فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگر_اربعین
💢حاج قاسم؛ محبوب عراقیها...
✍ محمدحسین رمضانی
▪️در یکی از کوچه های شهر کربلا داشتم می رفتم که با این صحنه مواجه شدم، جوانان عراقی تصویر مرجعیت خودشون و شهید ابومهدی و حاج قاسم رو روی دیوار خونه نصب می کردند.
▪️جالبه که بدونید از سال ۹۷ تا ۹۸ تمام تلاش دشمن در شبکه های اجتماعی عراق این بود که جوانان عراقی رو نسبت به حشدالشعبی و سپاه قدس بدبین کنند.
▪️خوراک و محتوای زیادی تولید و بازنشر می کردند که تمام بدبختی های عراق زیر سر حاج قاسم سلیمانی(سپاه قدس) و هادی عامری و ابومهدی (حشدالشعبی) است، اگر این دو گروه نظامی نبودند، توسعه در عراق سرعت می گرفت.
▪️موقعیت رو برای حذف سرشاخه ها مناسب دیدند، بلافاصله عادل عبدالمهدی بهترین نخست وزیر عراق رو کنار زدند، اما خوشبختانه پروژهشون شکست خورد و جواب عکس داد، امروز حاج قاسم سلیمانی محبوب عراقی هاست.
۱۴٠۲/٠۶/٠۹
#اربعین
#جهاد_روایت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📂 سرمقاله/میلیونها امضا
✍ علی کردانی
🖊️اربعین سند محکم و بیچون و چرای محبت به اهلبیتعلیهمالسلام و امام حسینعلیهالسلام و حقانیت آنان است؛ سندی که میلیونها پای پیاده، پای آن را امضا میکنند.
🖊️شیعه در برخی موارد بهدلیل استراتژی آموزهای یا بهدلیل نبود شرایط، حالت وقار و غیرِ تهاجمی به خود گرفته است؛ اما رویداد اربعین تحرک و تبلور شیعه را بهخوبی نشان داده است.
🖊️دشمنان شیعه هنوز هم امیدوارند تا از حربه عرب و عجم برای پیشبرد اهداف خود کام بگیرند.
🔗متن کامل در 👇👇👇
https://serajonline.com/newspaper/item/9314
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔸گــره نگــاه
✍ علیرضا مکتبدار
📌شاید در ابتدا تندمزاج و عصبی بهنظر میرسید، اما بازشدن گوشه لب تو به لبخند میتوانست دیوار فرازآمده از ناهمزبانی را فروریزد و او تو را چنان در آغوش کشد که گویی رفیق دیرینهای است که تو را گم کرده و اکنون بازیافته است.
📌برای بیتوته گشتم تا حسینهای پیدا کردم. جوانی که بر کناره قالی رنگو رورفتهای نشسته بود و ورود و خروج زائران را میپایید، به عربی گفت: «جا نداریم.»
📌با آنکه خستگی بازگشت از سفر یک روزه سامرا و کاظمین نایی برایم نگذاشته بود، دست بیرمقم را بر شانهاش گذاشتم و پرده ناآشنایی را با لبخندی کوتاه کنار زدم. چهرهاش شکفت و مرا به چند عدد پسته تازه هم مهمان کرد.
📌آن سوی حسینیه، اتاقی بود که جای گذاشتن تشکها و بالشتها بود. به سمت در که نیمهباز بود رفتم تا تشکی برای استراحت بردارم.
جوانی بلندبالا و لاغر که عینک کاچوئی و سیگار چسبیده به گوشه لبش، سیمایی خاص به او داده بود، باشتاب به سویم آمد و با صدای درشت و اخمهایی که از بالای قاب عینک درهمتر بهنظر میرسید، گفت: چه میکنی؟
📌فقط یک سلام و شکفتن گل لبخند از غنچه لبها کافی بود تا او مرا بهشدت در آغوش کشد و حتی روانداز خودش را برای استراحت به من پیشکش کند.
📌متن کامل در صفحه نویسنده
#اربعین
#کربلا
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#روایتگر_اربعین
🔸عکس و مکث
✍ علی اسفندیار
امروز به نقطهی ۳۱۳ رسیدیم
نقطهای تاریخی
که پر از حرکت است و حضور...
آن ۳۱۳ نفر هم قرار است
از لابهلای همین نسل
برگزیده شوند
از همین مسیر...
#اربعین
#عکاسی
#نجف_کربلا
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔸نگین سرخ
✍ سعید احمدی
فکر آدمی به اندازهی نگرش او قد میکشد. بینش ما از نوک بینی شروع میشود و تا بینهایت امتداد مییابد. طریقالحسین برای هر کس به اندازهی عمق نگاه او وسعت دارد. فقط وقتی امتداد این راه برای دارندگان خرد به بیکرانگی میرسد که راه را از زاویههای کور و درهای بسته و دالانهای تاریک شروع نکنند؛ وگرنه بیشتر از نوک بینی خود را نمیبینند. افق بینهایت طریقالحسین تنها از زاویهی «بابالعلم» به چشم میآید. چقدر هم در تکرار همین جمله لطفی بیاندازه میدرخشد: افق بینهایت طریقالحسین تنها از زاویهی بابالعلم به چشم میآید. همانگونه که رؤیت هلال «ماه خدا» رسم و مقیاس میخواهد، چشم گشودن بر حقیقت «خون خدا» و مشارب و مجاری آن به چارچوب و پاشنهی دری بستگی دارد که به شهر علم و حکمت باز میشود.
آغاز راه حسینیشدن، علویبودن است. علی همهی معنای حسین و کربلای اوست. رازی که حسین با خود از مدینه تا کربلا آورد و نشانههای آن را زبان به زبان در گوش زمان نجوا کرد: علی اکبر، علی اوسط و علی اصغر. کربلا تکثیر نام علی است. اکبر و اوسط و اصغر به اجبار تکثر تنهاست؛ وگرنه سه پسر حسین یک نام بیشتر ندارند: علی.
حسین نگین سرخ آن انگشتری است که با نام علی ساختهاند. پدر علی و پسر علی.
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#روایتنویسی_اربعین
🏴«مارثون جهانی اربعین»
🖌سیده ناهید موسوی
با پاهای پیاده از مدینه به سمت سرزمین کربلا حرکت کرد و در مسیر کوفه شاگردش عطیه عوفی همراه او شد. روز بیستم ماه صفر به کربلا رسیدند. و شدند نخستین زائر حرم امام حسین علیه السلام. کسی که زیارت اربعین سید الشهداء، یادگار اوست، ایشان شخصی جز جابر بن عبدالله انصاری نیست. یکی از اصحاب پیامبر (ص) که در جنگ های زیادی در رکاب رسول خدا (ص) و امیرالمومنین (ع) شرکت کردند. و همواره مدافع پیامبر (ص) و اهل بیت علیهم السلام بودند.
🔗اینجا بخوانید
🏴کوله پشتی حسینی
🖌محبوبه حقیقت
🔹 کوله پشتیام را از کمد دیواری در میآورم. هر سال بعد از اتمام سفر آن را کنار میگذارم تا سال بعد باز هم با همین کوله راهی شوم.
▫️دو سه روزی است آن را آماده کردهام. امشب با شوق عجیبی نگاهش میکردم. انگار لذتی از جنس ماوراء تمام وجودم را در برگرفت. از آن لحظه به بعد است که مرتب دلم نجوای با حسین را با خود زمزمه میکند.
🔗اینجا بخوانید
🏴اربعین پدر دختری
🖌س.غلامرضاپور
دوباره دارد دلم شور میزند.
شور کارهای عقب مانده .
چیزی به اربعین نمانده ولی من هنوز کار دارم تا برای پیاده روی آماده باشم.
مانده ام کار این دنیا چرا تمامی ندارد.
خیلی وقتها بی خیال انبوه کارهای ریز و درشتی که دارم ، می گیرم می خوابم .
فقط برای اینکه از دست این دلشوره ها فرار کنم.
🔗اینجا بخوانید
🏴اربعین پدر دختری
🖌س.غلامرضاپور
در حیاط را آرام بستم که از صدایش زینب بیدار نشود.
بیدار میشد و میدید خواهرهایش نیستند حتما خیلی گریه میکرد.
با اینکه دوسال و هفت ماه بیشتر ندارد اما به مدد عکسها و فیلمها انگار پیاده روی پارسال را بخاطر دارد.
دو روز پیش که تلویزیون داشت تصاویر پیاده روی را نشان می داد، با همان زبان شیرینش به پدرش میگفت: "بابا منو کربلا می بری؟"
🔗اینجا بخوانید
🏴اینجا زمان میایستد!
🖌مریم فلاح
در این دنیای پر هیاهو، که هر چه تلاش میکنی از زمان و مکان عقب میفتی،
هر چه میدَوی زمان زودتر از تو میرسد،
اوقاتت آنقدر بیبرکت است که گاهی از تلاش خسته میشوی و میخواهی به همه چیز پشتِ پا بزنی و قید همه چیز را بزنی...
آن وقت سالی یکبار، اتفاقی در این میان میفتد، که با تمام وجود، توقف زمان را در یک مکان پر از انرژیِ مثبت، درک می کنی...
🔗اینجا بخوانید
🏴بیابان جای زن و بچهها نیست.
🖌ریحانه ابوترابی
صبح تا عصر نمیشود خیلی راه رفت.
باید سایه به سایه و کولر به کولر بچه ها را روی دست برد. آفتاب که کوچک و بزرگ سرش نمیشود. میتابد و میسوزاند.
کاش سرش میشد...!
ولی خودمانیم
بیابان جای زن و بچه نیست.
🔗اینجا بخوانید
🏴اربعین پدر دختری
🖌س.غلامرضاپور
باید خودم رابرای نق زدنهای زینب آماده میکردم. خوراکی های جورواجوری که برایش خریده بودیم تنها لحظات کوتاهی میتوانست مشغولش کند.
اسباب بازی و تلویزیون هم خیلی سرگرمیهای جالبی برایش نبودند.
او بیشتر ساعات روز را با خواهرهایش به بازی و نقاشی و ...میگذراند.
و حالا جای خالی آنها را باید یک جوری پر میکردم.
🔗اینجا بخوانید
🏴وقتی که ماه کامل بود...
🖌نجمه صالحی
برای اولین بار بود که پیادهروی را از طریق حله آغاز میکردیم، این طریق از جمله مسیرهایی است که موکب کم است و مشایه کمتر اما برای تندروها بسیار مناسب است!
اغلب افرادیکه در مسیر مشایه، حضور داشتند عراقی و عرب زبان بودند و تعداد کمی از ایرانیان این راه را انتخاب کرده بودند شاید هم به دلیل عدم آشنایی! البته اگر همسفر، دوست و همکار عراقیام نبود شاید ما هم همان مسیر هر ساله را انتخاب میکردیم!
🔗اینجا بخوانید
🏴صداها رهایم نمیکنند.
🖌امیر خندان
جواد مقدم فریاد میزند هروله.
حسین سیب اوج گرفته و میخواند: بدرُ فاطمه نورُ کلامی سیدالشهداااا....
میثم مطیعی هم با همان آرامش دارد قدم قدم را میخواند.
چند وقتی است ملاباسم هم اضافه شده است و گاهی «تزرونی» میخواند و گاهی هم «مشای علی وعدک صلیت»
ذهنم حسابی شلوغ شده است.
🔗اینجا بخوانید
#همنویسی_اربعین
#همنویسان
@hamnevisan
@HOWZAVIAN
#روایتنویسی_اربعین
🏴اربعین پدر دختری
🖌س.غلامرضاپور
صبح بچهها و خالهها رفتند پای درخت انجیر. از اواخر تیر که انجیرها میرسند برای صبحانه نان و انجیر تازه میچسبد.
بعد از صبحانه بساط بازی امروز را هم برای بچه ها فراهم کردیم.
موکت دم در هال کثیف شده بود. توی حیاط پهنش کردم. یکی یکدانه تور دادم دست بچه ها و روی موکت که حالا دیگر کاملا خیس شده بود، قدری شوینده ریختم .
🔗اینجا بخوانید
🏴میزبانی فرشتگان
🖌زهرا مهرجویی
از اربعین و نوع میزبانی عراقیها زياد شنیده و دیدهایم؛ از کرامت بی حد و حساب، از میهماننوازی و بذل تمامی داشتههایشان برای زائرین حسینی؛ اما اینبار میخواهم از گونهای متفاوت از میزبانی بنویسم، میزبانی فرشتگان! امسال با کاروانی کوچکی عازم سفر زیارتی شدیم؛ برای پیادهروی مسیری متفاوت از سالهای قبل انتخاب کردهایم، از مرقد بی بی شریفه خاتون و از مسیر حله راهی کربلا شدیم
🔗اینجا بخوانید
🏴اربعین پدر دختری
س.غلامرضا پور
دوباره رفت سراغ کشو
ایندفعه جوراب شلواری و پیراهن مشکی و روسریاش را درآورد.
نشست یک گوشه جوراب شلواریاش را به زحمت پوشید.
پیراهن و روسریاش را گرفت و امد پیش من که مامان بیا لباسامو بپوش بریم دنبال بابا و آجیا.
گاهی میمانی مقابل بچه ها چطور عمل کنی!؟
🔗اینجا بخوانید
#همنویسی_اربعین
#همنویسان
@hamnevisan
@HOWZAVIAN
🔻اربعین مثل هر واقعه ای امکان تحریف دارد لذا به روایت آن اهتمام باید داشت.در دو ساحت #روایت_اربعین را باید ثبت کرد
۱:عموم زائران تجربه زیست خود و زیبایی های سفر را به صورت جزئی روایت کنند.
۲:نخبگان علاوه بر این، روح کلی، قواعد، ظرفیت ها را از خرده روایت ها استخراج و به امتداد بخشی آن در جامعه فکر کنند.
✍ محمدامین ضایی
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
⛔️رمان #تقسیم بالاخره چاپ شد⛔️
کتابی از محمد رضا حدادپور جهرمی:
🔺دو ماه آخر منتهی به مرگ مهسا چه اتفاقی افتاد که دشمن را به هم ریخت و اینقدر عصبانی شد⁉️
(کمتر کسی درباره آن دو ماه و ضربه شصت دستگاههای امنیتی ایران به منافقین و سلطنتها اطلاع داره و همه معمولا از بعد از مرگ مهسا درجریانند)
🔺چرا حامی اصلی جنبش زن زندگی آزادی، برخی شبکههای خانگی بودند⁉️
دشمن از کی دست به کار شد⁉️
چرا بهترین و نزدیک ترین راه برای مقصودش را سینما و شبکههای خانگی دانست و انتخاب کرد⁉️
🔺 نقش خاندان پهلوی و سلطنت طلبان در این ماجرا چه بود⁉️
موساد اسرائیل چرا نوردخت پهلوی را برای رهبری ارتش زنان آزاد ایران انتخاب کرد⁉️
🔺 دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی ایران از کی متوجه شدند⁉️
چگونه توانستند کاری کنند که سلطنت طلبان و منافقین و دیگر گروهکهای تجزیه طلب، هیچ وقت به وحدت و اتفاق نظر نرسند⁉️
🔺 زهر چشم اساسی دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی ج.ا.ایران از سلطنت طلبان و منافقین چه بود⁉️
چرا منافقین مخصوصا کومله تصمیم گرفت دوزِ خشونت ها را به طرز بیسابقهای بالا ببرد⁉️
چرا جمهوری اسلامی زیر بار حکومت نظامی نرفت⁉️ و ابتکار سربازان گمنام امام عصر ارواحنا فداه در این خصوص چه بود⁉️
و از همه مهمتر 👈 بهائیت کجای ماجرا بود⁉️ و چرا هر وقت سخن از مسائل ضدفرهنگی و ابتذال و آشوب در فضای حقیقی و مجازی کشور به میان میآید، نام نحس بهائیت شنیده میشود⁉️
و دهها مطلب ریز و درشت دیگه...
#لطفا_نشر_حداکثری
سایت عرضه آثار و سفارش کتاب تقسیم با ۱۰ درصد تخفیف و تحویل درب منزل:
www.haddadpour.ir
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✏️چادرت
نه فقط پوشش،
که جامهی رزم است
ندیدی چطور دشمن را به ستوه آورده؟!
✍️محمدجوادمحمودی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔻زیبایی شناسی مختصر و متفاوت اربعین
✍️ حجت الاسلام حمید برزگار در صدای حوزه نوشت:
1️⃣ اربعین بخاطر پسر جوان خوش اندام و ورزشکاری زیباست که با همه غرور جذابش، می آید به میانه مسیر مشایه و منتظر می ماند تا زائران بی اعتنا به او، از شربت های آبلیمویش بردارند، شمایلش داد می زند او محال است برای غیر حسین چنین حرکتی بکند!
2️⃣ اربعین بخاطر موکب ها و حرم هایی زیباست که می دانند این سالها مردم از گرما در اذیتند و برای همین همه جا حتی فضاهای آزاد را به محاصره کولرهای پرقدرت آبی جدید درآورده اند (کاری که قطر در جام جهانی کرده بود!) ، آنها دم به دم حتی در مسیر پله برقی طولانی نجف، کولرگازی و پنکه با ابر آبی تعبیه کرده اند تا زائرین کمتر اذیت شوند، دو سالی هست که چای کمتر گیر می آید و همه جا شربت و آبمیوه و حتی شیرموز و دوغ یخ پخش می کنند!
3️⃣ اربعین زیباست بخاطر آدم بزرگ هایی که منتظرند بچه کوچکی پیدا کنند تا برایش بسته چیپس و کیک های هفت رنگ و عروسک و فرفره و... هدیه کنند، زنی هندی وقتی دید بچه ای دو ساله کیک او را قبول نکرد رفت و گشت تا خوردنی دیگری برایش پیدا کرد، همینکه خوشحالی او را دید، رفت سراغ صید جدیدش، مشخص است حاجتی دارند و دست به دامن زائران کودک معصوم شده اند...
4️⃣ اربعین زیباست چون برخی واقعا به "لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ" باور دارند و به چای و سیب زمینی اکتفا نمی کنند، کیلو کیلو گوشت و مرغ و موز و بهترین و گرانترین مأکولات را تهیه می کنند و در اختیار زائر می گذارند، اینکه بهترین غذاها را می پزند تماشایی تر است، این دیگر مانور تجمل نیست، مانور انفاق تراز است و هرگز نافی شوکت بچه یا پیری نیست که فقط چند سیب یا تکه ای نان برای زوار انفاق می کند!
5️⃣ اربعین زیباست چون تقریبا همه یکجور سختی و گرما را برای مقصد واحد انتخاب می کنند، خاطرات مسافران اربعین غالبا شبیه هم است، در بین اربعینی ها دیگر خبری از جایگاه ویژه و فاصله طبقاتی نیست، اگر هم هست، کم است و غیر ستوده.
6️⃣ اربعین زیباست بخاطر شوکت رئیس قبیله ای که هر چه به جوانانش بگوید فقط می گویند چشم و حالا شده مدیر تنظیم خدمات ماساژ زائرین در خیمه خودش، او حالا با تمام جبروتش پای زائرانی را ماساژ می دهد که چندان محلی به او نمی گذارند و فقط خجالت زده از سن و سالش می گویند "شکرا" و رد می شوند بی آنکه بدانند او فقط برای حسین اینگونه می شود و لاغیر!
7️⃣ اربعین زیباست بخاطر مأمور سیطره عراقی که بعد تفتیش کیف زائر ایرانی، به جعبه آجیل دست می یابد و بی آنکه چیزی بگوید مشتی برمی دارد و به زائر نگاه هم نمی کند، می خواهد بگوید من و تو که نداریم، تو زائری و من خادم زائران، یکی شدیم، سرانجام حب الحسین یجمعنا!
8️⃣ اربعین زیباست بخاطر جمعیتی که بخاطر گرما و هزینه های بالارفته و ازدحام و حیرانی بیشترش کم نشدند... اینان اصحاب آخرالزمانی امام عشقند!
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🏴 سوگنامه اربعین؛
اشعاری از #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری #شهید_رابع اعلی الله مقامه درباره مراجعت اهل بیت علیهم السلام از شام، خطاب به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
ای نموده آفتاب رخ نهان اندر حجاب / سبط پیغمبر، سرش بر نی، تنش در آفتاب
داد از سفیانیان، فریاد از مروانیان / دختر زهرا ز جور کوفیان شد بی حجاب
یک دم شه خیمه اجلال زن در کربلا / ناقه عریان ببین و دختران بوتراب
یا ولی الله! ببین، ای حجت روی زمین / یوسف آل محمد (ص) را به چنگ آن ذئاب(۱)
آن کسان کز روی ایشان شرمسار است آفتاب / یک زمان در کوفه بنگر، گاه در شام خراب
یا ولی! الثار آمد #اربعین و شد عزا / کاروان رفته باز آمد از رخ نقاب
جابر انصاری از یک سو نگر با اشک و آه / سوی دیگر بین اسیران، دل پریش از اضطراب
محشر کبری شد آنگه چون بدیدند آن زنان / آه آه از آن ذهاب و داد داد از آن ایاب
ناگهان افکند خود را از فراز اشتران / هر زنی قبری به بر بگرفت و با وی در خطاب
از طپانچه نیلگون ز آن بی کسان بنگر عذار / زخم زنجیر و غل آنان را به دست و دل، کباب
گفت لیلی (لیلا) قبر اکبر را چو او در بر کشید: / خیز از جا مادرت برگشته با چشم پر آب
زینب مظلومه بنگر با زبان پر گله / می دهد شرح ستم از کوفه تا شام خراب
گاه گوید ظلم های مجلس ابن زیاد / گه ز شام و از یزید شوم و از جام شراب
وقت آن شد تیغ موعود از نیام آری برون / جامه صبر محبان چاک شد تا کی غیاب
نوری محزون ز بهرت روز و شب در انتظار / الغیاث ای سرّ پنهان العجل بنما شتاب
(۱) ذئاب: جمع ذئب: گرگها
________________________
...فقیه #عاشورا اندیش بزرگ عصر ما، (مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه) که تقدیر، سرنوشت #حسینی برایش رقم زده بود، در فصل پایان زندگی-کشاکش سخت مشروطه-همواره صحنه های #کربلا را پیش چشم داشت و یاد آور حوادث شگفت آن بود...فرجام سرخ شیخ نیز، بی شباهت به سرگذشت خونبار مولایش #حسین علیه السلام نبود.../ بر گرفته از کتاب، تنهای شکیبا و خانه بر دامنه آتشفشان؛مرحوم ابوالحسنی منذر
📌صفحه شهید رابع
#شعر
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#روایتگر_اربعین
تلخِ شیرین
اغلب گندمگون هستند و سیمایی جدی دارند؛ اما نام حسین و زوارش را بشنوند شیرین میشوند.
بارها مهربانیهایشان را از پس چهرههای نیمه تلخ و آهنگ تند کلامشان تجربه کردهایم.
حتی چایشان هم تلخ است؛ اما با حالشان شیرین میشود.
از قهوه نگویم که اغلب از دهان تا نافمان را تلخ کرده است، اما شیرین.
مردمان عجیبی هستند با تندی خیرخواهانهای دستتان را میکشند و به سمتی میبرند تا مشت و مالتان دهند، تا پایتان را مرهم بگذارند حتی ببوسند و چقدر شیرین...
یادم نمیرود در یکی از سفرها، سر شب ناامید از یافتن جای خواب به موکبی رسیدیم که سالنش پر بود ولی حصیری در حیاط کنار سالن پهن بود، با همراهان به سوی آن خیز برداشتیم و بساط کردیم، ناگهان صاحب آنجا پیش ما آمد و با حرکات تند دستانش عذرمان را خواست، نمیدانستیم چه میگوید فقط میفهمیدیم که میخواهد برویم و میدانستیم که خیلی خسته هستیم و با رفتن جایی پیدا نمیکردیم.
در عین حال که از رفتارش دلگیر شدیم؛ اما خواهش کردیم که بگذارد همانجا بمانیم و او با نارضایتی رضا داد.
نیمههای شب بود و سردی عراق غلبه کرد و از سرما به خود میپیچیدیم، صدای غرولند آرامی بیدارم کرد، همان مرد تلخ مزاج در حالی که غرغر میکرد رویمان پتو میکشید و گرمای پتو بعد از تحمل سرما چقدر شیرین بود.
صبح برای نماز جماعت بیدار شدیم، بعد از نماز پیش ما آمد و بر روی دیواره کوچک روبهرویمان نشست در حالی که با چوبی در دستش ور میرفت و سرش پایین بود، طوری که بتوانیم بفهمیم گفت: من با امام حسین اینطور قرار نگذاشته بودم که زائرش در حیاط بدون پتو بخوابد و من و اهل و عیالم داخل اتاق با پتو بخوابیم.
به خدا قسم همه پتوهایمان را شب برای شما آوردیم، از ما راضی باشید و شکایت ما را پیش امام نکنید.
همینقدر تلخ و شیرین...
✍️ روح اله رضوی
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔴 از تحلیل تاریخی تا حماقت روشنفکری
داستان حماقت و بیسوادی سلبریتیها قدمت طولانی داره،یه نمونه اش جناب شاملو که دیگه شاخ سلبریتی ها و روشنفکران معاصر بوده و از باسوادترین های اونا به حساب میاد و چند زبان زنده دنیا رو میدونسته و خارج رفته بوده!
شاملو داخل فیلمی که بالا گذاشتم در یک سخنرانی با لحنی بی ادبانه میگه: عاشورا دروغه و اونو شیخ عباس قمی از شاهنامه جعل کرده!
حالا داخل اون جمعیت مثلا فرهیخته یه نفر نبوده بلند بشه بگه آخه مرد ناحسابی! شیخ عباس قمی همین ۸۰ سال پیش از دنیا رفته!چجوری تونسته عاشورا رو جعل کنه!؟ همین محتشم کاشانی که ۶۰۰ سال پیش زندگی میکرده شعر معروف «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» رو در مورد عاشورا گفته! مولوی نزدیک به ۹۰۰ سال پیش شعر « کجایید ای شهیدان خدایی/ بلاجویان دشت کربلایی»رو سروده!
دیگه هزاران هزار حدیث و روایت ۱۵۰۰ ساله در مورد عاشورا بماند،اگه یه کم با این جماعت خود شاخ پندار بحث کنی بعید نیست بگن شیخ عباس قمی با ماشین زمان سفر کرده و باعث جعل عاشورا شده.
این شاملوشون بوده که سواد تاریخیش در حد کلاس سوم دبستان هست دیگه علی کریمی و یراحی و کتایون ریاحی و فرخ نژاد و... جوکی بیش نیستن.
#شاملو
#عاشورا
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
#روایتگر_اربعین
🔺شیرازی یا خمینی!
🌺 جالبترین خاطرهمون از راهپیمایی اربعین تو مسیر طریقالعما بود؛ شب ساعت یک دو خیلی خسته شده بودیم دیگه هیچ کس هم بیرون نبود که تعارف کنه بریم تو البته درب اکثر خونه ها باز بود، بالاخره از فرط خستگی دل رو به دریا زدیم و وارد یکی از خونه ها شدیم از شانس چندتا خادم ایرانی هم داشت که خیلی خوب از ما پذیرایی کردن. یه خونه باغ خیلی شیک و مجلل، برای ما رخت خواب پهن کردن دقیق روبرو کولر، زائر دیگهی هم نبود به غیر ما دوتا و ما خوابیدیم وقتی گوشیم برای اذان صبح زنگ زد دیدم این برادر عراقی زیر پای ما خوابیده😭
یه دفعه دیدم گوشه آلاچیق یه عکسی بود کپی عکس سید صادق شیرازی چراغ ها هم خاموش بود به رفیقم که هنوز خواب بود گفتم پاشو بیچاره شدیم عکس شیرازی اینجاست یهو از خواب پرید تا برادر عراقی مون بره چراغ ها روشن کنه رفت از نزدیک نگاه کرد گفت نترس عکس امام خمینی(ره)، یه خورده جلوی آفتاب رنگ و روش رفته بود و تو تاریکی نمی شد تشخیص داد😅
بعد هم صبحانه یه فرنی درجه یک بهمون داد ... 😉
جاتون خالی
✍️ سیدابوالفضل موسوی
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💠 عقلانیت در مناسک
✅ عزاداری بر امام حسین نه تنها مکتب اسلام و تشیع را زنده نگه میدارد؛ بلکه روحیه مبارزه با ظلم و ایستادگی و مقاومت در مقابل با فشار و سختگیری سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی دشمنان اسلام و متجاوزان به میهن را در میان امت اسلامی باقی و پایدار نگه میدارد. در حقیقت عزاداری، تبلور عملی فریضه تولّی و تبرّی است. اگر محتوای عزاداری فقط بیان احساسات باشد، عاشورا و قیام کربلا برای عزادار در همان حد شور و احساس باقی میماند. این در حالی است که اگر محتوای احساس با حماسه پیوند بخورد، قیام کربلا برای عزادار، حماسهای احساسی میشود.
✴️ وقتی سوگواری همراه با معرفت باشد، سبب شکوفایی معنویت است. یادآوری برتریها و مناقب و آرمانهای اهل بیت آدمی را به سمت الگوگیری و الگوپذیری از آنان سوق میدهد. حضور آگاهانه در مجالس سوگواری بذر محبت و فضیلت را بارور میسازد و انگیزه لازم برای دریافت فضیلتها را در افراد ایجاد میکند. افزون بر این، اشکی که نشانهای از اهداف امام داشته باشد، عامل نجات است.
📖نشریه دیدهبان شماره 42
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#روایتگر_اربعین
🍃 مسیر فرعی
از گرمای هوا و خستگی پاها کلافه شده بود دخترم را میگویم. به آهستگی گفت میتونیم بشینیم و گفتم همینجا خوبه و نشستیم. دختری در گوشه ی دیوار، لیوانی آب را به ما تعارف کرد مثل خیلی از هم سن و سالهاش که بارها در مسیر پیاده روی دیده بودیم. با لبخند ازش تشکر کردم و نشستیم همونجا کنارش...
چیزی وادارم کرد تا دوباره به سراغش بروم و از او بپرسم اسمت چیه؟ و گفت: مریم. گفتم من هم مریمم!
تنها عکسی که امسال گرفتم از زیباییهای اربعین عکس از مریم بود با یک لیوان آب.
همه هستیاش را آورد تا شریک باشد در تمام جذابیتهای اربعین.
از دور به او می نگریستم چه نیرویی باعث شده بود تا از او عکس بگیرم؟ در یک مسیر فرعی که نه دوربینی بود و نه هیاهویی!
مریم به دنبال چه می گشت با پارچ و لیوانی از آب؟!
ناخودآگاه دوستش داشتم و در دلم تحسینش کردم. احساس میکردم همهی کرب و بلا و همهی اکرام عراقیها را در مریم یافتم.
وقت خداحافظی به پشت سرم نگاه کردم او با چشمهایش همچنان ما را بدرقه میکرد. برایش دست تکان دادم او هم دست تکان داد. برایش از دور بوس فرستادم او هم بوس فرستاد...چقدر لذت بردم وقتی که فصل اشتراک بین مریم ۶ ساله با مریم ۴۱ ساله،امام حسین شده بود.
✍️ مریم عبدالحسینی
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#روایتگر_اربعین
شنیدید زمان ظهور
زن از شرق به غرب میرود با امنیت کامل
برادر دست در جیب برادر میکند و به اندازه نیازش برمیدارد بدون آنکه دلخور شود.
زمین همه برکات خود را بیرون میریزد
مردم اطعام میکنند؛ اما گرسنهای نیست...
شبیه همین را در پیادهروی #اربعین مشاهده میکنید تا زمان ظهور را باور کنیم...
✍️ مهدی عامری
#طریق_العلما
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ 👆 #روایتگر_اربعین 👆
اینجا کسی جا نمیماند
هر ستارهای برای خودش ماه شب چهارده است.
اینجا ذرهها، جاماندهها، نرسیدهها، حتی دهکهای پایین جامعه؛ قیمتیترند.
اینجا...
سهم همه پیش "حسین" محفوظ است.
#رحیل
#اربعین
#پویاگراف
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
@pooyagraph
#روایتگر_اربعین
#با_مخاطبان
▫️کظم غیظ
چوب پرچم را زده بودم وسط دو بند کولهپشتی؛ حالش را نداشتم این همه راه را با دست بگیرمش.
بین ازدحام جمعیت متوجه شدم پرچم از کوله جدا شد و... تا آمدم برگردم، صدای خوردن چوب بر سر کسی را شنیدم.
پیرمرد عرب، عصبانی بود از اشاره و حالتش فهمیدیم میگوید: جمع کن پرچمت را!
به فارسی و عربی شکسته، عذرخواهی کردم.
هنوز عصبانی بود که رفت و هنوز شرمنده بودم که رفتم.
ساعتی بعد، بین ازدحام جمعیت سنگینی دست کسی را روی شانهام احساس کردم؛ برگشتم، خودش بود همان پيرمردِ عرب. اما عصبانی نبود؛ شرمنده بود.
بنده خدا، کلی لای جمعیت گشته بود تا پیدایم کند؛ تا بگوید حلالم کن اگر چیزی گفتم؛ حلالم کن اگر عصبانی شدم...
#اربعین
#مشّایه
#طریق_الجنه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
4_5940562751079320466.mp3
14.29M
🎙 👆نوای اربعینی حاج حسین فخری
✍شاعر: حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثی
🏴 اربعین
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است
بسوز ای دل که امروز اربعین است
عزای پور ختم المرسلین است
مرام شیعه در خون ریشه دارد
نگهبانی ز خط خون، چنین است
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا خون گریه کن، چون اربعین است
حسین بن علی سالار دین است
امام و رهبر اهل یقین است
قیام کربلایش تا قیامت
سراسر درس، بهر مسلمین است
به یاد کربلا، دلها غمین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است
دلا، کوی حسین، عرش زمین است
مطاف و کعبهی دلها همین است
اگر خیل شهیدان، حلقه باشند
حسین بن علی، آن را نگین است
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا، خون گریه کن چون اربعین است
دل ما در پی آن کاروان است
که از کرب و بلا، با غم، روان است
چه زنجیری به دست و بازوان است
که گریان، دیده ی روح الامین است
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا، خون گریه کن چون اربعین است
زبان زینب این بانوی پُر درد
که هست آموزگار هر زن و مرد
چنان در کوفه، طوفانی به پا کرد
تو گویی، خود، امیرالمؤمنین است
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا، خون گریه کن چون اربعین است
دیار شام، با غم ها، قرین است
قلوب شیعیان، زان غم، حزین است
مزار زینب و قبر رقیه
تجلیگاه عشق عارفین است
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا، خون گریه کن چون اربعین است.
✍🏼جواد محدثی /قم/آبان ۱۳۶۲ ش
▫️ابیاتی منتخب از ترجیع بند «اربعین»
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#روایتگر_اربعین
#با_مخاطبان
✍محمد صادق حیدری
برای شروع پیادهروی اربعین بود که رفتم نجف. حرم پُر بود از زائرینی که آمده بودند تا پیادهروی را از کنار حرم امیرالمومنین شروع کنند. صحن که هیچ؛ فضاهای اطراف حرم هم طوری دچار ازدحام شده بود که برای برخورد نکردن با نامحرم باید خیلی دقت میکردی. وسط همین اوضاع بود که چند تا خانم را دیدم که خیلی راحت دارند به طرفم نزدیک میشوند؛ انگار نه انگار که در همین شلوغی هستند. طوری سنگین راه میرفتند که پوشیههاشان فقط نمادی از وقارشان بود و نه همهاش. جلوتر که آمدند، اصل قضیه معلوم شد. چند تا مرد دستهایشان را در هم قفل کرده بودند و دور ِ مادر - خواهر – همسرهایشان را دوره کرده بودند که آن وقار و سربهزیری با همچین حریم ِ مردانهای تکمیل شود. کِیف کردم. بی خیال ِ مسیر خودم شدم و برخلاف عادت همیشگیام ـ که به چیزهایی که توجه همه را جلب می کند، نگاه نمیکنم ـ همینطور زل زدم به این ترکیب قشنگ از غیرت و وقار.
