#امام_زمان_عج_مناجات
#لیلة_الرغائب
کسی که هرشب جمعه، تو را مصاحب نیست
برای وصل جمالت هنوز راغب نیست
چگونه درک کند فیض با تو بودن را
کسی که بر همه اعمال خود مراقب نیست
اگر که غیبت تو طول میکشد از ماست
وجود ناقص ما خالی از معایب نیست
اسیر غم شدهایم و هنوز میگویند
فراق چهرهی تو اعظم مصائب نیست!
امید ملت اسلام! کعبه منتظر است
کسی به غیر تو بنیانکَن اجانب نیست
شب است و ذکر فرج را به روی لب دارم
شبی که بهتر از این لیلة الرغائب نیست
به یمن توست که روزی دهد خدا ما را
نصیب و روزی ما غیر این مواهب نیست
به یک نگاه مرا روبراه کن، وضعم،
برای آمدن تو اگر مناسب نیست
اگر کنار رَوَد پردهی گنه، پیداست
امام ما همه جا ظاهر است و غائب نیست
سخن بس است «وفایی!» به جان حضرت دوست
تمام حرف دل ما جز این مطالب نیست
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#لیلة_الرغائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب
از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علیست راغب
تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی
بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب
معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود
دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب
از برکت وجودش دنیا به گردش آمد
خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب
در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور
تنها علی است غالب، مافوق کل غالب
تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد
شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب
من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را
از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب
یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم
در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب
حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد
یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب
شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد
سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب
مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند
ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب
بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید
می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شب_جمعه #لیلة_الرغائب
#امام_حسین_ع_مناجات
#امیرالمومنین_ع_مدح
ای دل دیوانه امشب پر بزن
پر به سوی خانه دلبر بزن
در بزن، هی در بزن، هی در بزن
در بنام حضرت حیدر بزن
رازق روزی اشک ما علیست
ذکر استغفار ما یک یا علیست
من کیام آلودهای غرق گناه
رفتهام یک عُمر راهی اشتباه
آه.. از این دل، امان از این نگاه
کوه عصیان مرا کن قدّ کاه
رحمکن بدجور ذلت میکشم
از علی دارم خجالت میکشم
دوستیها کردهام با دشمنم
آنکه بر شیطان وفا کرده منم
بوی معصیت گرفته این تنم
باز اما دم ز مولا میزنم
گرچه از اعمال خود رنجیدهام
با همین چشمم نجف را دیدهام
آنقدر که ظلم کردم بر خودم
ریختم آلودگیها در خودم
خیر، تو بودی، ولیکن شر خودم
نیستم من ناامید، آخر خودم...
گرچه با غفلت تورا آزردهام
نان خورجین علی را خوردهام
ابتدا تا انتها گفتم علی
با ملائک یکصدا گفتم علی
در نماز و در دعا گفتم علی
سالها من به خدا گفتم علی!
یا امین الله یا شمس العرب
یک نجف روزی من کن در رجب
از ازل تاب و تب من کربلاست
ذکرخیر بر لب من کربلاست
مکتب من مذهب من کربلاست
آرزوی امشب من کربلاست
تو دعایم کن گرفتارم حسین
من هوای کربلا دارم حسین
**
ای اسیر غصههای بیشمار
ای بروی صورتت گرد و غبار
تو تکوتنها و دشمن سی هزار
دور تا دور خیامت نیزهزار
داد بیداد از غمت، ای شاه دین
از روی مرکب چه بد خوردی زمین
بعد از آنی که بسویت تیر رفت
بعد از آنکه برتنت شمشیر رفت
شمر زود آمد به مقتل دیر رفت
ماندهام من از چه با تأخیر رفت
چکمهاش با پیکرت برخورد کرد
استخوان سینهات را خورد کرد
میبُرید و میبرید و میبرید
میکشید و میکشید و میکشید
خنجرش را خواهرت از دور دید
واحسینا گفت و به سویت دوید
ای تن بیسر تو کم پرپر بزن
پیش زینب دستوپا کمتر بزن
خیز از جا خواهرت در غربت است
گوش کن این طبل، طبل غارت است
لحظههای سخت آل عصمت است
مَحرم من خیمه بیامنیت است
خیز و غم از خاطر زنها بِبَر
دخترانت را ازین صحرا ببر
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#حلول_ماه_رجب
#لیلة_الرغائب
بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده
تو سر و سامان به این حال پریشانم بده
این رجب هم آمد و آدم نشد این نوکرت
لطف کن این روزها قلب پشیمانم بده
قبل مُردن پاک کن من را و بعداً خاک کن
حُسن پایانم تو باش و حُسن پایانم بده
آبرویی نیست اما آرزو که عیب نیست
پاک کن قلب مرا و قلب سلمانم بده
دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو
درد دادی، خب بیا این بار درمانم بده
باطناً کور است چشمم که نمیبینم تو را
آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده
این گناه افتاده به جانم، نجاتم میدهی؟؟
چشمِ پاکی مثل چشمان شهیدانم بده
زود میلرزد دلم وقت گناه و معصیت
یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده
از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن
با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده
من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم
لطف کن در روضهها اشک فراوانم بده
کربلا، مشهد، نجف، آقا نمیدانم فقط
روزیام را از همانجا که نمیدانم بده
خواهش این نوکرانت چیست غیر از کربلا؟
روزیام را تا درِ این خانه مهمانم، بده
یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم
در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده
......
با سلام روضهات بر جان ما آتش بزن:
السلام ای کشتهی دور از وطن، ای بیکفن...
شاعر: #وحید_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #لیلة_الرغائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت..
نام من را بین مهمانهای تو آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت
جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم
حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت
هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد
قصهام را تا ابد در خانهی دلبر نوشت
به من بی آبرو چه آبرویی داده است
من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت
دست من را داد در دست علی مرتضی
بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت
یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد
سرنوشتم را خداوندِ علی، از سر نوشت
آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید
بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت
کل دارایی من این است.. عشقم به حسین!
بین ثروتمندها اسم مرا مادر نوشت
چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیأتم..
دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت
از همانموقع چه کیفی میکنم من با حسین!
شرح آن را باید از امروز تا محشر نوشت
چندوقتی میشود دور از تو ماندم، وای من
فطرست را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت
**
ای فدای اسم شیرینت «حسین جان» کز ازل
حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت
نیزهها روی تنت یکجور رفته کج شده
مزد هل من ناصرت را با سنان لشکر نوشت
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_مناجات
نفس چه فایده، وقتی که در هوای تو نیست
بدا به حال گدایی که مبتلای تو نیست
مرا به غیر خودت دست هیچکس مسپار
کسی شبیه خودت فکر بندههای تو نیست
نه اشک مانده برایم، نه نالههای سحر
چه کردهام که دلم شامل عطای تو نیست
دلم کبوتر هر بام می شود...افسوس..
خودت بگو چه کنم با دلی که پای تو نیست
مرا به «گریه برای حسین » میبخشی
وگرنه بندهی تو لایق سرای تو نیست
**
چه دارد آنکه ندارد غم حسین تو را
چگونه درک کنم ماتم حسین تو را
به غیر روضه پی کار دیگری نروم
که من شناختهام عالم حسین تو را
تو خواستی که من از روز اول عمرم
به دوش خود بکشم پرچم حسین تو را
به غیر تربت کرب و بلا دوایی نیست..
به عالمی ندهم مرهم حسین تو را
به نوکری خودم افتخار خواهم کرد
چه دارد آنکه ندارد غم حسین تو را
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #لیلة_الرغائب
از زبانم دعا نمیافتد
ذکر "یا رَبَّنا" نمیافتد
بغض با حنجرم گره خوردست
دیگر از آن جدا نمیافتد
چندباری به هِق هِق افتادیم...
اشک ما بیصدا نمیافتد
گریهام را نگیر..، میمیرم
چشمم از اشتها نمیافتد
جز درِ آستانِ شعلهیِ "شمع"
پر پروانهها نمیافتد
غیر بام تو هیچ معراجی
رو به قُربِ خدا نمیافتد
از پَر دامنِ سهسالهی تو
دست شاه و گدا نمیافتد
دردمند غم تو هیچ زمان
پیِ دارالشفا نمیافتد
هیئتت هست..، هیچ گریهکُنی
گوشهی انزوا نمیافتد
سینهای که شود حسینیهات
خشت آن از بها نمیافتد
تا قیامِ قیامت کبری
تبِ این روضهها نمیافتد
خواهش لیلةُالرَّغائِب من...
گوشهچشمَت به ما نمیافتد؟!
آه! در طالعِ گدایانت
یک زیارت چرا نمیافتد؟!
لال هم گر شوم ز لبهایم
کربلا کربلا نمیافتد
نوکرِ کفنودفنْدیده، مگر
یاد یک بوریا نمی افتد!؟
مقتلت تنگ شد..، به حرمت آن
شیعه در تنگنا نمیافتد
نامسلمان! به جان تشنهی ما
هیچکس با عصا نمیافتد
"همه رفتند شمر ول کن نیست"
خنجرش هم ز پا نمیافتد
خواهری روی ناقهی عریان
چشمش از نیزهها نمیافتد
گرچه هی می کِشند..، شُکرِ خدا
معجرِ نخ نما نمیافتد
از تماشای قافله چشمِ
کوفیِ بی حیا نمیافتد
▪️
▪️
بی جهت سدِّ راه میکردند
کوچه کوچه نگاه میکردند
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #لیلة_الرغائب
باز هم دلتنگ، در بین مناجات و دعا
خاطراتم غرق شد در اشکهای بیصدا
راه، دور و دل بهانه گیر از داغِ فراق
باز هم غم در وجودم کرده آشوبی به پا
بابِ میلم نیست اینجا، اهل اینجا نیستم
با خودم گفتم خدایا من کجا اینجا کجا؟!
حاجتم را عرضه میدارم به ربّ العالمین
هر شب از ماهِ رجب در وادیِ إغفر لنا
توبه کارم، توبه کارم، توبه کارم، توبه کار
باز خلوت کرده ام با رحمتِ بی انتها
معصیت هایم دوباره محوِ مطلق میشود
پایِ استغفارهایی با طنینِ ربّنا
من زیاده خواهم و در عشق؛ قانع نیستم
میزنم فریاد این را در میان روضه ها
در دلم شوقِ اقامت در حرم دارم ولی
نیست مقدور و همین غم میکشد آخر مرا
من تبِ شش گوشه دارم! یک نفر کاری کُند
لااقل باشم شب جمعه در آن حال و هوا
کاشکی میگفت بخشیدم تو را غصه نخور
کوله بارت را ببند و زود؛ الساعه بیا
در شبانگاهِ رغائب بیشتر شد رغبتم
رغبتم شد بیشتر نسبت به آن صحن و سرا
مختصر میگویم و با اشک امضا میکنم
دوست دارم پشتِ این «در» تا ابد باشم گدا
ابتدا و انتهایِ آرزوهایم حسین(ع)
یا مّن أرجوهُ لِکلّ خیر یعنی کربلا!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
به مناسبت #لیلة_الرغائب
این مژده به بندگان تائب آمد
خیزید که لیلة الرغائب آمد
ای کاش ندا دهند صبح فردا
ای منتظران امام غائب آمد
شاعر: #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
@dobeity_robaey
#محکومیت_توهین_به_قرآن_کریم
میان شعله میسوزد مگر باران؟ نمیسوزد
اگرچه "جسم" هم آتش بگیرد، "جان" نمیسوزد
به آتش میکشند این روزها قرآنِ ما را... لیک
نمیدانند "فجر" و "طارق" و "فرقان" نمیسوزد
نمیدانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان
که "حمد" آتش نمیگیرد، که "الرحمان" نمیسوزد
خدای قصهی قرآنیِ "عاد" و "ثمود"! آخر
چرا این شهرها در آتشِ کفران نمیسوزد؟
مگر قرآن چه دارد؟ سوره سوره، خط به خط، ایمان
دل مردم برای این همه ایمان نمیسوزد؟
به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی
بگو قرآن نمیسوزد، بگو قرآن نمیسوزد
شاعر: #رضا_یزدانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#محکومیت_توهین_به_مقدسات
#محکومیت_توهین_به_قرآن_کریم
ای غصهدار شیعه، چرا پس غمت نَبُرد؟
ای زخم، زخم کهنه! چرا مرهمت نَبُرد؟
ای اُشتر دوساله! چرا لال ماندهای؟
وجدان چرا به شکل بنیآدمت نَبُرد؟
آتش زدن به مسجد و قرآن و خانهها
نزدیک "ماجرای در و هیزم"ت نَبُرد؟!
چادر کشیدن از سرِ ناموس شیعیان
آیا به کوچههای بنیهاشمت نَبُرد؟!
رسوایی دلاربگیران و قاتلان
یک لحظه هم به یاد "رِی و گندم"ت نَبُرد؟!
آن نوجوان، میان سگان و درندگان
هرگز به دست و پا زدنِ قاسمت نَبُرد؟!
مردم که پا به پای شهیدان گریستند
این سیل غم چرا بسوی مردمت نَبُرد؟
دشنام بر علی بده و سکّه را بچسب!
خرمافروش باش اگر میثمت نَبُرد!
◽️
ای غربت همیشهی تاریخ ای حسین
گویا دوباره مدّعیان را غمت نَبُرد
ما اهل کوفهایم وگرنه چرا کسی
آبی برای تشنگی مُسلمت نَبُرد
شاعر: #مهدی_جهاندار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e