#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
در رگ رگش نشانهی خوی کریم بود
او وارث کمال پدر از قدیم بود
دست عمو به گیسوی او چون نسیم بود
این کودک شهید که گفته یتیم بود؟
وقتی حسین سایهی بالای سر شود
کو آن دل یتیم که تنگ پدر شود؟
در لحظههای پر طپش نوجوانیاش
با آن دل کبوتری و آسمانیاش
با حکم عمّه، عمّهی قامت کمانیاش
بر تل زینبیه بود پی دیده بانیاش
اخبار را به محضر عمّه رسانده است
دور عمو به غیر غریبی نمانده است
خورشید را به دیده شفقگونه دید و رفت
از دست ماه، دست خودش را کشید و رفت
از خیمهها کبوتر عاشق پرید و رفت
تا قتلگاه مثل غزالی دوید و رفت
میرفت پا برهنه در آن صحنهی جدال
میگفت: عمّه! جانِ عمو کن مرا حلال
دارد به قتلگاه سرازیر میشود
مبهوت تیر و نیزه و شمشیر میشود
کم کم خمیده میشود و پیر میشود
یک آن تعلّلی بکند دیر میشود
در موج خون حقیقت دریا نشسته است
دورش تمام نیزه و تیر شکسته است
::
دستش برید و گفت: که ای وای مادرم
رنگش پرید و گفت: که ای وای مادرم
در خون طپید و گفت: که ای وای مادرم
آهی کشید و گفت: که ای وای مادرم
وقتی که ضربه آمد و بر استخوان نشست
در عرش قلب فاطمه چون پهلویش شکست
خونش حنا به روی عمویش کشیده است
از عرش، آفرینِ پدر را شنیده است
مشغول ذکر بانوی قامت خمیده است
تیری تمام قد به گلویش رسیده است
تیری که طرح حنجرهاش را بهم زده
آتش به جان مضطر اهل حرم زده
یعقوب را بگو که دو تا یوسفش به چاه
ماندند در میانهی گرگان یک سپاه
فریاد مادرانهای آید که: آه، آه
دارد صدای اسب میآید ز قتلگاه
ده اسب نعل خورده و سنگین تن آمدند
ارواح انبیا همه با شیون آمدند
✍ #محسن_عرب_خالقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
دردم، ز کودکی است که با روی هم چو ماه
آمد برون، به یاری آن شاه بی سپاه
بی تاب چون دل از بر زینب فرار کرد
آمد چو طفل اشک روان، در کنار شاه
کای عمّ تاج دار! به خاک از چه خفتهای؟
برخیز از آفتاب بیا تا به خیمه گاه
نشنیدهای مگر سخن عمه را چو من؟
تنها ز خیمه آمدهای نزد این سپاه
هر کس که آب خواست دهندش به تیغ، آب
بازگرد سوی خیمه و آب از کسی مخواه
میگفت و میگریست، که دژخیمی از ستیز
تیغی حواله کرد به آن ماه دین پناه
آن طفل، دست خویش سپر کرد پیش تیغ
دست اوفتاد از تن معصوم بی گناه
بیدست، جان سپرد به دامان عم خویش
چون ماهیِ به لُجّهی خون مانده در شناه
میداد جان به دامن شاه الغیاث گوی
میکرد شاه تشنه به حیرت بر او نگاه
✍ #وصال_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
از میان خیمه تا گودال … با سر آمده
این برادرزاده که جای برادر آمده
کیست این آزاده که پرواز دارد میکند؟!
کیست این آزاده، انگار از قفس درآمده
هر طریقی بوده از عمه جدا گردیده و
از پس چشمان خیس خواهرت برآمده
با نوای "لا افارق" با نگاهی اشکبار
تا میان معرکه با حال مضطر آمده
خون ابراهیم در رگهاش جاری گشته است
مثل اسماعیل اگر تا زیر خنجر آمده
آه … خنجر پشت خنجر … در میان قتلگاه
تا که تیری آمده، یک تیر دیگر آمده
او به روی سینهی معشوق مأوا کرده و
صبر تیر حرمله انگار که سر آمده
حق الطاف عمو را خوب جبران کرده است
این برادرزاده که جای برادر آمده …
✍ #مجتبی_حاذق
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
با ما بگو: از رسم خاطرخواه بودن
با جسم و با جان پیشمرگ ماه بودن
از پا گرفتن، قد کشیدن در بر عشق
از سوختن آگاه و ناآگاه بودن
هنگام ظلمت مثل برق از جا جهیدن
در اوج طوفان یارِ شمعِ راه بودن
با ما که عمری در عزایش گریه کردیم
چیزی بگو از اشک بودن، آه بودن
ای نخلِ کمسالِ تناور، مهربان باش
با دستهای خسته از کوتاه بودن
ای کودک دهسالهی دشتِ رسیدن
لختی بگو از راز عبدالله بودن
✍️ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
در یازده بهارم، تنها حسین گفتم
یاد حسن که کردم، یک یاحسین گفتم
عمه نوازشم کرد، زیرا حسین گفتم
به تو عمو نگفتم، بابا حسین گفتم!
باید همه بدانند، در زیر دین هستم
عبداللهم ولی من، عبدالحسین هستم
مانند قاسم عزمِ کشته شدن که دارم
در رگرگ وجودم، خون حسن که دارم
گیرم زره ندارم! یک پیرهن که دارم!
جای کلاهخودم، عمامه من که دارم
بگذار من بیایم تا راه حل بسازم
مثل حسن بجنگم صدها جمل بسازم
بی اکبر و ابالفضل، دور تو بود خلوت
گفتی بمان به خیمه، گفتم عمو اطاعت
عمه مراقبم بود، با صد هزار زحمت
تنها زدی به میدان، آخر چقدر غربت!
دیدم بهقصد قتلت، لشکر به راه افتاد
تا پیکر شریفت، در قتلگاه افتاد
بر پیکرت کشیدم، با گریه پیکرم را
دادم نشان به عالم، آن روی دیگرم را
نذر سر تو کردم، دستان لاغرم را
بازو شکست و دیدم بازوی مادرم را
شکر خدا که من هم، پای تو جان سپردم
دیدی که من دلیرم! دیدی به درد خوردم!
✍️ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_پنجم #شب_ششم
دمبهدم گفتم حسین و دمبهدم گفتم حسن
بازدم گفتم حسین و بازهم گفتم حسن
این صدای پای عشق است از نجف تا کربلا
یکقدم گفتم حسین و یکقدم گفتم حسن
در عمود یکصد و هجده قراری داشتم
تا رسیدم پای این باب الکرم گفتم حسن
هرکجا در بین روضه تا صدا زد روضهخوان
بی کفن گفتم حسین و بی حرم گفتم حسن
هر سخن از دل برآمد لاجرم بر دل نشست
هرکجا دل سوخت من هم لاجرم گفتم حسن
حرف از شیب الخضیب آورده شد گفتم حسین
کودک و موی سفید و قد خم گفتم حسن
کوری چشم کسانی که بر او طعنه زدند
هرکجا گفتند شاه محترم گفتم حسن
✍️ #وحید_عظیم_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
در عالم ذر خدای باری...
با شیعه گذاشته قراری
گفتیم به غربت تو لبیک
گفتیم به ماتم تو آری
مادر که حسین گفت...گفتم...
چه اسمِ عجیبِ گریهداری!
منت سر تو گذاشتیم و
منت سر ما نمیگذاری!
خیر از دوجهان نبینی ای چشم...
از داغ حسین اگر نباری
بر گریهکنان تو حسین جان
جز گریه مباد کار و باری!
مرداب شدیم و گریه کردیم
با گریه شدیم رود جاری
از برکت پرچم عزایت
روی سر ماست سایهساری
دکّان نزدم کنار نامت
دور است ز عشق، هر قماری
مشکیِ تو کردهایم بر تن
بهبه! جانم! چه افتخاری!
گریه کن تو پیمبراناند
ما نیز در این وسط غباری
ما لایق دوزخیم اما...
داریم به تو امیدواری
ما چشم امید بر تو داریم
از این و از آن، چه انتظاری؟!
افسوس نمیشود بفهمیم...
ما را چقدَر تو دوست داری!
بگذار که کربلا بمیرم
چون با تو خوش است همجواری
هرسال به شوق اربعینت...
کارم شده ثانیهشماری
بعد از تو اسیر گشت زینب
بعد از تو چه روز و روزگاری؟!
✍️ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
کربلا گفتم، دلم لرزید، گفتم: یا حسین
اشک روی گونهام غلتید، گفتم: یا حسین
باد سرگرم نوازش بود با گلبرگها
باغبان هر شاخه گل را چید، گفتم: یا حسین
ابرهای آسمان گلرنگ شد وقت غروب
رفت در دریای خون خورشید، گفتم: یا حسین
رد شدم از صحن سقاخانۀ «شهر بهشت»
هر کبوتر آب مینوشید، گفتم: یا حسین
داشتم در دست خود تسبیح سرخی از عقیق
دانههایش هر طرف پاشید، گفتم: یا حسین
نام «ثارالله» را بردند هفتاد و دو بار
خاطرات جبهه شد تجدید، گفتم: یا حسین
حاجیان «روز دهم» گفتند در کوی منا
عید قربان است، ما را عید، گفتم: یا حسین
در طواف کعبۀ ششگوشه، از من بیدلی،
معنی لبیک را پرسید، گفتم: یا حسین
قاری قرآن تلاوت کرد از اصحاب کهف
برگ قرآن را که میبوسید، گفتم: یا حسین
چشم در چشم برادر، دست در دست پدر
دختری معصوم میخندید، گفتم: یا حسین
شیرخواری نازنین با لایلایِ مادرش
در دل گهواره میخوابید، گفتم: یا حسین
از شقایق رسم عشق و عاشقی آموختم
هرکسی داغ برادر دید، گفتم: یا حسین
✍️ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
دل جز به یاد روی تو خرّم نمیشود
دیده به غیر نام تو پُر نَم نمیشود
چشمان تر ز آتش دوزخ دهد امان
گریهکنات ز اهل جهنم نمیشود
راه وصال تا به لقای خدا بلی
جز از مسیر روضه فراهم نمیشود
ما را بهشت، مجلس روضهست والسلام
طوبی شبیه سایه پرچم نمیشود
بر ما که عاشقیم و اسیر غم توأیم
ماهی شبیه ماه محرم نمیشود
درمان دردهای دل ماست روضهات
ما را به غیر اشک تو مرهم نمیشود
یکعمر هم اگر که بگوییم "یا حسین"
یکذره از حلاوت آن کم نمیشود
::
زینب رسید و گفت کجایی حسین من؟!
جسم کسی که اینهمه درهم نمیشود
با نیزهها مگر بدنت را چه کردهاند
هر کار میکنم که منظم نمیشود
✍️ #علی_مقدم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
سلام بر تو که خورشید عالمافروزی
که مثل روز تو هرگز نیامده روزی
کسی که خلعت خدمت به تو نصیبش شد
ردای سلطنتش را به حشر میدوزی
نمیخورد به خدا لحظهای غم نان را
کسی که بر سر خوان تو میخورد روزی
هنوز داغ غم کهنه پیرهن تازه است
تنور داغ تو گرم است بس که جانسوزی
در امتداد زمان، کربلای تو جاری است
در این نبرد ولی همچنان تو پیروزی
سر تو رفت ولی پای حرف خود ماندی
به شیعه شیوهی آزادگی میآموزی
✍️ #اسماعیل_شمس
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
از اول ما بلی گفتیم بر این تا ابد روضه
که در تقدیرمان بنویسد ایزد بیعدد روضه
بهشتِ بهتر از قبل هبوط ماست میدانم
که حتی داده بر حوا و بر آدم مدد روضه
خوشا محشر اگر در حلقه حدّاث او باشیم
در آن مجلس نشان، این پلک زخمی و سند روضه
تپش در سینه میگوید که باید سینهزن باشی
نزد بر سینهی دلتنگ هرگز دست رد روضه
مهیا باش و قبل از روضهها قصد زیارت کن
خدا دلتنگهای کربلا را میبرد روضه
تنی در جزر گودال و سری بر مد یک نیزه
زمین افتاده دریا و اسیر جزر و مد روضه
پسازآن ماجراهایی که آمد بر سر مویش
ندارد پیش چشم مادر آشفته، حد روضه
✍️ #سعیده_کرمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بهرسم خوبی آیینهها محبت کن
تبم گرفت و دلم خوش! ز من عیادت کن
برای آنکه بگویی فراق یعنی چه
بیا وخامت حال مرا روایت کن
مریض دوریام و مبتلا به هجرانم
دوباره درد گدا را دوا به تربت کن
در آرزوی زیارت تمام شد عمرش
دعای مادرِ پیر مرا اجابت کن
نشستهام دم بازار تا مرا بخری
برای دلخوشیام لااقل تو قیمت کن
طبیب کرب و بلا! درد من فراق علیست
مرا نجف ببر و بازهم طبابت کن...
«کفن که دست مرا بست دست تو باز است»
هر آنکه رفت و چنین خوانده بود رحمت کن
«و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم»
به کشتگان غم خود بغل عنایت کن
در این زمانه که مردم هزار دسته شدند
به دستههای عزایت مرا هدایت کن
بهای رفتنت از خیمه اشک چشم همهست
از عاشقان غمت دعوی غرامت کن
میان خیمه رقیه هنوز منتظر است
برای دلخوشیاش آیهای تلاوت کن
عقیله هست حواسش به کودکان و زنان
میان گودی گودال خواب راحت کن
مگر اثر کند این بار و زجرشان ندهد
ز نیزه خطبه بخوان زجر را نصیحتکن
✍️سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
من سالها در وادی غم زندگی کردم
باران شدم، شبنم به شبنم زندگی کردم
ابری پر از آوارگی بودم که پیوسته
در جادهٔ تقدیر، نمنم زندگی کردم
با رودها جاری شدم در متن دلتنگی
هرچند مثل کوه، محکم زندگی کردم
با خاطراتی تلخ از اردیبهشتی دور
در خانهٔ حوا و آدم زندگی کردم
اندازهٔ داغی که دیدم قد کشیدم آه
اندازهٔ رنجی که بردم زندگی کردم
آنقدر مُردم زیستن در رنجهایم را
تا گاهگاهی مرگ را هم زندگی کردم
از کوچههای درد تا صحرای تنهایی
از فاطمیه تا محرم زندگی کردم
✍️ #فاطمه_عارف_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#محاوره
دوس دارم شلوغیای شبای محرم و
صدای نوحهی مسجدا رو، شورِ ماتم و
دوس دارم قدم زدن همراه با خیابون و
همقدم شدن با دستههای نامنظم و
وقتی باد میاد نمیدونی چه لذتی داره
بخونی اِسمای بیقرار روی پرچم و
اگه بارون بزنه آخ اگه بارون بزنه...
کربلایی میکنه حال و هوای آدم و
طعم آسمون میده چایی نذری وقتیکه
ببینی تو فنجونت کبوترای حرم و
میبوسم کتیبههای کهنهی روضهها رو
میخونم پابهپاشون گریههای محتشم و
کوچههای مشکیپوش و خونههای مشکیپوش
نمیدم به هرچی شادی، زندگی با این غم و
✍️ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
چنانکه داده خدا اختیار را به حسین
بده عنان دل بیقرار را به حسین
ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد
فقط قسم بده پروردگار را به حسین
یقین به کام تو خواهد گذشت هرروزش
سپرده باشی اگر روزگار را به حسین
خودش دوباره تو را زود میبرد به حرم
تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین
چنانکه جانب خورشید میرود ذره
خدای من! برسان این غبار را به حسین
همه دعای قدمهای اربعین این است
که ای خدا برسان آن سوار را، به حسین
اگر محبّ حسینی نترس از محشر
چراکه داده خدا اختیار را به حسین
✍️ #علی_سلیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
تا شهنشاه شهیدان ز حقیقت دم زد
آتش عشق حقیقی به دل عالم زد
شاه احرار جهان در ره عشق ابدی
هرکجا رفت ز معشوق حقیقت دم زد
قائد اعظم اسلام، حسین بن علی
رأیت عدل به بام فلک اعظم زد
میر میدان فضیلت به هواداری دین
در صف ماریه بر رغم عدو پرچم زد
مدعی خواست که آگه شود از عالم عشق
تیغ حق گشت عیان، گردن نامحرم زد
نوحِ کشتیِ نجات از ره اخلاص عمل
بهر آزادی دین، یکدله دل بر یَم زد
با ید فضل و کرم، پور یداللَه نه عجب
مشت حق بر دهن دشمن دین محکم زد
یکسره کرد فدا خیل جوانان حرم
پشت پا بر همه اندوه و ملال و غم زد
حرمله حنجر اصغر بدرید و تیرش
زو گذر کرد و به قلب نبی اکرم زد
عاقبت کرد فدا جان به ره عزت دین
داغ این واقعه بر قلب بنی آدم زد
مظهر جود و کرم جان به ره جانان داد
خط بطلان ز سخا بر کرم حاتم زد
شجر دین چو ز خون گلویش یافت ثمر
ریشه ی ظلم، ز بستان جهان کم کم زد
کاخ بیداد فرو ریخت چو با تیشهٔ عدل
دستگاه خلل و کفر و ستم، بر هم زد
بر سر بام جهان کوفت درفش توحید
بعد از آنی که به دلها شرر ماتم زد
ظلم و بیداد چو بنمود یزید بَدکیش
نام او دهر، ردیفِ پسر ملجم زد
(شمس قم) چونکه بوَد نوحهگر آل عبا
کوس آزادگی و فخر، به مُلک جم زد
✍ مرحوم #سیدعلیرضا_شمس_قمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
در این فِراق، چقدر از طراوتم کم شد
چقدر بد شدهام... خوب شد محرّم شد..
چقدر یکسره محتاج گریهام شب و روز
دوباره روضه بخوان بلکه اشک، مرهم شد
و بست زخم عمیق گناههایم را
و آبِ ریخته بر آتش جهنم شد
و ریخت روی خطوط سیاه نامهی من
و جوهر همهی سیئات در هم شد
و راه یافت همین اشکها به عمق دلم
و جا گرفت در این شورهزار و زمزم شد
مرا گذاشت به روی صراط عاشورا
و خود مسیر تو را قطره قطره پرچم شد
ز راه توبه مرا برد تا رضاً برضاك
سپس شهادت من هم قضای مبرم شد
که عیب نیست اگر آرزو به دل دارم
مگر نبود که گریه شفیعِ آدم شد؟
بجوش چشم من امشب که خاکِ دل تشنه است
و شکر کن که بساط عزا فراهم شد
هوای شرجی و پر بغضِ ظهر عاشورا
شبانه بر دلِ سردم نشست و شبنم شد
چقدر بر مژهام جای اشک خالی بود
چقدر خوب شدم، خوب شد محرّم شد
✍ #انسیه_سادات_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
ما سائلان هر شب دربار عبدالله
نان میخوریم از سفرهی پربار عبدالله
مانند بابای کریمش دست و دلباز است
ضرب المثل شد رأفت بسیار عبدالله
دستان او عطر امام مجتبی دارد
ارث حسن شد گرمی بازار عبدالله
در یک شب عمرش ره صد ساله را طی کرد
از بس خردمندانه بود افکار عبدالله
امشب بیا با من بگو وای از دل زینب
آتش به جان عمه زد اصرار عبدالله
سوی شهادت میدوید از جانب خیمه
حکمت نهفته در دل رفتار عبدالله
از " لااُفارِق عَمّیِ" او میتوان فهمید
حُسن توجه بود در گفتار عبدالله
میرفت در گودال دستش را سپر سازد
قیمت ندارد این همه ایثار عبدالله
زیر سر تیر و کمان حرملهها بود
کلی گره افتاد اگر در کار عبدالله
::
در راه دین، راه خدا، راه عمو جانش
جان داد، جان بچههای ما به قربانش
دستی که آویزان شود از پوست میلرزد
ما را مدینه میبرد با دست لرزانش
دست حسین بن علی با زحمت بسیار
خون لختهها را میگرفت از روی دندانش
وقتی در آغوش امام عصر خود جان داد
نقش تبسم بود بر لبهای عطشانش
روی تن غرق به خونش راه افتادند
تکبیر گویان دشمنانِ نامسلمانش
پیش نگاه اهل خیمه عصر عاشورا
میرفت زیر سم مرکب جسم عریانش
روشن کند مانند ماهی از سر نیزه
شبهای تار نجمه را چشم درخشانش
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محاوره
عمه تا دیر نشده بذار برم
مثل تو دلواپسم خیلی براش
انگاری دیگه نفس نمیکشه
حرمله ببین چیکار کرده باهاش !
عمه جانِ مادرت بذار برم
تا به دادِ زخم پهلوش برسم
سنگای بدی زدن، میخوام برم
به جراحتای ابروش برسم
عمه خواهش میکنم بذار برم
شبیه خودت حالم خیلی بده
تنها نیستم اونجا غصه مُ نخور
مادرت هم توی گودال اومده
واسه تشنگیش میخوام توو قتلگاه
عکس قطرههای بارون بکشم
هی تقلا میکنه ! بذار برم !
از گلوش نیزه رو بیرون بکشم
اگه دیر برم بازم یتیم میشم !
بیشتر از عمو، پدر بوده برام
وقتی سایهش نباشه رویِ سرم
دنیا رو یه لحظه حتی نمیخوام
خیلی بَر خورده به غیرتم، ببین
اهل کوفه چی آوردن به سرش !
عمه جان اگه به موقع نرسم
زیر چکمههای شمرِ پیکرش
فدای چشات بشم گریه نکن
تو هوامو خیلی داشتی همیشه
به جون بابام قسم اگه برم
عمو از دست تو دلخور نمیشه
سن و سالمو نبین ! نمیذارم
خولی و سنان بیان دور و برت
اگه دیگه ندیدیم همدیگه رو
حواست خیلی باشه به معجرت
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
شب پنجم که می رسد از راه
روضه را غرق آه باید خواند
از یتیم حسن که میگوییم
روضهی قتلگاه باید خواند
روز آخر نیامده است اما
روضه رفته است داخل گودال
مثل مرغی که بال او کنده است
حسنیزاده میزند پر و بال
لحظهی آخر است و این میدان
گرچه مرد نبرد میخواهد
حسنی زاده! پیش عمه بمان
بعد از این، خیمه مرد میخواهد
حیف از آن دست، حیف از آن بازو
دست خود را به تیغ نسپاری
پیش زینب بمان که بعد عمو
علم و مشک را تو برداری
پیش زینب بمان که میترسم
روضهی پشت در شود تکرار
مادرم بازوی کبودی داشت
دست خود را به تیغها نسپار
شیر اگر بچه، باز هم شیر است
آن شغال زبون نفهمیده
اینکه دست تو را ز تن انداخت
دست عباس دیده ترسیده
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
یا رب چه رفت بر سر عبداللَه و حسین؟
زینب نشست، فاطمه آمد، حسن دوید
✍ #هادی_جانفدا
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محاوره
کاش میشد که فارغ از این
حسرت دیرینه باشیم
یه محرم شب پنجم
کاش میشد مدینه باشیم
بشینیم دم بقیعو
تا سحر روضه بخونیم
زیر لب پیش پدر کاش
از پسر روضه بخونیم
اگه ما حسینی هستیم
کرم امام حسن بود
کاشکی امشب روضمون توو
حرم امام حسن بود
گفتم از حرم دلم سوخت
آقامون حرم نداره
دور قبرش توو محرم
پرچم و علم نداره
::
داشت نگاه میکردش از تل
ته گودال چهخبر بود؟
عمو گیر افتاده تنها
مثل زهرا پشت در بود
دست عمه رو رها کرد
پا برهنه زد به جنجال
از تو جمعیت به سختی
خودشو رسوند به گودال
صد دفعه آدم تو روضش
میمیره و زنده میشه
اینجا جاییه كه ارباب
از حسن شرمنده میشه
✍ #محمدجواد_پرچمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
عمو ببین به چه حالی رسیدهام اینجا
زخیمهگاه به سویت دویدهام اینجا
تمام عمر کم من نثار یک نفست
نفس نفس زدهام تا رسیدهام اینجا
اگرچه کودکم اما معین تو هستم
نوای بی کسیات را شنیدهام اینجا
غریبی تو به آتش کشیده جان مرا
اگرکه آه ز سینه کشیدهام اینجا
چه قابلیست که افتد به پای تو دستم
که دل به راه تو از جان بریدهام اینجا
برای دیدن بابا دلم بسی تنگ است
به خواب وصل، پدر را چو دیدهام اینجا
زتیر حرمله پرپر زدم، ولی شادم
که روی دامن تو آرمیدهام اینجا
نمیکنم دگر احساس تشنگی، زیرا
زشهد جام شهادت چشیدهام اینجا
نوشت کلک «وفایی» که با شهادت خود
حماسۀ دگری آفریدهام اینجا
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
شکر خدا که نور ولایت به ما رسید
الطاف خاندان کرامت به ما رسید
وقتی برای خون خدا نوحهخوان شدیم
بالاترین مقام عبادت به ما رسید
اسلام را محرم او زنده کرده است
این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید
روز ازل که موسِم تقسیم رزق بود
از آن میانه، ذکر مصیبت به ما رسید
اشکی چکید و این دل تیره شفا گرفت
تا قطرهای ز زمزم تربت به ما رسید
ذکر لبان ما صف محشر بُوَد: حسین
بعد از هزار سال که نوبت به ما رسید
ما نوکران فاطمهایم و عجب مدار
روزی اگر مقام شفاعت به ما رسید
::
مَستیم ما ز بادهی "احلی من العَسل"
اینگونه شد که شهد شهادت به ما رسید
از نالهی یتیم حسن زیر سمّ اسب
راز وفا و عزّت و غیرت به ما رسید
✍ #عباس_احمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
کنار نام عمویت صدا بزن پدرت را
نفس بکش؛ برسان تا مدینه نامهبرت را
به سورهی مَدَنی دست بُرد پنجهی کوفی
گرفت آیه به آیه؛ بُرید موی سرت را
نوشت کاتبِ سرنیزه با مرکّبِ خونت
به روی مصحف من روضههای معتبرت را
شبیه شیشهی عطری؛ که سنگ خورده شکسته
خدا کند نبَرد باد، تا حرم خبرت را
چرا کشیده شدی آیهی مُقَطَّعهی من؟!
اگر چه لشکرِ قاری ربوده بیشترت را
کشید شیرهی جان تو را تبارِ تبردار
و بعد، اسب، لگدمال کرد برگ و برت را
تو مثلِ حمزهای و قاتل از عشیرهی هند است
نشست و خورد تمام عصارهی جگرت را
کبوترم!؛ قفست باز شد برو به سلامت
اگر چه سنگپرانان شکستهاند پرت را
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e