eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
434 ویدیو
168 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
در میان نوشتن گاهی صلوات لازم می‌شویم برکت دهد خدا به قلم‌تان
. برای خواهرم خواهرت خواهرش صرف کن غیرت را... ✍️لیلا گودرزیان فرد، نویسنده حوزوی برای خواهرم، خواهرت، خواهرش، قامت‌هایی خم شدند، پدران شهدا را می‌گویم از پدری که تک پسرش را فداکرد. برای خواهرم خواهرت خواهرش، موهایی که در انتظار خبری از فرزندانشان سفید شدند از یک ساعتش که هزار سال می‌گذرد تا۴۰ سال که عمریست به درازای یک تاریخ، مادران شهدا را می‌گویم. برای خواهرم خواهرت خواهرش چه نوعروسانی که حنایشان سرخ شد به سرخی خون همسران جوانشان که داغی سنگین روی قلب‌های عاشق‌شان گذاشت. برای خواهرم، خواهرت، خواهرش صرف کن غیرت را! به بهای بهانه گیری‌های کودکان یتیمی که حسرت شنیدن صدای پدر تا ابد بر دلشان ماند. برای خواهرم، خواهرت... صرف کن تا یادت نرود شاید آزادی که دنبالش هستی، رقصیدن و بوسیدن در کوچه‌های بی‌حیایی ختم شود به اسارت در بازار برده‌فروشان زنان ایرانی... اگر این مردان نباشند دور نیست زمانش. معبر را خودت باز می‌کنی برای خواهرت، خواهرم، خواهرش، معبری برای هتک حرمت مثل مغول‌ها، داعشی‌ها، انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها. تاریخ را بخوان و صرف کن برای خواهرم، خواهرت، خواهرش... @HOWZAVIAN
🔺 آتش! چرا در حوزه‌های علمیه؟ ✍️ ابراهیم شریفی، پژوهشگر و استاد حوزه علمیه قم 💠 در اوج فتنه ها، مخصوصا از فتنه ۸۸ به بعد، یکی از مراکزی که از سوی آشوبگران و فتنه گران تهدید شده است حوزه های علمیه بودند لذا شاهد بودیم که به این بناها و ساختمان ها هر چند گاها به صورت ایذایی یورش برده و تخریب کرده و آسیب میزدند. ⁉️ اما چرا؟! یاد آن گریه پر مفهوم و پر معنای میرزای شیرازی افتادم؛ داستان از این قرار است. 🔹در صدور فتوای تاریخی تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و تأثیر انکارناپذیر آن در جامعه آن روز جهان تشیع، نکته‌ای وجود دارد که توسط دختر ایشان مطرح شده است و داستان را اینگونه بیان کرد: زمانی که مرحوم آیت الله سیدحسن مدرس، طلبه جوانی بودند، به سامرا رفته تا با مرحوم میرزای شیرازی ملاقات کنند؛ میرزای شیرازی بعد از پرسیدن نام و نشان شهید مدرس که می‌فهمد اهل اصفهان ایران است، از اوضاع و احوال ایران از او می‌پرسد که شهید آیت الله مدرس در پاسخ مرحوم میرزای شیرازی، می‌گوید: فتوای شما در ایران غوغا به پا کرده و همه مردم حتی در قصر ناصرالدین شاه قلیان‌ها را شکستند؛ بعد از این که میرزای شیرازی این سخنان را از شهید آیت الله مدرس می‌شنود شروع به گریه می‌کند؛ شهید آیت الله مدرس از ایشان می‌پرسند که چرا گریه می‌کنید من فقط واقعیت‌های ایران را عرض کردم؟؛ میرزای شیرازی نیز در پاسخ به شهید آیت الله مدرس می‌فرمایند من از اهمیت دادن مردم به سخن عالمان دینی ناراحت نیستم، بلکه گریه و ناراحتی من به این دلیل است که دشمنان اسلام که تا کنون نمی‌دانستند قدرت اسلام در کجاست، از امروز فهمیدند؛ و از این رو از همین امروز برای شکستن قدرت اسلام کار می‌کنند. 💠 امروز ما در سالهای بعد از انقلاب نیز همین بوده است، دشمن ما به خوبی فهمیده است که باید کجا را هدف قرار دهد! چرا که حوزه ها قرارگاه و پایگاه انقلاب اند. به همین جهت صنفی که بیشترین شهید را تقدیم این نظام کرده است حوزه ها و روحانیت بوده اند؛ آن صنفی که به صورت جهادی در آسیب های طبیعی و آسیب های اجتماعی میدان داری کرده اند حوزه ها و روحانیت بوده است، لذا انها خوب قلب جریان انقلاب را شناخته اند و ان را نشانه رفته اند ولی حوزه و روحانیت را چه باک از این تهدیدها و آتش زدن ها. 🔰 هر چند دشمن فهمیده که کجا را باید بزند و ما هم میدانیم که این آسیب ها ثمره ای ندارد جز این که به قول حافظ «عرض خود می بری و زحمت ما میداری» ولی انچه آسیب برای حوزه محسوب می شود استحاله از درون است مثلا تیتری از سایت رادیو فردا خواندم که برایم جالب بود (البته با غرض این سایت معاند کاری نیست ولی اصل مطلب قابل تأمل است) و باید ما حوزویان توجه کنیم. 🔰 آن تیتر بدین صورت بود: « آتش زدن حوزه‌های علمیه؛ آیا روحانیت صدای اعتراضات مردم را می‌شنود؟ - رادیو فردا» ▪️انقلابی بودن و انقلابی عمل کردن، با مردم بودن و برای مردم تلاش کردن هویت اصلی حوزه از ابتدای تاسیس و البته شدت یافته بعد از انقلاب اسلامی ایران است و اگر اینها را از دست بدهیم یعنی دیگر حوزه با آن هویت و ماهیت نخواهیم بود لذا متولیان حوزه و متصدیان آن برای حفظ این ماهیت هر چه می توانند باید تلاش کنند. @HOWZAVIAN
🔵 مکتب ناکارآمد ✍️ محمدحسین مطهری 🔸در دوره‌ی رنسانس، حاکمیت و حق مرجعیت علمی و حق فرمانروایی و حق اطاعت‌پذیری، از خدای متعال سلب شد و به عقل و تجربه‌ی انسان تعلق گرفت. 🔸اگر کسی مدعی است که عقل و تجربه حق مرجعیت علمی دارد و به تبع آن، انسان حق حاکمیت مطلق را بر طبیعت دارد، باید بتواند مالکیت یا سلطه انحصاری انسان را و کارآمدی و کمال عقل و تجربه را ثابت کند. 🔰آیا فلسفه‌ی غرب، در پاسخ به این سؤال موفق بوده‌است؟ 🔰آیا فلسفه‌ی غرب توانسته‌است جایگاه حاکمیت انسان را در عالم به اثبات برساند؟ 🔰آیا فلسفه‌ی مدرن، برای فرمانروایی مطلق انسان در روی زمین، دلیل متقنی دارد؟ 🔸ناکارآمدی این فلسفه را می‌توانیم در تنازعات تمام‌نشدنی جهانی بر سر انرژی و منابع ببینیم. 🔸اسلام حاکم عالَم را عادل می‌داند و مکتب فکری اسلام محور سیاست را کسی می‌داند که با حاکمیت او، هيچکدام از این تنازعات باقی نخواهدماند... @HOWZAVIAN
✴️ غافلگیری بارانی ✍️ نجمه صالحی با عجله داشتم بیرون می‌رفتم، باید کاری انجام می‌دادم، در دلم غرغر می‌کردم چرا من!؟ تا در را باز کردم و زمین خیس و آسمان کبود را دیدم، دلم غنج رفت، فراموش کردم چند ثانیه قبل چه می‌گفتم! باران که می‌بارد انگار بغض فرو خفته آسمان می‌ترکد، دوستش دارم چون زلال است، بی غل‌ و غش! آمدنش نوید حال خوب دارد برایم، انگار به آغوش می‌کشم او را، چقدر ذوق کردم از آمدنش! چشمان آسمان خیس است با اشک‌هایش صورت زمین را می‌شوید! برگ‌های درختان از آب باران سنگین شده‌اند، پرنده‌ها دیگر روی برگ‌ها نمی‌نشینند، انگار منتظر رفتن باران هستند! کاش برایشان چتری می‌ساختم تا منتظر رفتن باران جانم نشوند! از سر و روی برگ‌ها آب سرازیر می‌شود، بوی باران، بوی زندگی، با آمدنش حیاتی دوباره به کالبد زمین دویده! زیر این آسمان زیبا، روی زمین خیس، راه رفتن می‌طلبد! این هوا نفس عمیق کشیدن می‌طلبد! خیس شدن و گِلی شدن کفش و چادر و دست کشیدن به گِل‌های خیس و خلاصه شادی‌های یک روز بارانی را می‌طلبد! یادش بخیر دویدن در خیابان خیس بارانی، جیغ کشیدن با دهان باز، با شاخه های خیس بازی کردن و پا در چاله‌های پر آب گذاشتن و سرو صدا ... کاش نبود بعضی از محدودیت‌های دست و پاگیر! @HOWZAVIAN
حتی اگر زمان رضاخان بود! ✍️احمد سعیدی ✅ وقتی بحث تجزیه کشور مطرح می‌شود، آنقدر خطر بالاست که دیگر نوع حکومت و حاکم مهم نیست، ✅ اگر رضاخان هم حاکم بود، وظیفه همه ما بود که از تمامیت ارضی کشور دفاع و حمایت کنیم. ❗️جای تعجب است که برخی به راحتی از عبارت تجزیه ایران صحبت کرده و آن را عادی سازی کنند. 👌و چقدر ساده و خام اند آنان که بخواهند از ایران قوی و بزرگ جدا شوند❗️ آیا در این دنیای جنگلی، روز خوش خواهند دید⁉️ @HOWZAVIAN
✔️ همه نویسنده‌ایم «هر کسی داستان خود را می‌نویسد» ✍️ سید عبدالله هاشمی ❇️همیشه داستان خوب داستانی نیست که خواندنی باشد؛ هرکس می‌خواند خوشش بیاید، بلکه گاهی داستان خوب، داستانی است که نوشتنی باشد، یعنی نوشتنش خوش باشد، فارغ از آنکه کسی آن را بخواند یا نه. سرنوشت زندگی هرکسی داستانی، نوشتنی است باید آن را خوب نوشت. ما گاهی به ‌اشتباه گمان می‌کنیم داستان زندگی هم شبیه همه داستان‌ها، زمانی خوب است که خواندنی باشد. برای همین، آنگونه زندگی را می‌نویسیم که دیگران دوست دارند، بخوانند؛ اما غافل از اینکه این داستان را تنها، باید خوب نوشت. چون قراراست یک‌بار این داستان را بنویسی و برای همیشه خودت آن را بخوانی. پس به‌گونه‌ای که دیگران دوست دارند بخوانند داستان زندگی را نباید نوشت. ❇️ هرکسی داستان زندگی‌اش را خودش می‌نویسد و همه انسان‌ها داستان‌نویس‌اند. برخی داستان زندگی خود را خواندنی نمی‌نویسند نوشتنی می‌نویسند.فاصله بسیار است بین داستان نوشتنی با داستان خواندنی. قهرمان داستان نوشتنی آنچه می‌نویسد برایش مهم است آن را می‌سنجد که آیا این را بنویسم یا نه؛ اما در داستان خواندنی باید ببینی که خواننده در چه صورتی این داستان را می‌خواند اگر آن گونه که او دوست داشته باشد ننویسی داستان تو خواندنی نیست. در داستان خواندنی داستان‌نویس اجیر است؛ اما در داستان نوشتنی داستان‌نویس آزاد است. مبتلایان به ریا داستان خود را برای خواندن دیگران می‌نویسند. ✅ اما در این میان شهیدان داستان خود را نوشتند نه برای آن‌که حتی خود بخوانند، آنان این مقدار نیز به خود توجهی نداشتند که داستان خود را خود بخوانند، بلکه داستان شهیدان، زبان خاص خود را دارد. استعاره‌ها و تمثیل‌ها و لطافت‌ها در داستان شهیدان جنس دیگری دارد. داستان شهیدان داستان عشق است. داستان عشق نه خواندنی است ونه نوشتنی؛ بلکه سوختنی است. تنها کسانی اهل داستان‌سرایی به زبان عشق هستند، که سرتاپای داستانشان رد پای سوختن باشد و جز خاکستری از خود برجای نگذارند. همه زیبایی که بر داستان‌های خواندنی یا نوشتنی جلوه کرده است رنگی از جلوه عشقی است که حقیقت آن نزد شهیدان است. @HOWZAVIAN
📰 دکه‌ی تیترخوانی سه شنبه 15 آذر 1401 @HOWZAVIAN