eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
605 ویدیو
204 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣ ما چه هستیم؛ آتش‌فشان یا آتش‌نشان آتش فشان ها قابل قیاس با آتش نشان ها نیستند. آتش فشان ها افرادی هستند که با یک ماده ی اشتعال زا، آتشی بس سوزاننده را می افروزند. ماده ی اشتعال زایی که در اختیار آنان است، سخن چینی است. کینه، آتشی است که آنان به راه می اندازند. و آنچه با این آتش می سوزد، رابطه ی میان زن و شوهر و یا دو دوست و ... است. و اما آتش نشان ها، آنانی هستند که واسطه گری می کنند؛ شعله های کینه را فرو می نشانند و زمینه ی آشتی میان افراد را فراهم می کنند. امیرمؤمنان علی (ع) درباره ی سخن چینی فرمود: از سخن چینی بپرهیز که [بذر] کینه را در [مزرعه ی جان ها] می کارد و آدمی را از پروردگار و مردم دور می کند. رسول خدا (ص) درباره ی آشتی دادن میان دو نفر، فرمودند: کسی که در راه صلح و آشتی میان دو نفر گام برمی‌دارد، تا زمانی که مراجعت کند فرشتگان خدا همواره بر او درود می‌فرستند و پاداش شب قدر هم به او عطا می‌گردد. ✍️ رضا قلی زاده مرزونی ..‌‌‌‌................................................... 2⃣ فراموش نمی‌شوی ای شهید آقای دکتر محسن فخری‌زاده‌ی شهید! برای رفتنِ همچون شمایی همیشه زود است! ۹۹ درصد از فعالیت‌های شما، هنوز برای ۹۹ درصد از ما ایرانی‌ها پنهان است و از آن بی‌اطلاع هستیم، ولی آن قوم‌الظالمین بیشتر از خودی‌ها می‌دانستند شما که بودید و برای آینده‌ی این کشور چه می‌کردید. آنها خوب می‌دانستند باید سرچشمه‌ی‌ نیروی تضعیف کننده‌شان را خشک کنند. ✍️ راضیه نوروزی @HOWZAVIAN
🔴 ترور، تردید و گام سوم شایعه 🔻نیوزویک با انتشار یک شایعه و مانوری مجازی با موضوع وخامت حال رهبرانقلاب و تشکیل جلسه فوری خبرگان رهبری، کار ناتمام این روزهای تروریسم دولتی و دولت تروریسم را تکمیل نمود که از نگاه یک پروژه عملیات روانی برای ، قابل تامل و بررسی است.‌ 1️⃣ با این فرض آنچه که برای جریان سازی و مدیریت هوشمند یک رخداد امنیتی لازم است، بعد از شوک وارد شده از طریق ترور و ایجاد بهت و حیرت عمومی بدلیل سرگیجه رسانه ای با روایت سازی های متکثر و عدم اتفاق نظر در مرحله تصمیم برای تقابل متقارن یا نامتقارن می باشد. 2️⃣ برای تکمیل پازل ترور، بهترین گزینه اثرگذار، تردیدافکنی در سطح کلان و تصمیم گیر و توزیع و پخش شایعه در سطح افکارعمومی است و به نوعی و ایجاد تزلزل در تصمیمات راهبردی و تولیدسردرگمی، می تواند انرژی و تمرکز نظام را تضعیف و جریان قدرت را در اتخاذ مواضع جدی تر، به تردید و تشکیک بیفکند. 3️⃣ پس مثلث ترور و تردید و شایعه سه نقطه حساس و قابل اتکای نظام یعنی دانش، قدرت و مردم‌ را هدفگیری می نماید و با تسخیر دنیای مجازی و ایجاد اتمسفرجعلی در فضای رسانه ای، سطح شایعه را بالاتر برده و تمام تلاش خود را برای مخدوش سازی و سست نمودن تصمیمات آتی نظام به کار می بندد. ✍️ علیرضا محمدلو @HOWZAVIAN
4.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 محافظ یا بادیگارد؟ 🔻 شاید بعضی‌ها اینطور تصور کنند که محافظ همان ترجمه‌ی بادی‌گارد هست. چه فرقی می‌کند، جز تفاوت زبانی. 🔻اما کلمات بار فرهنگ‌های خودشان را نیز به دوش می‌کشند و از عقبه‌ی خودشان جدا نیستند. 🔹 محافظ، جان می‌دهد؛ اما نه برای حفظ شخص، برای حفظ هدفی که آن شخص در راهش می‌کوشد. 🔸 بادیگارد جان می‌هد؛‌ اما صرفا برای حفظ شخص، چون اجیر شده است. چون پول می‌گیرد. 🔻 یاد سکانس آخر فیلم بادی‌گارد بخیر... وقتی ، شخصیت دانشمند را بغل کرد، تا تیر به او نخورد.... حتما کارگردان بعد این صحنه گفت: «کات، خسته نباشید، خیلی خوب بود» 👈  خواندن بیشتر 👉 @HOWZAVIAN
🌹 شهید سیدرضی و چند نکته ✍️ عباس بابائی ۱) اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز، باز است. ۲) برای شهادت باید وسط میدان و اهل قیام بود. ۳) اقتدار جمهوری اسلامی نه با فلان مدیر پرمدعا، که با سربازان و سرداران گمنام به‌دست آمده است. ۴) انقلاب اسلامی تراز شهدای ایرانی را بین‌المللی و تاریخی کرد. ۵) اسرائیل سگ زنجیری آمریکا و در کنار صاحبش دشمن درجه یک ملت ایران است. ۶) برخلاف نگاه عده‌ای، انتقام سخت در حال وقوع است؛ آمریکا در منطقه به ذلتی گرفتار شده که حتی به یمن هم نمی‌تواند پاسخ بدهد. ۷) ای‌کاش می‌توانستیم اسطوره‌های خودمان را به فرزندان کشورمان درست و بهنگام معرفی کنیم! ۸) غربگرایان وطنی شادمانی اندکی دارند؛ چون می‌دانند هر گام ولی‌نعمت‌شان، چند گام جبهه‌ی مقاومت را به‌دنبال خواهدداشت. ۹) غالباً شهیدان و شهادت‌هایی این‌گونه، یا بلایی را از سر امت رفع می‌کنند یا مانع آمدن بلایی می‌شوند! ۱۰) جهت شادی روح شهید سیدرضی و فرمانده‌ی دلاورش سیدالشهداء مقاومت حاج‌قاسم عزیز و تمام مدافعان گمنام حرم اهل‌بیت و حرم جمهوری اسلامی حمد و سوره‌ای هدیه بفرمایید. @HOWZAVIAN
👌کافه فکر خطوط رسانه‌ای که دوستان می‌توانند دنبال کنند: 1. ایجاد همدلی و وحدت ملی 2. اعتبارزدایی از دو قطبی‌سازی داخلی و خارجی و کاذب توسط دشمن 3. تضعیف خط ناامیدی از انتقام سخت توسط گروه‌های محور مقاومت و جمهوری اسلامی 4. مقابله با تمسخر انتقام سخت و بی اعتبار کردن این خط 5. اعتبارزدایی از قدرت‌نمایی اسرائیل با تاکید بر طوفان الاقصی 6. بازنمایی شجاعت و تدبیر توأمان در سیاست و عرصه نظامی (تصویرسازی صحیح از مفهوم «انتقام سخت» در نبردهای جبهه مقاومت و ضرورت تداوم و حفظ صبر استراتژیک در این مسیر ) 7. حفظ و تقویت روحیه استکبارستیزی و سوق دادن مردم به سمت دشمنی ذاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی با مردم 8. ترسیم چهره تروریسم دولتی از دولت جنایتکار آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی با تکید بر این جنایت و جنایات گذشته (مثل حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری) 9. نمایش و برجسته سازی از تأیید، رضایت و خشنودی مقامات، شخصیت‌ها و رسانه‌های معاند درباره این حادثه (نمایش خباثت این طیف) 10. بصیرت‌افزایی نسبت به انواع انتقام سخت (اشاره به انتقام‌هایی که بعد از شهادت حاج قاسم تا به الان اتفاق افتاده مثل پیروزهای جبهه مقاومت) 11. برجسته‌سازی وجوهی از عملکردهای قابل بیان جبهه مقاومت در سلسله مراتب انتقام سخت @HOWZAVIAN
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 این نزدن‌ها نشانه‌ی نمی‌توانیم‌ها نیست؛ نشانه‌ی تدبیر است. ▪️انتقاد از انتقام سخت حاج قاسم سلیمانی اگر نشانه‌‌ای از یاس و مرعوب شدن داشته باشد، بی‌انصافی است. نزدن، همیشه نشانه نتوانستن نیست. 🎙حجت‌الاسلام محسن قنبریان در محفل چهاردهم فکرت ✔️فکرت @HOWZAVIAN
🔻 سختی انتقام سخت ✍️ علی عسگری، دانش پژوه علوم اجتماعی دعوا بر سر شهادت یک سردار و دو سردار و یک موشک و دو موشک نیست. دعوا بر سر نابودی هویت و اندیشه‌ای است که بدون شانتاژ و تبلیغات ۲۴ ساعته، توانسته است چهره‌ی واقعی مدعیان حقوق بشر و آزادی را رسوا و بی آبرو کند. برای کسانی که پی در پی متحمل شکست‌های جبران ناپذیر و خسارت‌های سنگین از سوی مردم بی دفاع جهان چون فلسطینیان می‌شوند، سخت است که به خود بفهمانند آرمان غاصبانه‌شان و کشور فرضیشان به ‌یکباره در نابودی قرار گرفته است. آشکار شدن چهره‌ی واقعی آزادی مدرن با گلوله باران کردن رؤیا‌های کودکانه‌ی فرزندان مسیح(ع) و دوستداران محمد(ص) در بیت المقدس، و از طرفی هدر رفتن میلیاردها دلار، در خاوری که خیلی هم دور نبود، همه و همه خبر از شکسته شدن استخوان‌هایی می‌دهد که به زودی صاحبانش را زمین‌گیر کرده تا بانگ فتح و پیروزی را در آسمان انسانیت و عقلانیت به صدا در آورد. بی شک اگر بخشی از مردم جهان، مقصر استخوان‌های شکسته شده و بدن‌های متلاشی شده‌ی استکبار را نشناسند؛ اما جنگ‌افروزان ۱۱ سپتامبر و تشکیل دهندگان داعش و القاعده و ضمانت‌کنندگان امضای کری، به خوبی می‌دانند مقصر این‌ همه فلاکت برای وارثان ماکیاولی و بیکن چه کسانی هستند. همانا فرزندان خمینی کبیر، چون فخری زاده و حاج قاسم به عنوان مقصران شماره ‌یک این شکست مفتضحانه شناخته می‌شوند. همان کسانی که اقتدارشان در میدان، انفعال برخی را در پیاده ‌سازی آرمان نشان داد تا کسی به خیال خام خود فکر دوستی با جنایتکاران را در سر نپروراند و خون شهدا را مستمسک وادادگی‌اش قرار ندهد. اما سؤال اینجاست که انتقام سخت چیست؟ آیا این اقتدار، انتقام می‌شود؟ تعجب می‌کنم چرا هنوز نمی‌دانیم در برابر جهانی ایستاده‌ایم که مدتها نقشه‌ی تقسیم جهان و نابودی اندیشه‌ی انسان را با قوای تا بن دندان مسلحش کشیده است و این ما بودیم که بازی‌شان را نه فقط در انقلاب و هشت سال جنگ تحمیلی، بلکه در میادین سخت دیگری مثل مبارزه با داعش و شکست آن، زدن پهباد آمریکایی‌ها و ناو‌های متعددشان بر هم زدیم. تعجب می‌کنم که چگونه خون شهدا را در آبیاری عقلانیت اسلامی مردم کشورمان، نادیده می‌گیریم وقتی گرگ صفتان با شعار زن، زندگی و آزادی هر سه را هدف گرفته بودند. آیا این خون انتقام از ترویج جاهلیت نبود؟! اکنون که این متن را می‌خوانید، هنوز برخی از وطن فروشان، پشت صفحات مجازی خود، سنگ سگان هاری را به سینه می‌زنند که اگر به تعبیرشان همین سردار سپاه نبود باید سرِ دار آمریکایی‌ها سر سپردگی می‌کردند. کاسه‌لیسانی که قدحی از جام شراب یزیدیان را می‌نوشند تا برای چند صباحی مستی کنند و تلخی هویت از دست رفته‌شان را به فراموشی سپارند. هویتی که با وعده‌ی سفره‌ی رنگین‌تر و بزرگ‌تر، هم به یغما برده شد و هم با فریبش، سفره‌ها کوچک‌تر شد و از همه مهم‌تر سردارشان آسمانی شد. آری! همه‌ی ما دلمان برای خط خطی کردن تل‌آویو و حیفا قنج می‌رود و می‌خواهیم به محض شنیدن نابودی اسرائیل جشنی بزرگ به پا کنیم، ولی چقدر قول می‌‌دهید که حامیان مهسا و فریب‌خوردگان جنگ نرم در تهران و دیگر شهرها، در جشن ما پایکوبی کنند و زیر بار هزینه‌ی مقاومتی که فلسطینیان رفته‌اند، بروند. انتقام مدبرانه یعنی ترویج فکر مبارزه با تروریسم. یعنی اندیشه‌ی سلیمانی به جایی برسد که خامنه‌ای نه فقط عزیز دل مردم منطقه‌ی ۱۴ و ۱۵ تهران بلکه عزیز دل مردم ولنجک، قیطریه و قلهک و زعفرانیه هم بشود. باید تفکر ضد آمریکایی نه تنها در ایران بلکه درکل منطقه، به سر مشقی تبدیل شود که بن سلمان و امرای عربی چون او هزاران بار از رویش بنویسند تا بفهمند فروش نفت و کالا‌های مبادلاتی دیگر یعنی فروش هویت، حریت و تن دادن به خریت! این تفکر مکتبی، سخت‌تر از انتقام سخت است. اصلا فکر کن الان حیفا و تل‌آویو با خاک یکسان شد. سر منحوس غاصبان، برای سید حسن نصرالله فرستاده شد. اما آیا ضمانتی وجود دارد که غرب زدگان خود به فکر ساخت اسرائیلی دیگر با رویکرد فرهنگی در کشور نباشند؟! فتامل... @HOWZAVIAN
987.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در دورانی بسر می بریم که اتحاد جبهه مقاومت به اوج خود رسیده است. این، دقیقا آنچیزی ست که همیشه حضرت امام و مقام معظم رهبری تحت عنوان وحدت پیگیر بوده اند و شهید سلیمانی سال ها بدنبالش بود. @HOWZAVIAN @ahmad_olyaei
🇮🇷 وطن؛ قاعده‌ای که کثرت‌ها را به وحدت بدل می‌کند ✍ حسین انجدانی در هندسه‌ی حکمرانی ملّی، مفهومی وجود دارد که با تمام تکثرات تاریخی، فرهنگی، مذهبی و سیاسیِ یک ملت، همواره قادر است روح واحدی در کالبد جامعه بدمد و همه‌ی لایه‌ها را ذیل یک گفتمان وحدت‌بخش، همدل و هم‌سنگر کند؛ آن مفهوم، وطن است. وطنی که نه در جغرافیا، بلکه در هویت، نه صرفاً در خاک، بلکه در شرافت صیانت از آن معنا می‌یابد. «انسجام در بزنگاه» یکی از برجسته‌ترین مؤلفه‌های پایدارسازِ اقتدار ملی است. آن‌جا که مرز میان «اختلاف در درون» و «تقابل با بیرون» تداخل می‌یابد، نقش هوش امنیتی و بیداری عمومی، نه یک امتیاز جانبی، بلکه شرط استمرار حیات ملی است. در شرایط حاضر که جمهوری اسلامی، آماج یکی از پیچیده‌ترین تهاجمات ترکیبی تاریخ معاصر است، و در روزهایی که دشمن صهیونی درپی ترجمه‌ی شکست سخت خود به پیروزی نرم در افکار عمومی است، دفاع از وطن دوباره به همان گزاره‌ی طلایی تبدیل شده که می‌تواند حتی بر ویرانه‌های اختلافات، ساختار وحدت ملّی را بازتولید کند. ملت ایران در تمام دوره‌های تاریخ معاصر، از مشروطه تا دفاع مقدس، و از فتنه‌ی ۸۸ تا فتنه‌ی ۱۴۰۱، نشان داده‌اند که هرگاه تهدیدی متوجه اصلِ موجودیتِ وطن گردد، گرایش‌ها و تعلقات سیاسی، صنفی و حتی مذهبی، به حاشیه می‌روند و «روح ملی»، به‌مثابه قوه‌ی ضامنه‌ی بقاء، در قالب صفی واحد و صدایی متکثر اما هم‌جهت، تجلّی می‌یابد. این «اتحاد اضطراری»، که در نظریه‌های امنیتی از آن با عنوان اجماع بر سر تهدید وجودی یاد می‌شود، در ملت ما از سطح واکنش، به سطح قاعده ارتقاء یافته است. شواهد میدانی و داده‌های ادراکی نشان می‌دهد که ملت، در تمامی سطوح اجتماعی، سیاسی و اعتقادی، شاهد احیای همان پدیده‌ی «انسجام اضطراری» بوده است؛ الگویی که در نظریه‌های راهبردی از آن به‌عنوان Self-reinforcing solidarity یا «وحدت خودتقویت‌گر» یاد می‌شود؛ وحدتی که از دل خطر زاده می‌شود، و به‌محض وقوع تهدید، تمام کانون‌های واگرایی را تعلیق می‌کند. تجاوز جنایت‌بار رژیم صهیونیستی به خاک ایران، و شهادت سرداران و شهروندان بی‌گناه، بار دیگر آن رگ ناپیدای وحدت ایرانی را بیدار ساخت. مردمانی که در عرصه‌ی مطالبات صنفی، اقتصادی و سیاسی، ممکن است صداهایی ناهمگون داشته باشند، اینک چونان ستون‌های خشم مقدّس، به پرچم انتقام مشروع گرد آمدند. و این، قدرتی است که هیچ اتاق فکری، توان سنجش یا مهار آن را ندارد. «وطن» یک ابرگفتمان است؛ ابرگفتمانی که خرده‌گفتمان‌ها را به رسمیت می‌شناسد، اما در بزنگاه تهدید، بر همه‌ی آن‌ها تقدم می‌یابد. و درست همین‌جاست که پروژه‌ی دشمن، نه هدف‌گذاری بر خطوط دفاعی، بلکه تمرکز بر خطوط ادراکی جامعه را در دستور قرار داده است. رژیم صهیونیستی و هم‌پیمانان رسانه‌ای‌اش، با اذعان به ناتوانی در مواجهه‌ی نظامی با جمهوری اسلامی، در تلاش‌اند با دامن‌زدن به خطوط انشقاقی، از کثرت‌های موجود در بستر اجتماعی ایران، «چندپارگی ادراکی» بسازند و از خلال آن، شورش مدنی نیابتی طراحی کنند. پروژه‌ی آشوب‌نمایی در قالب فراخوان‌های ضدایرانی، بازتولید بی‌وقفه‌ی دوقطبی‌های کاذب در شبکه‌های برون‌مرزی، ترغیب مردم به بی‌اعتمادی نسبت به فرماندهی کلان کشور، و برجسته‌سازی انتقادات طبیعی صنفی با هدف تحریک علیه امنیت ملی، اجزای سناریوی جنگ ادراکی‌ است که دشمن، سال‌ها برای آن سرمایه‌گذاری کرده و اکنون، آن را به اجرا گذاشته است. و این پروژه، در لحظه‌ای که مردم، از هر طیف و گرایش، وحدت کلمه را حفظ کنند، عقیم خواهد ماند. نخستین خط دفاعی، نه موشک‌ها، بلکه هوش امنیتی ملی است؛ همان خِرد جمعی‌ای که می‌فهمد «مرز نقد» با «مرز حمله به کیان ملی» یکی نیست، و در میانه‌ی آشفتگی‌ها، دامن به تفرقه نمی‌زند. آن‌چه می‌تواند چونان «سپر روایت»، در برابر «پروژه‌ی شورش‌سازی» مقاومت کند، هوش امنیتی ملی و بصیرت استراتژیک عمومی است. هوش امنیتی تنها در رصد و تحلیل خلاصه نمی‌شود؛ بلکه آن هنگام که توده‌ی مردم، نسبت به منشأ یک پیام، عیار آن، انگیزه‌ی ارسال‌کننده، و بسترهای بهره‌برداری دشمن از آن آگاه می‌شوند و رفتار اطلاع‌رسانی و تصمیم‌سازی خود را با این سنجش تنظیم می‌کنند، هوش امنیتی از سطح نخبگانی به سطح توده‌ای ارتقاء می‌یابد. و این، همان پدیده‌ای است که در دکترین مقابله با جنگ ترکیبی، از آن با عنوان مردم‌مسلّحِ ادراکی یاد می‌شود. امروز تنها راه عبور از این جنگ ترکیبی چندلایه، انسجام ملی، اعتماد عمومی و تبعیت هوشمندانه از فرماندهی حکیمانه‌ی کل قوا است. و وطن، آن قاعده‌ی زرینی است که همه‌ی فرزندان خود را، در وقت خطر، برادر یکدیگر می‌سازد. @howzavian_tehran
🔵 مباهله؛ تراز نهایی حق و حقیقت در هنگامه‌ی غبار و غوغا 🖊 حسین انجدانی در زوایای ژرف تاریخ وحی، آن‌گاه که حجت‌های کلامی ره به بُن‌بست می‌برد و مجادلاتِ کاذب، غبار بر آیینه‌ی حقیقت می‌نشاند، دستگاه ادراک عمومی، مسمومِ روایت باطل می‌شود و غلبه‌ی لفظ، مانع نفوذ معنا می‌گردد، سنّت الهی، «مباهله» را رقم می‌زند؛ تا معرکه‌ی تفصیل، در محک ایمان، فصل شود و ساحتِ صدق، از ساحتِ تردید، ممتاز گردد. مباهله، قاعده‌ای در هندسه‌ی تاریخ نهاییِ تقابل جبهه‌ی حق و باطل است. مباهله، چکاد منطقِ ایستادگی در برابر غوغای تحریف است؛ آنجا که دلیل، به تنهایی، کفایت نمی‌کند، و حق، باید با هستیِ خالصِ خود، خود را بر باطل عرضه کند. مباهله، نمایش قدرت نرم ایمان در برابر تزویر مسلح است. همان‌گونه که پیامبر اعظم صلی‌الله علیه و آله، در برابر قوم نجران، آن‌گاه که مجادله‌ی منطقی راه به جایی نبرد، به میدان مباهله آمدند تا حق، از طریق حقیقت، نه در ساحت بیان، که در ساحت «بقاء در میدان» تجلی یابد، امروز نیز منطق جمهوری اسلامی، نه ستیزه‌گری، که دعوت خصم به میدان مباهله‌ی تاریخی‌ است: اگر شما راست می‌گویید، بمانید؛ ما با «انفسنا و ابناءنا و نساءنا» آمده‌ایم. در شرایطی که هیمنه‌ی رسانه‌ای دشمن، تلاش دارد قدرت نرم ایمان ایرانی را زیر آوار شایعات و عملیات روانی دفن کند، یاد مباهله، ما را به این نکته هشدار می‌دهد: در جدال نهایی، آن‌که ایمانش اصیل‌تر است، در میدان خواهد ماند و طرف مقابل، دیر یا زود، عقب خواهد نشست. چنان‌که اسقف نجران، در برابر پنج حقیقتِ نورانی، خود را باخت و امضای شکست بر صورت مسیحیت تحریف‌شده نقش بست. امروز، ترامپ قمارباز، صهیونیسم مفلوک و امپراتوری لیبرال غرب، در نقش همان اسقفِ نجران ظاهر شده‌اند؛ در برابر همان پنج حقیقت صف کشیده‌اند: عقلانیت سیاسی الهی، ایمان عمومی، ولایتِ جامع، اخلاص شهیدان، و حضورِ مردمی. اگر آنان، با ائتلاف زر و زور و تزویر، آمده‌اند تا حق را به حاشیه برند؛ ما، به رسم مباهله، با همه‌ی هستی‌مان ایستاده‌ایم. ایران اسلامی، امروز در مباهله‌ای فراگیر قرار گرفته است: مباهله با استکبار، با امپراتوری رسانه‌ای دروغ، با ستون پنجم داخلی، و با تاریخِ تحریف. اگر در مباهله‌ی صدر، خصم، با دیدن شکوه نور در قامت پنج حقیقت معصوم، به هراس افتاد و واپس نشست، امروز نیز صهیونیسم، در برابر اجلال سرداران شهید، شعور الهی و روحیه‌ی حماسی مردم بویژه در راهپیمایی جمعه‌ی نصر، و حکمتِ جاری در کلام امام جامعه، به رعشه افتاده است. لذا مباهله، تنها رویدادی در صدر اسلام نبود؛ مباهله، سنّت همیشگی پروردگار در تقابل «حق ممتد» با «باطل موقّت» است. آن‌که امروز ندای صلح تحمیلی سر می‌دهد، بداند که با منطق مباهله بیگانه است. آن‌که در صف ایمان نمی‌ایستد، خواه ناخواه، در صف نجران جا خواهد گرفت. و آنان‌که در این جنگ همه‌جانبه، همچنان از «خطر شلیک» بیشتر از «خطر سکوت» می‌هراسند، هنوز عمق میدان مباهله را درنیافته‌اند. مباهله، لحظه‌ی تمییز صف مؤمنان از مدعیان است. و هر آن‌کس که در روزگار نزول حجت، زبان به تردید بگشاید و در لحظه‌ی جهاد، سخن از مصالحه با ظلم گوید، مشمول قهر الهی خواهد شد. مباهله، همواره یک قاعده است: هر کس بر حق است، در میدان می‌ماند. امروز، ملت ما، با «ابناءه» در جبهه‌ها، با «نساءه» در عمق اجتماع، با «انفسه» در خط مقدم ایمان، آماده‌ی مواجهه‌ای به مراتب عظیم‌تر است. ایران قوی به‌دنبال اقامه‌ی حق است؛ همان اقامه‌ای که در روز مباهله با آورده‌ی پنج‌تن آل عبا تثبیت شد، و امروز با خون شهدای مقاومت، صیقل می‌یابد. و خصم، اگر شعوری از حکمت و شرری از عبرت در دل داشته باشد، بداند که در این مباهله‌نامه‌ی تاریخی، گریزی جز عقب‌نشینی، و نصیبی جز ندامت ندارد. چراکه این مباهله، نه در ساحَت احتجاج، که در صحنه‌ی حضور است؛ و نه با زبان تنها، که با شمشیر روایت، موشک قضاوت، صبر در مصیبت، و ایستادگی در محنت، معنا می‌یابد. @howzavian_tehran
🟢 خدای طبس، خدای فردو نیز هست... 🖊 حسین انجدانی در نخستین ساعت‌های بامداد اول تیرماه، نظام سلطه‌ی جهانی، با تلفیق خباثت نهادینه‌ی صهیونیسم و وحشیّت مدرنیزه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا، در اقدامی مشترک و ناجوانمردانه، مراکز سه‌گانه‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را هدف تهاجمی نامشروع قرار داد. این حمله، از حیث حقوق بین‌الملل، نقض صریح منشور ملل متحد، و از حیث موازین عقلانی، نمایانگر اضطراب مزمن و ناکارآمدی تصمیم‌سازی در بلوک فروپاشیده‌ی غرب است. اما مهم‌تر از آن، این رخداد، در بستر سنت‌های الهی تاریخ و در چارچوب «منطق علّی نظام‌مند نصرت و انتقام الاهی»، حامل نشانه‌هایی ژرف و پیام‌هایی عمیق است؛ جایی که قدرت و اراده‌ی الاهی، در بزنگاه‌های تاریخی، فراتر از محاسبات نظامی و ابزارهای سخت‌افزاری، به فعلیت می‌رسد. در منظومه‌ی توحیدی انقلاب، زمین و آسمان، موضع اراده‌ی ربّانی‌اند؛ و هر نقطه از جغرافیای مقاومت، باطل‌کننده‌ی منطق طغیان است. اگر خدای طبس، شن‌های روان را مسلح ساخت، همان خدای طبس، سنگ‌های کوه‌ فردو را نیز مظهر قدرت خود قرار خواهد داد. حمله‌ی آمریکا به مراکز هسته‌ای سه‌گانه، فارغ از میزان اثربخشی فیزیکی، اگرچه نشانی از عجز در عرصه‌های دیپلماتیک و جنگ نرم دارد، اما در تحلیل راهبردی، بازتاب یک تحریف ادراکی و نوعی سوءمحاسبه‌ی تمدنی است: این‌که آمریکا هنوز می‌پندارد با بمباران نقطه‌ای، می‌توان عزم یک ملت را خنثی کرد و عمق راهبردی اندیشه‌ای برخاسته از ایمان را متوقف ساخت. حادثه‌ی امروز، تکرار و بازنواخت ناقص و شکست‌خورده‌ی یک کابوس تاریخی است: کابوس طبس. آنجا نیز، ساختار نظامی ایالات متحده، با اتکاء به فناوری پیشرفته و غرور متوهّمانه خود، برای شکستن اراده‌ی ملت ایران به پرواز درآمد و سودای نفوذ در قلب انقلاب اسلامی را در سر می‌پروراند؛ اما فرجام کار، نه فرود قدرت آمریکایی، بلکه «سقوط تمدنی غرب» و دفن «هیبت تمدنی آمریکا» در خاک طبس بود. طوفان شن، حادثه‌ای طبیعی نبود؛ بلکه بیانیه‌ای توحیدی بود که سنت الهی را برتر از هندسه‌ی قدرت دنیای مدرن به نمایش گذاشت: «إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» در آن روز، شن‌های بی‌جان، به إذن الله، لشکر خدا شدند؛ و در برابر قدرت‌نمایی توهم‌آلود آمریکا صف کشیدند و آشیانه‌ی ابابیل، سقف طوفان‌ساز هواپیماهای امپراتوری شرّ را شکافتند، و سامانه‌های پیچیده‌ی راداری، در برابر اراده‌ی بسیط ربوبی، از کار افتادند. واشنگتن به‌وضوح دریافت که در تقابل با ایران، نه تهدید نظامی کارگر است، نه فشار اقتصادی. توان سایبری، اقتدار موشکی، انسجام درونی، و عمق راهبردی منطقه‌ای ایران اسلامی، هرگونه گزینه‌ی تهاجمی را در لحظه‌ی وقوع، به فاز بازدارندگی متقابل تبدیل می‌کند. مراکز هسته‌ای، سال‌هاست که بخشی از ساختار امنیت ملی ایران هستند، نه صرفاً تأسیسات فنی. حمله به آن‌ها، به‌معنای بازی با آخرین برگ‌های جنگ ترکیبی است، و چنین ریسکی، فقط از یک امپراتوری سراسیمه برمی‌آید. برخلاف آن‌چه در اتاق‌های فکر غربی تصور می‌شود، حمله به زیرساخت‌های حیاتی کشور، نه موجب فاصله‌گیری مردم از نظام، که موجب بسیج مجدد ظرفیت‌های مردمی پیرامون آرمان استقلال و عزت ملی می‌شود. این واکنش، به‌ویژه در سایه‌ی خاطره‌ی تاریخی طبس، جنگ تحمیلی و ترور شهید فخری‌زاده و شهدای دانشمند اخیر، بیش از آن‌که باعث تزلزل باشد، به تقویت همبستگی ملی می‌انجامد. آن‌چه دشمن را می‌سوزاند، نه فقط نجات تأسیسات فُردو، که بازسازی وجدان جمعی مردم در دفاع از دستاوردهای جهاد علمی است. در منطق ما، امنیت، از ایمان برمی‌خیزد، نه از صِرف فناوری. سامانه‌ی باور مردم، سپر پیشرفته‌تری از سامانه‌های ضدموشک است. در جایی‌که افسران جهاد علمی، جان می‌سپارند تا چرخه‌ی غنی‌سازی نایستد، خصم، در نهایت، شکست خورده‌ است؛ ولو آن‌که موشک پرتاب کرده باشد. خدای فُردو، خدایی است که علم شهید علی‌محمدی و مجید شهریاری و مصطفی احمدی‌روشن و داریوش رضایی‌نژاد را زنده نگه می‌دارد، و خشم شهید فخری‌زاده را در سینه‌ی سانتریفیوژها ذخیره می‌کند. خدای شن‌ها، اسباب طبیعی را در خدمت ایمان قرار داد؛ و اینک، در نطنز و فردو، همان خدا، عقلانیت بومی و مجاهدت علمی یک ملت را به سپری نفوذناپذیر بدل کرده است. طبس، نشان داد که اراده‌ی الهی، هنگامی که با ایمان صادقانه‌ی یک امت گره بخورد، همه‌ی معادلات مادی را درهم می‌شکند. و اکنون، در فردو و نطنز، همان سنت، در مقیاسی دیگر، درحال تکرار است. @howzavian_tehran