eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
قبله‌ام روىِ تو و خانه ى تو جاىِ من است ياحسين وِردِ زبانِ منو لب‌های من است @hosenih مُرده آرند به هر مجلسِ تو ، زنده شَوَد محفلِ روضه ى تو وادىِ سيناىِ من است كودكى بيش نبودم ، به تو وابَسته شُدَم اين هَم از مَرحَمَتِ مادرِ مولاىِ من است هَر زَبانى كه"سه"بار عَرضِ سلامَت گويد بارِ سِوّم نَشُده اَشك به سيماىِ من است @hosenih همه ى دِلخوشىِ من به تو و مادرِ توست گريه كردن به شُما لَذّتِ دُنياىِ من است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با روضه‌ی دمادم تو گریه می‌کنم ای با مرام با دم تو گریه می‌کنم هر بار من به ماتم تو گریه کرده‌ام این بار هم به ماتم تو گریه می‌کنم @hosenih با زخم‌های پیکر تو ضجه می‌زنم با گیسوان درهم تو گریه می‌کنم مصداق کلُ یوم...، تمامیّ سال را با قصه‌ی محرم تو گریه می‌کنم با مخزن‌البکاء و ابی‌مخنف و لهوف با مقتل مقرّم تو گریه می‌کنم با دعبل و فرزدق و حسّان و محتشم با نخل‌های میثم تو گریه می‌کنم بر عابس و زهیر و بریر و حبیب و حر بر عون و جون و ادهم تو گریه می‌کنم مثل غم تو قافیه‌ام تازه مانده است هر روز بر تو و غم تو گریه می‌کنم ای پرچم تو سرخ‌ترین سرخ روزگار هر شب به رنگ پرچم تو گریه می‌کنم @hosenih یک بیت روضه... تا به حرم حمله‌ور شدند بر اشک‌های نم‌نم تو گریه می‌کنم در زیر تیغ شمر به گودال قتلگاه بر غربت مسلَّمِ تو گریه می‌کنم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر آنچه غیر غمت را کنار باید زد شبانه روز دم از زلف یار باید زد هر آنچه هست به راه تو خرج باید کرد تمام نیروی خود را به کار باید زد @hosenih تنی که خرج نشد را به گور باید برد سری که خرج نشد را به دار باید زد برای آنکه به ما غمزه ای نشان بدهی درِ سرای تو را چند بار باید زد؟ بنا نبود که عاشقی کنی محل ندهی ز کم محلی معشوق زار باید زد جبین شکستن ما التیام زخم دل است که سر به خاک تو بی اختیار باید زد برای مثل تویی آبشار باید شد ز گریه طعنه به ابر بهار باید زد ببند حلقۀ قلادۀ مرا به درت به پای عبد فراری حصار باید زد سر مرا بستان و پر مرا برسان که سر بریده پر از این دیار باید زد مبند راه مرا با مژه که میمیرم که گفته بر روی ما ذوالفقار باید زد @hosenih من آخرش همه را میکِشم به سوی حرم که عشق را سر هر کوچه جار باید زد ** مخواه ز آتشت آرام باشم ای تشنه به یاد حنجر خشکت هوار بايد زد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در با نگاهی راحتم کن از بلایا زودتر دور کن قلب مرا از حبّ دنیا زودتر یا غیاث المستغیثین کار دستم داده نفْس غرقِ عصیانم بگو می بخشی آیا زودتر؟! @hosenih داشتم شرم از تو و لطفت اگر دیر آمدم پس ببخش این بندهٔ بی آبِرو را زودتر هر چه دور افتادم از تو؛ شد گناهانم زیاد هر زمان دیر آمدم افتادم از پا زودتر سهل انگارم! خودم میدانم اما سالهاست برده ام نام تو را در هر تقاضا زودتر لطف کن یا قاضی الحاجات حال خوش ببخش این مریض ِ معصیت را کن مداوا زودتر موج اقیانوس غفلت می بَرَد با خود مرا رفته ام از دست! کاری کن خدایا زودتر خوب شد العفو هایم شد مزین بالحسین(ع) توبه هایم می‌رود اینگونه بالا زودتر @hosenih خوشبحال هر که با «هَب لي کمال الإنقطاع» میزند مثل شهیدان دل به دریا زودتر مثل آن آقا که مشتاقانه بینِ قتلگاه داشت پیراهن؛ سرش را داد اما زودتر! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نزدیک است از ذکر لبت بزن ولی شعر بگو از تاب و تبت بزن ولی شعر بگو درباره ی صاحب الزمان(عج) ، ای شاعر از نان شبت بزن ولی شعر بگو شاعر: @dobeity_robaey
نزدیک است ما گرم نماز با دلی آسوده او خفته به خاکِ جبهه خون‌آلوده ما منتظر امام غایب هستیم او منتظر امام قائم بوده شاعر: حجت‌الاسلام @dobeity_robaey
تقدیم به پیشگاه نورانی حضرت لیلا سَلامُ الله علیها نَسَبِ تو زِ آل‌هاشم بود آل نور و گل و عقیق و گلاب پُر زِ انوار ناب گردیدی آمدی تا به خانه ی مهتاب قلب تو پر شد از شمیم بهشت تاشدی یارو هم‌کلام حسین عرشِ حق را ستاره‌باران کرد نام تو در کنار نام حسین @hosenih ای عروس مطهر حیدر نور چشمان حضرت مادر آسمان را به وجد آوردی تا شدی مادر علی‌اکبر همسر خوب و باوفای حسین گفته بودی منم فدای حسین هدیه داده خدا توسط تو علیِ دیگری برای حسین ای که ماه‌ منیر آوردی پسری بی‌نظیر آوردی با دعاهای سیدالشهدا مرحبا بر تو شیر آوردی مهربانی و ام لیلایی فخرت این بس، عروسِ زهرائی آسمان را پُر از اذان کرده پسرت ، با دَم مسیحایی ای ملائک همه غزلخوانت ماهمه ، نوکر علی جانت ای ز نسل مُطَهَّرُ الاَرحام پروراندی نبی به دامانت @hosenih وقتی عمامه بر سرش پیچید همه گفتند مصطفی شده‌است وقت پرپر شدن ولی دیدند در عبای حسین جا شده‌است غرق خون تاکه گشت دلبندت لحظه‌های شکسته بالی بود زینب این‌جا به جات مادر شد جای تو کربلا چه خالی بود ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما گرفتار آفريده شديم عاشق ِيار آفريده شديم خاک ما را ز باده گِل کردن مست دیدار آفريده شديم به اميدى که ذبح مان بکنند نذر دلدار آفريده شديم نسل در نسل عاشقت هستيم آبرو دار آفريده شديم چون که آخر تو ميخرى ما را سرِ بازار آفريده شديم لذتى دارد اين اسير شدن پاىِ اين خانواده پير شدن @hosenih روزگاريست در تمنائيم مثل قطره ميان دريايیم پسرِ ارشد امام حسين ما همه نوکرِ تو آقايیم هر کجا بوى زلف تو آيد سر گرفته به دست مى آییم کاش مادر بزرگ تو بود همه امشب به ياد زهرایيم بى جهت نيست عاشقت شده ايم بى جهت نيست مست و شيدايیم در ميان عروس هاى على ما گرفتار ام ليلايیم ريشه دارد کسى که نوکر توست مادر ما کنيز مادر توست @hosenih خوش بحالِ دلی که ساغر شد گریه ها کرد تا مطهر شد هرکسی دید ابروانِ تو زائر صورت پیمبر شد راه می رفتی و به دنبالت دلِ سادات تنگ مادر شد همه گفتند پنج تن یک جا رویِ دستِ حسین اکبر شد دست پروردۀ امام حسن چه کسی نا امید از این در شد نمکِ سفرۀ علی خوردی طرز جنگیدنت چو حیدر شد با تو شش گوشه شد ضریح حسین چون مقامِ تو فوقِ باور شد ما همیشه حرم که آمده ایم قبل از ارباب بر تو رو زده ایم @hosenih از پسرها جگر درست شده از جگرها پسر درست شده چقَدَر باغبان خميده تا پيش چشمش ثمر درست شده وقت نقاشىِ سرِ زلفت شاهکار هنر درست شده قد کشيدى و زير سايۀ تو بهر عمه سپر درست شده وقت جان دادنِ جوان انگار دردها در کمر درست شده با تماشاى دست و پا زدنت قتلگاه پدر درست شده بهر يک پيرِ مرد ِخورده زمين چقدر درد سر درست شده از علىِ حسين بر دستش صد و ده تا پسر درست شده زود عباس با عبا آمد کار بدست قمر درست شده عمه مضطرب شده زجا بر خيز حرف معجر شده ز جا برخيز @hosenih خواستم تا بغل کنم بدنت ريخت از لاى پنجه ها تنت آبرويم ميان لشگر رفت از جگر لحظۀ صدا زدنت يوسفم گير گرگ افتادى پنجه پنجه شدست پيرهنت جگرم ريخته به هم چه کنم با تماشاى دست و پا زدنت چه کنم تا کمى نفس بکشى چه کنم وا شود کمی دهنت از لبت خون لخته مى پاشَد مثل جان دادن عمو حسنت مثل کوچه تو گير افتادى همه با هر چه بود ميزدنت پشت در يک عبا روى مادر کربلا اين عبا شده کفنت قد خميده يکى يکى از خاک در عبا جمع ميکنم بدنت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمد آئینه ی ولا اکبر تشنه ی باده ی بلا اکبر سِرالاسرار کربلا اکبر آنکه ما را دهد صلا اکبر مِیِ قالوابلاست در دستش همه ی کربلاست سرمستش جانم از گرمیِ قدمهایش آتشِ عشق، در سراپایش دیده اَش، محوِ روی بابایش چه خدائیست آرزوهایش آمده بر حسین بنده شود تا "اَنا مِن حسین" زنده شود سیرتش ذاتِ سرمدی دارد صورتش وجهِ احمدی دارد چه تجلای بی حدی دارد وَه جمالی محمدی دارد کیست این ماه، شِبهِ پیغمبر شاهِ شَهزادگان، علی اکبر @hosenih نیست در خلقتِ بنی آدم اینچنین بی مثال در عالم خَلقاً و خُلقاً است چون خاتم منطقاً هم پیمبرِ اعظم آمده محورِ همه حسنات یاورِ ناخدای فُلکِ نجات قبله گاهِ صفاتِ حق، اکبر مست و ممسوسِ ذاتِ حق، اکبر سَرورِ کائناتِ حق، اکبر آشنا در کُراتِ حق، اکبر میپرستند عاشقان او را می شناسند دشمنان او را یکی از عاشقان او عباس دشمنِ دشمنان او عباس کشته ی روح و جان او عباس مستِ صوتِ اذان او عباس او که خود مردِ بخشش و بذل است همدل و همدمِ اباالفضل است از حسین ارث برده طاعت را از حسن خصلتِ شجاعت را از علی شیوه ی مناعت را از نبی سیره ی اطاعت را شوکتش مثل مادرش زهراست عصمتش همچو زینب کبراست اوست سرمایه ی رسول الله تیغدارِ علی ولی الله ذوالفقارِ سپاهِ ثارالله صفدرِ جبهه های جندالله چون کند جلوه، رزمِ صفدری اَش سر بریزد ز تیغِ حیدری اَش روز! رزمش چو حیدر کرار میشکافد سپاهی از کفار خیزد از نعلِ اسب او چو غبار گم شود لشگری در آن پیکار نه هراسی ز دشمنان دارد نه حریفی ز یل یلان دارد آه از آن دم که در میانه ی جنگ دشمنِ وی زند به او نیرنگ بی هوا دوره اَش کند به خدنگ لشگری بر سرش ببارد سنگ ذهنِ ما غصه دارِ خاطره هاست خاطراتی پر از محاصره هاست @hosenih کارِ کوفی، همیشه بی دردیست جمعِ این قوم، جمعِ وِلگردیست قتلِ مظلوم، عینِ نامردیست لحظه ها لحظه های همدردیست اِرباً اِربا شنیده ای یا نه؟ اشکِ بابا شنیده ای یا نه؟ بر زمین، چون علی بسر افتاد پدری در برِ پسر افتاد نه به زانو که از کمر افتاد لکّه ای بر روی جگر افتاد ای امان از غریبیِ عصمت یک نفر، شد چگونه صد قسمت؟ هر طرف جستجوی اکبر بود پایکوبان تمام لشگر بود چه کسی بر امام یاور بود؟ بخدا دستِ گرمِ خواهر بود گفت جانِ اخا در این غم و درد سَرورم! سوی خیمه ها برگرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علی را ذاتِ ایزد می‌شناسد اَحد را درکِ احمد می‌شناسد چه گوییم از علی‌اکبر که تنها محمد را محمد می‌شناسد * علی را بارها از بَر نوشتند گَهی کوثر گَهی حیدر نوشتند چه می‌دیدند در رویَش که این‌بار پس از نامِ علی ، اکبر نوشتند * نگاهش کرد و حیدر گفت الله محمد را مکرر گفت الله نمی‌شد واژه‌ای دیگر بگوید هزار الله‌اکبر گفت الله شاعر: @dobeity_robaey
می شود گاهی وصال ازسختی هجران درست مثل لبخندی که شد از دیده ی گریان درست کوزه ی مجنون شکست و حال مجنون خوب شد می کنند از اخم لیلا هم دوا درمان درست از پیمبر زاده ی ما یک پیمبر آمده یک ربیع الاول دیگر شد از شعبان درست هم چراغ راه هم پشت وپناه است این علی این چنین از ماهِ گردان شد بلاگردان درست خانه ات آباد آقا! یوسف کنعان تو.. صد گلستان می کند از کلبه ی احزان درست زین ولادت هم دل مولا و هم نوکر خوش است مستی عشاق با ذکر علی اکبر خوش است مینویسم هرچه احمد باز حیدر می شود مینویسم هرقدَر الله! اکبر می شود ساکن عرش است و عرش از او معلی می شود کوثر محض است و آب از او مطهر می شود هرکه یک دفعه نگاهش کرده با خود گفته است شک ندارم این جوان روزی پیمبر می شود هرزمان که بی نقاب از کوچه ای رد می شود به هوای دیدنش در کوچه محشر می شود در بقیع و در نجف سر می شود هرلحظه اش روزگار هرکسی پایینِ پا سر می شود با اذانش سُبحه و سجاده مستی میکنند هم بلال و هم موذن زاده مستی میکنند @hosenih نام او باشد علی و هست زهرا بیشتر تکیه بر این شاهزاده کرده بابا بیشتر قدو بالای پسر ها دلخوشی مادر است کیف کرد از دیدنش پس ام لیلا بیشتر خَلق احمد خُلق احمد منطقش هم احمدیست جبرییل از این شباهت میخورد جا بیشتر ذوالفقار دست مولا دستبوس اکبر است می‌دمد روی لبش انا فتحنا بیشتر زهره از یل های شامی آب خواهد شد یقین گر بگوید ذکر لاحول و لا.. را بیشتر مثل جدش بی نظیر و مثل جدش لافتی ست چرخش شمشیر او عینا شبیه مجتبی ست @hosenih عرش حق را نور بود و بر زمین هم نور شد در کریمی چون عمویش مجتبی مشهور شد جار میزد اسم حیدر را بروی ماذنه چشم بدخواهش الی یوم القیامت کور شد دستبوس عمه اش بود و رکاب عمه اش بر حفاظت از حریم زینبی مامور شد ای بقربان نمازش ای فدای گریه اش در مناجات شبش سجاده کوه طور شد.. اذن میدان خواست زهرا را ببیند زودتر با خودش میگفت مادر جان! زیارت جور شد! راه افتاد و پدر گریه کنان پشت سرش دست بر زیر محاسن برد بهر اکبرش @hosenih بر تن اکبر زره بر شانه بابا عبا گریه میکرد از غمش حتی زره حتی عبا تا که آقا دست سمتش برد از هم باز شد جمع و جورش کرد آخرسر علی را باعبا یک علی آمد به میدان !شد صدو ده تا علی! یک عبا نه!لازم است اینجا صد و ده تا عبا این جوانان بنی هاشم چه زجری میکشند تا نگردد ناگهان سرریز از هرجا عبا.. خاکی است و خاکی است و خونی است و خونی است چادر زهراست بر دوش جوانان یا عبا؟! در محرم روضه ماه صفر را میبرند یک نفر کشته شد اما دونفر را میبرند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب رحمت ، شب احسان اباعبدالله باز عالم شده حیران اباعبدالله عرض تبریک به طه و به یاسین امشب آمده قاری قرآن اباعبدالله چه مبارک سحری ! قسمت عالم شده است دستگیری ِ حسن جان ِ اباعبدالله عرض تبریک به عباس ِعلمدار آمد شیر جنگاور گُردان اباعبدالله آسمان و قمرش سجده کنانند امشب پیش این شمع شبستان اباعبدالله حضرت خسرو دین ! نغمه ی شیرین آمد چشم بد دور ، علی جان ِ نخستین آمد @hosenih کیست این بانی ِ الطاف ِ نهانی کردن عادتش مثل حسن خیر رسانی کردن طیب الله به این رحمت پیغمبری اش کار او گشته محبت به جهانی کردن ما نخواهیم از او غیر خودش را که خطاست از کریمان طلب لقمه ی نانی کردن زندگی چیست به جز لحظه ی شیرینی که به فدای سر و جانش ، سر و جانی کردن شهدا روز قیامت همگی می گویند این جوان داد به ما یاد جوانی کردن با سر و جان سوی این حضرت ِ جان باید رفت "زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت" @hosenih حرکات و سکنات تو تجلای نبی با تو یک شهر نشسته به تماشای نبی چشم بد دور که تو آمدی و بار دگر همه دیدند نشسته است علی ، جای نبی تو فقط راه برو سرو خرامان حسین تا مدینه بکند یاد ز زهرای نبی شهد ِ دیدار دوباره ز پیمبر کردن نوش جان ِ علی ِ عالی ِ اعلای ِ نبی ای مسلمان ِ تماشای تو نصرانی ها فیض روح القدست فیض مسیحای نبی پسر ِ باب نجاتی و خودت باب نجات بر تو و این همه فیض و برکاتت صلوات @hosenih آفریدند تو را تا که قیامت بکنی چون پدر بر دل عشاق حکومت بکنی حسرتی مانده میان دل عالم که نشد تا بر آن چند صباحی تو امامت بکنی از کرامات اباالفضل همین ما را بس که تو زیر علمش مشقِ رشادت بکنی قصد کردی چو پدر دست بگیری زهمه تا قیامت به بد و خوب محبت بکنی آی شهزاده ترین قصد نمودی انگار به پدر بیشتر از "جَون" تو خدمت بکنی گرچه بر کون و مکان ، سید و مولا بودی بیشتر از همه تو ، نوکر بابا بودی @hosenih ای که فرموده علی تا ابد همتایت نیست زینت دوش حسین ، روی زمین‌ جایت نیست زودتر از همه عازم شده ای چون که تو را بیش از این طاقت ِ تنهایی ِ بابایت نیست اف به دنیا که برای پدر بی تابت جای یک بوسه میان همه اعضایت نیست عطش و نیزه و شمشیر چه کردند حتی رمق آه کشیدن روی لب هایت نیست ... آه یعقوب حرم ! دل بکن از یوسف خود محرمی دور و بر زینب کبرایت نیست یک تنه لشکر ارباب ، شده لشکر ها ام لیلا شده آه ام ِ علی اکبر ها‌ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه روزیم و آفتاب شبیم از قدیم عاشقیم! در طلبیم ما عجم زادگان منتخبیم... که گرفتار دلبری عربیم این که هم‌ احمد است، هم علی است علی بن‌ الحسینِ اَوَّلی است بیخیال غم و مصیبت و درد اُم لیلا مسیح را آورد همه مستش شدند فَردا فرد! پدر از دیدنش چه کیفی کرد... تا حسین است، اسم اعظم علی ست پدرش هم علی، پسر هم علی ست @hosenih مثل پروردگارِ خود اکبر مثل اجدادِ خویش پیغمبر مثل بابابزرگِ خود حیدر مثل زهراست خیرِ او کوثر احمد و حیدر و حسن شده  است حاصل جمع پنج تن شده است آنچه دارد تمامی اش نور است آنچه را خواسته ست مقدور است آنچه میلش کشیده انگور است با علی جمع کربلا جور است اهل عالم! بهشت ازین باب است قبله پایین‌ پای ارباب است درد دادیم و دارو آورده باخودش دام گیسو آورده هر زمان خم به ابرو آورده دشمنان را به زانو آورده وقت پیکار عزم او جزم است علی اکبر، معلم رزم است برکتی را که بوی نان دارد حکمتی را که امتحان دارد کعبه ای  را که حق مکان دارد همه را اکبر جوان دارد اینکه آیینه‌ی جمال خداست شرف الشمس سیدالشهداست وسعتش انتها ندارد که بی علی دل بها ندارد که جنت حق صفا ندارد که شاه پایین‌ پا ندارد که السلام علیک یا دلبر بِاَبی انت یا علی اکبر @hosenih در غمِ روضه امتداد تویی کاف و ها، یا و عین و صاد تویی آنکه بی درد جان نداد تویی آنکه خورده لگد زیاد تویی لحظه ی احتضار جان تو شد پدرت تشنه ی اذان تو شد چه حیاتی است جاری از دهنت چه مماتی است دست و پا زدنت چه رواقی است وسعت بدنت چه عبایی است خرج آمدنت این جوانان تو را که میبردند تو زمین ریختی زمین خوردند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت نَفَس نَفَس پَر و بال فرشتگان می رفت خبر به دست ملائک به آسمان می رفت تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد به رودخانه تمنای وصل دریا داد به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد به دست مریم اربابمان،مسیحا داد خدا هدیه ی خود را به اُم لیلا داد عروس فاطمه یک دسته‌گل به بار آورد برای دلبر کُون و مکان نگار آورد @hosenih گلاب های جهان مست عطر شب‌بویند هزار شانه‌به‌سر لابه‌لای گیسویند تمام بیشه به دنبال ناز آهویند به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟! حسین،کاخ عبادات را بنایش کرد برای بار نخستین علی صدایش کرد ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت نماز بندگی عرش را به راه انداخت هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت تمام آینه ها را به اشتباه انداخت دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد به چشمه‌سار بگوئید روح آب آمد به گوش شب برسانید آفتاب آمد کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است اصول تربیت او حسینی و حسنی است از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند مرا به دست کسی غیر یار نسپردند تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند فقیرهای درش گرم سروری هستند غلام های حسین از دم اکبری هستند به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند به ذره گر نظر لطف،ماه‌پاره کند اگر به خاک سرِ کوی خود اشاره کند به آسمان رود و عرش را نظاره کند هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد گدای پشت درش حکم شاه را دارد شکوه کوهِ حرا شانه های شهزاده عبای سبز محمد عبای شهزاده قیامتی است نماز عِشای شهزاده بلال ها همه مات صدای شهزاده علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است همیشه شانه به شانه کنار عباس است به نام حضرت زهرا چقدر حساس است عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد نهال سبز ز خار و خَسی نمی ترسد رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین پناه فاطمیات است جان‌پناه حسین بنا بر این شده مثل عمو علم بزند تمام لشکر کفار را بهم بزند و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده حسین وقت تماشاش عشق می کرده مخدّرات برایش نقاب آوردند برای نور جبینش حجاب آوردند حنای سرخ به قصد خضاب آوردند برای بازِ شکاری عقاب آوردند تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت پدر برای علیْ اکبرش رکاب گرفت دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود به کوری همه ی آن حرامیان حسود حسین با رجز او به وجد آمده بود شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد علی علیِ علی اکبر آفرین دارد @hosenih چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد... قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد رشید خیمه لگدمال سُم مرکب شد چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟! نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او هنوز مثل معماست شکل پیکر او شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ملائک در تو حیرانند ای پيغمبر ثانی تو را باید بخوانند آسمان ها با چه عنوانی دل اهل حرم را می بری وقت رجز خوانی اگر سربند یا زهرا ببندی روی پیشانی به یمن مقدمت دنیای ما آباد شد آباد خدا با خلقت تو احمدی دیگر به دنیا داد @hosenih همان روز ازل با خنده ات صد ها دل و جان رفت مَلَک از جام عشقت مست شد، افتان و خیزان رفت از آهنگ اذانت کافر از کویت مسلمان رفت گدا آمد درِ این خانه روزی خورد و سلطان رفت من از گرمای عشقت در دلم آتشفشان دارم که هر چه دارم از پابوسی این آستان دارم تو هم مثل عمویت در رگت خون علی جاری ست تو هم مثل عمویت ضربه‌ هایت مهلک و کاری ست پس از عباس کارت در دل لشکر علمداری ست که جنگ تن به تن با نسل حیدر کار دشواری ست تویی پیروز هر میدان تویی در جنگ ها غالب گره خورده ست نامت با علی بن ابی طالب یقین با رمز و راز آفرینش آشنا هستی که تو لبیک گویِ قصه ی قالو بلی هستی چه سرداری! عصای پیری خون خدا هستی حسن شیر جمل بود و تو شیر کربلا هستی عصای پیری خون خدا! ای هستی زینب فلک لرزید آنجایی که می افتادی از مرکب @hosenih تو افتادی و عالم بر سر ارباب شد آوار لگدها خورد پهلوی تو و _تاریخ شد تکرار تو هم مثل پدر شد آسمان پیش نگاهت تار دگر کار عبا هم نیست جمع پیکرت انگار شدی دوره، چه آمد بر سر آن قد رعنایت پدر افتاده از پا پیش جسم اربااربایت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچه باداباد من این روزها لیلایی ام هرکه جایی را پسندد من که پایین پایی ام شاعر: @dobeity_robaey
شد غُرّش رَعد، مست از تکبیرت شد صاعقه، ماتِ ضربت شمشيرت با جذبه ي حيدرانه ي چشمانت مُلک و ملکوت مي‌شود تسخيرت شاعر: @dobeity_robaey
🌷 از ذکرِ شهید، سینه بی تاب شده عکسِ شهدا در دلمان قاب شده ای نسل جوانان جهادی تبریک میلادِ علیْ اکبرِ ارباب شده شاعر: @dobeity_robaey
🌹 باخلق پیمبر آمده...ای جانم باهیبت حیدر آمده... ای جانم تبریک ملائکه بهم می گویند زیرا علی اکبر آمده...ای جانم شاعر: @dobeity_robaey
از بهر نظاره آمده پیغمبر با ماه و ستاره آمده پیغمبر ذکر لب هر فرشته باشد صلوات انگار دوباره آمده پیغمبر *** باخُلق پیمبر آمده...ای جانم باهیبت حیدر آمده... ای جانم دارد می فرستد مولا... زیرا علی اکبر آمده...ای جانم شاعر: @dobeity_robaey
آن شب که از جام لبت انگور می ریخت در پیش پاهای تو کوه طور می ریخت از چهرهء مشکل گشایت نور می ریخت لیلا تمام غصه ها را دور می ریخت اشک دو چشمت عمه را بی تاب می کرد زهرا تو را تقدیم بر ارباب می کرد اسرار قرآن در تجلّی تو گُم بود اشک تو تفسیر "سَقاهُم رَبُّهُم" بود تصویر حج در برکه ای نزدیک خُم بود عشق حسین و خواهش روز دهم بود از خاک پای تو طلا می آفریدند از ذکر لبهایت دعا می آفریدند @hosenih این قدّ و بالا قدّ و بالای حسین است این نور سیما نور سیمای حسین است لبخندهای تو مسیحای حسین است نام قشنگت نام بابای حسین است تو آمدی هرچه گدا آقا شد امشب تو آمدی آقای ما بابا شد امشب یک طیف در دنیا سعادت می پسندند یک قوم تسبیح و عبادت می پسندند یک عده مجنونند ارادت می پسندند ما را گدای خانه زادت می پسندند لیلاترین لیلای عالم دلبری کن حیدر که بودی یاعلی، پیغمبری کن الله، اسم اکبرش را در تو دیده حیدر روی پیغمبرش را در تو دیده زهرا جلال حیدرش را در تو دیده زینب حیای مادرش را در تو دیده یکبار علی اکبر نوشتم پنج تن شد خواندم ترا ابن الحسین، ابن الحسن شد از عرش می گیرم سراغ یاربت را تشنه شدم توحیدِ اذکار لبت را تقدیس خواهم کرد کار هر شبت را آنجا که می گیری رکاب زینبت را زهرا به تو اجر عبادت داده اکبر این کار را عباس یادت داده اکبر میخواستم پیدا کنم شور و شعف را گم کرده ام در بین مضمون ها هدف را دیوانه ام برهم زدم هر وعده صف را دیدم به عشق چشم تو خواب نجف را گرچه نخوردم باده اما مستِ مستم این چشم مست تو چه کاری داده دستم عمامه بسته بر سرِ اکبر، ابالفضل دارد روی لب یکسره اکبر، ابالفضل در کربلا بال و پرِ اکبر، ابالفضل از میمنه تا میسره اکبر، ابالفضل اسم شب عباس و اکبر یاعلی بود در اصل، در کرببلا سقا علی بود بیگانه رفت از کوی تو دردآشنا نه من می روم از عالم از پیش شما نه درمان کن امراض دلم را با دوا نه سال هزار و چارصد، بی کربلا نه پایین پا بر عاشقانت جا ندادند سهمیهء شش گوشهء ما را ندادند @hosenih آمد حسین و گفت نایی که نداری ممنونم از دست جدایی که نداری زانو کشانم پیش پایی که نداری من ماندم و این تکه هایی که نداری افتادنت در بین صحرا دردسر داشت ای کاش میشد بوسه از کام تو برداشت افتادی و بی معطلی آتش گرفتم بابا در این مستاصلی آتش گرفتم دیدم تو را هرجا علی آتش گرفتم عمه کنار من ولی آتش گرفتم مرگ من و داغ تو با هم بود اینجا صد تا عبا هم داشتم کم بود اینجا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسیده دلبری دیگر علی اکبر علی اکبر نگو دلبر بگو گوهر علی اکبر علی اکبر چه مولودی چه فرزندی عجب معشوق دلبندی کمی از عرش بالاتر علی اکبر علی اکبر @hosenih نگاه نافذش حیدر دل آیینه اش کوثر قد و بالاش پیغمبر علی اکبر علی اکبر همین که روی پا یا دوش بابا می نشست انگار نبی می رفت بر منبر علی اکبر علی اکبر ز نامش هم به سر تا پای دشمن لرزه می افتد به تنهایی ست یک لشکر علی اکبر علی اکبر @hosenih چه می گویند جز این ذکر، روز و شب کبوترها علی اصغر علی اصغر علی اکبر علی اکبر به حق این شب اعظم الهی دست ما را هم بگیرد در صف محشر علی اکبر علی اکبر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در پی برای اعدام شیعیان عربستان اگرچه باز جهانی سکوت خواهد کرد صدای ظلم، به زودی هبوط خواهد کرد @hosenih جهان، طنینِ دعای زوالِ ظالم را به هر نماز، دعای قنوت خواهد کرد چنان‌چه وعده شده، کامیابیِ حق را خدای عز و جل، لایموت خواهد کرد بدان که کسبِ جوازِ بهشت را، معبود به عشقِ ساقیِ کوثر، منوط خواهد کرد @hosenih قسم به پاکیِ خونِ دلاوران، یک‌روز رژیمِ نحسِ سعودی، سقوط خواهد کرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر جلوه ی خلقت پیمبر بر چهره ی غرق نور اکبر صلوات تقدیم به آن جوان رعنا که بُود سر تا به قدم شبیه حیدر صلوات * از خانه ی ارباب خبر می آید بر آل علی تازه پسر می آید در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال انگار محمدی دگر می آید * می بارد از این جمال دلجو صد ماه سر تا به قدم، علی می‌آید از راه حق است اگر کعبه ترک بردارد لا حول و لا قوة الا بالله شاعر: @dobeity_robaey
چو میبینم جمالش را به چشمم مصطفا باشد چو میبینم جلالش را سرا پا مرتضا باشد قد و بالاش غوغایی میان لشگر اندازد جهانی را به یاد مصطفا و حیدر اندازد به وصفش واژه ها را در صف ابیات بنشاندم نبی بود و علی بود و علی اکبرش خواندم @hosenih شبیه مصطفا نور خدایی بر جبین دارد و در رگ های خود خون امیرالمومنین دارد زبان در وصف او عاجز چو طفل مانده در راه است چه باید گفت در وصفش که او ممسوس فی الله است ببین که دست و دلبازیش بر خیرالنسا رفته و رزم او میان معرکه بر مجتبا رفته ببین سر تا به پا , پا تا به سر او نور قرآن است جوانان را بگو او سرور کل جوانان است نمی گردد به درگاهش ارادت های مردم ، گم بهشت عاشقانش سمت پایین پاست ای مردم به درگاهش بیاور رو که جان عالمین است او شبیه کاشف الکرب الحسین باب الحسین است او جوانی که تماما نور الله الصمد باشد الهی که قد و بالاش دور از چشم بد باشد به خاک کربلا در بین چشم شور آن امّت نظر خورد عاقبت در معرکه آن قد و آن قامت ز دامان حرم بنگر که قرآن حسین می رفت علی می رفت و دنبالش ز تن جان حسین می رفت علی اکبر ز روی اسب ناگه در سجود آمد میان معرکه تا بر سرش تیغی فرود آمد @hosenih چو پهلویش به ضرب نیزه ای از خون چو دریا شد تمام معرکه انگار پُر از بوی زهرا شد چنان جسم علی اکبر به مقتل ارباً ارباً شد تو گویی که تمام نیزه ها بر پیکرش جا شد کنار اکبرش گریان بیامد پیش ثارالله علی را چید در بین عبای خویش ثارالله شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e