eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
زدم چون ابرهایِ تشنه دیگر قیدِ تهران را گرفتم از کویر قم نشانِ شهر باران را رسیدم در حرم، دنیا به کامم باز شیرین شد زیارت‌نامه‌اش انداخت یادم طعمِ سوهان را زمستان هم بیایی گنبدش پُر نور می‌تابد چنان که می‌بری از خاطرت سرمای سوزان را از این اعجاز بالاتر!؟ ببین علامه می‌سازد غبار سنگ فرشِ مرقدش طفل دبستان را اجابت در حریم قدسی‌اش قطعی‌ست ای زائر! فقط کافی‌ست بر لب آوری ذکرِ «رضاجان» را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در آن شهری که بانوی بهشتی چون تو هم باشد سزاوارست نام هر خیابانش "ارم" باشد رسیدی تا نشان ما دهی آن قبر پنهان را بنا این است در قم، فاطمه صاحب حرم باشد تبسم می‌کند ناخواسته...در قلب زائرها مگر صحن تو اصلاً می‌گذارد درد و غم باشد؟ ندیدم هیچ شب در حوض، کامل انعکاسش را همان بهتر قد مهتاب هم پیش تو خم باشد حریم آسمانی تو "پروین" دارد و خوب است اگر نام یکی از باب‌ها باب القلم باشد کرامت می‌کنی تا گاه از نزدیک و گاه از دور تنور شعرمان گرم است، ای خورشیدِ بیت النور به دریا می‌زند اینجا دل، آهوی بیابان هم به پابوسی می‌آید از مسیر دور، باران هم زیارت می‌کنندات عاشقان در باد و بوران هم ز تو رو برنمی‌گرداند این زلف پریشان هم هدایت شد به راه راست در شَهرت خیابان هم قُم‌ات را مطلع خورشید می‌داند خراسان هم به شوقت غرق "بهجت" شد دلِ تنگِ "گذرخان" هم کنار این حرم مست است "قبرستان شیخان" هم صفائی چون "صفائیه" ندارد باغ رضوان هم دل "آذر" به تو گرم است در فصل زمستان هم رسیدی با چنان حجبی که تا پایان دوران هم نبیند گرد محمل را نگاهِ "چارمردان" هم نشسته عطر جنت در حریمت روی هر دامان شمیمت پرکشیده تا خودِ "بلوار پردیسان" قمت مانند مشهد شوکتی دارد که حیرانم برایت در زیارت "آمدم ای شاه..." می‌خوانم چنان خوبی که یادم می‌رود پیش تو مشکل را تویی آن‌که امین الله دستت می‌دهد دل را سلام ای گرد و خاک صحن‌هایت سُرمه‌ی افلاک سلام ای آستان قدسیِ تو مدفنِ لولاک چه القابی: کریمه، مرضیه، معصومه، مقدامه گرفته زائرت از آتش دوزخ امان نامه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لب گشود و خاکِ قُم از بوی گُل لبریز شد عالَمی دیدند قم این‌گونه عالِم خیز شد آسمان خاکش شد و سوگند بر خضرِ نبی پیشِ دریای شکوهش کوه هم ناچیز شد رودخانه محضِ پابوسیِ او آمد به قم آبِ قم مثلِ شرابی ناب، شور انگیز شد شهرهای بی‌شماری فرشِ راه او شدند جای جایِ خاکِ ایران، قالیِ تبریز شد بی صدا پژمرد و از داغَش انارِ ساوه هم گشت خونین‌دل‌تر و خون گریه‌ی پاییز شد سال‌ها رفت و کمی هم کم نشد از لطفِ او لطفِ بانو شاملِ ما پُرگناهان نیز شد قم فراوان کرد تغییر و حرم فرقی نکرد چون نگینی که رکابش بارها تعویض شد هرکسی افسرده بود و از طبیبان چاره خواست بینِ داروهاش شب‌هایِ حرم تجویز شد... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از ادب در حرمت قامت زوّار خم است هر که زانو زده در محضر تو، محترم است قم بهشتی‌ست که از لطف تو رونق دارد هر کویری که بر آن پا بگذاری، «ارم» است «بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پُر کرد آنچه در صحن تو هرگز نتوان یافت، غم است عالِمان ریزه‌خور سفره‌ی احسان توأند عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است «مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است قصد قم می‌کنم از مشهد و در هر نَفَسم «یا رضاجان» دم و «معصومه مدد» بازدم است شد پناهنده به منظومه‌ی صحنت «پروین» حرمت امن‌ترین خانه‌ی اهل قلم است وقت توصیف شکوه تو مضامین لال‌اند شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا ابد دامنهٔ عطر بهار است این‌جا دست گل‌هاست که بر دامن یار است این‌جا هر طرف رایحهٔ باغ تجلی دارد هر طرف پنجرهٔ آینه‌زار است این‌جا بال‌هایی که ملائک به طواف آوردند وقف برداشتن گرد و غبار است این‌جا بس‌که روشن شده از گنبد او صبح حرم نور خورشید کم از شمع مزار است این‌جا تحفه‌هایی که زمینی‌ست کجا لایق اوست؟ صلوات است که شایان نثار است این‌جا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با نگاهت، می‌زنم با قدسیان پَر، در بهشت می‌گذارم سر، بر این خاک معطر، در بهشت آب سقاخانه‌ات را هر زمان نوشیده‌ام گوییا نوشیده‌ام از حوض کوثر، در بهشت خوانده بودم: «با کریمان کارها دشوار نیست» باز مبهوتم، در آوردم چرا سر در بهشت؟ خوب و بد، با هم، میان صحن تو، پر می‌زنند نیست قانونِ «کبوتر با کبوتر...» در بهشت کوه خضرم، ایستاده نه، که می‌آیم به سر با هوای عطر تو، چون روز محشر، در بهشت شهد سوهان‌های شَهرت، برده است از خاطرم طعم آن گندم که خوردم، شام آخر، در بهشت رفتم از قم تا به مشهد، با قطار واژه‌ها تا که خواندم از برادر، پیش خواهر، در بهشت گر چه دور از آن بهشت زیر پای مادرم_ جای مادر، سوی دختر، می‌کشم پَر، در بهشت چشمه‌ی تسنیم و نهرند، اشک‌های چشم من پیش چشمم رد شد آخر، روضه‌ی در، در بهشت می‌شود یعنی بخوانی در قیامت هم مرا؟ تا بخوانم از شکوهت، بار دیگر در بهشت ما به جای قبر پنهان، زائر صحن توأیم فاطمه! ما را شفاعت کن، چو مادر، در بهشت 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کجا سکری که اینجا هست، در خم می‌شود پیدا؟ بگو مستی ما از دور چندم می‌شود پیدا؟ چه تجریدی‌ست در طور ضریح تو که با هر طوف تجلی می‌کند سینا تکلّم می‌شود پیدا همین که درب شرقی حرم وا می‌شود انگار از اشراق نگاه تو تبسم می‌شود پیدا بیابم کاش خود را در صف گمگشته‌های تو که هرکس در حریمت می‌شود گم، می‌شود پیدا ز حاصل‌خیزی بذر کرامات تو بود و هست اگر در این زمینِ خشک، گندم می‌شود پیدا کسی پرسید از قبری که پنهان شد، خبر آمد که آن راز پر از اعجاز، در قم می‌شود پیدا 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد در گلشنِ دین، باز گل یاس در آمد بانوی قم آمد، غم عالم به سر آمد درد همگان باز نگفته، شده درمان آمد به جهان، جانِ علی، جانِ خراسان یک بار دگر سوره‌ی کوثر شده معنا فریادرس هر لبِ تشنه شده دریا ای حیدریون! فاطمه برگشت به دنیا تا کور شود هر که بُوَد دشمن مولا ای مردم عالم! پس ازین عرش نشینید از فاطمه هر چیز شنیدید، ببینید ماییم همه ملت ایرانِ کریمه هستیم کنیزان و غلامان کریمه در سفره‌ی ما هست فقط نان کریمه موریم ولی مور سلیمانِ کریمه هر قدر جهان رنگ عوض کرد به کَرّات جز لطف ندیدیم ازین عمه‌ی سادات او کیست که صاحب نفسانند گدایش او کیست که معصوم کُنَد جان به فدایش والله فقط کار ائمه‌ست ثنایش جمعِ حرم آل کسا صحن و سرایش چون کعبه بُوَد عزت این روضه‌ی رضوان این فخر بهشت‌ست که قم گشته دَرِ آن ای فاطمه‌ی فاطمه! ای بانوی جنت! دلبسته‌ی دارالکرمت اهل کرامت دارند بزرگان ز تو امّید شفاعت ای مفتخر از پیر غلامیِ تو بهجت قم مرد خدا دیده چه بسیار، چه بسیار شیعه چه قَدَر هست به این شهر بدهکار بر سینه، که مثل تو زده سنگ رضا را؟ آوازه‌ی عشق تو گرفته همه جا را کوتاهی عمرِ تو بر افراشت وفا را رفتی تو رهِ زینبِ شاهِ شهدا را مانند عقیله تو وفادارترینی بر یوسف مشهد تو خریدارترینی من گرچه بَدَم، سائل درگاه شمایم گردیده قم و مشهدتان سعی و صفایم بی نان و نوایم، نه، تویی نان و نوایم من بنده‌ی سلطان معین الضعفایم بانو چو گذشته بده رنگی به حنایم بیچاره شدم، دیر شده کرببلایم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این زن که خاکِ قم به وجودش معطر است تکرار آفرینش زهرای اطهر است تکرار آفرینش افلاک بر زمین تکرار آفرینش عرش مصوّر است این جلوۀ فرشته‌صفت، این شکوهِ غیب بر خاک می‌نشیند و از خاک برتر است دست سخاوتش پر از آمال دوستان چشم محبتش به غریبانِ مضطر است همشیرۀ شقایق و همراز رازقی با آفتاب مشرقی عشق خواهر است این زن که از نیایش او مست عالم‌اند معصومه است، مریم آل پیمبر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پر می‌کشد مرغ دلم سمت حرم بانو دیر آمدم، دیر آمدم، دیر آمدم بانو آرامم و با هر قدم گم می‌شود انگار در من هیاهوی خیابان ارم بانو سیراب شد دشت کویر از بس که می‌بارد ابر نگاه زائرانت دم به دم بانو صحن تو را علامه‌ها با اشک می‌شویند آلوده‌ام، در صحن بگذارم قدم بانو؟! از صحن آیینه به آزادی مسیری نیست تا پلک‌ها را می‌گذارم روی هم بانو! از راه مشهد آمدم پابوس و می‌دانم روی سر من می‌کشی دست کَرَم بانو دست پُر از این شهر خواهد رفت هر کس به- -جان برادر داده نامت را قسم بانو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ دلم مي‌خواست يك شب را ميان آسمان باشم به جاي ماه بنشينم چراغ كهكشان باشم دلم مي‌خواست وقتي كه درون حوض مي‌افتم ميان دست‌هاي كودكاني مهربان باشم دلم مي‌خواست جانم را ميان آتش اندازند خمير كوره‌هاي روشن آهنگران باشم ز من آويزه‌اي سازند بر بالاي مأذن‌ها نشان روشن گلدسته‌هايي بي‌نشان باشم بيابان در بيابان كاش جسمم خاك ره مي‌شد به امّيدي كه گرد ردّ پاي زائران باشم چه‌ مي‌شد هيچ باشم يا... چه مي‌شد جنسم از كاغذ بليط جاده‌هاي اصفهان قم جمكران باشم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از آسمان که آمده بودی، لبخند می‌زدی به «رضا»یت اشکی نشست گوشه‌ی چشمش، تا «فاطمه» زدند صدایت رنج سفر برای تو آسان، شب از قبیله‌ی تو هراسان شد قبله‌ی دل تو خراسان، ای عطر دوست، قبله‌نمایت! من تشنه‌ای رسیده به دریا، با حسرت زیارت زهرا دربان! بگو ملیکه‌ی قم را: از راه آمده‌ست گدایت پای ضریح سر بگذارم، بال و پری اگر چه ندارم خود را به دست تو بسپارم، تا پر کشم به سوی خدایت لبخندِ شهر تو نمکین است، «قم»، قلب مهربان زمین است ما هر چه داشتیم همین است: جان‌های ما، کریمه! فدایت ای دختر یگانه‌ی مادر! میراث جاودانه‌ی کوثر! مثل علی نیامده دیگر، کو همسری به شأن سرایت؟ می‌بارد از ضریح تو رحمت، از آسمان اسم تو عصمت، از «اشفعی لنا»ی تو «جنت»، وا شد به‌ روی ما، به دعایت این شاعرت دلش شده آهو، آهو اسیر شهر و هیاهو اذن زیارتی بده بانو! این شعر را نخوانده برایت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت می‌وزد از مکتب توحید چشمانت خدا را شکر بانو! گشته‌ام امشب مسلمانت بشارت می‌رسد بر من، طلوعی می‌کند روشن سحر از مشرق آیینه‌ها، خورشید چشمانت ترنم می‌کنم امشب، تبسم‌های نورت را به شوق وصف نور تو، شدم بانو غزل‌خوانت تو نور عصمت هفتم، گواه هشتمین مهری زمین آیینه‌ی عشقت، فلک آیینه گردانت اگر معصومه‌ی مهرت بخندد بر شب هستی چو قلب قم شود بانو، دل خلقت چراغانت تبسم کن به زیبایی، که مهری، عالم آرایی بُود نورت اهورایی، دل آیینه حیرانت نسیم کوثر فطرت، سحاب رحمت عصمت! مرا خیس کرامت کن شبی در زیر بارانت قسم بر لیلة القدری که قرآن تو نازل شد تو نوری از خدا هستی، خدا باشد ثناخوانت شمیم جلوه زار «هو»، تو هستی از خدا گلبو شبی می‌آیم ای بانو! به گلگشت گلستانت زیارت می‌کنم عاشق کرامات نگاهت را دو رکعت نور می‌خوانم سحر در صحن چشمانت ز دنیا من نمی‌خواهم به جز سرمایه‌ی مهرت نظر هرگز نمی‌دوزم مگر بر دست احسانت نخواهم کرد من بیعت مگر با ضامن نورت مُرید کس نخواهم شد مگر پیر خراسانت طلوع نو بهار تو مبارک باد بر هستی تو ای معصومه‌ی زهرا ! جهان بادا گل افشانت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رضا نشست و به معصومه‌اش نگاه انداخت چنان که چشمه‌ی ذوقِ مرا به راه انداخت خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را به نام فاطمه آورده است زینب را و ماه اول ذی القعده تا که پیدا شد دخیل‌های ضریح برادری وا شد ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آوَرد برای شاه خراسان چه زینبی آوَرد مقامش آینه‌ای از مدارج پدر است عجیب نیست که باب الحوائج پدر است برای تشنه‌لبان باده را به خُم آورد مزار مادر خود را به شهر قم آورد عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده که سنگ مادر سادات را به سینه زده چه باشکوه به دستان خود علم دارد از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد من فراریِ از این و آن بریده کجا! پناهِ چادرِ سر تا فلک‌کشیده کجا! تویی تو فاطمه، مدح تو نیز قرآن است برادرت به حقیقت علیِ ایران است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه افتخاری از این خوب‌تر که دختر شد به نام فاطمه پیوند خورد و محشر شد که آمد و به پدر شادیِ دوچندان داد رسید و مایه‌ی آرامش برادر شد سرودن از حرمش لذتی مضاعف داد چه لذتی که نوشتیم و صدبرابر شد به لطف آنکه به طوف حریم او رفتیم زیارت حرم طوس هم میسر شد حرم نه جای کسی مثل من، که این درگاه محل آمد و رفت دوصد پیمبر شد به ذرّه‌پروری‌اش بس همینکه جبرائیل در آسمان کریمانه‌اش کبوتر شد مدینه فاطمه‌اش را شبی به ایران داد و قم برای ابد با مدینه خواهر شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قبله‌ی هفتم ما قبله‌ی هشتم دارد تا خراسانِ رضا، آینه در قم دارد توبه شد عاقبت گریه‌ی هر زائر مست بر زمین ریخته هر باده که در خم دارد ((بُعد منزل نبود در سفر روحانی)) هر سلامی بفرستیم، علیکم دارد می‌روم در حرم از صحن به صحنی دیگر موج تا در دل دریاست تلاطم دارد عکسم افتاد در آیینه‌ی صحن و دیدم شیشه این مرتبه با سنگ تفاهم دارد هم کریمه‌ست و هم از نسل کریمان بانو پس گدا در حرمش حق تقدم دارد لطف بی‌بی‌ست که در جمعیت شاعر‌ها شاطر عباس قمی فیض تکلم دارد مرغ دل گرچه سیاه است ولی از سر لطف از سر گنبد او حسرت گندم دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر کس به احترام مقام تو خم نشد آقا نشد، بزرگ نشد، محترم نشد دل خسته بود و راهی این آستانه شد دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد گفتند مرقدت حرم آل فاطمه است با این حساب هیچ کسی بی حرم نشد این حاجت من است الهی قلم شود دستم اگر برای تو بانو قلم نشد باز این چه لطفی است که در حق ما شده ما شاعرت شدیم ولی محتشم نشد می‌خواستم برای تو بهتر از این غزل من را ببخش آنچه که می‌خواستم نشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای مرقدت از صبح بیت النور زیباتر سکوتت از صدای خنده‌های حور زیباتر همیشه دوست دارم بیشتر نزدیکتان باشم اگرچه هست گاهی گنبدت از دور زیباتر به چشم ما سر ظهر خیابان ارم در قم همیشه بوده از شب‌های نیشابور زیباتر میان گریه‌های شوق از سمت ضریح تو صدایی می‌رسد از نغمه‌ی ماهور زیبا تر به سویت آمدند از راه‌هایی دور این مردم به شوق خنده‌ای از "سعیکم مشکور" زیباتر عجیب این است بین این همه دلداده می‌بینم مدارا کرده با این وصله‌ی ناجور زیباتر بسوزان دختر موسای عاشق‌ها گناهم را میان شعله‌های آتشی از طور زیباتر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آنان که عاشقند، به دنبال دلبرند هر جا که می‌روند، تعلق نمی‌برند از آنچه که وبال ببینند خالی‌اند عشاق روزگار، سبکبال می‌پرند پرواز می‌کنند به هر جا که جلوه‌ای‌ست گاهی ملائکند و گاهی کبوترند دل را به دست هرکس و ناکس نمی‌دهند دل داده‌ی قدیمی آل پیمبرند آنان که عاشق علی و فاطمه شدند مدیون خانواده‌ی موسی بن جعفرند ما عاشقیم! شیعه‌ی زهرا و حیدریم ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم ری زاده‌ایم و مزرعه‌ی سبز گندمیم هر صبح با حسین شما در تکلمیم ما شیعه‌ی ولایت مولا، نسب نسب سلمان پا برهنه‌ای از نسل چندمیم گاهی میان خنده‌ی خورشید گریه‌ایم گاهی میان گریه‌ی زهرا تبسمیم همسایه‌ی حریم تو همسایه‌ی خداست پس صد هزار شکر که همسایه‌ی قمیم آنقدر عاشقان و بزرگان و عالمان دل داده‌ی توأند که ما بین آن گمیم ای دست‌گیر صبحِ قیامت! سرم فدات هم خانواده، هم پدر و مادرم فدات بالاتر از پریدن پرهاست بام تو قطعاً نمی‌رسیم به شأن مقام تو خم می‌شود تمامی دنیا برابرت ای احترام آل عبا احترام تو باید هزار بار نشست و بلند شد وقتی که می‌رسند بزرگان به نام تو آباد گشت قلب زمین زیر پای تو آباد گشت مسجد دین با کلام تو یعنی تمام هستیِ دین مال فاطمه‌ست یعنی تمام مُلک زمین مال فاطمه‌ست تو آمدی که رحمت دنیای ما شوی منجی تا قیامت کبرای ما شوی ما مرده‌ایم و تو نَفَسَت مُرده‌ زنده‌کن پس واجب است این که مسیحای ما شوی تو خانمی و جلوه‌ی بالای هر سری اصلاً عجیب نیست که آقای ما شوی تو آمدی که با برکات نسیمی‌ات روزیِ یا امام رضاهای ما شوی اصلاً قرار بود در ایرانْ‌زمین ما چون فاطمه بیایی و زهرای ما شوی مهمان چند روزه‌ی ایران! خوش آمدی همشیره‌ی امام خراسان! خوش آمدی شهر تو آشیانه‌ی امن امام‌هاست گلدسته‌ات مطاف شب و روز انبیاست بانو! قسم به پنجره‌های ضریح تو این آستانه‌ای‌ست که باب الرضای ماست روی درِ حریم تو زیبا نوشته‌اند اینجا حریم دختر پیغمبر خداست اینجا به احترام قدم نه، که از شرف گیسوی حور و بال ملک، فرش زیر پاست اینجا مس تو را به نگاهی طلا کنند تا اسم اعظم است، چه حاجت به کیمیاست! اینجا مدینهٔ دگر آل فاطمه‌ست اینجا دل شکسته به دنبال فاطمه‌ست 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میون شلوغی شهر تا دلی دوباره گم شد یادش افتاد که تو هستی پا شد و راهی قم شد رو به روی گنبد تو قلبامون می‌شن کبوتر تشنه‌ی یه جرعه نوریم فاطمه! دختر کوثر سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونی‌هات دوباره اومده مهمون گنبد طلایی تو به دل همه نشسته با چه امیدی رسیدن زائرای دلشکسته چه غریبونه یه زائر پیش تو رضا، رضا کرد گره‌هاشو دستای تو چقد عاشقونه وا کرد سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونی‌هات دوباره اومده مهمون حالا که مدینه دوره تو بیا و مادری کن با نگات، ملیکه‌ی قم! این دلا رو کوثری کن از حرم تا جمکرانم جاده‌ای چشم انتظاره تا همین روزا رو خاکش آقامون قدم بذاره ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای روزهای تار! ای شب‌های دور از ماه ای بیقراری‌های دائم با دلم همراه ای بغض‌هایی که می‌آیید از سفر ناگاه باری اگر شوق سفر دارید بسم الله ای بغض‌های بیقرار روز و شب‌هایم من نیز مانند شما دلتنگ زهرایم   هرچند گریانم تبسم می‌کنم امشب بی‌تاب، رو بر جانب قم می‌کنم امشب در کوچه‌هایش خویش را گم می‌کنم امشب انگار با زهرا تکلم می‌کنم امشب در قاب عکسی خالی از قبری که ناپیداست با قم، نمایی دیگر از آن آشنا پیداست ای آشنای بیقراری‌های این مردم با تو رسیده تا مدینه پای این مردم رنگ حقیقت یافته رؤیای این مردم یا فاطمه! یا حضرت زهرای این مردم ای حامی امروز من، فردا مرا دریاب یا فاطمه! در حشر، چون دنیا مرا دریاب اما جدا کن شاعر از غم حال دفتر را بشنو صدای خنده‌ی موسی بن جعفر را دریاب شور اشک‌های شوق مادر را حالا بیا و ثبت کن ذوق برادر را معصومه خانم چشم تا وا می‌کند امشب دیده به رخسار رضا وا می‌کند امشب آن شب مدینه شاهد زهرای دیگر شد از عطر یاس فاطمه دنیا معطر شد شأن نزولش آیه‌های سبز کوثر شد آن‌روز در تقویمِ شیعه روز دختر شد بانوی عالم! حفظ کن دنیا و دینم را دریاب خانم! دختران سرزمینم را در خاک مرده بذرهای علم می‌کاری فیض حضورت در تمام حوزه‌ها جاری در سایه‌ات دفنند عالِم‌های بسیاری گلپایگانی، حائری، علامه، خوانساری شاگردهای مکتبت استاد افلاکند صدها چو بهجت در جوار تربتت خاکند آه ای کریمه! ای ملیکه! عمه‌ی سادات! با کوله‌باری آمدم لبریز از حاجات برگشتن از پیش تو با دست تهی هیهات پس باز قسمت کن که مثلِ اغلبِ اوقات تا که به زودی زائر صحن رضا باشم آقا بخواهد اربعین را کربلا باشم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شعرخوانی آقای در حضور رهبرمعظم انقلاب: من برايش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بيشتر@hosseinieh_net
اشعار آیینی حسینیه
🌷شعرخوانی آقای #حسین_رستمی در حضور رهبرمعظم انقلاب: من برايش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباها
خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آن‌جا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که داده در ایرانِ ما طوبای او بَر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شجر نور، نوبر آورده بحر توحید، گوهر آورده آسمان ولایت و عصمت بهر خورشید، اختر آورده لاله‌ای سرزده که از فیضش صد بهار معطر آورده دختر آورده بانوی اسلام یا که بر خلق مادر آورده نجمه، خورشید عالم افروزی بهر موسی بن جعفر آورده یا مگر دختر رسول‌الله زینب از بهر حیدر آورده پدر و مادرم فدایش باد که چو معصومه دختر آورده حبّذا حبّذا که بر سه امام عمّه و دخت و خواهر آورده اوّل صبح ماه ذیقعده آفتابی منّور آورده آفتابی که ماه و خورشیدش بوسه از آستان برآورده جبرئیل از خدا بر این دختر صلوات مکرر آورده صدق و اخلاص و صبر زینب را با جلال برادر آورده فاطمه عصمت خدای غفور که به معصومه آمده مشهور عصمت داور است این دختر گل پیغمبر است این دختر بعد زهرا و عمه‌اش زینب بهترین دختر است این دختر ز آنچه گفتند در فضایل او بهتر و برتر است این دختر در جلال و کمال و قدر و شرف تالی مادر است این دختر لیلةالقدر موسِی‌ِ جعفر سورۀ کوثر است این دختر پای تا سر رضا و سر تا پا موسِی‌ِ جعفر است این دختر دستگیر همه گنهکاران در صف محشر است این دختر نخل سرسبز گلبن قرآن شهر دین را "در" است این دختر آفتاب دل امام جواد بر رضا خواهر است این دختر مادرش پارۀ تن احمد بضعۀ حیدر است این دختر در دو عالم چو مادرش زهرا بر زنان سرور است این دختر ماه رخسار آن بتول مقام نقش گلبوسه دارد از سه امام عصمت کبریاست معصومه قبلۀ اولیاست معصوم بضعۀ پاک موسی‌جعفر جسم و جان رضاست معصومه پای تا سر چو عمه‌اش زینب دخت زهرانماست معصومه همه خلقند زیر سایۀ او آفتاب خداست معصومه درّ تقوی و گوهر عصمت یم حلم و حیاست معصومه زخم دل را ز مرحمت مرهم درد جان را دواست معصومه بوی عطر بهشت در نفسش همچو خیر النساست معصومه این ندا سر دهند، قمّیون روز محشر، کجاست معصومه اهل قم! خلق را پناه دهید که پناه شماست معصومه روضه‌اش جان فزاتر از کعبه قبلۀ جان ماست معصومه بین صحن طلا و آینه‌اش جای سعی و صفاست معصومه پایتخت حکومتش در قم به جهان مقتداست معصومه این جهان جسم و او بُوَد جانش پدر و مادرم به قربانش دخت موسی که طور دل حرمش جان کند زندگی ز فیض دمش چشم ما و غبار زائر او دست ما و عنایت و کرمش از صفّائیه‌اش، صفا خیزد ارم ماست شارع ارمش در خیابان آستانۀ او لرزه افتد فرشته بر قدمش جنب صَحنینِ او بُوَد رودی که به هر قطره هست فیض یمش سال‌ها روز و شب به فیضیّه نور دانش دمیده از حرمش من و مدح کریمۀ عترت؟ به خدا مدح عالم است کمش هر که در قم زیارتش نکند بوده بر جان خویشتن ستمش همه چون اهل قم گدای وی‌اند از عرب بر گرفته تا عجمش هر که بر خاک او نکرد سجود هست یکسان وجود با عدمش نه عجب گر فرشتگان آیند در پی خاکبوسی خدمش تا بگیری مراد خویش ز وی به جواد و رضا بده قسمش فیض عالم از این درت بخشند آنچه خواهی فزونترت بخشند عرض حاجت به دخت موسی کن هر چه خواهی از او تمنّا کن دست خود زن گره به غرفۀ او گره از کار عالمی وا کن از نسیم درش ببر فیضی بعد از آن معجز مسیحا کن خیز! برگِرد این مزار بگرد! کعبۀ روح را تماشا کن تربت بی‌نشان فاطمه را در دل این مزار، پیدا کن چون نگاهت به قبر او افتاد گفتگو با مزار زهرا کن با چراغ کریمۀ عترت خویش را غرق در تجلّی کن به مزارش بگیر دست دعا در حریمش نماز برپا کن عقدۀ دل به مهر او بگشا دیده از اشک شوق دریا کن حجّت بن الحسن در این حرم است سِیر ماه جمال مولا کن ذرّه شو پیش آفتابِ رخش ناز بر مهر عالم‌آرا کن دیدۀ دل در این حرم بگشا سِیر دیدار حق‌تعالی کن بضعۀ پاک مرتضی این‌جاست خواهر حضرت رضا این‌جاست ادامه این شعر در پست بعدی👇
ادامه شعر قبل👆 ای قم از مقدمت بهشت برین حرمت رشک باغ علیّین دختر دین و خواهر قرآن جان طاها، سلالۀ یاسین قهر تو نار و مهر تو جنت بغض تو تلخ و حبّ تو شیرین بندۀ آسمان تو غلمان خادم درگه تو حورالعین خاکبوس تو فوج فوج ملک پرده دار تو جبرئیل امین دانه چین تو طایران سما سائلان تو ساکنان زمین خلعت عصمتت برازنده نام معصومه حق توست یقین با ولایت سبک روم ز صراط گرچه بارم بسی بُوَد سنگین تو و زهرا و عمه‌ات زینب آفتاب و مه و ستارۀ دین نه عجب گر به احترام، پدر بوسدت همچنان کتاب مبین حبّ من، بغض من، برای شماست دین همین است، نیست نیست جز این دین من حبّ دوستان شماست مذهبم بغض دشمنان شماست ای تو در دل، مزار تو در قم وی حریم تو قبلۀ مردم قرص نانی ز مطبخت خورشید دانه‌های کبوترت انجم باغ خلقت ز عطر تو خرم ملک هستی به بحر جودت گم تا تو از نسل او ظهور کنی میل حوّا کشید بر گندم هم تو آباء سبعه را بانو هم تو بر امّهات اربعه، امّ گریه و عجز و ناله، عادتُنا عفو و جود کرم، سجّیتکم از حریم تو می‌رسد شب و روز نور بر هشت خلد و نه طارم نه عجب گر کند به مدح تو صدق هل اتی، قدر، یُذْهِبَ عنکم میوۀ قلب موسِیِ جعفر مونس جان حجت هشتم بود آیینۀ دلت را نقش از کلام خوش امام ششم که تجلّی گه قیام، قم است حرم یازده امام، قم است ای تجلّی‌گه خدا دل تو گل توحید رُسته از گِل تو نخل طوبای موسِیِ جعفر علم و فضل و کمال حاصل تو همه اسرار این جهانِ وجود مثل آیینه در مقابل تو نه همین اهل قم گدای توأند که همه عالمند سائل تو بوده از کودکی عیان به همه علم تو، فقه تو، مسائل تو علمای بزرگ فقه و اصول همه زانو زده به محفل تو اهل قم سر بر آسمان بردند به عنایات و لطف کامل تو شهر قم کوچه کوچه از در و بام غرق گل شد به خاطر دل تو گل چه باشد! قسم به حق خدا جان ما هم نبود قابل تو سر و پای برهنه، جان بر کف اشعریّون به گرد محمل تو دوستان را چراغ دل روشن کور شد چشم خصم غافل تو با ورود تو در مدینۀ قم تافت نور خدا به سینۀ قم رفت از قم به بانگ: قم شیطان تا تو باشی چراغ محفل آن قم مدینه شد و تو فاطمه‌اش خانه‌ات بیت قادر منّان خاک قم گشته بود کُحل بصر سنگ آن درّ و گوهر و مرجان بیت موسی بن خزرج از تو گرفت آبرو همچو روضۀ رضوان مادرت آنچه در مدینه کشید همه را کرد شهر قم جبران گر عدو سوخت بیت زهرا را شد درِ خانۀ تو گلباران هفده روز بیشتر نگذشت مرغ جانت پرید سوی جنان داغ زهرا دوباره شد تازه تا تو جان دادی ای فدایت جان همه عمر شریف تو بگذشت با غم و درد و گریه و هجران سال‌ها می‌گریستی که به ظلم، پدرت بود گوشۀ زندان سال‌ها در غم برادر بود همچو زینب دو دیده‌ات گریان داشتی درد و رنج و غم، دائم دیدی از کودکی ستم، دائم اهل قم سوخت پای تا سرشان در غم بضعۀ پیمبرشان خون دل در وجودشان جوشید اشک، جاری ز دیدۀ ترشان اشعریّون به گرد تابوتت دست غم می‌زدند بر سرشان گویی از ماتم تو جان همه شد به سختی جدا ز پیکرشان ارتحال تو در بهار شباب مردم قم نبود باورشان صبح روز عزای تو گردید تیره‌تر از غروب محشرشان خاک، گِل شد ز اشک مردم قم بر، گل در بهار پرپرشان گویی از دست رفته بود همه پدر و مادر و برادرشان چشم مردان ز اشکِ خونین سرخ همه زن‌ها سیاه معجرشان همه یاقوت اشک باریدند شد نهان تا به خاک گوهرشان روز دفن جنازه‌ات، سادات گریه کردند بهر مادرشان داغ بابت نرفته بود از یاد ماند بر سینه داغ دیگرشان گر چه جانت ز غم رسید به لب بدنت، روز دفن گشت، نه شب بی تو طوطیّ جان ترانه نداشت دانه جز اشک دانه دانه نداشت دل نورانی تو در همه عمر جز غم و غصّۀ زمانه نداشت پدرت در خزانه بعد رضا چون تو دردانه‌ای یگانه نداشت داشت غیر از تو دختران دگر مثل تو دختری به خانه نداشت غم هجران تو را به هر سو برد همچو مرغی که آشیانه نداشت مثل تو، ای کشیده کوه فراق هیچکس بار غم به شانه نداشت جغد غم، ای بهشت خوبی‌ها به جز از سینۀ تو لانه نداشت وای در روز حشر بر چشمی کز غمت خون دل روانه نداشت گر چه در موج غصّه جان دادی بدنت جای تازیانه نداشت حرم تو نشان شهر قم است حرم مادرت نشانه نداشت آتش خانه‌اش بدان وسعت چون شرار دلش زبانه نداشت آنکه سیلی به روی زهرا زد غیر بغض علی بهانه نداشت می‌سزد خون چکد ز دیدۀ تو در غم مادر شهیدۀ تو اهل قم، سرفراز و مفتخرند پیرو عترت پیامبرند اهل قم، گر ز جان خود گذرند از شما خاندان نمی‌گذرند اهل قم، در کلاس مکتب عشق از همه خلق سرفرازترند اهل قم، در حمایت از عترت همه همدست و یار یکدگرند اهل قم، در ریاض مهر علی همگان برگ‌های یک شجرند اهل قم، روز میهمانداری میهمان را چو جان خود شمرند اهل قم، کی چو اهل شام به ظلم میهمان را سوی خرابه برند اهل قم، کی چو کوفه مهمان را با لب تشنه سر ز تن ببرند اهل قم، گر یتیم را بینند تا ابد اشک ریز و نوحه گرند اهل قم، فخر عالمند همه شعلۀ شعرِ «میثمند» همه ✍ @hosseinieh_net