eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
309 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ از ابتدا که عالم امکان درست شد از نور مرتضی گلِ انسان درست شد @hosenih این شیر شرزه کیست که مستانه می رسد؟ ارباب عالم است، به دُل دُل سوار شد از راه می رسد که قیامت به پا کند او یک نگاه کرد و جهان تار و مار شد تیغ دو دم به دست علی چرخ می زند بیچاره آن کسی که به تیغش دچار شد یک مدعی پرید و ز خندق عبور کرد تا خواست حرکتی بکند خوار و زار شد @hosenih آقا شدن فقط و فقط کار حیدر است شیعه تمام عمر بدهکار حیدر است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ اي ابتدات نقطه پايان آسمان وي انتهات مثل خداوند، لا مكان ممسوس ذات حضرت الله اكبري با اين حساب، فهم كمالت نمي توان گفتم: "چگونه مدح تو خوانم"؟ ندا رسيد "در سجده آي و سوره توحيد را بخوان" دركعبه پا نهادي و كعبه شكاف خورد يعني كه جاي توست دل دلشكستگان هر شب کنار سفره زهـــرا(س) نشسته ایم حالا چگـــونه میــــل کنم ســمت این و آن خاکیم، اگر نشسته به روی عبــای تو خورده مگیـــر؛ حضـــرت بابای مهــربان كعبه سپيد رو شد و زلفش سياه شد هم خود به سجده آمد و هم سجده گاه شد @hosenih (مهرت به كائنات برابر نمي شود) حب تو آينه است مكدر نمي شود مريم، بنفشه، ياس، اقاقي ... خود بهشت بي لطف دستهات معطر نمي شود در صد هزار شير نر بيشه هاي جنگ هرگز يكي شبيه به حيدر نمي شود حتي محمدي(ص) كه خودش فخر عالم است تا مرتضي(ع) نداشت، پيمبر نمي شود با ما كسي كه سفره اش از مرتضي جداست سوگند مي خورم كه برادر نمي شود اين سفره بوي عطر گل ياس مي كند با گندمي كه فاطمه دستاس مي كند @hosenih رمز حيات، قبضه شمشير مرتضاست هفت آسمانيان، همه تسخير مرتضاست قرآن؛ زلال آينه، تصوير ناب؛ اوست هر آيه آيه؛ آينه، تفسير مرتضاست جنات عدن، روضه رضوان، بهشت قرب در سايه سار شاخه انجير مرتضاست اين كه خدا به ديده مردم بزرگ شد تأثير جاودانه تكبير مرتضاست صبرش شبيه ضربه خندق ستودني ست آري؛ بقاء شيعه به تدبير مرتضاست سلطان عشق..! حضرت والا مقام ها..! تسيلم تو، شكوه تمام سلام ها @hosenih اي ميوه رسيده باغ خدا علی..! آب و غذای سفره اهل ولا علی..! بدر و حنين و خيبر و خندق كه جای خود تنزيل آيه هاي علق در حـرا... علي سـّر عظيم ليله الاسراء؛ عروج بود مِن نفـْس ظاهري محمد(ص) الي... علي تفسير ناب سوره توحيد؛ مي شود. . . ... تلخيص در عبارت يك جمله "يـا علـی" با نوح و با كليم و مسيحا و با كليـم . . . هرجا تو ديده می شوی در هر كجا علي تو در كمال مطلق و انسان كاملی در مشكلات سخت؛ تو حل المسائلی @hosenih چيزي شبيه رايحه ای می وزيد و رفت شب ها به شانه؛ نان و رطب می كشيد و رفت افسوس قدر و منزلتش را نداشتند تا در جوار كوثر خود آرميد و رفت زهرا همان علي و علي نيز فاطمه است شكر خدا فراق به پايان رسيد و رفت ... مردي كه شاهد صدمات مدينه بود يك روز مرد... و در سحري شد شهيد رفت گر چه كنار بسترش از مردها پر است اما؛ دريغ محسن خود را نديد و ... رفت غير از علي به عالم امكان مدار نيست خلقت بدون اسم علي استوار نيست ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ ذکر زمین و آسمان،حیدر امیرالمؤمنین ذکر همه پیغمبران،حیدر امیرالمؤمنین ذکر لب پیر و جوان،حیدر امیرالمؤمنین ذکری که می بخشد توان،حیدر امیرالمؤمنین ذکری که باشد جاودان،حیدر امیرالمؤمنین ذکری که شد اکسیر جان،حیدر امیرالمؤمنین ذکر امیرالمؤمنین ذکر تمام ماسواست هم ذکر کل ماسوا هم ذکر زیبای خداست @hosenih ای فاتح بدر و حنین،سردار خیبر یاعلی ای آن کسی که خفته ای جای پیمبر یاعلی یار ضعیفان جهان،خصم ستمگر یاعلی بر قلب دشمن می زنی همواره آذر یاعلی در جنگ خندق ضربه ات افضل ز محشر یاعلی آری فقط مخصوص تو شد نام حیدر یاعلی با رقص شمشیرت علی،دشمن فراری می شود هر ضربه ای که می زنی آن ضربه کاری می شود @hosenih با چرخش چشمان تو دوزخ گلستان می شود با یک نگاهت ذرّه هم مهر درخشان می شود عقل بشر از درک همواره حیران می شود یوسف اگر بیند تو را در چاه پنهان می شود آدم به حقّ نام تو مشمول غفران می شود نوح نبی با حرز تو ایمن ز طوفان می شود عیسیَ بن مریم با دمش دم از تو هر دم می زند موسی به ذکر "یا علی" پا در دل یم می زند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ دنیا اگر نداشت علی را بقا نداشت بی مرتضی و فاطمه دنیا صفا نداشت کار تمام خلق به پایان رسیده بود دنیا اگر ولایت شیر خدا نداشت این طور شسته رفته به ماها نمی رسید اسلام اگر حمایتی از مرتضی نداشت دنیا اگر که عاشق روی علی شده چون که از اولش چو علی مقتدا نداشت پیراهنش اگر چه چنین وصله دار بود مولا به جز خدا به کسی اعتنا نداشت آمد خدای را به زمین ها بیاورد کفوی برای حضرت زهرا بیاورد @hosenih وقتی که جنگ را به عدو مثل نار کرد سیل هجوم لشکریان را مهار کرد وقتی شبیه شیر به خیبر هجوم برد به به ببین که هیبت مولا چه کار کرد در جنگ خندق این اسدالله را ببین غُرش نکرده لشکر دشمن فرار کرد تا بر کمان ابروی خود تیر را نهاد پلکی به هم گذاشت یلان را شکار کرد با نعره ها و عربده ی تیغ ذوالفقار دنیا به ناز شست علی افتخار کرد آندم که نام فاطمه روی لبش نشست با ذوالفقار خود همه را تار و مار کرد بیخود که نیست او اسدالله حیدر است دنیا حقیر حضرت ساقی کوثر است @hosenih دل را اگر که مست مِیِ تاک می کند بار گناه قلب مرا پاک می کند اعجاز می کند بخدا حضرت علی این خاک را به یک نظر افلاک می کند زهرا که هست تیغ علی خوب می بُرد او با دعای فاطمه کولاک می کند او صاحب صفات خداوند اکبر است در گود معرفت همه را خاک می کند هرگز عجیب نیست اگر بیت کعبه هم سینه برای آمدنش چاک می کند او از ضریح خویش به من شور می دهد وقتی که تشنه می شوم انگور می دهد @hosenih آنانکه رزق خویش را از این سفره می برند یعنی که با ابوذر و سلمان برادرند آری تمام ما به علی ختم می شویم چون شیعیان واقعی از نسل قنبرند آنانکه از پیالۀ او آب می خورند شیعه اگر شدند همه مدیون مادرند این را بگو به هر که گدای علی نشد عالم به زیر پرچم ساقی کوثرند هرکس علی علی نکند خار می شود در پنجه های نفس گرفتار می شود @hosenih این دست ما و دامن احسان تو علی هر شب نشسته ایم سر خان تو علی قوم عجم که نسل به نسل عاشق توأند باید دعا کنند به سلمان تو علی آقا به جان حضرت زهرا مرا بخر تا که روم به زمرۀ خوبان تو علی ماه رجب شده نظری کن امام عشق بی برکت است سفره به جز نان تو علی مستم هنوز مثل تمام ملائک از عطر نماز صبح در ایوان تو علی آقا چه می شود که مسلمانمان کنی ما را نجف دوباره تو مهمانمان کنی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ تو را تا دیده ام محو جمال کبریا دیدم تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم تو را در سجده ی باران و بر سجّاده ی صحرا به هنگام قنوت برگ ها، در «ربّنا» دیدم تو در هفت آسمان سیر و سفر می کردی امّا من تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم @hosenih کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمه ی زمزم صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم «تو را دیدم که می چرخید گرد خانه ات کعبه خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم» تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر تو را مولود کعبه، قبله ی اهل ولا دیدم تو را فرمان بر «یا ایها المدثر» از اول تو را «السابقون السابقون» از ابتدا دیدم تو را پابند پیمان الست از مطلع هستی تو را عاشق ترین دلداده ی «قالو بلا» دیدم تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنی آدم» که سیمای تو را آیینه ی ایزدنما دیدم تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء» تو را در کشتی نوح پیمبر ناخدا دیدم :: اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل تو را هم عهد و پیمان به تمام انبیا دیدم @hosenih سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگین بخشی تو را روح قناعت، اسوه ی فقر و غنا دیدم زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهان آرا تو را پروانه ی پیغمبر از غارحرا دیدم به جولانگاه احزاب و نبرد خندق و خیبر به دستت تیغ «لاسیف» و به شأنت «لافتی» دیدم به یک ضربت که در خندق زدی، در برق شمشیرت جهانی را به لب «اَهلاً و سَهلاً مَرحَبا» دیدم تلاوت کردی «آیات برائت» را به زیبایی تو را خورشید بام کعبه در «اُمُ القُری» دیدم تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر تو را در بی نهایت، در کجا در ناکجا دیدم چه می دیدم خدایا روز فتح مکّه با حیرت خلیل بت شکن را روی دوش مصطفی دیدم «و سُبحانَ الَّذی أسرا بِعَبدِه» را که می خواندم تو را در لیلةُ المعراج، با بدرُالدُّجا دیدم @hosenih سراغ آیه ی «الیوَم اکملتُ لکُم» رفتم تمام آیه را وصف علی مرتضی دیدم شکوه و عزّت هستی! کمال عشق و سرمستی! چه گویم من که روی دست پیغمبر چه ها دیدم تو را در سایۀ باغ «اَلَم نَشرح لَکَ صَدرَک» شکوفا یافتم، مصداق « مِصباحُ الهُدی» دیدم گل روی تو را در «سَبِّح اسم ربَّکَ الاعلی» تَجَسُّم کردم آری، تا جمال کبریا دیدم :: تو را در سورۀ «حامیم تنزیلٌ منَ الرَّحمن» تو را در آیه ی تطهیر و در «قُل اِنَّما» دیدم تو را در نون «اَلرَّحمن» و عین «عَلَّمَ القُرآن» تو را دریای «یاسن» ترجمان طا و ها دیدم تو را در «قُل کَفی بِاالله» در «وَالتّین وَالزَّیتون» تو را در «لیسَ لِلانسانَ اِلّا ما سَعی» دیدم نه تنها هست اوج رفعتت در «قاف و القرآن» تو را در سوره ی وَالشَّمس و طور و وَلضُّحی دیدم تو را با چهره ی پوشیده و خرما و نان بر دوش کنار زاغه های شهر کوفه بارها دیدم نوازش از تو می دیدند فرزندان شاهد هم تو را با گوهر اشک یتیمان آشنا دیدم به مسکین و یتیم از بس محبّت کردی و احسان تو را در سوره ی انسان و متن هل اتی دیدم @hosenih چه می دیدم خدا را در سکوت محض نخلستان تو را هر نیمه شب، در گریه های بی صدا دیدم شبی که شمع بیت المال را خاموش می کردی تو را با بی ریایی، خفته روی بوریا دیدم :: چو راز غربت خود را به گوش چاه می گفتی چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه دیدم تو را پشت در آتش زده، با زهرةُالزّهرا صبور و مهربان، در تیرباران بلا دیدم اگر نامردمان دست تو را بستند، آن ها را اسیر پنجۀ تقدیر، در «تَبَّت یَدا» دیدم در ایوان نجف، در کوفه، در محراب مسجد هم شهادت نامه ی «فُزتُ وَ رَبَّ الکَعبه» را دیدم پس از آن لیلة القدری، که شد شقُّ القَمَر، هرشب تو را در جوهر خون شهیدان خدا دیدم تو را یاریگر خون خدا، با عترت یاسین تو را دلجوی یاس ارغوان، در نینوا دیدم تو را در آسمان نیلگون ظهر عاشورا تو را در سایه روشن های شام و کربلا دیدم شب شام غریبان و پرستو های سرگردان تو را دلسوخته در شعله زار خیمه ها دیدم @hosenih اگر خورشید دشت کربلا از نوک نی سر زد تو را در موجی از آیات تسلیم و رضا دیدم تو را با کاروان اهل بیت وحی در غربت تو را در حیرت از خورشید در تشت طلا دیدم کسی از آستانت دست خالی بر نمی گردد که در آیینه ی آیین تو مهر و وفا دیدم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز مجيد_تال ▶️ دلم غير ايوان پناهي نداشت دلم زائري بود و راهي نداشت دلم در بساطش جز آهي نداشت علي داشت آن را كه شاهي نداشت به دور امير كرم گشته ام صد و ده قدم در حرم گشته ام @hosenih به او گفتم اي شاه راهم بده امان نامه اي بر گناهم بده لياقت به يك دم نگاهم بده پناهي ندارم پناهم بده صدا زد پريشاني ات با علي اگر خسته جاني بگو يا علي همين لحظه ها بود پيدا شدم علي گفتم و از زمين پا شدم شب و روز حيران مولا شدم گدا بودم او خواست آقا شدم دلِ من بدون علي بي كس است بميرم ببينم علي را بس است @hosenih تحمل به اين نور لابد نبود ترك خوردن كعبه بي خود نبود و كعبه كه جاي تَرَدُد نبود پس اين ها همه يك تولد نبود خدا خواست ثابت كند بر جهان علي هست يكتاترين در جهان فقيري كه انگشتر از او گرفت سليمان شد و ذكر ياهو گرفت @hosenih زمين تخت او آسمان تاج او به دوش نبي بود معراج او اگر مدح او بر لبم جا گرفت يدالله دستان من را گرفت به من گفت از مرد خندق بگو بيا از عليٌ مع الحق بگو سه بار از نبي اذن ميدان گرفت علي هست پس مصطفي جان گرفت نبي گفت جانم به قربان او علي جان من هست و من جان او @hosenih علي با خدا و خدا با علي علي يا خدا گفت، حق ياعلي اميري نداريم الّا علي اگر ناتواني بگو يا علي ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ سرّ توحید احمدی اینست: که علی را فقط خطاب کند عرصه‌ی جنگ هم که تنگ شود روی حیدر فقط حساب کند آی مرحب! برو کنار بایست، هدف انگار کندن در نیست شیر حق اینچنین که می‌غرّد آمده قلعه را خراب کند @hosenih روح انگار روح تازه گرفت، آمد از فاطمه اجازه گرفت تا که در عرش، عکسِ حیدر را ـ درِ قلعه به دست ـ قاب کند با دَم یا علی به هر دو دَمش، با هجوم سریع و پشت همش ذوالفقار برهنه کاری کرد، ملک الموت اعتصاب کند می‌پری آن طرف سواره، ولی عمرو! آن سوی خندق است علی جنگجویی ندیده‌ام چون تو سوی مرگش چنین شتاب کند دلت از او شنید و نرم نشد؟ پیش خورشید بود و گرم نشد؟ پس لب ذوالفقار او تنها می‌تواند تو را مجاب کند فرق او را شکافتی، بشکاف! مُحرِم است او و خواست قبل طواف در وضویش به رسم عاشق‌ها روی خود را به خون خضاب کند تیغ بر عمرو، پهلوان حیدر آنچنان زد که حضرت داور ضربه‌ی روز خندقِ او را بهترین ضربه انتخاب کند در میان عرب خبر پیچید، در دلش هر مبارزی فهمید خاک خود را به باد خواهد داد رزم اگر با ابوتراب کند همه دیدند امیر می‌آید زودتر از غدیر می‌آید کی شود یک امینی دیگر شرح آن ضربه را کتاب کند؟ بیشتر بین عاشقانِ علی، حرف سلمان و مالک است ولی رقص خرمافروش بر سرِ دار، دل ما را همیشه آب کند بعد یک عمر ذکر یا حیدر مطمئنیم ساقی کوثر به دل کوزه‌گر می‌اندازد خاک ما ساغر شراب کند قلب ما در لحد که می‌بویند، به رقیب و عتید می‌گویند بنده‌ی حیدرند بگذارید او بیاید خودش حساب کند @hosenih شعرم از برق ذوالفقار رسید، روشن و گرم و بی‌قرار رسید تا به ذره‌ نگاه یار رسید، می‌رود کار آفتاب کند1 شعر شمعی برای تو که نشد، قد گلدسته‌های تو که نشد 2 شادم اما، مگر شنیده کسی شاعرش را علی جواب کند؟ 1- به ذره گر نظر لطف بوتراب کند / به آسمان رود و کار آفتاب کند 2-اشاره به زمزمه ساده و خالصانه شمع سازی که مورد عنایت مولا قرار گرفت: شمع میسازم برایت یا علی / قد این گلدسته هایت یا علی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ یا علی گفتم جنونم باز هم بسیار شد نقطه بودم حب حیدر دور من پرگار شد معصیت کردم ولی هربار دستم را گرفت اولش ستار شد، بعدش خودش غفار شد @hosenih بی وفا بودم ولی آقا فقط لطفش رسید بر گدایی که همیشه بر سرش سربار شد حب جنت، نه... که مقصود اقتدا بر مرتضاست در دل شب ها اگر عبد علی بیدار شد نام مولا چون محمد رکن آیین من است پس دو باری نام او هم در اذان تکرار شد حق تعالی خواست تا حیدر مراد ما شود در قبول هر عمل حب علی معیار شد روی هر برگِ درختی حک شده نام علی این علی های رُخَم را فاطمه معمار شد ذکر هر مرغی در عالم نام زیبای علی است هر دم و هر بازدم که خارج از منقار شد @hosenih دشمنانش هم همه مدح و ثنایش گفته اند "لافتی إلّا علی..." اصلا مگر انکار شد؟ کار هر کس نیست فتح خندق و بدر و حنین قصه ها دارد اگر که در لقب کرار شد وارث علم نبی و حاکم روز جزا... ...سنجش اعمال و سیفِ حضرت قهار شد یا من أرجوه لکل خیرِ من تنها علی است باطن اذکار شد، او مخزنُ الاسرار شد @hosenih من نمی دانم چه سِری دارد ایوان نجف هر کسی یکبار آمد بعد از آن بیمار شد شد بنا قبرش میان قلب هر کس عاشق است ای بنازم این حرم را کعبه ی سیار شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ خوش آن زبان که شب و روز یاعلی گوید به هر بهانه سخن گفت، با علی گوید ز مصطفی که علی دوست تر نمیابیم همیشه حضرت بدرالدجی علی گوید نه در زمانِ شهادت، که بعدِ جان دادن هنوز فاطمه، یا مرتضی علی گوید @hosenih نه از غدیرِ خُم، آری، ز صبح روز ازل که تا قیامِ قیامت خدا علی گوید به روزِ بدر و اُحد، روزِ خندق و خیبر مَلَک مَلَک به فلَک، یک صدا علی گوید به ذوالفقار قسم، در صف یمین و یسار عجیب نیست که شیر خدا علی گوید حسن به غزوه ی صفین و نهروان و جمل حسین در همه ی کربلا علی گوید □ □ □ ز جبرئیل بپرسید، خوب میداند که فطرتِ بشر از ابتدا علی گوید قسم به مادرِ سادات، مادرم میگفت: که هفت پشتِ پدرهای ما علی گوید همینکه دست به زانو گرفتم از طفلی دل و زبانم از آن روزها علی گوید سرم به سنگِ لحَد هم که میخورَد، آنروز زبانم از سرِ خوف و رجا علی گوید @hosenih سئوالِ آن دو ملَک، هر چه بود، میگویم: جواب های مرا، با شما علی گوید خَموشم و به جوابِ سئوالِ "مَن رَبُّک" نمیدهم نظری هیچ، تا علی گوید شنیده ام که میایند، چارده معصوم سلام میدهم و مصطفی علی گوید چقدر امام حسن، سفره اش کریمانه است به هر حسن حسنم، مجتبی علی گوید اگر چه نوکرِ ناقابلم، ولی ارباب همه حساب و کتابِ مرا علی گوید @hosenih هزار مرتبه رفتم، زیارتِ سلطان هزار مرتبه جایش، رضا علی گوید مدافعِ پسرِ فاطمه، اگر باشم لبم به صحنه ی پیکار، یاعلی گوید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ اشک می بارید از چشمان سلمان مثل ابر گفت من یک قطره ام پیش تو ای دریای صبر! ای خوشا «اللهُ نور»ی که توئی پروانه اش خوش به حالش که تو دنیا آمدی در خانه اش @hosenih همچنان از طرح آن روزم پشیمانم هنوز آن همه خندق چرا کندیم؟ حیرانم هنوز در سپاه ما مگر آن روز شیر حق نبود حاجتی دیگر به حفر آن همه خندق نبود خویش را در کام شیر انداخت او با پای خود تا پرید این سو و جولان داد «عمرو عبدِوُد» هی رجز می‌خوانَد و هی بی قراری می کنی وای از آن ساعت که تو قصد شکاری می کنی «لا فتی»! پیش آمدی «لا سیف» در دستان تو گفت احمد: نه، ولی نه از هراسِ جانِ تو گفت نه، تا دیگری با «عمرو» رو در رو شود گفت نه، تا دست آن پر ادّعاها رو شود دیدمت شیر جوان! تا ‌آمدی غرّان ز رَه گفتی: اِنّی فارِسٌ، سَمَّیتُ اُمّی حیدَرَه عمرو! آن «هل من مبارز» شد صدای آخرت خوب می بینم که می چرخد اجل دور سرت @hosenih گیرم از جنگاوران بر تو کسی غالب نبود اسم آن ها که علی ابن ابی طالب نبود در زمین با هر که جنگیدی تو بردی پهلوان! دور دور ماست دیگر، ما یلان آسمان قلب حق در سینه ی من در پس این جوشن ست جنگ با «قهار» تکلیفش از اول روشن ست آمدم تا جان بگیرم یا که از جان بگذرم آمدم با ضربتی از جن و انسان بگذرم روز خندق را همان روز الستم می کنی خون فرقم را تو می ریزی و مستم می کنی فرق من باز و سپر باز و دهان تیغ باز با سه لب، لبیک می‌گویم در این راز و نیاز باده مست و باده نوشان مست و ساقی مستِ مست مست می‌چرخد به دورش عالمی ساغر به دست پس «الا یا ایها الساقی ادر کاساً» عظیم تیغ را برگیر، بسم الله رحمن الرحیم برق هیبت در نگاهت چشم او را خیره کرد ناگهان گردی به پا شد که هوا را تیره کرد تا به راه انداختی آن گردباد حیدری عمرو جای جنگ شد مبهوت آن جنگاوری دم به دم چرخیدی و چرخاندی آن تیغ دو دم هم چپ و هم راست بودی، پلک تا می زد به هم در زمین با لرزه‌ی گامت قیامت می کنی «یا قسیم النار و الجنة»! چه قسمت می کنی؟ @hosenih می زنی شمشیر هم چون آذرخشی مرگ بار نه، نمی فهمد زبانی عمرو، الا ذوالفقار تیغ با آن وزن در دستان تو مثل پرست پر درآورده ست، حق دارد، به دست حیدرست یک نفس بر عمرو می تازی و او درمانده‌ است تیغ هم مثل سپر در دست دیگر مانده است هر چه دارد در دفاع از جان خود رو می کند پیش تو شیر قدیمی کار آهو می کند باورش می شد اگر رزم تو در بدر و اُحُد پیش تیغت وا نمی ماند این چنین در کار خود گفت با خود بی رقیبم چون که دیگر حمزه نیست او نمی دانست سیف الله، بعد از این علی‌ ست باورش شد پنجه ها وقتی اسیر شیر بود باورش شد قدرت بازویت امّا دیر بود تیغ برّان بود، امّا تیغِ ایمان را زدی پای او نه پایه های کفر و عصیان را زدی نقشه ی اهل تکاثر باز نقشی شد بر آب شَر به خاک افتاد و سر خم کرد پیش بوتراب آمدی چون عید نو تا قفل زندان بشکنی دیو مردم خوار را چنگال و دندان بشکنی پای آن دیو سیه از روی زانو شد دو نیم چیست پا، وقتی نیاید در صراط المستقیم؟ مثل بت آن کوه آهن بر زمین افتاده بود کفر بر پای امیر المومنین افتاده بود عمرو!، عُمرت غرورت از کفت بیرون کشید عبدِ «وَد» بودی و عبد «رَب» تو را در خون کشید خویش را بر باد با دستان خود دادی چرا؟ عمرو! ـ چشمت کورـ با حیدر در افتادی چرا؟ عرش هم تکبیر گفت از شور پیکارت علی! عقل انگشتش به لب، وامانده در کارت علی! در دلم توفان اسرار تو دامن می کشد وای اگر گویم، ابوذر تیغ بر من می کشد @hosenih آن که پیش ضربتش اعمال ما فانی ست کیست؟ آن که می داند در این عالم که حیدر کیست، کیست؟ من کم آوردم، ببین لبریز شد دریای من باز هم با چاه رازت را بگو مولای من ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ خویش را در کام شیر انداخت او با پای خود تا پرید این سو و جولان داد «عمرو عبدِوُد» هی رجز می‌خوانَد و هی بی قراری می کنی وای از آن ساعت که تو قصد شکاری می کنی @hosenih «لا فتی»! پیش آمدی «لا سیف» در دستان تو گفت احمد: نه، ولی نه از هراسِ جانِ تو گفت نه، تا دیگری با «عمرو» رو در رو شود گفت نه، تا دست آن پر ادّعاها رو شود دیدمت شیر جوان! تا ‌آمدی غرّان ز رَه گفتی: اِنّی فارِسٌ، سَمَّیتُ اُمّی حیدَرَه گفتي آري اين منم حيدر امير المومنين مي رسم چون عاشقان بي باك و مي لرزد زمين عمرو! آن «هل من مبارز» شد صدای آخرت خوب می بینم که می چرخد اجل دور سرت گیرم از جنگاوران بر تو کسی غالب نبود اسم آن ها که علی ابن ابی طالب نبود @hosenih در زمین با هر که جنگیدی تو بردی پهلوان! دور دور ماست دیگر، ما یلان آسمان قلب حق در سینه‎ی من در پس این جوشن ست جنگ با «قهار» تکلیفش از اول روشن ست آمدم تا جان بگیرم یا که از جان بگذرم آمدم با ضربتی از جن و انسان بگذرم آمدم با ضربتي از جنس لا حول و لا تا كه يار از ذوالفقارم بشنود قالو بلا روز خندق را همان روز الستم می کنی خون فرقم را تو می ریزی و مستم می کنی فرق من باز و سپر باز و دهان تیغ باز با سه لب، لبیک می‌گویم در این راز و نیاز باده مست و باده نوشان مست و ساقی مستِ مست مست می‌چرخد به دورش عالمی ساغر به دست پس «الا یا ایها الساقی ادر کاساً» عظیم تیغ را بردار، بسم الله رحمن الرحیم @hosenih در زمين با لرزه گامت قيامت مي كني يا قسيم النار و الجنه چه قسمت مي كني مي زني شمشير همچون آذرخشي مرگبار نه نمي فهمد زباني امر الا ذوالفقار تیغ با آن وزن در دستان تو مثل پرست پر درآورده ست، حق دارد، به دست حیدرست هر چه دارد در دفاع از جان خود رو می کند پیش تو شیر قدیمی کار آهو می کند باورش شد پنجه ها وقتی اسیر شیر بود باورش شد قدرت بازویت امّا دیر بود تیغ برّان بود، امّا تیغِ ایمان را زدی پای او نه پایه های کفر و عصیان را زدی خویش را بر باد با دستان خود دادی چرا؟ عمرو! ـ چشمت کورـ با حیدر در افتادی چرا؟ عرش هم تکبیر گفت از شور پیکارت علی! عقل انگشتش به لب، وامانده در کارت علی! @hosenih آن که پیش ضربتش اعمال ما فانی ست کیست؟ آن که می داند در این عالم که حیدر کیست، کیست؟ من کم آوردم، ببین لبریز شد دریای من باز هم با چاه رازت را بگو مولای من *** برای شنیدن صوت دکلمه این شعر توسط شاعر محترم جناب آقای قاسم صرافان اینجا را کلیک کنید http://s3.picofile.com/file/7540752575/sarafan_2.mp3.html ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ خاک بودیم و یاعلی گفتیم جان گرفتیم تا علی گفتیم ما به ربی که روحمان بخشید همگی یکصدا علی گفتیم در قنوت نماز روز ازل ربنا آتنا علی گفتیم "یا علی" ذکر اعظم حق را مصطفا گفت، ما علی گفتیم روز خندق همین که جبراییل نعره زد "لا فتی" علی گفتیم این "علی" من "علی" ولی خداست ذکر سبحان ربی الاعلی است @hosenih شیر پروردگار شد حیدر شاه دلدل سوار شد حیدر قدرت الله عرصه های نبرد صاحب ذوالفقار شد حیدر آن که "فی الفتنه" هست "عین الله" چشم شیطان درآر شد حیدر در شب توطئه علیه رسول یاور جان نثار شد حیدر مهر و قهر خداست این مولا قاسم نور و نار شد حیدر حک کن ای عرش، روی لوح بصر ها علی بشر، فکیف بشر @hosenih روز محشر نوشته بر میزان بغض او کفر، حب او ایمان می درخشد چو ماه در محشر مومن مرتضی علی عنوان مژده دادند می رود به بهشت شیعه ی او علی علی گویان نغمه ی درب جنت است "علی" لب حورا به اوست دُر افشان در مقام مدیحه خوانی او جبرییل است مرغ خوش الحان حق خدا، حق علی و حق یاهو وحده لا علی الا هو @hosenih شیعه باید علی نگر باشد حیدری وار در خطر باشد شیعه باید چو مالک و بوذر دشمن هر چه فتنه گر باشد شیعه باید سقیفه بازان را مانع راه و دردسر باشد شیعه باید شبیه فاطمه بر رهبر خوشتن سپر باشد شیعه باید که در دفاع ولی خود حریف چهل نفر باشد شیعه با رهبرش "وفا" دارد ذکر "نفسی لک الفدا" دارد @hosenih نوکر مرتضی شدن خوب است در وجودش فنا شدن خوب است قنبرش بودن آرزوی همه است فضه ی این سرا شدن خوب است پشت درب غریبی حیدر یار خیرالنسا شدن خوب است ای گنه کار شرمسار اینجا حر کرببلا شدن خوب است پیکری داد زد ته گودال پای دین سر جدا شدن خوب است پیکری داد زد که... آه... نیا! برو زینب ... به قتلگاه نیا! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز ▶️ "هل من مبارز" نعره دنیا را تکان می داد در خندقی خود کنده شهر از ترس جان می داد اینک سوار کفر زیر رقص شمشیرش لبخند شیطان را به پیغمبر نشان می داد @hosenih «یک مرد آیا نیست؟» این را کفر می پرسید آن روز ایمان مدینه امتحان می داد هر کس قدم پس می کشید و با نگاه خود بار امانت را به دوش دیگران می داد با شانه خالی کردن مردان پوشالی کم کم رجز ها مزه ی زخم زبان می داد «رخصت به تیغم می دهی؟» این را علی پرسید مردی که خاک پاش بوی آسمان می داد فرمود نه بنشین علی جان تو جوان هستی آری همیشه پاسخش را مهربان می داد :: «هل من مبارز» نعره گویا از جگر می زد فریاد او بر قامت شهری تبر می زد او می خروشید و رجز می خواند و بر می گشت او مثل موجی بود که بر صخره سر می زد کم کم هوا حتی نفس را بند می آورد نبض مدینه پشت خندق تند تر می زد زنها میان خانه ها شیون به پا کردند انگار تک تک خانه ها را نعره در می زد فریاد بغض بچه های شهر را بلعید ساکت که می شد، دیو فریادی دگر می زد یک بار دیگر اذن میدان خواست از خورشید لب های شیرین علی حرف از خطر می زد @hosenih فرمود: «نه» هر چند که قلب علی را دید مثل عقابی در قفس که بال و پر می زد :: «هل من مبارز» باز زانوی علی تا شد این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد فرمود پیغمبر:«علی جان! یا علی! برخیز.» خندید(بند از دست های شیر حق وا شد) شمع شهادت شعله ور بود و خدا می دید پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد برقی زد آهن پاره شد بند دل دشمن تا تیغه های ذولفقار از دور پیدا شد تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد مثل عقابی در نگاه عمرو می چرخید فرصت برای تیز پروازی مهیا شد اعجاز یعنی ضربه ی دست علی آن روز دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد @hosenih تا لافتی الّاعلی را آسمان می خواند لاسیف الّاذولفقار این گونه معنا شد در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد آری علی با ضربتی عالی اعلا شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت سالروز ای میوه‌ی رسیده‌ی باغ خدا علی آب و غذای سفره‌ی اهل ولا علی بدر و حنین و خیبر و خندق که جای خود تنزیل آیه های علق در حــرا ... علی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت سالروز یا علی گفتم جنونم باز هم بسیار شد نقطه بودم حب حیدر دور من پرگار شد کار هر کس نیست فتح خندق و بدر و حنین قصه ها دارد اگر که در لقب کرار شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت سالروز دست خدا و «نفْس» پیمبر فقط علی است شمشیر و شیر خالق اکبر فقط علی است دست خدا که یک تنه در عرصۀ نبرد بگرفت سر ز عَمْر دلاور فقط علی است در فتح بدر و خیبر و در خندق و احد بالله قسم امیر مظفّر فقط علی است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلتنگ در گوشه‌ی قلب من فقط غم مانده یک کوه غم و غصه و ماتم مانده تقویمِ دلِ سوخته ام می گوید: هفتاد و دو روز... تا محرم مانده!! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ سلام عشق قدیمی؛ سلام، ضامنِ آهو سلام یار دلم، با مرام! ضامن آهو اسیر پنجۂ صیّاد نفْسم آقاجان شده ست ذکر لبانم مدام؛ ضامن آهو @hosenih بر این دو پایِ شکسته، بر این تنِ خسته نگاه با کرَمت مستدام، ضامن آهو به دست پنجره فولاد خود مرا بسپار به زائرت برسان التیام، ضامن آهو ببخش اگر تبِ دنیا فراری ام داده از آن زیارتِ والا مقام، ضامن آهو خدا کند که دوباره مرا بیندازی- کنار بابِ جوادت به دام، ضامن آهو خدا کند که نگاهی کنی...صدا بزنی غلام ِ خانۂ خود را به نام، ضامن آهو @hosenih چراغ خانۂ قبرم تویی امام-رضا(ع) شوَد به شوق تو عمرم تمام، ضامن آهو میایی و به هوایت دوباره میگویم: سلام قبلۂ هشتم! سلام؛ ضامن آهو! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ عمری است با عنایتتان گریه می کنم با روضه های مادرتان گریه می کنم وقتی میان روضه به گودال می رسم با اشک های خواهرتان گریه می کنم @hosenih گریان برای ساقی لب تشنه،مشک هم با مشک بر برادرتان گریه می کنم گاهی برای آن سربالای نی،گهی بر زخم های پیکرتان گریه می کنم هر وقت روضه،روضه‌ی شش ماهه می شود باروضه خوان هیئتتان گریه می کنم اصلا چگونه اشک نریزم برایتان من که مدام با غمتان گریه می کنم حس می کنم میان حرم ایستاده ام هروقت پای بیرقتان گریه می کنم گر دست من رسد به شما می نهم ز درد سررا به روی دامنتان؛ گریه می کنم من راحسین زائر شش گوشه می کنی؟ من که برای اکبرتان گریه می کنم... @hosenih یک تکه از بهشت خدا می شود دلم هر وقت با زیارتتان گریه می کنم عمری است گشته مرغ دلم مبتلایتان تنها نه در محرمتان گریه مي كنم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آن دم که دیدنت دُرِ نایاب می شود تنها نصیب من ز تو یک خواب می شود @hosenih داری برای من پدری می کنی حسین قلبم از این محبت تو آب می شود هر کس نسوخت در غم عظمای کربلا دریا بدون موج چو مرداب می شود فهمیده ام ز خون شهیدان راه تو نوکر فدای حضرت ارباب می شود وقتی که اشک روضه ی تو ریخت بر دلم شب های قلب من شب مهتاب می شود شب های جمعه یاد حرم ،یاد کربلا دل های عاشقان تو بی تاب می شود از اتحاد نیزه و شمشیر و تیر و تیغ گودال قتلگاه چو گرداب می شود @hosenih بعد از  تمام گشتن ذبح عجیب تو غارت نمودنِ بدنت باب می شود... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دلم میخواست معراجت ببینم چه معراجی عجب رنگین کمانی نرو دیگر! تو رفتی سنگ خوردم بیا قولی بده دیگر بمانی @hosenih تورا با زخم صورت میشناسم مرا بشناس با قد کمانی نمیدانم چرا این زجر نامرد بدش می آید از شیرین زبانی عبایت روی دوش نیزه داری عقیق تو بدست ساربانی چه مویی داشتی بابا زمانی چه مویی داشتم بابا زمانی اگر مال منی پس پیش من باش چرا دائم بدست این و آنی؟! نشد غارت پدر جان!چادرم را.. خودم دادم به آن دختر امانی! نفهمد هیچکس بازار رفتم بماند بین ما راز نهانی @hosenih رخت را سیر دیدم سیر گشتم تو بودی آن غذای آسمانی سرت خاکی شده دراین خرابه شدم شرمنده ازین میزبانی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ، ▶️ آب سردی اگر که نوشیدم، یا حسین آمد و گلابش کرد کوه غم بود در دل سنگم ، آتش عشق دوست آبش کرد از خدا خواستم که در عالَم ،گریه جز بر تو را حرام کند روضه خوان خواند و من دعا کردم ،اشک بارید و مستجابش کرد @hosenih بین روضه صدای گریه ی یک، کودک چندماهه می آمد پدرش برد آب داد به او، روی دستش گرفت و خوابش کرد تیر خوردن به جای شیر...ولی... ،هرگز این رسم روزگار نبود آری اما به روی دست حسین، حرمله با سه شعبه بابش کرد پدرم پیر شد به پای حسین، پای دیگ حسینیه می گفت خوش به احوال آن جوانی که، خود ارباب انتخابش کرد پدرم گفت و گفت تا چشمش، ابر شد بر محاسنش بارید فرض کردم محاسنی را که، سرخی خونِ سر خضابش کرد @hosenih مادرم گفت پیش چشم پدر، در محرم زیاد راه مرو حرف او روضه بود و این دل سنگ، شوخی ساده ای حسابش کرد تا نوشتم علی اکبر را... ،برگه ها زیر دست و پا پاشید شعر خود را چگونه جمع کنم؟... ،باید این داغ را کتابش کرد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم در حسینیه ارباب شبی خوابم برد صبح پشت در یک میکده بیدار شدم @hosenih چه شبی بود که از بین دو انگشت شما ناگهان با خبر از عالم اسرار شدم بچه بودم که علمدار، شفا داد مرا تا قیامت به ابالفضل(ع) بدهکار شدم خلق در روضه گرفتند برات عتبات من بیچاره ولی دیر خبردار شدم رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو هر شب آواره هر کوچه و بازار شدم @hosenih کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب از بلایای پس از شام عزادار شدم "من از آن روز که در بند توام آزادم" نوکر فاطمه (س)و حیدر کرّار شدم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ، ▶️ هرکه عاشق شد، فقط از دلبرش دم می‌زند بر سر و سینه، به حکمِ عشق، محکم می‌زند با همین گریه؛ بساطِ ظلم، ویران می‌شود کاخِ استکبار را، یک آه، برهم می‌زند @hosenih از کراماتِ حسینی، هرکه، هرجا حرف زد ظاهراً بسیار، اما واقعاً؛ کم می‌زند می‌رسد روزی، کسی، با تیغِ براّن علی پرچمِ اسلام را، بر اوجِ عالَم می‌زند @hosenih می‌رسد روزی، کسی، با دست‌ِ‌های روشنش، عاقبت، بر زخمِ بازِ هجر، مرهم می‌زند . از سرِ احسان نگاهی کن، دلِ بی‌تابِ ما روز و شب، دارد فقط شورِ محرم می‌زند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 24 خردادماه مصادف با پنجمین سالگرد شهادت ، ، ، و ، حجت الاسلام حاج مهدی مطلبی می‌باشد. 📎ایشان مجاهد خستگی ناپذیری بود که برای حفاظت و صیانت از منافع ملی کشور در قِصه‌ی پُر غُصه ی برجام و مذاکرات هسته ای، عالمانه و مجاهدانه با زبان و قلم خود فریاد کشید و در این مسیر بارها توسط خائنین... تهدید شد. ✔️مروری بر حیات طیبه شهید 👇👇👇 https://sahebnews.ir/244557/مروری-بر-حیات-طیبه-شهید-مهدی-مطلبی.htm ✔️ مصاحبه با همسر شهید 👇👇👇 http://www.rajanews.com/news/216011 🍃نثار روح بلند این شهید و شهدای انرژی هسته ای، صلوات... ✅ @hosenih