eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
گله‌ای نیست اگر غصه‌ی بی‌ حد داریم خلوتی هست که در گوشه‌ی مشهد داریم ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم گفته سر می‌زند آن‌گونه که از سلمانی این قراری‌ست که با صاحب مرقد داریم ما گنه‌کارترین‌ها وسط صحن رضا آنچه در خلد برین خلق ندارد داریم روضه می‌خوانم از آن شاه که در اندوهش دیده‌ای در طلب اشک مقید داریم :: ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر از عبا ما چه‌قَدَر خاطره‌ی بد داریم شاه بر شانه‌ی خم، پیکر خود را می‌بُرد با عبا داشت علی اکبر خود را می‌بُرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین که راز دل زهر بر ملا شده بود به قتلگاه از این بیت، کوچه وا شده بود و شمر خنده‌ی تلخی به خنجرش می‌کرد و شعر گریه کنِ روضه‌ی رضا شده بود به سمت خانه چهل بار خاطرش خون شد نشسته بود چهل بار و باز پا شده بود به سمت خانه چهل روضه را نشست و گریست دلش حسینیه‌ای غرقِ در عزا شده بود و درد بود که عمامه از سرش افتاد امام، گریه‌ی کز کرده در عبا شده بود اشاره کرد که آن خانه بی حصیر شود و خاک‌های کف حجره کربلا شده بود صدای سُم، همه جایِ اتاق شیهه کشید در آن دقیقه که سَم، دردِ بی دوا شده بود کریم در به‌روی خویش بست و راهی شد جواد آمد و درهای بسته وا شده بود جواد آمد و این تازه اول روضه‌ست جگر، شبیه به اکبر، جدا جدا شده بود... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه کرده زهر که دیگر جگر نمانده برایش قفس چه کرده به او؟ بال و پر نمانده برایش عبا کشیده به سر، آرزوی دیگری انگار به غیرِ دیدن روی پسر، نمانده برایش شبیه مادر خود تکیه داده است به دیوار رمق نمانده، توانی دگر نمانده برایش مدینه پشت سرش خیس اشک می‌شد و می‌گفت: که هیچ چاره به غیر از سَفَر نمانده برایش ز راویان نشابور و اهل طوس بپرسید ز خیل خلق، چرا یک نفر نمانده برایش؟ حزین و تشنه نشسته به کنج حجره، به یادِ_ لبان خشکِ شهیدی که سر نمانده برایش به روضه نیز غریب است امام و در دلِ تاریخ به‌جز همین دو سه خط مختصر نمانده برایش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقت مرگ است؛ کجایی؟ پسرم! منتظرم تا در این لحظه بیایی به سرم، منتظرم زهر، بار سفر آخرتم را بسته است تا نگاه تو شود همسفرم، منتظرم مادرم آمده و منتظر رفتن من تا جوادم تو بیایی به برم، منتظرم آتش هجر تو از زهر، جگر سوزتر است تا بیایی بنشانی شررم، منتظرم ماه من! حجره‌ی تاریکِ مرا روشن کن در رهت خونْ جگرم، دیده ترم، منتظرم گل من! تا که تو را بوسم و بسپارم جان بر لبم آمده جان؛ محتضرم، منتظرم خویشتن را برسان تا نرسیده اجلم تا کنی جلوه‌ای اندر نظرم، منتظرم تا بیایی و گذاری سر من در دامن که من آسوده ز جان در گذرم، منتظرم زودتر هرچه بیایی، کنی آسوده‌ترم پا سوی قبله، نظر سوی درم، منتظرم ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا زهر ستم بر دل و جان و جگر افتاد چون برق جهان‌سوز، به جانش شرر افتاد چون موج به پهلوی گل فاطمه می‌خورد_ دردی که به پهلو و دل و بر کمر افتاد آهسته به روی سرش افکند عبا را یک سایه‌ی غم، بر روی شمس و قمر افتاد پیوسته نگاهش به درِ حجره‌ی غم بود تا آن که نگاهش به جمال پسر افتاد غم‌ناله‌ی مادر، شرر افکند به جانش وقتی نظرش جانب دیوار و در افتاد او ساحل امن همه طوفان زده‌گان است چون کشتی طوفان زده، گر در خطر افتاد از طوس دلم تا حرم کرب وبلا رفت این جا پدر افتاد، در آن جا پسر افتاد دل سوخت «وفایی» به مُحرم، پس از آن ماه داغی به دل ما همه ماهِ صفر افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«دلتنگ خراسانم» ای ابر! شبیه برگ پاییز ببار تا خانه‌ی آفتاب، یکریز ببار دلتنگ خراسانم و دور از سلطان رفتی حرمش به جای من نیز ببار@hosseinieh_net
همیشه سفره‌اش وا بود با ما مهربانی کرد هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد دلش اندازۀ ریگ بیابان بی‌وفایی دید ولی اندازۀ آغوش دریا مهربانی کرد نگاهش شرح نابی بود از «الجار ثمّ الدار» اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد چه خواهد کرد با مهمان کوی خویش آن مردی که با دشنام‌گوی خویش حتی مهربانی کرد چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصّه و غم را؟ چرا با مهربانی‌های او نامهربانی کرد؟ «الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید نبوده یارِ او جز غم، به یارانش بفرمایید» :: دل او می‌گرفت از آن همه زخم‌زبان هرگاه نظر می‌کرد بر انگشترش: اَلعِزَةُ لِله کسی که در پناه شانۀ او کوهسار و دشت کسی که ریزه‌خوار سفرۀ او آفتاب و ماه مگر تاریخ غربت‌زا! چه رخ داده‌ست در ساباط که سجاده کشیده زیر پای خستۀ او آه قیامش مستتر گشته‌ست در غم‌نامۀ صلحش و صلحش می‌شناساند به مردم راه را از چاه خجالت می‌کشد حتی زره زیر عبای او از آن یاران ناهمراه، آن یاران ناهمراه «الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید نبوده یارِ او جز غم، به یارانش بفرمایید»... :: مدینه کوفه شد، کوفه دوباره از صدا افتاد و اما بعد... یاد خطبه‌های مرتضی افتاد و اما بعد... «این مردم خدایا خسته‌اند از من» و پژواک صدایی مهربان در گوش‌ها افتاد مدینه کوفه شد کوفی‌تر از آنی که بنویسم خدایا این چه آتش بود در دامان ما افتاد به پیش غیرت چشم برادرهای بی‌تابش تنی - انگار کن پیراهن یوسف - رها افتاد و امّا بعد... تابوت از هجوم تیرها گل داد و باران شد، تو گویی اشک از چشم خدا افتاد «الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید نبوده یارِ او جز غم، به یارانش بفرمایید» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدا به آل علی انحصار بخشیده هرآنچه داشته براین تبار بخشیده طفیل فاطمه‌ بوده‌ست خلقت عالم خدا به سفره‌ی خود سفره‌دار بخشیده اگرچه عادت این خانواده‌ است اما حسن به نام کرم اعتبار بخشیده گدا به نزد حسن رفته شاه برگشته کریم از کرمش بی‌شمار بخشیده جهان‌ به‌چشم‌ ندیده کریم مثل حسن تمام زندگی‌اش را سه‌بار بخشیده شکسته‌ باد دهانی که‌ حرف‌ ذلت زد به‌ شیعه‌ صلح‌ حسن‌ افتخار بخشیده چو ذوالفقار بُرنده‌ست‌ صلح‌ سبز حسن به‌ تیغ‌ سرخ‌ حسین‌ اقتدار بخشیده به دستخط خودش صبح روز عاشورا به بی‌قراری قاسم قرار بخشیده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شَصت و سه سال زندگی‌ات مهربان گذشت با کیسه‌های وَصله ایِ آب و نان گذشت شَصت و سه سال زندگی‌ات بین کوچه‌ها در بنده‌ی خدا شدن این و آن گذشت گاهی میان دورترین خانه­‌ی زمین گاهی میان دورترین آسمان گذشت گاهی کنارِ سفره‌ی بیوه زنان شهر گاهی کنارِ خاطره‌ی کودکان گذشت وقتِ نزول، حضرتِ خاکی‌نشین شدی وقت صعود، ردّ تو از بی کران گذشت آن روزها که شعب ابی طالبی شدی ایام درد بود ولی همچنان گذشت ای آن که زندگی تو خرج نجات شد ای آن که زندگی تو با مردمان گذشت برگرد رنج و درد بشر را نگاه کن این زندگیِ سرد بشر را نگاه کن یک عده‌ای به عشق تو دور از وطن شدند یک عده‌ای ندیده اویس قرن شدند از خانواده‌ام همه عَبدُاللَهِ شما از خانواده‌ات همه آقای من شدند تو پیر خانواده، بزرگ قبیله‌ای محصولِ زندگیِ تو پنج تن شدند یک عده زینب و علی و فاطمه شدند یک عده‌ای حسین شدند و حسن شدند بعد از تو دختر تو و زینب کنار هم مشغولِ کار بافتن پیرُهَن شدند یک عده بچه‌های تو پاره جگر ولی یک عده بچه‌های تو پاره بدن شدند این کشته‌ها تمام جگر گوشه‌ی توأند یا ایها الرّسول! ببین بی کفن شدند «یا مصطفاه» این تن پامال را ببین این کشته‌ی فتاده به گودال را ببین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ساحتِ عرش، غرق غم‌ها بود جگری در حصار سَم‌ها بود ناله‌ی او به آه بند شده دادِ انگورها بلند شده هرچه را خورده بود، پس می‌زد من بمیرم! نفس‌نفس می‌زد هی نشست و بلند شد در راه تا زمین خورد گفت: وا اُمّاه! خاتمِ عشق بی نگین افتاد با سر و صورتش، زمین افتاد در دل شیعه‌ها شرر انداخت با عبایی که روی سر انداخت سینه‌ی او مسیر سوختن است اثر زهر، تشنه‌لب شدن است لااقل داده‌اند تسکینش پسرش آمده به بالینش این غریبی که سخت، بی‌حال است کُنج حجره به یاد گودال است یاد آن تشنه‌ای که عریان شد بدنش پایمال اسبان شد باز هم شکر پا نخورده تنش نوک نیزه نرفته در دهنش قدرِ یک نصفه روز پیر نشد شیرخوارش ذبیحِ تیر نشد پای قاتل در آستانش نیست زجر دنبال دخترانش نیست همسرش این همه عذاب نداشت خواهرش غصه‌ی حجاب نداشت اهل بیتش ندیده بددهنی وسط بزم مِی نرفته زنی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آشفته تر از من کسی در بین مردم نیست پیداست در اینجا کسی جز من چنین گم نیست دورم نکن از خود؛ بیا آتش بزن جان را این استخوان‌ها در حد یک مشت هیزم نیست؟ تا عشق تو جا در دلم وا کرد فهمیدم هرگونه عشقی بی تو جز حس توهم نیست تا دارمت حتی به حاتم رو نخواهم زد آنجا که دریا هست پس جای تیمم نیست جلد حرم بودن دلیل بهتری دارد چشم کبوترهای تو دنبال گندم نیست وقتی که چشم پنجره ابریست یعنی که فولادهم اینجا درونش بی تلاطم نیست بیهوده دنیا رو نمی‌گردم که درمانم، در نسخه‌ای غیر از بلیط مشهد و قم نیست شیراز، مشهد، قم، مسیر مطلع الشمس است ایران به غیر از خانه‌ی خورشید هفتم نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من از روز ازل آشفته‌ات بودم کماکان هم نه تنها قلب من تقدیم تو بادا که این جان هم به پابوست بیایم هیچ از دردم نمی‌نالم که دردم دوری‌ است و می‌رسد پیش تو درمان هم شمالی‌ها مقرند اینچنین بعد از زیارت‌ها که با برکت شود محصول شالی‌ها فراوان هم گذرهایی که از زیر حرم وا شد نشان داده‌ست همه مشهد به پاهای تو افتاده خیابان هم هر آن‌کس که پناه آورده اینجا منشا فیض‌است تمام زائرانت، کلب و آهوی بیابان هم به پایان آمد این شعرم ، ارادت همچنان باقی‌ست که از بیت نخست آشفته‌ات بودم، کماکان هم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرکه دیده‌ی نمناک سوی در دارد به سینه آرزوی دیدن پسر دارد توان وتاب نمانده دگر به اعضایش بلور اشک به رخسار و چشم تر دارد چو شخص مارگزیده به خویش می‌پیچد شرار زهر و غم هجر بر جگر دارد شمیم غم به سماوات می‌بَرَد با خود اگر نسیم ز خاکش غبار بردارد هنوز گرم مناجات با خداوند است هنوز در نفسش گرمی و شرر دارد میان حجره ک‌ی غربت، در اوج تنهایی ز رازهای دل او خدا خبر دارد گهی به زیر لبش می‌زند صدا، پسرم بیا دمی که پدر نیت سفر دارد سزاست گر که بگویم ز ماتمش، زهرا کنار بستر او دست بر کمر دارد گهی به سوی مدینه دلش کند پرواز گهی به مقتل کرب وبلا نظر دارد هنوز شیعه «وفایی» دراین مصیبت‌ها دلی ز آتش اندوه، شعله‌ور دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قطره بودم در حریم قدسی‌ات دریا شدم ذره بودم با نگاهت آسمان آرا شدم زندگی می‌بُرد سمت تیرگی‌هایش مرا دیده گرداندی به من؛ در روشنی پیدا شدم سنگی از جنس عدم بودم شبی کنج رواق توبه کردم از خودم، آیینه‌ای زیبا شدم در جدالِ سختِ بین بندگی و برده‌گی دست پیش آوردی و از خواب غفلت پا شدم من نمی‌دانم کجا بودم!؟ چه می‌کردم!؟ فقط اینقدر می‌دانم از لطف شما آقا شدم باز بود ابواب تو هر جا که درها بسته بود گرم بود آغوش تو هر لحظه‌ای تنها شدم نور تو دست مرا در عین گمراهی گرفت پا به پا آورد تا در روضه‌ها معنا شدم روضه خواندم ناله‌ی «یابن شبیب» آمد به گوش باز دلخون از غم دردانه‌ی زهرا شدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آرام گشته هر کس، شد بی قرارِ این در شأن بهشت دارد، گرد و غبارِ این در خورشید سر برآرد، هر صبح از حریمش گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در خاکش دواست اینجا، دارالشفاست اینجا درمان و درد باشد، در اختیارِ این در موسی نشسته اینجا، عیسی نشسته اینجا دیدیم انبیا را حتی کنارِ این در دنیا نبود و بودیم، ما بنده‌ی مرامش خاکی نبود و بودیم، ما خاکسارِ این در انگور بعدِ ما بود، میخانه بعدِ ما بود تاکی نبود و بودیم، ما مِی گُسارِ این در ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مانده‌ام مثل کجا می‌شود ایران بی تو یا چه ویران کده‌ای بود خراسان بی تو مردم ما به کسی غیر تو حاجت نبرند نزد این طایفه هیچ‌اند کریمان بی تو در حرم لذت مهمان شدنت را دیدیم چه غریب است رضا، معنی احسان بی تو حرف دیروزم و امروزم و فردای من است کاش هرگز نرسد عمر به پایان بی تو ما رضا جان، همه از نام تو جان می‌گیریم مُردگانیم همه حضرت سلطان بی تو رعیت راضیِ از نوکری سلطانیم حرفی از خویش ندارند غلامان بی تو به خداوند و رسولش قسم ای قبله‌ی عشق هیچ کس پیش خدا نیست مسلمان بی تو باغ فردوس به چشمان حرم‌دیده‌ی ما هست چون پنجره‌ای رو به بیابان بی تو مثل سلمانی عاشق به تو ایمان دارم نگذرد برزخم ای کاش که یک آن بی تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلا! بکوش که گرم سرودنش باشیم خوشا که شاعر چشمان روشنش باشیم! در آستین خراسان، شکفته خورشیدی‌ست بیا که ذرّه‌صفت، دست و دامنش باشیم خوش است، صبح‌دمی با کلید کوچک اشک به پشتِ پنجره‌ی رو به گلشنش باشیم حریم زاده‌ی موسی و رشک طور این جاست بیا به سایه‌ی وادیّ ایمنش باشیم امین حق که به مأمون، امان دهد، این است بیا من و تو هم _  ای دل! _ به مأمنش باشیم اگر نشد که چو آهو به محضرش برسیم کبوترانه بیا گِرد مدفنش باشیم اگر نشد که گل دوستی بیفشانیم بیا که خار به چشمان دشمنش باشیم بیا به پهلوی «این» پاره‌ی تن لولاک به یاد پهلوی «آن» پاره‌ی تنش باشیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چرا شب غم و ماتم سحر نمی‌گردد چرا زمین و زمان نوحه‌گر نمی‌گردد وداعِ قبر نبی بود و پاره‌ی تن او غم فراق از این سخت‌تر نمی‌گردد بگو به اهل و عیالش رواست گریه کنند مسافر به سفر رفته برنمی‌گردد به غیر خون جگر در عزای آن مسموم نصیب خواهر خونین‌جگر نمی‌گردد شبیه جد خودش از مدینه رفت ولی سفر به مرگ که دیگر سفر نمی‌گردد خبر رسید که شد زخم پلک چشم ترش کسی ز زخم دلش با خبر نمی‌گردد :: چنان گریست برای ذبیحِ در گودال که مثل دیده‌ی او دیده، تر نمی‌گردد به گریه گفت که مردم! عزیز پرده‌نشین به چشم مردم کوی و گذر نمی‌گردد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جان‌ و جانانِ ما امام رضاست سر و سامانِ ما امام رضاست نورِ یزدانِ ما امام رضاست ذکر هر آنِ ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست بی‌حساب‌ است‌ لطفِ‌ دَم به دَمَش بی حدود است وسعت کَرَمش هست فردوس واقعی حَرَمش خُلد و رضوان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ختم قرآن کن و دقیق ببین از سر ذوق نه؛ به قطعِ یقین این بُوَد حرفِ‌ سوره‌ی‌ یاسین قلب قرآن ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست فَردْ فَردِ عَشیره‌ی عُلما پادشاهان؛ حکیم‌ها؛ شُعرا همه‌ هیچ‌اند پیش این آقا فَخرِ ایرانِ ما امام رضاست شرط‌ِ ایمانِ ما امام رضاست تا قدم‌های من به صحن رسید گوش جان باز شد چنین بشنید که خداوند گفت با خورشید شَمس تابان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست غرق این بیکرانه‌ایم و خوشیم صید بی‌دام و دانه‌ایم و خوشیم مورِ این آستانه‌ایم و خوشیم چون سلیمانِ ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست درِ این خانه مُستفیض شویم «فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيض» شویم هر زمانی که‌ما مریض شویم راه درمان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست اگر ایمان به مرتضی داریم یا اگر رزق کربلا داریم هرچه داریم از رضا داریم برکت نان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست به مقامِ علیِّ عِمرانی بندگی‌اش بُوَد مُسلمانی خانه‌ی قبر ماست نورانی چونکه مهمان امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ما دوتا چشم اشک ریزانیم که خطا کرده و پشیمانیم رو به‌او‌ کرده‌ایم‌ و می‌دانیم باب غفران ما امام‌ رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ما که تحت لوای فاطمه‌ایم متوسّل به شاه علقمه‌ایم روز محشر بدون واهمه‌ایم خطّ پایانِ ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست آنچه توصیه‌‌اش به تَک‌تَکِ ماست گریه در سوگ سیّدالشّهداست هرکجا بزم روضه‌ای‌ برپاست روضه‌گردان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چگونه دل بکَنَم از لباس ماتم تو چه گریه‌ها که نکردم دو ماه در غم تو نه ما فقط...، همه‌ی کائنات سینه زدند در این دوماه، شب و روز پای پرچم تو در این دو ماه چه دل‌ها که از غمت لرزید چه مُرده‌ها که مسیحا شدند با دم تو چه روضه‌ها که شنیدیم و زنده‌ایم هنوز.. چگونه جان نسپردیم در محرم تو :: هنوز خونِ تو در قتلگاه می‌جوشد... چه کرده با دل عشاق، جسم دَرهَم تو دوباره ماه غم تو تمام شد اما چگونه دل بِکَنم از لباس ماتم تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گرفته است دلم مثل آسمان امشب دوباره حرف فراق است در میان امشب به پای ثانیه‌ها چنگ می‌زنم اما چرا نمی‌گذرد کندتر زمان امشب فدای سینه زن خسته‌ای که بعد دو ماه گرفته کنج حسینیه آشیان امشب یکی برای خود آرام روضه می‌خواند زبان گرفته یکی هم "حسین جان" امشب مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف، مشهد کجاست صاحب عزا، صاحب الزمان امشب؟! بیا بخاطر این اشک، این لباس سیاه دمی کنار عزادارها بمان امشب نخواهم اجر، ولی از تو خواهشی دارم بیا به مجلس ما روضه‌ای بخوان امشب پس از دو ماه چه اجری‌ست بهتر از اینکه در آستان رضاییم میهمان امشب چه سفره‌ای شود آن سفره‌ای که جمع شود به دست بخشش آقای مهربان امشب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
...روی قبرش بنویسید برادر بوده سال‌ها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید: کفن بود؛ خدایا شکرت هر چه هم بود بدن بود؛ خدایا شکرت یار هم آن قدری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود او کجا، نیزه کجا، گودی گودال کجا؟ او کجا، نعل کجا، پیکر پامال کجا؟... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بازهم حرف فراق است، جدایی سخت است شب آخر شده، ای کاش بیایی، سخت است بند اگر بند تو و گردن اگر گردن من آری آری که از این بند، رهایی سخت است من دو ماه است که سینه زده‌ام، در زده‌ام وای اگر در به روی من نگشایی سخت است پدر سینه زنان! بی تو یتیمیم همه اینکه باشی و ندانیم کجایی، سخت است به همین تاول جامانده ز مشایه قسم گر ز دست تو نگیریم دوایی، سخت است :: سخت دلتنگ هوای حرم سلطانم دوری نوکر از ایوان طلایی سخت است تو بگو جان جوادش نظری اندازد هر کجا جز در این خانه گدایی، سخت است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از باغ گفت و از غم بی‌برگ و باری‌اش از باغبان و زمزمه‌های بهاری‌اش از شاهدان سایه‌نشین حرم، کسی همراه او نبود که آید به یاری‌اش آن مهربانِ از وطن آواره، بسته شد با دست ظلم، دفتر شب‌زنده‌داری‌اش در جای جای شهر شهادت، هنوز هست هر لاله‌ای نشانه‌ای از داغداری‌اش هرجا که سوخت قامت شمعی در انتظار خون گریه کرد و آب شد از سوگواری‌اش دروازۀ مدینه پس از آن وداع تلخ تنها نشسته است به چشم‌انتظاری‌اش غم‌نامۀ شهید خراسان شنیدنی‌ست کو طاقتی که شرح دهم بی‌قراری‌اش؟ با این جگر که خون شده، حاجت به زهر نیست انگور، مرهمی‌ست بر آن زخم کاری‌اش «زهرا» کجاست تا که ببیند در این چمن پژمرده گشت و سوخت گل یادگاری‌اش شمعی که از مدینه به توس آمد و گداخت آتش به جان فاطمه زد اشک جاری‌اش یک روز خوش ندید پس از تو «جواد» تو فریاد از صبوری و از بردباری‌اش در بوستان او «شفق»! از خار کم مباش فیضی ببر به قدر خود از هم‌جواری‌اش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دل سوختگان شمع عزای حرمت اشک ما وقف تو و کرب‌وبلای حرمت در هوای محن‌آلودۀ غربت، آید عطر گل‌های بهشتی ز فضای حرمت شمعدان‌ها همه در سوز و گداز از داغت تیره از آهِ مَلَک، آینه‌های حرمت.. برسد بوی خدایی، بوزد عطر بهشت هر طرف باز شود پنجره‌های حرمت یادِ روزی که شهادت به رخت در وا کرد شور و غوغاست به پا در همه جای حرمت مهدی‌ات زائر و ای کاش که می‌دانستم که گذارد قدم آن ماه،‌ کجای حرمت یادِ آن روز که شد روضۀ تو کرب‌وبلا شاهد کرب‌وبلایت، شهدای حرمت دولت آل علی تا به ابد پاینده‌ست این بُوَد در همه اَدوار صدای حرمت پایۀ هستی دشمن ز پی افتاد اینجا ای برافراشته تا عرش بنای حرمت هر چه کردند نشد کم ز شکوهت مولا باز هر روز شد افزوده صفای حرمت یا رضا! از سر این مُلک نگردد کوتاه سایۀ مرحمت‌آمیزِ لوای حرمت هدیه کرده‌ست «مؤید» به غزالان حرم غزلی را که سروده‌ست برای حرمت ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e