eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
280 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای شکوهت فراتر از باور ای مقام‌ات فراتر از ادراک وصف تو درک لیلة القدر است فهم ما از تبار «ما ادراک» کوثری،‌‌ بی کرانه دریایی ما و ظرف حقیرِ این کلمات باید از تو نوشت با آیات باید از تو سرود با آیه در آیه وصف تو جاری‌ست فتلقّی، مباهله، کوثر در دل "إِنَّما یُرِیدُ اللَّه" در «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ» پدر و مادرم فدای شما مادری کرده‌ای برای پدر چشم بد دور، چشم شیطان کور دست تو بود و بوسه‌های پدر... خانه می‌شد بهشتی از احساس با گل‌افشانیِ بهاریِ تو عاطفه با تمام دل می‌زد بوسه بر دست خانه‌داری تو خانه از زرق و برق خالی بود از صفا، عاشقی محبت پر داشتی، ای کلیددار بهشت! پینه بر دست، وصله بر چادر از بهشت آمدی و آوردی یازده سوره‌ی بهشتی را مُصحفِ سرنوشت خود دیدیم سوره‌هایی که می‌نوشتی را نسل تو نوحِ با شکوهِ نجات نسل تو خضرِ آسمانیِ راه جلوه‌ای از دم تو را دیدیم در مسیحی به نام روح الله... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از آنچه در دو جهان هست، بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود، جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سَر علی به سلامت! چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله دردسر دارد کسی که شهر سر سفره‌ی قنوتش بود چگونه دست به نفرینِ قوم بردارد؟! صدا زد: «اَشهَدُ اَنَّ عَلی وَلی‌ُالله» ولی دریغ! که این شهر، گوشِ کر دارد... کنیز بیتِ علی، خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بِنِگر فکر سیم و زر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد... بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد... بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد... دهان تیغِ دو دم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد: سپر ندارد اگر مادرم، پسر دارد به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی، از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، اُلفت دیرینه با سحر دارد میانِ شعله دعایش ظهور مهدی بود که آهِ سوختگان بیشتر اثر دارد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به و ١٢ شهید فراجا این صبر و صلابت و صفا، زهرایی‌ست دل‌هایِ تمامِ شهدا زهرایی‌ست «یا فاطمه» گفتیم و به میدان رفتیم جمهوری اسلامی ما زهرایی‌ست@hosenih@dobeity_robaey
✔️در این‌کتاب ‌(روضه‌های آسمانی شش)، به دلیل استفاده از گزاره‌های تاریخی، مجموعه‌ای از اسناد تاریخی مصائب صدیقه‌ی طاهره حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، گردآوری شده است. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت رایگان بُرشی از فایل pdf کتاب (به‌عنوان نمونه)، به آیدی زیر عبارت «یا زهرا» را ارسال نمایید. 👇👇 🔵 @addmin_roze
محضر نور است هرجا دیده‌ی تَر حاضر است گریه، خورشیدی‌ست که از شب فراتر، حاضر است اشکِ ما مهریه‌ی زهراست، مهر مادری‌ست ظرفِ چشم ما کنار حوضِ کوثر حاضر است وقتِ عرضِ دستبوسی‌اش مدینه دیده بود زودتر از دیگران، شخص پیمبر حاضر است فاطمه یعنی همان آئینه‌‌ی پروردگار فاطمه یعنی خدایت در برابر حاضر است لیلة القدر است، قدرش قابل توصیف نیست گرچه از آغازِ خلقت، فیض منبر حاضر است ساختار پنج تن را حولِ زهرا ساختند فاطمه در قلب آن مانند محور حاضر است در کلاس فاطمه، اعجاز را باید شناخت فضّه در تائید آن با کوهی از زر