eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
281 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ ؛ چه شب‌های خوبی که با تو سحر شد نه سختی کشیدم، نه عمرم هدر شد نگفتی گنهکار بیرون بماند همین شد که شوقم به تو بیشتر شد نه منت کشیده، نه زحمت کشیده خجالت کشیده گدا معتبر شد همه بار بستند، جز من که ماندم چه خاکی به روی سر رهگذر شد جز اینجا دگر سرپناهی ندارم ببین سائلت باز هم دربه در شد همه فرصتم رفت و دستم تهی شد دوسر سود خالص برایم ضرر شد چه خوش بودی ای سی شب افطار و گریه! بسوزد فراق تو که دردسر شد بنا بود در بین آتش بسوزم علی تا که فهمید، فوراً سپر شد گناه مرا بین چادر نهان کرد عجب مادری! جای من خونجگر شد فقط دست من می‌رسد به محرم؟ حسین جان بیا فرصتم مختصر شد ** صدا زد بیا خواهرم، وقت تنگ است بغل کن مرا باز، وقت سفر شد برو کهنه پیراهنم را بیاور برو که حسینت دگر مُحتضر شد چرا خیره ماندی به زیر گلویم ببین شمر از غصه‌ات باخبر شد بکش دست بر موی پُر پیچ و تابم که تقدیر من خنجر از پشت سر شد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای پاسخ بی چون و چرای همه‌ی ما اکنون تویی و مسئله‌های همه‌ی ما کو آنکه در این خاک، سفرکرده ندارد سخت است فراق تو برای همه‌ی ما ای گریه‌ی شب‌های مناجات من از تو لبخند تو آمین دعای همه‌ی ما تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم پیچیده در این کوه صدای همه‌ی ما ای ابر اگر از خانه‌ی آن یار گذشتی با گریه بزن بوسه به جای همه‌ی ما ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم اما تو بکش خط به خطای همه‌ی ما گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است جرمی که نوشتند به پای همه‌ی ما در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم سوزانده‌ شدن باد سزای همه ی ما ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای امام مهربان ما بیا یابن الحسن نام تو ورد زبان ما بیا یابن الحسن ای که نام دل‌ربایت نقش بسته روز و شب_ بر لب پیر و جوان ما بیا یابن الحسن حضرت باران! چرا با حسرت دیدار خود می‌زنی آتش به جان ما، بیا یابن الحسن بی تو این دنیا چه دلگیر است و تاریک است و سرد روشنی‌بخشِ جهان ما بیا یابن الحسن بار هجران تو سنگین است، رحمی کن بر این قامت همچون کمان ما بیا یابن الحسن در غمِ محنت فزای دوری‌ات از دست رفت_ طاقت و صبر و توان ما بیا یابن الحسن یوسف زهرا! به یادت اشکباران می‌شود، هر سه شنبه جمکران ما، بیا یابن الحسن نه فقط ایران، که در دنیا طنین‌انداز شد ذکر "یا صاحبْ زمانِ" ما، بیا یابن الحسن ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ مانده‌ام بی کَس و بی یار، مرا یاری کن باز هم از منِ درمانده طرفداری کن بار من روی زمین مانده..، خدایا چه کُنم بار من مانده خدایا..، تو خریداری کن معصیت در دل مُردابْ فرو بُرد مرا تا که آب از سر من رد نشده..، کاری کن بنده‌ی نفْس شدم، بندگی‌ام یادم رفت بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن اختیاراً ز درِ خانه‌ی تو دور شدم پس گداییِ مرا لطف کن، اجباری کن وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد سفره تا جمع نشد..