eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین جان! کم برایت گریه کردم محرم فرصتم را دادم ارزان فدای زائران اربعینت پیاده راه افتادند از الان... ✍ @hosenih
ای غبار حرمت تاج سر نوکرها نوکری‌ات شده تنها هنر نوکرها ”بابی انت و امی یا اباعبدالله” به فدایت همه مادر پدر نوکرها در قیامت تو به فکر من و امثال منی می‌شوی سنگ صبور و سپر نوکرها عده‌ای را طلبیدی به زیارت اما نشده قسمتشان بیشتر نوکرها کشته‌ی اشک! چه داریم برایت بدهیم ای به قربان تنت چشم تر نوکرها کاش مانند شهیدان خودت آخر عمر بگذاری سر زانوت سر نوکرها ای که در علقمه خم شد کمرت! میبینی از مصیبات تو خم شد کمر نوکرها اربعین پای پیاده به حرم می‌آییم می‌شود پخش در عالم خبر نوکرها ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قطعه‌هایی از تنش قطع یقین پیدا نشد دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد تیرها اجزای اکبر را به صحرا دوختند اسب زخمی شد، رکاب افتاد، زین پیدا نشد تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد و شکست بر رکابِ سبزِ پیغمبر، نگین پیدا نشد ناگهان شیرازه‌اش پاشید از هم، بعد از آن شرحی از آیات قرآنِ مبین پیدا نشد ** هر دو عالم را ملائک زیر و رو کردند و هیچ- سرزمینی بهتر از این سرزمین پیدا نشد گشته‌ام، اما برای زائر کویش شدن بهتر از حال و هوای اربعین پیدا نشد کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت جز علی، در این جهان حبل المتین پیدا نشد صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی غیر حیدر یک امیرالمؤمنین پیدا نشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دست منو زنجیر، فکرش را نمی‌کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی‌کردم بالای تل بودم، خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی‌کردم من باتو بودم، بی تو از عمرِ بدون تو... ...اینقدر باشم سیر ! فکرش را نمی‌کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی‌کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی‌کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر...، فکرش را نمی‌کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می‌لرزید حالا که گشته شیر...، فکرش را نمی‌کردم شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر، فکرش را نمی‌کردم در کوچه‌های کوفه در پیشِ کنیزانم خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمی‌کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر، فکرش را نمی‌کردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ملجاء کُلّ اولیا نجف است دومین خانه‌ی خدا نجف است جز درِ خانه‌اش مرو جایی باطن عرش کبریا نجف است جان‌ پیغمبر است در اینجا مرقد ختم انبیا نجف است خبری نیست جز در این ایوان که خبرها از ابتدا نجف است در نجف می‌شود خدا را دید انتهای سلوک ما نجف است اربعین روزیِ زیارت اوست اوّلِ راه کربلا، نجف است ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از عمق جان بگو: لبیک یاحسین با هرتوان بگو: لبیک یاحسین با یاد نغمه‌ی هل من معین او با عرشیان بگو: لبیک یاحسین گرکه زمین شود پُر از یزیدیان با آسمان بگو: لبیک یاحسین بریاری امام فرقی نمی‌کند با هر زبان بگو: لبیک یاحسین درس نماز را، از او فرابگیر وقت اذان بگو: لبیک یاحسین گاهی حبیب باش، گاهی زهیر باش گه توأمان بگو: لبیک یاحسین سوریه و عراق، ایران و یا یمن در هر مکان بگو: لبیک یاحسین مثل مدافعان، جان را به‌کف بگیر با نقدِ جان بگو: لبیک یاحسین با یاد غربتش در دشت کربلا گریه کنان بگو: لبیک یاحسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سال ها طی شد و دل، زائرِ محبوب نبود این همه سال نشستن به دعا خوب نبود نه غم قحطی و نان داشت، نه داغ پیری جز غم دوری یوسف، غم یعقوب نبود هرچه گشتم عملی هدیه به آقام کنم بین بار عملم، توشه‌ی مرغوب نبود حاجت از چشم ترم خواند و دعایم فرمود گرچه حاجت به دلم مانده‌ و مکتوب نبود از ازل سینه‌ی زهرایی ما سینه زنان جز به آقای نجف، ملحق و منسوب نبود نکند قسمت من نیست براتِ عتبات سال‌ها بود دلم این همه آشوب نبود چشم خشکیده‌ی از معصیتم، جز به غم و... روضه‌های پسر فاطمه مغلوب نبود ** نیزه‌ها در بدنش بود؛ ولی حداقل کاش جسمش ته گودال لگدکوب نبود چقدر بوسه زدش پیش همه ختم رسل حق آن صورت و دندان به خدا چوب نبود ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 خدمت کردن به زوار سید الشهدا (ع)، دست نمی‌خواد! دلِ بزرگ می‌خواد؛ لیاقت می‌خواد... بـا گریـه و آهِ آتشین می‌آیم با لعن به دشمنان دین می‌آیم نــذر فــرج و ظهـور، ان‌شاء‌الله با شرط حیات، اربعین می‌آیم 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرچه پایِ فراقِ تو پیرتر گشتم مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم شبیه شعله‌یِ شمعی اسیر سوسویم رسیده‌ام سرِ خاکت؛ ولی به زانویم بیا که هر دو بگِرییم جایِ یکدیگر برای روضه‌ی‌مان در عزای یکدیگر من از گلوی تو نالم...؛ تو هم زِ چشم ترم من از جبین تو گِریم...؛ تو هم به زخم سرم من از اصابت آن سنگ‌های بی احساس و از نگاه یتیمت به نیزه‌یِ عباس بر آن صدایِ ضعیفت بر این نفَس زدنم برای چاکِ لبانت به جای جایِ تنم من از شکستن آن اَبروی جدا از هم تو از جسارتِ آن دست‌های نامحرم به زخمِ کاری نیزه که بازی‌ات میداد به نقش‌های کبودی که بر تنم اُفتاد چهل شب است که با کودکان نخوابیدم چهل شب است که از خیزران نخوابیدم چهل شب است نه انگار چهار‌صد سال است... ...هنوز پیکرِ تو در میانِ گودال است هنوز گِردِ تنت ازدحام می‌بینم به سمتِ خیمه نگاهِ حرام می‌بینم هر آن چه بود کشیده زِ پیکرت بُردند مرا ببخش که دیر آمدم سرت بُردند مرا ببخش نبودم سرِ تو غارت شد کنارِ مادرم انگشتر تو غارت شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ گل و آیینه و اسپند این‌جاست غمِ اشک و دمِ لبخند این‌جاست همان جایی که فرقی نیست بینِ تهی دستان و ثروتمند این‌جاست ز یک سو گنبد خورشید خاتم ز یک سو مرقد ماه مجسم همان جایی که مخلوقات عالم به سویش باز می‌گردند، این‌جاست شده دست خدا پشت و پناهش که راه جنت الاعلاست راهش همان جایی که هر دو پادشاهش به یک اقلیم می‌گنجند، این‌جاست حرم نه، بلکه باب عشق و حاجات حرم نه، بلکه آفاق عنایات بهشتی را که یک عمر ست آیات به خلق الله می‌گویند، این‌جاست حرم نه، بلکه اقیانوسِ رحمت حرم نه، بلکه دریایِ محبت حرم نه، بلکه بحر نور و نعمت سرای هر سعادتمند این‌جاست حریمی که سر از هفت آسمان است حریمی که پناه این و آن است حریمی که شفیع شیعیان است به زهرا می‌خورم سوگند این‌جاست همان‌جا که عموی با وفا را همان‌جا که امید مرتضی را همان‌جا که عمود خیمه‌ها را عمودی بر زمین افکند، این‌جاست همان‌جا که یکی تیر سپر داشت همان‌جا که یکی شوق پسر داشت همان‌جا که یکی تا نیزه برداشت پدر ماند و غم فرزند، اینجاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تشنه‌ی چای عراقم ای اجل مهلت بده تا بیایم اربعین موکب به موکب کربلا! @dobeity_robaey
فرشِ سیاهِ جاده، نقشِ ردِّپا داشت آئینه‌ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک، خاک پاک، عطری آشنا داشت انگار بویِ تربتِ مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می‌شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ، یک مقصد به نام "کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..، جاده..، خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق، مجنون را به لیلا می‌رساند شاه و گدا را پای سفره می‌نشاند آهن‌دلی را تا حریمش می‌کشاند انگار که شش‌گوشه‌اش آهن‌رُبا داشت موکب به موکب ناله‌ی جانکاه خوب است با سینه‌زن‌هایش شَوی همراه..، خوب است آن‌قَدر طعم روضه، بین راه خوب است زائر همیشه قَدر آهی، اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می‌رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان‌هایی که طعم باده را داشت ما آیه‌های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمؤمنینم ما سینه‌زن‌های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..، بی دردسر..، ساده..، همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم، داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر‌های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح، گرمِ گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان‌ها نیز کارایی ندارد در عشق‌بازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می‌مانَد کسی که ادعا داشت شب‌گریه‌ها بغض‌ِ گلو را حفظ می‌کرد با یار، حالِ گفتگو را حفظ می‌کرد این آبله‌ها آبرو را حفظ می‌کرد هر سربلندی در کفِ پا، زخم‌ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..، با زخمِ پا..، دشوار رفتم با رختِ پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه، چشمی بی حیا داشت!؟ این‌ روزها از درد می‌بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می‌گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت ** با قامتی خم، خانمی از حال می‌رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می‌رفت آن روضه‌خوانی که تهِ گودال می‌رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می‌کند لطف تو هر طِیّبی را عاقبت حُر می‌کند رزق چشمم کربلا را دیدن است، اما فراق نان چشمان مرا هربار آجر می‌کند یک سلام از پشت بام خانه دادم، فُطرست جای خالی مرا در کربلا پُر می‌کند در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشت بام خانه را مرقد تصور می‌کند آسمان روضه گرفت و ابر گریه می‌کند رعد سینه می‌زند، زهرا تشکر می‌کند مُهر تربت را که بوسیدم دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می‌کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با اسمت عالمو دیوونه کردی چقد دل می‌بره آوازه‌ی تو واسه‌ت فرقی نداره خوب یا بد فدای لطف بی اندازه‌ی تو همین که اشک می‌ریزم به یادت عزیز چارده معصوم می‌شم بدون تو به هم می‌ریزم اما صدات که می‌زنم آروم می‌شم می‌دونم که فراموشم نکردی می‌گیرم کربلامو آخر از تو منو مادر به دست تو سپرده خودمونیم آقا کی بهتر از تو ؟! به این امّید جون دادی گمونم که قلب مرده‌ی ما جون بگیره بمیرم اونقده سختی کشیدی که این دنیا به ما آسون بگیره یه جوری دوستت دارم که میخام اگه نباشی تو، دنیا نباشه بعیده واسه‌ی بی سرپناها تو کشتی نجاتت جا نباشه هنوزم تشنه‌ی یاری میدونم هنوزم بازه راه خونه‌ت آقا هنوزم خواهرت میخونه با اشک (گلی گُم کرده‌ام می‌جویم اورا ) ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکسته باد دهانی که از تو دم نزند بریده باد زبانی که حرف غم نزند شب زیارتی‌ات زار می‌شود حالم اگر دوباره هوای تو بر سرم نزند کسی که نذر تورا با خلوص "هم" بزند بساط زندگی‌اش را غمی به‌هم نزند عجیب نیست اگر مُرده جانِ تازه گرفت بیار قلب کسی را که در حرم نزند قرار ماست پیاده نجف به کرببلا اگر که وعده‌ی ما را اجل به‌هم نزند 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در آرزوی به دلم داغ حرم را مگذارید فقط به همین حال مرا وا مگذارید فقط ببریدم ببریدم شده حتی در خواب بین این شهر مرا جا مگذارید فقط همه رفتند و شده قبر من این شهر ...؛ مرا در مزارم تک و تنها مگذارید فقط حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم با دلم وعده‌ی فردا مگذارید فقط بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم روی این خواهش ما پا مگذارید فقط اربعین پای پیاده نجف و کرببلا حسرتش را به دل ما مگذارید فقط تشنه‌ی روضه‌ام و آهِ فرات است بلند آب را تشنه‌ی دریا مگذارید فقط ** لای هر برگه‌ی قرآن چقدر برگ گل است پا براین مصحف زیبا مگذارید فقط داد زد این سر و این حلق من و سینه‌ی من چیزی از پیکر من جا مگذارید فقط مرد باشید ولی، تا که نکشتید مرا پا سوی خیمه‌ی زن‌ها مگذارید فقط 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای آرزوی خفته به خون ای برادرم این قبر، قبر توست که باشد برابرم؟ گل چیده‌ام ز اشک، که ریزم به تربتت ای خفته زیر خاک، که خاکِ تو برسرم  ازبس که نیزه خورده تنت پیشِ چشمِ من آید هنوز خونِ دل از دیده‌ی ترم چل روز در فراق، به سر بُرده‌ام، ولی هرگز گمان نبود که طاقت بیاورم  گل‌های باغِ سبز تو نیلوفری شدند من‌هم چو غنچه‌های کبود تو پرپرم ای مَحرم همیشه‌ی زینب، بدان هنوز از ضرب تازیانه کبود است پیکرم  درمانده‌ام چگونه بگویم جواب او_ پُرسد اگر رباب که: کو قبر اصغرم؟ داغ رقیه‌ی تو مرا پیر کرده است از خواهرت مپُرس کجا رفته دخترم  من از مدینه با تو رسیدم به کربلا بی تو چگونه عازم کوی پیمبرم؟! آتش گرفته است «وفایی» از این سخن! وقتی رسم مدینه، چه گویم به مادرم؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم با دل عاشق عجین است یعنی غمت هم دل‌نشین است اینجا نگاه آسمان نیز محو تماشای زمین است زائر که باشی فرش راهت بال و پر روح‌الامین است ما کربلا را دوست داریم اصلاً محبت اصل دین است بعد از هزار و چارصد سال عشقت کماکان آتشین است غوغای عشاق تو اما در رستخیزِ اربعین است این سیل جمعیت که جاری‌ست دست خدا در آستین است پا در رکاب و پا برهنه‌ این لشکر مستضعفین است کرب‌وبلا رمز ظهور است آری برادر اینچنین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز هم سمت خانه‌ی لیلی راه افتاده‌اند مجنون‌ها شأن قانون عشق، بی‌تردید برتر است از تمام قانون‌ها! خسته‌ای از زمانه از دنیا شهر تنگ است؛ جای ماندن نیست می‌گریزی «الی الحسین» که او عادتش «خواندن» است و «راندن» نیست می‌شوی گُم میان جمعیت تا سیاهیّ لشکرش باشی یا _خدا را چه دیده‌ای_ شاید از شهیدان محضرش باشی می‌شود میهمان چشمت اشک می‌نشیند به سینه‌ات آهی روضه‌های مجسم راهند دختران سه ساله گهگاهی در دلت شعله می‌کشد هر بار یادی از لاله‌ها، شقایق‌ها زیر باران گریه می‌خوانی: خوش به حال تمام عاشق‌ها إن حبَّ الحسین یَجمعُنا پس اگر صد تنیم، یک جانیم کربلا ساکنیم یا مشهد «ما گدایان خیل سلطانیم» همه از ساغر ولا مستیم در طوافیم روی ساقی را فتنه از هم جدا نخواهد کرد دست ایرانی و عراقی را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با نور عشق، "دل" غمِ ظلمت نمی‌کشد با اهل بیت، خواری و خفت نمی‌کشد آزادگی است سیره‌ی مردان روزگار عبدِ نگارِ فاطمه، ذلت نمی‌کشد در فتنه‌ها، مریدِ حقیقیِ فاطمه دست از حمایتش ز ولایت نمی‌کشد هر کس که بار عشقِ امام زمان کشید صحرای حشر، بار ندامت نمی‌کشد با یک سلام، روزیِ ما می‌رسد رفیق کارِ زبان، به گفتنِ حاجت نمی‌کشد بی منت است لطفِ امام کریم ما این جا گدا ز شاه، خجالت نمی‌کشد عبدی گناهکار که محتاج بخشش است صورت به جز به صورتِ تربت نمی‌کشد با معرفت هر آن که رود سمت کربلا کارِ شفاعتش به قیامت نمی‌کشد ** من را بس است روضه‌ی لب‌های تشنه‌اش وسعم به شرحِ روضه‌ی غارت نمی‌کشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین ساعت که ما در حسرت یک بوسه می‌سوزیم کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برگشتم از سفر گلِ در خون طپيده‌ام اي سرو سرفراز، ببين قد خميده‌ام وقتي دلم به خون جگر موج مي‌زند گوئي كه من به جاي تو درخون طپيده‌ام با بوسه بر گلوي تو رفتم ز كربلا با شوق بوسه‌اي به مزارت رسيده‌ام شمعم كه از شرار غمت آب گشته‌ام گر قطره قطره بر روي خاكت چكيده‌ام از كربلا به كوفه و از كوفه تا به شام تنها به شوق ديدن رويت دويده‌ام از زخم تازيانه ندارم شكايتي زخم زبان ز كوفي و شامي شنيده‌ام از جذبه‌ی نگاه تو از روي نيزه بود_ با خطبه‌ام حماسه اگر آفريده‌ام داغ رقيه‌ی تو در آن شام غم نهاد يك داغ ديگري به دل داغديده‌ام با كوله‌بارِ غم به‌سويت آمدم ولي هرگز خلل نديد و نبيند عقيده‌ام اين چامه‌اي كه گفت «وفائي» ز قول من تنها اشاره‌اي بُوَد از آنچه ديده‌ام ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جان ما پیشکشِ جانِ اباعبدالله هستی ما همه قربان اباعبدالله جز سر سفره‌ی او جای دگر سر نزدیم           نان نخوردیم مگر نان اباعبدالله ما که هستیم در این معرکه؟ سرباز حسین لشکر گوش به فرمان اباعبدالله نشود دست نیازش طرف خلق دراز هرکه شد دست به دامان اباعبدالله همه‌ی روضه‌ی او جمع شده در این بیت          به فدای لب عطشان اباعبدالله ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بردار سر زخاک، منم خواهرت حسین از شهر شام آمده‌ام با سرت حسین از گوشه‌ی مزار تو ای شاه بی کفن آید هنوز زمزمه‌ی مادرت حسین یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا دست مرا گرفت علی اکبرت حسین آغوش باز کن که سکینه رسیده است او را بگیر بار دگر در برت حسین حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین می‌خواستم که آب بریزم به قبر تو یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین خاک مزار تو به سرم تا که ریختم یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین جسم کبود و زخمی من شاهد من است خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین بزم شراب و پرده نشینان فاطمه ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین ای کاش خورده بود به لب‌های خواهرت چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین جانِ سر بریده حلالش نمی‌کنم آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. من پَیام آورِ توأم برخیز مونس و یاورِ توأم برخیز میزبانی کن، ای تنِ بی سر زینبم، خواهرِ توأم برخیز یادگار از غروبِ عاشورا مانده از لشکرِ توأم برخیز همه جا بود نامِ تو به لَبم یا حُسین، مِنبرِ توأم برخیز روضه خوانِ تمامِ گُل‌های نیلی و پَرپرِ توأم برخیز گرچه از غُصّه‌ها خَمیدم من شُکر، تا کربلا رِسیدم من رفته‌ای تو اگرچه، خواهر ماند پای تو، تا به روزِ آخر ماند تو شدی کُشته، من اَسیر شدم تا به جا، مَکتَبِ پیَمبر ماند کوفه، در مجلسِ عُبِیدُالله خُطبه خواندم چُنان که، او درماند دادم عبّاس، معجرم را نه! به سَرِ تو قسم، که معجر ماند گرچه از خون و خاک رنگین شُد چادُرِ یادِگارِ مادر ماند گریه کردم ز بَس، زمین، تَر شد چَشم‌هایم، شَبیهِ مادَر شد بس که آزارِ کارِوان دادند در بیابان دو طِفل، جان دادند ما به هر منزلی که می‌رَفتیم بَدترین جایِمان مَکان دادند تا که ما بیشتر شِکنجه شَویم کارِوان را به رومیان دادند تا اَبد، این دلیلِ باران است؛ غِمِ من را به آسِمان دادند خاطِرم هَست، بینِ گودالَت لشکرِ کوفه کَرد، پامالَت گُلِ زَهرایم و گُلاب شدم بعدِ پَنجاه سال، آب شدم صبر را مَن زِ پا دَر آوَردم این چِهِل روز، بَس عَذاب شدم خیز و بنگر، خَمیده چون مادَر زیرِ این بارِ بی حِساب شدم هم نگهدارِ دُختران بودم هم اَنیسِ غَمِ رُباب شدم مَن که ناموسِ مُرتَضی بودَم واردِ مَجلسِ شَراب شدم خِیزَران که، روی لَبَت می‌خورد! کاش بر چَشمِ زِینَبَت می‌خورد! تا رِسیدم به شَهرِ شام، حُسین زندگی شُد به مَن حَرام، حُسین هرچه می‌شُد، به شَهرِشان دیدم جُز کَمی لُطف و اِحترام، حُسین آتَش و سَنگ و چوب بود، که ریخت به سَرِ مَن زِ روی بام، حُسین مَجلِسِ بَزم! یا خَرابه‌ی سَرد! بِدَهَم شَرحی از کُدام؟ حسین... شامیان، خارِجی به ما گُفتَند پیشِ چَشمِ تو، ناسِزا گُفتَند 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e