هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
بی وقفه و بی مُعطّلی می پرسند
در هاله ای از نور جلي می پرسند
بر روی پل صراط، در روز جزا
از اصلِ ولایت علی(ع) می پرسند!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@dobeity_robaey
#امیرالمومنین_ع_مدح
تصوّر می کنم در ذهنِ خود ایوان زرّین را
برای درد ها پیدا نمودم راه تسکین را
پرستیدند آتش را اگر آبا و اجدادم
خدا را شکر از چشمان تو آموختم دین را
@hosenih
اگر فرهاد قبل از کوه، اوصاف تو را می خواند
رها می کرد از اول غرورِ تلخِ شیرین را
دمی پیش فقیرانی و گاهی بر فراز عرش
طراز عشق تو تعیین کُند بالا و پایین را
رکوعت حلقه ی انفاق را در گوش عالم کرد
کدامین شاه اینگونه کرامت کرده مسکین را؟؟
عصا را اژدها کردی شما… امّا نمی دانم
چرا؟! موسی گرفته در میان خلق تحسین را
مرا با جنتِ آب و درخت و حور، کاری نیست
نمی خواهم بدون تو دمی این دام رنگین را
برای زاهدان بی علی قرآن چنین فرمود:
فقط پر کرده از مصحف الاغی بار خورجین را
«علیٌ حُبه جُنه قسیم نّار والجنه»
برایت می سرایم باز هم این بیتِ تضمین را
شکوه رد شمست را درِ خیبر تداعی کرد
شنیدم در پس پرده تو داری بر تر از این را
@hosenih
وقارت داده درسی قنبرت را که یقین دارم
کُند تدریس بر هارون مَکی نیز تمکین را
محبت بر تو کار هر کس و ناکس نمی باشد
نهادی بی هوا بر دوش ما این بار سنگین را
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با توجه به سؤالات متعدد در خصوص کتاب #روضه_های_آسمانی 1401، به اطلاع میرساند:
محتوای روضه های کتاب #امسال #متفاوت از محتوای کتاب #سال_گذشته میباشد.
🍃همچنین باید عرض کنیم در همه روضه ها از عبارات عربی کلیدی مقتل+ اِعراب صحیح +ترجمه صحیح+گریز مستند، استفاده شده تا مادحین گرامی عبارات کلیدی عربی را به راحتی #حفظ کرده و در روضه خوانی از بیان آنها بهره ببرند.
🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات، به آیدی زیر مراجعه نمایید.
🔵 @addmin_roze
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
🍀فقط ۱۴ روز مانده تا عیدالله الاکبر🍀
عَن ابنِ عَبّاس قالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه یَقُولُ:
إِنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهْ وَ رَأَی الْکَافِرُ مَا أَعَدَّ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِشِیعَهْ عَلِیٍّ مِنَ الثَّوَابِ وَ الزُّلْفَی وَ الْکَرَامَهْ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ تُرَاباً أَیْ مِنْ شِیعَهْ عَلِیٍّ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً » نبأ - آیه ۴۰
می فرمودند: آنگاه که روز قیامت شود و کافر ثوابها و کرامات و مقام شیعه را نزد خدا بیند گوید ای کاش من هم ترابی بودم یعنی ای کاش من از شیعیان على عَلَیهِ السَّلام بودم و این همان گفتار خداوند عزوجل است که:«و کافر آرزو می کند که ای کاش خاک بودم».
(📚علل الشرایع ص ۱۵۶)
#امیرالمومنین_ع_مدح
علی مقصود از قرآن و اصل مطلبش باشد
قیامت او شفیع مذنبین مذهبش باشد
اگر کافر ببیند جایگاه شیعه را محشر
فقط «یا لیتنی کنت ترابا» بر لبش باشد
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
@dobeity_robaey
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
صبح بوده ست و چنان قافله در آرامش
آسمان در هیجان، قافله در آرامش
کاروان مرحله در مرحله می رفت آرام
غافل از عرش رها و یله می رفت آرام
کاروان بود و زمین در تب و آتش می سوخت
چشم ابلیس در آن خوابِ مشوّش می سوخت
@hosenih
آن چنان بود که خورشیدِ عطش می بارید
ذکر تسبیح به پهنای لبش می بارید
کاروان تازه رسیده ست به منزلگاهش
آسمان بود و خدا بود و رسول الله ش
ناگهان آیه ی اَکمَلتُ لَکُم ...نازل شد
راز بعثت همه در سال دهم نازل شد
وحی نازل شد و آن برکه به جوش آمد باز
عرش با شوق ملائک به خروش آمد باز
ماه در خُمره به جوش آمد و کامل گردید
وحی در شأن علی بود که نازل گردید
جبرئیل آمده خندان لب و ساغر در دست
تا که ساغر بنهد ساقی کوثر در دست
همه از خُمّ ولایت شده نوشانوشش
باده بگرفت چنان حضرت حیدر در دست
بر جهاز شتران ماه درخشان پیداست
یا که خورشید نهاده ست پیمبر در دست
دور این قافله انبوه ملائک دارند
از زمرّد همه آئینه مکرّر در دست
دست در دست خدا برد یقیناً وقتی
که گرفته ست نبی دست برادر در دست
عده ای گرم تماشا و گروهی خندان
قومی از جنّ و بشر خامه و دفتر در دست
تا نویسند علی محشر محشر شده است
تا نویسند «ولی» گشت و برادر شده است
محضر فاطمه قدرش دو برابر شده است
فاطمه کوثر و او ساقی کوثر شده است
زیر لب فاطمه گلواژه ی تر می خواند
ها علیُُ بشرُُ کَیفَ بشر می خواند
چیست این نور خدایا زکجا می تابد
بر جهاز شتران ماه چرا می تابد
گوئیا بارقه ی شمس و ضحی می تابد
بین دست نبی و دست خدا می تابد
لب گشا خنده کنان با دل آگاه بگو
صد و ده بار علیّاََ ولی الله بگو
@hosenih
او فقط لایق آن است که مولا بشود
ولی الله و یدالله به معنا بشود
تا که دردانه ی آن عرش معلّا بشود
تا که دلبند خداوند تعالی بشود
چه قَدَر نام «علی جان» به علی می آید
این همه منصب و عنوان به علی می آید
شاعر: #علی_کفشگر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#محکومیت_آل_سعود #شجرة_الملعونه - به بهانه سالروز #شهادت_شهدای_منا #بصیرت
یاران ،سبکباران، چه زیبا پر گرفتند
خوش در کف اخلاص جان و سر گرفتند
آنانکه تن را ،همره جان میکشاندند
با پای سر خود را به مسلخ میرساندند
با جان و دل، چون رو به قربانگاه کردند
خود را همه ،قربانیِ الله کردند
مَحرم شدند و مُحرم مقصود ماندند
در حالت سجده بر آن مسجود ماندند
حج را ، چه ابراهیمیان آوازه دادند
حجاج بیت الله، درسی تازه دادند
@hosenih
یاد شهيدان را دوباره زنده کردند
خود را فدای امتی رزمنده کردند
این جان سپردن ها به ما پیغامی آورد
امواجی از بیداری اسلامی آورد
شد مفتضح آل سعود، آماده باشید
تا رفتن قوم یهود، آماده باشید
جرثومه کفار اینک رفتنی شد
تابوی استکبار بی شک مردنی شد
هر جا که هر دولت درافتد با ولایت
ضرب المثل گردد در عالم، بی کفایت
مُشت ابوسفیانِ استکبار وا شد
آمال دُور مشرکین باد هوا شد
ما با بنی مروان و مرهب در ستیزیم
با دشمنان دین و مذهب در ستیزیم
ما بولهب های زمان را میشناسیم
شیطان پرستان جهان را میشناسیم
@hosenih
ما کاخ های شیشه ای را رَد گرفتیم
رَد سران مشرک و مرتد گرفتیم
امروز با دشمن ،مسلمان آشنا شد
سرتاسر جغرافیای دین، منا شد
امروز مسلخ از یمن، تا قلب شام است
از بیت مَقدَس ،تا دل بیت الحرام است
این فتنه ها پرورده قوم یهودند
بازیگر این فتنه ها آل سعودند
اهل بصیرت بعد از این آماده تر شد
این امت آزاده بس آزاده تر شد
نسلی که خود را با شهادت روبرو دید
راه شهید کربلا را پیش رو دید
ما کربلا را کعبه دل میشماریم
شش گوشه را چون قبله دل میشماریم
پشت سر رهبر، نماز آنجا گذاریم
پا در رکاب مهدی زهرا گذاریم
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
بیراهه رفتن خیلی بی معناست
با دوست وقتی هم قدم باشی
کلاً بهشتُ می بری از یاد
وقتی نجف توی حرم باشی
پای ضریحش حالِ دل خوبه
حسِ خوشِ عاشق شدن داری
وابستگی هات تازه می فهمن!
