eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
291 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
نترس دختر خوبم، خدا که هست هنوز کنار عمه برای تو جا که هست هنوز نترس عزیز دلم، گرچه راه تاریک است سر حسین تو بر نیزه‌ها که هست هنوز برای پیکر بر خاک مانده‌ی بابات کفن اگر که نشد، بوریا که هست هنوز خدا کند به همین نیزه‌ها بماند سر تنور مانده و تشت طلا که هست هنوز گلایه می‌کنی از درد گوش و سیلی‌ها بدان که آبله و زخم پا که هست هنوز به شام می‌روی عمه خدا به خیر کند خرابه مانده و ظرف غذا که هست هنوز تو دختر زهرایی قوی بمان عمه به پیش روی تو صد کربلا که هست هنوز ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در مغربی که طبل اسارت دمیده شد کار حرم دگر به جسارت کشیده شد مشعل به دست‌ها به حرم حمله‌ور شدند ناگه تمام آل عبا دربه‌در شدند چون حال آسمان و زمین گشت بی‌قرار حکم امام آمد، علیکُّنَّ بالفرار با اهل بیت فاطمه مانند بنده‌ها رفتار کرد دشمن بی‌دین به خنده‌ها آری صدای هلهله و سوت و قهقهه پیچید تا کرانه‌ی صحرای علقمه یک بی‌حیا چنان‌که امیرش اشاره کرد مو می‌کشید و مقنعه را پاره‌پاره کرد اما به جان فاطمه دفع خطر رسید در زیر مقنعه به حجابی دگر رسید آن خانواده‌ای که نگهدار عصمت است در هر شرایطی به خدا اهل غیرت است غارت‌زده ولی نخِ معجر نمی‌دهد اهل عفاف روسری از سر نمی‌دهد بانوی صبر، نعره‌ی مردانه می‌کشید هرجا که تازیانه و سیلی است، می‌رسید یا رب کجاست میر و علمدار این سپاه؟ عباس من کجاست که خیمه است بی‌پناه؟ ناگاه در غروب پر از داغ کربلا شد وقت خودنمایی سرها به نیزه‌ها سرنیزه‌ای که بود به بال و پر حسین بالا گرفته تازه، بریده سر حسین یک نیزه‌دار پشت حرم در پی چه بود گویا که در تَفَحصِ قنداق بچه بود تصویر دیگری که بسی شرم‌آور است رجّاله‌ای که در پی خلخال و زیور است دزدان گوشواره خجالت نمی‌کشند این مشک و گاهواره به غارت چه می‌بَرَند بگذار کُنه روضه بگویم از آنچه بود سجاد را کشید و سجاده را ربود طفلی میان حلقه‌ی آتش فرار کرد اَمَّن یُجیب عمه‌ی سادات کار کرد ای‌کاش طفل گم‌شده زَهره‌تَرَک نبود انگار غیر ترس برایش کمک نبود غارت‌گران هنوز کفایت نمی‌کنند نعش حسین را که رعایت نمی‌کنند برقی به ساربان زد و در قتلگه دوید انگشت را به‌خاطر انگشتری برید ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای كه به خشكی لبات دریا توسل می‌كنه موندم چه جوری داغتو دنیا تحمل می‌كنه سَروی كه تنها شاهد این برگ‌ریزونه منم كوهی كه می‌خواد پاشه و دیگه نمی‌تونه منم گرم طوافن تا غروب سرنیزه‌ها دور سرت وقت نمازِ تیرها سجاده می‌شه پیكرت این موج كه روی تنت با گریه می‌ریزه منم زخمات لب وا می‌كنه هر بار بوسه می‌زنم تو كشته‌ی اشكی و من یک‌چشمه بارونم برات دیدم كه گریه می‌كنه گرگ بیابونم برات دیده میون موج خون دریای احساسم تو رو ای آشناتر از همه حق می‌دی نشناسم تو رو؟ زخمت بهم می‌گه بمون چشمت بهم می‌گه برو سنگم بیاد از آسمون تنها نمی‌ذارم تو رو با آه شونه می‌كنم زلف پریشون تو رو با اشک روشن می‌كنم شام غریبون تو رو ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عصر در آتشِ خیمه دل پیغمبر سوخت آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت نه فقط دامن طفلان، نه فقط معجرها گوشه‌ی خیمه عبا سوخت، تن اکبر سوخت وسط سرخی آتش دل زینب اما یاد مسمار درو سوختن مادر سوخت بعدها کنج خرابه به پدر دختر گفت: تو نبودی کمکم، روی سرم معجر سوخت از غم سوختن اهل حرم بود اگر نیمه‌شب آمد و در کنج تنور آن سر سوخت خیمه‌ها سوخت و باد آمد و خاکستر رفت دشت آرام شد اما دل یک مادر سوخت دید آزاد شده آب! ولی طفلش نیست ناله زد از جگر و یاد لب اصغر سوخت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
راه ما با سر تو تا به خرابه‌ست بلند بعد تو بر حرمت شامِ عذاب است بلند علم میر سپاه تو اگر افتاده‌ست پرچم عفت و ایثار و حجاب است بلند وقت آن شد که تنت را بگذارم بروم آه عباس کجایی که رکاب است بلند؟ بر سر دخترکانت عوض سایه‌ی تو نعره‌ی حرمله‌ی خانه خراب است بلند با وجودی که نفس‌های همه سوخته است بین این سوختگان، آهِ رباب است بلند ترسم این بود یتیمان تو را گم بکنم دشمنت گفت نترسید! طناب است بلند کودکانت همه با گریه ز من پرسیدند از سم اسب چرا بوی گلاب است بلند؟؟ با وضو از همه سو وارد گودال شدند بود فریاد «ثواب است، ثواب است» بلند ✍سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آنکه می‌بوسید جبریل امین خاک درش سردرآورد از تنور خانه‌ی خولی سرش خواهرش دنبال او می‌گشت در مقتل ولی یافت او را در تنور نیمه‌روشن مادرش هرتنوری که غروبی داخلش نان پخته‌اند قدری آتش هست تا شب در دل خاکسترش دود می‌شد خاطرات مادرش کنج تنور روی مویش میچکید اشکِ دو چشمان ترش همسر خولی دگرگون شد سرش را تا که دید بی گمان جان می‌دهد سررا ببیند دخترش بوی نان آورد با خود از برای اهل بیت سیر شد قبل از همه از زندگانی همسرش راه طولانیِ این سر از تنور آغاز شد اول راهی که این باشد، امان از آخرش آن درختی که سرش را ظهر بر شاخه گرفت گریه می‌کرد از سر شب تا سحر برگ و برش ✍سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم هوایی کرب و بلا شده آقا                       گریستم و ز جنس طلا شده آقا دوباره بر غمتان مبتلا شده آقا                       و راز گریه‌ی من بر ملا شده آقا میان روضه‌ی‌تان عطر گریه می‌آید                    صدای ناله‌ی افلاک هم که می‌آید و روضه، روضه‌ی شش‌ماهه است، واویلا گرفته حرمله تیری به دست، واویلا سه شعبه تیر به حنجر نشست، واویلا             نشان دهد به چه کس ناز شست؟ واویلا رباب! مژده که سیراب گشته اصغر تو                فدای همسر تو؛ نه، فدای رهبر تو چه محشری شده در خیمه‌های حق برپا        نشسته بر دل زینب تمام ماتم‌ها و دختری که صدا می‌زند: "عطش؛بابا"             و مشک‌های پر از تشنگی و کرب و بلا عدو شود ز تو سیراب و کودکان بی تاب؟         ز تشنه‌کامی اهل حرم حیا کن آب دگر نمانده دلی که نگشته بارانی                 چقدر هم شده اینجای روضه طوفانی فضای مجلس ارباب هم که می‌دانی             عجیب نیست بگیرد چنانچه قربانی حسین گفتم و از عرش ناله‌ای آمد                صدای گریه‌ی طفل سه‌ساله‌ای آمد حسین مانده و آن نانجیب می‌آید                 صدای روضه‌ی شیب الخضیب می‌آید زخیمه ناله‌ی امّن یجیب می‌آید                       و "عطر یاس" خدایا عجیب می‌آید و خواهری که دوان سوی قتلگاه آید                گهی به پا دود و گاه با سرش شاید ** از این به بعد، به اهل حرم پرستاری                 برو که یک سفر سخت پیش رو داری مباد نزد عدو خواهرم کنی زاری                     تو دختری علوی زاده؛ بنت کراری برای دوری از من دگر مهیا شو                       نظاره می‌کند این صحنه را عدو؛ پاشو ز سوگواری زینب، قد قلم خم شد                    که روضه، روضه‌ی مظلومه‌ی محرم شد گمان نکن که فقط اِنس غرق ماتم شد             اگر غلط نکنم ماورای ما هم شد امان ز قلب عزادار زینب کبری                         در این سفر ید حق یار زینب کبری ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"تقدیم به شهیدان نماز ظهر عاشورا" وقت نماز بود که یاران سپر شدند توفان وزید و حادثه‌ها بارور شدند وقت نماز بود که خیل فرشتگان سجاده‌های ممتدی از بال و پر شدند وقت نماز بود و زمین مست اقتدا تا آن‌که رودهای جهان باخبر شدند آن‌گاه نخل‌های کنار فرات هم در حسرت اقامه‌ی او خون جگر شدند عطر اذان ازآن لب خاکی بلند شد یاران طلایه‌دار نماز سفر شدند قد قامت الصلات... که مولا قیام کرد سرنیزه‌ها مقابل او جان‌به‌سر شدند قد قامت الصلات...و در آن سوی قتلگاه شمشیرهای تشنه‌به‌خون، بیشتر شدند خورشید داغ بود نه آن‌سان که رودها از داغ تشنه‌کامی او شعله‌ور شدند الله اکبر... آن‌طرف خیمه کودکان در دل، اقامه‌گوی نماز پدر شدند الله اکبر... آن‌سوی میدان یزیدیان انگشت بر دهانِ چرا و اگر شدند مولا رکوع کرد و به اذن رکوع او آن‌سو به احترام کمان‌ها کمر شدند باران تیر بود و بدن‌های چاک‌چاک آن‌قدر چاک‌چاک که شق‌القمر شدند باران تیر بود و سپرهای میخ‌میخ یادآور حکایتی از میخ و در شدند یک دسته در امامت مولا، سپاه خیر یک عده در مقابل، پاسوز شر شدند آن روز عاشقان حقیقی شبیه حر "اکسیر عشق در مسشان بود و زر"* شدند ✍ *سعدی: گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد اکسیر عشق در مسم آمیخت زر شدم 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش آن‌روز آسمان یکباره باران می‌گرفت غنچه‌ی نشکفته‌ی باغ دلت جان می‌گرفت تیر بیداد ستم تا حنجر اصغر شکافت کاش کار این جهان یکباره پایان می‌گرفت کاش آتش، شرم می‌کرد از خیام اهل بیت تا تب و تابِ دل سجاد (ع) درمان می‌گرفت کاش یا آتش نمی‌افروخت بر اهل حرم یا فلک انگشتی از حیرت به دندان می‌گرفت کاشکی خار مغیلان در دل صحرا نبود وقتی آن دردانه‌ات راه بیابان می‌گرفت خواهرت بی تاب و طاقت شد در آن ساعت که دید شمر، سر از پیکرت با تیغ بران می‌گرفت کاش چرخ فتنه‌گر می‌سوخت در آن لحظه که رأس خونین پدر، دختر به دامان می‌گرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سر خورشید به نی شد، سر مهتاب افتاد از سر اهل حرم بعد عمو خواب افتاد هر طرف دختری از ترس فراری شده بود عمه زینب پی یک قافله بی تاب افتاد در نمازش که قدش صاف نشد وقت قیام یادش افتاد که زهرا دم محراب افتاد چقدر چادر اطفال حرم خاکی شد چقدر روی زمین گوهر نایاب افتاد نه فقط سوخت تن دخترکان بین حرم آتش خیمه روی پیکر اصحاب افتاد باب شد آنچه که از گفتن آن باید مُرد به سوی اهل حرم دیده‌ی ناباب افتاد نور مانع شد و خیره نظران کور شدند چشم‌شان تا که به خورشید جهان تاب افتاد مشک در دست، سکینه به سوی مقتل رفت شک ندارم که به یاد لب ارباب افتاد رفت از هوش دوباره وسط این همه غم تا که چشمان ربابه به رخ آب افتاد پشت خیمه چه خبر شد؟! به گمانم آخر ماهی کوچک این برکه به قلاب افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴آجَرَکَ الله یَا صَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ جَدِّک... سری به نیزه بلند است عصر عاشورا زبان مرثیه بند است عصر عاشورا @hosenih
😭شاید همین ساعت در کربلا... بر پا شده ولوله، خدا رحم کند کمتر شده فاصله، خدا رحم کند معصومیت از حرم به میدان آمد زانو زده حرمله... ... ... ... ... @hosenih
با نعل تازه حُرمت دیرینه‌ای شکست ناحیه‌ی مقدسه‌ی سینه‌ای شکست @dobeity_robaey
هم قامت «عدل» را خمیدند آن‌روز هم قلب «معاد» را دریدند آن‌روز «توحید» و «نبوت» و «امامت» را نیز با خنجر کُند، سر بریدند آن‌روز @dobeity_robaey
بالای نیزه‌ها چه غریبانه می‌وزند انبوه گیسوان پریشان یکی یکی... ✍ @dobeity_robaey
اثر هنرمند ولایی 🏴 نام اثر: شجاعةُ الحُسینیة ▪️پیام اثر: رزم نمایان حضرت سید الشهدا (علیه السلام) در روز عاشورا در دریای تیر و نیزه و شمشیر، که تا مدت‌ها مَثَل شجاعت بود. 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
IMG_20230728_105558_207.JPG
12.13M
اثر هنرمند ولایی 🏴 نام اثر: شجاعةُ الحُسینیة @hosenih
🏴 آجرک الله... قتلگه دریای خون شد شمر با خنجر برون شد @hosenih
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 وَ بَدأَتْ حِکایَةُ زینب... و حکایت زینب(س) شروع شد... @hosenih
بابا حسین! بعد تو دنیا تمام شد رفتی و روزهای خوش ما تمام شد آنجا که شمر آمد و بر سینه‌ات نشست زینب شبیه شمع همانجا تمام شد تو ظهر جان سپردی و رفتی عزیز من اما غروب بود که دعوا تمام شد نیزه عمیق بود، سه شعبه دقیق بود عُمر تو پیش دیده‌ی زهرا تمام شد یادت که هست موی مرا شانه می‌زدی؟ باباحسین گیسوی زیبا تمام شد باید رباب فکر جدیدی کند پدر دیگر گذشت، دوره‌ی لالا تمام شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دیشب نگاهِ ساقی و امشب نگاهِ‌ شمر خیلی میانِ دیشب و‌ امشب، تفاوت است ✍حجت‌الاسلام @dobeity_robaey
▪️ روضه منع پیامبر(ص) از غارت خیمه‌های زنان ✔️در جنگ تبوک بعد از آنکه لشکر کفار شکست خوردند‌، فرار کردند و اصحاب پیغمبر(ص) قصد خیمه‌های کفار را نمودند تا غارت نمایند. حضرت رسول(ص) آنها را منع کردند و فرمودند که داخل خیمه‌های آن‌ها نشوید؛ شاید در آن خیمه‌ها اطفال و کنیزان باشد و دل آنها نازک است و چون نگاه آن‌ها به وسایل جنگی می‌افتد، جزع و فزع می‌کنند و من راضی نیستم که صدای گریه اطفال بلند شود، اگرچه پدران این اطفال کافرند. 👈 اشاره گریز: پس وای بر بنی امیه که با شمشیرهای برهنه ریختند در خیمه‌های امام و دست‌ها به غارت زنان و دختران و طفلان سیدالشهدا (ع) بلند شد. 📚منبع: انوار الشهاده، صفحه ۲۱۷ برگرفته از: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص۲۳۳ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشق که باشی وضع من را تازه می‌فهمی این‌گونه‌ سرگردان شدن را تازه می‌فهمی پروانه را از نیمه‌شب زیر نظر داری وقتی سحر شد، سوختن را تازه می‌فهمی وقتی گناهانِ تو را با گریه می‌بخشند آن‌لحظه لطف پنج‌تن را تازه می‌فهمی زهرا برای روضه‌ها ما را سوا کرده است ماه محرم حرف من را تازه می‌فهمی شور حسین از شَرِّ عصیان‌ها خلاصت کرد پس قدر این سینه زدن را تازه می‌فهمی محشر، لباس مشکی‌ات وقتی شفیع‌ات شد خاصیت این پیرهن را تازه می‌فهمی ** در کفن‌ودفن یک مسلمان خوب دقت کن فرق حصیری با کفن را تازه می‌فهمی گفتم "مُرَمَّل بِالدِّما"، داد تو در آمد چون بعدازآن وضع بدن را تازه می‌فهمی آنجا که در تشخیص او زینب به مشکل خورد... تأثیر سم‌ها روی تن را تازه می‌فهمی یک‌مشت نامحرم که وقتی دوره‌ات کردند آنگاه حال چند زن را تازه می‌فهمی ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e