eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ سخت است بی تو بودن در جستجوی دریا ای بی نیازِ از آب ای آرزوی دریا تا ریخت موج بوسه بر ساحل دو دستت یک لحظه توی خانه پیچید بوی دریا @hosenih امروز از لب تو سیراب شد حسینت یک روز هم می آیی با مشک سوی دریا دستت به شطّ تشنه آن روز اگر نمیخورد می رفت تا قیامت هی آبروی دریا بر دوش تو رقیه آرام آرمیده مثل شقایقی که خوابیده روی دریا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ به دل شور و نوا دارم اباالفضل دلی درد آشنا دارم اباالفضل @hosenih اگر چه تازه برگشتم ولی باز «هوای کربلا دارم اباالفضل» ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آواز عشق بی تو صدایی نداشته ست قبل از تو عشق راه به جایی نداشته ست جان ادب بدون تو نایی نداشته ست دنیای بی تو هیچ صفایی نداشته ست با تو طلوع عشق و ادب را رقم زدند غم را ز قلب های محبان قلم زدند @hosenih نام تو اولین قسم پاک عالم است ایمان تو شبیه قدم هات محکم است در حسرت لبان تو لبهای زمزم است از تو هرانچه می شنوم باز هم کم است نامت ز کودکی به لب ما ترانه بود عباس عشق بود علم ها بهانه بود @hosenih ای سر به زیر پیش تو والا مقام ها ای مقتدای قاطبه ی با مرام ها بالاست پرچم تو کنار امام ها لال اند در مقابل مدحت کلام ها در راه عشق چیره به بی حاصلی شدیم گفتیم یا حسین و ابوفاضلی شدیم @hosenih در شرق و غرب حضرت مشگل گشا تویی در شهر درد کوچه ی باب الشفا تویی آیینه ی تمام قد مرتضی تویی تفسیر عبد صالح بی ادعا تویی ما شیعه ایم و کار جهان شد به کام ما در هر نماز سمت تو باشد سلام ما @hosenih در مهد نور شهره به قرص قمر شدی در دلبری ز اهل هنر با هنر شدی هر جا نبرد بود تو مرد خطر شدی ضرب المثل برای دل پر جگر شدی مصداق با شکوه ابالفضل می شود پژواک لفظ کوه ابالفضل می شود @hosenih جای تو هست در دل تقدیر کربلا با تو حماسی است مزامیر کربلا زیبا تر است با تو تصاویر کربلا کعبه ست زیر سایه ی تأثیر کربلا محشر که دست های تو باب شفاعت است سینه زن تو را چه خیال از قیامت است @hosenih دست کریم خسته ی بخشش نمیشود وقت عطا معطل خواهش نمی شود عباس جز به نور ستایش نمی شود فضلش به صد کتاب نگارش نمیشود چرخیده کارها ز طفیل کریم ها عباس بوده مرشد خیل کریم ها @hosenih ای سایه سار عالمیان پرچم شما ای تکیه گاه پیر و جوان پرچم شما بالاست تا ابد به جهان پرچم شما راه بهشت داده نشان پرچم شما زائر رسید صحن تو و رستگار شد شهر بهشت در حرمت آشکار شد @hosenih این دست ها که رو به ضریحت دراز شد از روزگار سفله ی دون بی نیاز شد نامت کلید بود و در بسته باز شد عباس گفتم و همه جا چاره ساز شد یا کاشف الکروب ببین دل شکسته ایم تنها به آستان شما چشم بسته ایم @hosenih سوگند بر خروش فرات و خجالتت بر چشم های خون زده ی پر جراحتت بر گریه ی حسین زمان شهادتت مبهوت مانده کرببلا از حمایتت روح القدس به خامه ی خامم نگاه کرد مدحت دوباره حال مرا رو به راه کرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ به خدا دادیِ سقّا غزلی باید خواند به علی، رتبۀ او را ازلی باید خواند پسر ٱم بنین نه، پسر فاطمه خوان همچنانی که ابالفضلِ علی باید خواند نیست معصوم، ولی در درجاتِ معصوم برترین است و به عصمت مَثلی باید خواند صاحبِ تیغ و علَم، روح مواسات و ادب دستبوسش همۀ پنج ولی باید خواند دست بر قبضه چو گیرد، همه یَلها به فرار وسطِ معرکه ها شیرِ یلی باید خواند ساقیِ تشنه لبان است، ولی در جنّات از قضا لعل لبش را عسلی باید خواند @hosenih چه بخوانم علَمِ مُلک علمداری را چه بنامم یل میدان وفاداری را در شجاعت نه به والله نظیری دارد حرف اول بزند روز فداکاری را قوّت و عزم و اراده، همه در خدمت دوست او به میدان عمل ثبت کند یاری را گر چه انبوهِ أمان نامه به پایش ریزند جز به دلدار نگوید سخنِ آری را ز کراماتِ ابالفضل همین یک نَم بس که به دریا بکُند وصل، مِیِ جاری را جذبِ حق میکند از دور دلِ نوری را به دَمِ تیغ بگیرد نفَسِ ناری را @hosenih در مناجات، عجب دستِ نیایش دارد در عنایات، به هر درد گشایش دارد نمی افتد ز لبش ذکرِ الهی اما ذکر زهراست که هر لحظه سُرایش دارد همه اوصافِ الهی است در او جمع، ولی عشق و احساس در عباس همایش دارد گر چه مبهوتِ حسین است، ولی در وقتش چقدَر او به حسن، ناز گرایش دارد اصلِ مأموریتِ ماهِ بنی هاشم چیست دور تا دورِ حرم، ماه نمایش دارد هر چه گوئیم ز رزمیدنِ مولاییِ او سبک جنگیدن او باز ستایش دارد @hosenih ز هجومش، به عقب لشگر دشمن ریزد ابتدا تا به صفِ آخرِ دشمن ریزد مرکبِ راهورش، پای چو کوبد به زمین لرزه بر شاکلۀ پیکر دشمن ریزد جوششِ غیرت او تا به رگش می جنبد همچنان صاعقه ای بر سر دشمن ریزد شیرِ صفّین و دلاور پسرِ شیر خدا پیش چشم همه یَلها پَرِ دشمن ریزد تا به آهنگِ علی، روی به میدان بکند دست و پاهاست که دور و بر دشمن ریزد از عرب تا به عجم، یکسره إذعان دارند که ز تیغش، سپر و خنجر دشمن ریزد @hosenih آه از آندم که حسین، در برِ عباس آید خبرِ خم شدنِ دلبرِ عباس آید نالۀ أدرک أخایش که به خیمه برسد الوداعِ نفَس آخر عباس آید تیر باران که شود زانسوی نخلستانها بُغضِ دشمن به همه پیکر عباس آید چونکه از هلهلۀ خصم صدا می پیچد غم عالم به دل مضطر عباس آید وای از آندم که غم غربت زینب برسد فکر بی معحری اش در سر عباس آید خیمه غارت شود و حرمت آن می شکند بر سرِ نیزۀ دشمن سر عباس آید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ جهان عشق مرید مرام عباس است ادب همیشه در عالم به نام عباس است طبیب درد تمام مذاهب عالم کبوترانه شفا جلد بام عباس است @hosenih شنیده از لب مولای خود به نفسی انت چه جمله بهتر از این در مقام عباس است قیامت از همه سرها سر است بی تردید بهشت باغچه ای زیر گام عباس است "خدا به طالع او مهر پادشاهی زد" هرانکسی که غلام غلام عباس است @hosenih قیام کرده به پایش قیامت کبری قسم به عشق قیامت قیام عباس است کسی ندیده کنار حسین بنشیند مطیع محض امامت پیام عباس است فراز کعبه بلندای خطبه اش فرمود که طوف بیت به گرد امام عباس است @hosenih دوباره سائل هر ساله آمده بر در و مستمند جواب سلام عباس است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دل فرشته در اطراف آسمان می رفت به خواب شاه زنان ، سرور زنان می رفت به خواستگاری والا عروس خود زهرا سحر به خطه ایران نظر کنان می رفت @hosenih خدا ، برای حسین انتخاب کرده عروس به خواب ناز دلش تا دم اذان می رفت به گِردِ مادر داماد با سلام و درود فرشته بود که مانند کاروان می رفت زمان ، زیاد ز رویای ناز او نگذشت میان جمع اسیران به بیکران می رفت نشان فاطمه بود و نگاه های علی در آن میانه نگاهی دوان دوان می رفت همین که چشم علی نو عروس خود را یافت حسین بود و نگاهش که خوش گمان می رفت چه خواستگاری نابی عجیب جاذبه ای است عروس در پی داماد ناگهان می رفت خلاصه پای عروسِ علی به خانه رسید و نو عروس پی ، مادری جوان می رفت @hosenih نبود، بانوی رؤیاییِ شب وصلش و یادش آمد از آن شب که قد کمان می رفت کجاست فاطمه بیند که میهمان آمد چه زود ، شاه زنان سوی میزبان می رفت خبر رسید که پور حسین در راه است پسر رسید ولی مادرِ جوان می رفت چه با صفا پسری آمده ولی مادر به شوق فاطمه هنگام زایمان می رفت گزاف نیست ، بگوییم این عبارت را : ز هیبت پسرش مادر از جهان می رفت □□□ به دست حکمت گلچین چو باغبان می رفت ز ره رسید گلستان و گل ستان می رفت چه بانویی که شده نُه امام را مادر چه کودکی که از او نور تا جنان می رفت @hosenih چه کودکی که جهان شد ز نور او روشن شعاع روشنی اش تا به کهکشان می رفت امامِ بعد حسین آمده خدا را شکر و گرنه کرب و بلا نیز بی گمان می رفت ارادة ازلی در سرشت او پیداست شهادتین ز لعلش ، چه خوش بیان می رفت گرفت عمه در آغوشِ خویش آقا را چه خوش ز هوش به لالای عمه جان می رفت تمام عمر دلش با عمو هم آوا بود دلش به گفتنِ ذکر حسین جان می رفت □□□ به همنشینیِ هر بینوا عنایت داشت کنار سفرة سائل چه مهربان می رفت دعای خیر دریغ از کسی نمی فرمود به یاری فقرا با همه توان می رفت به خانه ، دشمن خود را پناه و جا می داد اگر که خصم به امید یک امان می رفت @hosenih گهی به درد غریبان رسیدگی می کرد گهی به دیدن بیمار بی نشان می رفت صحیفه اش همه دریایی از معارف اوست به جنگ دشمن دین با دعا ، عیان می رفت □□□ حقوق جملة ذرات را بیان فرمود اگرچه حقِّ خودش دست ساربان می رفت تمام زندگی و هستی اش به غارت رفت کسی که یاری هر پیر و هر جوان می رفت یکی ز سلسلة قتلِ صبر اینجا بود که در عبور ، ز یک قتلگاه ، جان می رفت صدای عمه رسد : یا بقیه الماضین ز آه تو همة جان کاروان می رفت تحملی که دل خواهر صغیرت سوخت صبور باش که جانت از این فغان می رفت @hosenih به تازیانه و تحقیر ، قافله برخاست بهار عالَم اسلام چون خزان می رفت میان سلسله یک کاروان ز عصمت بود بدون قافله سالار و سایبان می رفت عفاف بود که آنجا مقاومت می کرد و زیوری که در آنجا به ارمغان می رفت به نیزه بود که هجده سر بریده چو ماه کنار زینب و سجادِ قهرمان می رفت ز کربلا سوی کوفه ز کوفه تا سوی شام هزار کرب و بلا بود کز توان می رفت @hosenih هزار جا ، جگر زین العابدین خون شد گهی که نالۀ یا صاحب الزمان می رفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای پسر بی بدل آفتاب دیده تو وصف زلالی آب پلک تو باشد ورقی از کتاب پلک بزن سوره نوری بتاب مصحف رویت بخدا خواندنی است قاری ان غیر خداوند نیست @hosenih سوره حمد است ثنا گوی تو واقعه ساطع شده از بوی تو سوره والشمس ضحی روی تو سجده واجب به دو بروی تو والقمر آن طره بر شانه ات ارض و سما دور تو پروانه ات @hosenih جلوه حق بین دو دنیا علی هرپسر خانه زهرا علی معنی هم نامی تو با علی لعن علی عدوک یا علی عشق علی در پدرت منجلی ای علی بن العلی بن العلی @hosenih هر کسی از لطف وعنایات گفت چشم تورا قبله حاجات گفت ذره به خورشید مباهات گفت از نفس گرم کرامات گفت ذات شما ذات کریم خداست ذات غلام تو فقیرشماست @hosenih ان حرم قدس تو افلاکی است جلوه جنات از آن حاکی است چیست ضریحی که به این پاکی است چادر زهرا است اگر خاکی است پهن شده بر حرمت چادرش گشته به عالم علمت چادرش @hosenih چون علی اکبر توعلی اکبری اینه حیدر و پیغمبری گرچه نشد تیغ به کار آوری تیغ کلام تو کند حیدری کرببلا را تو نگه داشتی دین خدا را تو نگه داشتی @hosenih بعد پدر کرببلا کار تو این همه درداست و دل زار تو غم نخوری عمه غمخوار تو بعد ابالفضل علمدار تو تک یل این قافله آقا تویی مثل حسن شاهد غمها تویی @hosenih تو همه دلخوشی خواهری غم نخوری کم نشده معجری کم نشده از پدرت جز سری پیرهنی رفته و انگشتری آب بخور گریه نکن اینقدر روضه نخوان از لب خشک پدر @hosenih خصم گمان کرد که صبرت گسست دست تورا با غل زنجیر بست صبر ولی پای تو از پا نشست کی بتوان پشت علی را شکست گرچه که صبرت نشدآقا تمام زخم تو کاری شده در شهر شام @hosenih سخت ترین جای سفرشام بود سنگ به دست همه بر بام بود تلخ ترین باده در جام بود زخم زبان ،طعنه و دشنام بود دور تو و قافله ات صف زدند برغم و بر گریه تو کف زدند @hosenih وای ازان دم که گرفتار رفت قافله ات بی کس بی یار رفت اشک از آن دیده خونبار رفت بنت علی بر سر بازار رفت تا که ابالفضل نفس می کشید سایه اورا به خدا کس ندید @hosenih از سر هر بام تورا میزنند سنگ بر این آیینه ها میزنند وجه خدا را به خدا میزنند دست تو بسته است چرا می زنند بام چه داغی به دل ما نهاد بر سر عمامه ات آتش فتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
▶️ عرفان به کلام آمده و بندهٔ توست قرآن و قنوت و قبله شرمندهٔ توست @hosenih ازخط به خطِ صحیفه ات فهمیدم؛ سجّاد شدن فقط برازندهٔ توست! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای شکوه فراز های دعا نغمه ی عرشی و صدای دعا دست من را بگیر از عَرشَت بنده بنواز، ای خدای دعا بنده ای را که دور افتاده بنما امشب آشنای دعا من دخیل دعای تو هستم بنده ی ربّنای تو هستم @hosenih دلی امشب به خاک پات افتاد ششمین دلبر خدا سجاد یا علیِّ بن سید الشهدا شد زِ ذکرت دلم حسین آباد می نویسم اسیر یعنی من که شدم با تعلّقت آزاد نوکر خانه زاد نام من است عبدِ زین العباد نام من است @hosenih بارش رحمت خدایی تو دلخوشی دل گدایی تو سینه ی تو اگرچه پُر درد است به جراحات دل دوایی تو در اسارت اگر که باشی، باز به کرم کردن آشنایی تو گنج العرش است زیر پاهایت رحمت واسعه است بابایت @hosenih ما به دستان تو مسلمانیم از تبار شما و سلمانیم شهربانوی ماست مادر تو ما تو را خویشِ خویش می دانیم بس که ما عاشق "علی" هستیم میزبان شه خراسانیم نه فقط قلب ما سرای شماست کلِّ ایران ما برای شماست @hosenih شب میلادت ای سلاله ی نور مست ذکر علی شدیم، چه جور نورت ای آفتاب مشرقِ مِی از دلِ خسته ام چو کرد عبور یادم آمد فروغِ رویِ تو و آن تجلّی و آن زمان حضور گفتم این ماه عالم ذَر بود که ازل از رخش منوَّر بود @hosenih گفتم این ماه آمده تا ما برسیم از مسیر او به خدا آمده دومین علی من و علی خانواده ی زهرا سفره ی شیعگی چه با نمک است با علی های سیدالشُّهدا پسرانش همه علی هستند اسدُالله منجلی هستند @hosenih علی اکبرش چه غوغاییست چه قَدَر هیبتش تماشاییست از علی اصغرش چه گویم، چون او خودش وقت رزم، زهراییست علی اوسطش سپهر دعاست کار وی چون خداش یکتاییست حضرت زین العابدین است او با غمی جانگداز عجین است او @hosenih او ستم دیده و بلا دیده کوفه و شام وکربلا دیده دیده بر نی سر حسین و سپس خنده ی نیزه دار را دیده سر بازار دور عمّه ی خود چقدر چشم بی حیا دیده دور او حرف ناصواب زدند لب به پیمانه ی شراب زدند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نوزاد حسین جلوه اش مصطفویست دقت که کنی خَلقاً و خُلقاً نبویست @hosenih تبریک بگویید به ارباب که او نامش ، نسبش ، خودش ، جمالش علویست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ سلامٌ علی لیلا که پیغمبر آورده گلی از گلستان جنان بهتر آورده حسین و حسن زاده و یا حیدر آورده و یا چارده معصوم به یک منظر آورده ز گلزار سر سبز ولایت بر آورده که بر یوسف زهرا علی اکبر آورده @hosenih سلامٌ علی لیلا که امشب قمر زاده ز خورشید تابنده فروزنده تر زاده بتول دگر امشب حسین دگر زاده خداوند زیبایی به شکل بشر زاده فرشته ملک یا حور چه زیبا پسر زاده فروغ دو صد خورشید به یک اختر آورده @hosenih سلام خدا بادا به لیلا و فرزندش چه فرزند دلبندی که نبود همانندش دهد جان به ثارالله ز گل های لبخندش جمال رسول الله جلال خداوندش خرد آستان بوسش شرف آبرومندش ادب در پی تعظیم به خاکش سر آورده @hosenih الا ماه کنعانی بیا ماه زهرا بین تمام ملاحت را به یک روی زیبا بین به مصر محمّد آی، رخ حق تعالی بین دو صد نخل طوبی را به یک قد و بالا بین جمال علی اکبر در آغوش لیلا بین به حق می توان گفتن که او حیدر آورده @hosenih قدش سرو پوینده رخش ماه تابنده دمش نفخۀ توحید کفش ابر بارنده فلک بر درش سائل، ملک بر درش بنده رسالت بدو باقی، ولایت از او زنده هزاران مسیحا را دهد جان به یک خنده صفات خدا با خود چو پیغمبر آورده @hosenih خلوص و شهامت را به پیکر روان بخشد به عزمی جهان گیرد به بذلی جنان بخشد ز بابا ستاند دل عمّه توان بخشد نگاه دل انگیزش به عبّاس جان بخشد صدافت، صفا، پاکی، به نسل جوان بخشد به بذل و به عزم و به رزم ید داور آورده @hosenih نوای ولایت را به قامت بر افرازد زهر کربلا خیزد به هر شمر خو تازد که بنیاد باطل را به گیتی بر اندازد هنوز از خروشش خصم، ز رخ رنگ خود بازد جوان از دمش زنده جوانی به او نازد جوانمردی از او سر به گردون برآورده @hosenih فروغ مه رویش قمر را کند سیراب شرار دل خونش جگر را کند سیراب عقیق لب خشکش گهر را کند سیراب نماز شب وصلش سحر را کند سیراب دهان پر از خونش پدر را کند سیراب ز میدان خون با خود یم کوثر آورده @hosenih قضا دست او بوسد قدر دور او گردد فلک خاک او بوید قمر دور او گردد ملک وصف او گوید بشر دور او گردد عدو دل به او بازد ظفر دور او گردد عمو روح از او گیرد پدر دور او گردد لب عمّه در مدحش دُر و گوهر آورده @hosenih علی نام نیکویش ولی در مقام اعلا جلال و مقام او ز وصف بشر اولا به دستش نوشته حق به تیغش نوشته لا به پیر خرد سرور به نسل جوان مولا بگو دمبدم «میثم» سلامٌ علی لیلا که بر نسل عاشورا چنین رهبر آورده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ز چه رو دل نسپاریم بر این باورها که دخیل اند به دستان تو پیغمبرها کیست همچون تو که لب تشنۀ جامش باشند از همـان روز نـخـستیـن هـمه آب آورها باز هم کار دل ما به شما افتاده شکر لله که اسیریم به آقا ترها دست بالا ببر و باز هم انگور بخواه تا بگیریم ز دستان شما ساغرها ازدحام است سر کوی شما، اذن بده لااقل ما بنشینیم همین آخـرها هرکسی نام کسی برد و سرش بالا رفت ما که از لطف تو داریم سری در سرها ذره تا نام تـو را بــرد به خــورشید رسید هرکسی دور سرت گشت به توحید رسید @hosenih بین چشمان شما نور خدا ریخته اند پنج تن را به سراپای شما ریخته اند شک نداریم که پیغمبر ثانی هستی “خلقا و خُـلقا” اگر طرح تو را ریخته اند از همان صبح نخستین ز اضافات گلت طرح ایجاد دل اهل بکا ریخته اند هرچه زیباست گرفتار سر زلف شماست نمک روی تو در منظره ها ریخته اند یک نفر از در این خانه نرفته نومید گرچه در راه شما خیل گدا ریخته اند روی پیشانی ما نام شما حک شده است روی پیشانی تو کرب و بلا ریخته اند چـقـدر نام دل آرای شمـا شیـریـن است شب جمعه حرم از بوی تو عطراگین است @hosenih قد و بالای شما حال و هوایی دارد نوه ی فاطمه چه قدّ رسایی دارد تو اذان گفتی و داوود به شیدایی گفت: یا رب این کیست عجب زنگ صدایی دارد میروی زیر قدم های تو دل می ریزد یک حرم پشت سرت اشک و دعایی دارد قدری آهسته برو جز تو مگر این بابا که دگر پیر شده باز عصایی دارد همه دیدند پس از دوره شدن در میدان سر آن یال عقابت چه حنایی دارد قبل از آن که برسد پیش تنت خورد زمین کوه بر خاک بیفتد چه صدایی دارد بنویسید عمویی ز حرم زود رسید آن عمویی که سر دست عبایی دارد جمع کردند به هر شکل تن اکبر را چه بـسـازند پــریشـانی آن مادر را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ خداوند خرد بخشندۀ جان به روز یازده از ماه شعبان حسین ابن علی را داد ماهی چه ماهی بهتر از مهر درخشان @hosenih عیان از طلعتش یک آسمان نور نهان در سینه اش یک بحر ایمان گل رویش تمام باغ جنّت خط و خالش همه سی جزء قرآن جلال چارده معصوم در قد جمال پنج تن در رخ نمایان عروس فاطمه لیلا مبارک که داری یک بهشت گل به دامان خدایت داد فرزندی که الحقّ خداوندیست در تصویر انسان رسول کبریا را جان شیرین امیرالمؤمنین را شیرۀ جان ذبیح دوّم آل محمّد علیّ اوّل شاه شهیدان @hosenih نه ماهش می توان گفتن نه مهرش که باشد بهتر از این برتر از آن شمیم طرّه اش بر زخم، مرحم غبار مقدمش بر درد، درمان ز ما چشم امید و دست خالی از او بذل عنایت باب احسان اگر چشمی گشاید عالمی را کند با یک نگاه خویش سلمان چو چشمش باز شد بر روی بابا برای دادن جان بست پیمان نشاید وصف او گفتن، گرفتم که گوهر از دهان ریزم چو باران من و مدح رسول الله ثانی من و وصف جمال الله سبحان علیّ ابن حسین ابن علی را حسین ابن علی باید ثنا خوان رسول الله پا تا سر زهی قدر ولیّ الله سر تا پا زهی شان @hosenih نبوّت در جمال اوست پیدا ولایت در وجود اوست پنهان ز خشم او شراری نار دوزخ ز مهر او بهاری باغ رضوان گهی زینب در این آئینه مبهوت گهی عبّاس از این آیینه حیران اگر می دید یوسف روی او را نمی آمد برون از چاه کنعان حرام است از کنار این گل رو کسی رو آورد سوی گلستان شرف، آزادگی، ایثار، تقوی کنار سفرۀ او چار مهمان @hosenih زهی چشم و زهی ابرو که باشد یکی نرگس یکی شمشیر برّان دو گیسویش دو حبل محکم دین دو صورت سورۀ نور است و فرقان دو بازویش دو دست قدرت حق دو لب دو پاره از لعل بدخشان گهی با ناز از بابا برد دل گه از لبخند بر مادر دهد جان توانایی به خاک او زمین گیر خرد در پیش او طفل دبستان @hosenih مگر مهرش بگیرد دست «میثم» و گر نه جای او باشد به نیران ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ جهان هست آفرین را صفای دیگر مبارک به بیت شمس ولایت نزول اختر مبارک طلوع حُسن محمّد که شد مکرّر مبارک جمال احمد مبارک جلال داور مبارک نشاط زهرا مبارک سرور حیدر مبارک ولادت نجل احمد علیّ اکبر مبارک @hosenih به بزم آل محمّد بیا که احمد به بینی بیا که احمد ببینی فروغ سرمد به بینی فروغ سرمد ببینی جمال بی حد به بینی جمال بی حد ببینی رسول امجد به بینی رسول امجد ببینی علی محمّد به بینی علی، محمّد، شما را طلوع دیگر مبارک @hosenih به چشم چشم الهی دمی که صورت گشاید به هر نگاهش زبابا هزار دل می رباید سزد که شخص محمّد ثنای او را سراید سلام بر آن جمالی که دشمن او را ستاید به وقت دیدار او دل به یاد پیغمبر آید چنین شکوه و جلال و جمال و منظر مبارک @hosenih حسین و عبّاس و زینب گرفته بر روی دستش زنند گل بوسه بر رخ به یاد عهد الستش سر بشر خاک راهش دل ملک پای بستش دل از پدر می رباید دو چشم یکتا پرستش فدای یک تار گیسو وجود، با کلّ هستش ملاحت طلعت او به صنع داور مبارک @hosenih حسین و لیلا و زینب شکفته از خنده ی او چراغ آل محمّد جمال رخشنده ی او کمال ایمان، شهامت، وفا ادب، زنده ی او جلال، عزّت، کرامت، شرف، کمین بنده ی او هماره نام نکوی علی برازنده ی او به خاندان ولایت علیّ دیگر مبارک @hosenih تمام خلقش محمّد تمام خویش محمّد بهار حسنش محمّد بهشت رویش محمّد شعاع چشمش محمّد شکنج مویش محمّد چه عطر و بویش محمّد چه گفتگویش محمّد به دیده ی جدّ و مام و اب و عمویش محمّد بر او شکوه محمّد زپای تا سر مبارک @hosenih حقیقت مصطفی و جلالت چار امامش سلام داور به جدّ و به جدّه و باب و مامش جلال زهرا جلالش مقام عصمت مقامش علی است آری، از آن رو، علی نهادند نامش زحیّ داور درودش زکلّ خلقت سلامش ولادت این پسر را بگو به مادر مبارک @hosenih به کلّ مخلوق، مولا به ملک معبود، والی وجود او کربلایی زدوره ی