از قبل ها اینجا وطن داری
@hosenih
خیرِ دو عالم رو اگه می خوای
باید که عمار غدیرش شد
باید به دنبال نگاهش رفت
باید که سلمان مسیرش شد
وقتی که پا میذاری توو راهش
تقدیر بن بست و شکستی نیست
ایمان مونه که یداللهِ
بالای دستش هیچ دستی نیست
به مردی و مردونگی یک عمر
با اسم و رسمش آبرو داده
هر کی خرابِ عشق مولا شد
دنیا و عقبا خونه ش آباده
@hosenih
میشه خدا رو توو نگاهش دید
قبله به چشماش اقتدا کرده
خیلی عزیزه ساقی کوثر
کعبه براش آغوش وا کرده
خواستم بگم از عدل و انصافش
دیدم نشد! حیرت نمیذاره
دنیا هزار و چار صد ساله
خیلی به خوبی هاش بدهکاره
شاعر: #وحید_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
اگر مرا نظر لطفت انتخاب کند
مرا که ذره ام عشق تو آفتاب کند
رهین منت عالم نمی شوم هرگز
اگر حسین مرا نوکرش خطاب کند
@hosenih
چه راحت است عروج شکسته بالانت
چرا که با تو خدا آه را ثواب کند
دلش اسیر زمانه نمی شود هرگز
هر آنکه نام تو در قلبش انقلاب کند
اگر چه کس به حسابم نیاورد اما
خدا کند که نگاهت مرا حساب کند
به سنگ تیره اگر اشک نوکرت افتد
"به آسمان رود و کار آفتاب کند"
به قلب تیره اگر نقش مهر تو افتد
زهیر گونه جهان را دگر جواب کند
@hosenih
در این زمانه ی بن بست و بی سرانجامی
مگر شمیم خوشِ روضه فتح باب کند
در آن سیاه شب ناگزیر تنهایی
امید آمدنت رفع اضطراب کند
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
دلتنگ #زیارت_کربلا
#برای_جامانده_ها
اسپند روی آتشم از دست روزگار
از هُرم اشتیاق حرم مست وُ بیقرار
تصویر و خاطرات حرم میکشد مرا
جانم به لب رسیده شدم رو به احتضار
راه زیارت حرمت بسته است و من
در بازی زمانه به غربت شدم دچار
"پای" سفر گلایه دمادم کند چنین
اینکه چرا قدم نزدی سوی آن دیار
"دنیا خلاف آنچه که میخواستم گذشت"
امسال اربعین نرسیدم سر قرار
با خنجر فراقِ تو دل ، تکه تکه شد
کی میشوم به سمت حریم تو رهسپار
بی ارزشم بدون تو وُ کربلای تو
قیمت بده به زائر افتاده از عیار
دلگیرم از زمین و زمان ای امیر عشق
سمت شما وُ کرب و بلا میکنم فرار
شاعر: #مصطفی_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
چشمهای ترم از کودکیم تر شده است
زندگی نامه من داغ مکرر شده است
بدن لاغر و این قامت خم شاهد که
روزها با چه غم دل شکنی سرشده است
@hosenih
گاه میسوزم و گهگاه به خود میپیچم
سوختن ارث من از روضه مادر شده است
رد زنجیر و طناب است به دستم یعنی
خاطرم از سر بازار مکدر شده است
دم آخر همه اهل و عیالم هستند
شهر از ماتم این فاجعه محشر شده است
زهر امروز مرا از نفس انداخت ولی
قاتلم زهر نه یک علت دیگر شده است
بین بستر چقدر زار زدم وای حسین
روضه ها در نظرم خوب مصور شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
زینت دوش نبی طعمۀ لشگر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
ته گودال گل فاطمه پرپر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
قسمت گردن او کندی خنجر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
نوک هر نیزه ای آماده ی یک سر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
غارت چادر و پوشیه ی خواهر شده است
@hosenih
باز انگار که با چشم خودم میبینم
درخیام نبوی قحطی معجرشده است
سوختم پای غم آن شه افتاده نفس
همدم هرسحرم خونه جگر بوده و بس
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
وقتی که زهر کینه ز زین تا جگر رسید
انگار قصّه ی غم عمرش به سر رسید
از سوز زهر ناله ی جانکاه می کشید
از فرط تشنگی چِقَدَر آه می کشید
@hosenih
او سروِ دانشی ست که قدش خمیده است
خود را به کنج حجره به زحمت،کشیده است
پروانه ای که پر زدنش فرق می کند
شمعی که شکل سوختنش فرق می کند
حالا به یاد خاطره ها گریه می کند
با یاد داغ کرببلا گریه می کند
او امتداد غُصّه ی فردای کربلاست
همناله ی سه ساله ی صحرای کربلاست
دریای غیرت و غضبش پر تلاطم است
