eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کانون جنایت و شرر ، آمریکا شیطان بزرگ و مهدشر،آمریکا یادت نروداصل برائت اینست تا لحظه مرگ ، مرگ برآمریکا @hosenih باطل متزلزل است وحق پابرجاست این وعده حقّ وسنّت پاک خداست امروزحسین حق طلب، ایران است امروز یزید این جهان ، آمریکاست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دخترت غرقِ در بلا شده است قدّم از ظلمشان دوتا شده است شهرشان رنگ و رو گرفته پدر روی دستانشان حنا شده است @hosenih اهل بیت رسول را زده اند مزد جدم چه خوب ادا شده است سهم تو سنگ تیز از روی بام سهم من فحش و ناسزا شده است ریخت دندان شیری ام بابا دهنم لال و بی صدا شده است این چه وضعیست؟! آبرویم رفت! رخت هایم چه نخ نما شده است چشم وا کن ببین که ناموست وارد مجلس غِنا شده است @hosenih چند روزی ندیدمت ، چه عجب دامنم غرق در طلا شده است باورم نیست این همان سر توست حنجر تو جدا جدا شده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خوابم نمیبَرد که دستِ تو بالشم نیست بابا یتیم یعنی دستِ نوازشم نیست باید بگیرم امشب دیوار را نیاُفتم عمه حواس جمع است اینجاست تا نیاُفتم @hosenih حتی توانِ ماندن از بالِ من نیاید گفتی به زجر دیگر دنبالِ من نیاید من دوست دارم این را این زخم را که اینجاست رَدّی که بر رُخم هست نقشِ عقیقِ باباست دیدم چقدر رویَت تغییر کرده بابا دیدی چه با گلویم زنجیر کرده بابا از رویِ بام وقتی تکبیر را کشیدند وقتی به گردنم بود زنجیر را کشیدند بابا تمام کردند وقتی غذایشان را انداختند پیشم نان خُشکهایشان را کوچکتر از من اینجا این دختران ندیدند دائم بلند کردند بر من صدایشان را من رویِ خاک بودم تو رویِ خاک بودی زحمت به خود ندادند هر بار پایشان را... @hosenih انگار می‌شود خوب خون زخمهای زنجیر وقتی که عمه بوسید آرام جایشان را من روسریِ خود را محکم گرفته بودم در مجلسی که دیدم هر بی حیایشان را دندانِ تو که اُفتاد لبهایِ من تَرَک خورد لبهای تو که خون شد کردم هوایشان را بابا سرت زِ نیزه هرجا که گشت اُفتاد حتی میانِ مجلس از رویِ طشت اُفتاد پیشِ لبانِ خُشکَت آن کَس که آب میریخت دیدم کنارِ طشت است وقتی شراب میریخت ما بارِ شامیان را بر دوش خسته بُردیم با ما عمو نبود و چوبِ حراج خوردیم برخاست گرد و خاکی تا نیزه خورد بر خاک دیدم عمویِ خود را با نیزه خورد بر خاک این خار‌ها بزرگ‌اند رفتیم و بی هوا رفت... از رویِ پا در آمد خاری که زیرِ پا رفت @hosenih سنگی به سویم آمد اما به زینبت خورد اُفتاد پیشِ پایم سنگی که بر لبت خورد خاکسترِ تنوری مویِ تو را گرفته این سنگِ بی مُرُوَت بویِ تو را گرفته ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی در هاله‌ای از گیسویی خاکستری باشد @hosenih دختر دلش پر می‌کشد، بابا که می‌آید موهای شانه کرده‌اش در معجری باشد ای کاش می‌شد بر تنش پیراهنی زیبا ... یا لااقل پیراهن سالم‌تری باشد سخت است هم شیرین زبان‌ باشی و هم فکرت پیش عموی تشنه‌ی آب آوری باشد با آن ‌همه چشم انتظاری باورش سخت است سهمت از آغوش پدر تنها سری باشد شلاق را گاهی تحمل می‌کند شانه اما نه وقتی شانه‌های لاغری باشد اما نه وقتی تازیانه دست ده نامرد دور و برِ گم گشته‌ی بی‌یاوری باشد خواهرتر از او کیست؟ او که، هر که آب آورد چشمش به دنبال علیِ اصغری باشد وای از دل زینب که باید روز و شب انگار در پیش چشمش روضه‌های مادری باشد وای از دل زینب که باید روضه‌اش امشب «بابا ! مرا این بار با خود می‌بری؟» باشد بابا ! مرا با خود ببر ، می‌ترسم آن بد مست در فکر مهمانی و تشت دیگری باشد @hosenih باید بیایم با تو، در برگشت می‌ترسم در راه خار و سنگ‌های بدتری باشد باید بیایم با تو، آخر خسته شد عمه شاید برای او شب راحت تری باشد؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اول تو را سرود لبم انتها لبم از شوقِ پر کشیدن سویت لبالبم در سینه ام محبت و بر لب ثنای تو صد آفرین به سینه و صد مرحبا لبم @hosenih امشب فقط تو را سر سجاده خوانده ام این بار پا نداد به ذکر و دعا لبم من پا به پای عمه ی خود جنگ کرده ام نشنید دشمنت به خدا هیچ جا لبم... ...بگشایم و شکایتی از دردها کنم راضی است دست و پهلو و حتی رضا لبم خیلی دلم برای تو تنگ است، حق بده بوسید اگر که باز لبت بی هوا لبم @hosenih چشم و مشام پر شده از بوی آب و نان اما نخورده است به آب و غذا لبم "صد بار لب گشودم و بیرون نریختم خون ها که موج میزند از سینه تا لبم" با من نگو که از چه لبت این چنین شده؟! دارد هزار قصه و صد ماجرا لبم خونی و خشک و پر ترک و حاصلش شده چیزی شبیه نقشه ى جغرافیا لبم @hosenih دستش بزرگ بود، نگینش بزرگ بود بیهوده نیست این که شده جا به جا لبم بابا ببخش این لب و دندان خونی ام می خواست تا کند به لبت اقتدا لبم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عمری مرا خون جگر، قوت و غذا بود شیرین ترین قوتم همین زهر جفا بود با کس نگفتم لحظه ای، اسرار خود را اسرار من در کربلای کوچه ها بود @hosenih من جای سیلی را به روی ماه دیدم این جای پنجه مخفی از بابای ما بود یک ضربه سنگین تر ز تیغ ابن ملجم این ضربه کاری بود، چون که بی هوا بود آندم که پاره گوشوار مادرم شد عرش خدا شرمنده از خيرالنسا بود @hosenih دیدم که سرو قامت حوریه خم شد پس شانه لرزان من او را عصا بود ام المصائب هم ندید این صحنه ها را حتی نهان این غصه از خون خدا بود از درد راه خانه را گم کرد مادر نقش زمین در کوچه جان کبریا بود @hosenih در کوچه ها پایان نشد این ماجرا ها این تازه، ای مردم شروع ماجرا بود بین در و دیوار دیدم مادرم را در دود و آتش وای، زیر دست و پا بود گاهی به یاری فضه را میخواند و گاهی در ناله اش یا مصطفی یامرتضا بود @hosenih یک عده بی غیرت به خانه حمله کردند هر رهگذر میدید اما بی‌صدا بود با ریسمان،جمعی علی را می‌کشیدند مولای ما مأمور بر صبر و رضا بود مادر به امداد پدر خود را کشانید با اینکه رنجور از فشار دنده ها بود @hosenih بازوی زهرا ناگهان از کار افتاد دامان مولا شد رها،غوغا بپا بود با حرف بد ما را به یکسوپرت کردند قنفذ دمادم با مغیره هم‌نوا بود ما زیر دست و پا و مادر باز برخواست این ماجرا، خود کربلا در کربلا بود @hosenih این بار اول بود، خونین شد حسینم زینب اسیر خشم و غیظ اشقیا بود خون میچکید از چادر زهرای اطهر دستش به معجر زینب از هول بلا بود زهر جفا اینجا به کامم ریخت دشمن روزیکه روز غربت آل عبا بود @hosenih آری از اینجا مجتبی پاره جگر شد گریان بما روح لطیف مصطفا بود خونخواه آل فاطمه،مهدی زهراست او خود از اول شاهد یوم‌العزا بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن عنایتی دلم شود ز دام غم رها حسن مرا مخواه بیش از این به غصه مبتلا حسن خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن که یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» @hosenih ز دست می روم اگر ز سر مرا تو واکنی ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» @hosenih دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه، نوا دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها خدا کند که جان دهم به پای روضه ی شما بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» @hosenih تو آخر عنایتی، من اول گدایی ام تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام اسیر دار هیچ کس نشد سر هوایی ام اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام نوشته روی قلب من که مُلک مجتبایی ام تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» @hosenih و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است زبان بده بخوانمت به زیر دست و پا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» @hosenih صفا، وفا، عطا، سخا، ولیّ هر کرم حسن دعای من، دوای من، نوا و شور و دم حسن چه می شود که در بقیع تو زنم قدم حسن؟ مدد نما به لطف حق، امیر بی حرم... حسن! کنیم پرچم تو را به عالمی علم حسن بنا شود به مرقد تو گنبد طلا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» @hosenih تو حافظ شریعت و تو ناجی امامتی اگرچه خسته ای ولی امیر استقامتی وجودِ جود از تو و تو جوهر کرامتی چه رفعتی، چه رأفتی، چه هیبتی، چه قامتی امید بی کسیِ من به عرصه ی قیامتی ببین صدات می زنم چقدر بی ریا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» @hosenih مگر تو قدرت و توان حیدری نداشتی؟ چرا به کوچه فرصت دلاوری نداشتی؟ ز کودکی به غیر دیده ی تری نداشتی شنیده ام به معرکه... که یاوری نداشتی بمیرم ای امیر خسته، لشگری نداشتی شکسته شد دلت ز سنگ دست آشنا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
اینجا همه‌چیز می‌شود آماده هر کس پی حل مشکلم افتاده اینجا همه منتظر که لب باز کنم تا هر چه نیاز دارم ابراز کنم خادم به کنار من شب و روز زیاد دور و بر من عاشق دلسوز زیاد در وقت عطش به آب سیراب شوم نگذاشت برادرم که بی تاب شوم هر چند که خون جگرم بر لب هست خوب است که بالای سرم زینب هست بر زانوی خسته‌اش سرم را دارد عباس هوای دخترم را دارد اینجا همه پیشانی من می‌بوسند دست و سر نورانی من می‌بوسند من سوخته جانم از بلا؛ اما آه لایوم کیومک ابا عبدالله اینجا همه دور و بر من گریانند فردا همه دور قتلگه خندانند اینجا همه هستیم و به دل‌ها غم نیست فردا به کنار خواهرم محرم نیست فردا همه‌ی نیت دشمن سر توست فردا همه چشم‌ها به انگشتر توست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کسی که غرق خدا شد به یم نیاز ندارد رواق و صحن و چراغ و خَدَم نیاز ندارد سخای بیشتر ازحد مجتباست دلیلش نیازمند اگرکه به کم نیاز ندارد @hosenih زبانزد است دل مهربان و پاک و رئوفش به معجزات زبان و قلم نیاز ندارد ویطعمون الطعامش هنوز در جریان است گدا برای گرفتن قسم نیاز ندارد نفس بهانۀ از او سرودن است همیشه دمی که گفت حسن بازدم نیاز ندارد @hosenih زمین کرببلا طرحی از بهشت بقیع