eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴اهتزاز پرچم عزای حضرت زهرا(س) در آستانه در نجف اشرف بر مشامم می رسد بوی عزای فاطمه می شوم آماده ی گریه برای فاطمه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به صوت حجازی بخوان ای بلال بگو بهر زهرا اذان ای بلال بیا با اذان گفتن دلکشت قدم زن به بام جهان ای بلال سکوت مدینه شکسته شود اگرتو گشائی زبان ای بلال توتنها اذان گوی پیغمبری بگو باردیگر اذان ای بلال شهادت بده برغریبی ما به همراه اشکی روان ای بلال بگو تابه سجاده ی سرخ اشک کنم درد دل را بیان ای بلال دلم تنگ بابا شد و پشت مـن شد از بار هجران کمان ای بلال شده حمله ور بعد کوچ بهار به گلزار عمرم خزان ای بلال زبیداد گلچین ظالم ، هنوز بود برتن من نشان ای بلال امامم علی گرچه درمحنت است کند درد خود را نهان ای بلال غم غربت جانگداز علی رُبود ازکف من عنان ای بلال به پاس غم و غربتش روزوشب برآرم ز جانم فغان ای بلال ادامه بده این اذان را که من دهم با اذان توجان ای بلال به رسم عیادت گل از باغ طبع «وفایی» دهد ارمغان ای بلال شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وَصفِ آن کَس، که نَگُنجَد به دَهان، فاطمه است مَدحِ آن زن، که خُدا کرده بَیان، فاطمه است روزِ مَحشر که خَلائِق همه حِیران هَستند آنکه بَر ماست فقط دِل نِگران، فاطمه است فاطمه روحِ صَلات است، خُدا می داند "اَشهَدُ اَنَّ عَلي" هَم به اَذان، فاطمه است چهارده قَرن، سَرِ حَرفِ خودَش مانده هنوز مَردتَر از همه مَردانِ جَهان، فاطمه است دَستش اُفتاد، ولی دَستِ علی بالا رفت یارِ حیدر به هَمان قَدِّ کَمان، فاطمه است این حُسینی شُدنِ ما نَظَرِ زَهرا بود دوستدارِ هَمه ی سینه زَنان، فاطمه است مادَرانِ شُهَداء فَخر به عالَم دارَند مادرِ هَر گُلِ بی نام و نِشان، فاطمه است پَروَرِش یافته ی دامَنَش، آیینه ی اوست زِینَبِ فاطِمه، اِنگار هَمان فاطمه است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو را تنها رها کردیم ما در کوچه‌ ی غربت تو را از ما چه سهمی هست غیر از غصه و زحمت دعای تو همیشه تا اجابت می‌برد مارا دعای ما برایت می‌شود قربانی غفلت اگر اندازه‌ی لیوان آبی تشنه ات بودیم تو حالا پیش ما بودی نه پشت پرده ی غیبت  تو از اعمال ما آگاهی و قصدت نجات ماست عبادت های خود را می‌کنی با ما اگر قسمت شبیه مادرت دلسوزی و در می‌زنی هرشب که ما را  لحظه‌ای در آوری از خانه‌ی ظلمت شبیه مادری که گرچه سیلی خورد اما ماند که عشق است و بلاهایش  به هر ترتیب و هر قیمت بهای عشق را با جان و با فرزند خود پرداخت چه پشت در چه در کوچه  چه  در مسجد به هر بابت فقط مسمار از قلبش خبر دارد که در این راه به خونش مُهر کرد و ماند پای کار این بیعت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همه امور جهان تحت اختیارت بود ملک به گرد تو هر لحظه بی قرارت بود از آن زمان که گمانم علی کنارت بود زمین خاکی ما چشم انتظارت بود اگرچه بر همه ی خلق برتری دارد علی کنار تو تعریف دیگری دارد قسم به بضعه منی تویی نبی را جان شبیه سوره ی قدر است قدر تو پنهان برای نوکری ات آفریده شد انسان به کوثر تو خلاصه شده همه قرآن به منسب تو کدامین رسول قائل نیست؟ بدون سوره ی کوثر کتاب کامل نیست زمین وجب به وجب تیره و تو ماه منیر به جز علی تو ما را کسی نباشد امیر ندیده ایم برای سخاوت تو نظیر گرسنه بودی و بخشیده ای غذا به فقیر فقیر از در این خانه کی پشیمان رفت رعیت آمده بود و شبیه شاهان رفت نشسته چشم به دیوار گریه می کردی در این سه ماه که بسیار گریه می کردی نه از جراحت مسمار گریه می کردی برای شهر گنه کار گریه می کردی قنوت سبز دعایت برای مردم بود جواب آن همه خوبی هجوم هیزم بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یار ما هر نیمه شب که بر سر سجاده است آنقدر آقاست یاد قوم نوکر زاده است گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه نیست ما نمیخواهیم ورنه لطف او آماده است گریه هایم کم شده یعنی که بی برکت شدم بی حیایی من آخر کار دستم داده است به دل سنگی من این حرف ها سودی نکرد حل کار سنگ کی در طاقت سمباده است امر مولا روی چشم و نهی مولا روی چشم کار سختی نیست اصلا،عبد بودن ساده است در تمام سالها من فکر خود بودم ولی او دم خیمه به شوق دیدنم اِستاده است فاطمیه جمع را یک کربلا مهمان کنید قلب ما سینه زنان دربه بدر آن جاده است بوی دود از خانه مولا به عالم میرسد بوی دود از چادر آن بانوی آزاده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز هم امن یجیب ِ طفل مضطر شد بلند نافله خواندی نشسته آهِ حیدر شد بلند باز هم از خواب ، امشب مثل هر شب فاطمه مجتبی با وای مادر ، وای مادر شد بلند چشم بر هم زد علی و دید شد نقش ِ بر آب دلخوشی هایش همه ، آتش که از در شد بلند بر زمین افتادنت اصلا تماشایی نبود ای کسی که پیش پای تو پیمبر شد بلند از مسلمانی ِ اینها و غریبی ِ علی داد و بیداد یهودی های خیبر شد بلند آه ای هم صحبت روح الامین ، من را ببخش پیش چشمم بر سرت فریاد کافر شد بلند جان به لب گردید علی اما هزاران بار شکر باز هم از ماذنه الله اکبر شد بلند از گلویت آب خوش پایین نرفته باز هم های هایت یاد این مظلوم ِ بی سر شد بلند فاطمه می بینمت روز دهم وقتی حسین ناله ی هل من معینش زیر خنجر شد بلند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اى على صُوْلَت اى نبى جَلَوات اى خدائى جمال و جلوهء ذات اى كه هستى تو علّت خِلقت اى وجود تو مايهء بَرَكات سرِ سجّاده در دلِ شب ها بهر همسايه مى بَرى خِيْرات پدر و مادرم فداى تو باد كه پدر گفت: "جانِ من به فدات" فاطمه بر خصائل تو درود فاطمه بر فضائلت صلوات بى وجود تو ما همه مَعدوم با دَمِ تو گرفته ايم حَيات هر كه دنيا مُحِبِّ تو باشد كارِ او راحت است در سَكَرات هر كه در راه تو قدم برداشت پاىِ او مُحكم است در عَرَصات هر كه بر تو سلام مى گويد مى دهى پاسُخش به وقتِ مَمات اى شفاعت كنندهء فردا ألسّلامُ عَلَيْكِ يا زَهْرا فاطمه اى حبيبهء داور فاطمه اى بهشتِ پيغمبر بانوى بانوان هر دو جهان مُفتَخَر از كنيزى ات هاجَر اى كه معناى لَيْلَةُ الْقَدرى دَرْك كرده فقط تو را حيدر به حسين و به زينبين و حسن بهترين ، مهربانترين مادر اى به وصفِ تو سورهء انسان اى به مدحِ تو سورهء كوثر من گنهكارم و پشيمانم اى كه هستى شفيعهء محشر نَفَسِ پاكِ توست انسانْ ساز چادرت مى شود مسلمانْ ساز اى كرامت هميشه عادتِ تو اى به كُوْن و مَكان سِيادت تو به نمازت خداىْ فَخْر كند عرشيان عاشقِ عبادت تو اى تو تنها مُدافعِ مولا جانْ فداىِ تو و رشادت تو دستِ تو بوسه زد نبى و زَنى كور شد چشمش از حسادت تو من سِيَه پوشِ ماتمت هستم آمدم تا كه در شهادت تو بر غروبِ مدينه گريه كنم بر جراحاتِ سينه گريه كنم ياس بودى و أرغوان گشتى اى بهارِ على خزان گشتى اى رُخَت ماهِ آسمانِ على پُشتِ أبرِ سِيَه نهان گشتى اثرِ ضربه هاىِ قنفذ بود كه تو در كوچه نيمه جان گشتى قَدْرِ تو خاكيان ندانستند عازمِ روضهء جَنان گشتى صبر مبهوت مانده از صبرت سينهء عاشقان بُوَد قبرت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرچه بار معاصی به شانه آوردم مرا کمک بده تا که دوباره برگردم خراب شد دلم از دست خدعه ی نفسم چنان خراب شدم من که از همه طردم حجاب معصیتم بست راه چشمم را خودم به غفلتم اینگونه سایه گستردم چقدر وضع مرا دیدی و دلت خون شد مرا ببخش امام زمان، غلط کردم اگر نبود دعاهای خیر و مغفرتت هلاک می شدم از موج فتنه ها هر دم به غیرِ کرب و بلا حاجتی طلب نکنم منی که از همه غیر از حسین دلسردم به لطف نوکری ام در عزای فاطمیه ولا و دوستی ات را به سینه‌ پروردم دلم خوش است به این اشک ها که مرحمت است دلم خوش است که با تو دوباره همدردم بگو فقط به چه جرمی زدند فاطمه را اگر نمردم از این داغ و روضه نامردم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شور، مگه میشه تو رو داشته باشم.m4a
1.68M
مگه میشه تو رو داشته باشم و توی دنیا حس کنم که بی کسم با تو روزگارمو می سازم و بی تو تووو دنیا می گیره نفسم نفسم بنده به هر، نفس سینه زنات چشمه ی حیاتمه، اشک چشم نوکرات جوونیم ناقابله، جونمم میدم برات مادر حرم، سایه ی سرم تا تو رو دارم مادر در پناه تو، با نگاه تو غصه ندارم مادر اُمُنا زهرا 🏴🏴🏴🏴🏴 خدا دوستم داره که محبتت روزیِ ارثیِ خونوادمه آرزومه پسرم خادمت و دخترم توو روضه باشه خادمه تووی قلب نوکرات، اگه حب حیدره اگه اسم بچه هات، دلامون رو می بره این همه ش از اثره، شیر پاک مادره نوکرتم و، نوکراتونو مثل شما دوس دارم پای علی و، پرچم علی شاهرگمو می ذارم اُمُنا زهرا 🏴🏴🏴🏴🏴 اثر هیچ چیزی توی زندگی مثه یه دعای مادرونه نیس تو دعا کنی نشد نداره که مرگمو میون روضه بنویس بنویس که مدفنم، بشه خاک کربلا مثل اربابم حسین، کفنم شه بوریا الهی که خاک بشم، زیر پای زائرا تا نفسی هس، ممنونم از این لطفی که به من کردی عاقبتمو، ختمِ به حسین ختمِ به حسن کردی اُمُنا زهرا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا تو سر بالا بگیری با سر اُفتادم زمین یا امیرالمؤمنين یک تنه هستم سپاهت تا وداع آخرین یا امیرالمؤمنين شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شِکسته قامَتی اِی یارِ نیمه جانِ علی چه بی فُروغ شُدی، ماهِ آسمانِ علی مَرا به خاک نشانده، قَدِ هِلالیِ تو گِرِفته سوسوی چَشمانِ تو، تَوانِ علی نَفَس نَفَس زَنی و ذَرّه ذَرّه آب شَوی چه زود پیر شُدی، هَمسَرِ جَوانِ علی سه ماه شد، که سُخَن با عَلی نِمی گویی سه ماه شد، که نَدادی رُخَت نِشانِ علی هَمیشه بَستَرَت اَز بَرگهای لاله پُر اَست گُلِ خَزان زده ی سُرخِ بوستانِ علی کَسی سُراغِ تو را اَز عَلی نِمی گیرَد مَدینه، مَرگ کُند آرزو، به "جانِ علی" گِرِفته اَم زِ غریبی، دو زانویَم به بَغَل که تاب آوَرَد این داغِ بی کَرانِ علی؟ اَگَر چه بِینِ خُسوفی، هَنوز ماهِ مَنی بِتاب بَر مَن و بَر این سِتارگانِ علی بیا و این دَم آخَر، بَرای دِلخوشی ام بَخند تا که نَمُردَم، بِخَند جانِ علی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای کشتی شکسته که پهلو گرفته ای برگو چرا تودست به پهلو گرفته ای گل را خدا برای سرور آفریده است ای گل چرا به غصه وغم خو گرفته ای گاهی زدرد شانه زدل آه می کشی گاهی زدرد، دست به بازو گرفته ای ازماجرای کوچه نگفتی به من بگو اکنون چرا زمحرم خود رو گرفته ای دیوار گشته است عصای تو باز هم بینم که دست برسر زانو گرفته ای دیشب نماز نافله ی تو نشسته بود دیدم که دست خویش به پهلو گرفته ای هرگه که دربه روی علی باز می کنی خوشحال می شوم که تو نیرو گرفته ای رنگی زداغ گرکه «وفایی» به شعر توست چون لاله ها زباغ ولا بوگرفته ای شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درون سینه ام ز داغ او فقط غم است و بس بدون عشق فاطمه جهان جهنم است و بس تمام دلخوشی ما در این دو روز بی وفا همین دو قطره اشک زیر رقص پرچم است و بس ملک اسیر روی او بشر فقیر کوی او تبسمش دلیل خلق کل عالم است و بس به بانوان پاکدل به هرچه زن که خلق شد بگو فقط فرشته علی مکرمه ست و بس چه شد میان کوچه گم نمود راه خانه را همانکه محرم دل رسول خاتم است و بس تلاش کرد رو بگیرد از علی ولی نشد تمام روضه در همین دو خط مجسم است و بس خدا کند که عاقبت به خیر فاطمه شوم نگاه او به درد کل خلق مرهم است و بس شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به خود گفتند پیمان عداوت بسته خواهد شد و با این عقده دستان ولایت بسته خواهد شد خیال خامشان این بود اگر در را بسوزانند به روی خلق دیگر باب رحمت بسته خواهد شد دری که شأن آن “لا تقنطوا من رحمة الله” است به رأفت باز می‌گردد به غفلت بسته خواهد شد زمین افتاد بین کوچه بانویی که در محشر به یک نیمه نگاهش بار خلقت بسته خواهد شد نمی‌دانست میخ در چه زخمی را به پهلو زد که در شام غریبان هم به زحمت بسته خواهد شد گره می‌زد به دست مرتضی و خوب می‌دانست که چشم بخت عالم تا قیامت بسته خواهد شد علی مامور بر صبر است، بی پروا بزن قنفذ! که در این کوچه حتی دست غیرت بسته خواهد شد فدای چشم‌های نیمه جانی که در این ایام به ندرت باز می‌گردد به سرعت بسته خواهد شد اگر بستند دستان علی را بین آن کوچه دو دست دخترش هم در اسارت بسته خواهد شد شاعر: ‏ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یارب! کمکش کن نَکِشد کار به دیوار ای کاش نگیرد پرِ دلدار به دیوار مسمار، اگر داغ شد ای کاش خدایا_ بر او، نه ... اصابت کند این بار به دیوار در خورد به دیوار ... امان از ستم و جور نفرین به شرر، لعنتِ بسیار به دیوار یک ضربه به او خورد، جهان از نفس افتاد یک‌بار به در خورد، دگر بار به دیوار از داغِ پرستو، کمرِ عرش دوتا شد بگذاشته سر، حیدرکرار به دیوار از بازوی خونینِ شقایق، چه بگویم؟ مانده‌ست هنوز آن‌همه آثار به دیوار ... لطفش به همه شامل و عمری‌ست که بوده او با همه، همسایه‌ی دیوار به دیوار شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که پیش از خلقت خود امتحان پس‌داده‌ای از ازل -آری- برای سوختن آماده‌ای "بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی خودِ پیغمبری شأن تو این نیست که تنها پیمبرزاده‌ای "بَضعَةٌ مِنّی" شدی یعنی تو هم روز اَلَست اولین فردی که فریاد "بَلَی" سرداده‌ای فوق عصمت، فوق باور، فوق درک انبیا فوق هر تعریفی و توصیف، فوق‌العاده‌ای ای که عرش از چادرت حاجت تمنا می‌کند از چه سرکردی جهان را با حصیر ساده‌ای؟ درد پهلو، زخم بازو داری اما همچنان با قنوت گریه‌هایت بر سر سجاده‌ای مادر سادات! تنها مادر سادات نه مادر دلسوز هر مرد و زن آزاده‌ای بغض تلخی در گلوی ماست تا روز ابد از همان روزی که تو در بسترت افتاده‌ای لیلةالقدر انتظار دیدنت را می‌کشد مطلع‌الفجر تماشایی! کجای جاده‌ای؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پای تو اهل بکا کم میارن صائبا محتشما کم میارن واسه تو شعر و قصیده کم میگن واسه مدحت شعرا کم میارن طبع شعر تازشو باید بده فیض بی اندازشو باید بده هرکسی مدح تورو میخواد بگه فاطمه اجازشو باید بده مردمو همش مردد میکنن بخدا به خودشون بد میکنن دکترای قلابی میشینن و.. با دروغ مقامتو رد میکنن در شلوغی سپر فاطمه ای خنکای جگر فاطمه ای هم حسینی واسه ما هم حسنی سومین گل پسر فاطمه ای بذر روسیاهی کاشتی واسشون ضربه های سختی داشتی واسشون تورو با لگد گذاشتن بین در تو هم آبرو نذاشتی واسشون بغض تو صدای اهل بیت شدی غم آشنای اهل بیت شدی جون دادی تا که ولایت بمونه یک تنه فدای اهل بیت شدی کار ما تو این شبا با محسنه سیر عرفانی ما تا محسنه تپش قلب تموم شیعه ها " یاحسین" و "یا حسن" "یا محسنه" کاش همه واسه تو زحمت بکشیم طعنه بشنویم ریاضت بکشیم نکنه روز قیامت که میاد از بابات علی خجالت بکشیم.. خون به قلب هرچی دشمن میکنیم چراغ روضتو روشن میکنیم ما برای محسنیه پا میشیم مشکی فاطمیه تن میکنیم حجت الله و سر گذر زدن پیش چشمای علی به در زدن اول ربیع که تبریک نداره مادر مارو چهل نفر زدن.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آیات قرآن یک به یک آیات زهراست آیینه دنیا تماماً مات زهراست از پای تا سر فاطمه تنها علی بود اثبات مولا در غدیر اثبات زهراست دستاس عالم را به دستش داده بودند هستی سراسر مملو از ذرات زهراست ما که به جای خود پیمبر هم وجودش از برکت مولا و از برکات زهراست تا پای جان پای علی باشید آری این از سفارش ها و تاکیدات زهراست می سوخت پای بسترش مولا که چون شمع می دید دیگر آخرین ساعات زهراست نان پخت روز آخری با حال زارش اینها فقط یک گوشه از حالات زهراست ** چیزی که کامل می کند دین را نماز است آن هم که اکمالش به تسبیحات زهراست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در سوخت و با ضرب پا از جا در آمد از پشت در ناگه صدای مادر آمد طوری صدا زد فاطمه: "فضه خُذینی" آه از نهاد فاتح خیبر بر آمد فضه سراسیمه به روی خاک افتاد وقتی به سوی دختر پیغمبر آمد زخمش نشد کهنه دو ماه و نیم اصلا میخِ دری که از تن زهرا در آمد مجروح بود اما علی را که کشیدند زهرا برای جنگ با یک لشگر آمد با چشم خیسش مرتضی در کوچه می دید ریحانه اش با قد خم در معبر آمد قنفذ غلافش را چنان بر بازویش زد عمر کم زهرا از آن ضربه سر آمد هر ماتمی را دید مادر در مدینه در شام و در کوفه سراغ دختر آمد زینب فقط گریان داغ مادرش بود هر جا که بوی هیزم و خاکستر آمد حتی زمانی که به روی خاک افتاد یا آن زمان که شعله سوی معجر آمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدا نانِ تو را هرگز نگیرد از گدا زهرا پناهِ بی پناهیِ منِ بی دست و پا زهرا چراغ عرش، فانوس حیاط خانه‌ات بوده تو آن نوری که جریان داشتی از ابتدا زهرا کمالِ ظرف تو، بیش از حدِ اُمِّ اَبیهایی‌ست به این ترتیب باید گفت: اُمُّ الاَنبیا؛ زهرا عبا را اعتباری نیست بی حظِّ حضور تو به زیر سایه‌ی تو جمع شد اهل کسا زهرا نخِ چادر نماز وصله‌دارت آبروی ماست گرفته بیرق ما رنگ از این تارها..، زهرا اگر درد است درد عشق تو..، دردت به جان من ز عُشاقت نمی‌آید به جز قالو بَلیٰ، زهرا جواز اتصال ما به تو دستِ حسن‌جان است همین فرزندِ ارشد شیعه را بُرده است تا زهرا علی نام تو را ورد لب فرزندهایت کرد صد و ده مرتبه با مرتضی گفتیم: یا زهرا خطای طفل سهل‌انگار را مادر نمی‌بیند همیشه چشم‌پوشی می‌کنی از خبط ما زهرا غلاف قنفذ نامرد هم، عهد تو را نشکست چه محکم دستِ بیعت داده‌ای با مرتضی، زهرا * * چنان مسمار با شدت به پهلویت اصابت کرد که چندین استخوان در سینه‌ات شد جابه‌جا زهرا چه دید آنجا زمان بردنش حیدر..، که زد فریاد: بیا فضه..، بیا فضه..، بیا فضه..، بیاااا..، زهرا... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#کتاب_روضه_روشمند_ویژه_فاطمیه 🛑 واعظین و مادحین گرامی🛑 به مدد الهی و با تلاش گروه محققینِ پایگاه
در این کتاب به دلیل استفاده از گزاره‌های تاریخی معتبر، مجموعه‌ای از اسناد دست‌اول و مهم تاریخی مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها) همراه با اشعار مرتبط، داستان و گریز به کربلا، گردآوری شده است. 👈 آیدی جهت دریافت رایگان از کتاب 👇👇👇👇👇👇 @addmin_roze
هَر کُجا نامِ تو بُردیم، فَقَط سوخته ایم سوختَن را، زِ سَراپای تو آموخته ایم غَزلی گَرم به یادِ نَفَسِ سوزانَت روز و شَب زِمزمه کَردیم، که دِلسوخته ایم گُفتَنی های تو را، هَرچه که می شُد گُفتیم رازها را، به دِلِ سوخته اَندوخته ایم هَرکُجا مَجلسِ غَمخوانیِ تو بَرپا بود خونِ دِل ریخته از دیده و اَفروخته ایم غَمِ پهلوی تو دَر سینه ی ما عُقده شُده چَشم را، بر فَرجِ مُنتَقِمَت دوخته ایم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فقیرم و ز شما دّر ناب می گیرم به پاس بوسه براین در شتاب می گیرم نشد که دست تهی رد شوم از این درگاه همیشه از در لطفت جواب می گیرم برای از تو سرودن به عشق محتاجم مدد همیشه من از بوتراب می گیرم هرآن زنی که تو الگوی او شوی گوید فقط ز فاطمه درس حجاب می گیرم به یاد زندگی کوتهت گل یاسین زاشک پرپر چشمم گلاب می گیرم من از شنیدن فریاد استغاثه ی تو هنوز مضطربم، اضطراب می گیرم ز داغ محسن تو گریه می کنم،گاهی سراغ از غم و درد رباب می گیرم به یاد تربت تو عکسی از بقیع تو را میان سینه ی غمدیده ، قاب می گیرم تو مهر عصمتی و آفتاب زائر توست نشان ز قبر تو از آفتاب می گیرم میان خلوت وتنهائیش «وفایی» گفت عزا ز داغ تو با آب وتاب می گیرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا هست ظلم و حق-کُشی و کفر، مستدام مائیم و خشم های نفسگیرِ ناتمام عمری ضرر زدند فقط! خسته ایم از نیرنگ و ناسپاسیِ یک عده بی مرام جهل عوام و زهرِ نفاقِ خواص را باید نوشت قاتلِ هر نوع از قیام گفتیم با عواملِ ابلیس، بی درنگ مردانه در میانهٔ آشوب و ازدحام- -یارِ ولایتیم... بیا مثل * ما را شهید کن! اگر این است اتهام هر قدر شرِ قائله را بیشتر کُنند میگیرد این نظام ِ قوی بیشتر قوام بت های دست-ساز به دستانِ اتحاد نابود میشوند در آغوش ِ انهدام دشمن شود ذلیل تر از پیش در عمل با علم ِ خود اگر که بگیریم انتقام ذلت برای دشمن و عزت برای ماست ما ملت امام حسینیم(ع) والسلام! * شهید آرمان علی وردی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e