بین تمام قافله او مرد دوم است
او آشنای هق هق اشک شبانه هاست
زخمیِّ دست سلسله و تازیانه هاست
طفل آمده ولی چِقَدَر پیر گشته بود
بی جان و خسته از غل و زنجیر گشته بود
با آبله ز پای خودش کار می کشید
مثل رقیّه از کف پا خار می کشید
انگار زهر تازه تری از جگر گذشت
تا غصه های بی حد شام از نظر گذشت
او دیده با چه سختی و آزار برده اند
ناموس شاه را،سر بازار برده اند
او دیده شامیان حرامی،دریده اند
او دیده معجر از سر... کشیده اند
@hosenih
او دیده رقص مستی بزم شراب را
او دیده خیزران و لب آفتاب را
با یاد صحنه ای،جگرش پاره پاره شد
حرف کنیز شد،به سکینه اشاره شد
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
تویی کعبه و ما همه در مطاف
به گرد تو هستیم گرم طواف
به سوی تو باید سرازیر شد
که باید فقط پای تو پیر شد
طواف تو بر مرد و زن واجب است
به وصف تو پرداختن واجب است
تو هستی یدالله در آستین
عزیز دل سیدالسجادین
بنازد به تو هم حسن هم حسین
شود مسندت زانوی زینبین
@hosenih
ندارد همانند تو مادرت
دلیری شبیه عمو اکبرت
کنار تو کی عمه جان خسته بود ؟
رقیه به تو سخت دل بسته بود
گره ها به دستان تو وا شده
به الطاف تو کور بینا شده
حلاوت به بار عنب داده ای
به خشکیده نخلی رطب داده ای
اباجعفر الحاضر الذاکری
ابوالصادق الخاشع الصابری
به هر محفلی صحبت "تذکره" ست
فقط نام تو زینت "تذکره" ست
به دیوان خود گرچه بسیار گفت
کم از قدر و شان تو "عطار" گفت
تجلی فاروق اعظم تویی
شکافنده ی علم عالم تویی
به دست تو دین خدا پا گرفت
فقاهت به لطف تو معنا گرفت
چه علم " حدیث " و چه علم " کلام "
فقط از تو داریم و بس ؛ والسلام
بنازم به آیین حق محورت
که شد کرسی درس تو سنگرت
جهان را هدایتگری کرده ای
تو اسلام را رهبری کرده ای
جهاد تو تبیین دین بوده است
نجات همه مسلمین بوده است
به غیر از تو که پاسخ نغز داد ؟
به هر پرسش " جابربن زیاد"
فقط ذکر حق از لسانت شنید
اسیر دمت "جابر بن یزید "
" زراره " زر از گرد راهت گرفت
" اَبان " وام ها از نگاهت گرفت
به فضل " فُضَیل" و " بُرَید " ات قسم
مگر من به کنه شما می رسم ؟؟
" ابوحمزه " ات هم دعایم کند
مرا عاقبت باخدایم کند
رسیدم مرا هم " کمیت" ام کنی
فقط شاعر اهل بیتم کنی
من از قوم "راوندیه" نیستم
من از فرقه ی "زیدیه" نیستم
توجه نکردم به نامی دگر
به جز تو ندارم امامی دگر
تو پنجم امام مبین منی
همه اعتقاد و یقین منی
قلم ذوالفقار قیام تو بود
چه آوازه ای در کلام تو بود
بنازم کمالات ارزنده ات
"هشام بن عبدالملک " بنده ات
سلاح ات روایات کوبنده ای
کلام تو شد تیغ برنده ای
بزرگان دین وامدار تواند
همه نقطه ای بر مدار تو اند
احادیث تو بهترین رهنماست
بدهکار تو "سیدمرتضی "ست
رضای خدا جز رضای تو نیست
پیام تو سرمشق "سیدرضی" ست
کسی تشنه ی پای بوسی شود
به پابوسی ات "شیخ طوسی" شود
به هر مجلسی "مجلسی" مست توست
بحار کرم در کف دست توست
دل رهرو ات را جلا داده ای
به "شیخ بهایی" بها داده ای
به یاری تو فتح شد باب ها
تویی مرشد راه "نواب" ها
تراز اصول "کلینی" تویی
مراد و امام "خمینی" تویی
به تو رو زدم روسپیدم کنی
به محراب مسجد شهیدم کنی
چه گویم از آقایی ات ای جناب؟
گدا را "گدا" هم نکردی خطاب
اراده کنی زشت زیبا شود
گدای تو هرکس شد آقا شود
گدایت رسیده عطا می کنی ؟
مرا راهی کربلا می کنی ؟
همان که بخواهی همان می شوم
شب رفتنت روضه خوان می شوم
شنیدم که در خیمه مضطر شدی
تو گهواره جنبان اصغر شدی
غم و غصه در کودکی دیده ای
به نیزه سر کوچکی دیده ای
لباس اسارت به تن داشتی
رد کعب نی بر بدن داشتی
@hosenih
دو دفعه معطل شدی شهر شام
تو هم سنگ ها خوردی از پشت بام
شنیدی همه حرف بد می زدند
به طفل سه ساله لگد می زدند
به اجبار شمر و سنان رفته ای
تو به بزم نامحرمان رفته ای
فقط ظلم از این و آن دیده ای
رجز خواندن خیزران دیده ای
تو دیدی در آن ساعت واپسین
سر از طشت افتاد روی زمین
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e