اش حرم برای خودش که حرم نیاز ندارد کتیبه های محرم کبود غربت او شد بیان درد دلش محتشم نیاز ندارد نوشت با خط خون تیر روی چوبه تابوت شهید آتش کوچه که سم نیاز ندارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تو دست شسته ای ای عشق، از ملال خودت حسین، دغدغه ات بود و بی خیال خودت حسین، حُرّی اگر داشت، من تو را حُرّم! ببند زخم سرم را به دستمال خودت @hosenih هرآنچه هست در این سینه، از تفضل توست به غیر مال خودت هرچه هست مال خودت کسی ز عهده ی این روضه، برنمی آید خودت به روضه بیا گریه کن به حال خودت عجیب نیست به یاد رباب می افتم ز بسکه طعنه شنیدی تو از عیال خودت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زخم جگر تو بس که کاری شده است چشمان من از غصه بهاری شده است @hosenih خونی که ز داغ کوچه بر دل کردی! از گوشه ی لبهای تو جاری شده است ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شود به اذن تو دریا ، سراب هم حتی شود به نام تو موجی ، حباب هم حتی کریم نیست کسی پیش سفره ات هرچند به نام او بدهند آب و تاب هم حتی @hosenih نشسته ام سر راهت مگر که یک لحظه تو را نگاه کنم با نقاب هم حتی همین که از تو بخواهیم باز شیرین است اگر دعا نشود مستجاب هم حتی تمامِ خلق رهین شکوه عزت توست اگر شوی تو به ذلت خطاب هم حتی @hosenih به بغض تو شده کافر ، اگرچه او به رسول به زور داده شود انتساب هم حتی فقط به پای مزار تو بوده که آمیخت به اشک غم ، نفس اضطراب هم حتی ** خدا کند پسری مادرش زمین نخورد خدا کند که نبیند به خواب هم حتی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تو سرو بودی و حالا خمیده ای تنها به دوش ، بار مصیبت کشیده ای تنها اگر که پیر شدی ، علتش ز کودکی است چها گذشت به کوچه ! چه دیده ای تنها ؟ @hosenih کسی ندیده به جز مادرت که دنبالش پی مسیر پر از خون دویده ای تنها کسی ندیده بجز خواهرت که هر شب را به های های ز خوابت پریده ای تنها نکشت زهر تو را خاطرات مادر کشت کنون به بستر مرگ آرمیده ای تنها @hosenih چه زخم های زبانی که خورده ای در جمع چه طعنه ها که به جانت خریده ای تنها میان شهر اگر ناسزا نثارت شد میان خانه ی خود هم شنیده ای ، تنها ز دست همسر خود جای آب و شیر و غذا دو کاسه زهر هلاهل چشیده ای تنها @hosenih به هر نفس زدنت پاره ی جگر ریزد درون طشت بلایی که چیده ای تنها دل تو رفت از این طشت خون به طشت شراب کجای قصه ی سر را تو دیده ای تنها دل تو رفت به گودال کشته ای مظلوم کنار پیکر در خون تپیده ای تنها @hosenih دل تو رفت در آن خیمه های شعله نشین که سوخت دامن زینب ، رشیده ای تنها دل تو رفت به شهری که می زدند ز بام هماره سنگ به راس بریده ای تنها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تیری که شد خطیر، حسن بوده هم پیر هم مسیر، حسن بوده بی آنکه دست باز کند سائل همواره دست گیر حسن بوده @hosenih از سفره داری اش،نه که از سفره آنکه نگشته سیر حسن بوده تا هست شیر رزم علی هست و؛ تابوده بچه شیر حسن بوده بی شک حسین،امیر اگرهم شد قبلش فقط امیر حسن بوده @hosenih برجنگ اگر حسین تعمّد داشت برصلح ناگزیر حسن بوده هم وارث اهانتِ درکوچه هم وارث غدیر حسن بوده آن سربلند دهر که روزی شد؛ درتشت سربه زیر حسن بوده @hosenih دوری که رفت زود حسینش بود زودی که گشت دیر