خردسالی زشوق و شور شهادت هماره حالی به حالی شبیه جدّش محمّد نظیر مولی الموالی به پیش سر و قد او قد شهادت هلالی هزار زخمش به پیکر زتیر و خنجر مبارک @hosenih به دل تجلاّی داور به چهره تصویر حیدر به سینه اخلاص زهرا به دست شمشیر حیدر دعا مناجات بابا، صداش تکبیر حیدر جبین و خال و خط و رخ تمام تفسیر حیدر به بزم ها عبد صالح به رزم ها شیر حیدر امام سجّادِ ما را چنین برادر مبارک @hosenih فتاده آتش به دریا زهرم داغ لب او به سینه ها تا قیامت شرار تاب و تب او گرفته روح عبادت شب از نماز شب او ملک دل از دست داده به نغمه ی یارب او چراغ جان جوانان تجلّی مکتب او به نسل پاک جوان این خجسته رهبر مبارک @hosenih عروج ایثار و ایمان علیک منّی سلامش به ذات معبود، ممسوس، زهی جلال و مقامش پیام احمد رسانده به موج خون بر امامش تمام کرب و بلاهات کتاب خون و قیامش به نخل «میثم» دهد بر، فضیلت ناتمامش به طبع او این عنایت به نخلش این بر مبارک ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اینک دوباره نور ولا جلوه می کند بار دگر رسول خدا جلوه می کند سرچشمه ی زلال ولایت که سر زَنَد جام طهورِ آب بقا جلوه می کند در خانه ی حسین به امرِ خدای او نور تمامِ ارض و سما جلوه می کند یک شِمّه از جمال و جلال پیمبری در آسمان چو شمس و ضحی جلوه می کند این مَه اگر نقاب بگیرد ز روی خود وجه کمال آل عبا جلوه می کند آمد گره گشای جمیع پیمبران حالا تمام معجزه ها جلوه می کند یوسف کجاست تا شود از این جمال مست یوسف ترین جمالِ خدا جلوه می کند عیسی کجاست تا نفسی زنده تر شود احیاگر نفوسِ هُدی جلوه می کند تا خُلق و خوی و منطقِ احمد شود مسیر شهزاده ی حسین به ما جلوه می کند باید عقیقه داد برایش تمام عمر ذبح عظیم کرب و بلا جلوه می کند ترسم دهد بهانه به چشمانِ شور و شوم روزی که بی نقاب دو جا جلوه می کند یک روز درب خانه ی مادر به رهگذر روزی دگر به دشت بلا جلوه می کند با صد هزار جلوه برون آید از حرم با صد هزار جلوه نما جلوه می کند از قلب خیمه می زند آتشفشان برون تا قلب آن سپاهِ جفا جلوه می کند می رَزمَد از یسار و یمین بر سپاه خصم وای از کجایْ تا به کجا جلوه می کند وقتی نقاب می زند از چهره اش کنار انگار مصطفی ز خفا جلوه می کند چشمش کنند لشگری از چشم شورها آخر به زیر تیغِ بلا جلوه می کند وقتی فتاد هِیمَنه اَش در محاصره دیدند از زمین و فضا جلوه می کند دیدند مثل فاطمه فریاد می زند مثل علی بدون خطا جلوه می کند شمشیر می زند همه سو یا علی کنان مانند رزم شیر خدا جلوه می کند یک ماه پاره بود و تمام سپاه خصم گفتند او هنوز چرا جلوه می کند دُورَش زدند نیزه به پهلوی او زدند دیدند باز هم به خدا جلوه می کند □□□ @hosenih فرق علی دوباره خدایا شکاف خورد انگار باز فاطمه ضربِ غلاف خورد شمشیرِ او شکست و نگاهش به خیمه شد در یک زمان تنش به زمین قطعه قطعه شد افتاد زیر نیزه و شمشیر پیکرش شد پاره پاره پیکرش از پای تا سرش □□□ @hosenih ناگه صدای یا ابتایش بلند شد حالا دوباره خون خدا جلوه می کند گاهی صدای یا ولدی می رسد به گوش گاهی نوای عمّه بیا جلوه می کند حالا علی کنار پیمبر رسیده است دارد برای اهل سما جلوه می کند روز شفاعت از همه ی کربلائیان او با سپاهی از شهدا جلوه می کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ این گل که شکفته ،عطر جنت دارد انــدازۀ فـردوس طراوت دارد @hosenih از یمـن شکفتـن علـی اکبـر ارباب به خانه اش ضیافت دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
تو ربودی ز خلق هر جا، دل حق بخون تو تا ابد زنده است از محبّت چنانکه احیا دل دین حق را بقا، زمکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست @hosenih ای قدت سرو بوستان کمال خوش خرامان روی به عزم قتال زینبت پشت سر گلاب افشان فاطمه پیش رو به استقبال لختی آهسته رو که کرده غمت الف قامت پدر را، دال تو شتابان بجانب مقتل او محاسن به دست از دنبال از غباری که خیزد از راهت آسمان را گرفت گرد ملال کرده دست دعا بلند پدر کای خداوند قادر متعال بارالها ببین که از بدنم جان شیرین شود جدا به چه حال؟ مظهر اللّه می رود به نبرد منطق وحی کرده عزم جدال زنده میکرد یا احمد را در وجود من این خجسته جمال دیده ام بود سوی او همه دم سینه ام داشت بوی او همه حال ای تو تیر شهاب و من چو کمان ای تو ماه بلند و من چو هِلال تا کنم لحظه ای تماشایت کاش میداد سیل اشک مجال باش در باغ خلد منتظرم که مرا بی تو زندگی است محال من نگویم مرو که می شنوم مصطفی گویدت تعال تعال رو که خواهد خدا بخون بیند لاله گون از تو عار و خط و خال حق بخون تو می شود پیروز باطل از تیغ تو است رو بزوال خون تو در رگ قرون جوشد هر شب و روز و هفته و مه و سال دین حق را بقا، ز مکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست @hosenih تا فرس تاختی به عزم نبرد خصم غالب تهی به میدان کرد هم قضا هم قدر باستقبال سینه در پیش نیزه ات گسترد بر سر دوستان فکندی شور در دل دشمنان نهادی درد روی فوجی، ز شرم رویت سرخ رنگ قومی، ز بیم تیغت زرد هر که دیدت ز دور با خود گفت خاتم الانبیاست این، برگرد او بجان می خرید آتش گرم این زدل می کشید نالۀ سرد فرد از جمع میگریزد لیک جمع ها را فرار بُد ز تو فرد آن یکی خواند الفرار، سفیه این بخود گفت الحذر، نامرد آتش خشم بود آن نه جدال شرر قهر بود این نه نبرد سر و تن اوفتاد بسکه بخاک ملک المون دست و پا گم کرد ای بسا سر که اوفتاد بخاک ای بسا تن که نرم شد چون گرد آن یکی جان بقعر دوزخ برد و آن دگر سینه پیش تیغ آورد نه به جمع و نه فرد آن لشگر در مصاف تو بود هم آورد جان عالم فدای آن پدری که پسر همچو مرتضی پرورد به جلالات حق بود باطل آنچه در مکتب تو گردد طرد دین حق را بقا، زمکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست @hosenih می زدی سخت بر صف دشمن همچو یزدان بقلب اهریمن دست و پا و سرو بدن میریخت دم تیغت بکوه و دشت و دمن دوست گفت آفرین (جُعِلتُ فداک) خصم گفتا زهی زهی احسن برد ناگاه جذبۀ عشقت در بر دوست از دل دشمن به حرم تاختی که بار دگر دل بوصل پدر کنی روشن تشنه بودی ولی به آتش جان نه به آبی که تر کنند دهن وصل از هر دو، می ربود قرار عشق با هر دو، می سرود سخن تو عطش را بهانه میکردی او لب خشک خود نشان دادن دید در آن بهانه لعل لبت ریخت اشک امام بر دامن با تبّسم دو دست خویش گشود گفت آت لسانک ای مه من بر لبت لب نهاد و باز آمد گوئیا جان رفته اش ببدن همه دیدند جز بهانه نبود لب عطشان و شدّت آهن عشق کی میرود برون از دل؟ روح چون می شود جدا از تن؟ با مشقّت ز خود جدایت کرد گفت: کای عاشق بلا و محن رو که امروز در دل آتش جام آیت دهد رسول زِ مَن تو بحقّی، سزد بخون غلطی خواهد اینگونه قادر ذوالمن دین حق را بقا، زمکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست @hosenih ای مرا آفتاب دیده علی ای دل از جان خود بریده، علی نه تو را دل ز تشنگی است کباب جان من هم بلب رسیده، علی نیست آبی که خواهر تو لبی تر نماید ز اشک دیده، علی آنقدر هست کز خجالت او رنگ سّقا ز رخ پریده، علی خون دل ریخته زچشم رباب اصغر انگشت خود مکیده، علی چیست آب فرات کآب بقا ناز خاک تو را کشیده، علی بلکه کوثر به اشتیاق لبت سینه چون پیرهن دریده، علی آتش عشق آب تو است نه آب که تو را عشق برگزیده، علی با لب تشنه دوست میخواهد صید در خاک و خون طپیده، علی باید امروز تشنه بر لب آب حنجر ما شود بریده، علی بخدا که خدا تو را ز ازل بهر این روز آفریده، علی رو که مادر برای دادن جان جسم پاک تو پروریده، علی رو که باید به یاد سرو قدت قامت من شود خمیده، علی رو کز آغاز با تن صد چاک دوست از من تو را خریده، علی رو که زهرا بخاک مقتل تو لاله از خون دیده چیده، علی به سرشگی که از محاسن من در غمت بر زمین چکیده، علی دائم از قطره قطره خون تنت گردد آوای حق شنیده، علی دین حق را بقا، زمکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست @hosenih باز آی چون علی تو را شمشیر حمله بردی به خصم با شمشیر خصم از بیم جان ز پا افتاد بر گرفتی بدست تا شمشیر هر که از دور دیده سویت دوخت دید در دست مصطفی شمشیر میشدی همچو مصطفی ظاهر میزدی همچو مرتضی شمشیر آمد از یک اشارۀ دستت با دل چرخ آشنا شمشیر ریخت از چشم کفر خون جگر کرد در قلب خصم جا شمشیر همه دیدند چون علی به اُحد میزدی در ره خدا شمشیر پدر از دور با تبّسم گفت آفرین خوش بود تو را شمشیر جان ز اهل خطا ستان که برزم نکند در کَفَت خطا شمشیر تو فکن بر دل عدو آتش
تو بزن در صف غزا شمشیر با بدست تو نفی کفر کند زد به اجسام نقشِ لا، شمشیر آه ای ماه برج یکتائی کرد فرق تو را دو تا، شمشیر حمله ورگشت خصم بر بدنت گاه با نیزه گاه با شمشیر کرد در پیش دیده گان پدر عضو عضوت ز هم جدا شمشیر هیچکس باورش نبود چنین که تو را افکند ز پا شمشیر تو به حقّی چه غم گرت آید تیر دشمن به سینه یا شمشیر بود از اوّل به جرم حقگوئی بر شما خاندان سزا شمشیر دین حق را بقا، زمکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست @hosenih قامتت تا ز صدر زین افتاد عرش گوئی که بر زمین افتاد نی خطا گفتمی که دریم خوی مظهر عالم آفرین افتاد رشتۀ عقل را جنون بگسست حلقۀ عشق را نگین افتاد چین زلف تو شسته شد از خون بر جبین سپهر چین افتاد سورۀ طا و های قرآن را غرق خون آیت مبین افتاد کر اثبات ذات الااللّه نقش لا تا بر آن جبین افتاد کس نداند بجز خدا و حسین چه بآن جسم نازنین افتاد نه تو دست از حیات خود شستی که ز پای مقتدای دین افتاد با سکوتت بروز عاشورا شورش صبح واپسین افتاد همه گفتند وای بر امّت که ز پا ختم مرسلین افتاد در حرم تا تو را به یا ابتا از لب جانفزا طنین افتاد رنگ بابا پرید و آه کشید که جوانم ز صدر زین افتاد ای که سر تا بپای بودی مهر با تو گردون چرا بکین افتاد آب نایاب بود و از داغت در حرم آه آتشین افتاد نه قد راستان ز غصه خمید که زپا میر راستین افتاد از دم تیغ قطعه قطعه شدن قسمت اهل حق چنین افتاد اوفتادی بخاک و از خونت ناگه این نقش دلنشین افتاد دین حق را بقا، زمکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست @hosenih با سکوت تو بانگ وا ولدا شد بلند از لب ولّی خدا گشت در موج دشمنان هر سو کرد در بحر خون تو را پیدا دید از تیر و نیزه و شمشیر عضو عضوت ز هم شدند جدا چهر بر چهره ات نهاد و نمود گریه در پیش خندۀ اعدا از درون دل شکسته کشید هفت نوبت نوای وا ولدا کی ز خون تو نخل دین سیراب وی شده با گلوی تشنه فدا تو خموشی و من سراپا گوش کز لبت بشنوم دوباره صدا پدر پیر خویش را دریاب بخدا تا نداده جان بخود آ ناله ام را ز عمق جان بشنو زنگ آهم ز لوح دل بزدا میزبانم بکشتن پسرم حق مهمان خویش کرد ادا بی تو با خصم همسفر گردد وای بر حال عمهّ ات فردا با فراق تو خو کنم؟ هرگز بی تو مانم، در این جهان ابدا! ای تو جان و جهانیان همه تن وی تو ماه و ستارگان، شهدا ای تو مولا و دیگران بنده وی تو سلطان و عالمیت گدا تا قیامت ره حقیقت راست روی خونین تو چراغ هدا تا که جان را بقا بود «میثم» می دهد از تو این سرود ندا دین حق را بقا، زمکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ این شعر ، سرود عالم بالا شد تبریک ، حسین بن علی بابا شد @hosenih همنام علی ، شبه محمد یعنی میلاد علی اکبر لیلا شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ سر خوشم باز در هوای علی در هوای پر از خدای علی قلم آورده ام که بنویسم چند خطی فقط برای علی چند خطی سفارشی نذر برق زیبای چشم های علی ناگهان عطر نور نازل شد همه جا پر شد از صدای علی و لبی غرق در تبسم شد شکر صد بار از خدای علی بوسه باران شد از لب ارباب صورت مصطفا نمای علی سیب سرخ حسین بارید از بوسه هایش به گونه های علی سیب سرخ بهشتیان آمد روز زیبای هر جوان آمد @hosenih به علی جلوه ی خدا دادند به جمالش چه جلوه ها دادند به لبانش کمی عسل دادند و به چشمش نمک، جدا دادند و به تیزی ابروانش هم خمی از تیغ مرتضی دادند و به اشک نماز نیمه شبش خوف دادند و هم رجا دادند و به یمن حضور محترمش خانه ی نور را صفا دادند به خرامیدنش برای پدر رنگ لبخند شوق را دادند به علی هر چه خوبها دارند همه را یک به یک، به جا دادند و به حق نور عالمین آمد پسر ارشد حسین آمد @hosenih رسم و آداب دلبری دارد شیوه ی رزم حیدری دارد بیشتر تا دل از پدر ببرد قد و بالای مادری دارد نور سیمای فاطمی دارد خلق و خوی پیمبری دارد بی سبب نیست اینکه حسنش با حسن یوسف برابری دارد شیر مرد عشیره ی خورشید چند تا فتح لشکری دارد مثل حیدر فقط نه یک شیوه شیوه های دلاوری دارد مثل عباس مرد میدان است بین سرها علی سری دارد اسد الله یا علی اکبر جان ارباب ما علی اکبر @hosenih شب شب مستی و گدایی شد باز هم هر دلی خدایی شد باز باران نور می بارد چه شب خوب و با صفایی شد دل دیوانه ام به شوق علی به هوای حرم هوایی شد کربلا یک علی فقط کم داشت با حضورش چه کربلایی شد نسل خورشید با دو تا اکبر غرق در نور و روشنایی شد یک علی اکبرش حسینی و یک علی اکبرش رضایی شد یک دلم مرغ کربلایی بود یک دلم مشهد الرضایی شد من گدای همیشه بی تابم یا امام الرئوف دریابم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ خیری به جز از برکت کوثر ندیدیم ما جز کرم چیزی پسِ این در ندیدم ما انتخاب دست زهرائیم، پس شکر ما که به جز خوبی از این مادر ندیدم بعد از محمد هیچ کس را، هر چه گشتیم از اکبر لیلا پیمبرتر ندیدیم گشتیم ما، اکبرتر از حیدر ندیدم گشتیم ما، حیدرتر از اکبر ندیدیم از اکبر لیلا برای سفره داری بعد از حسن، ما هیچ کس را سر ندیدیم دیدیم ما، در خانه اش آقا زیاد است گشتیم ما در خانه اش نوکر ندیدیم @hosenih آمد، لب جن و ملک غرق دعا شد یوسف شد و ماه رخش قبله نما شد گلخنده بر روی عمو پاشید اول اکبر همان اول مرید مجتبی شد هر کس که شد خاک درش، تا آسمان رفت فطرس شد و بال و پرش غرق شفا شد یک عمر خاک پای بابا بود و آخر شش گوشه ی اکبر همان پائینِ پا شد وقتی گره افتاد در کار گداها خاک قدم های علی مشکل گشا شد زائر دو رکعت عشق زیر قبه را خواند زائر همان پائین پا حاجت روا شد آئینه آئینه است کوچک یا بزرگش هر کس که شد عبد علی عبد خدا شد @hosenih گفتم علی و سینه ام مست نجف شد تیر غمش را سینه ی عاشق هدف شد وقتی علی و فاطمه دریای نورند اکبر دُر و ارباب نوکرها صدف شد جنگاوری را از عموها ارث برده لرزید خاک دشت وقتی که به طف شد در صحنه های تن به تن خونش زمین ریخت هر کس که در این عرصه با اکبر طرف شد لشکر به هم پاشید وقتی رفت میدان تا گفت نام من علی ... نیزه به صف شد @hosenih دارد تلاطم می کند باران نیزه وسعت گرفته تا کجا، میدان نیزه دور علی حلقه زده ابر سیاهی حالا گرفته دشت را طوفان نیزه حالا دل غم دیده ی بابای پیرش مثل تن اکبر شده مهمان نیزه صدها که نه بلکه هزاران بار پیکر بالا و پائین رفته بر دستان نیزه پس لااقل پیراهنش را پس بیارید حالا که گشته یوسف قرآن نیزه ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ خوشم که سرسپرده‌ی صدای دلبرم خوشم که بیقرار یک دعای دلبرم اسیر یک نگاه دلگشای دلبرم خوشم که دم به دم پر از هوای دلبرم هوایی هوای کربلای دلبرم دوباره در هوای یک تبسُّم ملیح... دخیل عشق بسته‌ام به گوشه‌ی ضریح @hosenih اگر خمار و بیقرار و زار و خسته‌ای ز کار و بار روزگار دل شکسته‌ای اگر به لطف دیگران نظر نبسته‌ای اگر دل از تمام غیر او گسسته‌ای قیام کن چرا جدا ز خُم نشسته‌ای شب حواله‌ی پیاله‌ آمده بیا شب گرفتن حواله آمده بیا @hosenih بیا اسیر لطف بیکرانه‌ی حسین! بیا خمار باده‌ی شبانه‌ی حسین بخوان دوباره یکسره ترانه حسین بیا ببین صفای آشیانه‌ی حسین تنزّلُ الملائکه... به خانه‌ی حسین شب نزول استعاره‌ی محبّت است شب تولد ستاره‌ی محبّت است @hosenih تولد ستاره‌ای که ماه عالم است تلألو دوباره‌ی رسول خاتم است تجلی جلالت علی اعظم است ستاره‌ای که با کرامت و مُکرم است دلیل گریه‌های هشتم محرم است خوشم که در هوای رؤیتش روانی‌ام به پای این ستاره می‌رود جوانی‌ام @hosenih ستاره‌ای که در مدار او ستاره‌ها جواب روشنی برای استعاره‌ها که... می‌دهد به ما نشانِ راه چاره‌ها ستاره‌ای که با وجود ماه پاره‌ها شدند محو طلعت رخش نظاره‌ها تولد ستاره‌ی سحر مبارک است حسین فاطمه شده پدر... مبارک است @hosenih تولد ستاره‌ای که زهره‌ی صفاست ستاره‌ای که روشنای عرش کبریاست ستاره‌ای که صاحب سریر انماست ستاره‌ای که رونق بهشت کربلاست دمی نگاه او نیاز کلّ عمر ماست به افتخار این ستاره‌ی محمّدی... من از عدم درآمدم! تو هم درآمدی؟ @hosenih ستاره‌ای که نور در مدار خنده‌اش ستاره‌ای که ماه بیقرار خنده‌اش ستاره‌ای که عشق سر به دار خنده‌اش نجات عالم است گوشه‌ کار خنده‌اش بهشت می‌کند خدا نثار خنده‌اش به عشق این ستاره پا بکوب و دف بزن به شادباش حضرت حسین کف بزن @hosenih ستاره‌ی محمّدی شمائل حسین ستاره‌ی محمّدی خصائل حسین ستاره‌ی محمّدی فضائل حسین ستاره‌ی محمّدی مسائل حسین ستاره‌ی محمّدی دلائل حسین به افتخار این ستاره‌ی خدا نشان بزن کف مرتب و علی علی بخوان @hosenih ستاره‌ای که آسمان به زیر پای او ستاره‌ای که یک جهان شده فدای او ستاره‌ای که انس و جان... ز جان گدای او ستاره‌ای که صاحب الزمان ثنای او نموده در زیارتش بیان برای او... سلام ای سلاله‌ی خلیل یا علی! به راه عشق اوّلین قتیل یا علی @hosenih دوباره سر زده مگر رخ پیمبری دوباره جلوه‌گر شده جمال حیدری چه روی دلگشایی و چه نام دلبری عجب دلیر دلبر و عجب دلاوری همه حسینی و ... حسین ... علی اکبری میان شور نغمه‌ی علی علی مدد صدای کِل کشیدن فرشته می‌رسد @hosenih ستاره‌ی ستاره‌های فاطمه علی! محمد علی نمای فاطمه علی! ببین که عمه با صدای فاطمه علی! نشسته در برت به جای فاطمه علی! دوباره ناز کن برای فاطمه علی! بناز که... نیاز عمه ناز چشم توست اذان به وقت شرعی نماز چشم توست @hosenih به گیسوی نشسته روی شانه‌ات قسم به حال بندگی عاشقانه‌ات قسم به سفره‌ی همیشه پهنِ خانه‌ات قسم به رحمت مدام بی‌کرانه‌ات قسم به آن چراغ بام آستانه‌ات قسم نمی‌روم به جایی از در سرای تو امیدوارم عاقبت شوم فدای تو @hosenih نگاه کن به حال این اسیر مضطرب توجهی به سوی این حقیر مضطرب تفضّلی به بنده‌ی فقیر مضطرب تو حضرت امیر و من اجیر مضطرب چقدر در مصاف تو دلیر مضطرب! فتاده‌اند از نفس کنار راه تو فدای گردشِ گداکُشِ نگاه تو @hosenih خدا برای من فقط گدا شدن نوشت گدای خانواده‌ی شما شدن نوشت به کوچه‌های لطفتان رها شدن نوشت هلاک جمعه‌های کربلا شدن نوشت و عاقبت به راهتان فدا شدن نوشت ولی برای تو نوشته: دلبری کنی مرا به لطف خود علیِ اکبری کنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آيينه رونماى حيدر آمد اين بار على ،شبهِ پيمبر آمد @hosenih سقّاى ادب باز رجز مى خواند: الگوى جوان،"علىّ اكبر" آمد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ علی زره که بپوشد همین که راه بیفتد عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد همین که اسم علی آمده است در دل میدان بس است تا گذر مرگ بر سپاه بیفتد @hosenih علی اکبر لیلاست یا جوانی حیدر؟ که از جمال و جلالش شکوه ماه بیفتد جمال یوسف ما را هر آنکه دیده نوشته: رواست یوسف کنعان به قعر چاه بیفتد چه هیبتی! چه وقاری! که سوی این قد و قامت هرآنکه خیره شود از سرش کلاه بیفتد @hosenih علی است، مثل علی می دهد پناه گدا را اگر به خانه ی او راه بی پناه بیفتد اگر موذن علی اکبر است، بَه چه نمازی ازین اذان به سرم شور لا اله بیفتد چه بهتر است که اول به شاهزاده بگویی به هر دلیلی اگر کار تو به شاه بیفتد @hosenih به آسمان روی و کار آفتاب کنی، گر فقط به سوی تو از سمت او نگاه بیفتد جوان اگر به جوان حسین دل بسپارد دگر نمی شود اصلا پی گناه بیفتد تمام‌شب سر راهش نشسته ام به امیدی که راه شاهزاده براین عبد روسیاه بیفتد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باید شنید از دو لبت یاحسین را باید که دید رویِ تو را با حسین را از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد هرشب علی علی شده لالا ، حسین را با هیچ چیزِ عالم عوض ، نه نمیکند اربابِ ما شنیدنِ بابا حسین را هر پنج وعده تا که اذانِ تو میرسد مبهوت میکند همه حتیٰ حسین را این‌سان که خیره خیره تو را میکند نگاه باید که دید وقتِ تماشا حسین را طوری به رویِ دامن زینب نشسته‌ای گویا گرفته حضرت زهرا حسین را باغ بهشت را گِروِ باده داده‌ایم دیوانگانِ حضرتِ ارباب زاده‌ایم @hosenih روزی که بال میزدم اما پری نبود روزی که حلقه میزدم اما دری نبود روزی که باده عربده میزد حریف کو؟ حل میشدم درونِ مِی و ساغری نبود روزی که در میانِ تمامیِ عقل‌ها مستانه نعره میزدم و حنجری نبود روزی که عشق بود و خداوندِ عشق را غیر از حسین آینه‌ی دیگری نبود دیدم حسین بود و حسین و حسین هم وقتی که بود جلوه‌ی بالاتری نبود میخواستم که دل بسپارم نیافتم میخواستم که سر بدوانم سری نبود آنروز لطفِ حضرتِ حق حیدری شدیم ما را صدا زدند و علی اکبری شدیم @hosenih وقتی که باز میکنی از رُخ نقاب را بیچاره میکنی زِ پِی ات آفتاب را انگشت بر لب اند تمامیِ قاب‌ها داری زِ بس که چهره‌ی ختمی مآب را جبریل هم گمان کنم اینجا مُردَد است آورده در حضورِ تو اُمّ الکتاب را شُکرِ خدا برای گره‌های کورِ ما آورده‌ای هزار دَمِ مستجاب را چشم پدر زِ شوق و شعف برق میزند وقتی سلام میکنی عالیجناب را میدان برایِ عرضِ ادب سجده میکند تا دست میکشی سر و یالِ عقاب را تو حیدری که آمده تکرار میشوی وقت نبرد تیغ علمدار میشوی @hosenih در خاک میروند تمامِ سوارها با دیدنِ تو ای نفسِ ذوالفقارها حتیٰ هنوز بین دلیران زبانزد است یک صحنه از حضور تو در تار و مارها تو میزدی به سینه‌ی لشگر ولی چه سود یک تن نبود دور و برت از فرارها تیغ تو چرخ میزند و چرخ میزند صدها هزار دست و سرِ نابکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو بد مست میشود شمشیر تو که زَهره دَرَد از شکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو تکبیر میکشد عباس ، وقتِ دیدنِ این کار زارها نامت حماسه‌ای ست که پیدا نمیشود هر یوسفی که یوسفِ لیلا نمیشود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih