eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
311 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تن از تو گرفته‌ست شکوفایی و جان هم آری تن و جان از تو شکوفاست، جهان هم مشغول تو بودند در این ماه دل‌انگیز تنها نه فقط عابد و زاهد، دگران هم اما نتوانست که از خوابِ زمانه بیدار کند جان مرا بانگِ اذان هم سرگرم خود آنگونه‌ام ای دوست که چندی‌ست جاری نشده نام تو حتی به زبان هم از چشمه‌ی رحمت که روان بود در این ماه لب تشنگی‌اش ماند برای من و آن‌هم... هر گاه نشستم وسط روضه‌ی سقا شرمنده شدم از خود و از سینه‌زنان هم :: تا خواستم این‌بار بیایم به خودم، رفت از دستِ منِ سر به هوا، این رمضان هم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عطر بهار از سر کوه و کمر گذشت پروانه‌وار آمد و پروانه‌تر گذشت آبی‌تر از زلالی ترتیل‌ها رسید جاری‌تر از طنین دعای سحر گذشت پیمانه‌های لب به لب از تشنگی کجاست؟ دورِ شکسته‌حالی چشمانِ تر گذشت من زنده‌ام به شادی این دست خاطرات من زنده‌ام به گرمی این‌گونه سرگذشت کو آسمان؟ کجاست رهایی؟ کجاست ماه؟ دردا دو روز عمر که بی‌بال‌و‌پر گذشت زُل می‌زند به لحظۀ دلتنگی غروب نخلی که روزگار بر او بی‌ثمر گذشت یک مصرع است و قصۀ هر سالۀ من است: در خواب بودم و رمضان بی‌خبر گذشت خوش باد حال آن‌که در این ماه زنده شد خوش باد حال آن‌که در این ماه درگذشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به پاى درد و دلِ بنده چاه کم آورد مقابل جگر من که آه کم آورد به پیش هیچ کسى کج نگشت گردن من ولى مقابل این بارگاه کم آورد تمام شد رمضان، تازه ما شروع شدیم به شب‌نشینى عشاق، ماه کم آورد :: زمان توبه‌ی من هم نریخت گریه‌ی من همینکه رفت دم قتلگاه، کم آورد خودت بیا و بگو یاعلى؛ بلندم کن دوباره بنده‌ی تو بین راه کم آورد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مهربان‌ماه من! خداحافظ! اشکِ من! آهِ من! خداحافظ ای تو اندوهِ تا ابد شیرین غم دل‌خواهِ من! خداحافظ باز بُغض یتیمی‌ام گل کرد... پرورش‌گاه من! خداحافظ باید اینجا جدا شویم از هم یار هم‌راهِ من! خداحافظ نرسید آخرش به دامنِ تو دستِ کوتاهِ من... خداحافظ من ستاره ستاره دلتنگم ماه من! ماه من! خداحافظ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سفره دارد جمع می‌گردد، گدا را عفو کن باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن دیگر از این توبه‌ها دارم خجالت می‌کشم یا رب این شرمنده‌ی غرق خطا را عفو کن بر در این خانه من بهر امیدی آمدم پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن دستِ خالی آمدم، با دستِ خالی می‌روم یا کریم! این روسیاهِ بی نوا را عفو کن پیش مردم آبروی بنده‌ات را حفظ کن خوب و بد، درهم بخر، ای یار! ما را عفو کن جان آقای خراسان، جان سلطان غریب هم وطن‌های علی موسی الرضا را عفو کن من گنهکار و تویی غفار، یا ربّ الحسین جان اربابم بیا این بنده‌ها را عفو کن بوده‌ام این روزها مصداق فَابک للحُسین گریه‌کن‌های غم کرببلا را عفو کن جان آن‌که دست و پا می‌زد به زیر تیغ و تیر حُرّ توبه کرده‌ی بی ادعا را عفو کن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بدم؛ مرا به پیمبر ببخش یا الله! به اشک دیده‌ی حیدر، ببخش یا الله! تمام دار و ندارم محبت زهراست مرا به سوره‌ی کوثر، ببخش یا الله! به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن مرا به این دو برادر، ببخش یا الله! به درگه تو گناه مکرر آوردم مرا به عفو مکرّر ببخش یا الله! ببر به کرب‌ و بلا زائر حسینم کن به آن ضریح مطهر، ببخش یا الله! به دست‌‌های علمدار کربلا سوگند به حرمت علی‌ اکبر، ببخش یا الله! به بانگ العطش نازدانه‌‌های حسین به خون حنجر اصغر، ببخش یا الله! به سیدالشهدا و به خون حنجر او که شد بریده ز خنجر، ببخش یا الله! به لحظه‌‌ای که سر نیزه گشت با زینب، سر حسین برابر، ببخش یا الله ! به خون میثم تمّار، جرم "میثم" را به روی او تو نیاور؛ ببـخش یا الله! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
افسوس که ایام شریف رمضان رفت سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت افسوس که سی پاره این ماه مبارک از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت ماه رمضان حافظ این گَله بُد از گرگ فریاد که زود از سر این گله، شبان رفت شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت شیرازه‌ی جمعیت بیداردلان رفت بی‌قدری ما چون نشود فاش به عالم؟ ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان آن‌روز که این ماه مبارک ز میان رفت تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت از نامه‌ی اعمال، سیاهی چو دخان رفت با قامت چون تیر درین معرکه آمد از بار گنه با قد مانند کمان رفت برداشت ز دوش همه‌کس بار گنه را چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت چون اشک غیوران به سراپرده‌ی مژگان دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب آن‌ها که به صائب ز وداع رمضان رفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای ماه! ای چراغ فروزان راه من ای آشنای زمزمه و اشک و آه من ای ماه! رمزی از رمضان در نگاه توست ای آنکه دیده دوخته‌ای در نگاه من هر چند می‌روی و وداع تو مشکل است پیوسته باد خاطره‌ات تکیه‌گاه من ای ماه! دل سپردۀ مهمانی توأم ماهی که گفته است خدا: هست ماه من ای شاهدِ سپیدۀ شب‌های انتظار ای قدر حُرمتِ شب قدرت، گواه من بر شانه‌های توبه که سر می‌گذاشتم دستی کشید پرده به روی گناه من یادش به‌خیر، در دل شب‌های قدر هم زمزم شنید زمزمۀ گاه‌گاه من برگرد و سایه از سر و سامان ما مگیر باشد که اشک توبه شود عذرخواه من باران نور آیۀ «لا تَقنطوا» کجاست تا چتر رحمتش بشود سر پناه من؟ ای ماه! با وداع تو ای کاش بگذرند از جرم و از خطای من و اشتباه من.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روی دوشم كوله باری از گناهه آخدا سر به‌زیرم چه‌کنم که روم‌ سياهه آخدا خودمم‌ خسته‌ام از‌بس تو گناه پرسه‌ زدم دستمو خودت بگير، پام لب چاهه آخدا هركسی يه جوری‌ داره از تو دورم‌ می‌كنه رفیق راهم نشی، میرم بیراهه آخدا اين‌شبا هرجا می‌رم، دارن مناجات‌ می‌خونن مجلس دعا برام يه سر پناهه آخدا چن‌شبه ميام ولی فرقی نكردم، مي‌دونم خرج آدم شدنم يه نيم نگاهه آخدا شبای‌ آشتی‌كنون دیگه داره‌ تموم می‌شه آخرای نیمه‌ی سوم ماهه آخدا بدتر از همیشه و خراب‌تر از قبل‌ اومدم بی‌تو حالم بد و با تو روبراهه آخدا روزا تا تشنه می‌شم‌، سلام به‌ تشنه‌لب‌ می‌دم یاد لب‌هاش رو لبم همیشه آهه آخدا جون به جونم بکنن، به‌ياد جون دادنشم توی روضه‌ها دلم تو قتلگاهه آخدا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کو یک نفر که یاد دل خستگان کند؟ یا لااقل حکایت ما را بیان کند من زیر بار معصیتم ضعف کرده‌ام دستی کجاست تا مدد ناتوان کند تب کردم از مرور گناهان کوچکم کو آتشی که خجلت ما را نهان کند؟ ما بی سلیقه‌ایم، تو حاجات ما بخواه ورنه گدا مطالبه‌ی آب و نان کند آتش میاورید که اشکم مرا بسوخت کار شرار نار تو، آبِ روان کند ما را مران ز خویش چرا که زمانه راند حاشا که دوست کار زمین و زمان کند درهم بخر که سخت گرفتار و در همیم خوب است گرچه چشم تو ما را نشان کند از تو بعید نیست رفیق گدا شوی مرد کریم میل به مستضعفان کند محرم نمی‌شود به مناجات نیمه‌شب هرکس که رو به محفل نامحرمان کند صبح قیامت از تو، به تو می‌برم پناه آغوش تو مگر که مرا میهمان کند با آفتاب روز جزا پاک می‌شود هر کس که قهر از کرم آسمان کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در این شب‌ها رها کن عاصی! از عصیانِ خود، دل را به استغفار وا کن از دو دست خود سلاسل را ز جا برخیز، دنیا نیست جای خواب ای غافل! کجا در راهِ سیلابی بنا سازند منزل را؟! گناهِ بعد طاعت، خرمن طاعت بسوزاند مسوزان با گناهِ خویش این مقدار حاصل را اگر چه ظاهر دنیاست زیبا، لیک قتّال است چنان افعی که دارد در دلش زهر هلاهل را چنان غفلت حجاب دیده‌ی ما شد در این دنیا که حتی بُرده از چشمان ما، مرگ‌ِ مقابل را بکش خار گناه از دل، هنوزت فرصتی مانده وگرنه آفتاب عُمر، محکم سازد این گِل را اگر عاجز شدی از خود، به درگاه کسی رو زَن که حتی هر نبی با نام او حل کرد مشکل را همان که نام شیرینش، همیشه نقل مجلس‌هاست به نام او مزیّن می‌کنم هر بار محفل را علی آن آیت اللهی که در هفت آسمان حتی رَوَد از هوش هرکس بیند آن قدسی شمایل را به جز دست علی، مشکل گشایی نیست در عالم به درگاهش بیاور ای دل غافل، مشاکل را به جز ذکر تشهد "لا" نیاید از زبان‌ او ز درگاهش نراند ساقی ما هیچ سائل را علی و عالی و اعلاست ذکر عارفان حق که با یک یاعلی طی می‌کند عارف، منازل را مَلَک از ثبت انفاق برون از حد او عاجز چگونه در شمارش آورد دیگر نوافل را؟! در این دریای طوفانی، بگیرم دامن او را که خار و خس بگیرد آخرش دامان ساحل را :: به مسجد، ابن ملجم را هم او بیدار کرد از خواب کجا دیدی غریبی که کند بیدار قاتل را؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کجا به بنده‌ی شرمنده حرف غم بزنی کریم هستی و باید دم از کرم بزنی گشوده‌ای درِ رحمت، مرا صدا زده‌ای که جُرم و معصیتم را خودت قلم بزنی اسیر نَفْسم و می‌خواهم از تو با یادت، بساط نفس و هوای مرا بهم بزنی تو قادری که ز نورت، به سینه‌ام نقشی به روشنایی و رنگ سپیده‌دم بزنی «قدم گذار و فرودآ که خانه خانه‌ی توست» هنوز منتظرم در دلم قدم بزنی حصار امن تو ره را به دیگران بندد به روی بام دلِ ما، اگر علم بزنی اگرکه پاک کنی از گنه «وفایی» را شب تولد او را خدا رقم بزنی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جاری‌ست چو باران عرق شرم به رویم از عفو تو یا از گنه خویش بگویم؟ ترسم نگذارند به فردای قیامت یک برگ گل از باغ وصال تو ببویم کوری بِه از آن کز کرمت چشم بپوشم لالی بِه از آنم که ثنای تو نگویم تو زود رضا می‌شوی از بنده؛ ولی من دیر آمده‌ام تا که رضای تو بجویم من رو به در غیر تو بردم، تو ز رحمت آغوش گشودی که بیا باز به سویم خواهم که حضور تو کنم سفرۀ دل، باز ترسم که گناهان بفشارند گلویم صد سالم اگر در شرر نار بسوزی از دوستی‌ات کم نشود یک سرِ مویم بر خاک درت ریخته‌ام اشک خجالت این اشک نکوتر بُوَد از آب وضویم پروندۀ تاریک مرا اشک نشویَد بگذار که در چشمۀ عفو تو بشویم صد بار خطا دیده‌ای از «میثم» و یک بار نگذاشتی از لطف بیارند به رویَم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرلحظه با تمام توان در کمین ماست ماری به نام نفْس که در آستین ماست بیهوده نیست این عرق شرم بی‌امان بار گناه عمر به دوش جبین ماست باید چگونه رد شد از این عرصه‌ی مجاز؟ حالا که شکّ‌و‌شبهه عصای یقین ماست آن را به نرخ سوزش دل حفظ کرده‌ایم این آتشی که در کف دست است، دین ماست اسرار با گذشت زمان فاش می‌شوند وقتی که جز خدا، کَسِ دیگر امین ماست دنیا همیشه جمع نقیضین بوده‌ است زندان مؤمن است و بهشت برین ماست با این وجود، در گذر از پیچ‌وتاب حشر حبل‌المتین فاطمه حِصن حَصین ماست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکایت از من، عنایت از او قنوت از من، اجابت از او گناه و عصیان همیشه از من همیشه عفو و حمایت از او مرا فراخواند و من نرفتم بغل گشود و محل ندادم که بوده دائم فرار از من که بوده همواره دعوت از او عجب خدایی! چه باوفایی! چه مهربانی! چه آشنایی! که من گنه کردم و به جایم مدام بوده خجالت از او گناهکاری‌ست عادت من گناه پوشی‌ست عادت او ندیده جز ناسپاسی از من ندیده‌ام جز محبت از او مگر چه می‌خواست غیر طاعت چه خواست از من به جز اطاعت نکردم از او اطاعت اما همیشه دیدم اطاعت از او رسیده‌ام با دو بال بسته رسیده‌ام خسته و شکسته حسین را صدا زدم تا مگر بگیرم شفاعت از او :: حسین از سنگ دُر بسازد ز من هم ای‌کاش حُر بسازد امید دارم بغل بگیرد مرا که بوده رفاقت از او عجب رئوفی! عجب رحیمی! عجب بزرگی! عجب کریمی! که ساربان نیز سائلش شد گرفت او نیز حاجت از او به تیغ، اذن حضور داد و به دشنه اذن عبور داد و درون گودال بود و خنجر گرفت اذن زیارت از او حسین در خاک و خون پُر از تب به خیمه در آه و ناله زینب برادری ماند و خواهری رفت اسارت از این، شهادت از او ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگیر ای دوست! دست بی نوا را زمین افتاده‌ی سر به هوا را همانم که فراموشی‌ست کارم به معصیّت گذشته روزگارم همانم که سر راهت نشستم همیشه توبه‌هایم را شکستم همانم که ز تو توشه نبردم به جایش باز نان شبهه خوردم دوباره خوب کن بدحالی‌ام را خودت پُر کن دو دست خالی‌ام را اگرچه مضطرم، زارم، غمی نیست حسین ابن علی دارم، غمی نیست تمام عشق من، این بار عام است بدون روضه‌اش کارم تمام است :: تنش را بر روی نیزه کشیدند عزیز الله ما را سر بریدند بمیرم بچه‌هایش زخم خوردند سرش را تا به کوفه زود بردند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
4_321432367430369610.mp3
9.14M
من آمدم ای خدا! درد خود دوا کنم رُخصت بده در زنم، هی خدا خدا کنم ماه من، شاه من، مهربان اله من جان مولا علی، بگذر از گناه من :: شرمندهٔ رحمت و نعمت الهی‌ام عصیان شده موجبِ آه و روسیاهی‌ام گشته اشکم روان، بر رُخ سیاه من جان مولا علی، بگذر از گناه من :: گرچه از این بنده‌ات، جز خطا ندیده‌ای روی گناهان من، پرده‌ها کشیده‌ای آبرویم نبر، چون توئی پناه من جان مولا علی، بگذر از گناه من :: ذکر زبانم بُوَد، یا علیّ و یا عظیم بنما هدایت مرا، بر صراط مستقیم عاصیم، نادمم، اشک من گواه من جان مولا علی، بگذر از گناه من شاعر: باصدای مرحوم: 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برخیز که راه رفته را برگردیم با عشق به آغوش خدا برگردیم در عرش، صدای ارجعی پیچیده‌ست یا ایتهاالنفس! بیا برگردیم@hosseinieh_net@dobeity_robaey
حیف که ماه رمضان شد تمام ماه دعا، ماه صلات و صیام ماه خدایی شده، خود ساختن دل ز همه شسته، به او باختن ماه پر از نور الهی شدن خانۀ دل طور الهی شدن شب همه شب تاب و تبی داشتیم اشک و مناجات شبی داشتیم ماه خدا داشت چه عمر کمی عمر کمش بود به سان دمی ذکر خفی، ورد جلی داشتیم زمزمۀ علی علی داشتیم روز در آغوش خدا جای ما شب همه شب لیلۀ احیای ما روز نفس‌ها همه بودی نماز شب همه در ناله و راز و نیاز روز ز سوز عطش افروختن شب همه‌دم شمع‌شدن سوختن نیمۀ مه هر چه سخن داشتیم بر لب خود مدح حسن داشتیم جلوه ز حُسن ازلی داشتیم روشنی از ماه علی داشتیم :: ماه خداوند! علیک السلام رفتی و باز آمده عید صیام عید خدا عید دعا عید نور چشم بد از صبح دل‌آراش دور عید قبولی صیام همه سجده و تکبیر و قیام همه عید وصال است، وصال خدا محو شدن محو جمال خدا خندۀ شادی به لب روزه‌دار آتش حسرت به دل روزه‌خوار آن که در این مه زده خود را به خواب وای بر او در صف یوم الحساب طایفه‌ای را همه با جام نور داده خداوند شراباً طهور وصل خدا شامل حال همه قرب خداوند حلال همه طایفه‌ای تلخ شده کامشان روز شده تیره‌تر از شامشان کور ز دیدار تجلاّی نور دور ز رحمتِ خدای غفور خار چه سهمی بَرَد از بوستان؟ وصل خداوند و علی دوستان :: کیست علی؟ تمامِ هست خدا گوش خدا، دیده و دست خدا کیست علی؟ وصیِّ ختم رُسل کیست علی؟ عصارۀ عقل کل کیست علی؟ تجلی کبریا لحم و دم و نفْس رسول خدا کیست علی؟ روح صلات و صیام کیست علی؟ رکن قعود و قیام سکوت ما، صحبت ما یا علی‌ست قبولی طاعت ما یا علی‌ست مغز، علی و دگرانند پوست فشردۀ هزار و یک اسمِ هوست یک شبش از عمر جهان برتر است یک دمش از طاعت عالم سر است مهر علی نور کند نار را مهر علی لاله کند خار را مهر علی کار مسیحا کند مردۀ دل را علی احیا کند مهر علی، رحمت بی‌انتهاست مهر علی، تمام لطف خداست مهر علی، ولایت انبیاست مهر علی، هدایت انبیاست مهر علی، تمام ایمان بوَد مهر علی، حیات قرآن بوَد مهر علی، چراغ آئین ماست مهر علی، تمامیِ دین ماست مهر علی، کلاس عمّارهاست نتیجه‌اش میثم تمّارهاست ما به تولّای علی زاده‌ایم روز ازل دل به علی داده‌ایم این سخن خلق همه عالم است گر چه روان از قلم «میثم» است سرودِ آب و گل ما یا علی است حرفِ زبان و دل ما یا علی است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشم تا بر هم زدم، یک ماه مهمانی گذشت لحظه‌هایی مملو از الطاف رحمانی گذشت.. رفت از کوی و خیابان، سفره‌اش را جمع کرد ای دل غافل! کجا بودی فراوانی گذشت تشنگی گاهی برایم روضه می‌خواند از حسین ظهر با لب‌های تشنه، چشم بارانی گذشت بعد از این سی روز روزه از خودت حتی بترس چند روزی را که شیطان بود زندانی گذشت شادی فطر آمد اما غم دلم را برده است چشم تا بر هم زدم، یک ماه مهمانی گذشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی سرپناهم، سرپناه از دست دادم بی تکیه‌گاهم، تکیه‌گاه از دست دادم من روسپیدی بهار مغفرت را پاییز با روی سیاه از دست دادم  من هرچه را با دل به دست آورده بودم با یک نظر، با یک نگاه از دست دادم  من اشک‌هایم، این قدیمی همسفر را همچون رفیقی نیمه‌راه از دست دادم هی رزق، هی روزی مقدر کردی اما هی با خطا، هی با گناه از دست دادم سهم من از مهمانی‌ات شد نان حسرت این ماه را هم غرق آه از دست دادم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تاریک‌ و روشن بود و کم‌کم صبح‌ می‌شد شب، این‌‌ شب‌ِ تیره، شب‌ِ غم، صبح‌ می‌شد «دیشب» فراری می‌شد و «فردا» می‌آمد ناخوانده‌ای...، ناخوانده سمت‌ ما می‌آمد می‌آمد و کم‌کم به‌هم می‌ریخت ما را در اوج شادی، جام غم می‌ریخت ما را در سر صدای سوت ممتد بود و تکرار چیزی نمی‌دیدیم اما غیر از آوار... ما مردم افتاده‌ای مظلوم بودیم از هر حقوق ساده‌ای محروم بودیم حق بود با ما و کسی حق را نمی‌دید تاریخ، اخبار موثق را نمی‌دید اخبار از ما بود، اما بی‌خبر؛ ما... می‌سوختیم و آب را بستند بر ما هرلحظه از ما می‌رسید اخبار تازه «مهمان‌ِ ناخوانده» می‌آمد بی‌اجازه می‌آمد و در حقّ دنیا ظلم می‌کرد با ادعای صلح، امّا ظلم می‌کرد... می‌آمد و حقی طبیعی نقض می‌شد هرگوشه‌ای، خون شهیدی سبز می‌شد صحبت سر جنگ وسیعی بود، امّا... «حق ّحیات» ما طبیعی بود امّا، با این که زیر چل‌چراغ نور بودند، ما را نمی‌دیدند، آیا کور بودند؟ ما را نمی‌دیدند و می‌کشتند ما را این کار اما خوش نمی‌آمد خدا را شهر از «وداع آخر» افراد پُر بود از «آن‌که‌ روی‌ خاک‌ می‌افتاد» پُر بود از مادران پاک، از طفلان معصوم از بی‌گناهانِ بدونِ جرم محکوم بر شانه مانده کوله‌بار داغ تنها تنها نشسته باغبان در باغ، تنها باغ‌ است و در فصل‌ِ خزان گل‌های‌پرپر نعش برادر مانده بر دست برادر دستان دختربچه‌ها جای عروسک رنگ‌ِ حنای‌ِ خون گرفت از زخم موشک می‌آید از راهی که تاریک‌‌ست و تاریک صبحی‌ که نزدیک‌ست و نزدیک‌ست و نزدیک ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام بر دل پُرخون مسجدالاقصی به مسجدی که خداوند گفت بارکنا سلام ما به تو و دست‌های بسته شده سلام ما به تو ای حُرمتِ شکسته شده اگرچه شعله به‌پا کرده فتنه هر طرفی اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی اگرچه گفت به نیرنگ و جنگ بسته کمر اگرچه تکفیر از پشت می زند خنجر دمی که تیغ قیام از نیام برخیزد به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد زمان فتنه‌ی شام است و ما سحرزادیم زمین اگر همه خاموش مانده، فریادیم به رغم توطئه‌ی نابرادران هستیم و در کنار تو ای قدس، همچنان هستیم مباد آن که رفیقان نیمه راه شویم شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم نبرده‌ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس! تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس! ببین که در غم تو لحظه‌ای نیاسودیم هنوز همیشه چشم به راهان صبح موعودیم بگو به دشمن‌مان انتقام سنگین است و فتح آخر ما قبله‌ی نخستین است بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است بگو که دوره‌ی کودک‌کشی سرآمده است دگر به محکمه‌های جهان امیدی نیست بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷به مناسبت سالگرد عروج جا مانده روی خاکِ صحرا رد پايت پيچيده در گوش شقايق‌ها صدايت آن‌قدر از هجران ياران سوختی تا اين داغ سنگين کرد از دنيا جدايت دنبال عاشورا دويدی روزها را آخر رسيدی به زمين کربلايت فکه برايت: نردبان آسمان‌ها يک جفت پوتين قديمی: بال‌هايت از سال‌های جنگ مینی منتظر بود تا خويش را روزی بيندازد به پايت چشمت منوّر شد به ديدار شهيدان ديدی خودت را گرم آغوشِ خدايت رفتی ولی فتح‌المبين‌ها هست در پیش مانده پس از تو بر زمين صدها روايت... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷به مناسبت سالگرد عروج تو می‌آیی و می‌بینم شهیدان باز می‌آیند و آوینی روایت می‌کند فتح نهایی را 🔸شهید آوینی: «کارتان را برای خدا نکنید؛ برای خدا کار کنید! تفاوتش فقط همین اندازه است که ممکن است حسین علیه السلام در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا...» ✨به یاد سید شهیدان اهل قلم، که در ۲۰ فروردین ۷۲ در منطقه عملیاتی فکه، به یاران شهیدش پیوست. 🔹این شهید درباره فکه عبارتی دارد که به نظر می‌رسد پیشگویی ایشان از شهادتش بوده است. ایشان در آن عبارت گفته است: «مکه برای شما، فکه برای ما؛ بالی نمی‌خواهم، با همین پوتین‌های کهنه‌ام می‌توانم به آسمان بروم». فکه برايت نردبان آسمان‌ها يک جفت پوتين قديمی، بال‌هايت 🌱نثار روحش صـــلـــوات🌱 پ‌.ن: ٢٠ فروردین به‌نام نام‌گذاری شده است. ⁦⁦⁦⁦↳ @hosseinieh_net