، اشک مرا جاری کن در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند منِ غفلت‌زده را تشنه‌ی بیداری کن روی قلبم بنویسید: گرفتارِ رضا... سنگ را در حرمش لایقِ حَجّاری کن بی پناهیم، پناهِ همه ی ما..، زهراست زیر بال و پرش از شیعه نگهداری کن بَرده‌ام..، برده‌ی بی قیمتِ بازار نجف حلقه در گوش همین بَرده‌ی بازاری کن دوست دارم که غلامِ درِ حیدر باشم پس مرا تا به ابد نوکرِ درباری کن جان آقای غریبی که ندارد حرمی دل ویران مرا یک شبه مِعماری کن گریه بر داغِ حسن ارثیه‌ی اجدادی‌ست ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن روزه با روضه اگر باز شود..، می‌چسبد گریه‌کُن! با نمِ اشک خودت افطاری کن ▪️ پیش چشمان پسر، مادر او سیلی خورد آی ناموس‌پرست! از غم او، زاری کن جگرش سوخت ولی قاتل او زهر نبود... قدر یک لحظه فقط فکر به مسماری کن! میخِ دَر با همه‌ هستیِ حسن بد تا کرد پای خود را به حریم پَرِ زهرا وا کرد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دور شد باز هم آن همدم و دمساز از ما ماند در خاطره‌اش آن همه پرواز از ما رمضان دیده‌ی ما را به خدا بینا کرد اشک‌ها ماند در این ماه پس‌انداز از ما نیمه‌شب دل بکن از بستر و بسیار مگو دور شد فرصت پیدایی آن راز از ما... رمضان رفت ولی روزه و قرآن باقی‌ست چهره کی پوشد این پنجره‌ی باز از ما؟ تو اگر قدر بدانی همه شب‌ها قدر است نگرفته‌ست خدا فرصت ابراز از ما... تا نفس هست، خدا هست که برکت بدهد که فقط می‌طلبد غیرت آغاز از ما باز هر صبح و شب آفاق پر از جلوه‌ی اوست هر اذان دعوت عشق است به آواز از ما الوداع ای عطش و گریه و لبخند و سکوت هر سحر یاد کن آه ای رمضان باز از ما ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای روزهای ختم ِ قرآنی خداحافظ لحْظاتِ نابِ أدعیه‌خوانی خداحافظ ای ماهِ نجواهایِ عاشقانه در خلوت شب‌زنده‌داری‌هایِ طولانی خداحافظ ای سُفره‌ی افطار! ای شوق ِ لکَ صُمتُ ای بهترین معنایِ مهمانی خداحافظ ای اشکِ جاری در مناجاتِ أبوحمزه ای چشم‌های خیس ِ بارانی خداحافظ ای جنّتِ جوشن کبیر، ای ذکرِ خَلّصنا شب‌های قدر، ای حالِ عرفانی خداحافظ خوف و رجایِ دلنشینِ وقتِ استغفار ای حسّ بی‌تابی و حیرانی خداحافظ ای فرصتِ انفاق در پس‌کوچه‌ی اخلاص ای نان و خرماهایِ پنهانی خداحافظ ای روضه‌ی فُزتُ و ربّ العکبه در محراب ای فَرقِ خونین! زخم ِ پیشانی خداحافظ ** می‌گفت شاید بی رمق حیدر شبِ آخر ای عمرِ سرتاسر پریشانی خداحافظ! ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ خودت جلوه دادی، گُل و خارها را و طوفان زدی دشت و گلزارها را ای ابرِ خطاپوشِ بارانیِ من! بگیر از دل و سینه زنگارها را گداهای شب را ملامت نکردی کشیدی در آغوش، بیدارها را درِ خانه‌ات را به مردم نبستی فقط راه دادی گرفتارها را همین‌که یکی درد‌ِدل کرد با تو دوا کرده‌ای درد بیمارها را رجب، ماه شعبان و ماه خدا... آه! چه راحت ضرر کردم افطارها را دوباره به مهمانی‌ات دعوتم کن دوباره بکش ناز سربارها را یکی گفت حسین و همه گریه کردند همان‌جا خریدی گنه‌کارها را ** به زحمت خودش می‌رساند به زهرا رقیه تقاضای زواّرها را رقیه مجیب و رقیه اجابت ببین دور این کعبه اصرارها را صدا زد پدرجان نبودی ببینی که دیدم ته شام و بازارها را نخوردم زمین گرچه صد ضربه خوردم گرفتم بجان تو دیوارها را یتیم خودت را دوباره بغل کن عوض کن کمی طرز رفتارها را ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اصلاً بعید نیست که نامه‌‌سیاه‌ها گردند تحت قُبه‌ات از بی‌گناه‌ها ای کربلای من، نجف من، بقیع من ای مشهد تو جمع همه بارِگاه‌ها قربانِ کیمیایِ دو چشمانِ مستِ تو آقا مرا نگاه کن از آن نگاه‌ها در کوی تو شکسته دلی می‌خرند و بس ذکر خداست پای ضریح تو آه‌ها تو زیر سایه‌ات همه را راه می‌دهی یا ایهاالعزیزِ همه بی‌پناه‌ها تو سایه‌ات شبیهِ خدا بر سر همه‌ست مهمان‌نوازی‌ات چه‌قَدَر عین فاطمه‌‌ست ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز آه... بر این نفسِ وامانده گرفتارم هنوز بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز سائلانِ شهر هم خوابند این ساعاتِ شب آن‌قَدَر درمانده‌ام، این‌گونه بیدارم هنوز شرمسارم از اباصالح امام عصر خود چون نکرده ذره‌ای تغییر، رفتارم هنوز بندگانت توبه کردند و همه برگشته‌اند سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز هرچه می‌خواهی بخوان، اما نخوان بی صاحبم هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده‌ام هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز از شروعِ ماه، گریانِ وداعش بوده‌ام شد تمام این ماهِ رحمت، سخت می‌بارم هنوز ** یاد زینب بوده‌ام هر وقت شد وقت وداع داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز وقت رفتن آمده، آرام‌تر قدری حسین دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت هرچه غم در سینه‌ات داری خریدارم هنوز مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت از گلویت بوسه‌ای را من طلبکارم هنوز دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی‌دانی مگر_ می‌دهد یک خار در پای تو آزارم هنوز © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خداحافظ ای ماه خوب صیام خداحافظ ای رحمت مستدام خداحافظ ای سفره‌های سحر نماز و دعا و قعود و قیام رسیدیم از این فیض تا عید فطر از آن حُسن مطلع به حُسن ختام چه ماهی که با لطف حق شد شروع چه ماهی که با لطف حق شد تمام چه شب‌های اُنسی، چه حال خوشی که پُر می‌شد از عطر رحمت مشام چه محروم باشم چه مرحوم، باز به لطف خدا چشم دارم مدام اگر عقده داری چو من در گلو اگر از گناهان شدی تلخ کام به دربار حق رو کن و زیر لب ببر نام زهرا "علیها سلام" بگو مهر او هست در سینه‌ام به اولاد زهرا غلامم، غلام اگر شاهدی از تو درخواست شد برای ملائک بگو این کلام ** دو چشمم عزادار آن تشنه‌ای‌ست که بر زخم او نیزه شد التیام عقب مانده‌های حُنین و اُحد گرفتند از آن بی کفن انتقام تنش پایمال سُم اسب شد عیالش روان شد به بازار شام فدای رقیه که در راه حق فدا شد برای بقاء قیام ✍حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ سحر از بی کسی و حیرانی... آمدم تا به درِ سلطانی به سرم کهنه عبا پوشاندم در زدم، زار زدم، پنهانی خاک زیر قدمم گِل می‌شد بس‌که شد دیده‌ی من بارانی ای کریمی که صدایم کردی باز کن! آمده‌ام مهمانی نگذاری که زبان باز کنم تو خودت درد مرا می‌دانی کشتی‌ات را برسان بهر نجات شده دریای دلم طوفانی بنده‌ی نفسم و سرگردانم وای ازین غُصه‌ی سرگردانی ** کاش تا طوس مرا پَر بدهید بروم پیش رضا دربانی کاش می‌شد که به من هم بدهید کمی از عشق همان سَلمانی گفت آقا به خودِ ابن شبیب گریه کن در غم آن قربانی... بعد ازآنیکه سرش رفت به نی به زمین ماند تن عریانی یک سر زخمی رفته به تنور مؤمنی ساخت از آن نصرانی عَمه‌ی محترم ما تنها... رفت در شام به آن مهمانی... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ شبِ آخر رسید اما برای عاشق آغاز است که عاشق خوب می‌داند سحر هنگامِ پرواز است اگر این است آقایم! ندارد سفره‌اش پایان ضیافت‌خانه‌اش شُکرِ خدا هر روز و شب باز است خدا را شُکر در سی شب مرا دارالشفا آورد همین که دید بیمارم دلم لبریز امراض است  خدا را شُکر مهمانِ امامی مهربان بودیم چرا ما آمدیم اینجا، میان ما و او راز است خدایا کاش سال بعد سحر‌ها در بقیع باشیم که در صحن حسن یک طورِ دیگر گریه‌ها ساز است و شب‌ها جمع می‌گردیم گِردِ مرقدش آن‌جا کنارِ پنجره فولادِ زهرا که پُر اعجاز است توسل کن، توکل کن، خدا هست و خدا کافی‌ست چه غم در پیش راه تو هزاران دست انداز است خدا را کاش بنویسند در این شب برای ما امامش را نَه سربار است، بلکه خوب سرباز است ** حسین است و لبی خشک و... صدای لشکری سیراب کسی رو می‌زند که روی دستش کودکی ناز است الهی بشکند دست و کمان حرمله، بد زد رُباب است و همین روضه: ببین چشم علی باز است... © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نیست ما را جُز دَرِ لطف تو امیّدی، ببخش ای که بر این سینه‌ها یک ماه تابیدی ببخش رفت تا یک‌سالِ دیگر باز مهمانت شویم جمع شد سفره، اگر خوبی_بدی دیدی ببخش ما پشیمانیم، جان فاطمه ما را ببین این شبِ آخر اگر ما را نبخشیدی، ببخش فِطرِ ما خوشنودی پیغمبر و آل علی‌ست مرحمت فرما و‌ ما را این شب عیدی ببخش از رُخَت شرمنده‌ایم این روزها یابن الحسن پای هر عُصیانِ ما چون ابر باریدی ببخش ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پَر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه‌ی قتلگاه می‌آیم با دَمِ آه آه می‌آیم مادرش آمده‌ست می‌دانم روضه‌ی "یابُنَیَّ" می‌خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت (تا كه او بيشتر نفس مي‌زد بيشتر مي‌زدند زينب را) (تيغشان مانده بود در گودال با سپر مي‌زدند زينب را) شب جمعه‌ست روضه‌خوان زهراست مجلسی گوشه‌ی حرم بر پاست یکی از گودی زمین می‌خواند یک نفر روضه این‌چنین می‌خواند (لب گودال خواهر افتاده ته گودال مادر افتاده) (آن طرف‌تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده) (عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی سر افتاده) شب جمعه‌ست مبتلا شده‌ایم باز مهمان کربلا شده‌ایم رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو ✍ حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ شب جمعه که شود، جرم و خطا می‌بخشند دست خالی نرو، با شوق بیا می‌بخشند این کریمان همه احوال مرا می‌پرسند این کریمان همه عصیان مرا می‌بخشند ثروتِ فقر که دارم همه سرمایه‌ام است اغنیا را به نیاز فقرا می‌بخشند رزق ما را برسانید ز بازار نجف از همان سفره که نعمت به گدا می‌بخشند مطمئناً سببش یک نظر فاطمه است قطره اشکی که بر این بی سر و پا می‌بخشند ای گنهکار بیا و به خودت سخت نگیر مثل فطرس به تو هم بال دعا می‌بخشند یازده ماه اگر بارِ گناه آوردی آخر ماهِ خدا آن‌همه را می‌بخشند نوکری گریه‌کنان گفت: اباعبدالله کِی به ما تذکره‌ی کرببلا می‌بخشند مادرت گفت: فدای لب عطشان حسین... همه را بین فغانش به خدا می‌بخشند © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌱 ای کاش نشانی از هلالم بدهند روزی خبرِ خوبِ وصالم بدهند از رؤیت روی ماهِ مهدی چه خبر؟ ای کاش جوابی به سؤالم بدهند@dobeity_robaey
🌷 مبارک باد ما نسل جوان، همیشه در میدانیم همواره به پایِ عهدمان می‌مانیم فردا همگی را با رهبر انقلابمان می‌خوانیم@hosseinieh_net@dobeity_robaey
🌱یا صاحب الزمان... یک ماه اگر خدا خدا می‌کردیم ما بهر ظهور تو دعا می‌کردیم ای کاش نماز عید فطر خود را در پشت سَر تو اقتدا می‌کردیم @dobeity_robaey
به‌مناسبت و رفته ماهی که خیر و برکت بود لحظه‌هایش دم عبادت بود خانه‌مان رنگ کبریایی داشت آجرش راوی روایت بود دستمان توی دست‌های خدا دست ابلیس در اسارت بود سحر و جرعه‌ای ابوحمزه دم افطار، روضه عادت بود لذت عاشقی به کام افتاد شکرِ حق قلبمان به دام افتاد درد داریم و التماس دعا یا انیس النفوس ادرکنا ای تمام شفا به دستانت لطف کن مرهمی عطا فرما کم کم انگار که کم آوردیم به محبت نظر نما بر ما گم شده خنده‌های ما، آن را چشم لطف تو می‌کند پیدا یا کریم و رحیم و یا منان رزق عشقت نصیبمان گردان عید بندگی آمد حس و حال پرندگی آمد رشد کن، جوانه باید زد انتهای فسردگی آمد شب قدر و شکوه توبه گذشت شادی سرسپردگی آمد سخت باشد اگر عذاب خدا گاه بخشش به سادگی آمد دلمان شد به عشقتان آباد با تو خیر است هرچه باداباد واژه در واژه باده نوش آمد در تن بیت‌ها خروش آمد صحبت از درد و رنج مظلوم است خون آزادگان به جوش آمد باید رها شود برخیز آیه ی قاتلوا به گوش آمد شیشه‌ی عمرشان رها شده است تازه آغاز ماجرا شده است دشمن اینک ذلیل و حیران است این همان ماجرای است عاقبت محو می‌شود غده وعده‌ی آیه‌های قرآن است تَبَّت آن دست‌های کودک‌کش خانه‌ی عنکبوت ویران است هرکه بی غیرت است از ما نیست این وطن خانه‌ی شهیدان است خون سردار داغ و توفنده است «حاج قاسم هنوز هم زنده است» عده ای غرب را پرستیدند کدخدا را خدایشان دیدند با آمدند و قفل شدند نانمان را ز سفره‌مان چیدند جای تولید داخلی تنها به در واردات کوبیدند درد مردم معیشت و دین است جای درمان به درد خندیدند گرچه رفته رئیسشان اما مانده رد خرابی‌اش هرجا مردم اما همیشه آماده‌اند پای این انقلاب جان دادند رستم و آرش کمان‌گیرند دشمن جور و ظلم و الحادند قلبشان با شه خرسان است ایستادند گر که آزادند در مسیر شکوه این نهضت زخم خوردند و غرق فریادند گرچه امواج بسیار است چشم مردم بصیر و بیدار است شعر وحدت نموده شیدامان روشن از حق مسیر فردامان با ولایت همیشه می‌مانیم حکم آنچه بگوید آقامان گام دوم، شکوه و آبادی‌ست یاعلی گفته‌اند دلهامان راهمان می‌رود به سوی می‌رسد راهمان به مولامان نور بی حد ناب ادرکنی صاحب انقلاب ادرکنی ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عید آمد باز داغِ این پشیمان تازه شد دردهای من پس از یک ماه درمان تازه شد روزه‌هایم روزها با خشکسالی طی شدند در عوض در چشم خوبانِ تو باران تازه شد دور ماندم با گناه از تو ولی امسال هم باز دیدار من و تو در خراسان تازه شد پنجره فولاد تو دم می‌دهد، ما دیده‌ایم هی مسیحی رفت از اینجا هی مسلمان تازه شد این گدا رفت آن گدا آمد، چه رفت و آمدی در کنار سفره‌ات هر روز، مهمان تازه شد سی شب از آب و عطش خواندیم و‌ حالا گوشه‌ی صحن سقاخانه داغ شاه عطشان تازه شد از کمانی کهنه‌تیری پرت شد، داغ رباب_ بی علی اصغر در آن صحرای سوزان تازه شد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت و دردا كه ماهِ رحمتِ حق باز هم گذشت باآن كه لحظه لحظه‌ی او مغتنم گذشت درهای مغفرت به روی ما گشوده بود مهمانی‌اش به وسعت جود و كرم گذشت شب‌های قدرِ او چقدر با شكوه بود ساعات غرق عفوِ گنه دم‌بدم گذشت بر خرمن گناهِ من آتش كشيد دوست با آن‌كه ديد معصيتم از رقم گذشت دست مرا گرفت خدا و نجات داد وقتي زپا فتادم و آب از سرم گذشت ای دل بهوش باش پس از ماه مغفرت ماهی كه می‌زدند گنه را قلم، گذشت هركس نبُرد بهره ازاين چشمه‌ی زلال باوركنيد زندگی‌اش درعدم گذشت در عيدِ فطر، خوان كرم چيده می‌شود گر ماهِ رحمت و كرمِ ذوالكرم گذشت يارب به وصل يار، سُروری به ما ببخش اين روزهای هجر كه با درد و غم گذشت همسايه‌ی رضاست «وفایی» و می‌سرود اوقات خوبِ ما همه در اين حرم گذشت ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌱 🌱 لبریزِ شکوه بود و رؤیایی بود دیدند جهانیان چه غوغایی بود با فضلِ خدا ما پشتِ سرِ رهبری تماشایی بود@hosseinieh_net
؛ ذات حق‌ست فقط قدر و بهای حَسنین راه قربِ به خدا چیست؟ لقای حَسنین در حسینیه مُوحّد شدنم کامل شد بنده‌ام، سجده کنم رو به خدای حسنین آبرودار شدن، ماحصل نوکری است هست، عزت همه‌اش تحت لوای حسنین فاطمه بی برو برگرد تلافی بکند هر کسی کارِ کمی کرد برای حسنین کیمیا می‌شود از خیرِ مجاور شدنش گردِ خاکی که نشیند به سرای حسنین این‌که در سلسله‌ی سینه زنان، سینه زدیم بوده تأثیر مناجات و دعای حسنین ذکر مادر پدرم نام حسین است و حسن جان مادر پدرم هم به فدای حسنین نذر کردم بروم ماه صفر، صحن نجف تا کنم طوف علی بهر رضای حسنین اربعین پای پیاده، حرم ثارالله کاش دستم برسد تذکره‌های حسنین دل من لک زده تا زائر شش گوشه شود دست خالی من و لطف و عطای حسنین بارها گفت نبی این دو پسر جان منند این همه ظلم نبوده‌ست سزای حسنین هر دو آقای مرا تشنه به مقتل بردند کاش امسال بمیرم به عزای حسنین © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به شیوۀ غزل، اما سپید می‌آید صدای جوشش شعری جدید می‌آید چه آتشی غم عشق تو زیرِ سر دارد که باغ شعر تر از آن پدید می‌آید نَفَس‌ نفس به امید تو عمر می‌گذرد امید می‌رود آری، امید می‌آید برای درد و دل تو مفید نیست کسی وگرنه نامه برای مفید می‌آید مُردّدم که تو با عید می‌رسی از راه و یا به یُمن قدوم تو عید می‌آید؟ کلیدداری کعبه نشانۀ حق نیست کسی‌ست حق که در آن بی‌کلید می‌آید و حاجیان همه یک روز صبح می‌گویند: چقدر بر تن کعبه سفید می‌آید! © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e