eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
280 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به فاطمی چِقَدْر از دل خاک آسمان درآوردیم چقدر از تنِ این مُرده جان درآوردیم چقدر سورۀ ایمان و آیۀ امید چقدر معجزۀ جاودان درآوردیم اگرچه در پی نام و نشانه‌ها رفتیم هزارها بدن بی‌نشان درآوردیم هزار پیر محاسن‌سفیدِ دریادل هزار سرو رشیدِ جوان درآوردیم چقدر لالۀ گلگون، چقدر چشمۀ خون چقدر زمزم رود روان درآوردیم چقدر قلۀ خوابیده در دل صحرا برای عزت ایرانمان درآوردیم گذشت جنگ و ز خیلِ بسیجیان از خاک هزار مشعله، صد کاروان درآوردیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه‌ها می‌کرد تا اُمّت شود بیدار... حیف از صدای گریه‌اش اُمّت فقط بی‌خواب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود: «ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»... بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بی‌تاب شد ما نمی‌دانیم، «نَعلُ السیف» می‌داند چرا «مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ مردی یگانه بود و بانویی یگانه آهسته می‌رفتند از خانه شبانه همراه هم بودند مثل دو غریبه پهلو به پهلو، پا به پا، شانه به شانه سر می‌زدند انصار را کوچه به کوچه در می‌زدند انصار را خانه به خانه مظلومشان دیدند، در را وا نکردند وای از زمانه، وای از دست زمانه چل شب تمام شهر را گشتند با هم اما بدون یار برگشتند خانه * * وقتی عزادار رسول الله بودند از درب خانه می‌کشید آتش زبانه در باز شد وقتی که زهرا پشت در بود دخت نبی افتاد بین آستانه دستی ورم کرده‌ست و دستی هم شکسته هم با غلاف تیغ... هم با تازیانه.... حتی نگاهی هم به پهلویش نینداخت محو علی بود عاشقانه، عارفانه * * دامانِ در می‌سوخت، اما داشت می‌سوخت... ...در کربلا دامان چندین نازدانه افتاد یک دانه از آن دو گوشواره در کربلا افتاد اما دانه دانه شب‌های جمعه فاطمه بالای گودال با ناله، آن‌هم ناله‌های مادرانه... ...گوید حسینم کشته شد ای داد بیداد نور دو عینم کشته شد ای داد بیداد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک عُمر شکستِ دشمنش را دیدند آن جلوه‌ی خیبر شکنش را دیدند افسوس که داغِ فاطمه کاری کرد زانو به بغل گرفتنش را دیدند@hosenih@dobeity_robaey
در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست تا فاطمه زنده‌ست علی خانه‌نشین نیست ای دستِ پر از پینه ز چرخاندن دستاس افلاک در افلاک تو را جایگزین نیست... انصار هم از خطبۀ تو شرم نکردند کردند بهانه که چنان است و چنین نیست غصب فدک این بود که نام تو نباشد پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست کو چادر خاکی شده؟ کو دامن مولا؟ تا کی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست جایی که علی هست، معاویه چه کاره‌ست قرآنِ سر نیزه که قرآنِ مبین نیست! ای کاش که خود را برسانم به رکوعش زیرا که به جز نام تواَش نقش نگین نیست مقصود خدا از دو جهان، خلقت زهراست «المنّة ‌للّه» که این است و جز این نیست 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"باز این چه شورش است" که در خانه‌ی علی‌ست؟ این سوزِ گریه‌های غریبانه‌ی علی‌ست- "کای مونس شکسته‌دلان! حال ما ببین" در آتش اینکه سوخته، پروانه‌ی علی‌ست "آن در که جبرئیلِ امین بود خادمش" آتش گرفته! قاتل ریحانه‌ی علی‌ست "خورشیدِ آسمان و زمین"، کنج بستر است این خانه بعد فاطمه ویرانه‌ی علی‌ست حیدر چرا به شانه‌ی دیوار سر نهد؟ "سرهای قدسیان همه بر" شانه‌ی علی‌ست " باز این چه نوحه و چه عزا و چه" شیون است؟ این جان حیدر است که در حال رفتن است دیدی چگونه قامت یک پهلوان شکست؟! "در" را که دید فاتح خیبر، زمین نشست جان علی! تو گوشه‌ی بستر چه می‌کنی؟! پر می‌زنی و با دل حیدر چه می‌کنی؟! زهرا قرار بود سپر من شوم؛ نه تو! مرد میان رنج و خطر من شوم؛ نه تو! با ضربه‌ی لگد شده هم‌دست میخ در کار تورا به فضه کشانده‌ست میخ در آتش گرفت بال تو و من گداختم بانو سه ماه با غم و اشک تو ساختم دیگر بخند تشنه‌ی قدری تبسمم تابوت هم بخواهی اگر، چشم خانمم ای چاه! بعد فاطمه با اشک من بجوش دیوار! در عزای جوانم سیه بپوش ای آسمان! به ناله‌ی شب‌های من بساز آه ای زمین! تو با تن زهرای من بساز ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
(نامه‌ی منظوم متخلف ثانی به معاویه علیه اللعنه) این نامه را به جوهر کینه نوشته‌ام از روزهای خوب مدینه نوشته‌ام روزی که اختیار، به دست سقیفه بود روزی که چشم‌مان به رَدای خلیفه بود هم، فکر غصبِ حق علی بود در سرم هم بود " ابوعُبیده‌ی جراح " یاورم غیر از علی و فاطمه همراهمان شدند اهل مدینه لشکر خودخواهمان شدند گفتم بدون مایه فطیر است کارمان بی مرتضی و فاطمه گیر است کارمان از این جهت روانه شدم سمت خانه‌اش گِرد آمدیم پشت درِ آشیانه‌اش پشتِ سرم مهاجر و انصار آمدند حتی به یاری‌ام در و دیوار آمدند هر لحظه لحظه بیشتر و بیشتر شدیم در پیش چشم فاطمه سیصد نفر شدیم گفتم علیِّ خانه‌نشین را خبر کنید مثل بقیه بیعت بی دردسر کنید گفتم که ختم غائله در دست حیدر است بیعت، علی اگر نکند کار ابتر است آمد صدای فاطمه از پشت در به گوش می‌گفت از امامت و حقِّ پسرعموش حکم ولایتِ ازلی را به ما نداد یک تار موی شخص علی را به ما نداد گفتم به حال خویش نباید رها شود وقتش رسیده شعله‌ی آتش به پا شود در بین دود، فکر علی بود فاطمه همواره گرم ذکر علی بود فاطمه گرم حمایت از علی‌اش عاشقانه بود تنها علاجِ کار، فقط تازیانه بود کاشانه‌اش همین‌که پُر از بوی دود شد با تازیانه بازویِ زهرا کبود شد این سو مغیره گرم بگو و بخند شد آن سو صدای ناله‌ی زهرا بلند شد چیزی نمانده بود فضا ملتهب شود با گریه‌های فاطمه دل منقلب شود اما علی و شوکتش آمد به خاطرم شور و شکوه ضربتش آمد به خاطرم "تیغِ دو دم" به خاطرم آمد چه‌کار کرد اهل قُریش را به مصیبت دچار کرد پس با تمام کینه و بُغضی که داشتم آن‌جا همه توان خودم را گذاشتم بر سینه‌ی زمین و زمان دستِ رد زدم بر دربِ نیمه‌سوخته محکم لگد زدم طوری لگد زدم که همان پشت در نشست طوری لگد زدم پس از آن پهلویش شکست طوری زدم که داغ دلش بیشتر شود طوری لگد زدم که علی بی پسر شود حتی کنار ضربه‌ی سنگین کاری‌ام مسمار درب سوخته آمد به یاری‌ام ریحانه‌ی رسول که رنگش پریده بود داغیِ میخِ در، نفسش را بُریده بود یک ضربه روزگارِ علی را سیاه کرد... سیلی زدم به فاطمه حیدر نگاه کرد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در غُصه و غم، پناه دادی ما را در ظلمتِ شب، پگاه دادی ما را در روضه‌ی مادرت، عزیزِ زهرا ! ممنونم از اینکه راه دادی ما را@hosenih@dobeity_robaey
❌نکته مهم: شما با مطالعه کامل کتاب روضه‌های آسمانی ۶، به بیش از ٢٠ منبع مهم در مصائب حضرت زهرا (س) اِشراف پیدا خواهید کرد. مؤلفین کتاب حاضر، مصائب مهم و قابل ارائه در جلسات روضه را، با ذکر سند، اِعراب و ترجمه صحیح گردآوری کرده‌اند.❌ 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت رایگان بُرش ٢٠ صفحه‌ای از فایل pdf کتاب (به‌عنوان نمونه)، به آیدی زیر عبارت «یا زهرا» را ارسال نمایید. 👇👇 🔵 @addmin_roze
گریه کنید! مادر ما بیگناه بود گریه کنید! مادر ما پا‌به‌ماه بود حوریه‌ای که برگ گل آسیب می‌زدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آهِ فاطمه عالم تَباه بود هم‌صحبتی نداشت دگر بعد فاطمه تنها کسی که گوش به او داد، چاه بود رغبت نداشت پا بگذارد به خانه‌اش راه عبورش از وسط قتلگاه بود سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چو دید نقش زمین همسر جوانش را ز دست داد همه‌ طاقت و توانش را به پیش دیده‌ی او چون زدند زهرا را هزار مرتبه دشمن گرفت جانش را نه با علی، نه حسن، نه حسین، نه زینب نگفت درد و غم و غُصه‌ی نهانش را به حیرتم که اگر در مدینه رو آرم کجا نشان بدهم قبر بی‌نشانش را چگونه پیر نگردد علی به فصل شباب کزاو گرفت عدو همسر جوانش را که دیده بین قفس طایر شکسته‌پری که ظالمانه بسوزند آشیانش را؟! به جز به باغ امید علی و زهرایش که دیده غنچه نشکفته‌ی خزانش را؟! حسین مادر مظلومه را دهد از دست اگر بلال به پایان برد اذانش را چه قرن‌ها که ستم بر علی شده «میثم» که ریختند بسی خون شیعیانش را ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این عرش و فرش باشد، یک‌سر برای زهرا قرآن برای زهرا، کوثر برای زهرا بیچاره بچه‌هایِ، آن خانه که نباشند مرد و زنش کنیز و، نوکر برای زهرا دارد چه قدر دیدن، کوری چشم دشمن سنگِ تمامِ خالق، محشر برای زهرا ما آمدیم دنیا، دور سرش بگردیم ما را بزرگ کرده، مادر برای زهرا از فاطمیه‌ها ما، شرمنده‌ایم خیلی ای‌وای جان ندادیم، آخر برای زهرا دین را خلیفه‌ی دین، می‌بُرد دست بسته چشم یهودیِ شهر، شد تَر برای زهرا جای رسول خالی، آتش، غلاف، سیلی اجری نبود از این، بهتر برای زهرا...؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای شکوهت فراتر از باور ای مقام‌ات فراتر از ادراک وصف تو درک لیلة القدر است فهم ما از تبار «ما ادراک» کوثری،‌‌ بی کرانه دریایی ما و ظرف حقیرِ این کلمات باید از تو نوشت با آیات باید از تو سرود با آیه در آیه وصف تو جاری‌ست فتلقّی، مباهله، کوثر در دل "إِنَّما یُرِیدُ اللَّه" در «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ» پدر و مادرم فدای شما مادری کرده‌ای برای پدر چشم بد دور، چشم شیطان کور دست تو بود و بوسه‌های پدر... خانه می‌شد بهشتی از احساس با گل‌افشانیِ بهاریِ تو عاطفه با تمام دل می‌زد بوسه بر دست خانه‌داری تو خانه از زرق و برق خالی بود از صفا، عاشقی محبت پر داشتی، ای کلیددار بهشت! پینه بر دست، وصله بر چادر از بهشت آمدی و آوردی یازده سوره‌ی بهشتی را مُصحفِ سرنوشت خود دیدیم سوره‌هایی که می‌نوشتی را نسل تو نوحِ با شکوهِ نجات نسل تو خضرِ آسمانیِ راه جلوه‌ای از دم تو را دیدیم در مسیحی به نام روح الله... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از آنچه در دو جهان هست، بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود، جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سَر علی به سلامت! چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله دردسر دارد کسی که شهر سر سفره‌ی قنوتش بود چگونه دست به نفرینِ قوم بردارد؟! صدا زد: «اَشهَدُ اَنَّ عَلی وَلی‌ُالله» ولی دریغ! که این شهر، گوشِ کر دارد... کنیز بیتِ علی، خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بِنِگر فکر سیم و زر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد... بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد... بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد... دهان تیغِ دو دم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد: سپر ندارد اگر مادرم، پسر دارد به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی، از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، اُلفت دیرینه با سحر دارد میانِ شعله دعایش ظهور مهدی بود که آهِ سوختگان بیشتر اثر دارد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به و ١٢ شهید فراجا این صبر و صلابت و صفا، زهرایی‌ست دل‌هایِ تمامِ شهدا زهرایی‌ست «یا فاطمه» گفتیم و به میدان رفتیم جمهوری اسلامی ما زهرایی‌ست@hosenih@dobeity_robaey
✔️در این‌کتاب ‌(روضه‌های آسمانی شش)، به دلیل استفاده از گزاره‌های تاریخی، مجموعه‌ای از اسناد تاریخی مصائب صدیقه‌ی طاهره حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، گردآوری شده است. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت رایگان بُرشی از فایل pdf کتاب (به‌عنوان نمونه)، به آیدی زیر عبارت «یا زهرا» را ارسال نمایید. 👇👇 🔵 @addmin_roze