ولی این فکر چموش که آدم را راحت نمی گذارد. دوباره تصمیم گرفت عیشم را منغّص کند. کاری کرد که تصمیم گرفتم بروم نزدیکِ یکی از همان مردهای خوش سیما و در ِ گوشش بگویم:
«خدا حفظت کنه اخوی! ولی شاید بعضی موقعها لازم نباشه که آدم این قدر مواظبِ ناموسش باشه. مثل همین الان. الان تو حرم کسی هستی که دخترش رو بدون محارمش به اسیری بردن»
ولی نرفتم طرفش. همان جا وسط همان شلوغی، نشستم و گریه کردم...
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
به جرم «مداحاهلبیتبودن»
چندخطی برای حاج سعید...
✍️ رحیم آبفروش
نه امروز که ورقهای تاریخ، آذر۸۴ را نشانمان میدهند، برای روزهای حضور و فعالیت #سعید_حدادیان در دانشگاه تهران، نشریه دانشجویی #خط آن روزها برای خودش اعتباری داشت بین دانشجویان:«منظره فضای سبز ضلع شمالی مسجد دانشگاه تهران بهقدری زيباست كه در تمام فصلها بهويژه بهار سعی میكنم حتماً تنگ غروب دقايقی رو محوش باشم. وقتی يکساعت مونده به غروب آفتاب تمام اين محوطه تبديل به يک پرندهزار میشه، دلم گُر میگيره برای پرواز. اونوقت گاهی با نگاه به كتيبههای حاشيه بيرونی مسجد مخصوصاً وقتی به «ما خلقت هذا باطلا» میرسم توحيد دلم گل میكنه.»
اینها بخشی از یادداشت آن روزهای حاج سعید حدادیان است در نشریه دانشجویی «خط»، درست هیجدهسال پیش!
سالهاست که #مسجد_دانشگاه_تهران، به حضور #حاج_سعید در عرفه و اعتکافش میبالد، از همان سالهای حضور حاجآقای #ابوترابی در دانشگاه و البته این انس حضور، به مسجد دانشگاه ختم نمیشود:
«يه چرخی دور حوض زدم و روی نيمكت مقابل حوض نشستم. قامت سترگ دانشكده فنی از بالای درختا سردرآورده بود و تكنولوژی رو به رخ طبيعت میكشيد. اگرچه من هم دوستدار دانشكده فنی و درسای اين تيپیام ولی از دست اين ساختمون كلافهام، چون زودتر از همه خورشيد رو از پرندههای غروب من میگيره!»
یادش بخیر روزگار وبلاگ و کلوپ، اولین فرد رسانهها در دوران وبِتو! پا به عرصه وجود گذاشتند و چه خوب که آرشیو صفحات برخی از آنها تا امروز باقی مانده و میشود رفت مثلاً سراغ «قاصدکهای سوخته» (سرودهها و یادداشتهای سعید حدادیان) در آنروزها و این نوشتهها را مرور کرد.
از سال ۷۹ تا همین سال گذشته، یکی از همایشهای ادبی که قریب به بیست دوره مداومت و استمرار داشته، همایش «سوختگان وصل» بوده که نام سعید حدادیان بر تارک آن بهعنوان بانی و دبیر در این سالها نشسته است:
«حالا به این مستطیل بزرگی میرسم که مقابلم قرار داره. درست همونجایی که سال ۷۹ با بروبچهها دور هم مینشستیم و شعر میخوندیم. همونجایی که اولین جلسههای انجمن شعر رو برگزار کردیم...
از همین سنگنوشته بزرگی که مقابلم قرار گرفته میفهمم که خدا برای شب تولدم سنگ تموم گذاشته...
اینجا همونجایی که جمع میشدیم و شعر میخوندیم اینجا همونجایی که تصمیم گرفتیم اولین برنامه «سوختگان وصل» رو برگزار کنیم. حالا اینجا یه یادبود برای شهداء گذاشتن، روی این سنگ نوشتهای زیباست که به من داره مژده شهادت میده: «و من المؤمنین رجال صدقوا...!»»
نوزده دوره دبیر همایشی تخصصی در حوزه شعر و ادبیات پایداری و مسؤول دفتر ادبیات و هنر نهاد رهبری در دانشگاه تهران باشی و بیش از ۲۲جلد کتاب را به سرانجام برسانی... بعد برای تدریس «تحلیل متون نظم پایداری» در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، مورد شماتت قرار بگیری!
شاعر باشی، نغمهسرای باشی، سالها حلقه شعر برپا کرده باشی، بیستسال همایش تخصصی ادبی را برپا و دبیری کرده باشی، خودت در میدان جنگ شاهد و دارای تجربهزیسته اختصاصی باشی، سالها مشغول تحصیل و پژوهش باشی، مدرک دکترا هم داشته باشی و اینگونه مورد هجمه قرار بگیری، به جرم «مداح اهلبیت بودن»، چیزی جز خباثت و دیکتاتوری رسانهای نیست...
#جهاد_تبیین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN