیشتی ، ثمرِ انتخاب ما برجام شد خسارت محضی که هشت سال مشروط شد معیشت ما ، نان و آب ما کفتار ها برای وطن خواب دیده اند دل بسته اند گرگ صفت ها به خواب ما وقت تحول است ، زمان درنگ نیست ره روشن است و رهبر ما آفتاب ما ماملت امام حسینیم(ع)و دیده اند صد بار ظالمانِ یزیدی جواب ما آماده ایم واسلحه ی ما بصیرت است این بار تیرِ بُوَد در خشاب ما شاعر: @hosenih
من تمامِ بودنم را؛ سخت، مدیونِ تواَم! دین و دنیایم تویی!، ای عشق! ممنونِ تواَم! گر ببازم سر به پایت، در حقیقت برده‌ام امر کن فرمانروا! من عبدِ بی‌چونِ تواَم! این جنونِ عاشقی، از عقل هم، بالاتر است افتخارم چیست، غیر از این که مجنونِ تواَم؟! جرمِ من عشق است؛ گَر پیگرد دارد عاشقی، باکی از کِیفر ندارم! تحتِ قانونِ تواَم! از اضافاتِ گِلِ تو، شیعیان را ساختند، از رَگ و از پوست و از گوشت و خونِ تواَم! شاعر: @hosenih
های 🌷 زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ اول ذی القعده : ✅ دهه کرامت(اول تا دهم ذی القعده): ✅ ششم ذی القعده: بزرگداشت ✅ یازدهم ذی القعده: ✅ بیست و سوم ذی القعده (شهادت امام رضا (ع) به روایتی و روز زیارتی مخصوصه ایشان) : ✅ بیست و پنجم ذی القعده ( روز زیارتی مخصوصه امام رضا ع) : ✅ بیست و نهم ذی القعده: ✅پیشواز محرم: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های @hosenih
لحظه به لحظه با نفست خو گرفته ام از عطر ناب پیرهنت بو گرفته ام بی باده می ز جام طهورایی ات زدم سرمستم و ترانه ی یاهو گرفته ام تا با تو روبرو شوم ای آسمان عشق من از تمام اینه ها رو گرفته ام تو ماه اسمانی خورشید هشتمی مهر تو را ز ضامن آهو گرفته ام حق دارم اینچنین به تو وابسته تر شوم من ناگرفته را ز تو بانو گرفته ام شکر خدا که سایه نشین سر توایم همشیره ی امام رضا نوکر توایم @hosenih از ابتدا به غیر تو عادت نداشتیم جزنوکری کوی تو حاجت نداشتیم تفسیر خط به خط انا من شروطها مهرت نبود حب ولایت نداشتیم صحنت نبود پیش کسی خم نمیشدیم اصلا بدون تو سر طاعت نداشتیم در جانماز سبز نفس های عشق کاش جز دیدن رخ تو عبادت نداشتیم دریا شدی که چشمه زتو منشعب شود عشقت نبود فاضل و بهجت نداشتیم جز آل فاطمه به کسی دل نداده ایم جارو کشان خانه ی این خانواده ایم @hosenih سختی ما بدون تو آسان نمی شود گندم بدون اذن شما نان نمی شود زهرا دعا نموده که ما نوکرت شدیم انسان بدون حب تو انسان نمی شود هرکس ادب به محضر بانوی قم نکرد اصلا در این دیار مسلمان نمی شود از برکت دعای تو بانو برای ما شاهی شبیه شاه خراسان نمی شود اینجا قلمرو علی و آل فاطمه ست هرکشوری که کشور ایران نمی شود ما ساکنان کشور موسی بن جعفریم ما عاشقان دختر موسی بن جعفریم @hosenih خورده سند قباله ی هستی بنام تو دارد خود خدای توهم احترام تو لایق نبود تا که کسی همسرت شود لایق نبود تا که شود هم کلام تو ای آینه تو با خودت اینجا برابری ماکه نمی رسیم به شان مقام تو از راه دور امده ای پیرهن به دست وقتی رسید عطر رضا بر مشام تو شکر خدا که مردم قم با محبت اند دارد جواب حضرت بانو سلام تو شکر خدا که سهم تو زخم زبان نشد جسمت اسیر دیده ی نامحرمان نشد شاعر: @hosenih
شکر خدا که ذاکر اسماء داوریم تسبیح گوی دائمِ الله اکبریم شکر خدا که روز ازل او اراده کرد ما ریزه خوار سفره ی آل پیمبریم دلهای ما که عطر تولا گرفته است باشد گواه، شیعه ی دیرین حیدریم سادات و غیرِ زمره ی سادات، بی گمان فرزند فاطمه، همه از نسل کوثریم حب الحسن که بانی حب الحسین شد خود میدهد نشان که ز خلق جهان سریم @hosenih نصّ صریح آل محمد کند بیان ما از اضافه ی گلِ آن آل اطهریم با افتخار بر همه اعلام میکنیم فرزند خاکِ کشور موسی بن جعفریم اینجا بروی بال ملائک نشسته ایم یعنی بزیر سایه ی زهرای دیگریم ایران سراسرش حرم اهلبیت شد وقتی خبر رسید به معصومه یاوریم گنبد طلای شاه خراسان گواهِ ماست سلطان ما رضاست و ما خاک این دریم جز ما، که دارد از همه برتر چنین سِمَت؟ که میزبان دختر زهرای اطهریم دُختی که گشت یار امام زمان خود چون زینب است و ما به حریمش چو نوکریم بالاترین فضیلتِ بانو ، قیامِ اوست ما رهروانِ نهضتِ این پاک رهبریم او اقتدا به نهضت زهرا نمود و ما با اقتدا به او همه یاران مادریم با حجت خدا، همه فتوای او یکی است در کارِ دین مقلدِ آن نیک اختریم تنها نه در حوائجِ دنیا کریمه است محتاج آن شفیعه ی بانو به محشریم او زینبِ زمانه ی خود بود بر رضا ما عبدِ این ارادتِ خواهر برادریم بارِ غمِ حسینِ زمانه بدوشِ اوست وز اضطرارِ اوست که ما نیز مضطریم @hosenih داغِ برادرانِ خودش را اگر چه دید در قم عنانِ ناقه ی او را بسر بریم او خواهرِ امامِ زمانِ خودش، ولی ما ناله دارِ روضه داغِ دو خواهریم بانوی قم! غمِ دلِ بانوی کوفه را با نام تو به گوشه ی گودال میبریم اصلاً کسی نبود به ناقه نشانَدَش با این گریز ، گریه کنِ حرفِ آخریم داغِ هزار و نهصد و پنجاه زخم را تا انتقامِ یار ، عزادارِ سَروریم شاعر: @hosenih
ماه ذی القعده و دلم امشب میلِ پرواز تا خدا دارد می روم سمت مقصدی روشن از مسیری که نور می بارد ماهِ احساس و شور این ماه است ماهِ فیض و سرور و مهمانی گاه حال و هوای قم داریم گاه شوقِ شبِ خراسانی یک دهه با کریمه مأنوسیم یک دهه با رئوف هم کاسه غرق لطف و کرامتِ عشقیم دائماً با زيارت خاصه @hosenih اول ماه را روایت کن با احادیث و شعر و منظومه اهل قم را بشارتی باید.. مژده مژده رسیده معصومه شب میلاد دختر موسی آسمان هم دلش هوایی بود دامن نجمه غرق نور شده خاک از انوار او طلایی بود شد مدینه پر از شعف امشب تو بگو باز کوثر آورده ست نام او فاطمه ست پس حتما نجمه زهرای دیگر آورده ست با وقار و متین و عالمه است ارث زینب به او رسیده، بَلی.. در روایت نوشته اند او را راوی غصه ی غدیرِ علی هر که آورده نامه و حاجت.. ..پیش او، بی جواب و رَد نشده گفته موسی فدای او پدرش چون جوابش نمی شود نشده دختر و خواهر امام است این نورِ چشمی و عمه ی سادات مدح او بر نیامده از ما مدح او آمده به هر آیات آمد و آمد و رسید به قم از گل اَشکش آب قم شد شور قم نه ایران گرفت نور از او.. با حضورش درونِ بیت النور به چه صحن و چه مرقدی دارد به چه ایوان طلای زیبایی رو به رویش علی علی گویم یادِ ایوانْ طلای مولایی دورِ او پُر زِ عالِم و عابد دورِ او چون ستاره می بارد هر که رفته به صحن آئینه گفته که عطر حیدری دارد نام او فاطمه ست حق دارم شعر خود را سوی نجف بکشم تا بگیرم برات از خانوم باید اینجا دوباره صف بکشم ما همیشه رسیده ایم اینجا تا زِ دختر به مادرش برسیم قم شده شهر عش آل رسول تا به زهرای اطهرش برسیم می رسد کار ما به آنجا که تا دخیل ضریح او باشیم یا که در پای پنجره فولاد یادِ مشهد به گفتگو باشیم ما گدایان دختر موسی ما گدایان دست سلطانیم نه به ذی القعده و صفر، اصلاً کل سال عاشق رضا جانیم از کریمه کرامتی داریم از رئوف عرض حاجتی خواهیم ما از این خواهر و برادر هم اربعین یک زیارتی خواهیم @hosenih قم به حاجات خود رسیده ولی می روم مشهدِ امام رضا تا که امضا کند امام رئوف جان معصومه، برگِ کرببلا .... یک دهه از کرامت و احسان اذنِ دو ماهِ نوکری خواهم دست من را رسان به ماهِ حسین غیر از این حاجتی نمی خواهم ملتمس بر نگاهِ معصومه ملتمس بر نگاهِ سلطانم شاعرم شاعرِ قم و مشهد بی عبا هم براش میخوانم شاعر: @hosenih
زهرای ایرانیِ ما زهرا نشان بانو قربان این بانو و ای قربان آن بانو از پیش تو تا فاطمه انگار راهی نیست وقتی که می‌آیم دَمِ این آستان بانو @hosenih باید ببینی چهره‌ی موسی‌ابن‌جعفر را وقتی صدایت می‌کند معصومه‌جان بانو  معصومه ای یافاطمه فرقی ندارد که در این زمین خاتونی و در آسمان بانو باید نخواهیم از تو کم‌ها را و دنیا را  این کار بهجت هاست در این آستان بانو   جای تعجب نیست اینجا جای مرجع هاست شمعی و هستی جامع ما در جهان بانو یا اینکه عارف یا که علامه است یا فاضل خورده است هرکس که کنارت آب و نان بانو @hosenih یک طور دیگر می‌شود صحن و رواق تو وقتی سلامت می‌کند صاحب زمان : بانو ای عشق مدیون رضا هستیم و معصوعه قربان این آقا و ای قربان آن بانو شاعر: @hosenih
از شهر قم، حوالی صحن مطهرت دارم سلام و عرض ارادت به محضرت بانوی آسمانی قم! خوش به حال من زیرا که هست روی سرم سایه ی سرت عطر بهشت در همه جا موج می زند وقتی نسیم می وزد از سمت معجرت محتاج لطف و مهر کریمانه ی توام بانو! بریز دانه برای کبوترت ای بانوی کریمه! کسی برنگشته است افسرده، دلشکسته و نومید از درت هرکس که دید صحن تو را گفت این حرم دارد نشان ز تربت مخفی مادرت شاعر: @hosenih
پاینده این دیار ز الطاف دلبر است این مُلک خانواده‌ی موسی بن جعفر است سلطان طوس و حضرت معصومه مالکند ایران حیاط صحن دو خواهر برادر است شاعر: @hosenih
(هر دختری که دختر زهرا نمی شود) هرکس که مثل ام ابیها نمی شود در وصف همسری شما گفته اند که هم کفو و هم طراز تو پیدا نمی شود شکر خدا که راهی دریای قم شدیم هر قطره ای که راهی دریا نمی شود باور کنید با همه اوصاف خود بهشت هرگز شبیه صحن تو زیبا نمی شود آرامشی که خلق به دنبال آن روند جز در حریم امن تو معنا نمی شود گفتند زائر تو زائر زهراست آمدیم وقتی زیارت مدینه مهیا نمی شود شاعر: @hosenih
دلم پر میکشد تا شهر قم با شوق بی پایان سلام ای دختر باب الحوائج! کوثرِ ایران سلام ای آنکه اهل دل شبانه روز می گردند شبیه کهکشان دور سرت؛ دلداده و حیران زمین افتاده زیرِ پایت و گلها عطش دارند قدم بردار تا از آسمان نازل شود باران @hosenih حیا از چشم هایت آیه آیه میشود پیدا وقار از قد و بالای تو معلوم است ای جانان شکوه چادرت حسرت به دل کرده ست مریم را خودِ قدّیسه ای! ای نور چشم حضرت سلطان تو جانِ جانِ جانان و هوادارِ رضاجانی(ع) تویی زهرایِ ثانی، با نشان، با گنبد و ایوان @hosenih به عشق روز میلاد تو خورشید آمده تا که شود ایوانِ زیبایِ حریمت آینه بندان شدی معصومه(س)و باب الرضا(ع) میخوانمت بانو همان بابی که مرهم میدهد بر دردِ بی درمان کریمه هستی و موسی بن جعفر(ع) دوستت دارد منِ بی آبرو هم دوستت دارم به این قرآن! شاعر: @hosenih
برای بانیان وضع موجود بانیان وضع موجودیم ما تا هزار و چارصد بودیم ما هرکجا چرخی است، ما چرخانده‌ایم هرکجا قفلی است، بگشودیم ما سفره‌ی مردم اگر کوچک شده است سفره‌ای پُرچرب و پُرسودیم ما در صف طولانی مرغ و خروس کِی دچار نقص و کمبودیم ما @hosenih از برای حلّ و فصل مشکلات تا بخواهی گریه فرمودیم ما معذرت‌خواهی نکردیم از کسی هیچ‌کس را هم نبخشودیم ما گر زمین خوردیم، بهر آبرو سینه‌خیز این راه پیمودیم ما ما ژن خوبیم و چون ژن‌های خوب حامی یک عدّه معدودیم ما قوّه‌ی مجریّه‌ای بی‌اختیار لاجرم خوردیم و آسودیم ما دولت پیر مغان ما بوده‌ایم چون فسیل امّا نفرسودیم ما چارصد درصد گرانی کار ماست چند درصد رو به بهبودیم ما؟ نرخ بیکاری نه تنها کم نشد بر تورّم نیز افزودیم ما هستِ ما و بودِ ما از کدخداست گر نباشد محو و نابودیم ما می‌کنم تَکرار تا روشن شود باعث این کار، ما بودیم، ما بورس مال ماست، مسکن مال ماست خودرو مال ماست؛ مقصودیم ما! گیج و بی‌تدبیر و ناکارآمدیم فحش‌بارانیم و خشنودیم ما در رُکود ما رکورد تازه‌ای است در کشاورزی، خود کودیم ما در مسیر خودکفایی لحظه‌ای دامن خود را نیالودیم ما وقت پاسخگویی اصلاً نیستیم یا گم و گوریم و مفقودیم ما @hosenih صبح جمعه پی به مطلب می‌بریم احتمالاً شنبه‌ها جودیم ما! اینهمه جاسوس! آیا گاندوایم؟ این بلاهت را چه موجودیم ما؟ ما نمی‌بودیم، اوضاع این نبود طالع میمون و مسعودیم ما وعده‌ی صدروزه‌مان شد هشت سال کاش صد روز دگر بودیم ما شعر مشترک: و @hosenih
ای که میگفتی برایم کار نیست زندگی سخت است و ره هموار نیست رای دادن گر چه با اجبار نیست خیز از جا مهلت تکرار نیست رای تو تقدیر ساز کشور است نصرتی بر مردم بی یاور است کوششی در کشوری نوآور است چاره دست دولتی ناچار نیست رای من خاری به چشم دشمن است یک نشان از عزت این میهن است انتخاب بهترین، حق من است حق من بازیچه ی اغیار نیست @hosenih رای دادن کشورم را ضامن است درد بی دردی بلای مُزمِن است بی تفاوت بود هر کس خائن است این وصیت های آن سردار نیست؟ دین حق مانده است بی یار و دفاع معنویت کم شده در اجتماع اعتقاد از جمع ما کرده وداع در حرم ها حرفی از زوار نیست خوب می دانیم وضع اقتصاد از گرانی ها و از فقر و فساد زندگی ها نیست بر وفق مراد غیر از این ها حرف در اخبار نیست بورس افتاده است در چاه ضرر نیست از تولید و از رونق خبر همت صنعتگران شد بی اثر این که دیگر کار استکبار نیست! قیمت ارزاق روز افزون شده قلب مرغ از این گرانی خون شده لیلی از این نرخ ها مجنون شده ای جناب این وضع این بازار نیست ای بردار نرخ اعلامی چه شد؟ اقتصاد ناب اسلامی چه شد؟ آن گلابی های برجامی چه شد؟ خانه ی دولت که میدان بار نیست در حکایات دل رنجور ما بشنو ای جان قصه ی مشهور ما ظاهرا در خدمت جمهور ما یکی جنابی هست که انگار نیست ای که در رقص و غزلخوانی شدی! حامی آقای روحانی شدی! حال که گرم پشیمانی شدی توبه ات تنها به استغفار نیست خب! خدا را شکر در این روزگار دختر ما بر دوچرخه شد سوار کاش فکری هم شود بر کار و بار تا نگوید کارفرما کار نیست هر دل عاشق برای ازدواج مسکنی زیبنده دارد احتیاج درد این عشاق کی گردد علاج چاره این کار در گفتار نیست تیم استقلال! تیم پرسپولیس! تیم والیبال و کشتی و تنیس کاپ اخلاق است دست یک رئیس جز رئیسی رای ورزشکار نیست @hosenih آنچه در این جمع زیبا مطرح است خواهش ما انتخاب اصلح است رای ما در حکم تیر اسلحه است تیرهایی که کم از رگبار نیست مرد باش ای آنکه کاری دست توست درد مردم را دوا کن در نُخست گام خود بردار در کار درست حاصلی در غیر این رفتار نیست امر به معروف کار آمر است باطن ما در سخن ها ظاهر است این معانی اعتقاد شاعر است ورنه شاعر اینقدر بیکار نیست شاعر: حجت الاسلام @hosenih
لطف تاریخ ها به تکرار است به مرور هزاره های قدیم به نگاه و تجاربی که جدید نه به شکلی که مانده در تقویم مثلا فرض کن زمان علی ست با خودت فکر کن که بی طرفی عاقبت انتخاب خواهی کرد یا که از اصل می شوی آباد یا در آخر خراب خواهی کرد مرز صفّین مثل مو شده است... در همین گیر و دار می بینی همه جای جهان پر از سَلَفی ست و تو ماندی در این میان که دلت آن طرف رفته یا که این طرفی ست؟! راستی نهروان همین بغل است! @hosenih شک و تردید می کند کاری که فقط توبه از گناه کنی دیگران راه را بیابند و بنشینی فقط نگاه کنی کربلا، با من و تو شکل گرفت یک نفر می شود حبیب و دو بار جان فدا می کند امامش را یک نفر حُجر می شود که دو بار قبر او رو کند مرامش را شیعه یعنی ؛ تو هم دومرتبه باش بار دوم برای من چیزی ست قدر پوسیدن و نپوسیدن یا پس از قرن ها فنا شدن و یا که چون چشمه گرم جوشیدن حکمیت نرفته وا ندهیم گم شده م بین دست و پا زدنم وسط زرق و برق عاریه ای بین جهلم رسوب کردم و برد شام را خلسه ی معاویه ای حیله ی عمروعاص ها کاری است @hosenih به من از من ، شبیه تر شده است این در آیینه مثل من، این من بی تفاوت منی ، که رو به رویم شده مانند شیشه ای نشکن کاری از سنگ بر نمی آید قصه خوانی قدر شدیم و چه سود پند تاریخ یادمان رفته است روزگاری ، دری شکست اما اثر میخ یادمان رفته است لگد روزگار سنگین است حرف آخر؛ هنوز عاشورا احتمال وقوع خواهد داشت وارث کربلا که برگردد قصه از نو شروع خواهد داشت سیصد و سیزده نفر کافی ست شاعر: @hosenih
🚩 یک کلام، ختم کلام ما انتخاب ما، انتقام ما از تو ای وطن دور، اهرمن بر تو ای شهادت سلام ما پشت دشمنانت شکسته باد از قعود ما و قیام ما ایستاده مردن شرافت است منتظر نشستن حرام ما حاج‌قاسمی در درون ماست در اراده‌ی هرکدام ما می‌رسد مگر بوی کربلا از مزار او بر مشام ما با شهادتش، با رشادتش قرعه زد غمش را به نام ما تا به لرزه افتد دل ستم هر سپیده‌دم زیر گام ما مرحبا سرانگشت آبی‌ات ای حماسه‌ی ناتمام ما شاعر: @hosenih
ای یاس سفید، حاج قاسم لبیک معنای امید، حاج قاسم لبیک همراه تو روز رأی‌گیری هستیم سردار شهید حاج قاسم لبیک شاعر: @hosenih
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃«دفاع از نجابت ترک زبانان»🍃 ✔️پاسخ کوبندهٔ حاج به عوام فریبی های اخیر در مناظره... @hosenih
اكنون كه زمان امتحان و يارى ست عطر شهدا در اين حوالى جارى ست "تا كور شود هر آنكه نتواند ديد" رأى من و تو به نام ايران، آرى ست شاعر: @hosenih
پاسداری میکند از باور ما رأی من شک نکن دارد اثر در دین و دنیا رأی من باعثِ ابطالِ باطل! بانیِ «جاءالحق» است میشود تفسیری از «إنا فتحنا» رأی من @hosenih دشمنِ تبعیض هست و هست در حالِ جدال با فساد و فقر، با قانونِ بیجا رأی من عامل هست وقتی اتحاد پس گشایش میرسد از رأی تو تا رأی من با ولایت تا شهادت، با بصیرت می بَرَد اقتدار کشورم را باز بالا رأی من مثل یک رزمنده من هم میشوم هست قطعاً یک نبرد ناب و زیبا رأی من زیر انگشتم امیدِ خائنان له میشود هست قدرتمندتر از کاتیوشا رأی من قدرتِ تخریب آن بیش از هزاران موشک است لرزه می افتد به جانِ دشمنان با رأی من باقیات و صالحات است و حمایت میکند رهبرم را و شهیدان را...خدا را رأی من @hosenih می زند لبخند بر من حاج قاسم مهربان پای صندوق میشود اینگونه امضا رأی من میرسد موعودمان با هست نذرِ حضرتِ ماهِ دل-آرا رأی من! شاعر: @hosenih