حسن بوده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پر کشیدم در هوای با صفای مجتبی که رها می گردم امشب در هوای مجتبی جای معنای کرم نام حسن باید نوشت حاتم طایی گدای دست های مجتبی @hosenih پابه پای فاطمیه باید ای اهل بکاء بیشتر گریه کنم پای عزای مجتبی در قیامت مستحق لطف زهرا و علیست عاشقی که دل سپرده بر ولای مجتبی روبه راهم می کند در گوشه ی "باب الجواد" فکر "باب القاسم"صحن و سرای مجتبی @hosenih خاطرات کوچه ای باریک... داغ فاطمه س مانده روی خاک کوچه ردّپای مجتبی زهر مثل خنجری از حنجرش خون می مکید گوشه ی حجره به پا شد کربلای مجتبی یاکریمم بر فراز قبر آقایی کریم التماس دست های خالی مایی کریم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اخم شیطان باز می گردد تبسم می شود جعده بعد از زهر درگیر توهم می شود آتش سَم است اما پشت درب خانه نه پشت درب سینه ات لبریز هیزم می شود @hosenih آرد خواهد شد تمام استخوان هایش ولی باز دستاس است که لبریز گندم می شود زهر در واقع برایش جرعه ای از کوثر است آن که لحظه لحظه پیر از حرف مردم می شود باز اول می شوی بر دیدن مادر ولی خواهرت مثل گذشته باز دوم می شود @hosenih گل فرستادم به تابوتت ولیکن گل که هیچ تیر بین تیرهای آمده گم می شود از حسن تا کربلا آن کوچه خواهد گشت دشت بر تن قاسم بدین ترتیب سَم٬ سُم می شود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بزم حسن حال و هوایش فرق دارد از ابتدا تا انتهایش فرق دارد اینجا همه کاره کریم اهل بیت است آقا نگاهش بر گدایش فرق دارد @hosenih با دست خالی برنمیگردی از این در بیت الکرم جود و سخایش فرق دارد چشمی که گریان عزای مجتبی شد بر او خدا لطف و عطایش فرق دارد گریه نکرده مزد کارت را گرفتی گریه کنی که ماجرایش فرق دارد @hosenih آقا خودش فرموده از کوچه بخوانید اصلاً گریز روضه هایش فرق دارد دارد صدای سیلی از کوچه می آید این مجلس روضه عزایش فرق دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بايد نشست و از برکاتى چنين نوشت تا روز حشر از حسناتى چنين نوشت از کشتى وسيع نجاتى چنين نوشت از شور بهتر از عرفاتى چنين نوشت بر گردن جهان تشيع چه دينى است اين شور بى‌مقايسه حج حسينى است @hosenih کى ديده است جمعيتى اينچنين بگو شور و شعور و تربيتى اينچنين بگو يک مکتب و اهميتى اينچنين بگو کى ديده است تسليتى اينچنين بگو پاى پياده در دل صحرا به شوق کيست؟ گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست @hosenih اين رستخيز عام که درسى حماسى است يک مکتب مجرب انسان‌شناسى است رزمايش بزرگ عبادى سياسى است اين کار ريشه‌اي‌ست پيامش اساسى است بى‌سابقه‌ترين تجمع روى زمين شده است حالا مدال وحدت ما اربعين شده است @hosenih اين اربعين همايشى از اتحاد ماست يک پرده از نمايش يوم‌الجهاد ماست مقياسى از تلاطم مردم نهاد ماست اين اربعين نشانه‌اى از اعتقاد ماست ما سال‌هاست عاشق يک بى‌کفن شديم تاثير عاشقى است که دور از وطن شديم @hosenih اول نجف مقابل ميخانه‌ی على جامى بزن ز باده‌ی مستانه‌ی على اذن دخول پشت در خانه‌ی على زآنجا سپس زيارت دردانه‌ی على بايد ولى شناخت سپس جان به کف گذشت بايد براى کرببلا از نجف گذشت @hosenih وقت وصال مى‌طلبد دل به جاده زد موکب به موکب از لب پیمانه باده زد بايد در اين مسير قدم بى‌اراده زد بوسه به روى تاول پاى پياده زد عاشق‌شدن وسيله‌ی آواره‌بودن است آوارگى نتيجه‌ی بيچاره‌بودن است @hosenih مردم دلى به سوى قرن مى‌برند آه جان‌هاى مست را سوى تن مى‌برند آه سر را براى کشته‌شدن مى‌برند آه دنبال خويش بچه و زن مى‌برند آه شکر خدا که غذاى فراوان رسانده‌اند زوار شاه تشنه که تشنه نمانده‌اند @hosenih پاى پر آبله غم مرهم نداشتند چيزى براى طى سفر کم نداشتند زن‌هاى اين پياده‌روى غم نداشتند يک لحظه ترس در دل خود هم نداشتند يک لحظه چادر از سر يک زن جدا نشد يک گوشواره دردسر گوش‌ها نشد @hosenih بعد از حسين جوشش مکتب شروع شد خونش که ريخت گريه‌ی هرشب شروع شد در بين دختران حرم تب شروع شد يک اربعين رسالت زينب شروع شد گرچه به روى ناقه‌ی عريان سوار شد حيدر شد و همش سخنش ذوالفقار شد @hosenih مرثيه را به وادى کوفه رساند و رفت او سنگ خورد ولى خطبه خواند و رفت در بين کوچه چادر خود را تکاند و رفت ابن زياد را سر جايش نشاند و رفت کاخ يزيد را به سر او خراب کرد او يک‌تنه به جاى همه انقلاب کرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ زان لحظه که بر نام حسن جان نظر افتاد از چهره ی فرسوده ی من پرده بر افتاد از بس که درخشان بُوَد این نام در افلاک انگار که در عرش معلّی قمر افتاد @hosenih زیباییِ محض است جمال عَلَوییَش از شهد دو لب هاش بهای شکر افتاد اولاد علی تک تک شان باب مرادند اما گذر من به حسن بیشتر افتاد وقتی که حسن هست نیازی به کسی نیست افسار نبردی به دو دستش اگر افتاد... . ..چون جنگ جمل محشر کبری بدهد رخ از ضربه ی تیغش شتر حیله گر افتاد ... او مرجع درد است مقاتل همه گفتند از مادر او پیش نگاهش ثمر افتاد از ضرب لگد بود حسن دید که ناگاه روی تن مادر وسط شعله در افتاد تنهاش گذارید به غمهاش بسوزد این زهر دگر چیست به جان جگر افتاد؟ @hosenih این قوم لعین رحم نکردند به نعشش روی بدنش تیر به جای سپر افتاد ... در کرببلا قصّه ولی طور دگر شد بر سینه ی عریان برادر تبر افتاد... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نه بوی مُشک نه چون بوی نافه ی خُتن است نه بوی یاسمن است این نه بوی یاس من است نه بوی چادر خاکی نه عطر آن گودال بقیع روضه ی مکشوف کوچه و زدن است @hosenih برای گریه بر این صحنه یا که دیدارش میان هر مژه با چشم جنگ تن به تن است به جز بقیع که در اشک نیز می سوزیم همیشه گرمی آتش دلیل سوختن است کسی که دست به سینه است توی کرب و بلا چگونه است که پیش تو دست بر دهن است؟! غریب کیست کسی که هنوز بی حرم است؟ و یا کسی که به هنگام مرگ بی کفن است؟! @hosenih غمش ز جنس حسین است هرکه مظلوم است حسن تر است کسی که غریب در وطن است خراب هم که نباشد به اعتقاد من تمام غربت اینجا به خاطر حسن است! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ عقل دارد سر سودا حسنی بودن را برگزیده دل شیدا حسنی بودن را @hosenih مرغ روحم به کمال آمده دریافته از سیر در عالم معنا حسنی بودن را فاش می گویم و از گفته ی خود دل شادم* ندهم من به دو دنیا حسنی بودن را گر شوند اهل زمان تشنه به خونم، هرگز نزنم بر در حاشا حسنی بودن را داده با نغمه ی جانم حسنش پیغمبر عاشقان، بر همه فتوا حسنی بودن را گر چه عمری است سیه پوش حسینم، از من می پسندد خود آقا حسنی بودن را در عزای تو دو چشم ترم آموخته از ماهیان کف دریا حسنی بودن را مادری هستم و از عمق جگر می سوزم دارم از غربت زهرا حسنی بودن را @hosenih روی هر قطره ی اشکم به شفاعت خواهی خود زهرا زده امضا حسنی بودن را *تضمین از شعر خواجه حافظ شیرازی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ رنگ سپید رنگ حنای سرت شده است لب بسته ای و خون دلت ساغرت شده است خطبه بخوان به رقص درآور کلام را نهج البلاغه مشتری منبرت شده است @hosenih سرچشمه ی کرامت و لطف کریم ها! کوثر دخیل گوشه ی چشم ترت شده است از نسل دختر تو امامت ادامه یافت پیغمبری و فاطمه ات کوثرت شده است من برگ زردی از شجره نامه ی توام خار و خسی که آمده و نوکرت شده است چشمی که گریه کرده، تو را، یا حسین را لبریز لطف و مرحمت مادرت شده است قلب حسین پیش تو جامانده در بقیع قلب حسین مقبره ی اطهرت شده است غیر از ضریح کهنه، ضریح نو حسین مشتاق پایبوسی خاک درت شده است خون حسین نام تو را دم گرفته است گودال هم برای تو ماتم گرفته است دردت زیاد بود و برایت دوا نبود زخمی عمیق تر ز غم کوچه ها نبود دیوار کوچه نیز به تو طعنه میزند سنگ صبور گفتن آن ماجرا نبود عرش خدا تحمل آن داغ را نداشت گر شانه ی خمیده ات آنجا عصا نبود اما شهادتین لبت اینچنین سرود داغی بزرگتر ز غم کربلا نبود روزی شبیه روز حسینت نمیشود جسمت کبود بود ولی زیر پا نبود رنگ سپید گر چه به موی تو چنگ زد زلفت به دست باد نبود و رها نبود @hosenih آخر به دامن پسرت سر گذاشتی دیگر سخن ز نیزه و طشت طلا نبود غارت زده است چون حسنش را ز دست داد انگشتری و پیرهنش را ز دست داد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ جایی که هست عرض ارادت به راحتی باز است در بروی رعیت به راحتی لب وا نکرده میدهد او حاجت مرا پس میروم بدون خجالت به راحتی @hosenih نگذاشته که لنگ بمانم تمام عمر این است رسم اهل سخاوت به راحتی با خرده نان سفره او عشق میکنم وقتی که هست منشا برکت به راحتی من با حسن با شاهی دنیا رسیده ام آقا شدم ز دولت حضرت به راحتی یا محسن بحق حسن کار من گرفت گفتم حسن رسید اجابت به راحتی جنت تمام،جلوه این قبر خاکی است بین بقیع رو شده جنت براحتی @hosenih در اصل کربلا حرم دوامام ماست عطر حسن رسیده ز تربت به راحتی زیر عبا زره به تنش داشت در نماز در مجتباست معنی غربت به راحتی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تنها ميان كوچه ها من ديده بودم مادر زمين افتاد و من ترسيده بودم ترسيده بودم مادرم درجا بميرد چون غنچه از طوفان به خود لرزيده بودم @hosenih از بس كه سنگين خورد سيلي ، روي ياسش من جاي او چون گل زهم پاشيده بودم ضربه به جان خويش قطعاً مي خريدم گر زودتر از مادرم جنبيده بودم يادش بخير آندم كه بازوي كبودش مخفي ز بابا نيمه شب بوسيده بودم شد تلخ تر از گرية صد ساله بَهرم آندم كه ناچار از پدر خنديده بودم با كس نگفتم راز اين غم را كه تا حال … از مادرم اين ناله ها نشنيده بودم مثل عصا خود را نمودم تكيه گاهش اطراف چادر را بر او پيچيده بودم شد انتقام فتح خيبر درب و ديوار سنگينيِ آن درب را سنجيده بودم @hosenih گر رازهايم زين جگر افشا نمي شد روشن نمي شد تا چه حد رنجيده بودم گر كه نمي بردي تو اي تشت آبرويم تا زير خاك اين رازها پوشيده بودم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih