بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مهرداد_طوماری
▶️
پنهان به خاک كردم رازی به آب دیده
با كس نمیتوان گفت سرّ دل رمیده
وقت سحر دعایم شد عاقبت اجابت
بر شام تار ما هم سر زد شبی سپیده
@hosenih
پرواز بردم از یاد بالم چو شد شكسته
این است حال و روز مرغ به خونتپیده
شادابی گذشته از من مخواه دیگر
برگشتناپذیر است رنگ ز رخ پریده
قوت نداشت پایم تا پیش تو بیایم
از بس كه دختر تو در خارها دویده
شب بود و دشت وحشت پر شد وجودم از ترس
صحرا چه میشناسد طفل پدر ندیده
@hosenih
بسیار رنج بردم در راه عشقت اما
بار سفر كشیدم با قامتی خمیده
وضعیتیاست وضع راس تو و سر من
مجنون سرشكسته، لیلای سربریده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمد_کاظمی_نیا
▶️
شد قامت پیغمبر از این اجر خمیده
بر صورت معصوم تو زد "زجر" کشیده
@hosenih
بعد از تو به هر کس که ستم دید به ناحق
گفتیم خدا رحم کند، "زجر کشیده"
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#سجاد_احمدلو
▶️
شعلههای خیمهها موی سرش را... بگذریم
رد این زنجیرها بال و پرش را... بگذریم
یک پدر با چشمهایی نیمهباز از روی نی
سیلی زجرآوری بر دخترش را... بگذریم
@hosenih
هر زمان چشمش به سرها میخورد در بین راه
شمر پیش چشمهایش خنجرش را... بگذریم
درد پایش هیچ؛ وقتی درد پهلو میگرفت
با لگد آرام شد تا مادرش را... بگذریم
در دلش گل کرد حس خواهرانه بین راه
خواند لالایی که قدری اصغرش را... بگذریم
@hosenih
با عمو عباس گفت آخر نمیبینی مگر
خواهرت نامحرمان دور و برش را... بگذریم
***
با وجود زخم تاول، زخم گوش و زخم دست
دلخوش است از اینکه بر سر معجرش را... بگذریم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
ویرانسرایم امشب شد میهمانسرایم
اینجا که خیزران نیست قرآن بخوان برایم
هر شب صدات کردم امشب دعات کردم
یا در برم بمانی یا همرهت بیایم
@hosenih
زهرا عذار نیلی نگشود بهر حیدر
من هم به محضر تو صورت نمیگشایم
گر افکنی جدایی در بین جسم و جانم
دیگر به جان زهرا از خود مکن جدایم
من دختر حسینم همسنگر حسینم
ماه صفر محرم، شام است کربلایم
خواهم در این خرابه دور سرت بگردم
دیوار گشته حائل، زانو شده عصایم
@hosenih
دیشب به شوق وصلت تا صبح گریه کردم
امشب بگو اسیران گریند در عزایم
کی گفته در خرابه شبها گرسنه خفتم؟
بعد از تو بوده هر شب خون جگر غذایم
دانی چرا عدویم تا حد مرگ میزد؟
فهمیده بود از اول من دخت مرتضایم
@hosenih
تا دور او بگردم تا دست او ببوسم
ای کاش همرهت بود عموی با وفایم
هر چند روسیاهم آلودهی گناهم
مولا بگیر دستم من "میثم" شمایم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
امشب به دامن من خورشید آرمیده
یا ماه آسمانها در کلبهام دمیده
دختر همیشه جایش آغوش گرم باباست
کس روی دست دختر رأس پدر ندیده
از دل، چراغ گیرم از اشک، گل فشانم
از زلف، مشک ریزم بابا ز ره رسیده
@hosenih
از بس که چون بزرگان بار فراق بردم
در سن خُردسالی سرو قدم خمیده
بابا چه شد که امشب با سر به ما زدی سر
جسمت کدام نقطه در خاک و خون طپیده؟
هم کتف من سیاه است، هم روی من کبود است
هم فرق من شکسته، هم گوش من دریده
داغم به دل نشسته آهم ز سر گذشته
چشمم به راه مانده اشکم به رخ چکیده
از بس پیاده رفتم پایم ز راه مانده
از بس گرسنه خفتم رنگم ز رخ پریده
تو رفع تشنگی کن از اشک دیدهی من
من بوسه میستانم از حنجر بریده
@hosenih
انگشتهای عمّه بگرفته نقش گُلزخم
از بس نشسته و خار، از پای من کشیده
جسمم رود شبانه در خاک مخفیانه
یاد آورد ز زهرا دفن من شهیده
خفتم خموش و دادم بر بیت بیت (میثم)
صد محنت نگفته صد راز ناشنیده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
گفتم به دست خویش بغل میکنی مرا
دستِ نبودهات جگرم را کباب کرد
بود آرزوی من که ببوسم لب تو را
زخم لب تو آرزویم را خراب کرد
@hosenih
آن بوسهای که از روی نی دادهای به من
بابا تمام عمر مرا زیر دِین بَرد
میخواستم که قرض خودم را ادا کنم
زخم لب تو لذت آن را ز بین برد
@hosenih
جای لبت به حنجر تو بوسه میزنم
این راه را به دختر تو عمه یاد داد
میخواستم که سیر ببینم رخ تو را
این چشم تار آرزویم را به باد داد
@hosenih
گر صورت تو خوب ندیدم تمام آن
تقصیر ِ گردن من و این چشم تر نبود
بابا برای روشن و واضحندیدنت
خاکستر تنور تو هم بیاثر نبود
@hosenih
میخواستم گله کنم از دست شامیان
بیهوده نیست بغض گلویم اگر شکست
شرمندهات شدم به خدا دیدمت که تو
پیشانیات ز سینهی من بیشتر شکست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#مناجات_شب_سوم
#حسن_لطفی
▶️
خشكی چشم پشیمان مرا دریابید
به غباری سر مژگان مرا دریابید
من اویسم ز قَرَن آمدم آقایم نیست
چشمهای تر ِ حیران مرا دریابید
@hosenih
كاش میدیدم و با گریهكنان میگفتم
حال آقای پریشانِ مرا دریابید
میزنم سینه به پایِ غمتان تا یك روز
سینهی خستهی سوزان مرا دریابید
كاش در روضه فقط جان بسپارم پیشت
كاش در كرب و بلا جان مرا دریابید
گریهی مادرِ تو میرسد از روضهی ما
دستها، چاك گریبان مرا دریابید
@hosenih
مادرت باز به سر میزند و میگوید
پسر تشنه و عریان مرا دریابید
عمّهی كوچک ِ تو داشت به زینب میگفت
زخمهای لب مهمان مرا دریابید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#مناجات_شب_سوم
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
زودتر آمدهام زودتر احسان بکنی
اول صبح نگاهی به گدایان بکنی
باز هم مثل همیشه شدهام مهمانت
رسم این است پذیرائی مهمان بکنی
@hosenih
روحِ من از بدنم، جانِ تو بیمارتر است
آمدم گریه کنم تا که تو درمان بکنی
بیتو در زندگی ما اثری از دین نیست
باید این بار مرا از نو مسلمان بکنی
آنقدر مردم این شهر به تو بد کردند
تا که مجبور شدی رو به بیابان بکنی
تا نمردم برس و داغ به قلبم نگذار
نکند نام مرا مردهی هجران بکنی
بارم افتاد زمین از تو خجالتزدهام
میشود لطف به این سر به گریبان بکنی؟
روضهی عمه به پا شد نظری کن آقا
دیده را باید از این مرثیه گریان بکنی
@hosenih
دختری گمشده از گمشدنش میترسد
کمکی کاش به این طفل هراسان بکنی
گریه میکرد به چشمان ترش خندیدند
به کبودی روی بال و پرش خندیدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#مناجات_شب_سوم
#محمدجواد_شیرازی
▶️
از غم هجر کنم ترک جماعت گاهی
میزند بر دل من شور محبت گاهی
شب جمعه شد و یاد حرمت افتادم
میچشم از غم هجران تو تربت گاهی
@hosenih
سائلم... هر سحر از دور سلامت دادم
شهریارا نظری کن به گدایت گاهی
عبد دربار توام شکر، خدا را... اما
کربلایی بده از باب رفاقت گاهی
حاجتم چیز کمی نیست به من حق بده که
می کشانم سخنم را به شکایت گاهی
مرغ بی بال و پرم دانه نمی خواهم که
بده در کنج حرم اذن اقامت، گاهی
بدم اما تو کریمی و برای تو بد است
ندهی دست گدا برگ زیارت، گاهی
@hosenih
در حریم تو کریمان همه زانو زده اند
چه حریمی... چه بهشتی... چه زیارتگاهی
زاهدی گفت حرم جای کسی مثل تو نیست
جای سگ نیست مگر کهفِ عبادتگاهی؟
هدف عاشق بیچاره مقرب شدن است
گاه با روضه و با ذکر فضیلت گاهی
کوه کَن گشتنِ فرهاد به ما ثابت کرد
می رسد در ره معشوق مشقت گاهی
بعد از این جای ضریح تو که رؤیام شده
می زنم بوسه بر این پرچم هیئت گاهی
اثرش بیشتر است از همه ی نافله ها
با توسل به شما اشک مصیبت گاهی
هر دو سخت است دلم را زده آتش، گاهی...
...روضه ی تشنگی و روضه ی غارت گاهی
نیزه دار آمده پس لب نگشا بهر دعا
می گذارد اثرش را خود نیت گاهی
@hosenih
از تعجب همه گفتند: "رقیه... او بود؟!"
کودکِ پیر شود موجب حیرت گاهی
دق دهد دیدن نعش پدری دختر را
بدتر از درد یتیمی و اسارت گاهی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مهدی_علی_قاسمی
▶️
به آشنا نگه آشنا نمیافتد؟!
چرا به ما گذر هل اتی نمیافتد؟!
قسم به سورهی یس، به فجر و اعطینا
که لحظهای دلم از تو جدا نمیافتد
@hosenih
کسی برای یتیمت میان این مردم
در این خرابه به فکر غذا نمیافتد
سرت اگر چه شکسته اگر چه خونین است
برای دختر تو از بها نمیافتد
سر تو را که به نی بست با خودم گفتم
اگر تکان دهدش ناشیانه، میافتد
دوباره نام تو را بردهام به لب حتما
به صورتم اثر تازیانه میافتد
@hosenih
خودت بیا و ببین زجر لعتنی هر روز
به جان دختر تو وحشیانه میافتد
چنان مرا به ستم پشت قافله زده است
که خود به خود سر من روی شانه میافتد
از آن زمان که شدم من شبیه مادر تو
دهان دشمنت از ناسزا نمیافتد
ز صورتم کف دستش بزرگتر بوده
کبودی رخ من با دوا نمیافتد
به من بگو که اسیری به دست بستهی خود
اگر لگد بخورد بیهوا نمیافتد؟؟
@hosenih
اگر چه آبله در پای من فراوان است
ولی به عشق تو این تن ز پا نمیافتد
خدا به خیر کند حال و روز زینب را
که از سرش تو و طشت طلا نمیافتد
حجابِ نور بوَد دور ما خیالت تخت
که سمت ما نگه بیحیا نمیافت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مجتبی_روشن_روان
▶️
من از قبیله ی دُردی کشان پُر دَردم
که در هوای نگاه نگار می گردم
دوباره دست نیاز و دوباره چشم امید
به سوی خانه ی طفل سه ساله آوردم
به نام نامی خاتون عشق، ماه دمشق
دخیل یار شدم... تا رقیه ای گردم
نگاه مرحمتش گرمِ گرم چون خورشید
چه می شود که بیفتد به کلبه ی سردم؟
وجود او همه از نور ناب، نور لطیف
و من کنار مسیر نزول او گردم
در این زمانه که دوران سختِ وانفساست
به پای عشق رقیه فنا شدن زیباست
@hosenih
حیات می چکد از گوشه ی نگاه ترش
نجات، خانه نموده کنار بال و پرش
شکوفه نیست حریف لطیف دستانش
فرشته های الهی مقیم... پشت درش
سه ساله است و به قدر هزار سال رفیع
ببین چه ها که نکرده به عمر مختصرش؟
تمام شام ز اشک رقیه در هم ریخت
عجب ز قدرت فریادهای پر شررش!
نگاه بی رمقش در میان تاریکی
فتاد تا به جمال مقدّس پدرش
گرفت بوسه ز بابا، قرار از کف داد
کنار رأس بریده نفس برید... افتاد
@hosenih
شکستن از غم او را خطر نمی دانست!
به غیر عشق پدر بیشتر نمی دانست
طنین گریه ی او لحن مادری را داشت
که آه یکسره را بی اثر نمی دانست
اگر نبود رقیه دل شکسته ی ما
صفای نافله را در سحر... نمی دانست
اگر نبود رقیه شرار ناله نبود
غم فراق پدر را جگر نمی دانست
چنان به یاد عمو دل شکسته می نالید
که سیرِ قافله را در سفر نمی دانست
چنان ز شوق پدر آه و گریه سر می داد
که شور در همه ی کائنات می افتاد!
@hosenih
ستاره بود و به دیدار ماه عادت داشت
سه ساله بود و به آغوش شاه عادت داشت
ز صحن خشک لبش خنده رد نشد بی اشک
شکسته بود و همیشه به آه عادت داشت
ز بس که پای برهنه دوید در پی سر
به خارهای مغیلان راه عادت داشت
شبیه عمه ی مظلومه سخت می نالید
به روضه های غم قتلگاه عادت داشت
نه از عزا به در آمد، نه رخت خود را شست!
تنش به سرخی و رنگ سیاه عادت داشت
سه ساله بود ولیکن حریف عالم شد
لب از گلوی بریده گرفت و زمزم شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#مناجات_شب_سوم
#محمدجواد_شیرازی
▶️
بر درد تنهایی دچارم ای نگارم
پایان ندارد انتظارم ای نگارم
پاییزی ام، هجران امانم را بریده
برگرد ای باغ و بهارم ای نگارم
خواب مرا فکر وصال از من گرفته
هر شب به یادت بی قرارم ای نگارم
@hosenih
آواره ای بودم مرا نوکر نوشتی
نوکر شدن شد افتخارم ای نگارم
با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم
منهای تو، بی اعتبارم ای نگارم
این آبرو، این اشک ها، این مهر زهرا
من هر چه دارم از تو دارم ای نگارم
بخشید اگر ما را خدا لطف خودت بود
ای رحمت پروردگارم ای نگارم
می ترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟
در وقت سخت احتضارم ای نگارم
مثل همیشه آخر کارم، خودم را
دست رقیه می سپارم ای نگارم
کنج خرابه ناله زد فخر دو عالم
بابا بیا امشب کنارم ای نگارم
@hosenih
دیگر نمی بینم سرت را روی نیزه
کم سو شده چشمان تارم ای نگارم
بر ما اسیرانِ زمین خورده نظر کن
بالانشینِ نی سوارم، ای نگارم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih