eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
602 ویدیو
204 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
#باشگاه_نویسندگان_حوزوی_رسا _____________________🍃 #یادداشت | تطور معنای اجتهاد از دیدگاه شهید صدر 📌اهل سنت فقط برای کلام پیامبر اکرم(ص) حجیت و شرعیت قائل اند؛ از این رو بعد از رحلت پیامبر باب دلیل شرعی را بر روی خود بستند. 🔶وقتی به تاریخ تشیع نگاهی می‌اندازیم، این نکته به وضوح دیده می‌شود که از زمان خود اهل بیت(علیهم السلام) تا اوائل قرن هفتم، بزرگان تشیع چه ائمه(علیهم السلام) و چه علمای شیعه، از کلمه‌ی اجتهاد بیزار بودند و به شدت از آن نهی می‌کردند. 🔶اهل سنت فقط برای کلام پیامبر حجیت و شرعیت قائل اند؛ از این رو بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) باب دلیل شرعی را بر روی خود بستند و در مقابل مجبور شدند باب اجتهاد را بگشایند. اجتهاد از دیدگاه آنان به این معناست که وقتی فقیه با فقدان دلیل مواجه شد، می‌تواند به نظر شخصی خود عمل کند؛ لذا اجتهاد از دیدگاه آنان یک دلیل شرعی در عرض کتاب و سنت است. 🔶در صورتی که رجوع به نظر شخصی به عنوان یک دلیل شرعی، از نظر شیعه کاملا مردود و باطل است. در واقع آن دسته روایات و کتب علمای شیعه که اجتهاد را به شدت رد می‌کنند، منظورشان همین معنای اجتهاد است. ✍ علی خردمردی #شهید_صدر #اجتهاد #تشیع 🌐rasanews.ir/002Z2r 🆔 @rasanews_agency
عمق متون دینی 💢فَرُبَّ حامِلِ فِقْهٍ غَيرِ فَقيهٍ وَ رُبَّ حامِلِ فِقْهٍ الي‌ مَنْ هُوَ افْقَهُ مِنْهُ 🔰 شهید آیت الله مطهری (ره) 🔺اين جمله خيلي نکته در آن هست، يعني اشاره‌اي است به آينده. «فقه» يعني فهم عميق، ولي در اينجا مقصود جمله‌اي است که عمق داشته باشد. «فقه» با «فهم» فرقش اين است که «فهم» مطلق فهميدن است و «فقه» فهم عميق را مي‌گويند. 🔺وقتي که «فقه» به کلام اطلاق بشود يعني سخني که عمق زياد دارد. فرمود: بسا مردمي که حامل يک سخن عميقند ولي خودشان عميق نيستند. جمله را هميشه نقل مي‌کند ولي خودش نمي‌تواند به عمق آن پي ببرد. باز فرمود: بسا مردمي که جمله‌اي را، فقهي را حمل مي‌کنند يعني جمله‌اي را که از من شنيده‌اند حفظ دارند، فقيه هم هستند، ولي نقل مي‌کند براي کسي که از خود او فقيه‌تر است، يعني نقل مي‌کند براي کسي که از او عميقتر است و عمق فکرش بيشتر است، او که وقتي برايش نقل مي‌کند چيزهايي مي‌فهمد که خود اين که براي او نقل کرده نمي‌فهمد. 🔺اين است که ما مي‌بينيم سخنان پيغمبر، در هر رشته‌اي، دقيقاً قرن به قرن عمق بيشتري (نمي‌گويم پيدا کرده) براي آن کشف شده است. (البته مي‌دانيد حساب اوصياي پيغمبر، ائمه اطهار جداست. کلمات آنها مثل کلمات پيغمبر است. راجع به افراد عادي دارم صحبت مي‌کنم.) در قرن اول و دوم هرگز به اندازه قرن سوم نمي‌توانستند به عمق مطالب پيغمبر برسند، و در قرن سوم به اندازه قرن چهارم، و در قرن چهارم به اندازه قرن پنجم. تاريخ علوم اسلامي اين امر را نشان مي‌دهد. اگر شما اخلاق را مطالعه کنيد، فقه را مطالعه کنيد، معارف و فلسفه را مطالعه کنيد، عرفان را ملاحظه کنيد، مي‌بينيد در هر قسمت که پيغمبر سخن گفته است، مفسريني که در دوره‌هاي بعد آمده‌اند واقعاً بهتر توانسته‌اند به عمق کلام پيغمبر برسند. اعجاز پيغمبر در همين است. 🔺ما تنها اگر فقه خودمان را در نظر بگيريم، چنانچه يک نابغه هزار سال پيش را مثلًا در نظر بگيريم، شيخ صدوق و شيخ مفيد و حتي شيخ طوسي را در فهم معاني [کلمات‌] پيغمبر در مسائل فقهي در نظر بگيريم، و بعد بياييم نهصد سال بعدش شيخ مرتضي انصاري را در نظر بگيريم، مي‌بينيم شيخ مرتضي انصاري در نهصد سال بعد از شيخ طوسي و شيخ مفيد و شيخ صدوق بهتر مي‌تواند سخن پيغمبر را تحليل کند. 🔺آيا از اين جهت است که شيخ مرتضي نبوغ بيشتري از شيخ طوسي داشته است؟ نه، علم زمان او وسعت بيشتري از علم زمان شيخ طوسي دارد؛ علم جلوتر رفته است و در نتيجه اين بهتر مي‌تواند به عمق سخن پيغمبر برسد تا او که در هزار سال قبل بوده است. آينده هم همين‌طور است. صد سال ديگر، دويست سال ديگر افرادي پيدا خواهند شد که خيلي عميقتر از شيخ انصاري سخنان پيغمبر را درک کنند. 📚سیری در سیره نبوی، ص۴۲ @almorsalat   ................ @howzavian
🔄 تغییر معنا و استعمال «آیت الله» 🔻 القاب امور اعتباری هستند که برای تجلیل از افراد به کار گرفته می شود. یکی از این القاب رایج در فضای حوزه "آیت الله" است که زمانی برای مجتهدان و فقیهان زحمت کشیده به کار می رفت که در هر عصری به تعداد محدودی شأنیت این لقب را داشتند. 🔻اما اخیرا این لقب برای فضلا و تحصیل کردگان فارغ از کفایه نیز به کار می رود و افرادی که فقط یک سال ونیم شرکت در درس خارج را در کارنامه دارند را "آیت الله" می خوانند. 🔻 افرادی که حتی یک روز یک متن حوزوی را تدریس نکرده اند و با مطالعه آثار هگل و مارکس و یا اگزیستانسیالیست ها درصدد تاسیس فلسفه و تغییر منطق حجیت فقه و اصول هستند. 🔻و یا افرادی که فقط مشغول به کار تربیتی و نگارش اثار ذوقی و استحسانی در فهم قرآن و حدیث بوده اند را نیز امروز "آیت الله" می خوانند. 🔻از آنجا که این الفاظ اعتباری محض هستند و واقعیت را نشان نمی دهند، پیشنهاد این است که هر فارغ التحصیل کتابهای مکاسب و کفایه را "آیت الله" بخوانیم تا دیگر کسی نبافد و افراد معمولی را در وزان فقیهان و حکیمان بزرگ نپندارند. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
⛔️ نوه‌ها و دنیای جدید مرجعیت ❓مگر در عصر انسداد باب مرجعیت هستیم که نوه‌ها احساس تکلیف می‌کنند؟! 📈اخبار چاپ رساله‌های فضلایی که خود را در آستانه مرجعیت می‌دانند، شنیدن دارد! این مسابقه‌ی نامرسوم را می‌توان در انبارهای برخی فضلای محتاط و نوادگان علمای فقید به نظاره نشست. 📑 به هر حال؛ رسیدن به مرجعیت دینی، دست و پا زدن را برنمی‌تابد، و نمی‌شود بر داشته‌های پدربزرگ‌ها فخر فروخت. آیا می‌توان بی‌توش و توان به روی مسائل مستحدثه آغوش گشود و اجتهاد پویا را پرچمداری کرد؟ و الا تقلید بر میت نیز جایز بود. آیا مرجعیت نسبی و سببی می‌تواند برای مقلدان غیر نسبی و غیر سببی الگوی طراز دینی قرار گیرد؟ ✍️ علی اسفندیار 🌐 متن کامل در خبرگزاری رسا @HOWZAVIAN
🔎فهم کاریکاتوری و متد موزاییکی یک حوزوی دگراندیش(۱) ✍️علیرضا محمدلو ▫️روش شناسی می‌گوید؛ در فهم متون اگر تمرکز منفصل در تک گزاره‌ها داشته باشیم، مبتلا به درک جزء در غیاب کل می شویم و معنای منظومه‌ای و یکپارچه و دلالت کلان سخن را از دست می‌دهیم. دلیل روشن هم این است که با هر سنت کلاسیک یا مدرن معرفتی، اگر بخشی را بدون بخش های متمم و مکمل و مفسر متصل یا منفصلش، اُبژه قرار دهیم، دچار قرائت گزینشی با نارسا و منفصل از مکمل ها و متمم ها و مفسرها خواهیم شد. پر واضح است که تاریخ، شخصیت و گاهی حتی متون دینی را هم اگر در تک گزاره هایش بدون شان نزول و قبل و بعد، مطالعه کنیم، دچار اعوجاج و و غیرمنضبط و دور از مراد متکلم و دلالت اصلی ماجرا خواهیم شد. 🔸بعنوان مثال وقتی عباراتی از صحیفه امام راحل را بدون پیوست مقام و ضرب قراین مفسر و به سبک تقطیع و برش های امروزی قرائت کنید، خوانش شما همینقدر مبتذل خواهد بود که خمینی کبیر را که از سال ۴۲ تا ۵۷ بدون هیچ اقدام نظامی، قیام مردمی را به ایستگاه ۲۲ بهمن رسانید، اهل تنش و تک روی، خطاب کرده و بودن را همین مقدار سطحی و بدون درک الزامات پیچیده حکمرانی در عینیت، اهرم دیکتاتوری ترجمه می‌کنید. 🔸امام حداقل در سه ساحت روشن نشان داد که به مردم و نگاه نخبگانی، اعتقاد راسخ دارد و پای این باور هم هزینه داد. در ساحت ساختاری، تفکیک قوای سه‌گانه را ذیل ولایت فقیه پذیرفت و پای نهادهایی همچون مجمع تشخیص و شورای نگهبان‌ را هم امضا کرد. یک دیکتاتور(به زعم نارسای شما) آیا تن به ساختارهای پیچیده و پر‌وتکل های محدویت‌زا در ساحت حکمرانی می دهد؟ 🔸در عرصه مدیریتی هم افرادی را پذیرفت که به جد با بودنشان مخالف بود اما فهم نخبگانی و شورای همراه انقلاب را صحه گذاشت و زیر بار انتخاب بازرگان، بنی صدر و منتظری هم رفت. مدیریت نخبگانی کشور برای امام، یک مانیفست جاری بود نه یک ژست و شعار ابتدایی از نهضت که حتی در حساس ترین لحظات میدان هم علی‌رغم میل باطنی و به تبع مشورت نخبگان، را نوشید. جای سوال اینجاست که چگونه می توان چنین شخصیتی را دیکتاتور خواند الا کسی که بدلیل مدل مطالعه تفننی یا گعده‌ای، تاریخ را گزینشی، کات خورده و سکانسی متوجه شده و تک گزاره هایی را برای اثبات فرضیه اش برجسته سازی نماید و جنگ تحمیلی بیش از ۲۰ کشور علیه ایران را هم نتیجه ماجراجویی و تفکر تنش‌زای امام راحل تلقی کند! 🔸آیا رواست که ارتباطات با ساواک و سیا و مرام منافقانه و مارکسیستی اش را مطابق اسناد تاریخی در نظر نگیریم و تندروی و جنایت های بعد انقلاب او را هم پای تندروی و تندخویی امام(العیاذ بالله) با این شخصیت معلوم الحال بنویسیم؟ برای اثبات فرضیه غلطتان تا کجا قرار است که دنده معکوس بکشید جناب اکبرنژاد که حتی محاکمه و را که سیزده سال پابه‌پای شاه معدوم در قامت نخست وزیری علیه مردم و اسلام خیانت و جنایت به خرج داد، زیر سوال ببرید و امری بیهوده و ناشی از تنش‌زایی بخوانید! 🔸در عجبم از اینهمه فهم گزینشی و پازل های آشفته شما که به دلیل بساطت زیاد و سادگی بیش از حدش، هیچ حس علمی و فقهی را جهت پاسخگویی تحریک نمی کند. شما دچار شده‌اید که یکدفعه از عرش تحول در حوزه، به فرش انسداد حکومت داری در عصر مدرن، شیفت وضعیت داده اید. 🔸فهم شما از مدرنیته و مقهور شدنتان مقابل ماشین غرب هم حاکی از ضعف شناختی شما در تفکیک سه ساحت مبانی، مسائل و نتایج غرب است که شما در نهایت سادگی فقط برخی نتیجه‌های بسته‌بندی شده را در غیاب مبانی و فرایند شکننده و مبتلا به تعارض غرب می‌بینید و همچون یک شبه انجمنی، قائل به عدم امکان حکومت اسلامی در عصر حاضر شده اید. جالب است که تئوریسین پایان تاریخ هم بعد از شکست های متعدد جریان غرب و لیبرالیسم در منطقه و جهان در ساحت های سیاسی و اقتصادی، طی مصاحبه ای این نظریه اش را پس گرفت و وضعیت جهان متجدد را در ثبات و بقا با توجه به ارتشی و میلیتاریستیک شدن نسخه های آمریکا برای جهان امروز، مبتلا به تردید و امتناع دانست. ادامه دارد... @HOWZAVIAN
◻️ شرایطی که امام خمینی برای مجتهدان لازم می‌داند ✍ احمدحسین شریفی یکی از نکات مهمی که (ره) در پیام موسوم به «منشور روحانیت» خطاب به طلاب و روحانیون و علمای حوزه‌های علمیه بیان می‌کند، ذکر شرایط لازم برای اجتهاد اسلامی و مجتهد جامع‌الشرایط است. یک. لزوم «آشنايى به روش برخورد با حيله‌‏ها و تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان» دو. «داشتن بصيرت و ديد اقتصادى»؛ سه. «اطلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان»؛ چهار. «شناخت سياست‌ها و حتى سياسيون و فرمول‌هاى ديكته‌‏شده آنان» پنج. «درك موقعيت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمايه‌دارى و كمونيزم» [طبیعی است که منحصر به این دو قطب نیست؛ منظور آن است که نظامات و قدرت‌هایی حاکم بر جهان را به درستی بشناسد] شش. برخوردار از «زيركى و هوش و فراست لازم برای هدايت يك جامعه بزرگ اسلامى و حتى غيراسلامى» هفت. «خلوص و تقوا و زهدى كه در خور شأن مجتهد است»؛ هشت. «واقعاً مدير و مدبر باشد» @howzavian_hamedan