هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
به مناسبت #حلول_ماه_رجب
جانم به دلى كه در پناه رجب است
دلباخته و چشم به راه رجب است
ما اهل ولايتيم و عمرى دلمان
مهمان على، صاحبِ ماه رجب است
#سيدمحمد_ميرهاشمى
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
🌷 #حلول_ماه_رجب
🌷 #امام_باقر_ع_ولادت
سائل شدم و لحظۂ نابِ میلاد
چشمم به رخِ حضرتِ باقر(ع) افتاد
عید آمده و ماه رجب رؤیت شد-
امروز در آغوش ِ امام سجاد(ع)!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
🌷فرارسیدن #حلول_ماه_رجب تبریک و تهنیت باد.
از دست زمانه گرچه دلخون هستيم
عمريست كه بر لطف تو مديون هستيم
اى كاش عنايتى كه ما هم گوييم
در زمره "أينَ الرجبيون" هستيم
شاعر: #محمدمهدى_عبداللهى
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
به مناسبت #حلول_ماه_رجب، #اخلاقی_و_اندرز
مجذوب شدن به دارفانی عجب است
غفلت ز بهشت جاودانی عجب است
ماه رجب و این همه فیض و برکات
گرغافل ازاین ماه بمانی عجب است
شاعر: #علی_ساعدی
@dobeity_robaey
به مناسبت #حلول_ماه_رجب
#امام_باقر_ع_ولادت
آسمان بر لبش آورده غزل خوانی را
برده با خود تبِ سرمای زمستانی را
به تماشا بنِشین لحظهٔ عرفانی را
ماه، پوشیده لباسی نو و نورانی را
روز و شب ها شده شیرین و رطب آمده است
عاشقی باب شده؛ ماه رجب آمده است
میشود جام دل از شوقِ نیایش لبریز
نفْس اصلاح شود از برَکاتِ پرهیز
با مناجات شوی پیش خداوند، عزیز
داده پیغام که «أین الرجبیون» برخیز
سرزده روی به درگاه ببَر منتظر است
پای سجاده، شبانگاه و سحر منتظر است
@hosenih
سعی کن ناب شود غمزه و نازَت با عشق
تا مهیّا بشود برگ جوازت با عشق
تا شود زمزمهٔ راز و نیازت با عشق
«یا مَن ارجوه» بخوان بعدِ نمازت با عشق
دل خود را نگذاری که بماند بیمار
شب به شب رنگ و لعابی بده با استغفار
روح خود را بده با عشق و ارادت پرواز
وقت دلدادگی آمد، شده دیدار آغاز
شده مسرور مدینه، شده خرسند حجاز
پنجمین بار خداوند رسانده ست اعجاز
نغمهٔ هلهله از مجلس ِ افلاک رسید
اول ماه رجب هست مصادف با عید
آمد آن عشق که با علم مزیّن شده است
چشم آیات و احادیث چه روشن شده است
قلمش صاحب ادعیهٔ متقن شده است
محض دیدار رُخش نرخ، معیّن شده است
هست همنام پیمبر(ص) شده آیینهٔ ذات
نرخ دیدارِ رُخش هست هزاران صلوات
از پدر نور گرفت و شده شأنش محشر
مادرش فاطمی و غرق حیا سرتاسر
نسَبش هست علی(ع) از پدر و از مادر
نسل او پاک و مطهّر، همگی فوق بشر
میشود خط به خطِ سیرهٔ او درس آموز
می نشیند همه عالم به کنارش یکروز
@hosenih
باید آموخت از انسانیتش ایمان را
از کرمخانهٔ دستش کرم و احسان را
منبرش داده نشان، آدرس قران را
عاشقش با خودش آورده دلی حیران را
تا شود کشتهٔ آن جاذبه طبق معمول
تا فدایش بشود لحظهٔ تدریس اصول
بوسه باران شده آن دست که بخشنده شده
آنکه از سمت خداوند نماینده شده
سائل از لطف؛ همین ثانیه شرمنده شده
محضر حضرت باقر(ع) که شکافنده شده
کاش بشکافد و از سینه بگیرد دل را
کاشکی رد نکُند هدیهٔ ناقابل را!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
چه خوب شد که روی خاک مرده پا گذاشتی
خوش آمدی قدم به روی چشم ما گذاشتی
چه منتّی سر قَدَر، سر قضا گذاشتی
تویی که پای جای پای انبیا گذاشتی
تو را که آفرید حق به خویش گفت آفرین
تو آمدی و خنده شد نصیب زین العابدین
تو آمدی که کامل از کمال تو شود کلام
رسانده جابر از رسول حق به جانبت سلام
نشسته در رگ تو خون نافذ دو تا امام
در این مقام هیچکس نگشت با تو هم مقام
صفا گرفته خانه امامت از حضور تو
تو آمدی مدینه غرق نور شد ز نور تو
@hosenih
تو از تبار فاطمه تو معنی صداقتی
تو از شکوه مرتضی تو وارث شجاعتی
تو از حسینی و حسن تو جلوه امامتی
رجب مرجب از تو شد تو چشمه هدایتی
تویی که مثل نور سمت آینه شتافتی
تویی پیمبری که نیل علم را شکافتی
عزیز زین العابدین هزار جان فدای تو
همه زمینیان و آسمانیان فدای تو
و پیر و کودک و جوان و نوجوان فدای تو
به هر مکان و هر زمان و هر زبان فدای تو
فدای تو که پنجمین چراغ آل احمدی
فدای نام پاک تو که دومین محمدی
@hosenih
نگاه کن که یک به یک همه مسافر توایم
کجا بدون زائری تمام زائر توایم
همه به زیر دِین قال قال باقر توایم
اشاره کن ببین که بنده اوامر توایم
قیام ما قعود ما ز برکت قنوت توست
هزار مطلب نگفته در دل سکوت توست
بنا کنیم عاقبت بقیع ،گنبد طلا
برای تو ضریح و مرقدی شبیه کربلا
که دور آن نشسته اند یک به یک فرشته ها
چه صحنه ای ست صحن تو کنار صحن مجتبی
فدای غربت تو ای نهفته در دل بقیع
فدای غربت تو ای چراغ محفل بقیع
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
آنکه بر چشمان ما پیراهنی گلفام داد
ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد
اشک را از باده ساقی کوثر آفرید
در ضیافت خانهاش هر دیده ای را جام داد
تا که دست موج ها بر دامن ساحل رسد
در دل هر عاشقی دریای ناآرام داد
شام را از گیسوان آل حیدر تیره ساخت
روز را برگرد آن ها جامهی اِحرام داد
هرکسی پیغمبری میکرد در آل علی
همچو ختم الانبیا او را محمد نام داد
مثل خورشیدی که دیروز از همین مشرق دمید
اولین پیغمبری که بعد پیغمبر رسید
@hosenih
نام زیبایش محمد بود و سیمایش علی
قآبی از پیغمبر و تصویر زیبایش علی
خُلق احمد خلق احمد خوی احمد بود و بس
پای تا سر احمد و قد دلارایش علی
نامه مکتوبی از اوصاف جنت روی او
خط و خالش احمد و زلف چلیپای علی
ساحل از پیغامهای او پر از دُّر و صدف
موج الطاف پیمبر بود و دریایش علی
چشم او بسم الله است و خال او چون نقطه اش
خوشنویسی خداوند است و امضایش علی
پلک هایش پرده ی گنجینة الاسرار بود
چشم او قاب رسول و حیدر کرار بود
@hosenih
مثل خورشیدی که روشن میکند اشراق را
می شکافد نورِ علمش سینهی آفاق را
هر ستاره یک شرار از شعله های علم اوست
با رصد قلبم منجم میچشد احراق را
نردبانی تا فلک باید که باشد بنگریم
خاک پایش شکل داده قامت این طاق را
بین گلشن گم شود عطری که هرگل داشته
در صفاتش گم کنم سررشته مصداق را
اشتیاق مهر او ناچیز را خورشید کرد
آسمان بر سر گرفت آن ذره ی مشتاق را
هرکسی یک قطره از او خواست باران می برد
مور از درگاه او تخت سلیمان می برد
@hosenih
قال باقرهای او تحکیم قرآن حکیم
قال باقر های او یعنی صراط المستقیم
آفرینش طفل شش روز است پیش لطف او
چشم او شرحی است بر آیات احسان قدیم
قبل از آنی که بگویی حاجتت را می دهد
نشنود آوای سائل های خودرا این کریم
احتیاجی نیست بر سوسوی شمعی در بقیع
ماه و خورشیدند وقتی که چراغ این حریم
جبرئیل اینجا تمام افتخارش نوکری است
هر ملک ترفیع گیرد می شود اینجا ندیم
بس که بر خاک مزارش ریخت خون از چشم تر
سنگ قبرش را تراشیدند گویا از جگر
@hosenih
شرح جمع عشق را از اشک دامانش بپرس
این حکایت را ز چشمان گلستانش بپرس
هرچه زینب دید او هم دید در دشت بلا
ما رأیت الا جمیلا را زچشمانش بپرس
دانه دانه یاد یاران قطره قطره اشک ریخت
ذکر هرمرثیه از تسبیح مژگانش بپرس
پیکری از شانه شمشیرهاچون زلف شد
مو به مواین قصه از زلف پریشانش بپرس
دشتی از نامحرمان و دختران بی پناه
هتک حرمت را از آن چاک گریبانش بپرس
هرچه میپرسی مپرس از کوچه و بازار شام
یک سحر تا شام ناموس خدا در ازدحام
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حلول_ماه_رجب
رجب چیست؟ نهری میان بهشت
که آخر به بَحرُالنَّجَف میرسد
شاعر: #میلاد_حسنی
@dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعرخوانی مرحوم آیتالله #صافی_گلپایگانی رضوان الله علیه در وصف امام زمان (عج)
#امام_زمان_عج_مناجات
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
#حلول_ماه_رجب
این ز الطاف خدای قادر است
آسمان را ماه رحمت ظاهر است
ماه حق، ماه رجب، ماه عسل
ساغر و مِی دستِ ساقی حاضر است
هر دلی که هست مالامالِ عشق
مستِ صهبای امام باقر است
هر که میگردد هدایت، خاصّه
هادیِ دین را غلام و چاکر است
ماهِ میلاد امیرالمومنین
هر که باشد عبدِ حیدر شاکر است
هر دلی که خالی از حبِ علیست
نامسلمان نه، که اصلاً کافر است
آنکه گوید یاعلی، یافاطمه
ذاکرِ یاعالی و یافاطر است
نیمه ی این مَه بنامِ زینب و...
آخرِ مَه بر حسینش ناظر است
صاحبِ این ماه شاهِ کربلاست
ای خوشا هر کس که او را ذاکر است
حجِ عمره کن رها حاجیِ عشق!
کربلا در انتظار زائر است
سفره ی صوم و صلات از نینواست
حضرت ارباب ما را ناصر است
الغرض، ماهِ عبادات آمده
ماهِ احیاء و مناجات آمده
@hosenih
البشارت البشارت مومنین!
آمده دلبندِ زین العابدین
باقرُ العلمُ النبی دیده گشود
اوست بابای امامانِ مبین
جایگاهِ علم و دانش قلب اوست
علم و دانش را شکافَد بعد از این
دُرّ و گوهر ریزد از لعلِ لبش
دانشش هم عرضِ ختم المرسلین
سینه ی او بحرِ مَوّاجِ علوم
حاصلِ دریای علمش، نشر دین
بُرده ارث از محضرِ اَجدادِ خود
اوست فرزند امیرالمومنین
پورِ زهرا باشد و سبطُ الحسین
قُرَّةُ العَینِ امامُ الساجدین
خُلق و خویش، خُلق و خوی احمدی
محضرِ نورانی اَش، خلدِ برین
اوست از نسلِ شهید کربلا
اوست بابای امامُ الصادقین
کربلا در کربلا چشمانِ او
یادگارِ مقتلِ اهلِ یقین
مقدمش منزل به منزل شرحِ عشق
از ولادت تا شهادت بی قرین
هیچکس مانند او مقتل ندید
کشته های بی کفن، نقشِ زمین
خاطراتش جمله از گودال شد
دید جسمِ جدّ او پامال شد
@hosenih
از حرم تا قتلگه اسرار دید
چشم او اسرار را بسیار دید
از اَوانِ کودکی تا عمر داشت
خویش را در صحنه ی پیکار دید
آنچه در مقتل نظاره کرده بود
در شئونِ زندگی، در کار دید
در میان درس و بحث و کشت و کار
روضه ها با دیده ی خونبار دید
اشکِ او آغشته با خونِ گلوست
نینوا را در مِنا تکرار دید
عمه های خویش را گه در حرم
گاه زندان، گه سرِ بازار دید
آلِ زهرا را ز کوفه تا به شام
در اسارت همرهِ کفار دید
اهلبیتِ مصطفی را ای دریغ...
در میان مجلسِ اغیار دید
در خرابه آن سه ساله عمه را
از غمِ بابا به حالِ زار دید
جسمِ هفتاد و دو گل را بر زمین
بی سر افتاده در آن گلزار دید
هیجده سر بر فرازِ نیزه ها
تا چهل منزل به شامِ تار دید
داشت در دل از فرج، نور امید
آن غریب و آن اسیر و آن شهید
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#لیلة_الرغائب
#حضرت_رقیه_س_شهادت
ما را خریدی و جز خیرت عطا نکردی
عمریست خوب و بد را از هم سوا نکردی
صدبار دیده ای که با دیگران نشستیم
تو سفرهء خودت را از ما جدا نکردی
گفتند افتضاح است پرونده ای که دارم
از بس بزرگواری، تو اعتنا نکردی
@hosenih
بی آبروتر از من در بین جمعیت نیست
هرجا خجالتم را دیدی صدا نکردی
نگذاشتی گناه من را کسی بفهمد
گفتی بیا دوباره...خیلی خطا نکردی
خوابم نبرده از بس شوق وصال دارم
چون روسیاهی ام را هی برملا نکردی
در لیله الرغائب، گفتم به یار غائب
خوردم زمین خدایی هرجا دعا نکردی
باد صبا به حیدر پیغام میفرستم؛
درد زیارتم را از چه دوا نکردی
چونکه قدیم الاحسان ذکر حسین زهراست
گفتم مرا ببخشید، چون و چرا نکردی
والله که رقیه دست مرا گرفته
خالی است دستم اما آنرا رها نکردی
*
بابا مگر نگفتم وقتی بیا که خوبم
چیزی ندارم اینجا فکر مرا نکردی؟!
از بسکه تشنه بودی بر نیزه سنگ خوردی
کم با سری شکسته، حاجت، روا نکردی
@hosenih
در چهره ای پر از خون! یک بوسه سهم من نیست
چشمی دگر ندارم بابا حنا نکردی؟!
بالانشین! خرابه جای سر شما نیست
از چه برای این سر، تن، دست و پا نکردی
کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم!
حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی
#رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
#قبرستان_بقیع
#لیلة_الرغائب
ما را شـده به نام مسافـر ، حسـاب کن
جامانده ایم گرچه ، تو زائر حساب کن
ما را "به جـان مـادر" اگـر هـم نداشتید
حتّی کمـی تعلّـق ِ خاطـر ، حسـاب کن
@hosenih
دور و بــر بقــیع ، بـه مـا لانـه ای بـده
ما را کبـوتـران ِ مـُجـاور حـسـاب کـن
این شـور و اشتیاق فقیـران خویش را
بـا لـطـف و بـا مـحّبت وافــر حساب کن
کاری اگر که بود ، عزیز دل حسین ...
روی غـرور ِ اهـل ِ عـشایـر حساب کن
این نوکران ِ سـاده دل و پا رکاب را ...
با مِهر خویـش جزء مـَفاخر حـساب کن
« فکر بقیع » و عزت و آزادی توأیم ....
پس روی خاک سرخ جزائر ، حساب کن
یا رب اگر چه شیعه ی قابل نبوده ایم ...
ما را غـلام "حضـرت باقـر" قبـول کن
@hosenih
ماه رجب رسیده و ما را به لطف ، از ...
بخشیدگانِ شامِ رغائب حساب کن
آمـد کنار تـربـت ِ جـَدّش حسین و مـُرد
ما را شریـک روضه ی جابر ، حساب کن
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
نور؛ وقتی، اولِ ماهِ رجب، سر میزند
عاشق انگاری، به سویِ دلبرش، پر میزند
ملتمس؛ امید دارد، حسرتش، بیهوده نیست
خانهی خورشید را، تا صبح، گر، در میزند
@hosenih
عشق، یعنی: عاشقی فارغ زِ غوغای جهان،
رویِ لوحِ سینهاش، نقشی زِ دلبر میزند
تا ببنید رویِ صاحبخانه را، امیدوار،
میزند در را ...، نشد وا، بارِ دیگر میزند
"یا من ارجوهُ لکلِ خیر" گفتم، بعد از آن،
دیدم از شرقِ دلم، خیری عیان، سر میزند
@hosenih
دل سپردم بر نگاهش، نیک میآید جواب،
هرچه دارد این گدا، فالِ مکرر میزند
ایها الباقر ! اَلا ای پنجمین نور ِخدا !
قلبِ من، با عشقِ تو، تا روزِ آخر، میزند
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_باقر_ع_مدح
علم همه یک قطره ز دریای کمالش
دیوانه شود عقل به توصیف جمالش
شاعر: استاد #غلامرضا_سازگار
@dobeity_robaey
#امام_زمان_عج_مناجات
#لیلة_الرغائب
وابسته شد بر تو، طفیلِ آرزوهایم
جاری به سمت توست سیل آرزوهایم
عمرم به پایان میرود در آتش حسرت
در دوزخ عصیان و ویل آرزوهایم
@hosenih
از من گمانم دلخوری! چون دائماً دارد
تأخیر می افتد به نِیْل آرزوهایم
جانِ منِ بی آبرو اصلاً بگو آیا؟!...
آیا به میل توست میلِ آرزوهایم؟!
جمعه، سه شنبه ها قطار انتظار تو
رد میشود از رویِ ریل آرزوهایم
@hosenih
مشتاق دیدار توأم ای ماهِ پشت ابر
با تو گره خوده ست خیل آرزوهایم
بی شک خدا هم «نه» نمیگوید؛ اگر باشد-
تأیید و امضای تو ذیل آرزوهایم!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
✅ حلول ماه رجب :
#حلول_ماه_رجب
#مناجات_با_خدا
#حدیث_نفس
✅ شب لیلة الرغائب:
#لیلة_الرغائب
#مناجات_با_خدا
#حدیث_نفس
✅ اول رجب :
#امام_باقر_ع_مدح
#امام_باقر_ع_ولادت
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
تمام اهل نظر بر تو التجا بکنند
به نام پاک نقی خاک را طلا بکنند
هنوز بردن نامت کمال بیادبی است
به لفظ "حضرت آقا" تو را صدا بکنند
@hosenih
فرشتهها همه هنگام سجده حیرانند
که رو به قبله و یا رو به سامرا بکنند
چقدر روی دلت زخم کهنه بسیار است
به زهر زخم دلت را چرا دوا بکنند
دوباره یک دو نفر را به کربلا بفرست
که زیر قبه برایت کمی دعا بکنند
@hosenih
خدا کند که شبانه تو را دگر نبرند
ز نام مادرتان لااقل حیا بکنند
خدا کند که غریبانه دست و پا نزنی
ملائک از پرشان فرش دست و پا بکنند
دوباره از لب خشکت سلام میریزد
همینکه روی تو رو سوی کربلا بکنند...
@hosenih
سلام بر بدنی که سه روز بعد آن را
ز دست نیزه گرفته که بوریا بکنند...
شاعر: حجت الاسلام #محسن_حنیفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
امامی که از انوارش قیامت میشود معنا
اگر هادیست از اسمش هدایت میشود معنا
صبوری جلوه میگیرد اگر یک گوشه بنشیند
اگر برخیزد از جایش شجاعت میشود معنا
@hosenih
عرق از روی پیشانیش اگر بر روی آب افتد
از آن یک قطره دریای طهارت میشود معنا
کسی که حلقهی وصل محمد با محمد شد
علی هم گر شود با او رسالت میشود معنا
علیِّ چارمین وقتی که خود جد محمد شد
برای شیعهاش قطعا ولایت میشود معنا
علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار
امامت در امامت در امامت میشود معنا
نه اینکه کور بینا گردد و از جا به پا خیزد
فقط با بردن نامش شفاعت میشود معنا
برای جامعه از یک فراز «جامعه» بیشک؛
دیانت میشود پیدا، سیاست میشود معنا
علیِّ دیگری هم برده شد در بزم«مِی» این بار؛
به سامرّا به جای شام غربت میشود معنا
@hosenih
گریز روضه دارد میرود در بزم «مِی» وقتی؛
میان تشت، خورشید قیامت میشود معنا
حسابش را بکن مستی بگیرد چوب در دستی
دراین حالت برای ضربه سرعت میشود معنا
دوچندان میشود در حالت مستی توان فرد
بدین ترتیب دربرخورد شدت میشود معنا
وَ دربرخوردها یک روز هم آیینه بر در خورد
شکستن بعد از آن برخورد راحت میشود معنا
@hosenih
یکی از دست،آن یک از در و آن دیگر از دیوار
فقط سیلی براین صورت سه صورت میشود معنا
شاعر: #مهدی_رحیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
باز هم آیه بخوان راه به ما یاد بده
راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده
عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده
وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده
بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو
جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو
@hosenih
کاش نوری سوی قلبم برسد، محتاجم
آخر سال، گره باز شود... محتاجم
نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم
من به الطاف شما تا به ابد محتاجم
تا که چرخید زبانم همه اش مدح تو شد
خواستم روضه بخوانم همه اش مدح تو شد
راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است
دور از خانه غریبانه اسیری سخت است
این همه جام بلا را بپذیری سخت است
یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است
آب بستند به صحن و حرم جدت آه
سال ها سوختی از داغ اباعبدالله
رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود
این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود
حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود
جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود
کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی
مطمئنم که به یاد دل زینب بودی
حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت
طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت
خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت
آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت
این زنا زاده چرا حمله به یوسف کرده؟!
به چه رویی به شما باده تعارف کرده؟!
@hosenih
خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست
خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست
خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست
خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست
تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست
خیزران زود به دندان ثنایاش نشست
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
نام تو را در دفتر خاتم نوشتند
هادی نسل حضرت آدم نوشتند
ما راه و رسم نوكری را برگزيديم
چون كه شما را رهبر عالم نوشتند
يک قطره از مدح تو را كه ثبت كردند
ديدند بالاتر ز صدها، يم نوشتند
هر كس كه از نام شما يکبار دم زد
نام ورا مداح عيسی دم نوشتند
جزو ارادتمندهای روضهی تو
شكر خدا كه نام ما را هم نوشتند
خوشبخت آنهايند كه مست تو هستند
بدبخت آنهايی كه از تو كم نوشتند
از داغ مظلوميتت آقای عالم
چشمان ما را چشمهی زمزم نوشتند
نام تو را پروردگارت گفته هادی
چون در كرامت مثل بابايت جوادی
@hosenih
قطعاً مسيحا هم به فرمان تو باشد
پای كلاس درس عرفان تو باشد
ذكر دعای جامعه زيباست اما
زيباترش اينكه در ايوان تو باشد
پای دعای جامعه میخواهم آقا
ابواب ايمان وا به امان تو باشد
با يک نگاهت صاحب ملک زمين است
آنكس كه يک لحظه پريشان تو باشد
وقتی محالّ معرفت الله هستی
بايد همهعالم سر خوان تو باشد
حتی مسيحیها ارادت بر تو دارند
اين هم ز الطاف فراوان تو باشد
آقا سلاطين جهان را بنده كردی
با يک نگاهت بردگان را زنده كردی
@hosenih
شكر خدا يک عمر دستم را گرفتی
درس كرامت از خود بابا گرفتی
اينكه دو عالم روضهخوان غربت توست
ارثیست كه از غربت مولا گرفتی
با يک دمت ارض و سما را زنده كردی
تو گوی سبقت از دم عيسا گرفتی
ياد رقيه كردهای آن لحظهای كه
در اوج غربت در خرابه جا گرفتی
وقتی تو را بردند در خان الصعاليک
روضه برای زينب كبری گرفتی
در زير پايت آسمان از جاش پاشد
از بركت تو سامرا عرش خدا شد
@hosenih
نامت علی بود و غريبی را چشيدی
بار غم و غربت به دوش خود كشيدی
صحن و سرای خاكیات اين را به من گفت
بعد از شهادت هم تو روز خوش نديدی
آقا شنيدم روضهخوان ياس بودی
با روضههای مادرت زهرا خميدی؟
ابنالرضايی كه علی بودهست نامت
در كوچهها آيا تو هم طعنه شنيدی؟
آيا درِ باغ تو را آتش كشيدند؟
آيا تو هم از دست اين مردم بريدی؟
آيا طناب افتاد دور گردن تو؟
قطعا در آتش همسر خود را نديدی
با اينكه تو جان دادهای از ظلم و كينه
اما امان از روضهی شهر مدينه
@hosenih
آتش به روی ياس و نيلوفر كشيدند
شعله به باغ سبز پيغمبر كشيدند
در جنت الاعلی پيمبر روضهخوان شد
وقتی قباله از كف مادر كشيدند
قلب تمام عرشيان شد پاره پاره
شمشيرها را تا كه بر حيدر كشيدند
ديگر ملائک لانهها را ترک كردند
از بعد زهرا از مدينه پر كشيدند
چندی گذشت و در دل گودال خونين
بر روی عشق فاطمه خنجر كشيدند
وقتی سر بابا به روی نيزهها رفت
از دختران بیپدر معجر كشيدند
بابا ز روی نيزه صدها مست میديد
بر صورت اطفال جای دست میديد
شاعر: #مهدی_نظری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
هر روز هفته با نگاهت عالمی دارم
وقتی که هستی در کنارم چه غمی دارم؟
راحت بگویم، من بدون عشق میمیرم
من زندهام تا لحظهای که همدمی دارم
حرف دلم را به کسی جز تو نمیگویم
وقتی به خوبی تو آقا محرمی دارم
در سایهی هر بیرقی سینه نخواهم زد
وقتی که مانند تو صاحبپرچمی دارم
در دست دارم ریشههایی از عبایت را
شکر خدا حبلالمتین محکمی دارم
هر جا که پای تو وسط باشد بدون شک
از غربتت باران اشک نمنمی دارم
نامت تب مرثیه را میآورد با خود
هر چهارشنبه در دل خود ماتمی دارم
در بند چشمان تو بودن اوج آزادیست
نقش در و دیوار دل لبیک یا هادیست
@hosenih
با اشک شوق اما به رنگی شاد میسازم
یک ماذنه به قامت شمشاد میسازم
گلدستههایی باصفا، زیباتر از زیبا
جای همان گلدسته که افتاد میسازم
ابنالرضایی و همه عالم دخیل تو
پس در حریمت پنجرهفولاد میسازم
باید که سامرا خودش مشهد شود روزی
صحنی شبیه صحن گوهرشاد میسازم
در کنج سقاخانهات یک کاسهی زرین
با این النگوها که مادر داد میسازم
"دارالولایه" و دو تا "ایوان مقصوره"
جایی برای حلقهی زهاد میسازم
دستور کار بعدیام دارالشفای توست
با زائرانت مرکز امداد میسازم
با شوق احداث حریم مادرت آقا
از کارگرهای حرم استاد میسازم
روی مدافعان حساب ویژهای وا کن
پس لشگری از مالک و مقداد میسازم...
...میآیم و یک روز خاک سامرایت را
از چنگ هر بیگانهای ازاد میسازم
تو رو به پاییزی و من هم رو به پاییزم
دارم به پای روضههایت اشک میریزم
@hosenih
دست خودم که نیست غربت را نمیفهمم
یک ذره از دریای محنت را نمیفهمم
هرچه تأمل میکنم در روضهها با خود
باور کن این درد و مصیبت را نمیفهمم
دائم خلاف انچه را گفتی عمل کردند
قصد و غرضها از لجاجت را نمیفهمم
اصلا خودت تعریف کن از نیت ابلیس
وقتی دلیل هتک حرمت را نمیفهمم
نیمهشب ویرانهها را تجربه کردم
اما به جان تو حقارت را نمیفهمم
جام شراب آوردهاند اقا برای تو
بهتر که من اینگونه دعوت را نمیفهمم
این بهت روضه مانع از درک مراثی شد
شکر خدا اوج جسارت را نمیفهمم
آخر تو را هم از میان برداشتند آقا
من هرچه باشد اصل مطلب را که میفهمم
با اینکه من سربسته هم گفتم ولی قطعا
با پنبه دارد روضهات سر میبرد از من
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
راهم بده راهی عرش اعظمت باشم
در من بِدَم، خوب است مدیون دمت باشم
از کل قرآن فیض "کلب باسط" کافیست
تاراه را پیدا کنم تا آدمت باشم
@hosenih
بد را بخر با خوب ها! بد نیز دل دارد
شاید که من هم بین جنس درهمت باشم
هرچند خیلی ها نمی آیند سامرا
کاری بکن من جزو زوار کمت باشم
از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم
باید همیشه خاکسار مقدمت باشم
آموزگار جامعه دستم به دامانت!
اذنی بده تا سوگوار ماتمت باشم
ای منتهای حلم ای رکن بلاد ما
یا حضرت هادی سلام الله علیک آقا
در پادگانی غصه تبعید را داری
اندازه یک عمر درد بی دوا داری
سربازها خیلی به تو بی حرمتی کردند
قدی خم و چشمی تر از آن طعنه ها داری
قبر خودت را دیدی و آرام باریدی
آقای خوبم غربتی بی انتها داری
وقتی به تو ظرف شرابی را تعارف کرد
معلوم شد که دشمنانی بی حیا داری
خیلی به یاد عمه زینب سوختی آنجا
خیلی به دل زخم عمیق از کربلا داری
شکرخدا چشمی به ناموست نیوفتاده
شکرخدا اهل و عیالی درخفا داری
شکرخدا غارت نمیشد پیکرت هرگز
عمامه داری پیرهن داری عبا داری
@hosenih
نه هیچ کس نیزه به پهلویت فرو کرده
نه با تن زخمی ته گودال جا داری
نه بی کفن ماندی نه عریان بین صحرایی
نه کار با کهنه حصیر روستا داری..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست
ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست
وقتی میان سجده به معراج می پَری
پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست
حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد
عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست
@hosenih
در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست
طعم زیارت سحرت جور دیگری ست
هادی ترین چراغ هدایت کلام توست.
نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست
این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است
محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست
درندگان کنار تو آرام می شوند
بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست
ارباب های ما همگی با سخاوتند
امّا عنایت پدرت جور دیگری ست
کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن
حال گدای پُشت درت جور دیگری ست
زهری رسید و شمع وجود تو آب شد
سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست
دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون
خون لخته های دور و برت جور دیگری ست
او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را...
آه دمادم پسرت جور دیگری ست
شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد
شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد
شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد
شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد
پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است
آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد
@hosenih
تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا
بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد
شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود
شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد
عمامه و عبای تو سهم عدو نشد
با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
نمی دیدند غیر از التهاب و اضطراب آنجا
در یک خانه وا شد بارِ دیگر با شتاب آنجا
امام شیعه را با دستهای بسته می بردند
دوباره باز شد در کوچه ها پای طناب آنجا
کجا خانِ صَعالیک است شأن حضرت هادی
از این غم شد دل صدیقه کبری کباب آنجا
@hosenih
به هر صورت امام شیعه را تحقیر میکردند
تعارف شد به جان شیعیان جامشراب آنجا
علی الظاهر دوشنبه زهر جانش را گرفت اما
لبش تر شد خدا را شکر با یک جرعه آب آنجا
امام عسکری آمد نمازی خواند و دفنش کرد
تن او را سه روز و شب نسوزاند آفتاب آنجا
اگرچه زهر جانسوز است اما لااقل دیگر
محاسن را نکرد از خون پیشانی خضاب آنجا
@hosenih
نشد بی حرمتی هرگز به اهل خانه بعد از او
نشد توهین به فرزند و زن و ناموس باب آنجا
خدا را شکر بین این همه آدم نبود ای دل
یکی مثل علی اصغر یکی مثل رباب آنجا
.
.
.
«جوان حضرت هادی به بالینش رسید اینجا
جوانش دست و پا زد سید اهل شباب آنجا»
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
مشیتِ ازلی هر چه را اراده کند
به حکمِ نافذِ خود، حکمتش پیاده کند
اگر بناست که غیبت به قرنها برسد
و هجرِ ما به همه شیعیان ما برسد
ز قبلِ غیبتِ مهدی، فراق لازم بود
و این فراق به شهر عراق لازم بود
@hosenih
برای آنکه شود شیعه زود آماده...
که بهر دوره ی غیبت نبود آماده...
دگر میانِ اَعاظم شروع شد غیبت
ز عصرِ موسیِ کاظم شروع شد غیبت
سپس امامِ دگر از وطن عزیمت کرد
که از مدینه رضا، سوی طوس هجرت کرد
پس از جوادالائمه چو نوبت من شد
برای من پِیِ تبعیدِ سخت، دشمن شد
من از حضور و ظهورِ عیان، شدم محروم
دگر ز رابطه با شیعیان، شدم محروم
مرا ز شهر مدینه به سامرا بردند
به شهر سامره با چند ماجرا بردند
به شهر سامره اَم، "سُرّ مَن رَآ" که نبود
به پادگان! نظامی چه دردها که نبود
مرا به گوشه ی آن پادگان که جا دادند
نگاهبانِ بسی بی حیا بما دادند
گهی بدونِ اجازه به خانه می آمد
گهی ز بامِ حریمم شبانه می آمد
مرا سوی متوکل، وفور میبردند
گهی به بزمِ شرابش به زور میبردند
در آن شبی که مرا میکشید، در یادم
به فکرِ بزم شرابِ یزید افتادم
بیاد غربتِ آن عمه های مظلومه
بیاد عمه سکینه که بود مغمومه
سرِ پدر چو به طشت طلا زیارت کرد
به طعنه دشمنِ شامی به او جسارت کرد
نه آلِ عصمتِ حق را عزیز میخواندند
که جمله فاطمیون را کنیز میخواندند
در آن میانه بسی ازدحام شد در شام
حریمِ فاطمه بی احترام شد در شام
@hosenih
چو رَاسِ جدّ غریبم کمی تلاوت کرد
یزید بر لب و دندان او جسارت کرد
از این جسارتِ دشمن، قسم به تبعیدم
تمام عمر بیاد حسین گرییدم
قسم به اشکِ ترِ منتقم که می آید
بخواه آن سحرِ منتقم که می آید
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e