حاضر است وقتِ سختی فاطمه پشت مرا خالی نکرد وقت حلِّ مشکلِ فرزند، مادر حاضر است حاجتم را تا که گفتم، زود زهرا رفع کرد طفل تا لب تر کند، نانِ معطر حاضر است هم طراز شأنِ اقیانوس جز دریا نبود... در کنارِ نام زهرا نامِ حیدر حاضر است زیرِ چتر چادرش معراج را حس می‌کنیم رُشد خواهی کرد هرجایی که بستر حاضر است فاطمه تقدیر من را نذر عطشانش نوشت از طفولیّت برایم نقشِ نوکر حاضر است گُم نخواهد کرد ما را بین آن هُول و وَلا بانوی قامت‌خمی که صبحِ محشر حاضر است شال حیدر وا شد امّا دست زهرا وا نشد فاطمه پای علی تا روز آخر حاضر است * * تیزی مسمار کافی بود مادر، جان دهد... آه! پهلویش برای ضربه‌ی دَر حاضر است...؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر ردیف و اگر روحِ شعر من زهراست بخوان به شور که شیرینی سخن زهراست بهار شعر مرا واژه واژه در غزلم گل محمدی و یاس و نسترن زهراست به هر کرانه‌ی دشت بلا که می‌نگرم به هر شقایق خونین‌جگر، چمن زهراست همان کسی که برای رضای حق به گدا شب عروسی خود داده پیرهن زهراست در آن سکوت وقیحانه بعد پیغمبر  به خطبه‌های رسولانِ بُت‌شکن زهراست نوشته بر در و دیوار خانه‌ی حیدر "مثال روشن در عشق سوختن" زهراست   بهشت گوشه‌ای از خانه‌ی گِلین علی‌ست برای خانه‌ی مولا اگر که زن زهراست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ هرکسی باشد صدای حق، صدای فاطمه‌ست آیه‌ی «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمه‌ست هر طرف مانده‌ست مظلومی میان شعله‌ها ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمه‌ست با علی، برخیز و «لِلْمَظْلومِ عَوْنا» را بخوان هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمه‌ست وقت پیکار است با خصمِ خدا و خصمِ خلق کشتن مرحب به شوق مَرحبای فاطمه‌ست گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی این طنینِ انقلابِ بچه‌های فاطمه‌ست راهِ قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت کربلا آیینه‌ی عزم و وفای فاطمه‌ست «مادرم مظلومه بود و یاور مظلوم‌ها» اولین مظلوم عالم، مرتضای فاطمه‌ست دست مولا بسته شد با ریسمان فتنه‌ها ناجی اُمَّت یدِ مشکل‌گشای فاطمه‌ست شد طواف فاطمه در کوچه‌ها دور علی بیت زهرا مروه و مسجد صفای فاطمه‌ست شد علمدارِ علی، زهرای هجده ساله‌اش محسن شش‌ماهه پشتِ در فدای فاطمه‌ست * * فاطمه عزم سفر دارد از این خاک غریب آرزوی مرتضی اما شِفای فاطمه‌ست کاشف الکرب علی لبخند زهرا بود و بس بعد از این بیت علی، ماتم‌سرای فاطمه‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای خواندن اول یاد می‌گیرند الفبا را الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را خدا از خَلق عالَم، بیت زهرا بود مقصودش بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشان‌ها را ستون خانه را تا عرش بالا بُرد و نادان‌ها بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را چه می‌فهمد کسی این «در» برای شخص پیغمبر تداعی می‌کند دروازه‌ی عرش معلا را اگر توحیدشان را با حضور قلب می‌خواندند نمی‌انداختند امروز پشت گوش «اَسری» را اگر یکبار می‌خواندند کوثر را چه می‌دیدند مقام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را؟! اگر روی لب گلدسته حرفی جز علی باشد به مسجد می‌دهم ترجیح، معبد را، کلیسا را چه می‌بینم خدا! وا شد به جایی پای بعضی‌ها که بی‌رخصت محمد هم به آن نگذاشته پا را... دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که میکائیل از آن در می‌بَرَد هر روز و هر شب رزق دنیا را دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که عزرائیل بر آن با نیت قربت کشیده بال و پرها را اگر «در» بشکند شاید بفهمند اهل این کوچه که در یک تُنگ جا داده‌ست پیغمبر دو دریا را اگر بیرون بیاید از غلاف صبرِ حیدر، تیغ حریفی نیست بین جمعیت این مرد تنها را ولی مولا شدن تنها به تیغ و زورِ بازو نیست خدا این بار می‌خواهد بسنجد صبر مولا را نگردید ای جماعت! قبر زهرا را نمی‌یابید! علی تنها درون سینه جا می‌داد غم‌ها را 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفتم به گل عارض* تو کار ندارد؛ دیدم که حیایی شررِ نار ندارد دیوار به در گفت مبادا که شوی باز این سینه، دگر طاقت مسمار ندارد خون گریه کن ای دیده! که یار همه عالم جز محسن شش ماهه‌ی خود یار ندارد تنها شفق سوخته‌دل بود که می‌گفت: «گل تاب فشار در و دیوار ندارد» خون جگرش دم به دم از دیده بریزد آن کو زِ غمت دیده‌ی خون‌بار ندارد مردم همگی بنده‌ی دنیا شده آری دین ‌است متاعی که خریدار ندارد ✍استاد *عارض: چهره، رخسار 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن شب نمی‌شد آتشِ غم شعله‌ور، اگر یا که نبود مادرمان پشتِ «در» اگر یا اینکه بازوان نحیفش در آن میان در پیش تازیانه نمی‌شد سپر اگر یا دستِ‌کم به پیش نگاهِ ابوتراب دستی نمی‌گذاشت به رویش اثر اگر صیّاد اگر به لاله‌ی زخمیِ مرتضی هم بی‌هوا نمی‌زد و هم بی‌خبر اگر قصه نمی‌کشید به تنهاییِ حسین... در کوچه یار داشت علی، ده نفر اگر... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اتصال روضه‌های به بُغض کرد و گفت مردم! شعله‌ها از در گذشت بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت زد به سینه، چند یازهرای اشک‌آلود گفت بعداز آن از چند و چونِ روضه‌ی مادر گذشت روضه‌خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید من‌ همان جا ایستادم... شعله‌ها از در گذشت من میان کوچه بودم، روضه‌خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه‌ای دیگر گذشت تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود تیغ، پشتِ تیغ از جسم علی‌اکبر گذشت شعله بود و محسن شش‌ماهه و دیوار و دَر تیری آمد از گلوی تشنه‌ی اصغر گذشت میخِ دَر بر سینه‌ی پُرمهر مادر حمله کرد آب دیگر از سر عباس آب‌آور گذشت ریسمان بر گردن حبل‌المتین انداختند قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت ذکر حیدر داشت زهرا، مسجد از جا کنده شد ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت روضه‌خوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت روضه‌ها اینجا گره می‌خورد، بابا رفته بود هیچکس اما نمی‌داند چه بر دختر گذشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
معطر بود حتی پرپرش هم لباسش داشت لاله، بسترش هم به قدری پهلویش مجروح شد که گمانم درد دارد محشرش هم نَوَد روز است چشمانش کبود است نَوَد روز است که بال و پرش هم به قدری عاشق و معشوق بودند نگفت از درد خود با همسرش هم زن از شوهر بگیرد رو؟! محال است نه... اصلاً... نه... ندارم باورش هم علی که جای خود دارد، الهی نبیند این بلا را کافرش هم رسید از دَرِ به خیمه آتش و دود بمیرم من به حال دخترش هم سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد مادرم آن را گرفت و تازیانه پشت هم، هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد دستِ مادر آخرش واشد، نمی‌گویم چطور اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد "من" فقط می‌دانم آن روز و در آن کوچه، چه شد "من" فقط دیدم چرا افتاد مادر، پا نشد حال و روزش فکر می‌کردم که بهتر می‌شود هر چه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد... آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد... چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین ناله هم، سهم یتیمان تو از دنیا نشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خانمان‌سوزترین داغ سراغم آمد سوزِ سوزنده‌ترین باد به باغم آمد اول زندگی‌ام زندگی‌ام ریخت بهم هستی‌ام رفت مرا با شرر آمیخت بهم عاقبت چشم و نظر، چشم مرا پُر نَم کرد قد خیبرشکنم را غم زهرا خَم کرد آتش کینه چه بد برگ و برم را سوزاند ورق زندگی‌ام را لگدی برگرداند به زمین خوردن من را همه آخر دیدند به امامی که زنش خورده زمین خندیدند به‌خدا همسر حوریه‌ام آزار نداشت دنده‌اش طاقت آن ضربه‌ی مسمار نداشت * * دیدم امروز که برخاسته از بستر خود می‌زند شانه به موی پسر و دختر خود دیدم امروز که دستاس گرفته در دست جاروی خانه پُراحساس گرفته در دست تهِ دل، شاد من از این‌همه تغییر شدم ولی افسوس که یکباره زمین‌گیر شدم تا حسن گفت پدر مادرمان...، جان دادم پاشدم راه بیفتم به زمین افتادم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سجاده‌ام معطر، از بوی ربنا بود آنچه شنیده می‌شد، از من فقط "خدا" بود یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود دیشب برای مردم، تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم، یک دم به فکر ما بود طفلان من به جایِ مردم گرسنه بودند افطار خانه‌ی ما در سفره‌ی شما بود امروز را نبینید این بی حیا لگد زد دیروز پشت این دَر، جمعیت گدا بود من هیچ شکوه‌ای از بیگانگان ندارم آن‌که به حال و روزم خندید آشنا بود من درد مرتضی را با جان خود خریدم در راه عشق باید آماده‌ی بلا بود دستم شکست اما من درد حس نکردم اسم علی دوا بود، ذکر علی شِفا بود رفتم برای مردم حجت تمام کردم: او را که می کشیدید او حجت خدا بود ای کاش می‌شکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست، آن دست بسته وا بود با کفش‌های خاکی، در خانه‌ام قدم زد آن خانه‌ای که فرشش، بال فرشته‌ها بود ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سرم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟! تازه میان کوچه قلبم به درد آمد حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود * * تا قبر بردنم را، همسایه هم نفهمید از بسکه مُردن من، چون شمع بی‌صدا بود از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم تابوت من سبک‌تر حتی ز بوریا بود ای آخرت وفا کن با ما شکسته دل‌ها با ما شکسته دل‌ها، دنیا که بی وفا بود... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نگاه مادری حتی به هیزم می‌کند زهرا و آتش را پر از گل‌های گندم می‌کند زهرا مراقب بود در آتش نسوزد چادرش، شاید_ که زینب را در این چادر تجسم می‌کند زهرا به گوش‌ات خورده آیا آب آتش را بسوزاند؟! میان موجی از آتش تلاطم می‌کند زهرا دلیل زندگی را در تماشای علی می‌دید علی را در شلوغی ناگهان گم می‌کند زهرا علی را با چه حالی از میان کوچه‌ها بردند که با خاک عبای او تیمم می‌کند زهرا صدای پای رفتن از در و دیوار می‌آید علی تابوت می‌سازد، تبسم می‌کند زهرا نمی‌گنجد درون خاک، اقیانوس بی‌پایان مزارش را نهان در قلب مردم می‌کند زهرا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جانِ علیِ مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه‌ای از سوره‌ی کوثر جدا افتاده بود دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست پای دشمن باز شد، زهرا ز پا افتاده بود مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت کل قرآن در میان کوچه‌ها افتاده بود کاش ای آتش! بسوزی در شرار قهر حق هُرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود؟! مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود فاطمه نقش زمین گردید «میثم» آه آه فاطمه نه، بلکه ختم‌الانبیا افتاده بود ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شاید او یوسف ذریۀ طاها می‌شد روشنی‌بخشِ دل و دیدۀ بابا می‌شد شاید او در دل گهواره زبان وا می‌کرد همدم فاطمه ـ فِی المَهدِ صَبِيّا ـ می‌شد شاید او بین مناجات و نماز شب خویش جلوۀ روشنی از حضرت موسی می‌شد شاید او از همۀ اهل جهان دل می‌بُرد مثل پیغمبرمان خوش قد و بالا می‌شد شاید او در سَکَنات و وَجَنات و حَسَنات اَشبهُ النّاس به صدیقۀ کبری می‌شد شاید او مثل اباالفضل میان صفین ذوالفقار علیِ عالیِ اعلی می‌شد شاید او مشک به دوش از وسط نخلستان از حرم با رجزی راهی دریا می‌شد شاید... امّا چه بگویم که چه شد در آتش کاش او پاسخ این شاید و امّا می‌شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از غم بی دردی مردم به سینه "آه" داشت درمیان بیت الاحزان، ناله‌ی جانکاه داشت گاه از چشم کبودش اشکِ غربت می‌چکید گاه از پهلوی مجروحش شرارِ آه داشت گرچه آزرده شد از همسایگان خود، ولی لب به نفرین وانمی‌کرد و از آن اکراه داشت لحظه‌ای دست از دفاعِ از ولایت برنداشت در غریبیِ علی، جان و دلی آگاه داشت جان خود را او به قربان امام خویش ساخت کوثری که عمر پر عزت، ولی کوتاه داشت کس نمی‌داند مزارش را کجا پیدا کند کاش مثل بچه‌های خود زیارتگاه داشت نیست همدردی برایش ای «وفایی» درجهان بعد زهرا گرعلی سر در میان چاه داشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همدست شد مسمار با دیوار، با در در بین دود و شعله گیر افتاد، مادر حال و هوای خانه یکباره عوض شد افتاد روی مادر ما بی‌هوا در باید بسوزد در هوای شمع اما... این بار سوزانده پَرِ پروانه را در در پیشِ رو زهرا نبود؟ ای بی حیا میخ در پشتِ سر زهرا نبود؟ ای بی حیا در از آن زمان که مادر ما را زمین زد ما بچه‌های فاطمه قهریم با در از پا درآوردند آخر مرتضی را دیوار، آتش، کوچه و همسایه‌ها، در مسمار شد سر نیزه و تیر سه شعبه در کربلا باقی چوبش شد عصا، در در کربلا زینب گلی گم کرده بود و می‌گشت در گودال دنبال برادر سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روضه حضرت زهرا (س) از زبان مرحوم آیت‌الله‌ حاج‌آقا‌مجتبی‌ تهرانی (ره): وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ، فَرَدَّهُ عَلَيَّ وَ أَنَا حَامِلٌ، فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي 📚بحارالأنوار، ج‏ ٣٠، ص ١۴۵ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیش از این‌ها خریده بود علی تخته چوبی برای گهواره از بد حادثه ورق برگشت ساخت تابوت جای گهواره کوه صبر است حیدر کرار به غم و غصه دل نمی‌بازد ولی این داغ، داغ ناموس است پهلوان را ز پا می‌اندازد ✍ 📝 | عضو شوید ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به پدر و مادر هر لالۀ پرپر به وطن برمی‌گشت انگار که جانِ من به تن برمی‌گشت یعقوب شده دو چشم اشک‌افشانم ای کاش دگر یوسف من برمی‌گشت ✍ @hosenih@dobeity_robaey
باورم نیست در برابر من این گُلِ مانده در کفن، زهراست باورم نیست پیش چشمانم جسم بی‌جانِ جانِ من زهراست ✍ @hosenih