محضر نور است هرجا دیده‌ی تَر حاضر است گریه، خورشیدی‌ست که از شب فراتر، حاضر است اشکِ ما مهریه‌ی زهراست، مهر مادری‌ست ظرفِ چشم ما کنار حوضِ کوثر حاضر است وقتِ عرضِ دستبوسی‌اش مدینه دیده بود زودتر از دیگران، شخص پیمبر حاضر است فاطمه یعنی همان آئینه‌‌ی پروردگار فاطمه یعنی خدایت در برابر حاضر است لیلة القدر است، قدرش قابل توصیف نیست گرچه از آغازِ خلقت، فیض منبر حاضر است ساختار پنج تن را حولِ زهرا ساختند فاطمه در قلب آن مانند محور حاضر است در کلاس فاطمه، اعجاز را باید شناخت فضّه در تائید آن با کوهی از زر حاضر است وقتِ سختی فاطمه پشت مرا خالی نکرد وقت حلِّ مشکلِ فرزند، مادر حاضر است حاجتم را تا که گفتم، زود زهرا رفع کرد طفل تا لب تر کند، نانِ معطر حاضر است هم طراز شأنِ اقیانوس جز دریا نبود... در کنارِ نام زهرا نامِ حیدر حاضر است زیرِ چتر چادرش معراج را حس می‌کنیم رُشد خواهی کرد هرجایی که بستر حاضر است فاطمه تقدیر من را نذر عطشانش نوشت از طفولیّت برایم نقشِ نوکر حاضر است گُم نخواهد کرد ما را بین آن هُول و وَلا بانوی قامت‌خمی که صبحِ محشر حاضر است شال حیدر وا شد امّا دست زهرا وا نشد فاطمه پای علی تا روز آخر حاضر است * * تیزی مسمار کافی بود مادر، جان دهد... آه! پهلویش برای ضربه‌ی دَر حاضر است...؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر ردیف و اگر روحِ شعر من زهراست بخوان به شور که شیرینی سخن زهراست بهار شعر مرا واژه واژه در غزلم گل محمدی و یاس و نسترن زهراست به هر کرانه‌ی دشت بلا که می‌نگرم به هر شقایق خونین‌جگر، چمن زهراست همان کسی که برای رضای حق به گدا شب عروسی خود داده پیرهن زهراست در آن سکوت وقیحانه بعد پیغمبر  به خطبه‌های رسولانِ بُت‌شکن زهراست نوشته بر در و دیوار خانه‌ی حیدر "مثال روشن در عشق سوختن" زهراست   بهشت گوشه‌ای از خانه‌ی گِلین علی‌ست برای خانه‌ی مولا اگر که زن زهراست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ هرکسی باشد صدای حق، صدای فاطمه‌ست آیه‌ی «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمه‌ست هر طرف مانده‌ست مظلومی میان شعله‌ها ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمه‌ست با علی، برخیز و «لِلْمَظْلومِ عَوْنا» را بخوان هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمه‌ست وقت پیکار است با خصمِ خدا و خصمِ خلق کشتن مرحب به شوق مَرحبای فاطمه‌ست گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی این طنینِ انقلابِ بچه‌های فاطمه‌ست راهِ قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت کربلا آیینه‌ی عزم و وفای فاطمه‌ست «مادرم مظلومه بود و یاور مظلوم‌ها» اولین مظلوم عالم، مرتضای فاطمه‌ست دست مولا بسته شد با ریسمان فتنه‌ها ناجی اُمَّت یدِ مشکل‌گشای فاطمه‌ست شد طواف فاطمه در کوچه‌ها دور علی بیت زهرا مروه و مسجد صفای فاطمه‌ست شد علمدارِ علی، زهرای هجده ساله‌اش محسن شش‌ماهه پشتِ در فدای فاطمه‌ست * * فاطمه عزم سفر دارد از این خاک غریب آرزوی مرتضی اما شِفای فاطمه‌ست کاشف الکرب علی لبخند زهرا بود و بس بعد از این بیت علی، ماتم‌سرای فاطمه‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای خواندن اول یاد می‌گیرند الفبا را الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را خدا از خَلق عالَم، بیت زهرا بود مقصودش بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشان‌ها را ستون خانه را تا عرش بالا بُرد و نادان‌ها بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را چه می‌فهمد کسی این «در» برای شخص پیغمبر تداعی می‌کند دروازه‌ی عرش معلا را اگر توحیدشان را با حضور قلب می‌خواندند نمی‌انداختند امروز پشت گوش «اَسری» را اگر یکبار می‌خواندند کوثر را چه می‌دیدند مقام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را؟! اگر روی لب گلدسته حرفی جز علی باشد به مسجد می‌دهم ترجیح، معبد را، کلیسا را چه می‌بینم خدا! وا شد به جایی پای بعضی‌ها که بی‌رخصت محمد هم به آن نگذاشته پا را... دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که میکائیل از آن در می‌بَرَد هر روز و هر شب رزق دنیا را دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که عزرائیل بر آن با نیت قربت کشیده بال و پرها را اگر «در» بشکند شاید بفهمند اهل این کوچه که در یک تُنگ جا داده‌ست پیغمبر دو دریا را اگر بیرون بیاید از غلاف صبرِ حیدر، تیغ حریفی نیست بین جمعیت این مرد تنها را ولی مولا شدن تنها به تیغ و زورِ بازو نیست خدا این بار می‌خواهد بسنجد صبر مولا را نگردید ای جماعت! قبر زهرا را نمی‌یابید! علی تنها درون سینه جا می‌داد غم‌ها را 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفتم به گل عارض* تو کار ندارد؛ دیدم که حیایی شررِ نار ندارد دیوار به در گفت مبادا که شوی باز این سینه، دگر طاقت مسمار ندارد خون گریه کن ای دیده! که یار همه عالم جز محسن شش ماهه‌ی خود یار ندارد تنها شفق سوخته‌دل بود که می‌گفت: «گل تاب فشار در و دیوار ندارد» خون جگرش دم به دم از دیده بریزد آن کو زِ غمت دیده‌ی خون‌بار ندارد مردم همگی بنده‌ی دنیا شده آری دین ‌است متاعی که خریدار ندارد ✍استاد *عارض: چهره، رخسار 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن شب نمی‌شد آتشِ غم شعله‌ور، اگر یا که نبود مادرمان پشتِ «در» اگر یا اینکه بازوان نحیفش در آن میان در پیش تازیانه نمی‌شد سپر اگر یا دستِ‌کم به پیش نگاهِ ابوتراب دستی نمی‌گذاشت به رویش اثر اگر صیّاد اگر به لاله‌ی زخمیِ مرتضی هم بی‌هوا نمی‌زد و هم بی‌خبر اگر قصه نمی‌کشید به تنهاییِ حسین... در کوچه یار داشت علی، ده نفر اگر... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اتصال روضه‌های به بُغض کرد و گفت مردم! شعله‌ها از در گذشت بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت زد به سینه، چند یازهرای اشک‌آلود گفت بعداز آن از چند و چونِ روضه‌ی مادر گذشت روضه‌خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید من‌ همان جا ایستادم... شعله‌ها از در گذشت من میان کوچه بودم، روضه‌خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه‌ای دیگر گذشت تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود تیغ، پشتِ تیغ از جسم علی‌اکبر گذشت شعله بود و محسن شش‌ماهه و دیوار و دَر تیری آمد از گلوی تشنه‌ی اصغر گذشت میخِ دَر بر سینه‌ی پُرمهر مادر حمله کرد آب دیگر از سر عباس آب‌آور گذشت ریسمان بر گردن حبل‌المتین انداختند قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت ذکر حیدر داشت زهرا، مسجد از جا کنده شد ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت روضه‌خوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت روضه‌ها اینجا گره می‌خورد، بابا رفته بود هیچکس اما نمی‌داند چه بر دختر گذشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
معطر بود حتی پرپرش هم لباسش داشت لاله، بسترش هم به قدری پهلویش مجروح شد که گمانم درد دارد محشرش هم نَوَد روز است چشمانش کبود است نَوَد روز است که بال و پرش هم به قدری عاشق و معشوق بودند نگفت از درد خود با همسرش هم زن از شوهر بگیرد رو؟! محال است نه... اصلاً... نه... ندارم باورش هم علی که جای خود دارد، الهی نبیند این بلا را کافرش هم رسید از دَرِ به خیمه آتش و دود بمیرم من به حال دخترش هم سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد مادرم آن را گرفت و تازیانه پشت هم، هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد دستِ مادر آخرش واشد، نمی‌گویم چطور اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد "من" فقط می‌دانم آن روز و در آن کوچه، چه شد "من" فقط دیدم چرا افتاد مادر، پا نشد حال و روزش فکر می‌کردم که بهتر می‌شود هر چه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد... آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد... چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین ناله هم، سهم یتیمان تو از دنیا نشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e